بی‌تردید این امر از مسلمات و بدیهیات است که سخن درباره رابطه سیاستمداران با زبان عربی در کشور تونس، سخنی مفصل و طولانی است که از زمان بورقیبه تا امروز و تا این لحظه همچنان نقل محافل است و این، موضوعی است که مستلزم ده‌ها، بلکه صدها مقاله است که باید قلم‌های خیل کثیری از نویسندگان در آن سخن سرایی کند.

بی‌تردید این امر از مسلمات و بدیهیات است که سخن درباره رابطه سیاستمداران با زبان عربی در کشور تونس، سخنی مفصل و طولانی است که از زمان بورقیبه تا امروز و تا این لحظه همچنان نقل محافل است و این، موضوعی است که مستلزم ده‌ها، بلکه صدها مقاله است که باید قلم‌های خیل کثیری از نویسندگان در آن سخن سرایی کند. من این موضوع را به عنوان دیباچه این مقاله برگزیدم تا پژوهشگران دیگر را فرابخوانم تا مانند من برای نگارش در این حوزه دست به قلم شوند و امروز، من این راه را آغاز می‌کنم و می‌گویم که رئیس جمهور و رهبر تونس بورقیبه، از نظر تاریخی، به دو ویژگی مهم در زبان عربی شناخته شده بود که نخستینِ آن، علاقه شدید به زبان عربی، استحکام زبانی و حفظ آیات و روایات متعدد و ابیات شعری فراوان بود و مورد دومی که بدان شناخته شده بود، گفتگو در زندگی روزانه‌اش به زبان فرانسه بود. در اینجا قصد ندارم که به بیان دلایل این رفتار بپردازم، زیرا پرداختن به چنین مسئله‌ای مرا وا می‌دارد تا به چند حوزه ورود کنم و چند باب را بگشایم، ضمن اینکه درباره فرزند و مشاورش، یعنی بورقیبه‌ی پسر و وزیر معروفش الهادی نویره که خداوند هردوشان را رحمت کند، نیز دانسته‌ایم که آنها نیز به سخن گفتن به زبان فرانسه تعلق خاطر داشتند و همه نزدیکانشان به این نکته واقف بودند و امری پنهانی و پوشیده و مخفی نبود. اما اگر بخواهیم زمان را کوتاه کنیم و دور نرویم و به سخن درباره رئیس جمهور المنصف المرزوقی، نخستین رئیس جمهور بعد از انقلاب بهار تونس بپردازیم، باید به یاد آوریم که این مرد، روزی مقاله‌ای خطاب به مردم تونس نوشت و آنها را به دفاع از زبان عربی‌شان فراخواند و از مجلس نمایندگان خواست تا قانون پیشنهادی‌اش برای مجازات کسانی که زبان عربی را در حوزه‌های مختلف علمی تخریب می‌کنند، به تصویب برساند.

به نظر من و دیگر تونسی‌های موافق با او، این پیشنهاد، پیشنهاد خوب، معقول، مقبول، متین و ارزشمندی است اما مانع از آن نمی‌شود که پرسشگرانه، عتابگرانه و سرزنش‌گرانه بپرسیم که چرا المرزوقی خود برای عملی کردن موضعش راجع به زبان عربی، تلاش نکرد و در روزهایی که رئیس جمهور تونس بود، تصمیم‌های جسورانه عملی در این رابطه نگرفت؟ ما به تاریخ گواهی می‌دهیم که آموزش فرانسوی شده و فرهنگ فرانسوی شده در این کشور از دوره استعماری تا امروز، به قوت خود باقی است و ندانستیم و نشنیدیم که المنصف المرزوقی برای تثبیت بنیان اعتقادش به زبان عربی کاری انجام داده باشد و این در حالی است که ریاستش بر تونس، مورد حمایت جنبش النهضه بود که بی‌تردید در این رویکرد عربی‌ با او همراهی می‌کرد، زیرا زبان عربی، زبان قرآن است و منطقی است که جنبش النهضه آن را مقدس‌ترین کتاب در این جهان و در این زمان بداند، هرچند که تا زمانی که یک طرف شریک در حکومت این کشور است، ادعا ندارد که روی اجرای احکام شرعی‌اش کار می‌کند.

از آنجا که حقیقت را باید حفظ و بیان کرد، ما نیز این سخن را می‌گوئیم که المنصف المرزوقی در زمانی که زمام حکومت تونس را در دست داشت، به دلایلی نامعلوم، فرصت تاریخی تثبیت و تقویت و استحکام بخشی به زبان عربی را از دست داد. و ایشان اگر در اجرای نظر خود و آنچه که بدان اعتقاد داشت، قاطع و عملگرا بود، باید به وزارت آموزش و پرورش دستور می‌داد و شبانه روز پیگیری و اصرار می‌کرد تا به دنبال راه‌ها و تصمیماتی عملیاتی برای حفظ زبان عربی و صیانت از آن در مدارس و کانون‌های علمی و تربیتی باشد، اما با کمال تأسف هیچ اتفاقی صورت نگرفت و برنامه‌های آموزش در دوره او به همان حالت غربزده و فرانسوی شده باقی ماند و هیچ تغییر و تبدیلی در آن به وقوع نپیوست و ما در این رابطه به تاریخ شهادت می‌دهیم که تنها دولتمرد و سیاستمدار تونسی که عملا برای حفظ و تثبیت کیان زبان عربی در کشور تونس تلاش کرد، مرحوم محمد مزالی است که به شهادت همگان با ثبات، اعتماد به نفس، قاطعانه، مصرانه و با جدیت تمام در این مسیر قدم برداشت و کافی است که ما این را به یاد داشته باشیم و در محضر خداوند و در راه خداوند، به آن شهادت دهیم، زیرا آنطور که می‌گویند، شهادت از دین است. وی در این رابطه توانست تدریس درس فلسفه را در مرحله دبیرستان به زبان عربی تبدیل کند، در حالی که پیش از آن به زبان فرانسه تدریس می‌شد، ضمن اینکه ما به تلاش وی برای آغاز عربی سازی مواد درسی گوناگون اعتراف می‌کنیم.

همچنین گواهی می‌دهیم به آنچه که شنیدیم که روزی بورقیبه او را فراخواند و خشمناک و سرزنشگرانه در آن دیدار تاریخی به او گفت که ای محمد! تو از نگاه فکری، علمی، فرهنگی و سیاسی من به غرب آگاهی. پس چرا این سیاست و این رویکرد را تغییر دادی و چرا روی خود و عقل و قلبت را به سوی فرهنگی عربی بازگرداندی؟ این چیزی است که تاریخ زبان عربی و آموزش و فرهنگ این کشور بدان گواهی می‌دهد و مناسب دیدم تا به مناسبت جشن روز زبان عربی بیان دارم، زبانی که هنوز در این کشور بیمار و بدحال است و می‌بینم که با گذشت روزها وخامت حالش تشدید می‌شود. برای من کافی است که موضع خود را در رابطه با آنچه که راجع به زبان مردم، دانش آموختگان و فرهیختگان در این کشور می‌شنویم، تأیید و بر آن تأکید کنم.... اما به کسانی که با دیده شک و تردید به سخنانم می‌نگرند، می‌توانم بگویم که اگر واقعا دوستدار زبان عربی هستید، به آن تعلق خاطر دارید، به حفظ آن اصرار دارید و مدافع قوت آن هستید، پس مراقب زبان تعاملات اداری و زبان رسانه‌ها و زبان سخنان روزانه‌ مردم تونس باشید تا بعداً ترس و حیرت شما را فرا نگیرد. اما من نه تنها می‌ترسم، بلکه معتقدم که این عشق شما، از نوعی است که در آن ترانه طنز محلی تونسی آمده است که: ای کسی که می‌گویی دوست داریم و دوست دارم، عشق کجاست؟ کجاست؟

 

کد خبر 3304

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 4 =