سپتامبر و اکتبر در حافظه تاریخی جهان، همواره ماههایی سرنوشتساز بودهاند؛ از آغاز جنگها گرفته تا پایان قدرتها و امضای توافقهای مهم جهانی. افغانستان نیز در این روزها بار دیگر در مرکز توجه قرار گرفته است. با آنکه بیش از چهار سال از خروج ایالات متحده آمریکا از افغانستان و سقوط کابل بهدست طالبان میگذرد، اکنون بار دیگر زمزمههایی از احتمال بازگشت آمریکا به پایگاه هوایی بگرام به گوش میرسد. این مسئله نهتنها فضای سیاسی افغانستان، بلکه نظم ژئوپولیتیک منطقه را نیز متأثر ساخته است. گزارشها حاکی از آن است که پس از سخنان دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، درباره بازپسگیری بگرام، تحرکات تازهای در میان رهبران طالبان آغاز شده و رفتوآمد آنان به قندهار افزایش یافته است. این رویدادها پرسشهای بسیاری را در ذهن مردم و تحلیلگران برانگیخته است؛ آیا آمریکا واقعاً در صدد بازگشت به افغانستان است؟ طالبان چه واکنشی نشان خواهند داد؟ و آینده سیاسی افغانستان در پرتو این تحولات به کدام سمت خواهد رفت؟
بگرام؛ پایگاه راهبردی در قلب افغانستان
پایگاه هوایی بگرام در طول دو دهه گذشته نماد حضور نظامی آمریکا و ناتو در افغانستان بوده است. این پایگاه که در استان پروان، در شمال کابل قرار دارد، نهتنها یک مرکز نظامی بزرگ، بلکه یک نقطه کلیدی برای نظارت و عملیات هوایی در سراسر منطقه محسوب میشد. بگرام برای آمریکا فقط یک مرکز عملیاتی در جنگ افغانستان نبود؛ بلکه بهعنوان یک نقطه ژئوپولیتیک، امکان نظارت بر ایران، پاکستان، چین و حتی آسیای میانه را فراهم میکرد. خروج آمریکا از بگرام در جولای ۲۰۲۱ یکی از نشانههای قطعی پایان حضور نظامی آمریکا در افغانستان بود، اما اکنون بازگشت دوباره به این پایگاه، یادآور آن است که معادلات امنیتی منطقه بار دیگر در حال تغییر است.
سخنان ترامپ و آغاز گمانهزنیها
سخنان اخیر دونالد ترامپ درباره بازپسگیری بگرام، فضای سیاسی افغانستان را دچار شوک کرد. ترامپ که اکنون در مسیر بازگشت به قدرت در ایالات متحده قرار دارد، بارها خروج شتابزده آمریکا از افغانستان در دوران جو بایدن را یک اشتباه راهبردی خوانده است. او معتقد است که واگذاری بگرام به طالبان و خروج بدون برنامه آمریکا، نهتنها موقعیت واشنگتن را در منطقه تضعیف کرد، بلکه تهدید تروریسم را بار دیگر به سطح جهانی بازگرداند. در این چارچوب، بازپسگیری بگرام میتواند بخشی از استراتژی ترامپ برای بازسازی اعتبار آمریکا در صحنه جهانی باشد. همین اظهارات کافی بود تا رهبران طالبان به قندهار بروند و با رهبرشان، هبتالله آخندزاده، نشستهای فشرده برگزار کنند.
نشستهای قندهار؛ تلاش برای یافتن راهحل
منابع محلی در قندهار میگویند طی روزهای اخیر، بیشتر وزیران کابینه طالبان به این شهر سفر کرده و با رهبر طالبان دیدار داشتهاند. محور اصلی این نشستها، بحث بر سر آینده روابط طالبان با آمریکا و احتمال بازگشت واشنگتن به افغانستان بوده است. محمد یعقوب مجاهد، وزیر دفاع طالبان، حتی به قطر رفت تا با مقامات قطری گفتوگو کند. گفته میشود مقامهای قطر پیام آمریکا درباره بگرام را با یعقوب در میان گذاشتهاند. این نشان میدهد که واشنگتن بهصورت غیرمستقیم و از طریق کانالهای دیپلماتیک، در حال سنجش واکنش طالبان است.
موضع طالبان؛ مقاومت در برابر بازگشت آمریکا
رهبر طالبان در تمامی نشستهای قندهار مخالفت صریح خود را با حضور نظامی آمریکا اعلام کرده است. او تأکید کرده که طالبان هرگز اجازه بازگشت نظامی آمریکا به افغانستان را نخواهند داد، اما همزمان بر لزوم تعامل سیاسی با جامعه جهانی نیز پافشاری کرده است. این دوگانهی «مخالفت با حضور نظامی و تمایل به تعامل سیاسی»، نشان میدهد که طالبان در برابر یک معادله پیچیده قرار گرفتهاند. از یک سو، آنها نمیخواهند مشروعیتشان در داخل افغانستان بهعنوان «نیروی مقاومت در برابر اشغال» زیر سئوال برود؛ و از سوی دیگر، بهخوبی میدانند که بدون تعامل با آمریکا و غرب، به راحتی نمیتوانند مشروعیت بینالمللی و حمایت اقتصادی مورد نظرشان را بهدست آورند. ایالات متحده بارها به توافقنامه دوحه استناد کرده است. طبق این توافق، آمریکا میتواند از خاک افغانستان برای مبارزه با تروریسم استفاده کند. اما تفسیر این بند از توافق بسیار مبهم است. طالبان معتقدند که اجازه بازگشت نیروهای آمریکایی به افغانستان بخشی از توافق دوحه نیست، در حالی که واشنگتن این بند را بهعنوان مجوزی برای عملیات ضدتروریستی میبیند. همین اختلاف در تفسیر توافق دوحه میتواند زمینهساز بحران تازهای شود.
نقش قطر؛ میانجیگری در سایه
قطر در این میان نقش مهمی ایفا میکند. دوحه که میزبان دفتر سیاسی طالبان و مذاکرات دوحه بوده است، اکنون دوباره به میدان آمده تا میان واشنگتن و طالبان پل ارتباطی برقرار کند. سفر یعقوب مجاهد به قطر و گفتوگو درباره بگرام، نشاندهنده اهمیت نقش این کشور کوچک اما تأثیرگذار است. قطر همواره تلاش کرده است که موقعیت خود را بهعنوان یک میانجی بیطرف در بحرانهای خاورمیانه حفظ کند و اکنون افغانستان بار دیگر فرصتی برای این نقشآفرینی فراهم کرده است.
بحران درونی طالبان؛ تزلزل روحیه و شکافهای تازه
منابع محلی گزارش دادهاند که طی روزهای اخیر، شماری از اعضای ردهپایین طالبان در قندهار دچار تضعیف روحیه شدهاند و حتی برخی از فرماندهان این گروه به فکر خروج از کشور افتادهاند. این نشانهها حاکی از آن است که درون طالبان شکافهایی در حال شکلگیری است. احتمال بازگشت آمریکا و تهدید یک جنگ تازه میتواند بسیاری از نیروهای طالبان را دلسرد کند، زیرا آنان تصور میکردند پس از خروج آمریکا، دورهای طولانی از سلطه بیچالش آغاز شده است. اگر این شکافها عمیقتر شود، طالبان ممکن است با بحران درونی جدی مواجه شوند.
تأثیرات منطقهای؛ رقابت قدرتها بر سر افغانستان
بازگشت احتمالی آمریکا به بگرام، فقط طالبان را نگران نکرده است؛ بلکه قدرتهای منطقهای نیز با دقت این تحولات را دنبال میکنند. برای چین، حضور آمریکا در افغانستان تهدیدی مستقیم برای پروژه «یک کمربند – یک راه» است. روسیه نیز بیم آن دارد که حضور دوباره آمریکا در آسیای میانه نفوذ تاریخیاش را تضعیف کند. ایران نیز همواره مخالف حضور نظامی آمریکا در همسایگی خود بوده است. در مقابل، پاکستان ممکن است از بازگشت محدود آمریکا استقبال کند، زیرا این حضور میتواند فشار طالبان پاکستانی (TTP) را کاهش دهد. این رقابت قدرتها میتواند افغانستان را بار دیگر به صحنه جدال ژئوپولیتیک جهانی تبدیل کند. افغانستان اکنون در برابر چند سناریو قرار دارد:
- بازگشت محدود آمریکا به بگرام؛ در این حالت، آمریکا ممکن است صرفاً برای عملیات ضدتروریستی و جمعآوری اطلاعات به افغانستان بازگردد. طالبان شاید در ظاهر مخالفت کنند، اما در پشت پرده نوعی توافق تاکتیکی شکل گیرد.
- همکاری طالبان و آمریکا در چارچوب دوحه؛ در این سناریو، طالبان با حفظ ظاهر استقلال، اجازه میدهند آمریکا از ظرفیتهای اطلاعاتی و هوایی افغانستان علیه گروههای تروریستی مانند داعش استفاده کند.
- تقابل مستقیم طالبان و آمریکا؛ در صورتی که واشنگتن بدون توافق به بگرام بازگردد، طالبان احتمالاً با تمام توان مقاومت خواهند کرد. این میتواند آغاز دوبارهی جنگی باشد که مردم افغانستان بهای آن را پرداختهاند.
نتیجهگیری
افغانستان بار دیگر در نقطه عطف تاریخ ایستاده است. سخنان ترامپ درباره بازپسگیری بگرام، نشستهای فشرده رهبران طالبان در قندهار، نقش قطر در میانجیگری و نگرانیهای منطقهای، همه نشان میدهند که آینده افغانستان همچنان نامعلوم و پرتنش باقی مانده است. طالبان میان مقاومت در برابر آمریکا و نیاز به تعامل سیاسی گرفتار شدهاند. آمریکا نیز میان ضرورت مبارزه با تروریسم و خطر فرو رفتن دوباره در باتلاق افغانستان مردد است. در این میان، مردم افغانستان همچنان قربانی اصلی این کشمکشها هستند. آنان بار دیگر با بیم و امید به آینده نگاه میکنند و نمیدانند که آیا این بار نیز کشورشان به میدان رقابت قدرتهای جهانی تبدیل خواهد شد یا فرصتی برای ثبات و تعامل پیدا خواهد کرد.
نویسنده: حامد جهش
نظر شما