۱۳ دی ۱۳۹۸ - ۱۱:۱۴
معمای یهودیان ژاپن

اسرائیلی ها همواره در سرزمین های مختلف به دنبال ده قوم گمشده هستند تا بتوانند با نظریه های مختلف جایگاه های ویژه ای را در کشورهای مختلف به خود اختصاص دهند که ژاپن نیز از این قاعده مستثنا نیست.

خاستگاه و ریشه قومیتی مردم ژاپن محل بحث و طرح نظریه های بسیاری بوده است و این که اسرائیلی ها که همواره در سرزمین های مختلف به دنبال ده قوم گمشده هستند، به ریشه های مختلفی استناد می کنند تا بتوانند با نظریه های مختلف جایگاه های ویژه ای را در کشورهای مختلف به خود اختصاص دهند و کوچکترین نشانه های واقعی یا غیر واقعی را در این خصوص مورد توجه قرار می دهند که ژاپن نیز از این قاعده مستثنا نیست و یکی از نظریات مفروض، دست کم بخشی از ژاپنی ها را در زمره اعقاب قوم بنی اسرائیل قرار می دهد.

بر اساس این فرضیه در باره خاستگاه مردم ژاپن، اصالت ریشه دست کم بخشی از مردم ژاپن به اقوام بنی اسرائیلی بازمی گردد. شاید بتوان حلقه های زنجیر اتصال این ارتباط بالقوه (اتصال احتمالی) را در افسانه ها، آیین ها و عرفی یافت که در جامعه ژاپنی نهفته است.  چنانچه به ردیابی این زنجیره اتصال در گذشته دور بپردازیم، می توان به حلقه ای احتمالی رسید که از آخرین اطلاعات موجود مربوط به زمان و مکان گروه هایی از قوم بنی اسرائیل حکایت می کند و « ده قبیله گمشده قوم بنی اسرائیل» نام دارند.

یهودیت هیچ گاه از جایگاه ویژه ای در ژاپن برخوردار نبوده همچنان که درمورد مسیحیت هم این گونه است و اتفاقا اغلب با مسیحیت اشتباه گرفته می شد ضمن آن که در سطح رسمی و بین الدولی نیز روابط با یهودیان در اولویت سیاست های دولت ژاپن قرار نگرفته است.  علت این امر می تواند اهمیت یکسانی باشد که ژاپن برای یهودیان در مقایسه با مردم سایر کشورهای غربی قائل است.

نکته مهم دیگری که در چارچوب روابط بین الدولی ژاپن و یهودیان بایستی به آن اشاره کرد، موضع ژاپن در قبال مساله موسوم به یهودی ستیزی[۱] در تاریخ معاصر ژاپن است.

دولت ژاپن در دهه ١٩٣٠ ارتباط خوبی با دولت آلمان نازی داشت و علیرغم وجود این روابط، دولت ژاپن با سیاست ها و موضع آلمان نسبت به یهودیان همگام نبوده است، با این وجود بعضا مظاهری از مواضع یهود ستیزانه نیز در تاریخ ژاپن یافت می شود.

اگرچه هیچ کس به غیر از تعداد اندکی از ژاپنی ها که خود را از نسل یکی از ده قبیله گمشده اسرائیل می دانند، کشور ژاپن را به هیچ نوعی، سرزمین یهودی نمی انگارند، با این وجود نظریه های گوناگونی در خصوص ارتباط مردم ژاپن و یهودیان وجود دارد. یکی از مهم ترین نظریه ها، نظریه اجداد مشترک بین ژاپنی ها و  یهودیان است.

محققان گوناگونی در این زمینه پژوهش کرده اند که یوشیرو سائکی، استاد دانشگاه واسدا، از مهم ترین آنها می باشد.

این پژوهش می کوشد با شرح مختصری از وضعیت یهودیان ژاپن به بررسی ادعای اشتراک اجداد ژاپنی ها و یهودیان بپردازد.

پیشینه یهودیان در ژاپن

یهودیان یکی از خرده اقلیت های قومی و مذهبی  به شمار می آیند و حضور این قوم در ژاپن از پیشینه ای طولانی برخوردار است. در میان زیارتگاه ها و معابد پرشمار شینتو و بودایی در ژاپن گهگاه آثاری مرتبط با یهودیان نیز به چشم می خورد که بعضا از ایمان و مجاهدت یهودیان روایت می کند.

ورود نخستین یهودیان به ژاپن

در باره پیشینه حضور یهودیان در ژاپن می توان گفت اگرچه پنداشته می شود که در اوایل قرن شانزدهم، مسافران یهودی به همراه بازرگانان پرتغالی و هلندی وارد ژاپن شدند، اما تا زمان ورود فرمانده نیروی دریایی آمریکا، ناخدا متیو سی پری (Commodore Matthew C.Perry) در سال ١٨٥٣، یهودیان به صورت دائمی  در ژاپن سکنی نداشتند.

در طول تاریخ جمعیت یهودیان در ژاپن عمدتا متشکل از بازرگانان و یا تکنوکرات هایی بود که در مدرنیزه کردن ژاپن با الهام از الگوی غربی سهمی به عهده  داشتند و می توان گفت ستزو کوتسوجی( Setsuzo Kotsuji) نخستین ژاپنی بود که به یهودیت گروید.

نخستین مهاجران یهودی عمدتا از ایالات متحده آمریکا، انگلستان و لهستان بودند که بیشتر آنها نیز در شهر بندری یوکوهاما در مجاورت توکیو سکونت گزیدند.

در این میان الکساندر مارکس(Alexander Marks) و برادرش نخستین یهودیانی بودند که در سال ۱۸۶۱ به یوکوهاما  وارد شدند. به دنبال آنها رافائل شاور (Raphael Schover) تاجر یهودی آمریکایی به یوکوهاما آمد. اگرچه وی در ابتدا در زمینه بازرگانی فعالیت داشت اما درعین حال نخستین روزنامه خارجی زبان ژاپن به نام « ژاپن اکسپرس» را نیزمنتشر ساخت.

در اواخر دهه ١٨٦٠ مجموع جامعه یهودیا ن ژاپن شامل حدوداً٥٠ خانواده می شد و تاریخ اولین سنگ قبر یهودی به سال ١٨٦٥ برمی گردد. در سال ١٨٨٢، پس از سال ها برنامه ریزی دقیق و کار، کمیته ای از مبلغان پروتستان و مسیحیان ژاپنی، ترجمه ژاپنی کتاب عهد عتیق[۲] را تکمیل کرد.

در اواخر قرن نوزدهم، یک بنای یهودی در ناگاساکی تاسیس شد. این بنا را عمدتا یهودیان روس تبار که به ناگاساکی آمده بودند، ساختند. این کمیته یک کنیسه، مرکز اجتماع و گورستانی را که پس از جنگ جهانی دوم کشف شد، در اختیار داشت. تعداد یهودیان ناگاساکی فزونی یافت و به ۱۰۰ خانوار رسید که به طور قابل توجهی از شمار یهودیان ساکن یوکوهاما  بیشتر بود.

نخستین کنیسه یهودیان در ژاپن  به نام " بث اسرائیل" [۳] در سال ١٨٩٤ در ناگاساکی ساخته شد. یکی از محبوب ترین و برجسته ترین اعضای گروه این کنیسه، جوزف ترومپلدور[۴]  بود که در طول جنگ روسیه و ژاپن یک دستش قطع شد. ترومپلدور بعدها به یک قهرمان جنبش صهیونیسم تبدیل شد و در تشکیل نیروهای دفاعی یهودیان در فلسطین نقش داشت.  پس از وقوع زلزله سال ١٨٩٤، بنای کنیسه به بندر در حال رشد در نزدیکی ناگاساکی، شهر کوبه نقل مکان کرد.

وضعیت یهودیان ژاپن در دهه ١٩٠٠

در دوران جنگ جهانی اول، مهاجرت یهودیان به ژاپن افزایش یافت. بسیاری از یهودیان روسیه که از انقلاب ١٩٠٥ روسیه و انقلاب بلشویکی ١٩١٧گریخته بودند، به منچوری و چین رفتند و در نهایت ژاپن را برای سکونت انتخاب کردند. بعضی از آنها به طور دائم در شهرهای توکیو، یوکوهاما و کوبه مستقر شدند، اما بسیاری دیگر در نهایت در ایالات متحده و آمریکای لاتین پناه یافتند.

تصویر ۱. مرکز جامعه یهودی توکیو

پس از جنگ جهانی اول، تنها چند هزار یهودی در ژاپن زندگی می کردند و غالب جمعیت آنها در شهرها متمرکز شده بود.

از سوی دیگر اکثر مردم ژاپن از یهودیان و مذهبشان هیچ اطلاعی نداشتند. بسیاری از آنها در واقع یهودیت را به عنوان یک فرقه مسیحی پذیرفته بودند. با این حال، یهودی ستیزی[۵] برای نخستین بار در دهه ١٩٢٠، در جامعه ژاپن ظاهر شد. نفرت از یهودیان را سربازان و هیاتهای ژاپنی که طی سال های ١٩٢٢-١٩١٨به سیبری اعزام شده بودند به میان ژاپنی ها آوردند. آنها بعضا به افکار ضد یهودی روس های سفیدپوست که به شدت ضد یهود بودند، گرایش یافتند. در عین حال اگرچه برخی مظاهر ضد یهودی و پیش داوری های قومی به وجود آمد اما این پدیده گسترده و همه گیر نبود. ژاپن در سال ١٩٣١ و در راستای سیاست نظامی گری اش به منچوری چین حمله کرد. این تهاجم نظامی هزاران یهودی را نیز به طور مستقیم و غیر مستقیم تحت تاثیر قرار داد.

در طول سال های اولیه جنگ جهانی دوم، بسیاری از پناهجویان یهودی خاور دور را محیطی امن گماشتند و رو به سوی ژاپن نهادند. گروه پرشماری از آنان در شهر شانگهای چین مستقر شدند. پس از این که  ژاپنی ها در سال ١٩٤١، بخشی از سرزمین چین در منچوری را اشغال کردند، حدود ٥٠ هزار یهودی تحت حکومت نظامی ژاپن قرار گرفت. 

در طول دوران جنگ جهانی دوم با برقراری ارتباط نزدیک تر ژاپن با آلمان نازی، ادبیات ضد یهودی و یهودی ستیزی به ژاپن وارد شد. بسیاری از آثار ادبی ضد یهودی در سال ١٩٣٧ از زبان آلمانی به ژاپنی ترجمه شد. پس از سال ١٩٣٧، گردش این کتاب ها محدود بود و عامه مردم تحت تاثیرشان قرار نگرفتند ضمن آن که علیرغم وجود اتحاد میان ژاپن و آلمان نازی، نگرش یهودی ستیزی نازی ها از سوی ژاپنی ها پذیرفته نشد. ژاپنی ها حتی به فرار میره یشیوا از اروپای اشغال شده کمک کردند.

دوران پس از جنگ جهانی دوم

ژاپن پس از شکست در جنگ دوم از سال ١٩٤٥ تا ١٩٥٢ در اشغال ایالات متحده قرار گرفت. در طی این هفت سال، جمعیت یهودیان به اوج خود رسید.  این جمعیت یهودیان آن زمان شامل مقامات قدرت اشغالگر حکومت ژنرال مک آرتور[۶] و سربازان آمریکایی بسیاری می شد. پس از پایان یافتن دوران اشغال، جمعیت یهودیان پراکنده شد.

حوادث جنگ جهانی دوم  به هر حال موجب افزایش توجه به یهودیت شد.  ژاپنی ها علاقه فزاینده ای نسبت به مطالعه تاریخ و فرهنگ یهودیان پیدا کردند. این علاقه حتی به شاهزاده میکاسا[۷] از خاندان سلطنتی (امپراطوری) نیز سرایت کرد. 

تغییر مذهب به یهودیت در ژاپن آن چنان رایج نبود. اکثریت کسانی که به یهودیت ملحق می شدند، زنان ژاپنی بودند که با ارتشی های آمریکایی- یهودی ازدواج کرده بودند و در نهایت به ایالات متحده نقل مکان کردند.

ستزو کوتسوجی که پیشتر از او نام برده شد، یکی از معدود مردان ژاپنی بود که به یهودیت گروید. او از یک نسل طولانی رهبران روحانی شینتو بود و در نتیجه تلاش هایش برای یافتن ایمان، به یهودیت رسید.

وضعیت یهودیان ژاپن در دهه ١٩٧٠

شمار یهودیان ساکن  ژاپن در سال ١٩٧٠، به حدود ١٠٠٠ نفر رسید که عمدتا در توکیو و یوکوهاما زندگی می کردند. هجوم کارگران خارجی در دهه های ١٩٧٠ و ١٩٨٠ عاملی برای افزایش شمار یهودیان ژاپن در آن زمان بود.

تصویر ۲. کنیسه جامعه یهودیان توکیو

گسترش جامعه یهودیان توکیو پس از جنگ جهانی دوم آغاز شد. جامعه یهودیان مقیم توکیو، یک کنیسه و مدرسه مذهبی، کتابخانه عمومی، یک رستوران یک میقوه[۸] و چند بنای دیگر را تأسیس کرد. جامعه یهودیان توکیو عضو فدراسیون جوامع یهودی جنوب شرقی آسیا و شرق دور[۹] است.  این جامعه همچنین جایزه ای را  به منظور ایجاد "درک متقابل و حسن نیت بین مردم ژاپن و یهودیان" از دولت ژاپن دریافت کرد.  

مرکز جامعه یهودیان در توکیو همچنین به عنوان میزبان سازمان بهزیستی زنان ژاپن-اسرائیل[۱۰] و انجمن دانش پژوهان کتاب عهد عتیق [۱۱]خدمت کرده است.  

هر ساله یکی از اعضای خاندان سلطنتی ژاپن در بازار سالانه سازمان بهزیستی زنان ژاپن-اسرائیل که به مناسبت جشن حانوکا[۱۲] برگزار می شود، شرکت می کند. این سازمان همچنین هر سال با حمایت مالی از دانشجویان، تعدادی را به اسرائیل می فرستد. 

جامعه یهودیان شهر کوبه شامل حدود ٣٠ خانوار است. اکثر این خانواده ها دارای اصالت سفاردی[۱۳] هستند.

تصویر۳. کنیسه جامعه یهودیان کوبه

براساس گزارش "آمار جمعیت یهودیان جهان"، که در سال ٢٠١٦ توسط استاد مطالعات جمعیت شناسی و آمارنگار دانشگاه عبری اورشلیم، سرجیو دللاپرگولا[۱۴]، منتشر شد، تعداد یهودیان ژاپن، بین ١٠٠٠ تا ١٤٠٠ نفر برآورد شده است.

فرضیه نسب مشترک و اجداد مشترک ژاپنی - یهودی

فرضیه ای در باره خاستگاه و تبار مردم ژاپن مطرح است که براساس آن دست کم بخشی از ژاپنی ها در زمره اعقاب قوم بنی اسرائیل قرار دارند.

این فرضیه موسوم به نیچی یو دوسورون (Nichiyu Dōsoron)[۱۵] نظریه ای است که ریشه و تبار ژاپنی ها را از نسل ده قبیله گم شده بنی اسرائیل می داند. این فرضیه را که برای اولین بار در قرن هفده مطرح شد می توان در دسته علوم حاشیه ای[۱۶](شبه علم) قرار داد.

نسخه دیگری از این  فرضیه ژاپنی ها را از نوادگان  قبیله ای از نستوری های یهودی[۱۷]، عنوان کرد. برخی از نسخه های این تئوری بر کل جمعیت ژاپن اعمال شده و آنها را از نسل بنی اسرائیل می داند اما  برخی دیگر ادعا دارند که تنها گروه خاصی از مردم ژاپن اصالت یهودی دارند. 

استدلات موافقین فرضیه

علیرغم غیبت نسبی یهودیت در جامعه و فرهنگ ژاپن و بعد مسافت طولانی بین دو کشور، یهودیت و مساله یهودیان در طول قرن بیستم به طور تقریبا برجسته ای در ذهن نویسندگان ژاپنی حضور داشت.

نویسندگان ژاپنی شمار قابل توجهی از آثار ادبی مرتبط با ادبیات توطئه یهودی ستیزی[۱۸] را تولید کردند. حتی انجمنی با نام انجمن مطالعات دهمین قبیله اسرائیل [۱۹]نیز در راستای این پژوهش ها توسط یوتاکا کوییشی[۲۰] تأسیس شد. همچنین برخی داده ها نشان می دهد که در دیدگاه ژاپنی ها عموما یهودیت ارج چندانی ندارد[۲۱].

به تقریب می توان گفت اگر از هر کتاب فروشی بزرگی در ژاپن بازدید شود، احتمال زیادی وجود دارد که به تعداد زیادی کتبی با عناوین مرتبط با یهودیت برخورد داشته باشیم.

نگاهی نزدیک تر به این عناوین نشان می دهد که بیشتر  آنها آثار آکادمیک و یا معرفی کننده دین و تاریخ یهودیت و یا جامعه و سیاست های اسرائیلی نبوده، بلکه آثاری پر هیاهو درباره موضوعات ضد یهودی هستند. در عین حال در مقابل این آثار، نظریاتی که یهود دوستانه[۲۲] نامیده می شوند نیز در جامعه ژاپن رواج یافته اند. موفقیت کتاب پرفروش " ژاپنی ها و یهودیان" [۲۳]می تواند شاهدی بر این ادعا باشد که در سال ١٩٧١ بیش از یک میلیون نسخه فروش داشت.

به نظر می رسد فرضیات مدعی نسبت بین ژاپنی ها و قوم بنی اسرائیل که برای مدتی در محاق قرار گرفته بودند اخیرا توانسته اند شهرتی جدید چه داخل و چه خارج از ژاپن دست پیدا کنند.

در سال ٢٠١٠، کتاب « کشف مجدد ژاپن ، معرفی دوباره مسیحیت: دو هزار سال تاریخ مسیحیت در ژاپن »[۲۴] توسط ساموئل لی منتشر شد. طبق ادعای نویسنده این کتاب: « مسیحیت توسط قبایل گمشده بنی اسرائیل که به واسطه تلاش های مبلغان کلیسای آشوری شرق در حدود سال ٥٠٠ پس از میلاد، به مسیحیت گرویده بودند، معرفی شد. »

در ژاپن نیز چندین آثار مشهور به تازگی منتشر شده اند که بر ریشه های یهودی ملت و فرهنگ ژاپن دوباره تاکید کرده اند.

به عنوان مثال، کوبوآریماسا [۲۵] تعدادی شواهد مبهم را در رابطه با فرضیه تبار بنی اسرائیلی ، شینتو و بودیسم مطرح می سازد. یکی از کتاب های کوبو آریماسا در این زمینه، "قوم بنی اسرائیل به ژاپن باستان می آید"،[۲۶] نام دارد.

 علاوه بر این کتاب های فانتزی، بدون تردید بخشی از عوامل احیاء این فرضیات را می توان به انتشار آن در فضای اینترنت نسبت داد.

فضای اینترنت مملو از مقالات شبه علمی است که شواهدی  را در جهت اثبات این ادعاها ارائه می کند. همچنین تعدادی فیلم های مستند دراینترنت وجود دارند. این فیلم ها دانشمندانی را نشان می دهد که با شیوه ای کمابیش مشابه، در جهت اثبات این فرضیه استدلال می کنند. غالب آنچه که به عنوان شواهد جدید مهیج با افتخار در این مستندها ارائه می شوند، پیشتر توسط حامیان فرضیات اجداد مشترک در زمان پیش از جنگ، ارائه شده بودند.

شواهدی همچون وجود نظریه اصالت یهودی قبیله هاتا[۲۷]، یکی از قبایل  باستانی ژاپن، به دلیل مشاهده اندازه بینی یک صورتک، وسایل تزیینی مشابه با منوره های یهودی و تشابهات ظاهری کلمات عبری و ژاپنی.

در این مستند ها دو نکته قابل توجه مطرح شده است،  نخست اینکه احیاء معمای اجداد مشترک ژاپنی ها و قوم بنی اسرائیل، موجب پدیدار گشتن سئوالاتی برای فهم این سردرگمی شده و نیاز به ایجاد هویت جمعی جدیدی در جامعه معاصر ژاپن و تاثیر احتمالی مسیحیان در این گفتمان، را مطرح می کند.

نکته دوم این که طی این مستندها، تمایل و علاقه ای جدی نسبت به کاوش در مورد فرضیه اصالت یهودی ژاپنی ها، در اسرائیلی ها مشاهده می شود.  ظاهرا، امروزه محققان اسرائیلی با استفاده از علوم باستان شناسی و ژنتیک در پی ردیابی «قبایل گمشده » هستند.

افسانه ده قبیله گم شده بنی اسرائیل

در باره افسانه ده قبیله گم شده بنی اسرائیل چنین آمده است که قوم بنی اسرائیل را مجموعا دوازده فرزند حضرت یعقوب تشکیل می دادند. این قبایل دوازده گانه عبارت بودند از: روبن، شمعون، لاوی، یهودا، ایساکار، زبولون، دان،نفتالی، جاد، اشیر، یوسف و بنیامین.

تصویر ۴. دوازده قوم بنی اسرائیل

سرنوشت ده قبیله بنی اسرائیل آن طور که در کتاب عهد عتیق توصیف شده، معمای پر رمز و راز تاریخ است که برای همیشه حل نشده باقی می ماند. این واقعه که مورخ ٧٢٢ سال  که قبل از میلاد مسیح است، در انجیل (کتاب مقدس) این گونه شرح داده می شود:

"و در سال نهمِ هُوشَع، پادشاه آشور، سامره را گرفت و اسرائیل را به آشور به اسیری برد و ایشان را در حَلَحْ و خابور بر نهر جُوزان و در شهرهای مادیان سکونت داد. "دوم پادشاهان، فصل  ١٧: ٦-٥ .

سرنوشت ده قبیله باستانی بنی اسرائیل، پس از حمله آشوریان و نابودی پادشاهی شان مشخص نیست. هیچکس نمی داند چه اتفاقی برایشان افتاده است. شاید بتوان فرض کردکه برخی از آنها در شن های بیابانی از بین رفته و مدفون شده اند و برخی دیگر به آسیا  کوچانده و در آنجا مستقر شده اند. 

آنچه مشخص است این که در صورتی که هر یک از این قبایل که زنده مانده و جان سالم به در برده باشد، فرزندان آنها باید هم اکنون در کشوری به دور از سرزمین مادری اجداد خود زندگی کنند.[۲۸]

همانگونه که در بخش قبلی اشاره شده برخی مبلغین مسیحی، نویسندگان و مورخین که در جستجوی فرزندان نسل بنی اسرائیل برآمده اند، ژاپنی ها را اعقاب قبیله گمشده بنی اسرائیل می دانند و این دسته از پژوهشگران ژاپنی و غربی در تلاش هستند شواهد و قرائنی را برای اثبات این ادعا ارائه دهند.[۲۹]

نکته قابل تامل این است که شواهدی دال بر سکونت دائمی و بقای این ده قبیله در سرزمینی دیگر، وجود ندارد. در عین حال، تعیین مبنایی برای تشخیص نوادگان قبایل گم شده از ساکنان بومی، برای محققان کار دشواری است.

با توجه به این واقعیت که چنین نسلی از بنی اسرائیل قطعا مذهب شبیه یهودیت را به رسمیت نمی شناسند و به زبان اجداد خود صحبت نمی کنند، پژوهش در این مورد بسیار پیچیده است.

شواهد و قرائنی برای اثبات فرضیه

همانگونه که پیشتر اشاره شد، پژوهش های گوناگونی برای إثبات این فرضیه انجام شده است که برخی از آنها محل تامل و توجه و برخی صرفا دستمایه ای برای تخیل،  افسانه سرایی و فانتزی هستند که در این گزارش به چند مورد از این پژوهش ها اشاره می شود.

شباهت چهره

بن ا. شیلونی در کتاب خود، "مجموع نوشته های بن امی شیلونی"، در فصل «افسانه ژاپنی های متعلق به ده قبیله گمشده بنی اسرائیل»، مشاهدات دانشمندانی را ارائه می دهدکه ژاپن را از نسل قوم بنی اسرائیل می انگاشتند.[۳۰]

وی در کتاب خود از مشاهدات و مطالعات انجام شده توسط نیکلاس مک لئود نام می برد. مک لئود  در سال ١٨٧٨  کتاب « خلاصه ای از تاریخ باستان ژاپن » [۳۱] را نگاشت. وی در این کتاب ادعای خود مبنی بر این که برخی مردم ژاپن از نسل ده قبیله گمشده قوم بنی اسرائیل هستند را مطرح کرد.

به گفته تودور پارفیت[۳۲] « نخستین گام برای ترویج نظریه نسب مشترک و اجداد مشترک ژاپنی - یهودی توسط نیکلاس مک لئود[۳۳] اسکاتلندی که پیش از ورود به ژاپن به عنوان مبلغ مذهبی مسیحی اشتغال داشت، برداشته شد.»

مک لئود همچنین کتابی تحت عنوان « تصاویر خلاصه ای بر تاریخ باستان ژاپن»[۳۴] را منتشر نمود. وی مبلغی بود که چندین دهه در ژاپن و کره با تصور یافتن اعقاب قوم بنی اسرائیل های جستجو و پژوهش کرد.

مک لئود برای اثبات فرضیه خود، معتقد بود که مشابه بسیاری از چهره های یهودی را در ژاپن مشاهده کرده است. وی معتقد بود که شاهزاده فوشیمی سادانارو جوان[۳۵] در عهد امپراطور میجی[۳۶] بیشترین شباهت ظاهری را به یک اسرائیلی معمولی داشت. بنابر ادعاهای مک لئود شاهزاده مذکور به نمایندگان خانواده بزرگ یهودی، فون اپشتاین[۳۷] که در ورشو و سنت پترزبورگ زندگی می کردند، شباهت های قابل توجهی داشت.

شباهت مناسک و مشترکات در معابد و اشیاء

مک لئود همچنین به مقایسه زیارتگاه ها شینتو و کنیسه های و همچنین اشیا و وسایل مربوط به اجرای آیین ها و مناسک مانند زیارتگاه همراه شینتو که میکوشی( اُمیکوشی)[۳۸] نام دارد و تابوت عهد یهودیان [۳۹]پرداخت. 

همچنین برخی مشابهات بین مناسک و آیین های ژاپنی شینتو و آداب و مناسک یهودیان یافته شده و به آنها به عنوان شواهدی در نسب مشترک ژاپنی ها با قوم بنی اسرائیل استناد می شود. از جمله شباهت بین حمل تابوت عهد یهودی با حمل زیارتگاه میکوشی در ژاپن.

تصاویر آنها در ادامه ارائه شده است:

تصویر 5. یهودیان در حال حمل تابوت عهد

تصویر ۶. ژاپنی ها در حال حمل زیارتگاه میکوشی

همانطور که در شکل های بالا دیده می شود، اُمیکوشی و تابوت عهد با یکدیدگر شباهت دارند. ژاپنی ها طی مناسکی مذهبی هنگام حمل میکوشی آواز می خوانند و می رقصند که شبیه آنچه قوم بنی اسرائیل در دوران باستان هنگام حمل صندوق عهد اجرا میکردند، می باشد.

یوشیرو سائکی[۴۰](١٩٦٥-١٨٧١)، استاد دانشگاه واسدا  در اوایل قرن بیستم  از دیگر پژوهشگران در باره این فرضیه بود. او کتابی را ظاهرا برای تایید نظریه مک لئود، منتشر کرد. سائکی در اثبات نظر خود به برخی مندرجات کتاب نیهون شوکی،[۴۱] که یکی از منابع اصلی وقایع نگاری ادوار باستانی ژاپن به شمار می رود، استناد می کند.

نیهون شوکی که گاه با نام نیهونگی از آن یاد می شود، از نظر قدمت، پس از کتاب کوجیکی، دومین کتابی است که به تاریخ کلاسیک ژاپن می پردازد.

وی در تشریح ادعای خود پیشینه قبیله هاتا[۴۲] که از قرن سوم به کره جنوبی آمده را مطرح و ادعا کرد که قوم هاتا از نسل قبیله های بنی اسرائیلی تشکیل شده است.

سائگی ادعا می کند یک معبد بودایی در اوزاماسا کیوتو، به نام معبد کوریوجی[۴۳] که نام اوزوماسادرا[۴۴] نیز بر آن نهاده شده و نگارش نامش همانند نگارش نام قبیله هاتا است، به منظور ادای احترام به شاه داوود (حضرت داوود) ساخته شده است. 

او همچنین عنوان کرد که این معبد گاهی ایزاریو نامیده می شود که بنابر ادعای سائکی اشاره ای به نام اسرائیل است. این پژوهشگر نقش قابل ملاحظه ای را در گسترش نظریه اجداد مشترک یهودیان و ژاپنی ها، ایفا کرده است.

بررسی های طرف یهودی و نشانه های اشتراک قومی

مطالعات مشابهی توسط طرف یهودی نیز آغاز شد و مجله "پیام آور اسرائیل"[۴۵] که در شانگهای منتشر می شد، مقاله ای با نام "یهودیان ژاپنی" چاپ کرد.

در این مقاله، شباهت بین بوراکومین های ژاپنی[۴۶] و پیروان یهودیت نشان داده شده است.

بوراکومین ها گروهی از مردمان مطرود در ژاپن بودند که در پایین ترین طبقات اجتماعی ژاپن قرار داشته و در طول تاریخ همیشه مورد تبعیض قرار گرفته اند. این افراد معمولاً از گروه هایی بودند که در دوره فئودالی ژاپن مورد غضب قرار گرفته و از جامعه طرد شدند و در طول تاریخ به مشاغلی که پست شمرده می شد  (همچون جلاد، مسئول کفن و دفن مردگان، کارگران کشتارگاه، قصابی و دباغی) گمارده شده اند و این افراد عموما در محلات مجزا و فقیرنشین زندگی می کردند.

در مقاله مجله پیام آور اسرائیل عنوان شد که بوراکومین های ژاپنی همانند یهودیان به علت وجود تبعیض و کار سخت، مجبور به زندگی در گتوها (محلات حاشیه شهر) بودند. این مقاله همچنین ظاهر زنان بوراکومین را نوعا اسرائیلی نامید.

این مساله توسط دکتر ایچیرو اُیابه [۴۷] (١٩٤١-١٨٦٧)  کشیشی مسیحی از دانشگاه ییل، نیز مورد بررسی قرار گرفت.

وی نویسنده کتاب "ریشه های ژاپن و مردم ژاپن "[۴۸]بود و در کتابش نظریه ای را مطرح ساخت که بر اساس آن ادعا شده بود مبدأ و تبار مردم ژاپن به قبایل گاد و منشه اسرائیل بر می گردد .

بر اساس نظر نویسنده  واژه ژاپنی میکادو[۴۹] به معنای امپراطور از دو کلمه تشکیل شده است: پیشوند ادای احترام می  (mi)و گادو (gaddo)، که تلفظ  ژاپنی نام گاد است.

ایابه متعقد بود که این استدلال برای اثبات تعلق جمعیت ژاپن به ملت اسرائیل کافی است.

 جوزف آیدلبرگ[۵۰] نویسنده کتاب "ژاپنی ها و ده قبیله گمشده اسرائیل" [۵۱] نیز، به تحقیق در وقایع نامه ژاپن پرداخت و مدعی شد شباهت های بسیاری میان تاریخ ژاپن باستان و اسرائیل مشاهده کرده است.

برخی از محققان، هنگام بررسی مساله ریشه و تبار مردم ژاپن، نماد یهودیت، یعنی ستاره داوود را در زیارتگاه های شینتو یافتند. این ستاره را می توان در خیابان های نزدیک  معبد ایسه [۵۲] که یک معبد شینتو است پیدا کرد.

ایسه معبدی است که که به ایزدبانوی خورشید یا آماتراسو اختصاص دارد و در شهر ایسه استان میه قرار دارد.

همچنین این نشان را می تواند در تابلویی در زیارتگاه مانایی[۵۳] در نزدیکی کیوتو، مشاهده کرد.

تصویر ۷. ستاره داوود در زیارتگاه های ایسه (راست) و مانایی (چپ)

شباهت های زبان عبری و ژاپنی

طرفداران این فرضیه، مشابهت ها و مشترکاتی بین دو زبان ژاپنی و عبری را نیز به عنوان شواهدی در تایید مدعای خود ارائه می دهند.

به گفته آنها این شباهت زبانی میان ژاپنی و عبری نیز موجب جذب زبان شناسان به خود شده است.

جوزف ایدلبرگ بر روی بررسی ویژگی های مشترک این دو زبان تمرکزداشت. وی رقص دو خدای ایزاناگی و ایزانامی را به عنوان مثال مطرح می کند.

ایزانامی و ایزاناگی خدایان آفرینش در افسانه های ژاپنی و شینتو هستند که به اعتقاد پیروان آیین شینتو وظیفه خلقت جهان را به عهده داشتند.

ایزانامی همچنین ایزدبانوی مرگ نیز در آیین شینتو می باشد. همانطور که در کوجیکی[۵۴] توضیح داده شده، رقص این دو خدا با به زبان آوردن آنانیاشی( Ananiyashi)، که در زبان ژاپنی بی معنی اما مشابه عبارت Ana-nisa به معنای" ما ازدواج می کنیم"در عبری و عربی است، آغاز می شود. علاوه بر آن ادعا شده که الفبای زبان ژاپنی شباهت بسیاری به الفبای زبان عبری دارد.

تصویر۸. شباهت الفبای ژاپنی و عبری

استدلال مخالفین فرضیه

مخالفین این فرضیه در وهله نخست چنین استدلال می کنند که ترویج آن به استعمارگران غربی مرتبط است، همانگونه که تئودور پارفیت[۵۵] مورخ ، گزارشگر و نویسنده بریتانیایی نوشته :

« گسترش روایت فانتزی منشاء اسراییلی یک وجه خاص نهاد استعماری غربی را تشکیل می دهد. در واقع در ژاپن می توان تحول چشمگیری که در فرضیه پیشینه یهودیت در منطقه اقیانوس آرام حاصل شد را ردیابی کرد. همانند دیگر نقاط جهان، نظریه ای که وضع و جوانب کشور را از رهگذر یک مدل اسرائیلی توضیح می دهد، از سوی عوامل غربی ارائه شده است.»

در دوره کاوشگری جهان، کاوشگران اروپایی تلاش داشتند تا بسیاری از افرادی که نخستین رابطین آنها با سرزمین های جدید بودند را به ده قبیله گمشده اسرائیل متصل کنند. مبلغان و میسیونرهای مذهبی اروپایی که عمدتا پیش قراولان استعمارگران غربی بودند نیز در ترویج این نظریه سهم داشتند.

واو رودریگز که در اوایل قرن شانزدهم به ژاپن وارد شد یکی از نخستین کسانی است که به زعم خود آثار قبایل گمشده قوم بنی اسرائیل را در یک کشور شرقی آسیا شناسایی کرد. 

رودریگز[۵۶] (١٦٣٤-١٥٦١)، که یک مبلغ و مترجم یسوعی بود در سال ١٦٠٨، چنین استدلال کرد که تبار چینی ها به ده قبیله گمشده بنی اسرائیل بازمی گردد. بنابر اعتقاد او، فلاسفه چینی همچون کنفوسیوس و لائوتسه، نظریاتی الهام گرفته از یهودیت داشتند. [۵۷] رودریگز  بعدها در کتاب تاریخ کلیسای ژاپنی این نظریه را رها کرد. [۵۸] او جمعیت ژاپن را در نتیجه دو موج مهاجر که از چجیانگ چین[۵۹] و کره آمده اند، می داند.

فراتر از تمامی این استدلال ها جان انتین[۶۰]، روزنامه نگار علمی و محقق آمریکایی احتمال وجود ارتباطی قابل توجه بین یهودیان و ژاپنی ها را براساس شواهد دی ان ای موجود، رد می کند. وی می گوید هیچ شواهد ژنتیکی مدرنی برای اثبات این فرضیه در دسترس نیست.

فقدان چنین شواهدی فرضیه ارتباط قابل توجه بین ژاپنی ها و یهودیان را رد می کند. به گفته انتین پژوهشی که اخیراً در رابطه با اصالت ژنیتیکی مردم ژاپن صورت گرفته، از نظریه وجود ارتباط ژنتیکی حمایت نمی کند.

نتیجه گیری

ژاپنی ها نسبت به یافتن ریشه قومی و تبار خود به ویژه ضرورت ایجاد زمینه برای برتری که چینی ها همواره نسبت به ژاپنی ها و سابقه قومی برای خود قائل بوده اند کنجکاو بوده و اسرائیلی ها نیز یافتن ده قبیله گمشده قوم بنی اسرائیل را به نوعی فریضه ای واجب می دانند.

فرضیه وجود اجداد مشترک بین ژاپنی ها و اسرائیلی ها توجه پژوهشگران زیادی را به خود جلب کرده است که برخی از آنان موجب احیای هیجان و محبوبیت مرتبط با این موضوع شده اند.

به اعتقاد برخی پژوهشگران ده قوم بنی اسرائیل پس از این که سرزمین شان به دست آشوری ها اشغال شد، راهی کشورهای دیگر برای سکونت شدند و ادعا می شود که این ده قبیله در افغانستان، پاکستان، هند، میانمار، چین و ژاپن سکنی گزیدند.

کمبود وجود اسناد معتبر علمی و تاریخی و فاصله جغرافیایی موجود میان ژاپن و اسرائیل، احتمال رد این فرضیه را بالا برده است، علاوه بر این شواهد علمی دال بر ارتباط ژنتیک بین ژاپنی ها و یهودیان نیست.

در مجموع این فرضیه علیرغم تلاش پژوهشگران اسرائیلی و ژاپنی همچنان در حد یک افسانه باقی مانده و هیچ گاه کاملا اثبات نشده است. پژوهش های گوناگونی حول محور این فرضیه صورت گرفته اند که برخی آنها قابل تامل بوده و برخی آنها صرفا دستمایه تخیل ، فانتزی و افسانه سرایی هستند.

منابع

  1. Inken Prohl and John Nelson, “Handbook of Contemporary Japanese Religions”

۲. David G. Goodman and Masanori Miyazawa, “Jews in the Japanese Mind: The History and Uses of a Cultural Stereotype”

۳. Daniel Ari Kapner and Stephen Levine, “The Jews of Japan” Jerusalem Letter, No. ۴۲۵ Adar I ۵۷۶۰/ ۱ March ۲۰۰۰

۴. Joseph Eidelberg, “The Japanese and the ten lost tribes of Israel”

۵. Olga Barbasiewicz “Jews in Japan until ۱۹۴۵ A case study of Eidelberg and Shillony’s Research on Setsuzo Kotsuji

۶.  Arimasa Kubo “Israelites came to ancient Japan”,

۷.  www.jewishvirtuallibrary.org “Japan virtual Jewish history tour”

۸. www.worldjewishcongress.org


[۱] Antisemitism

۲ Old Testament

[۳] Beth Israel Synagogue

[۶] General MacArthur

[۷] Prince Mikasa,三笠宮崇仁親王

[۸] حمامی خاص است که در یهودیت برای غسل کردن مورد استفاده قرار می‌گیرد. واژه میکوه در تورات مورد استفاده قرار گرفته است و معمولاً به معنی محل نگهداری آب است.

[۹] The Federation of Jewish Communities of Southeast Asia and the Far East

[۱۰] Japan-Israel Women's Welfare Organization-J.I.W.W.O

[۱۱] The Society for Old Testament Students

[۱۲] حانوکا یا عید اخلاص یکی از جشن‌های باستانی یهودیان است. این جشن که هشت‌روزه‌است تقریباً با ایام کریسمس مسیحیان هم‌زمان است.

[۱۳]Sefardi  

یهودیانی که نسل آنها به جامعه یهودی بومی شبه جزیره ایبری در ابتدای هزاره دوم میلادی میرسد

[۱۴] Sergio DellaPergola

[۱۵]  日ユ同祖論

[۱۶]Fringe theory

[۱۷] نِستوری یا نِسطوری شاخه‌ای از مسیحیت است که مبانی آن نخستین بار توسط قدیسی مسیحی به نام نسطوریوس مطرح شد. نستوریها بر این باورند که در عیسی مسیح دو شخص و دو طبیعت وجود داشت: طبیعت آدمی «عیسی» و طبیعت الهی، پسر خدا یا لوگوس

[۱۸] Anti-Semitic conspiracy literature

[۱۹]A Tenth Tribe of Israel Research Association (Isuraeru Jubuzoku Kenkyûkai)

[۲۰] Yutaka Koishi

[۲۱] David G. Goodman; Masanori Miyazawa, Jews in the Japanese Mind: The History and Uses of a Cultural Stereotype (Studies of Modern Japan) by David G. Goodman (۲۰۰۰-۰۷-۲۶)

[۲۲] Philo-Semitic

[۲۳]Yamamoto Shichihei, The Japanese and the Jew,۱۹۷۰   

[۲۴] Lee Samuel, Rediscovering Japan, Reintroducing Christendom: Two Thousand Years of Christian History in Japan-۲۰۱۰)

[۲۵]Kubo Arimasa

[۲۶] Israelites Came to Ancient Japan, Kubo Arimasa. ۲۰۰۸

[۲۸] Joseph Eidelberg, Nihonshoki to nihongo no yudaya kigen [Nihonshoki and the Jewish origins of the Japanese language], Tôkyô: Kubo Arimasa, ۲۰۰۸, p. ۱۹. )

[۲۹] Eidelberg, Nihonshoki to nihongo

; Ben A. Shillony (ed.), Collected Writings of Ben-Ami Shillony, Tokyo: Japan Library and Edition Synapse, ۲۰۰۰

[۳۰] Ben A. Shillony, “The Legend of the Japanese as the Ten Lost Tribes of Israel”, in Collected Writings of Ben-Ami Shillony, Ben A. Shillony (ed.), Tokyo: Japan Library and Edition Synapse, ۲۰۰۰, p. ۳۰۸–۳۱۴. )

[۳۱] Epitome of the Ancient History of Japan

[۳۲] Tudor Parfitt

[۳۳] Nicholas McLeod

[۳۴] Illustrations to the Epitome of the Ancient History of Japan

[۳۵] Prince Fushimi Sadanaru (伏見宮貞愛親王, ۱۸۵۸ -۱۹۲۳)

[۳۶]امپراتور میجی(明治天皇)، ١٩١٢-۱۸۵۲ ، صد و بیست و دومین امپراتور ژاپن بود.  

[۳۷] von Epstein

[۳۸]Omikoshi-神輿

[۳۹] Ark of the Covenant

[۴۰] Yoshiro Saeki-佐伯 好郎

[۴۱]Nihon Shoki -日本書紀  

[۴۲] Hata-秦氏

[۴۳] Kôryûji

[۴۴] Uzumasadera

[۴۵]Israel’s Messenger

[۴۶]Burakumin-部落民

[۴۷] Zenichiro Oyabe

[۴۸] 日本及日本國民之起源 / 小谷部全一郎著

[۴۹] Mikado

[۵۰] Eidelberg Joseph

[۵۱]The Japanese and the Ten Lost Tribes of Israel

[۵۲] Ise Jingū, 伊勢神宮

[۵۳] Manai Shrine

[۵۴] Kojiki-古事

[۵۵]Tudor Parfitt

Joao Rodrigues[۵۶]

[۵۷]  Shillony, Ben-Ami (۱۹۹۱). The Jews and the Japanese: The Successful Outsiders. Rutland, VT: Tuttle. pp. ۱۳۴–۱۳۵.)

[۵۸] Historia da Igreja do Japão

[۵۹] یکی از استان‌های چین که گاه به اختصار  چه (浙) نامیده می‌شود. این استان در شرق این کشور قرار گرفته‌است و مرکز آن شهر هانگژو است.

[۶۰] Jon Entine

کد خبر 506

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 3 =