پاکستان با جمعیتی بیش از ۲۴۰ میلیون نفر، در نقطهای حساس از مسیر جمعیتی خود قرار دارد. بیش از ۶۴ درصد جمعیت این کشور زیر ۳۰ سال سن دارند و این یکی از بزرگترین جمعیتهای جوان در جهان است. اما بهجای آنکه این نیروی عظیم انسانی به سرمایهای ارزشمند تبدیل شود، بیتوجهی سیستماتیک، ضعف حاکمیت و نبود برنامهریزی مؤثر، این پتانسیل را به بحرانی ملی تبدیل کرده است. نرخ بالای بیکاری، کیفیت پایین آموزش و کمبود فرصتهای واقعی، میلیونها جوان پاکستانی را سرگردان و ناامید کرده است.
ابعاد بحران
- بیکاری جوانان: حدود ۳۱ درصد از جوانان پاکستان بیکار هستند.
- کودکان خارج از مدرسه: ۲۲.۸ میلیون کودک از تحصیل بازماندهاند — دومین آمار بالای جهانی.
- ورود سالانه به بازار کار: حدود ۴.۵ میلیون جوان هر سال وارد بازار کار میشوند، در حالی که ظرفیت جذب بسیار پایین است.
در حالی که کشورهای همسایه مانند هند و بنگلادش برنامههای گسترده آموزش و اشتغال جوانان را اجرا کردهاند، ابتکارات پاکستان بیشتر جنبه نمادین داشتهاند. برای مثال، برنامه "کامیاب جوان" در طی سه سال تنها به ۲۷ هزار نفر خدمات ارائه داده است.
هزینه انسانی
آیشا رحمان، فارغالتحصیل مهندسی از لاهور، اکنون برای تأمین معاش خود لوازم جانبی موبایل میفروشد. داستان او تکرار هزاران جوان دیگر است. مشاغل دولتی، که زمانی پناهگاهی مطمئن بودند، اکنون اغلب مستلزم پرداخت رشوههایی بهطور میانگین ۵۰۰ هزار روپیه (۱۸۰۰ دلار) هستند.
بیثباتی مزمن سیاسی نیز بحران را تشدید کرده است. با چهار نخستوزیر در شش سال، هر دولت سیاستهای جوانان را از نو تعریف میکند و باعث تکهتکه شدن و ناکارآمدی میشود. در همین حال، بودجه نظامی ۱۷ درصد کل بودجه ملی را میبلعد، در حالی که آموزش تنها ۱.۷ درصد بودجه را به خود اختصاص میدهد.
نارضایتی دیجیتال و کنشگری مردمی
ناامیدی در میان جوانان به جنبشهای دیجیتال و مردمی تبدیل شده است. الهامگرفته از اعتراضات کشاورزان هند، جنبش حق دو تحریک به رهبری فعالان نسل Z، خواستار اشتغال و زیرساخت است. هشتگهایی مانند #YouthDemandAction در زمان بودجهنویسی ترند میشوند و صفحاتی مانند Pakistan’s Jobless در اینستاگرام با طنزی تلخ، صدای مشکلات روزمره جوانان را تقویت میکنند.
حتی بلایای طبیعی نیز موجب تحرک نسل جوان شدهاند. پس از سیلابهای ویرانگر ۲۰۲۲، جنبش جوانان برای اقلیم پاکستان موفق شد نخستین پرونده حقوق زیستمحیطی را به دادگاهها بکشاند.
فرصت دیجیتال و فریلنسینگ
با نبود مشاغل رسمی، فریلنسینگ دیجیتال به راه نجاتی برای بسیاری تبدیل شده است. پاکستان اکنون در رتبه چهارم جهانی از نظر درآمدهای فریلنس قرار دارد و ۴۰۰ میلیون دلار به صادرات ۲.۶ میلیارد دلاری IT خود کمک میکند. با این حال، فریلنسرها در خلأ سیاستی فعالیت میکنند — بدون بیمه، مستمری یا حمایت نهادی. نابرابری روستایی نیز شکاف دیجیتال را عمیقتر میکند؛ تنها ۲۸٪ روستاها به اینترنت ۴G دسترسی دارند.
نمونه: شهریار احمد، طراح لوگو ۲۴ ساله، ماهانه ۱۲۰۰ دلار درآمد دارد اما از فرسودگی و بیکاری ناشی از تغییرات الگوریتمی بیم دارد. "یک آپدیت و من محو میشوم".
شکستهای سیستماتیک و افزایش افراطگرایی
نبود فرصت باعث شده که گروههای افراطی و زیرزمینی به راحتی جوانان تحصیلکرده اما بیکار را جذب کنند. گروههای ممنوعشدهای مانند البدیر به جوانان وعده "هدف" و کمک مالی میدهند. در همین حال، اتحادیههای دانشجویی سنتی مانند IJT، بهجای اصلاحات اساسی، خواستار مشاغل حمایتی برای طرفداران خود هستند.
فرار مغزها: خروجی خونآلود
مهاجرت گسترده جوانان پاکستانی نگرانکننده است. تنها در سال ۲۰۲۲، حدود ۱.۵ میلیون پاکستانی کشور را برای یافتن آیندهای بهتر ترک کردند. برخلاف هند که از دیاسپورای ۸۷ میلیارد دلاری خود بهرهبرداری کرده، پاکستان نتوانسته ارتباط مؤثری با استعدادهای مهاجر خود برقرار کند. این فرار مغزها هم نشانه و هم عامل بحران گستردهتر جوانان است.
نوآوری در دل تنگنا
با وجود بیتوجهیهای سیستماتیک، نوآوری همچنان زنده است. استارتاپها در سال ۲۰۲۳ حدود ۳۵۰ میلیون دلار جذب سرمایه کردند و پلتفرمهایی مانند DigiSkills.pk به ۲.۵ میلیون نفر آموزش دیجیتال دادهاند. در MakerSpace کراچی، مهندسان تراکتورهای خورشیدی برای کشاورزان بدون دسترسی به برق طراحی میکنند — اثباتی بر اینکه "نیاز، مادر اختراع است".
مسیر پیش رو: از بحران تا کاتالیزور
برای جلوگیری از فاجعه، پاکستان نیازمند اصلاحات بنیادین است:
- گسترش آموزشهای فنی و حرفهای: سه برابر کردن مراکز آموزش مهارتی.
- فناوری در آموزش: الزام سواد دیجیتال و کدنویسی در تمام مدارس دولتی.
- اصلاح استخدام دولتی: اجرای سیستم استخدام مبتنی بر بلاکچین برای مقابله با فساد.
- نمایندگی جوانان: اختصاص ۳۰٪ کرسیهای مجلسهای استانی به افراد زیر ۴۰ سال.
- حمایت از استارتاپها: اعطای معافیتهای مالیاتی و سرمایه اولیه به کسبوکارهای جوانمحور.
پاکستان میتواند از مدلهای موفقی مانند Startup India و Digital Centres بنگلادش الگو بگیرد — اگر اراده سیاسی وجود داشته باشد.
نتیجهگیری
جوانان پاکستان در یک دو راهی قرار دارند. یک مسیر به نوآوری، پیشرفت و جایگاه جهانی ختم میشود و مسیر دیگر به ناامیدی، ناآرامی و زوال بازگشتناپذیر. تفاوت نه در ظرفیت، بلکه در سیاستگذاری است.
همانگونه که آیشا رحمان با تلخی بیان میکند:
"ما بمب نیستیم؛ ما باتری هستیم — در حسرت آنکه چیزی، هر چیزی را شارژ کنیم، پیش از آنکه کاملاً تخلیه شویم".
تیکتاک شمارش معکوس، نه در اتاقهای کنفرانس، بلکه در اتاقخوابهای کوچک ۷۵ میلیون جوان پاکستانی شنیده میشود که با نور موبایل، دنبال آگهیهای استخدام میگردند. صبرشان، مانند بهانههای دولت، رو به پایان است. اگر پاکستان به بیتوجهی ادامه دهد، نه تنها یک نسل، بلکه آیندهی خود را از دست خواهد داد. و این دیگر تنها یک بحران ملی نیست — یک نگرانی جهانی است که پژواک آن فراتر از مرزها خواهد رفت.
نظر شما