اشاره
در این نوشتار تحلیلی از وضعیت کنونی و مسیرهای آینده زبان روسی در جمهوری قزاقستان، با تکیه بر طیف گستردهای از منابع حقوقی، آماری، اجتماعی و دانشگاهی ارائه میدهیم. این تحلیل نشان میدهد که زبان روسی با خطر نابودی یا حذف مواجه نیست، بلکه در حال تجربه یک تحول عملکردی عمیق است که جایگاه آن را در جامعه بازتعریف میکند. زبان روسی از یک زبان مشترکاً مسلط در جامعه و حکومت، به زبانی با جایگاه قانونی حفاظتشده، به عنوان زبان یک اقلیت بزرگ و زبان ارتباطات بینقومی در حال گذار است.
این فرآیند ناشی از مجموعهای از عوامل در هم تنیده است که مهمترین آنها تحولات جمعیتی و نسلی است که به وضوح در ترجیح اکثریت قاطع خانوادهها برای آموزش به زبان قزاقی دیده میشود. همچنین، پروژه ملی دولتسازی که توسط دولت به صورت سنجیده رهبری میشود، با هدف تثبیت زبان قزاقی به عنوان ستون اصلی هویت ملی پساشوروی است. رویدادهای ژئوپلیتیک اخیر، به ویژه جنگ در اوکراین، این روندهای موجود را تسریع کرده است، زیرا سیاست زبانی اکنون به عنوان یک عنصر حیاتی در امنیت ملی تلقی میشود.
این نوشتار استنباط میکند که آینده زبان روسی در قزاقستان، همزیستی در یک سلسله مراتب زبانی جدید و باثبات است. در این ساختار، زبان قزاقی به عنوان زبان دولتی و هویت ملی بدون چون و چرا در رأس هرم قرار دارد، در حالی که زبان انگلیسی جایگاه فزایندهای به عنوان زبان ادغام جهانی و فناوری به خود اختصاص میدهد. زبان روسی نیز نقشهای عملکردی مهمی را به عنوان زبان ارتباطات منطقهای و بینقومی، و به عنوان یک زبان فرهنگی و علمی حفظ خواهد کرد و در کوتاهمدت در برخی مناطق شمالی همچنان مسلط باقی خواهد ماند. موفقیت این گذار به ادامه رویکرد تدریجی و غیر اجباری دولت بستگی دارد که بین ترویج زبان قزاقی و حمایت از حقوق زبانی همه شهروندان تعادل برقرار کند.
دوگانگی قانونی بین زبان «دولتی» و زبان «رسمی»
چارچوب قانونی حاکم بر استفاده از زبانها در قزاقستان، سنگ بنای درک پویاییهای کنونی و آینده است. مهندسی حقوقی سیاست زبانی تصادفی نبوده، بلکه با دقت فراوان برای مدیریت حساسیتهای پیچیده سیاسی و قومی به ارث رسیده از دوران شوروی طراحی شده است. این ساختار، بستری باثبات برای فرآیند بازتعادل زبانی تدریجی و غیرتقابلی ایجاد کرده و به دولت اجازه داده است تا پروژه ملی خود را بدون ایجاد شکافهای اجتماعی شدید به پیش ببرد.
گوهر چارچوب قانونی زبان در قزاقستان در ماده هفتم قانون اساسی نهفته است که جایگاه زبانهای قزاقی و روسی را به دقت مشخص میکند. بند اول این ماده تصریح میکند که «زبان دولتی در جمهوری قزاقستان، زبان قزاقی است». این حکم، ستون قانونی پروژه ملتسازی است و به زبان قزاقی در تمام زمینههای اداره دولتی، قانونگذاری و زندگی عمومی اولویت میبخشد. قانون «زبانها» مصوب ۱۹۹۷ نیز بر این نقش تأکید کرده و اشاره میکند که زبان دولتی، زبان مدیریت دولتی، قانونگذاری، دادرسی و امور دفتری است و در تمام حوزههای روابط اجتماعی در سراسر قلمرو کشور عمل میکند.
با این حال، بند دوم ماده هفتم پیچیدگی تعیینکنندهای را معرفی میکند و بیان میدارد که «در سازمانهای دولتی و نهادهای خودگردان محلی، زبان روسی به طور رسمی در کنار زبان قزاقی به کار میرود». این بند به زبان روسی جایگاهی قانونی، قوی و حفاظتشده میبخشد که آن را از صرفاً یک زبان اقلیت یا زبان خارجی متمایز میکند. عبارت «به طور رسمی به کار میرود» (officially used) به آن نقشی عملکردی در بطن کار دولت میدهد و تداوم آن را در مدیریت و ارتباطات رسمی تضمین میکند.
این ساختار قانونی دوگانه، یک مصالحه ناشی از ضعف نبود، بلکه یک انتخاب سیاسی استراتژیک و سنجیده بود. در مواجهه با واقعیت جمعیتی و سیاسی حساس اوایل دهه ۱۹۹۰، جایی که قزاقستان اقلیت روسی بزرگ و تأثیرگذاری داشت، نخبگان قزاق تا حد زیادی روسیزبان بودند و واقعیت ژئوپلیتیک همسایهای قدرتمند به نام روسیه وجود داشت 5، اتخاذ یک سیاست محتاطانه اجتنابناپذیر بود. هر سیاستی که به دنبال ترویج فوری و انحصاری زبان قزاقی بود، خطر بیگانهسازی بخش بزرگی از جمعیت و برانگیختن فشارهای خارجی را به همراه داشت. در مقابل، حفظ وضع موجود به ارث رسیده از دوران شوروی، حاکمیت دولت و اهداف ملتسازی آن را تضعیف میکرد. بنابراین، فرمول جایگاه دوگانه به عنوان یک راهحل سیاسی پیشرفته مطرح شد. این فرمول، مبنای قانونی برای پروژه بلندمدت «قزاقیسازی» زبانی را فراهم کرد و در عین حال، تضمینهای قانونی ملموسی را به روسیزبانان ارائه داد که ثبات را تضمین کرده و دولت را قادر ساخت تا برنامه ملی خود را بدون توسل به اقدامات تبعیضآمیز آشکار به پیش ببرد.
تضمینها و ابهام استراتژیک
چارچوب قانونی قزاقستان شامل تضمینهای صریحی است که هدف آن جلوگیری از تبدیل شدن مسئله زبان به منبع درگیری اجتماعی است. ماده ۷ قانون «زبانها» به طور قاطع هرگونه لطمه به حقوق شهروندان بر اساس زبان را ممنوع میکند این حکم، پیام اطمینانبخش روشنی به جمعیت روسیزبان است و بر ماهیت فراگیر دولت قزاقستان تأکید میکند.
علاوه بر این، قانون اساسی حق هر شهروند برای استفاده از زبان و فرهنگ مادری خود و آزادی در انتخاب زبان ارتباط، تربیت، آموزش و خلاقیت را تضمین میکند. این حقوق فردی، ماهیت غیر اجباری سیاست زبانی دولت را تقویت کرده و تأکید میکند که تحول زبانی مورد نظر باید ناشی از انتخاب اجتماعی باشد و نه اجبار اداری.
این چارچوب قانونی را میتوان به عنوان یک اقدام عمدی از «ابهام استراتژیک» تفسیر کرد که برای جلوگیری از درگیری و مدیریت یک گذار بلندمدت طراحی شده است، به جای تحمیل یک وضوح زبانی مطلق و فوری. این دوگانگی قانونی، فضای مانور را فراهم کرده است تا دولت بتواند زبان قزاقی را به تدریج در زمینههایی مانند آموزش و مدیریت تقویت کند، در حالی که نقش زبان روسی را در حوزههایی که هنوز ضروری است، حفظ نماید. این رویکرد تدریجی، که با تضمینهای قوی قانون اساسی پشتیبانی میشود، همان چیزی است که به قزاقستان اجازه داد تا از درگیریهای زبانی حادی که برخی دیگر از کشورهای پساشوروی شاهد آن بودند، اجتناب کند و راه را برای یک تحول جمعیتی و اجتماعی نسبتاً آرام به سوی تسلط زبان قزاقی هموار سازد.
تحولات جمعیتی و آموزشی
اگر چارچوب قانونی اسکلت سیاست زبانی را فراهم میکند، تحولات جمعیتی و آموزشی نیروی محرکه واقعی هستند که چشمانداز زبانی قزاقستان را بازآفرینی میکنند. دادههای آماری از یک تحول نسلی عمیق پرده برمیدارند که به ویژه در بخش آموزش متمرکز است و میتوان آن را دقیقترین و معتبرترین شاخص برای کاهش تسلط اجتماعی زبان روسی در آینده دانست. این تحول نتیجه سیاستهای اجباری نیست، بلکه بازتابی از تغییر در انتخابها و آرمانهای اجتماعی است.
ترجیح قاطع زبان قزاقی
دادههای منتشر شده توسط وزارت روشنگری (آموزش) قزاقستان روندی بدون ابهام را نشان میدهد. در سال تحصیلی ۲۰۲۵، بیش از ۷۰ درصد از والدین دانشآموزان کلاس اول، فرزندان خود را در کلاسهایی با زبان تدریس قزاقی ثبتنام کردهاند. این رقم یک نقطه عطف تعیینکننده است و به وضوح نشان میدهد که نسل آینده آموزش ابتدایی خود را به زبان دولتی دریافت خواهد کرد، که این امر زبان قزاقی را به اولین زبان دانشگاهی و حرفهای آنها تبدیل خواهد کرد.
این روند حتی در مراکز شهری که از نظر تاریخی سنگرهای زبان روسی بودهاند، به وضوح قابل مشاهده است. به عنوان مثال، در پایتخت، آستانه، با وجود اینکه تعداد زیادی از دانشآموزان هنوز به زبان روسی تحصیل میکنند (۱۲۶٬۱۹۵ دانشآموز)، آنها اکنون در مقایسه با همسالان خود در کلاسهای قزاقی (۱۷۶٬۴۵۷ دانشآموز) در اقلیت قرار دارند. نکته قابل توجه این است که این تحول در شرایطی رخ میدهد که سیاست دولت بر عدم قصد برای بستن کلاسهای روسی تأکید دارد. وزیر روشنگری، غنی بیسمبایف، اظهار داشته است که این وزارتخانه این کلاسها را نخواهد بست و اشاره کرده است که «تعداد والدینی که مایل به آموزش فرزندان خود به طور خاص در کلاسهای قزاقی هستند، در حال افزایش است».این امر تأیید میکند که انتخاب خانواده، و نه اجبار اداری، محرک اصلی این تغییر عمیق است.
سیاست سهزبانگی
برای مقابله با این تحول، قزاقستان سیاست بلندپروازانه «سهزبانگی» را اتخاذ کرده است که هدف آن تسلط شهروندان بر زبانهای قزاقی، روسی و انگلیسی است. این سیاست بسیار مهم است زیرا بحث زبان را بازتعریف میکند و آن را از یک درگیری صفر و یک بین قزاقی و روسی به یک پروژه نوسازی ملی منتقل میکند که هدف آن افزایش رقابتپذیری کشور در عرصه جهانی است.
در این چارچوب، نقشهای عملکردی روشنی برای هر زبان تعریف شده است:
زبان قزاقی: زبان هویت ملی و اساس فرهنگی دولت.
زبان روسی: زبان ارتباطات منطقهای و بینقومی، و پلی به فضای فرهنگی و علمی کشورهای پساشوروی.
زبان انگلیسی: زبان ادغام جهانی، فناوری و فرصتهای شغلی در اقتصاد بینالمللی.
سیاست سهزبانگی به عنوان یک «سوپاپ اطمینان» سیاسی و اجتماعی عمل میکند. با ترویج قوی زبان انگلیسی، دولت مسیر جایگزینی برای مدرنیته و موفقیت ارائه میدهد که منحصراً به زبان روسی مرتبط نیست. این رویکرد به غیرسیاسی کردن کاهش تسلط زبان روسی کمک میکند و این کاهش را نتیجه طبیعی یک استراتژی نوسازی آیندهنگر نشان میدهد، نه یک کمپین سیاسی هدفمند. به جای اینکه هدف «روسیزدایی» (de-Russification) باشد، هدف «جهانیسازی» و افزایش «رقابتپذیری در بازار کار جهانی» میشود. به این ترتیب، آرمانهای ملی به جای تمرکز صرف بر افق منطقهای، به سمت افق جهانی هدایت میشود، که توجیهی غیرتقابلی برای انتقال منابع آموزشی و جایگاه اجتماعی از زبان روسی به سمت زبانهای قزاقی و انگلیسی به طور همزمان فراهم میکند.
زبان در عمل
تحلیل از سیاستهای رسمی و آموزش به کاربرد واقعی زبان در بافت جامعه قزاقستان منتقل میشود. دادههای پیمایشهای اجتماعی از کاهش نامتوازن زبان روسی در حوزههای مختلف زندگی روزمره پرده برمیدارد و شکافهای روشنی را بر اساس سن، جغرافیا و زمینه اجتماعی برجسته میکند. این دادهها تصویری پیچیده از آینده زبان روسی ترسیم میکنند که در آن به سمت ناپدید شدن نمیرود، بلکه به سمت بازتعریفی عملکردی حرکت میکند.
دادههای طولی از پیمایش «بارومتر آسیای مرکزی» (Central Asia Barometer) کاهش واضح و مستمری را در استفاده از زبان روسی به عنوان زبان اصلی ارتباط در خانواده نشان میدهد. درصد شرکتکنندگانی که عمدتاً در خانه از زبان روسی استفاده میکنند از ۵۲٪ در سال ۲۰۱۷ به ۳۸٪ تا پاییز ۲۰۲۲ کاهش یافته است.13 در مقابل، درصد کسانی که از زبان قزاقی استفاده میکنند افزایش یافته و در سال ۲۰۱۸ به تعادل (۴۸٪ برای هر زبان) رسیده و سپس به افزایش خود ادامه داده است.
شکاف نسلی در این زمینه آشکار است و روندهای مشاهده شده در بخش آموزش را تأیید میکند. دو سوم جوانان قزاقستانی (زیر ۳۰ سال) عمدتاً در خانه به زبان قزاقی صحبت میکنند (۶۶٪)، در حالی که اکثریت سالمندان (بالای ۶۰ سال) همچنان زبان روسی را ترجیح میدهند (۵۴٪).این شکاف نسلی شدید تأیید میکند که تحول زبانی فقط یک سیاست نیست، بلکه یک واقعیت اجتماعی است که با هر نسل جدید ریشهدارتر میشود.
پیمایشهای محلی نیز این روند را تقویت میکنند. در یک نظرسنجی که در منطقه قیزیلاوردا در اکتبر ۲۰۲۳ انجام شد، ۹۷٪ از شرکتکنندگان نوشتار دادند که به طور مداوم از زبان قزاقی استفاده میکنند، در حالی که درصد کسانی که خود را مسلط به زبان روسی میدانند (روان صحبت میکنند، میخوانند و مینویسند) تنها ۳۳.۷٪ بود.
شکافهای شهری/روستایی و منطقهای
دادهها از یک قطببندی جغرافیایی عمیق در شیوههای زبانی پرده برمیدارند. در مناطق روستایی، زبان قزاقی به طور قاطع مسلط است و ۷ نفر از هر ۱۰ شرکتکننده در نظرسنجی از آن استفاده میکنند. اما در مناطق شهری، تصویر متعادلتر و دوزبانه است، با تقسیم تقریباً مساوی بین گویشوران قزاقی و روسی (حدود ۵۰/۵۰).
این شکاف در سطح منطقهای تشدید میشود و نقشه زبانی روشنی از کشور ترسیم میکند. مناطق جنوبی و غربی با اکثریت قاطع قزاقیزبان هستند (به عنوان مثال، ۸۹٪ در مانغیستاو و ۷۸٪ در استان ترکستان)، در حالی که مناطق شمالی و مرکزی سنگرهای زبان روسی باقی میمانند (به عنوان مثال، تنها ۱۲٪ در خانه در استان قوستانای و ۲۶٪ در استان قزاقستان شمالی زبان قزاقی را ترجیح میدهند).
این توزیع نشان میدهد که آینده زبان روسی در سراسر قزاقستان یکسان نخواهد بود. در عوض، کشور به سمت تثبیت مناطق زبانی متمایز حرکت میکند. این واقعیت ممکن است پیامدهای بلندمدتی برای انسجام ملی و هویت منطقهای داشته باشد. در حالی که سیاست ملی به سمت تقویت زبان قزاقی حرکت میکند، این سیاستها ممکن است در جنوب و غرب طبیعی و مورد استقبال تلقی شوند، اما در شمال ممکن است بیگانهکننده یا اجباری به نظر برسند. این امر مستلزم اجرای دقیق و با در نظر گرفتن زمینه منطقهای سیاست زبانی برای جلوگیری از تشدید شکافهای داخلی است.
حوزه عمومی و دیجیتال
تحلیل استفاده از زبان در بخشهای کسبوکار و رسانه از یک گذار پیچیده و چندلایه پرده برمیدارد. در دنیای کسبوکار، به ویژه در میان شرکتهای کوچک و متوسط، زبان قزاقی به طور فزایندهای مسلط شده است. همانطور که ناشر، آرمانجان بایتاسوف، اشاره کرده است، «بخش کسبوکارهای کوچک و متوسط ما تقریباً به طور کامل قزاقیزبان شده است».راهاندازی نسخه قزاقی مجله «فوربز قزاقستان» در سال ۲۰۲۰ یک شاخص نمادین از این تحول است، زیرا زبان قزاقی وارد حوزه نخبگان گفتمان اقتصادی شد.
در فضای دیجیتال، تسلط زبان روسی در حال فرسایش است اما در حوزههای خاصی همچنان قوی است. در حالی که زبان قزاقی اکنون در پلتفرمهایی مانند فیسبوک بیشتر از روسی استفاده میشود، محتوای روسی در یوتیوب همچنان در حال رشد است. این نشان میدهد که زبان روسی نقش خود را به عنوان زبان اصلی سرگرمی و مصرف اطلاعات حفظ میکند، حتی با اینکه زبان قزاقی در زمینههای تعامل اجتماعی و ارتباطات رسمی در حال کسب قدرت است.
زبان به مثابه هویت
این بخش هسته تحلیل نوشتار را تشکیل میدهد و دادههای تجربی را به چارچوب نظری گستردهتر ملتسازی مرتبط میکند. این بخش استدلال میکند که ترویج زبان قزاقی و کاهش عملکردی متناظر زبان روسی صرفاً تحولات اجتماعی خود به خودی نیستند، بلکه اجزای اساسی یک پروژه دولتی سنجیده هستند که هدف آن ساختن یک هویت ملی پساشوروی است که از گذشته روسی و شوروی خود متمایز باشد.
برای درک سیاست زبانی کنونی، بازگشت به زمینه تاریخی سیاست شوروی که زبان روسی را به عنوان «زبان ارتباط مشترک» (lingua franca) به قیمت زبانهای محلی ترویج میکرد، ضروری است. این سیاست منجر به کاهش قابل توجهی در تسلط و استفاده از زبان قزاقی، حتی در میان خود قزاقها شد.5 همانطور که مطالعات نشان میدهند، اکثر دانشآموزان، از جمله قزاقهای مناطق شهری، با دانش اندک یا بدون دانش زبان قزاقی از مدارس فارغالتحصیل میشدند، زیرا زبان روسی به یک پیششرط برای موفقیت حرفهای تبدیل شده بود.
در این زمینه، سیاست زبانی کنونی در قزاقستان به عنوان یک فرآیند اصلاحی ضروری برای این میراث و به عنوان یک گام اساسی برای «غلبه بر تسلط زبان روسی» و بازتثبیت زبان قزاقی به عنوان نشانه متمایز ملت تدوین شده است. این فرآیند با مدلهای ساخت هویت در کشورهای پسااستعماری همسو است، جایی که بازپسگیری زبان بومی به عنوان بخشی جداییناپذیر از فرآیند رهایی فرهنگی و سیاسی تلقی میشود.
ایجاد تعادل بین هویت «قزاق» و هویت «قزاقستانی»
یکی از تنشهای اصلی در سیاست هویتی قزاقستان، رقابت بین دو مفهوم است: هویت «قزاقستانی» مدنی و چندفرهنگی که به طور رسمی توسط دولت ترویج میشود (شامل همه شهروندان صرف نظر از قومیت آنها)، و هویت «قزاقی» قومی-زبانی در حال ظهور (که حول محور ملت حاکم و زبان آن متمرکز است).
در حالی که دولت به طور رسمی مدل مدنی «قزاقستانی» را برای تضمین هماهنگی بین اقوام و جلوگیری از بیگانهسازی اقلیتهای بزرگ اتخاذ میکند، سیاستهای زبانی آن در عمل به عنوان ابزار اصلی برای تقویت هسته قومی «قزاقی» ملت عمل میکند.6 این امر یک دوگانگی مدیریتشده در خود پروژه ملتسازی ایجاد میکند. از یک سو، گفتمان رسمی بر کثرتگرایی تأکید میکند، و از سوی دیگر، شیوههای آموزشی و اداری به طور پیوسته به سمت تقویت جایگاه زبان قزاقی حرکت میکنند. این استراتژی دوگانه به نظام اجازه میدهد تا اهداف ملی خود را به تدریج محقق کند و در عین حال، ظاهری از شمول و کثرتگرایی قومی را حفظ نماید.
الفبای لاتین و نوسازی دیجیتال
انتقال برنامهریزیشده الفبای قزاقی از سیریلیک به لاتین یک اقدام نمادین با اهمیت عمیق است. این گام فقط یک تغییر فنی نیست، بلکه نشاندهنده یک جهتگیری مجدد تمدنی و ژئوپلیتیک به دور از فضای روسی/اسلاوی و به سمت یک مدل ترکی و/یا غربی است. کنار گذاشتن الفبای سیریلیک، که میراث مستقیم دوران شوروی است، یک اعلام نمادین استقلال فرهنگی و فکری است.
علاوه بر این، سرمایهگذاری دولت در منابع زبانی دیجیتال مانند پایگاههای داده اصطلاحات، فرهنگهای لغت آنلاین و پلتفرمهای یادگیری زبان 23 نشاندهنده یک تلاش استراتژیک برای تقویت جایگاه، سودمندی و مدرن بودن زبان قزاقی است که آن را به یک جایگزین جذاب و قابل اجرا برای زبان روسی در همه زمینهها تبدیل میکند.
پروژه گذار به لاتین را میتوان نوعی «روسیزدایی نرم» در نظر گرفت. این پروژه یک گسست نمادین با گذشته ایجاد میکند بدون اینکه مستقیماً به خود زبان روسی حمله کند. به جای ممنوع کردن زبان روسی، که یک اقدام سیاسی انفجاری خواهد بود، دولت بر ارتقای زبان قزاقی تمرکز میکند. تغییر الفبای زبان دولتی یک تصمیم حاکمیتی داخلی است. این تصمیم زبان قزاقی را به طور نمادین از زبان روسی دور میکند، آن را دوباره به سایر زبانهای ترکی (مانند ترکی استانبولی) متصل میکند و به طور مثبت به عنوان گامی به سوی نوسازی فناوری و ادغام جهانی ارائه میشود. بنابراین، این اقدام به هدف ژئوپلیتیک کاهش نفوذ روسیه و تقویت هویت ملی به روشی عمل میکند که انتقاد مستقیم از آن برای بازیگران خارجی دشوار است، زیرا به عنوان یک مسئله داخلی مربوط به توسعه زبانی ارائه میشود.
کاتالیزور ژئوپلیتیک
تهاجم روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ یک شوک خارجی قدرتمند بود که به عنوان یک کاتالیزور دراماتیک عمل کرد و روندهای زبانی و هویتی را که از قبل در قزاقستان وجود داشت، تسریع بخشید. جنگ، بحث داخلی در مورد زبان را از یک مسئله فرهنگی و اجتماعی به یک ضرورت امنیت ملی تبدیل کرد و به گفتمانی قاطعانهتر که به دنبال تأکید بر حاکمیت فرهنگی و سیاسی کشور است، مشروعیت بخشید.
توجیه روسیه برای تهاجم خود - یعنی «حمایت از روسیزبانان» - در داخل قزاقستان، کشوری که مرز طولانی با روسیه دارد و جمعیت روسیزبان قابل توجهی را در خود جای داده است، بازتابی عمیق و نگرانکننده داشت. این گفتمان روسی منجر به بازنگری اساسی در بحث زبانی داخلی شد. تقویت زبان قزاقی دیگر صرفاً یک پروژه فرهنگی یا گامی در جهت ملتسازی تلقی نمیشود، بلکه به یک عنصر حیاتی در استراتژی امنیت ملی تبدیل شده است. اکنون به آن به عنوان وسیلهای برای کاهش آسیبپذیری در برابر جنگ اطلاعاتی و فشارهای سیاسی بالقوه روسیه نگریسته میشود. نخبگان سیاسی و جامعه دریافتند که تسلط زبانی میتواند به عنوان بهانهای برای مداخله خارجی مورد استفاده قرار گیرد، که این امر تقویت زبان دولتی را به یک اولویت استراتژیک تبدیل کرد.
تشدید گفتمان «روسیزدایی»
جنگ منجر به تحریک و مشروعیت بخشیدن به یک گفتمان عمومی جسورانهتر در مورد «روسیزدایی» (de-Russification) و استعمارزدایی فرهنگی شد. مواضعی که قبل از سال ۲۰۲۲ افراطی یا ملیگرایانه تلقی میشدند، به بطن بحث سیاسی رایج منتقل شدند. این امر فشار اجتماعی بر شخصیتهای عمومی و شرکتها را برای استفاده از زبان دولتی افزایش داد و تحمل عمومی را نسبت به تسلط زبان روسی در فضای عمومی کاهش داد. ادبیات دانشگاهی به وجود «تلاش ملموس برای روسیزدایی در قزاقستان» اشاره میکند که توسط جنگ تشدید شده است.
تمایز بین قومیت، زبان و وابستگی سیاسی
دادههای پیمایشهای انجام شده پس از تهاجم، از یک رابطه پیچیده بین زبان، قومیت و دیدگاهها در مورد جنگ پرده برمیدارد. در حالی که روستباران در قزاقستان بیشتر تمایل به اتخاذ دیدگاههای طرفدار روسیه داشتند، رابطه بین ترجیح زبان و گرایش سیاسی ضعیفتر و بیشتر وابسته به زمینه بود.
این تحول بسیار مهم است، زیرا جنگ به سمت تفکیک قاطع نشانههای هویتی سوق میدهد. «روسیزبان» بودن در قزاقستان به طور فزایندهای از «طرفدار روسیه» بودن از نظر سیاسی متمایز میشود. از نظر تاریخی، اصطلاح «روسیزبان» اغلب به عنوان جایگزینی برای گرایش فرهنگی و سیاسی به روسیه استفاده میشد. اما تهاجم سال ۲۰۲۲ یک بحران وجدان برای بسیاری از روسیزبانان، از جمله قزاقهای قومی، اوکراینیها، آلمانیها و دیگرانی که از جنگ حمایت نمیکنند، ایجاد کرد. دادههای پیمایش نشان میدهد که اگرچه روسیزبانان بیشتر از قزاقیزبانان تمایل به توجیه جنگ داشتند، اما این رابطه مطلق نیست و بسیاری از آنها این کار را نمیکنند.
این امر یک فضای اجتماعی و سیاسی برای ظهور یک هویت جدید ایجاد میکند: هویت «قزاقستانی روسیزبان» وفادار و وطنپرست، که از نظر فرهنگی با زبان روسی مرتبط است اما از نظر سیاسی به دولت مستقل قزاقستان گرایش دارد. تقویت این هویت برای جلوگیری از استفاده از مسئله زبان به عنوان ابزار نفوذ ژئوپلیتیک توسط مسکو حیاتی است و به تقویت انسجام اجتماعی کشور در مواجهه با چالشهای خارجی کمک میکند.
مسیرهای آینده و پیامدهای سیاستی
بر اساس تحلیل جامع دادههای حقوقی، آموزشی و اجتماعی، این بخش پایانی ترکیبی از یافتهها را برای ارائه پیشبینیهای دقیق از آینده زبان روسی در قزاقستان ارائه میدهد. این بخش از پیشبینیهای سادهانگارانه که از ناپدید شدن زبان صحبت میکنند، اجتناب میکند و در عوض، مدلی از تقسیمبندی مجدد عملکردی در یک سلسله مراتب زبانی جدید و باثبات را ارائه میدهد.
همه شاخصها نشان میدهند که زبان روسی از قزاقستان ناپدید نخواهد شد، بلکه از وضعیت کنونی خود به عنوان یک زبان مشترکاً مسلط بالفعل به یک نقش جدید و مشخصتر منتقل خواهد شد. عملکردهای آینده آن حول نقشهای زیر متمرکز خواهد بود:
۱. زبان مادری جمعیت روستبار و سایر اقلیتهای روسیزبان باقی خواهد ماند و تحت حمایت قانون اساسی است.
۲. زبان ارتباطات بینقومی به ایفای نقش رسمی قانونی خود، به ویژه در محیطهای شهری مختلط و مناطق شمالی کشور ادامه خواهد داد.
۳. یک زبان خارجی اصلی ارزش خود را به عنوان زبان تجارت منطقهای، دسترسی به طیف گستردهای از مواد علمی و فرهنگی، و ارتباطات در فضای پساشوروی حفظ خواهد کرد.
۴. زبان مسلط منطقهای به دلیل ترکیب جمعیتی و تاریخی این مناطق، حداقل برای یک نسل دیگر زبان اصلی زندگی روزمره در استانهای شمالی باقی خواهد ماند.
سلسله مراتب زبانی جدید
چشمانداز زبانی آینده در قزاقستان بر اساس یک سلسله مراتب باثبات سه لایه شکل خواهد گرفت:
لایه اول (دولت و ملت): زبان قزاقی، به عنوان زبان بیچون و چرای دولت، هویت ملی و اکثریت رو به رشد جمعیت.
لایه دوم (منطقهای و بینقومی): زبان روسی، که نقشهای عملکردی مشخص ذکر شده در بالا را ایفا میکند.
لایه سوم (جهانی و اقتصادی): زبان انگلیسی، به عنوان زبان اصلی تجارت بینالمللی، فناوری، آموزش عالی و ادغام در اقتصاد جهانی.
پیامدهای سیاستی برای انسجام اجتماعی بلندمدت
این نوشتار با ارائه ملاحظات استراتژیک برای دولت قزاقستان به پایان میرسد. چالش اصلی، ادامه مدیریت این تحول زبانی بدون ایجاد شکافهای اجتماعی یا برانگیختن نارضایتی اقلیتها است. این امر مستلزم تعهد مستمر به رویکرد تدریجی و غیر اجباری است که بین ضرورت ملی آشکار برای تقویت زبان دولتی و ضرورت قانونی و اجتماعی برای حمایت از حقوق اقلیتهای زبانی تعادل برقرار کند.
سیاستهای آینده باید بر تشویق به یادگیری زبان قزاقی از طریق اقدامات مثبت (مانند آموزش با کیفیت بالا، محتوای مدرن و فرصتهای شغلی) به جای اقدامات تنبیهی علیه زبان روسی تمرکز کنند. حفظ چارچوب سهزبانگی (قزاقی، روسی، انگلیسی) برای اطمینان از اینکه این تحول به عنوان بخشی از یک پروژه ملی مدرن و آیندهنگر تلقی شود و نه یک فرآیند حذف فرهنگی، امری کلیدی خواهد بود. موفقیت در مدیریت این تعادل ظریف، توانایی قزاقستان را برای ساختن یک هویت ملی قوی و منسجم در قرن بیست و یکم تعیین خواهد کرد.
جمعبندی
در این نوشتار آینده زبان روسی در قزاقستان را تحلیل کردیم و نتیجه میگیریم که این زبان در حال ناپدید شدن نیست، بلکه دستخوش یک تحول عملکردی عمیق است. محرکهای اصلی این تغییر، تحولات جمعیتی (انتخاب بیش از ۷۰٪ کلاس اولیها برای تحصیل به زبان قزاقی) و پروژه هدفمند دولتسازی برای تقویت هویت ملی است. جنگ در اوکراین این روندها را تسریع کرده و سیاست زبانی را به یک مسئله امنیت ملی تبدیل کرده است. آینده، یک سلسله مراتب زبانی باثبات را ترسیم میکند: زبان قزاقی به عنوان زبان دولتی بلامنازع، زبان انگلیسی برای ادغام جهانی، و زبان روسی برای ارتباطات منطقهای/بینقومی و به عنوان زبان یک اقلیت بزرگ. مدیریت این گذار از طریق یک رویکرد تدریجی و غیر اجباری، که بین ترویج زبان قزاقی و حفاظت از حقوق زبانی تعادل برقرار میکند، برای انسجام اجتماعی بلندمدت کشور حیاتی است.
آلماتی قزاقستان
منابع:
https://www.gov.kz/memleket/entities/pavlodar-aktogay/press/article/details/105615
https://www.akorda.kz/ru/official_documents/constitution
https://kodeksy-kz.com/ka/o_yazykah_v_respublike_kazahstan/4.htm
https://olke.kz/rus/zakonodatelstvo/konstitutsiya-respubliki-kazakhstan
https://www.etd.ceu.edu/2012/kulzhanova_ainur.pdf
https://natlex.ilo.org/dyn/natlex2/natlex2/files/download/83878/KAZ83878%20Russian.pdf
https://election.gov.kz/rus/gos-yaz/docs/zakon-o-yaz-rus.pdf
https://continent-online.com/Document/?doc_id=1008034
https://www.zakon.kz/sobytiia/6484204-70-pervoklassnikov-vybrali-obuchenie-na-kazakhskom-yazyke-dannye-minprosveshcheniya.html
https://newtimes.kz/obshchestvo/210276-bolee-126-tysiach-shkolnikov-astany-vybrali-obuchenie-na-russkom-iazyke
https://www.nur.kz/family/school/1618075-trekhyazychie-kak-propusk-v-bolshoy-mir/
https://tribune.kz/sotsialnye-seti-v-kazahstane-tsifry-i-trendy-leto-2024-na-kakih-yazykah-govorit-kazahstan-v-seti/
نظر شما