چرا عبارت «پسرها، پسر می‌مانند» آیندهٔ پاکستان را نابود می‌کند؟

در پاکستان، زن‌ستیزی تنها به شکل خصومت آشکار جلوه نمی‌کند. اغلب در قالب فرهنگ، سنت یا حتی «حمایت» پدرسالارانه پنهان می‌شود. تصمیم‌ها بدون مشارکت زنان گرفته می‌شود؛ استقلال آن‌ها در خانه، محل کار و جامعه تضعیف می‌گردد، در حالی‌که امتیاز مردان به‌عنوان رهبری طبیعی جلوه داده می‌شود. این تبعیض خاموش به‌ویژه خطرناک است زیرا آن‌قدر عادی‌سازی شده که به چشم نمی‌آید. سلطهٔ مردانه چنان در زندگی روزمره ریشه دوانده که حذف زنان نه پرسش‌برانگیز، بلکه بدیهی تلقی می‌شود.

عبارت «پسرها، پسر می‌مانند» در پاکستان مدت‌هاست که به‌عنوان بهانه‌ای برای رفتارهای نادرست پسران استفاده می‌شود. این عبارت، اعمال زیان‌بار را بی‌اهمیت جلوه می‌دهد و فرهنگی از معافیت و بی‌مسئولیتی را عادی‌سازی می‌کند. آنچه در نگاه نخست به‌عنوان شیطنت بی‌ضرر دوران کودکی به‌نظر می‌رسد، در واقع یک هنجار اجتماعی به‌شدت مخرب است. با معاف کردن پسران از پاسخگویی، این طرز فکر مردان را به این باور می‌رساند که جنسیتشان آن‌ها را مستحق امتیاز، قدرت و آزادی از مسئولیت می‌کند. نتیجهٔ نهایی این سهل‌انگاری، جامعه‌ای است که زنان را به حاشیه می‌راند، زن‌ستیزی را بازتولید می‌کند و ظرفیت خود برای رشد و عدالت را تضعیف می‌سازد.

زن‌ستیزی در پوشش سنت و اقتدار

در پاکستان، زن‌ستیزی تنها به شکل خصومت آشکار جلوه نمی‌کند. اغلب در قالب فرهنگ، سنت یا حتی «حمایت» پدرسالارانه پنهان می‌شود. تصمیم‌ها بدون مشارکت زنان گرفته می‌شود؛ استقلال آن‌ها در خانه، محل کار و جامعه تضعیف می‌گردد، در حالی‌که امتیاز مردان به‌عنوان رهبری طبیعی جلوه داده می‌شود. این تبعیض خاموش به‌ویژه خطرناک است زیرا آن‌قدر عادی‌سازی شده که به چشم نمی‌آید. سلطهٔ مردانه چنان در زندگی روزمره ریشه دوانده که حذف زنان نه پرسش‌برانگیز، بلکه بدیهی تلقی می‌شود.

تأثیر فرهنگی عبارت «پسرها، پسر می‌مانند»

این عبارت نماد شکست اجتماعی گسترده‌تری است: ناتوانی در واداشتن پسران به پاسخگویی. از همان کودکی، پسران از مسئولیت معاف می‌شوند در حالی‌که دختران زیر بار انتظارات سنگین قرار می‌گیرند. رانندگی پسران نابالغ به‌عنوان اعتماد به‌نفس ستایش می‌شود، در حالی که کمک به کارهای خانه «کار زنانه» تلقی می‌شود. آزار، پرخاشگری یا بی‌احترامی به خواهران رفتاری عادی شمرده می‌شود و پسران را برای درونی‌سازی برتری و نادیده گرفتن شأن زنان آماده می‌کند.

این تساهل‌ها چرخه‌ای خطرناک ایجاد می‌کند: پسران می‌آموزند که پاسخگویی اختیاری است و دختران می‌آموزند که تحمل، وظیفهٔ آنان است. این شرطی‌سازی تا بزرگسالی ادامه می‌یابد و مردانی را شکل می‌دهد که قوانین، هنجارها و حتی مرزهای زنان را قابل‌چشم‌پوشی می‌دانند.

نقش خانواده و ساختارهای اجتماعی

یکی از عوامل اصلی این فرهنگ، نظام خانواده است. برادران بزرگ‌تر اغلب اقتداری نامتناسب بر خود فرض می‌کنند، حتی بدون شایستگی. پدران الگوی استبدادند و برادران کوچک‌تر رفتار تحقیر و تمسخر خواهران را تقلید می‌کنند. صدای زنان به‌طور نظام‌مند به حاشیه رانده می‌شود، نه به دلیل ناتوانی آن‌ها، بلکه چون هنجارهای مردسالارانه سکوت را از آنان مطالبه می‌کند.

کار خانگی به‌روشنی این نابرابری را نشان می‌دهد. با وجود حیاتی بودن برای بقای خانواده، کار خانگی به‌عنوان «کار واقعی» به رسمیت شناخته نمی‌شود. زنان به کار بی‌مزد محدود می‌شوند یا صرفاً برای نقش‌های جنسی و باروری ارزش‌گذاری می‌شوند. هنگامی که مسائل خانوادگی پیش می‌آید، تقصیر تقریباً همیشه به گردن زنان—به‌ویژه مادران—می‌افتد، بدون توجه به شرایط.

زن‌ستیزی فرهنگ نیست

یکی از خطرناک‌ترین باورهای رایج در پاکستان این است که زن‌ستیزی نماد اصالت فرهنگی است. در حالی که واقعیت چنین نیست؛ زن‌ستیزی نه فرهنگ است و نه سنت، بلکه شکلی از ستم ساختاری است. امتیاز مردانه معادل مردانگی نیست و سکوت در برابر بی‌عدالتی، صلح محسوب نمی‌شود. هنگامی که تبعیض جنسیتی به‌عنوان یک هنجار فرهنگی بی‌ضرر جلوه داده می‌شود، جامعه نه تنها کرامت زنان را از بین می‌برد بلکه نیمی از سرمایهٔ انسانی خود را نیز تلف می‌کند.

هزینه برای آیندهٔ پاکستان

این تساهل در برابر غرور مردانه، پیامدهایی فراتر از خانواده دارد. به محیط‌های کاری منجر می‌شود که زنان در آن کم‌نمایند، به کلاس‌هایی که دختران در آن دلسرد می‌شوند، و به اتاق‌های هیأت مدیره‌ای که نیمی از جمعیت در تصمیم‌گیری حذف می‌شوند. هزینهٔ این وضع عظیم است: استعدادهای هدررفته، نوآوری متوقف و کاهش رقابت‌پذیری جهانی. پاکستان نمی‌تواند در حالی که زنان خود را ساکت می‌کند، انتظار پیشرفت در آموزش، اقتصاد یا حکمرانی داشته باشد.

مسیر تغییر

پرداختن به این بحران نیازمند اصلاحات ساختاری و فرهنگی است:

  1. مسئولیت والدین –والدین باید از توجیه رفتارهای نادرست پسران دست بردارند و در عوض همدلی، مسئولیت‌پذیری و احترام را در آنان نهادینه کنند.
  2. اصلاح آموزشی –مدارس باید کلیشه‌های جنسیتی را به چالش بکشند و برابری را در برنامه‌های درسی بگنجانند.
  3. سیاست‌های محیط کار –نهادها باید پاسخگویی در قبال آزار، تبعیض و حذف زنان را تضمین کنند.
  4. پاسخگویی اجتماعی –زن‌ستیزی باید در گفتگوها، رسانه‌ها و تعاملات روزمره به چالش کشیده شود. سکوت فقط آن را تقویت می‌کند.
  5. مشارکت مردان –اصلاح واقعی مستلزم آن است که مردان دیگر مردان را به چالش بکشند و مردانگی را به‌عنوان مسئولیت تعریف کنند نه امتیاز.

نتیجه‌گیری

عبارت «پسرها، پسر می‌مانند» بی‌ضرر نیست. این یک بیماری اجتماعی است که مردان را از مسئولیت معاف می‌کند و زنان را به سکوت و رنج محکوم می‌سازد. آیندهٔ پاکستان به برچیدن این امتیازات پدرسالارانه و پذیرش فرهنگ پاسخگویی و برابری بستگی دارد. زنان نمی‌توانند—و نباید—برای آسایش مردان خود را کوچک کنند. ملت باید از بهانه‌ها عبور کند، با زن‌ستیزی روبه‌رو شود و بپذیرد که پیشرفت بدون مشارکت کامل و برابر زنان غیرممکن است.

زمان تساهل به پایان رسیده است. پاسخگویی باید از امروز آغاز شود.

https://www.thefridaytimes.com/19-Sep-2025/boys-will-boys-destroying-pakistan-s-future

کد خبر 25450

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 9 =