ولی سونگو اساسا یک نهاد تبلیغات بود که مبلغانی برای گسترش اسلام به صورت سازمان یافته و سیستماتیک فعالیت های تبلیغی در میان جامعه جاوه و دیگر جزایر مجاورت انجام می دادند.

حرکت تبلیغی ولی سونگو به تلاش ها برای ارائه اسلام با روش های مسالمت آمیز، یعنی تبیین تعالیم اسلامی با روش ها و گفتارهای خوب، اشاره می کند. در آن زمان، آموزه های اسلام توسط علماء به عنوان تعالیم ساده و با درک جامعه محلی و یا اسلام سازگاری شده با آداب و رسوم فرهنگی و اعتقادات ساکنان محلی از طریق فرایند جذب و اختلاط، بسته بندی شده بود. اجرای این روش تبلیغ به زمان طولانی نیاز داشت، اما با صلح و آرامش صورت پذیرفت. به گفته توماس دبلیو آرنولد در "The Preaching of Islam" (۱۹۷۷ رشد و توسعه اسلام صلح آمیز بیشتر به دلیل تلاش های مبلغان اسلام بود تا تلاش های رهبران دولت.

با توجه به کتاب های "ولی سانا"، "کرونیکل سرزمین جاوه"، "کرونیکل چیربون" و "تقویم نجومی" متعلق به پروفسور محمد عدنان، ولی سونگو اساسا یک نهاد تبلیغات بود که مبلغانی برای گسترش اسلام به صورت سازمان یافته و سیستماتیک فعالیت های تبلیغی در میان جامعه جاوه و دیگر جزایر مجاورت انجام می دادند. هر یک از اعضای ولی سونگو وظیفه تبلیغ اسلام را از طریق اصلاحات مختلف در سیستم ارزش ها و نظام اجتماعی و فرهنگی جامعه داشت. کتاب "تقویم نجومی" وظایف ولی سونگو در تغییر و تنظیم ارزش و سیستم اجتماعی و فرهنگی جامعه را اینطور ذکر کرده است:

  1. سنن آمپل مقررات اسلامی را برای جامعه جاوه تنظیم نمود.
  2. پادشاه پاندیتو در گرسیک به طرح الگوی پارچه باتیک، بافت خط دار و ابزارهای اسب، پرداخت.
  3. ماجاگونگ آموزش انواع مختلف غذا پختن، اصلاح ابزار کشاورزی و ساخت سفال می داد.
  4. سنن گونونگ جاتی در چیربون روش دعا خواندن، مناجات، درمان و پیشگیری و همچنین تهیه جنگل برای مسکن را یاد می داد.
  5. سنن گیری به تدوین نظام حکومتی در جاوه، تنظیم محاسبه تقویم در چرخش روز، ماه و سال، و نیز آماده سازی برای راه اندازی جاده می پرداخت.
  6. سنن بونانگ به آموزش علوم سیر و سلوک، ساخت ابزار موسیقی محلی به نام گامِلان، آهنگسازی ریتم گامِلان پرداخت.
  7. سنن درجت روش برای ساخت خانه، ابزار برای حمل انسان مانند کجاوه را می آموخت.
  8. سنن قدوس کار ذوب، ساخت خنجر، تجهیزات آهنگری، هنر و صنعت طلا و همچنین تدوین قوانین و سیستم قضایی برای جامعه جاوه را به انجام می رساند.

نفوذ تصوف (عرفان)

تلاش های جذبی، التقاطی و همتایی در تبلیغ اسلام به سبک ولی سونگو، به لحاظ نظری و یا عملی برای مبلغان از گروه بازرگانان و یا علمای فقه با انواع مذاهب آن، بسیار سخت انجام می شد. سبک تبلیغ اسلام ولی سونگو از رویکرد عرفانی، باز، انعطاف پذیر و سازگار بهره می برد. یکی از حقایق تاریخی که به استفاده از روش عرفان در تبلیغ ولی سونگو اشاره می کند، وجود متون عرفانی و داستان های چهره های مقدس صاحب کرامات فوق العاده و باور نکردنی می باشد که با تعدادی از نام های مشهور عارفان ارتباط داده شده است. کتاب "ولی سانا"، سنن گونونگ را از طریق کتب شیخ ابراهیم ارکی، شیخ سبتی، شیخ محیی الدین ابن عربی، شیخ ابو یزید بسطامی، شیخ روددی و شیخ سامانگون آسارانی، دارای ارتباط با تعالیم عرفانی گزارش داده است. در همین حال، رینکِس (D.A. Rinkes) در "Nine Saint of Jawa" (۱۹۹۶) اظهار داشت که سنن کالیجاگا علم عرفان را در نزد شیخ دارا پوتیه، فرزند شیخ کاساه، برادر شیخ جمادی الکبری خواند و نیز در محضر سنن بونانگ تلمذ کرد.

نقش عرفان در روند گسترش اسلام با ظهور ادبیات عرفانی پس از ولی سونگو در قالب آهنگ، آواز، شعر، حکایت و حماسه مانند "ادبیات گِندینگ"، اثر سلطان آگونگ، "شعر قایق" حمزه فنصوری، "شعر معرفت" عبد رئوف سینکِل، "سلوک" شیخ مالایا، "سلوک حیرت انگیز"، "سلوک مالانگ سومیرنگ"، "سلوک لِبه لونتانگ"، "سلوک جلما لویه"، "سلوک سوجیناه"، "سلوک سوکارسا"، "کتاب دوا روچی"، "کتاب چابولِک"، "کتاب ورد"، "کتاب جاتی مورتی"، "کتاب نیتی مانی"، کتاب چِنتینی"، "سلوک سوکسما لِلانا" و غیره قابل مشاهده است. علاوه بر شواهد از نسخه های خطی عرفانی، یک نقش مهمی عرفانی در روند انتشار اسلام دوران ولی سونگو با ظهور تعدادی از طریقت های مورد عمل جامعه تاکنون، مانند طریقت شتاریه و اکملیه منسوب به آموزه های ولی سونگو مثل سنن گونونگ جاتی، سنن گیری، سنن کالیجاگا و شیخ سیتی جِنار، دیده می شود.

در میان پیروان تصوف در مجمع الجزایر نوسانتارا، دو جریان ایدئولوژی عمده وجود دارد که هر کدام به عنوان " نظریه بزرگ" توسط صوفیان از دوران ولی سونگو قرار گرفته است. اول، مکتب وجودیه است. به گفته خان صاحب خواجه خان در "Cakrawala Tasawuf" (افق تصوف، سال ۱۹۸۷)، جریان وجودیه، این دکترین را می آموزد که انسان (عالم) از دانش الهی نشأت گرفته و تجربه از جهان به دست آورد و سپس به "عین" او می رود. همه چیز در خدا است. دکترین معروف وجودیه این آموزه را یاد می دهد که جهان با علت ایجاد نمی شد، بلکه در علم خدا است؛ و علم خداوند مانند ذات او پایدار خواهد بود. زوتمولدِر (P.J. Zoetmulder) در "Manunggaling Kawula-Gusti, Pantheisme dan Monisme dalam Sastra Suluk Jawa" (اتحاد بنده با خدا، وحدت در ادبیات سلوک جاوه، سال ۱۹۹۰)، نظریه وجودیه را نیز دکترین وحدت نامید.

از طریق رویکرد تصوف، تبلیغ اسلام دوران ولی سونگو وارد قلمرو آداب و رسوم مرتبط با سنت جدید دینی متأثر از اسلام چمپا شد که فرآیند همگونی به جای سنت های دینی قدیمی در آن رخ داد.

یکی از نمونه های سنت های مورد اجرای جامعه مسلمان در منطقه ماجاپاهیت که از مسلمانان چمپا متأثر بود، مراسم (مجلس ترحیم) در سومین، هفتمین، سیومین، چهلمین، صدمین و هزارمین روز از درگذشت یک نفر بود. سنت های دینی چمپا که از سنت های دینی مسلمانان فارسی متأثر بود، رشد و توسعه پیدا کرده و به سنت های دینی امت اسلامی در جاوه، سوماترا و در جای دیگر در مجمع الجزایر نوسانتارا تبدیل گردید. مثال های ذیل از نمونه های آن می باشد: تهیه فرنی هر ماه محرم، تلقین میت، دعا برای ارواح اجداد، تبرک جستن در حرم مقدس، تجلیل و تکریم از اهل بیت، مراسم میلاد پیامبر (ص) با برگزاری جشن ها، سنت بزرگداشت نیمه شعبان، آخرین چهارشنبه، بزرگداشت رحلت، ممنوعیت برگزاری مراسم جشن در ماه محرم و دیگر سنت های چمپا متأثر شده از فارسی.

سنت های دینی چمپا که متأثر از مسلمانان فارسی شد، همچنین در فرایند یادگیری خواندن قرآن که در سیستم آموزش آن از اصطلاحات زبان فارسی استفاده شده است، قابل مشاهده می باشد. به عنوان مثال، برای حرکات در روش خواندن قرآن، از زبان عربی فتحه، کسره و ضمه استفاده نمی شود، بلکه اصطلاحات زبان فارسی جبر (فتحه)، جر (کسره) و پس (ضمه) مورد بهره قرار می گیرد.

علاوه بر این، انواع مختلف علوم از چمپا مانند نجوم، پیش گویی و فالگیری به سرعت مجذوب علوم جاوه معروف به "تقویم نجومی" گردید و حتی باورهای خرافی از چمپا مانند شمارش صدای مارمولک خانگی، تابوی برنج گرفتن در شب، صدا زدن ببر به "پدر بزرگ" و انواع مختلفی از ارواح مسلمان، به سرعت به جامعه مسلمان جاوه جذب گردیده و اساساً از نفوذ چمپا معلمان تصوف در اواسط قرن پانزدهم و شانزدهم جدا ناپذیر بود.

تبلیغ از طریق همگونی آموزش

مهمترین تلاش برای توسعه تبلیغ دین مبین اسلام توسط ولی سونگو توسعه آموزش مدل خوابگاهی یا مدارس شبانه روزی (حوزه) و همچنین مدل آموزشی جامعه از طریق مساجد و نمازخانه ها و بازی های کودکان بود. به اعتقاد زینی احمد شیس در کتاب "Standardisasi Pengajaran Agama di Pondok Pesantren" (استاندارد سازی آموزش دینی در مدرسه شبانه روزی [حوزه علمیه]، سال ۱۹۸۴) اظهار داشت که زمینه های آموزشی حوزه که سیستم آموزش اسلامی در مجمع الجزایر نوسانتارا را به تصویر می کشد، اساساً از شکل نهاد آموزشی با سیستم خوابگاهی استفاده شده در تعلیم و تعلم کاهنان و راهبان برگرفته است. به همین دلیل، برخی از مدارس شبانه روزی (حوزه) از ماندالای هندو بودایی سرچشمه گرفته است. کلیفورد گیرتز (Clifford Geertz) در کتاب "Abangan-Santri-Priyayi dalam Masyarakat Jawa" سال ۱۹۸۱ تصریح کرد که اگر چه در برخی موارد، مدارس شبانه روزی یادآور صومعه است، اما طلبه ها، راهبان نیستند.

یکی از فرآیند گسترش اسلام که توسط ولی سونگو از طریق آموزش به انجام رسید، تلاش برای استفاده از سیستم نهاد آموزشی شیوا بودا به نام "خوابگاه" بوده و آن را مطابق با آموزه های اسلامی قرار داده و به نهاد آموزشی مدارس شبانه روزی یا حوزه علمیه تبدیل نمودند. این تلاش نتایج شگفت انگیز را نشان داد، چرا که معلمان صوفی در نهاد  ولی سونگو قادر به فرموله کردن ارزش های اجتماعی فرهنگی دینی جامعه شیوا بودا با ارزش های اسلامی، به ویژه تدوین ارزش های توحیدی شیوا بودا (adwayasashtra) با آموزه های توحیدی اسلام صوفیان شدند.

با روشن بینی عارفانه (صوفیانه)، معلمان صوفی از نظام آموزشی شیوا بودا به نام "خوابگاه" برای تربیت راهب آینده بهره بردند. در نسخه های خطی قدیمی از دوران ماجاپاهیت، آداب طلاب در خوابگاه برای کسب دانش نسب به معلم خود را ذکر کردند.

از جمله آداب طلبه نسبت به معلم خود عبارتند از: نباید چهره به چهره با معلم بنشیند، نباید حرف معلم را قطع کند، مطیع آنچه که معلم گفت، باشد، توصیه های معلم را گوش کند، حتی در خشم، حرف های خوشحال کننده برای معلم بزند، هنگام آمدن معلم، باید از صندلی خود پایین بیاید، زمانی که معلم راه برود، باید از پشت دنبال کند و... اطاعت طالب به معلم مطلق می باشد.

ایده اطاعت به معلم در سه نفر ذیل خلاصه می شود: والدین، معلم معنوی و پادشاه. این ایده، تا به حال هنوز هم در جوامع مسلمان منطقه مادورا یافت می شود. آن که از لیاقت بیشتری برای تجلیل و احترام، معلم معنوی است، چرا که این معلم معنوی است که آگاهی دوم برای شناخت زندگی در این دنیا و آخرت را برای رسیدن به سعادت و جاودانگی می بخشد.

علاوه بر این ایده، برای یک طالب در خوابگاه، لازم است روش کنترل خود را با دست برداشتن از صدمه زدن، شکنجه دادن و کشتن و همچنین با دوری از خصلت عصبی، کوتاه و تاریک اندیشی، کارهای منکر، تکبر، حسادت و شهوت رانی، عملی کند. اگر چه دست برداشتن از صدمه زدن، شکنجه دادن و کشتن باید انجام گردد، و یک طالب (روحانی بودا که ویکو گفته می شود) می بایست از خصلت دلسوزی برای همه موجودات برخوردار باشد، اما تصریح شد که ویکو جایز است قصاص به مثل را برای دفاع از خود انجام دهد.

ویکو باید با این اوصاف مزین باشد: صدق و صداقت، کثیف صحبت نکردن، با کلمات مؤذی و توهین آمیز حرف نزدن، گله و لعن نکردن، دروغ نگفتن. و همچنین اطاعت و وفاداری مربوط به مواد غذایی و نوشیدنی (از لحاظ حلال و حرام بودن آن که با شریعت اسلامی بسیار مشابه است)، لباس، محل اقامت، زینت (طلا و جواهر) باید رعایت شود.

در مورد حلال حرام بودن خوردنی و نوشیدنی، یک ویکو نباید گوشت خوک خانگی، سگ، خارپشت، سوسمار، لاک پشت، کرگدن، گربه، موش، مار، ببر، عقرب، میمون، راسو، سنجاب، قورباغه، خزندگان، پرندگان شکاری، کلاغ، مگس، ساس، شپش، کرم های خاکی و غیره را بخورد. یک ویکو نباید غذاهای نجس و یا منزجر کننده و یا آنچه که طهارت آن مشکوک است را بخورد. علاوه بر مواد غذایی، یک ویکو نیز موظف است شراب را دوری نماید.

در پایان قرن پانزدهم، امپراتوری ماجاپاهیت متفرق شده و به دنبال آن جنگ در پادشاهی های کوچک جهت به دست گرفتن قدرت توسط سلسله هایی رخ داد که ادعای نژاد ماجاپاهیت را داشتند و پس از آن قدرت های کوچکتری ظهور پیدا کردند که با یکدیگر می جنگیدند. این امر به دلیل عدم توجه و غفلت از وجود "خوابگاه ها" منجر به رکود مراکز آموزش دینی در مدت طولانی شد.

به اعتقاد زوتمولدِر در "Kalangwan" (۱۹۸۳)، همزمان با از بین رفتن کاخ ها، چه مرکزی و چه منطقه ای، و به خطر افتادن مراکز دینی که به نوبه خود ناپدید شد، نقش عمده ای را در روند ناپدید شدن ادبیات جاوه باستان متأثر از هند هندو ایفا می کرد و دوران ادبیات جاوه مرکزی با رنگ آهنگ اسلامی جایگزین آن گردید. مراکز آموزش دینی قدیمی مانند خوابگاه و مدارس شبانه روزی که همزمان با تحولات به وجود آمده، از دست داده بود، دوباره در قالب مراکز آموزش دینی اسلامی به نام پسانترن (حوزه علمیه یا مدارس شبانه روزی) ظهور پیدا کرد که همان مراکز آموزش دینی در یک فرم جدید می باشد.

تبلیغ از طریق فرهنگ و هنر

هنر پتانسیل نمایشی یک وسیله ارتباطی و تحول جامعه است که ثابت شد ولی سونگو از این وسیله به عنوان روش تبلیغی مؤثری خود در تلاش جهت گسترش ارزش ها، مفاهیم، ایده ها و دیدگاه هایی ناشی از دین اسلام به صورت گسترده ای بهره جستند. این کار یا از طریق تصاحب نهاد های آموزشی خوابگاهی و یا از راه توسعه تعدادی از هنرهای نمایشی و محصولات فرهنگی خاص مناسب با تعالیم اسلامی، انجام شد. از اینجا، اشکال هنری جدید از نتیجه همگونی و سازگاری هنر قدیمی به وجود آمد و به هنرهای سنتی خاص با محتوای رسالت اسلامی تبدیل گردید.

در دوران ماجاپاهیت، هنرهای نمایشی به طور کلی با کارکرد های آیینی هندو بودایی با تأکید بر ارزش های فرهنگی کشاورزی در ارتباط بود. هنرهای نمایشی مربوط به آیینی دینی، ویژگی های ذیل را داشت: (۱) نیاز به انتخاب محل مناسب که به طور معمول مقدس محسوب می شد. (۲) نیاز به گزینه روز و زمان مناسب و مقدس. (۳) نیاز به بازیکنان انتخاب شده که از لحاظ معنوی مقدس و یا پاک باشد. (۴) نیاز به ارائه بسیاری از قربانی ها. (۵) مقدم شمردن اهداف معنوی بر ارزش زیبایی شناختی. (۶) استفاده از یک مد و لباس خاص.

یکی از قدیمی ترین هنرهای نمایشی همانطور در کتیبه بالیتونگ (Balitung) به سال ۸۲۹ ساکا (۹۰۷ م) ثبت شد، عروسک خیمه شب بازی بود که برای خداوند برگزار گردید. و کتیبه ویلاسراما (Wilasrama) به سال ۸۵۲ ساکا (۹۳۰ م)، وجود هنرهای نمایشی را که در زبان جاوه باستانی "Wayang Wwang" (وایانگ وانگ یا نوعی از عروسک خیمه شب بازی) نام دارد، ذکر کرد.

دکتر هازیو (G.A.J. Hazeu) در پایان نامه با عنوان "Bijdrage Tot de Kennis van Het Javaansche Tooneel" (۱۸۹۷) باور دارد که نمایش عروسکی تنها در جاوه و بالی موجود بود و از خلاقیت مردم جاوه به شمار آمد و نمایش عروسکی با عناصر و نمایش جانگرایی بسیار رایج در آن زمان مربوط بود. هازیو این گمان را دارد که عروسک خیمه شب بازی به عنوان محصولات فرهنگی آنیمیسم جاوه، حداقل قبل از سال ۴۰۰ م شناخته شده بود.

نمایش عروسکی که عبارت بود از انجام مراسم دینی، در برگزاری آن نیز با کارهای معنوی به منظور جلوگیری از بلایای فراطبیعی، ارتباط داده شد. از آنجا که نمایش عروسکی جنبه معنوی داشت، موقعیت مجری آن (عروسک خیمه شب باز) معادل یک قدیس یا کشیش، حتی خدایان قرار داده شد.

کتاب "Tantu Panggelaran" (تانتو پنگِلاران کتاب جاوه باستانی با زبان کاوی از دوران ماجاپاهیت در حدود قرن پانزدهم است که از اسطوره اصل جزیره جاوه حکایت می کند)، این تصویر را کشید که چگونگه باتارا آیشواریا برهما ویشنو به زمین نازل شدند تا به نمایش عروسکی جهت گسترش آموزه های دین، اخلاق و فلسفه به انسان بپردازند. در قرار دادن هنر نمایش عروسکی در موقعیت اصلی خود، یعنی هنر نمایشی معنوی با اجرای آیین های خاص، مروجان اسلام در نهاد ولی سونگو، این هنر نمایشی را با انجام تنظیمات متناسب با آموزه های توحید در اسلام تصاحب کردند.

پوجوسوبروتو (R. Poedjosoebroto) در کتاب "Wayang Lambang Ajaran Islam" (عروسکی سنبل آموزه اسلامی) سال ۱۹۷۸ توضیح می دهد که سلطان دِماک اول پس از بحث و گفتگو با برخی از اولیا در خصوص اصل هنر نمایشی عروسک خیمه شب بازی، نتایج ذیل را به دست آورد که: (۱) هنر عروسک خیمه شب بازی با تغییرات مناسب با مقتضیات زمان باید ادامه یابد؛ (۲) هنر عروسک خیمه شب بازی می تواند به عنوان یک ابزار تبلیغاتی خوب اسلام مورد استفاده قرار گیرد؛ (۳) شکل عروسک خیمه شب بازی که شبیه با شکل انسان باید تغییر شکل انجام شود، زیرا که در اسلام حرام است؛ (۴) حکایات خدایان باید تغییر یابد و با مفاهیم حاوی روح اسلام برای دور انداختن شرک، پر گردد؛ (۵) داستان عروسک خیمه شب بازی باید با تبلیغاتی با محتوای ایمان، عبادت، اخلاق، انسانیت و آداب پر شود؛ (۶) داستان عروسک خیمه شب بازی نوشته والمیکی و ویاسا باید با روح اسلام تغییر داده شود؛ (۷) پذیرفتن شخصیت های عروسک خیمه شب بازی و حوادث تنها به عنوان نماد باشد که که نیاز به یک تفسیر خاص مناسب با آموزه های اسلام داشته باشد؛ (۸) برگزاری عروسک خیمه شب بازی باید با آداب و رفتار خوب، به دور از اعمال غیر اخلاقی و معصیت همراه باشد؛ (۹) به عناصر هنر عروسک خیمه شب بازی، از جمله سازها و آهنگ ها، معنای مربوط به تبلیغ اسلام داده شود تا معنی دادن آن به صورت سیستماتیک و مناسب با آموزه های دین حق ادامه یابد.

با نه مفاد مندرج که توسط سلطان دِماک و ولی سونگو تصویب شد، تغییرات شکلی به منظور تنظیم هنر نمایش عروسکی با آموزه های اسلامی، صورت پذیرفت. عروسک خیمه شب بازی در زمان ماجاپاهیت بر روی پارچه با رنگ دادن همراه با ساز و آهنگ کشیده شد. در صدر حکومت دِماک، عروسک ها بر روی تخت دو بعدی با سبک تزئینی کشیده شد و تصور از شکل انسان همانطور که بر روی نقش برجسته از معبد ظاهر گردید، به دور بود. مواد عروسک خیمه شب بازی نیز بر روی پارچه کشیده نشد، ولی بر روی یک تکه از چرم بوفالو با رنگ سفید و سیاه کشیده شد. عروسک خیمه شب بازی دیگر به صورت تصویر کامل نبود، ولی در قالب واحد از هم جدا شده تصویر با دست متصل با بدن شکل داشت. در آغاز دهه دوم از قرن شانزدهم، با خلاقیت یکی از شخصیت های ولی سونگو، یعنی سنن کالیجاگا، عروسک خیمه شب بازی با دست قابل حرکت دادن و رنگ های متنوع، تکمیل شده بود.

بنا به توافق سلطان دِماک اول با ولی سونگو، تلاش ها برای توسعه عروسک خیمه شب بازی به عنوان هنر نمایشی جهت تبلیغ، نه تنها توسعه جنبه تصویری آن همراه با تکمیل ابزارهای نمایشی بود، بلکه تلاش ها برای تهیه پیش نویس مطابق با توحید، از اهمیت بیشتری داشت. داستان در مورد چند شوهری به داستان تک همسری تبدیل شد. برای خدایان که به اعتقاد آنها در آسمان زندگی می کردند و معبود بودند، شجره نامه ای منتهی به حضرت آدم از طریق حضرت شیث را ایجاد کردند. طلسم سلطنتی آمارتا که قدرت فراطبیعی آن توانست قدرت خدایان را غلبه کند، به دو کلمه شهادت در اسلام معنی داده شد. و حتی سنن گیری، سنن بونانگ، سنن کالیجاگا و سنن قدوس از چهره های ولی سونگو در حدود سال ۱۴۴۳ ساکا یا ۱۵۲۱ م بودند که تجهیزات و ابزارهای نمایش عروسکی را تکمیل کردند.

به این ترتیب، ظهور هنرهای نمایشی از زمان ولی سونگو نشات گرفته است که حاصل جذب و ترکیب فرهنگی محلی بود. و به دنبال آن هنر های نقاشی، مجسمه سازی، طراحی روی پارچه، منبت کاری، صوتی، موسیقی، معماری با رنگ اسلام توسعه یافته و در جوامع مسلمان که پروسه آن به طور کلی در آموزش مدارس شبانه روزی یا حوزه واقع شد، رشد پیدا کرد.

تشکیل جامعه مسلمان مجمع الجزایر نوسانتارا

مرل کالوین ریکلفس در تاریخ اندونزی مدرن سال ۱۲۰۰ تا ۲۰۰۸ (۲۰۰۹) به طور قطعی اظهار داشت که اسلام در کشورهای دریایی جنوب شرقی آسیا از دوران صدر اسلام وجود داشته است. از دوره عثمان خلیفه سوم (۶۴۴ ۶۵۶ م)، فرستادگان مسلمان از سرزمین های عربی به کاخ چین رسیده بودند. حداقل، در قرن نهم، هزاران تجار مسلمان در کانتون زندگی می کردند. روابط بین چین و جهان اسلام، به ویژه از طریق خطوط دریایی در آب های اندونزی محفوظ ماند. بین سال ۹۰۴ م و وسط قرن دوازدهم، فرستادگان از سری ویجایا به کاخ چین نام عربی داشتند. در سال ۱۲۸۲، پادشاه اقیانوس در شمال سوماترا، دو فرستاده به نام عرب را به چین اعزام کردند. با این حال، این گزارش خود به خود نشان نمی دهد که پادشاهی های محلی اسلامی تأسیس شده بود و اشاره به این نمی کند که مردم محلی به صورت گسترده به اسلام گرویدند. آنچه مسلم است، بنا به سفر نامه ما خوان که در سفر هفتم چنگ هو به جاوه بین سال های ۱۴۳۱ تا ۱۴۳۳ م صورت گرفت، مردم بومی هنوز هم به اسلام نگرویدند.

تاریخنگاری محلی، از وجود چهره های مسلمان پیش از ولی سونگو به صورت گذرا در داستان های افسانه ای حکایت می کند. با این حال، منابعی در دست نیست که به توضیح وجود جنبش تبلیغی اسلامی گسترده و سیستماتیک می پردازد. تازه پس از اینکه داستان شخصیت سنن آمپل و شاه پاندیتا که به ماجاپاهیت آمدند، تعریف گردید، شبکه خویشاوندی آن شخصیت مروج اسلام در سورابایا و گرسیک، به عنوان شبکه مراکز قدرت از تبلیغ اسلام در یک محل خاص، شناخته شد. و حتی از طریق شبکه جنبش تبلیغ اسلام که بعدا به عنوان یک نهاد به نام ولی سونگو پدید آمد، قدرت های سیاسی در قالب پادشاهی دِماک، چیربون، بانتن، بانجارماسین، پونتیاناک، گُوا، تَلّو، تِرناته، تیدُره، تُوال، سومباواپهور پیدا کرد که انگیزه برای رشد شهرهای اسلامی در سواحل ایجاد گردید.

به اعتقاد مرواتی جنید پوسپونِگارا و نُگراها ناتاسوسنتو در "Sejarah Nasional Indonesia III" (تاریخ ملی اندونزی سوم) سال ۱۹۹۰، رشد شهرهای اسلامی در سواحل شمال و شرق سوماترا در تنگه مالاکا تا تِرناته از طریق سواحل شمال جاوه، با عوامل اقتصادی در زمینه دریا نوردی تجارت ارتباط داشت. علاوه بر این، رشد مراکز شهری پادشاهی در جاوه غربی مانند چیربون، جایاکارتا و بانتِن نیز روابط دریا نوردی، اقتصادی و سیاسی با دِماک به عنوان مرکز امپراطوری بزرگ اسلامی در قرن شانزدهم، تشکیل داد. و با توجه به تاریخ نگاری محلی مانند کرونیکل زمین جاوه، تاریخ کاندا، کرونیکل دِماک، کرونیکل چیربون، کرونیکل گرسیک و وقایع آمپل دِنتا، پادشاهی دِماک به عنوان نخستین قدرت سیاسی اسلامی در جاوه که از عوامل ظهور آن ولی سونگو بود، به تصویر کشیده شد. و حتی رشد دِماک (بنا به توضیحات کرونیکل سرزمین جاوه) به راهنمایی سنن آمپل، بزرگ ولی سونگو بود.

از نگاه جامعه شناختی، حضور ولی سونگو تقریباً با مراکز قدرت جامعه که هویت تبلیغ اسلامی داشت، در ارتباط بود. اماکن ولی سونگو مانند گیری (محل اقامت سنن گیری)، گرسیک (محل اقامت پادشاه پاندیتا، سنن گرسیک)، آمپل (محل اقامت سنن آمپل)، درجت (محل اقامت سنن درجت)، بونانگ (محل اقامت سنن بونانگ)، کادیلانگو (محل اقامت سنن کالیجاگا)، قدوس (محل اقامت سنن قدوس)، موریا (محل اقامت سنن موریا)، چیربون (محل اقامت سنن گونونگ جاتی)، همیشه با مراکز قدرت تبلیغات اسلامی که نفوذ آن در جامعه بسیار قوی بود، ارتباط داده می شد. و حتی محل اقامت از چهره های خویشاوندی ولی سونگو به دلیل ازدواج با خانواده ولی سونگو، نیز که به عنوان بخشی از مراکز تبلیغ اسلام در مناطق خود شناخته شده بود.

از لحاظ گاهشناسی تاریخی، حضور ولی سونگو همیشه با رشد جامعه مسلمانان که ویژگی های متفاوت با جامعه در دوران ماجاپاهیت داشتند، مرتبط بود. به اعتقاد نور هدی در "Islam Nusantara: Sejarah Sosial Intelektual Islam di Indonesia" (اسلام نوسانتارا: تاریخ اجتماعی فکری اسلام در اندونزی) سال ۲۰۰۷، روند گسترش اسلام در اندونزی با روند بسیار پیچیده و طولانی رخ داده بود. پذیرش اسلام توسط مردم بومی، به تدریج، اسلام را با سنت ها، هنجارها و روش ها و سبک زندگی روزانه از ساکنان محلی یکپارچه نمود.

به نظر دِ گراف (HJ. De Graaf) [۱۹۹۸]، در قرن پانزدهم و شانزدهم، بازرگانان از منطقه چین جنوبی و سواحل ویتنام (چمپای کونونی) در جاوه و جای دیگر در مجمع الجزایر نوسانتارا به طور فزاینده فعال بودند. بدان معناست که مروجان اسلام از چمپا در جاوه در قرن پانزدهم و شانزدهم میلادی، آداب و رسوم و سنت های دینی را به مردم در جاوه و جای دیگر در مجمع الجزایر نوسانتارا به ارمغان آورد. بزرگترین نفوذ حضور پناهندگان چمپا در اندونزی در همگون سازی فرهنگی چمپا به سنت اجتماعی دینی در اندونزی مانند آداب و رسوم بزرگداشت در سومین، هفتمین، چهلومین، صدمین و هزارمین از روز درگذشت میت که در زمان ماجاپاهیت شناخته نشد، ظهور پیدا کرد. سنت کندوری، تلقین مرده، سنت معمول آخرین چهارشنبه، تبرک جستن در آرامگاه ولی، ستایش فضایل اهل بیت، بخشی از سنت دینی چمپا بود که به مجمع الجزایر نوسانتارا آورده شد. این سنت ها پس از آن توسط جامعه مسلمان جاوه به سنت دینی ویژه مسلمانان تبدیل شد همانطور که کونچورو نینگرات در کتاب "Kebudayaan Jawa" (فرهنگ جاوه) سال ۱۹۹۴، در خصوص سنت های دینی مسلمانان جاوه شرح داد. از جمله سنت ها به عنوان مثال عبارتند از شوراً (مراسم در عاشورا یا ماه محرم)، فرنی شورا در هر ماه محرم، صفراً (مراسم در ماه صفر)، جمادی الاولاً، جمادی الخیراٌ، رجباً (مراسم در ماه های جمادی الاول، جمادی الاخیر و رجب) و... این سنت ها به نظر می رسد با فرهنگ قدیمی از سنت های دینی کاپیتایان، هندو، بودایی با هم ارتباط دارند و حتی از آیین تانتریک مانند سنت شورا (عاشورا)، جشن مولود (در ماه ربیع الاول به مناسبت میلاد پیامبر)، جشن هفت ماه از حاملگی و... وجود داشت. این همه به وجود روند جذب و همگونی اجتماعی دینی در راستای سازگاری نمودن تعالیم اسلام در مجمع الجزایر نوسانتارا اشاره کرد. آثار آن به نقش مهم نهاد تبلیغاتی قرن پانزدهم و شانزدهم که به عنوان ولی سونگو شناخته شد، نشان داد.

ادامه دارد..

کد خبر 2849

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 11 =