در مورد غزه چه خواهید گفت؟

مظهر برلاس نویسنده پاکستانی، نگرانی عمیق خود را از وضعیت غزه و سکوت جهان اسلام ابراز کرد که چگونه مردم غزه از سکوت جهان اسلام نگران هستند، زیرا به جز ایران و یمن، هیچ کشور اسلامی حاضر نیست به مظلومیت مردم مظلوم غزه توجه جدی کند و برای کمک آن ها برسد، همچنین مسلمانان جهان به دنبال منافع اقتصادی خود هستند و آموزه ‌های قرآن کریم و تأکیدات پیامبر اکرم (ص) را فراموش کرده ‌اند.

    چند روز پیش، عبدالرزاق ساجد، که از خدمتش در غزه برگشته است، گفت: «هرگز آن مرد فقیر اهل غزه را فراموش نمی ‌کنم که سه نوه ‌اش را در قبر گذاشت و به آنها گفت: فرزندان عزیزم، پیامبر اکرم (ص) کمی بعد از راه می ‌رسند، فقط به ایشان بگوید که وقتی باران مرگ بر ما می ‌بارید، امت اسلامی شما ساکت بود. وقتی باران بمب بر ما می ‌بارید، امت اسلامی شما توافقات صلح را جشن می‌ گرفت. ما طعم مرگ را در عشق اسلام و عشق حضرتعالی چشیده ‌ایم. بسیاری از رفقای ما با چهره ‌های معصوم خود در کفن ‌های گلگون پوشیده و به گور رفتند، اما امت شما ساکت بوده است.» در این ساعت با اشک های سرازیر، آن درویش پاکستانی گفت: «سخنان آن پیر مرد فلسطینی نمی‌ گذارد، بخوابم. اغلب از خود می ‌پرسم که در مقابل پیامبر اکرم (ص)، رهبر امت اسلامی و رهبر دو جهان، چه پاسخی خواهم داد؟». اگرچه افراد «سازمان رفاهی المصطفی» اینجانب، در سخت ‌ترین شرایط غذا و دارو را به غزه می ‌رسانند، اما من به خاطر چیزهای دیگری به آنها مدیون هستم. من این چیزها را نه فقط بدهی، بلکه تعهد خود می ‌دانم. با شنیدن این سخنان آن درویش پاکستانی، من فردی فروتن که در سرزمین فیض و اقبال لاهوری متولد شده‌ ام، نتوانستم جلوی گریه ‌ام را بگیرم، اما خدا را شکر، در اشعار دو شاعر سرزمین من هیچ پشیمانی وجود ندارد، زیرا آنها در زمانی که صهیونیست ‌ها بذر نفرت را در آن سرزمین مقدس می ‌پاشیدند، به سرودن اشعاری به حمایت و همبستگی فلسطینیان ادامه دادند. شاعران ما توجه را جلب کردند، اما امت اسلامی همچنان در حال تماشای مظلومیت مردم غزه و وحشیگری اسرائیل است، رهبران بزرگ ملت اسلامی ما نیز همچنان تماشا می‌ کنند. محصول نفرت ‌انگیز صهیونیسم در مقابل چشمان آنها آماده شد. گل‌ های ظلم بر مزارع لرزان این محصول نفرت ‌انگیز رویید. اکنون بوی بی ‌رحمانه این گل ‌ها در سراسر سرزمین فلسطین و غزه پخش شده است. در خیابان‌ های فلسطین و غزه بوی باروت است، باران بمب می ‌بارد و رقص مرگ برپاست. جنبه غم ‌انگیز و تراژیک این است که مسلمانان جهان نیز در میان کسانی هستند که در این رقص مرگ به یک رژیم ظالم گل می ‌پاشند. مسلمانان نیز در میان کسانی هستند که بر شهادت فلسطینیان و غزه سرود صلح می ‌خوانند، مسلمانان نیز در میان کسانی هستند که تصاویر ظلم را برای منافع خود نقاشی می‌ کنند، مسلمانان نیز در میان کسانی هستند که ستمگران را ستایش می‌کنند. راستش را بخواهید، شرم و ننگ از همه چیز آشکار است. صحنه ‌هایی که در شرم‌ الشیخ دیده شد، اینکه چگونه حاکمان کشورهای مسلمان با حضور در مراسم استکباری، اربابان دنیوی خود را خشنود می ‌کردند. آیا پشیمانی تمام جهان در سهم ما نوشته شده است؟ آیا ما تنها کسانی هستیم که حتما دونالد ترامپ را ستایش کنیم که از نتانیاهو وحشی ستایش می کند، کسی که مسئول قتل عام اهل غزها است؟ فقط می ‌توان از چنین رسوایی‌ هایی احساس پشیمانی کرد. تاریخ فقط شخصیت ‌ها را به یاد می ‌آورد که مردان شجاع و آزاده باشند، آیا شخصیت شما شخصیت یک مرد آزاده و شجاع است یا شخصیت یک درباری که زنجیر بردگی به گردن خود دارد. بسیار تاسف است! حاکمان ما به خاطر عشق به منافع شخصی، نقش ثانویه را ترجیح دادند. وقتی به چهره حاکمان کشورهای مسلمان به عنوان فروتن ‌ترین بردگان محمد عربی (صلی الله علیه و آله) نگاه می ‌کنم، نمی‌ توانم از احساس پشیمانی خودداری کنم. دنیای مدرن اقتصاد را بسیار مهم می ‌داند، اما ایدئولوژی بسیار مهم ‌تر از اقتصاد است. ایران امروز می ‌تواند با خواندن سرودهای مصلحت، تحریم ‌های اقتصادی خود را به لغو برساند، اما ایرانیان ایدئولوژی را بر اقتصاد خود ترجیح داده‌ اند. اقتصاد می‌ تواند از بین برود، اما ایدئولوژی را نمی ‌توان دفن کرد. مسلمانان یمن نیز می ‌توانند لباس بردگی را به تن کنند و لباس ‌های خوب را بپوشند، اما مسلمانان شجاع یمنی بر اساس ایدئولوژی ایستاده ‌اند. من حاکمان یمن و ایران را بهتر از حاکمان بزرگ و ثروتمند کشورهای عربی می ‌دانم. تنها میمانیم ما، که کسانی هستیم بر عروسی های دیگران طبل ازدواج می ‌کوبیم! سوال این است که آیا حاکمان برده کشورهای مسلمان حکم قرآن کریم را فراموش کرده ‌اند؟ آیا همه این افراد سخنان رسول خدا (ص) را فراموش کرده ‌اند؟ آنها در روز قیامت در مورد مسئله غزه و فلسطین به پیامبر اکرم (ص) چه پاسخ خواهند داد؟ به گفته زاهد فخری،شاعری به زبان اردو، آنها باید از مردم غزه حمایت می‌ کردند، از آنها محافظت می ‌کردند و از حماس حمایت می ‌کردند.

شعر آقای فخری به زبان اردو این است:

دیا جلا کر جلائے رکھنا ہی زندگی ہے

علم اٹھا کر اٹھائے رکھنا ہی زندگی ہے

خلاصه شعر: زندگی یعنی امیدت را از دست ندهی و پرچم امید را بالا نگه داری.[i].

کد خبر 25468

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 0 =