چه چیزی زنان را از دسترسی به "کار شایسته" در پاکستان بازمی‌دارد؟

نرخ مشارکت زنان در پاکستان حدود ۲۴٪ است که از پایین‌ترین‌ها در جهان است. در گزارش شکاف جنسیتی مجمع جهانی اقتصاد ۲۰۲۵، پاکستان در جایگاه ۱۴۷ از ۱۴۸ کشور در بعد مشارکت اقتصادی زنان قرار دارد. اگرچه از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۵ این نرخ از ۱۱٪ به ۲۴٪ رسیده بود، در دهه اخیر تقریباً ثابت مانده و کرونا آن را ضعیف‌تر کرد.

داستان سَیما

سال‌ها پیش، هنگام پژوهش در ارتباط بین اشتغال زنان و توانمندسازی در لیاری، با زنی به‌نام سَیما آشنا شدم. او در ۲۶ سالگی در منطقه آگراتاج لیاری زندگی می‌کرد؛ جایی که اغلب زنان به‌عنوان کارگر خانگی ماهی بین ۵ تا ۱۰ هزار روپیه درآمد داشتند. اما سَیما متفاوت بود: او در شعبه کارفور در مال لوکس دُولمن کراچی کار می‌کرد و ماهانه ۴۵ ۰۰۰ روپیه درآمد داشت—چهار برابر بیشتر از دیگر ساکنان محل.

او درباره‌ی حرکت در شهر و مدیریت حضور در فضاهای عمومی و نحوه تغییر ظاهر در مسیر رفت‌وآمد می‌گفت. امکاناتی مثل سرویس حمل‌ونقل محل کار—در وضعیتی که وسایل حمل‌ونقل عمومی شلوغ و نامنظم‌اند—فرصت‌هایی بود که استرس او را به‌طور چشمگیر کاهش می‌داد. پایان شیفت او ساعت ۱۱ شب بود؛ زمانی که اغلب سفر یک‌نفره برای زنان جوان پذیرفتنی نیست.

سَیما برای حفظ پرستیژ و احترام اجتماعی در دو منطقه متفاوت رفتار می‌کرد: در لیاری روی یونیفرمش عبایی می‌پوشید، اما در کلیفتون آن را کنار می‌گذاشت تا با فضای مدرن محل کار همخوان باشد. در مسیر بازگشت شبانه، از خیابان‌های اصلی پرهیز می‌کرد تا کمتر در معرض نگاه‌ها یا قضاوت‌های مردان یا همسایگان باشد.

کار "شایسته" چیست؟

براساس تعریف سازمان بین‌المللی کار (ILO)، کار شایسته (decent work) کارهایی هستند که حقوق منصفانه، شرایط ایمن، امنیت شغلی، حمایت اجتماعی و فرصت پیشرفت داشته باشند. داستان سَیما نشان می‌دهد که برای زنان—خصوصاً از طبقات متوسط و پایین—دستیابی به چنین موقعیت‌هایی تا چه اندازه دشوار است. همین امر توضیح می‌دهد که چرا نرخ مشارکت زنان در نیروی کار پاکستان پایین است، با این‌که سطح تحصیلات زنان افزایشی چشمگیر داشته است.

وضعیت مشارکت و اشتغال زنان در پاکستان

نرخ مشارکت زنان در پاکستان حدود ۲۴٪ است که از پایین‌ترین‌ها در جهان است. در گزارش شکاف جنسیتی مجمع جهانی اقتصاد ۲۰۲۵، پاکستان در جایگاه ۱۴۷ از ۱۴۸ کشور در بعد مشارکت اقتصادی زنان قرار دارد. اگرچه از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۵ این نرخ از ۱۱٪ به ۲۴٪ رسیده بود، در دهه اخیر تقریباً ثابت مانده و کرونا آن را ضعیف‌تر کرد.

با این حال، زنان تحصیلات بیشتری دارند: کسانی که پس از ۱۹۹۰ متولد شده‌اند، دو برابر زنان قبل از ۱۹۶۵ سال تحصیل کرده‌اند، و زنان بیش از ۵۲٪ دانشجویان دوره عالی را تشکیل می‌دهند. اما تحصیل به‌تنهایی برای افزایش مشارکت کافی نیست. زنان شاغل اکثراً در مشاغل غیررسمی زنان‌محور، درآمد پایین، امنیت شغلی کم، در خدمات خانگی، آموزش‌های کم‌دستمزد یا کار در منزل مشغول‌اند.

محدودیت‌های جابه‌جایی

داستان سَیما نشان می‌دهد محدودیت حرکت، بزرگ‌ترین مانع برای زنان در دسترسی به کار شایسته است. این محدودیت‌ها از خانواده، همسر، همسایگان و ترس از آزار جنسی ناشی می‌شود. ارزش‌های مرتبط با "عزّت" خانوادگی، حجاب، محافظت از بدن زن و کنترل ظاهر و رفتار زنان، فشار بی‌پایانی ایجاد می‌کند.

در دوران درگیری یا مهاجرت، این محدودیت‌ها بیشتر می‌گردند. پژوهشی در کراچی نشان داد زنانی که خانواده‌شان تازه به شهر آمده‌اند، کمتر برای کار بیرون از خانه رغبت دارند؛ چرا که جامعه نگران تأثیر محیط ناامن شهری است.

حتی زنانی که نسل‌هاست در شهر هستند، به دلیل محدودیت اجتماعی و نبود حمل‌ونقل مناسب، مجبورند نزدیک خانه کار کنند—مثلاً معلم خصوصی یا خدمات خانگی بخش کوچکی از درآمد را فراهم می‌کند.

چالش‌های ازدواج و نقش مرد نان‌آور

یکی دیگر از ابعاد مهم، دشواری زنان پس از ازدواج است. برخلاف انتظار، در پاکستان ازدواج احتمال کار زنان را کاهش می‌دهد: پژوهش‌ها نشان داده زن بعد ازدواج احتمال ۷٪ کمتری برای مشارکت در کار دارد. این روند محصول افزایش وظایف خانوادگی و باورهای سنتی "مرد نان‌آور" است.

مطالعات نشان داده زنان روزانه ۱۱ ساعت کار بدون دستمزد انجام می‌دهند—یعنی یازده برابر مردان. بسیاری از زنان می‌گویند بعد از بچه‌دار شدن، نمی‌توانند کار بیرون از خانه داشته باشند. اگر هم کار کنند، معمولاً پاره‌وقت و نزدیک خانه است—که عملاً آن‌ها را از کار شایسته دور می‌سازد.

در میان کسانی که معتقدند مرد نان‌آور است، باور که زنان باید در خانه بمانند رایج است. طبق World Values Survey، ۷۰٪ افراد متولد قبل از ۱۹۷۰ و بیش از ۸۰٪ متولدین از اواخر دهه ۱۹۸۰، معتقد بوده‌اند در شرایط کمبود شغل، مردان باید شانس بیشتری داشته باشند.

مسئولیت مردان و ضرورت تغییر فرهنگ

هم زنان و هم مردان ممکن است باور به نقش سنتی داشته باشند، اما چون قدرت در دست مردان است، دیدگاه آن‌ها اثرگذاری بیشتری دارد. بسیاری از برنامه‌های توانمندسازی زنان تنها روی زنان متمرکز بوده و انتظار تغییر از آن‌ها را داشته است—اما زنان تا حد زیادی تغییر کرده‌اند. حال نیاز به توجه به تغییر پدرسالاری و نقش مردان داریم.

در ریشه پایین بودن مشارکت زنان در اقتصاد، باورهای عمیق پدرسالارانه مانند "مادر بودن هدف اصلی زن است" یا "نان‌آور باید مرد باشد" قرار دارند. این باورها توجیه تبعیض در محل کار را فراهم می‌آورد و باعث می‌شود دولت‌ها و جامعه از حمایت‌های حیاتی—مثل حمل‌ونقل امن، مراقبت از کودکان، مرخصی والدین—غفلت کنند.

تغییر نگرش‌ها باید در مرکز برنامه‌ریزی جنسیتی قرار گیرد. باید پرسید آموزش مدارس چگونه است؟ آیا دختران تشویق می‌شوند نقش‌ها را به پرسش بکشند؟ آیا به پسران گفته می‌شود که آن‌ها هم باید تغییر کنند؟ این تغییر فرهنگی دشوار و کند است، اما ضروری است.

تا وقتی نگرش‌ها درباره نقش زن و مرد تغییر نکند، زنانی چون سَیما همچنان دسترسی به کار شایسته را نخواهند یافت—اگر اصلاً اجازه کار خارج از خانه داشته باشند.

https://www.dawn.com/news/1917106/whats-holding-women-back-from-decent-work-in-pakistan-hint-its-not-skills

کد خبر 25110

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 0 =