پاکستان یک کشور اسلامی است که ۹۷٪ جمعیت آن مسلمان و ۳٪ غیرمسلمان هستند و اکثر مردم آن مذهبی هستند، اما با وجود مذهبی بودن، حوادث خشونت علیه زنان و کودکان روز به روز در حال افزایش است. حملات اسیدی، تجاوز جنسی، آزار و اذیت در مؤسسات دولتی و خصوصی، ضرب و شتم در خانه توسط شوهر یا خانواده شوهر، بیادبی، زبان توهینآمیز و بدرفتاری با زنان رایج است. به همین ترتیب، حوادث کودک آزاری نیز افزایش یافته است، از کودک آزاری در خانه، آزار کلامی، خشونت در محل کار و خشونت جنسی گرفته تا افزایش حوادث ربایش و خشونت علیه کودکان نیز بسیار شرم آور است، اما اکنون در جامعه پاکستان، سیلی زدن، کودک آزاری یا آزار همسر، فرزندان یا سایر اعضای خانواده جرم اعلام شده است. مجلس ملی پاکستان لایحه خشونت خانگی ۲۰۲۵ میلادی را تصویب کرده است، اکنون این لایحه در نشست بعدی سنای پاکستان ارائه خواهد شد و به قانون پاکستان تبدیل خواهد شد. طبق این لایحه، خشونت عاطفی و روانی علیه همسر، فرزندان یا سایر افرادی که با هم در یک خانه زندگی میکنند جرم محسوب می شود و کسانی که مرتکب این جرم می شوند به مجازات ۳ سال حبس و جریمه نقدی تا صد هزار روپیه محکوم خواهند شد. آزار و اذیت و بدرفتاری با هر یکی از اعضای خانه به علاوه بر همسر، از جمله کودکان، والدین، افراد معلول یا سالمندان، جرم محسوب می شود، نگهداری همسر با افراد دیگر خانواده در خانه ای بدون رضایت او نیز جرم محسوب می شود. شرایط بیش از حد و حسادت که حریم خصوصی یا عزت نفس شخص دیگری را نقض میکند، جرم محسوب میشود. تهدید به آسیب جسمی به همسر یا سایر افرادی که با هم زندگی میکنند نیز جرم محسوب می شود. متهم کردن هر یک از طرفین خانه جرم محسوب می شود. عدم مراقبت از همسر، فرزندان یا سایر طرفین خانه نیز جرم محسوب می شود. طبق لایحه خشونت خانگی ۲۰۲۵ میلادی که توسط مجلس ملی پاکستان تصویب شده است، این لایحه در مورد همسران، فرزندان، اعضای مسن خانه، فرزندخوانده یا والدین و افراد تراجنسیتی که با هم زندگی میکنند نیز اعمال خواهد شد. این لایحه توسط ، شرمیلا فاروقی، یکی از وزیران پاکستانی در مجلس ملی پاکستان ارائه شد که به تصویب رسیده است[1]. تحلیلگران معتقدند که در دهه گذشته، افزایش قابل توجهی در موارد سوء استفاده جنسی، آزار و اذیت در موسسات دولتی، خصوصی و خشونت خانگی، از جمله توهین و خشونت به زنان و کودکان، مشاهده شده است. در حالی که دلیل اصلی این خشونت های جنسی و آزار جنسی، ازدواج دیرهنگام است که میزان سوء استفاده جنسی را افزایش میدهد، همچنین دلیل اصلی بدرفتاری، شکنجه و آزار به زنان و کودکان خشم مردانی است که تمام روز و شب را صرف همسران یا فرزندانشان میکنند. بسیاری از اوقات، خشم مردان بر سر مسائل بی اهمیت افزایش مییابد و آنها شروع به بدرفتاری با همسران و فرزندانشان میکنند و بسیاری از اوقات حتی همسران و فرزندانشان را بر سر مسائل بی اهمیت کتک هم می زنند، اما دلایل زیادی برای این امر وجود دارد که یکی از آنها افزایش خارق العاده تورم و بیکاری در کشور است که فشار خون همه را افزایش داده است. دولت هر روز با ترفند ها و بهانه های مختلف مردم کشور را جریمه می کند یا با ترفندها و بهانه های جدید به نام مالیات، قبض های برق و گاز را افزایش داده و برایشان می فرستد و با این ترفندها از مردم سرمایه میگیرد و آن را صرف هزینه های خود میکند، در حالی که از طرف دیگر، کمبود هرگونه امکانات برای مردم، و همچنین امتیازات غیرضروری برای نخبگان و مقامات دولتی و اتلاف بیمورد پول مالیات وجود دارد که صبر مردم را لبریز میکند. وقتی مردی خسته پس از کار تمام روز در اداره به خانه می آید، به جای اینکه همسر به او غذا بدهد، همسرش به او میگوید که چیزی پخته نشده، زیرا همه چیز گران شده است و او چیزی با پولی که صبح داده بود نتوانسته بگیرد. سپس فشار خون مرد بالا می رود، یا وقتی مردی به خانه می رسد و همسرش قبضهای سنگین برق و گاز را به او نشان میدهد که دولت قبض هایی دو برابر حقوق او برایش فرستاده است، شوهرش عصبانی می شود و بارها و بارها به وی یا فرزندانش توهین می کند. برخی از زنان نیز در این مورد کم نیستند. وقتی شوهرانشان خسته به خانه می آیند، بجای اینکه به گرمی از آنها استقبالکنند و از آنها در مورد غذا و نوشیدنی سوال کنند، برای لباس و جواهرات نو درخواست میکنند یا از مشکلات بچه ها شکایت می کنند. به همین ترتیب، زنانی که با خانواده شوهرانشان زندگی میکنند، از والدینشان نزد شوهرانشان شکایت میکنند که این باعث عصبانیت و خشم شوهرانشان می شود. برخی از زنان نیز بی ادب هستند و هنگام صحبت با فرزندان یا شوهرانشان سر و صدا میکنند یا آنها را تحقیر میکنند که این باعث عصبانیت شوهرانشان می شود و شوهر ها آنان را مورد آزار و اذیت قرار میدهند یا حتی به آنها سیلی هم می زنند. به گفته تحلیلگران، زنان باید حقوق مشروع خود را به دست آورند و مردان مراقبت از عزت نفس آنها در یک جامعه اسلامی باشند. با این حال، دولت باید دلایل چنین فجایعی را در جامعه درک کند و برای جلوگیری از آنها گام بردارد. دولت وظیفه دارد با فراهم کردن امکانات، تسهیلات و آسایش روانی برای جامعه، فشار روانی جامعه را از بین ببرد، همه این بدی ها به خودی خود از بین می روند. چنین بدی هایی را نمیتوان تنها با وضع قوانین از بین برد. افرادی که از فقر، ورشکستگی و تورم خسته شده اند، از هیچ قانونی پیروی نمیکنند، بلکه از زندگی خود خسته شده اند، بنابراین هنگام انجام این کار نگران هیچ قانونی نیستند. برای جلوگیری از موارد تجاوز جنسی یا آزار و اذیت جنسی، دولت باید ازدواج جوانان را تسهیل کند. همچنین دولت باید برای کسانی که دوباره ازدواج میکنند، تسهیلاتی ایجاد کند تا افراد بتوانند از طریق مشروع به خواسته های جنسی خود برسند. در حالی که از یک سو، زنان پاکستانی با ازدواج دوم همسرانشان مخالف هستند، از سوی دیگر، دولت نیز ازدواج دوم را دشوار کرده[2] و ازدواج برای مردان جوان قبل از هجده سالگی را نیز ممنوع کرده است[3]، که به دلیل آن افراد مستعد گمراهی هستند و مخفیانه سعی میکنند خواسته های فطری خود را از راه های غیر شرعی برآورده کنند.
منابع:
نظر شما