ابعاد فرهنگی عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی
۰۱۰۳۲۵-۰۹:۵۳

با توجه به تسریع روند «عادی سازی روابط کشورها با رژیم صهیونیستی » ، بویژه کشورهای عربی و سطوح مختلف موجود در موضوع عادی سازی، همچون سیاسی، اقتصادی، امنیتی، علمی و فرهنگی و ..... در این مقاله با تمرکز بیشتر بر جنیه های عادی سازی روابط فرهنگی ، بر آن هستیم تا ضمن بررسی تاثیرگذاری این نوع از عادی سازی بر جوامع ، حساسیت دستگاه های ذیربط را به محور قرار دادن فعالیت های فرهنگی و علمی در مقابله با عادی سازی فرهنگی بیشتر نماییم چرا که در موضوع عادی سازی ، امکان این وجود دارد که توافق های سیاسی و یا اقتصادی و حتی امنیتی بنا بر شرایط، تغییر یافته و دچار شدت و ضعف گردد اما چنانچه رژیم صهیونیستی موفق گردد در سطح فرهنگی برای خود و اهداف خود در میان مردم و جوامع جا باز کند آنگاه اندک اندک شاهد به فراموشی سپرده شدن قضیه فلسطین در میان مدت و بلند مدت خواهیم بود، برای کاهش سرعت عادی سازی فرهنگی و جلوگیری از آن سعی شده است تا ضمن برشمردن برخی نمونه ها راهکارهای ممکن جهت مقابله با آن نیز پیشنهاد گردد.

کلیات موضوع:

روابط فی مابین برخی کشورها می تواند به اشکال مختلفی برقرار گردد که برخی از آنها ممکن است بطور طبیعی و در یک روند عادی شکل گیرد، و در برخی دیگر ممکن است در نتیجه نبرد های نظامی و اختلافات سیاسی برقرار گردد که در این شکل ممکن است روابط دو طرف درگیر بر اساس امضاء یک موافقتنامه و سند مشترکی شکل پذیرد یا اینکه یکی از دو طرف در مقابل دیگری کوتاه آمده و پس از آن روابط دو کشور شکل گیرد که این شکل از پذیرش خود ممکن است علی رغم میل طرف پذیرنده روابط و از روی اجبار صورت پذیرد.

اما موضوع «عادی سازی روابط» که مورد بحث این مقاله بشمار می رود، خود دارای تعریف و انواع مختلف می باشد که سعی می کنیم بطور موجز به آنها پرداخته و با تمرکز بیشتر بر مهم ترین و خطرناک ترین نوع آن یعنی « عادی سازی فرهنگی روابط» به تبعات ویرانگر آن اشاره داشته باشیم.

تعاریف و انواع :

«عادی سازی» که از واژه " Normalization " انگلیسی گرفته شده و برگردان « التطبیع» عربی است بعنوان یک مفهوم سیاسی نوین در علم سیاست بکار گرفته شده است که البته حاصل تجارب و تلاش های نوع بشر از نخستین گام های تشکیل جوامع مدنی تا ظهور و بروز و استقرار دولت در معنای حاکمیتی و قانونی جدید می باشد ؛ از اینرو چون این مفهوم همچون یک رفتار و به تبع طبیعت و شکل و عمق مسائل و مشکلات اجتماعی به گونه های مختلفی بروز نمود و برای هر نوعی از انواع ارتباطات اجتماعی به همان شکل ظهور کرد و تعریف گردید لذا در عرصه های اجتماعی و اقتصادی و تاریخی به آن بعنوان یک رفتار اجتماعی و سیاسی نگاه شد.

شاید بتوان اظهار داشت که مفهوم عادی سازی ، نخستین بار در وازگان صهیونیست ها بکار گرفته شد آنجایی که این مفهوم را به یهودیان در تبعید همراه نمودند بگونه ای که ادعا کردند صهیونیسم یک جنبش و حرکت سیاسی است که قصد دارد تا یهودیان را عادی سازی نماید یعنی اینکه به جای وجود گروه های قومی و قبیله ای در بین ملل و جوامع دیگر به طبیعت آن ها یعنی گرد هم آمدن و تبدیل شدن به امت واحده تبدیل شوند؛ از اینرو ، مفهوم «عادی سازی» مورد نظر ما می تواند حامل دو وجه و معنا باشد یکی مفهوم داخلی عادی سازی که همانا عادی سازی روابط یهودیان با یکدیگر و تشکیل امت واحده مورد ادعای آنان و دیگری مربوط به روابط رژیم صهیونیستی با دیگران و سایرین می باشد .

ممکن است که اغلب بر این امر اتفاق نظر داشته باشند که در تعریف عمومی و رایج ، عادی سازی همانا برگرداندن امور به حالت طبیعی است و از نظر سیاسی نیز منتقل شدن روابط از حالت نزاع و درگیری و رودررویی به حالت صلح و استقرار می باشد ، اما از نظر کاربردی، امروزه این واژه و اصطلاح بیشتر به روابط فی ما بین رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی اطلاق می گردد که البته نوع و میزان آن بنا به بازه های زمانی مختلف و کشورهای متعدد متفاوت بوده و هست.

«عادی سازی» از زمانی آغاز شد که قضیه فلسطین از یک موضوع بنیادی و اساسی در میان کشورهای عربی که به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی را بطور کلی رد می کردند تغییر و به یک بحران بین این کشورها و رژیم تبدیل شد، در همین راستا بود که با پیمان کمپ دیوید موفق شدند کشور مصر را از پایگاه اصلی مقاومت عربی تبدیل به میانجی بین اسرائیلی ها و فلسطینی ها نمایند و همچنین بین تصمیم تقسیم اراضی در سال 1948 که از سوی کشورهای عربی بطور جدی مردود بشمار می رفت تا امضای موافقتنامه های جدید عربی با رژیم صهیونیستی بویژه در زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ ؛ در این بازه زمانی اندک اندک شاهد تغییرات بسیاری در تعاریف و مفاهیم «عادی سازی» بودیم که به تبع آن دیدگاه برخی از این کشورها نسبت به رژیم صهیونیستی کاملا دگرگون شد.

البته به این نکته باید اشاره نمود که برخی از صاحبنظران کلا با این نامگذاری (عادی سازی) موافق نیستند و معتقدند آنچه که امروزه و در طول چند دهه اخیر از سوی برخی کشورهای عربی شاهد هستیم عملیات سازش با رژیم صهیونیستی می باشد که از مرحله پشت پرده و مخفی به سمت آشکار سازی و نه عادی سازی گام برداشته اند ، که البته خود این نکته جای تامل دارد.

از اینرو می توان اذعان داشت که عملیات عادی سازی روابط (یا سازش یا آشکار سازی) بین کشورهای عربی و صهیونیست ها از سال 1948 یا همان سال «نکبت» کلید خورد بگونه ای که شاهد طرح راه حل هایی برای قضیه فلسطین بودیم ، و دیدگاه جامعه بین الملل از مسئله حقوق حقه ملتی آواره و اشغال سرزمین ها به برابری بین جلاد و قربانی تبدیل شد، همچنین حقوق مردم فلسطین به یک بحران که در چارچوب مدیریت بحران آن را می شود اداره نمود تبدیل شد که برای این کار به معرفی و یا همان بازاریابی برای رژیم صهیونیستی در میان کشورهای عربی مبادرت ورزیدند و جهت ایجاد و برقراری روابط و همکاری های اقتصادی و امنیتی با نظارت سازمان ملل متحد تلاش خود را آغاز نمودند که از مهم ترین این تلاش ها می توان از طرح گوردون کلاب در سال 1949 میلادی یاد کرد که جزو نخستین کسانی بشمار می رود که توصیه نمود آوارگان فلسطینی را در کشورهای دیگر سکنی داده و برای آن ها از طریق صندوق توسعه سازمان ملل متحد اشتغالزایی بلند مدت ایجاد نمود؛ پس از آن ده ها طرح و پیشنهاد رسمی و برآمده از مطالعات گسترده میدانی دیگر نیز تا به امروز در مورد جذب فلسطینی ها و چگونگی کنار آمدن با آن ها بصورت آشکار و پنهان صادر شده است که با نگاهی کلی به تمامی آن ها نقش اقتصاد و فرهنگ بگونه ای واضح مشاهده می گردد چرا که در اغلب این اسناد و طرح ها توصیه شده است تا فلسطینی ها را چه در داخل و چه در سایر کشورها باید از حیث معیشتی به گونه ای مشغول نمود تا بیشتر درگیر دغدغه های شخصی باشند و این امر باعث می گردد تا با فرهنگ جوامع دیگر در هم آمیخته و در بلند مدت شاهد فراموشی موضوعی بنام وطن و خاک و تجاوز و اشغال و اینگونه مسائل در ذهن و باور فلسطینی ها باشیم.

شاید بتوان بکارگیری اصطلاح «عادی سازی روابط» را به بعد از امضاء پیمان کمپ دیوید بین مصر و رژیم صهیونیستی دانست چرا که در همان پیمان نیز بطور مستقیم از این واژه استفاده نگردید و جملات و عباراتی در آن درج گردید که این مفهوم را در اذهان متبادر می ساخت از جمله این عبارت که گفته است : «طرفین باید با یکدیگر روابط طبیعی همچون روابط سایر کشورهای جهان که در دوران صلح با هم ارتباط دارند برقرار نمایند» ؛ اینگونه شد که این واژه در مفهوم کلی خود به هر ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم ، عربی یا اسلامی ، فردی یا گروهی با رژیم صهیونیستی اطلاق گردید و از همان آغاز بعنوان یک تابو و رخنه در باورها و زیرساخت های فرهنگی کشورهای عربی قلمداد گردید.

انواع عادی سازی روابط:

روش نخست : عادی سازی روابط سیاسی

مجموعه عملکردهایی که بطور طبیعی کشورها برای بازگرداندن روابط سیاسی با کشورهایی که قطع رابطه کرده اند که ایجاد روابط طبیعی با آنان ، عادی سازی روابط سیاسی گفته می شود ؛ البته برخی معتقدند که عادی سازی روابط امنیتی در چارچوب این نوع از عادی سازی ها می باشد.

سفرها و دیدارهای مخفی و علنی بین نمایندگان دولت ها و انجام مذاکرات ، تبادل پیام های رسمی و غیر رسمی بین آنان و بالاخره افتتاح نمایندگی سیاسی و دیپلماتیک از جمله مراحلی است که معمولا به عادی سازی روابط دو کشور منتهی می گردد .

روش دوم : عادی سازی روابط اقتصادی

 این روش ، یکی از شایع ترین و بارزترین نوع از انواع عادی سازی بشمار می رود که منجر به برقراری روابط بین کشورها با رژیم صهیونیستی شده و می شود که فقط به تبادل کالا خلاصه نمی گردد بلکه شامل عقد قراردادهای بازرگانی ، اجرای طرح های مشترک اقتصادی و توسعه ای، صدور شیوه نامه های همکاری در زمینه های بازسازی زیربنایی ، انجام تحقیقات و مطالعات مشترک در زمینه های کشاورزی ، محیط زیست، اکتشاف و حفاری منابع طبیعی و معدنی و تبادل کالا بین بخش خصوصی و مواردی از این دست را نیز شامل می گردد.

روش سوم : عادی سازی فرهنگی

این نوع از عادی سازی می تواند بعنوان مهم ترین، حساس ترین ، تاثیر گذارترین و در یک کلمه خطرناک ترین نوع عادی سازی روابط بین کشورها بشمار رود چرا که فرهنگ بطور مستقیم با وجدان جمعی ملت ها سروکار دارد و از طریق همین ابزار فرهنگی است که مواضع و دیدگاه های یک ملت شکل می گیرد، از اینروست که کشورها سعی به نشر فرهنگ خود و تاثیرگذاری بر فرهنگ کشورهای دیگر و سایر ملل می نمایند تا از این طریق بتوانند بر جوامع مورد هدف در امر عادی سازی تاثیرگذار بوده و از این راه قادر خواهند بود تا شکاف های عمیق سیاسی موجود بین دو کشور را پوشش داده و بکاهند.

عادی سازی فرهنگی در میان انواع یاد شده عادی سازی ها ، محور و اساس اصلی بشمار می رود چرا که قادر به تغییر منابع و مراجع اصلی و همچنین ایجاد دگرگونی در باورهای موجود در بین فرهنگ کشورهای عربی و اندیشه سیاسی و ملی گردد تا از این طریق به تغییر واژگان و اصطلاحات متداول در بین جوامع مبادرت ورزیده و مفاهیم مورد نظر حود را جایگزین آن ها نماید ؛ در همین راستا است که سفیر سابق رژیم صهیونیستی در مصر، شمعون شامیر، گفته است :« صلح با عرب ها باید ما را به هدف نهایی و غایی برساند که همانا عبور از مرحله به رسمیت شناختن و وارد شدن به مرحله زندگی و همکاری مشترک می باشد که این امر مستلزم ایجاد تغییر اساسی در ذهنیت عربی است که با پذیرش اسرائیل بعنوان یک کشور دارای تمامیت ارضی در منطقه آغاز می گردد و به پذیرش ایدئولوژی صهیونیستی ختم می گردد».

در همین راستا است که اندیشه به زانو در آوردن فرهنگ در مقابل طرح عادی سازی ، یکی از عناصر مهم این طرح بشمار رفته و می رود، چرا که رژیم صهیونیستی به خوبی می داند که عمق فرهنگی و تمدنی امت اسلامی و عربی بر پایه ذخایر بزرگ معنوی که حاوی رسالت ماندگار انسانی است پایه ریزی شده است و مقاومت در برابر زور و استبداد در درون امت بعنوان یک عنصر قوی وجود دارد ؛ منابع و ثروت های مادی قابل توسعه و گاه در معرض از بین رفتن می باشند ، کنش های سیاسی ممکن است که تغییر یافته و سیاست دیگری جایگزین آن ها گردند، شاخص های قدرت در جهان متغیر کنونی محال است که ثابت بمانند اما آنچه که برای یک امت و جامعه باقی می ماند فرهنگ و تمدن آن جوامع است که چنانچه این عنصر مهم متزلزل و از بین برود چیزی جز نابودی و از بین رفتن آن جامعه و امت را بدنبال نخواهد داشت چرا که عنصر اصلی خود که همانا وحدت امت می باشد را از دست خواهد داد شاید همین امر باعث گردید که نخستین پایه های مقاومت مردم مصر در برابر عادی سازی روابط از خلال « کمیته دفاع از فرهنگ ملی و قومی» در آن کشور شکل گرفت و موفق گردید مردم را حول محور مبارزه با عادی سازی روابط گردهم آورد.

بر اساس راهبرد ترسیم شده از سوی شیمون پرز در کتاب خاور میانه بزرگ ، موضوع عادی سازی فرهنگی تنها به تبادل علمی و دانشگاهی و تبادل تجارب دو کشور خلاصه نمی شود و نیازمند ایجاد انقلاب در مفاهیم در بین جوامع در خصوص آنچه که در مورد اسرائیل می اندیشند می باشد.

پس از امضای سند عادی سازی روابط بین امارات متحده عربی و رژیم صهیونیستی ( سند ابراهیم) ، خانم نوره بن محمد الکعبی وزیر فرهنگ امارات از آغاز همکاری های فرهنگی دو کشور سخن به میان آورد و اظهار داشت: «فرهنگ، زمینه را برای انجام تفاهم نامه ها و همکاریهای دو جانبه بویژه در زمینه هایی که تاکنون امکان مطرح ساختن آن ها نبوده را آماده می سازد و قادر خواهد بود تا پلی باشد برای رسیدن به اعتماد که بین دولت ها و مردم جامعه باید ایجاد گردد» وی بر این نکته تاکید ورزید که در مراحل آینده، همکاریهای فرهنگی یکی از اساسی ترین نوع گسترش روابط با رژیم صهیونیستی خواهد بود.

با این سخنان و امثال آن ، در می یابیم که امارات عربی متحده بطور رسمی مایل به عادی سازی فرهنگی می باشد که برآمده از روند کلی عادی سازی در بین کشورهای عربی است ، این کشور ضمن نادیده گرفتن تجارب موجود در دو کشور اردن و مصر، بگونه ای آشکار فلسطینی ها و خواست و اراده آنان را نیز نادیده گرفته و می توان گفت به نوعی دست به کودتایی فرهنگی زده است تا موضوع عادی سازی را از یک تابوی فکری و عملی بطور کل از کالبد عربی جدا سازد یعنی همان چیزی که خواست و اراده رژیم صهیونیستی است ؛ در همین راستا در ادامه گفتار به برخی از نمونه های آشکار از عادی سازی روابط فرهنگی امارات با رژیم صهیونیستی اشاره می کنیم:

گسترش گردشگری:

تاکنون و در فاصله زمانی نه چندان طولانی، هزاران گردشگر اسرائیلی به امارات سفر کرده اند بگونه ای که فضای گردشگری در این کشور اعم از رستوران ها و هتل ها به سمتی گام برداشته اند تا رضایت خاطر گردشگر اسرائیلی را بیشتر فراهم سازند مثلا وعده های غذایی مورد پسند آنان همچون «کوشر و شبات» را به لیست غذایی خود اضافه کرده اند همچنین مصرف مشروبات الکلی در ملاء عام که تاکنون خلاف عادات و تقالید جامعه امارات بشمار می رفت را نیز شاهد می باشیم ؛ بطور کلی پروژه گردشگری یکی از مهم ترین و فعال ترین پروژه های عادی سازی فرهنگی بین دو کشور بشمار می رود و حتی در اوج حملات ددمنشانه رژیم صهیونیستی به غزه و تجاوزات آنان به قدس شریف نیز شاهد کاهش این امر نبودیم.

افتتاح آموزشگاه های زبان عبری : 

بر اساس گزارشی که شبکه DW (دویچه وله آلمان) پخش نمود در امارات آموزشگاه های متعددی برای آموزش زبان عبری افتتاح شده است و این کانال ادعا نموده که پس از عادی سازی روابط رژیم صهیونیستی با دو کشور امارات و بحرین، بویژه بعد از گسترش گردشگری و سفر اسرائیلی ها به امارات شاهد گسترش اقبال اماراتی ها به آموختن زبان عبری هستیم بگونه ای که رئیس آموزشگاه زبان عبری در دبی و ابوظبی «جاش سامیت» ادعا نموده است تا پیش از این تنها مقامات و وزرای این کشور را آموزش می دادیم!! اما اکنون با استقبال شگفت انگیز مردم برای آموزش روبرو هستیم ؛ البته تاکنون آمار رسمی برای تعداد زبان آموزان انتشار نیافته است تا صحت و سقم این ادعا بیشتر آشکار گردد.

فعال سازی شبکه های اجتماعی در فضای مجازی:

در مدت زمان کوتاهی شاهد ظهور کانال هایی در شبکه های اجتماعی بوده و هستیم که با زبان عربی محتوای اسرائیلی را گسترش می دهند از جمله می توان به کانال «اسرائیل در خلیج» که از مشهورترین آن ها بشمار می رود اشاره نمود که بطور رسمی در شبکه توییتر فعالیت دارد و خود را «صفحه رسمی سفارت مجازی اسرائیل در کشورهای خلیج‌‍ (فارس)» معرفی می نماید و هدف خود را توسعه گفتگو با ملل این منطقه اظهار داشته است و در آن بسیاری از فعالیت های مشترک فرهنگی پوشش داده می شوند همچنین به مناسبت های دینی و ملی کشورهای این حوزه پیام های تبریک و تهنیت و تسلیت نیز درج می گردند ؛ همچنین و در همین راستا می توان از کانال «اسرائیل به زبان عربی» نیز یاد نمود.

 فعالیت های مشترک فرهنگی:

در این چارچوب فعالیت های مشترک فرهنگی و هنری بین دو کشور انجام شده است که از جمله می توان به برنامه :«گفتگوی فیلم : از ابوظبی تا اسرائیل» اشاره نمود که بین شرکت «تصویر ملی ابوظبی» و «صنوق سینمایی اسرائیل» در دست اجراست که با هدف تحکیم مبادلات فرهنگی و پشتیبانی از سازندگان فیلم منعقد شده است ، از خلال آن طرفین به توافق رسیده اند تا چهار برنامه را اجرایی سازند که عبارتند از: برپایی کارگاه های مشترک آموزشی، برپایی کارگاه های فعالیت های مشترک، برپایی جشنواره های مشترک سینمایی در سطح دو کشور و منطقه، برپایی فعالیت های پیشرفته در تولید فیلم ؛ که در این راستا دانشجویان اماراتی بصورت بورسیه در مدرسه تخصصی «سام اشپیگل» که آموزشگاه تخصصی در زمینه تولید فیلم های سینمایی است و مقر آن شهر قدس می باشد، دوره های تخصصی را خواهند گذراند.

تشویق گفتگوی دینی بین یهودیان و مسلمانان:

می توان گفت که امارات حتی پیش از اعلام رسمی عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی ، پشتیبانی و حمایت خود از دین یهودی را آغاز کرده بود ، این کشور در سال 2019 بطور رسمی کلنگ ساخت یک عبادتگاه رسمی در امارات را بر زمین زد که به عبارتی بزرگترین معبد برای یهودیان در منطقه نیز بشمار می رود و بنا به اعلام دست اندرکاران امر قرار است در سال جاری میلادی افتتاح گردد ، این معبد که نام «خانه خانواده ابراهیمی» (بیت العائله الابراهیمیه) بر آن نهاده اند در پایتخت امارات شهر ابوظبی بنا نهاده شده است، البته پیش از این امارت دبی دارای یک معبد سری ویژه یهودیان بود که خبر آن را و رفت و آمد یهودیان به آن را علنی نساخته بودند.

...... و خلاصه اینکه :

صاحبنظران بر این باورند که فعالیت هایی که منجر به پیوند فرهنگی با رژیم صهیونیستی می گردند دارای تبعات راهبردی برای ملل منطقه بویژه اماراتی ها خواهد بود چرا که در محتوا و مضمون این فعالیت ها شاهد تبری جستن از خویشتن عربی و ملی جوامع می باشیم که تلاش می نماید تا رژیم صهیونیستی را از یک رژیم غاصب و اشغالگر به یک کشور دوست تبدیل نماید که به تبع آن فرهنگ مقاومت و مبارزه با اشغالگری ، اندک اندک به فرهنگ دوستی و هم پیمانی و عادی سازی روابط تبدیل خواهد شد.

عادی سازی روابط فرهنگی ، با این نگاه که برشمردیم دارای ابعاد تاثیرگذار بر هویت ملی و تاریخ مشترک عربی بویژه بر نسل های آینده خواهد داشت، تلاش می گردد تا نسل هایی که پس از عادی سازی بوجود می آیند از درک کمتری نسبت به قضیه مبارزه با رژیم صهیونیستی برخوردار گردند چرا که تلاش بر این است که نه تنها بطور کلی ذهنیت این نسل ها را از قضیه فلسطین و ادبیات مقاومت دور نگاه دارند بلکه تاریخ منطقه را بر حسب نگاه و رویت رژیم صهیونیستی بازخوانی و خلق نمایند، آن ها تلاش می کنند تا دانشگاه ها و مراکز علمی و مراکز تحقیقاتی خود را بعنوان مرجع اصلی و علمی به نسل جدید تحمیل نمایند و اسناد و یادمان اسلامی را از حافظه جوامع اسلامی حذف نمایند از اینروست که شاهد توصیه های صهیونیست ها به کشورهایی که روابطشان را با آن ها عادی ساخته اند هستیم که در گام های نخستین خود نسبت به تغییر محتوای کتاب های درسی اقدام نمایند و موضوعاتی همچون هولوکاست و تاریخ تحریف شده اراضی فلسطین را در آنها بگنجانند.

والسلام

کد خبر 12442

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 8 =