مقدمه
معرفی آموزش مدرن به ژاپن با الگو گرفتن از چندین کشور غربی در اواخر قرن نوزدهم آغاز شد. بنابراین، ورود مدرنیزاسیون به ژاپن نسبتاً دیر بود، اما آموزش در مدت زمان کوتاهی توسعه بسیار سریعی را تجربه کرد. در آن زمان، شرایط خاص اجتماعی-فرهنگی زیر در ژاپن برای توسعه آموزش مساعد بود.
1.شرایط اولیه به نفع توسعه آموزش مدرن
برای 250 سال قبل از دوره ادو، که در طی آن ژاپن سیاست انزوا و بستن کشور به روی جهان خارج تحت حکومت شوگونات توکوگاوا Tokugawa shogunate (1603-1868) را دنبال می کرد، این کشور از دوره طولانی صلح و ثبات اجتماعی برخوردار بود. در این شرایط، مردم ژاپن توانستند به سطح بالایی از بلوغ فرهنگی دست یابند. انتشار نسبتاً گسترده ای از مؤسسات آموزشی متمایز ژاپنی وجود داشت. برای طبقه جنگجویان سامورایی، مؤسساتی برای آموزش عمومی (مدارس هانکو یا فیف) وجود داشت که در آنها ادبیات کلاسیک چینی (مطالعات کنفوسیوس) را می آموختند. از سوی دیگر، آکادمی های خصوصی (شیجوکو)، معادل مدارس متوسطه، توسعه یافتند و برای همه بدون توجه به طبقات اجتماعی باز بود. و همچنین تعداد زیادی از خانه های یادگیری محبوب به نام تراکویا وجود داشت که بر آموزش مهارت های عملی خواندن و نوشتن برای مردم عادی متمرکز بود. در میان طبقات بازرگان و تکنسین-کارگر، یک سیستم کارآموزی ایجاد شد. و در بین مردم، فراگیری مراسم چای، گل آرایی، آلات موسیقی کلاسیک و سایر هنرهای سنتی رایج بود.
2.موفقیت و مشکلات گسترش تقاضای عمومی برای آموزش
قانون تأسیس مدارس ملی در سال 1949 به عنوان چارچوبی جدید برای دانشگاه های ملی اجرا شد. سیستم کالج های فناوری در سال 1962 برای ارائه یک دوره 5 ساله یکپارچه تاسیس شد. دوره آموزش برای فارغ التحصیلان دبیرستان یا برنامه های کالج دو یا سه ساله که به طور موقت در سال 1950 تأسیس شده بودند در پاسخ به افزایش نیاز به نیروی انسانی متنوع ناشی از توسعه اقتصادی صنعتی، بود.
دهه 1990 با معرفی مدارس آموزش متوسطه یکپارچه شروع شد. این سیستم هم تحت تأثیر سیستم آموزشی آلمان (دانشکده ها) و سیستم (آموزش عمومی گسترده در موسسات آموزش عالی) ایالات متحده امریکا در دهه 60 و 70 بود.
تعداد مؤسسات آموزش عالی به طور قابل توجهی افزایش یافته است که نشان دهنده قوی بودن رشد بخش خصوصی (کالج های راهنمایی) است. از دهه 1980، ژاپن بر بین المللی کردن آموزش عالی خود تمرکز کرده است. دانشجویان بینالمللی که در ژاپن تحصیل میکردند قبلاً ملزم به تکمیل زبان ژاپنی بودند، زیرا تمام آموزش ها منحصراً به زبان ژاپنی ارائه میشد. این وضعیت در حال حاضر با افزایش تدریجی تعداد برنامه های تحصیلی در حال تغییر است. به دلیل استراتژی بین المللی سازی اخیر، آزمونها به زبان انگلیسی ارائه شده است.
پروژه دیگر در زمینه بین المللی سازی دانشگاه ها در ژاپن، پروژه تبادل CAMPUS Asia بین ژاپن، چین و کره جنوبی برای افزایش تحرک دانشجویان، شناخت متقابل واحدها، ایجاد کنسرسیوم های جدید بین دانشگاه های همکار و به رسمیت شناختن مدرک دانشگاهی یکدیگر است. این پروژه بخشی از پروژه ی"باز آفرینی ژاپن" است که بر بین المللی سازی آموزش تمرکز دارد.
همانطور که گفته شد، سیستم آموزشی ژاپن از دهه 1950 به بعد دچار گسترش کمّی شد. تا سال 1950، قانون آموزش اجباری به 9 سال، عملاً تکمیل شد. تعداد افرادی که مایل به ادامه تحصیل بودند افزایش یافت. این امر در وهله اول بر تحصیلات متوسطه و متعاقباً آموزش عالی تأثیر گذاشت. نرخ دانش اموزان مدارس متوسطه در سال 1950 به 42.5 درصد و در سال 1960 به 57.7 درصد و در سال 1970 به 82.1 درصد و در سال 1980 به 94.1 درصد افزایش یافت.
تعداد دانشجویانی که به کالج ها و دانشکده های مقدماتی( دوساله) ادامه دادند نیز افزایش یافت. در سال 1960، درصد دانشجویانی که به آموزش عالی میرفتند، تنها 10.3 درصد از فارغالتحصیلان آن سال بود (15.3 درصد پسران، 4.6 درصد از دختران). آموزش عالی هنوز با حس نخبه گرایی همراه بود. با این حال، تا سال 1970، این رقم به 23.6 درصد رسید و در سال 1980، حتی بیشتر شد و به 37.4 درصد (41.3 درصد پسران و 33.7 درصد از دختران) رسید. واضح بود که همانند ایالات متحده امریکا، انبوه شدن آموزش عالی در ژاپن هم در حال تبدیل شدن به واقعیت بود.
3. رشد ژاپن و نقش آموزش
نتایج آموزشی ژاپن نیز توسط مطالعات مقایسه ای بین المللی در مورد پیشرفت تحصیلی تایید شده است. در تحقیقات بینالمللی مانند تحقیقات IAE( انجمن بینالمللی برای ارزیابی پیشرفت تحصیلی)، دانشآموزان ژاپنی، هم در ریاضیات و هم در علوم در میان بالاترین رتبهها در جهان قرار گرفتهاند. شکی نیست که آموزش، نیروی محرکه ی توسعه ی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ژاپن فراهم کرده است. در مجموع، آموزش ژاپن تعداد زیادی از افراد متخصص را تربیت کرده است که ویژگی ها و شاخص های مورد نیاز دنیای صنعتی و جامعه ژاپن را کسب کرده اند، به ویژه افرادی را به وجود آورده است که دانش و مهارت های اولیه برای پاسخگویی به تغییرات و نوآوری های فنی را دارند. منضبط، کوشا و فعال هستند و مهارت های مشارکتی لازم برای کار در یک گروه را دارند
4. پیدایش مشکلات آموزشی
از سوی دیگر آموزش ژاپن با مشکلات متعددی مواجه بوده است. انتقادها به یکنواختی و سفتی بیش از حد آن وارد شده است که منجر به تحمیل کنترل بیش از حد بر رفتار کودکان می شود. علاوه بر این، رقابت بیش از حد برای ورود به بهترین مدارس و دانشگاه های درجه یک استرس روانی را هم بر فرزندان و هم بر والدین وارد کرده است. این رقابت تشدید شده اغلب در رسانهها با عنوان آزمون " examination hel.l " یاد میشود. همچنین انتقاداتی مبنی بر اینکه حفظ اجباری یادداشتها و تکالیف اجباری آموزشی، روح تحقیق و تفکر خلاق را از کودکان میرباید، وارد شده است. توجه به افزایش تعداد کودکانی که نمی توانند درس های خود ادامه دهند، به اصطلاح " Ochikoboreیا کودکانی که پشت سر گذاشته اند،(عقب مانده اند) جلب شده است. بسیاری از کودکان برای تکمیل یا عقب افتادن تحصیلات خود، عصرها و یا آخر هفتهها به «مدرسههای شلوغ» معروف به juku «جوکو» رفت و آمد میکنند.
علاوه بر این، به اصطلاح "تخریب آموزش desolation of education" به طور مکرر در رسانه ها گزارش شده است، به عنوان پدیده ای که در آن برخی از دانش آموزان به دلیل "بیزاری از مدرسه"، خشونت در مدرسه، قلدری دانش آموزان( Ijime) و بی علاقگی از سوی دانش آموز از حضور در مدرسه خودداری می کنند.
از سوی دیگر، این تصور عمومی وجود داشت که هنگامی که دانشجویان از موانع کنکور برای ورود به دانشگاه عبور کردند، مؤسسات آموزش عالی ژاپن از دانشجویان خود مطالعه ی دقیقی را مطالبه نمی کنند. تصور میشود که برای ارتقای یک درجه، تلاش زیادی لازم نیست، و دانشآموزان میتوانند انرژی خود را صرف فعالیتهای باشگاهی، تفریحات و مشاغل پاره وقت کنند. برخلاف سطح باکیفیت آموزش ابتدایی و متوسطه، کیفیت متوسط آموزش عالی به یک موضوع اصلی تبدیل شده است.
5. گفتمان هایی برای اصلاحات آموزشی
شورای مرکزی آموزش و پرورش و سومین اصلاحات آموزشی
با ورود ژاپن به دهه 1970، تعداد فزاینده ای از افراد از تریبون های مختلف، از نیاز به اصلاح کل سیستم آموزشی حمایت کردند. در سال 1971، شورای مرکزی آموزش و پرورش (CCE)، بعنوان یک نهاد مشورتی، به وزیر آموزش و پرورش، گزارشی را ارائه کرد که مشتمل بر «سیاست اساسی برای گسترش همه جانبه نظام آموزشی» بود. این اصلاحات جامع با هدف بازسازی تمام سطوح آموزش از مهدکودک تا دانشگاه را در نظر گرفت و خود را «سومین اصلاحات اساسی آموزشی» نامید.
این گزارش بحث های شدیدی را به راه انداخت. به ویژه، اتحادیه معلمان ژاپن موضع مخالف آشکاری اتخاذ کرد و ادعا کرد که CCE بدون بررسی انتقادات اصلاحات پس از جنگ، پیشنهادهای اصلاحی را ارائه کرده است. علاوه بر مخالفت ها، کاهش قدرت اقتصادی و کاهش بودجه به دنبال شوک نفتی 1973، اجرای اصلاحات آموزشی در مقیاس بزرگ را دشوار کرد.
6. قانونی برای تامین نیروی انسانی توانمند آموزش و پرورش
در حالی که در سال 1974، در طول دوره رشد سریع اقتصادی در ژاپن، شاهد تصویب قانونی با عنوان طولانی" قانون مربوط به تدابیر ویژه برای تامین امنیت پرسنل آموزشی توانمند در مدارس آموزش اجباری برای حفظ و ارتقای استانداردهای آموزشی مدارس" بودیم. قانونی که هدف آن جذب افراد با استعداد برجسته در حرفه معلمی بود،در حالی که بر خلاف این قانون، تمایل وگرایش چنین جوانان توانمندی به شرکت های خصوصی بود. در قانون مقرر شده بود که با حقوق معلمان مدارس آموزش اجباری نسبت به حقوق کارمندان عمومی رفتار شود. پس از تصویب این قانون، در بازه زمانی 1353 تا 1357، حقوق معلمان مدارس آموزش اجباری سه بار مورد بازنگری قرار گرفت و بیش از حقوق پرداختی به کارمند عمومی شد. پس از این اقدامات، تصویر سنتی معلمان به عنوان کم دستمزدها از بین رفت. تعداد متقاضیان پست های آموزشی به شدت افزایش یافت و آزمون انتصاب معلمان که توسط هیئت های آموزشی استان ها برگزار شد رقابتی تر شد. از نظر اقتصادی نیز، حرفه معلمی به یک گزینه شغلی جذاب در میان جوانان تبدیل شد.
7. اصلاحات آموزشی در دهه 1990
بسیاری از اصول و مفاهیم ارائه شده توسط شورای ملی اصلاحات آموزش و پرورش( NCER ) به وزارت آموزش و پرورش منتقل شد و با حرکت ژاپن به دهه 1990، اصلاحات آموزشی شکل مشخصی به خود گرفت.
7-1. اصلاح آموزش دانشگاهی
در سال 1991 استانداردهای تاسیس دانشگاه ها مورد بازنگری قرار گرفت. بر اساس این بازنگری، اصول اولیه برنامه های درسی دانشگاه ها ترسیم شد، به ویژه الزام تعیین رشته های درسی لغو شد، الزام دانشجویان به کسب حداقل واحد در هر رشته ی درسی و تدوین برنامه درسی متوقف شد. به هر دانشگاه اختیار بیشتری داده شد تا به طور مستقل یک برنامه درسی بسازد. لذا برنامه ها، انعطاف پذیرتر شدند.
با استفاده از فرصت ارائه شده توسط این بازنگری، دانشگاه ها اقداماتی مانند لغو الزامات آموزش دروس عمومی در برنامه درسی یا کاهش آموزش زبان های خارجی یا تربیت بدنی را در دستورکار خود قرار دادند. البته روی دیگر سکه ی گسترش اختیارات، دانشگاهها را به حفظ و گزارش فعالیتهای آموزشی و پژوهشی خود در یک سیستم خودنظارتی و خودارزیابی دقیق، موظف کردند.
در ژوئیه 1996، شورای مرکزی آموزش و پرورش، اولین گزارش از مذاکرات خود را در " الگوی آموزش ژاپن در چشم انداز قرن 21" ارائه کرد.
در این گزارش، شورا، چشماندازی از آینده ژاپن را با پیشبینی تشدید بینالمللی شدن، گسترش بیشتر اطلاعات، توسعه بیشتر علم و فناوری، مشکلات زیستمحیطی و انرژی جهانی، همچنین افزایش سریع جامعه سالخورده همراه با نرخ تولد رو به زوال ارائه کرد.
پیشبینی میکرد که جامعه ژاپن با «دوره دشواری از تغییرات سریع روبرو خواهد شد، که در آن تشخیص راه پیش رو دشوار خواهد بود».
از این منظر، شورا خاطرنشان کرد که کودکانی که باید در چنین جامعه ای زندگی کنند باید به ویژگی های زیر مجهز شوند:
1) توانایی ها و ویژگی های مساعد برای شناسایی مشکلات برای خود، مطالعه با ابتکار و فکر برای خود، اعمال قضاوت و عمل مستقل و حل صحیح مشکلات.
2) احساس غنی از انسانیت، شامل توانایی خودکنترلی، تمایل به همکاری با دیگران و قلبی که به آنها اجازه می دهد به دیگران اهمیت دهند و نسبت به چیزهای ارزشمند و گرانبها حساس باشند.
3) سلامتی و قدرت بدنی آنها را قادر می سازد تا زندگی فعالی داشته باشند.
شورا توانایی ها و ویژگی های ذکر شده در اینجا را در عبارت Ikiru chikara ( شایستگی برای زندگی مثبت یا اشتیاق برای زندگی) خلاصه کرد. شورا تاکید کرد که برای اینکه کودکان بتوانند این "شایستگی های زندگی مثبت" را پرورش دهند، مهم است که مدرسه، خانه و جامعه با هم همکاری کنند.
علاوه بر این، شورا گفت، به منظور توسعه این شایستگی ها، برای کودکان، مدارس آنها و برای کل جامعه که خانواده و جامعه را در بر می گیرند، داشتن "Yutori" (احساس آرامش) مهم است. برای مدتی پس از اینIkiru chikara" و yutori" " به عنوان کلمات کلیدی در هر بحثی در مورد اصلاحات آموزشی مورد استفاده قرار گرفت.
7-2. اصلاح آموزش مدارس
با توجه به آموزش مدارس، CCE توصیه های زیر را ارائه کرد.
(1) محتوای آموزش باید به دقت مورد بازنگری قرار گیرد تا آموزش صرف دانش، کاهش یابد. اینکه مطالب باید دقیقاً انتخاب شوند تا اطمینان حاصل شود که کودکان درک محکمی از اصول اولیه دارند. برای اینکه کودکان بتوانند ارامش خاطر بیشتری داشته باشند، تعداد ساعات تدریس باید کوتاه شود.
(2) با توجه به تشویق تک تک کودکان به پرورش شخصیتهای متمایز خود، انعطافپذیری بیشتری باید در برنامه درسی ترویج شود و باید برای ایجاد مدارسی که ویژگیهای متمایز خود را دارند، تلاش کرد.
(3) به منظور کمک به کودکان در پرورش حس غنی انسانیت و فیزیک بدنی قوی، فعالیتهای عملی مانند کار داوطلبانه، تماس با طبیعت، و تجربه کاری باید ارتقا یابد.
(4) با نظر به ترویج مطالعات فرا درسی و فراگیر مانند درک بین المللی، آموزش اطلاعات، حفاظت از محیط زیست، و تجربه در طبیعت، "دوره های مدرسه ای برای یادگیری یکپارچه" باید ایجاد شود. دوره مطالعات یکپارچه Sôgô gakushû no jikan یک بازه زمانی است که در آن از هر مدرسه انتظار می رود بدون استفاده از کتاب های درسی فعالیت های یادگیری خود را توسعه دهد. توصیه دیگر پیشنهادی برای معرفی مرحله ی هفته ای مدرسه پنج روزه (از سال 1992 یک هفته در ماه و از سال 1995 دو هفته در ماه) بود.
7-3. تدوین و اجرای برنامه درسی جدید
در دسامبر 1998، وزارت آموزش و پرورش دوره های تحصیلی جدید را برای مدارس ابتدایی و متوسطه اول اعلام کرد. بر اساس دوره های تحصیلی جدید، محتوای آموزشی حدود 30 درصد کاهش یافت.
به عنوان مثال، ساعات تدریس در پایه ششم ابتدایی از 1015 ساعت به 945 ساعت و برای پایه سوم متوسطه از 1050 به 980 ساعت کاهش می یافت. دوره های مطالعات تلفیقی در مقطع ابتدایی سه ساعت در هفته و در دبیرستان دو تا سه ساعت در هفته خواهد بود. دوره های جدید تحصیلی و هفته مدرسه پنج روزه از آوریل 2002 به طور کامل اجرا شد.
7-4. سازماندهی مجدد مدیریت آموزشی
در ژانویه 2001، در سازماندهی مجدد مقامات دولت مرکزی، وزارت آموزش و پرورش، علوم، ورزش و فرهنگ و آژانس علوم و فناوری تجمیع شدند و MEXT جدید (وزارت آموزش، فرهنگ، ورزش، علوم و فناوری) تأسیس شد.
در رابطه با اداره آموزش عالی، در سال 2003 با تصویب «قانون مربوط به سازماندهی مجدد دانشگاه های ملی به عنوان شرکت»، دانشگاه های ملی به عنوان نوع خاصی از شرکت ها وضعیت قانونی پیدا کردند. در امور مالی آموزش و پرورش، در چارچوب اصلاحات جهانی روابط مالی بین دولتهای مرکزی و محلی، در سال 2008، «قانون مربوط به سهم خزانهداری ملی از هزینههای آموزش اجباری» تجدیدنظر شد و سهم دولت مرکزی از هزینههای آموزش اجباری کاهش یافت. نسبت 1/2 به 1/3.
8. بحث توانایی تحصیلی
با این حال، هنگامی که با اجرای دوره های تحصیلی جدید مواجه شدیم، انتقادات آشکاری در مورد فرض ارامش خاطر یا "یوتوری" که زیربنای گفتمان های آموزشی دهه 1990 بود، شروع شد. تعدادی از اساتید علوم و مهندسی دانشگاه ها نسبت به برنامه درسی جدید ابراز نارضایتی و نگرانی کردند. آنها مدعی شدند که سطح دانش در علوم و ریاضیات در بین دانشجویان دانشگاه های فعلی در مقایسه با نسل قبل به وضوح پایین آمده است و هشدار دادند که هر گونه کاهش بیشتر ساعات تدریس یا محتوای آموزشی منجر به کاهش بیشتر در توانایی تحصیلی از سوی دیگر، همچنین استدلال شد که هیچ داده عینی وجود ندارد که نشان دهد پیشرفت تحصیلی کودکان کاهش یافته است.
از سوی دیگر، وزارت آموزش و پرورش تاکید کرد که دوره های تحصیلی «حداقل ضروری» است و معلمان باید با توجه به علایق و توانایی های دانش آموزان، توانایی های دانش آموزان خود را از طریق مطالعه پیشرفته تر گسترش دهند.
طبق برخی از نتایج OECD-PISA برنامه ارزیابی، دانشجویان بین المللی مضطرب هستند. طبق نتایج سال 2003، نوجوانان 15 ساله ژاپنی در سطح بین المللی رتبه بالایی داشتند. با این حال، رتبه ژاپنی ها در سواد خواندن کاهش یافت و چنین دانش آموزانی جزو برترین های جهان در این زمینه محسوب نمی شدند.
9. برنامه درسی جدید در 28 مارس 2008
وزارت آموزش و پرورش دوره های تحصیلی جدیدی را برای مدارس ابتدایی و متوسطه اول اعلام کرد که از آوریل 2011 اجرا می شود. طبق توضیحات وزارت، حتی در برنامه درسی جدید، ایده اولیه" ایکیرو چیکارا " به عنوان یک اصل آموزشی حفظ خواهد شد، اما تغییراتی در برنامه درسی جدید وجود دارد که به شرح زیر است.
1. در دوره ابتدایی و متوسطه اول، تعداد کل ساعات تدریس حدود 10 درصد افزایش می یابد.
2.در مقطع ابتدایی دو ساعت تدریس در هفته برای پایه های اول و دوم و یک ساعت تدریس در هفته برای پایه های 3 تا 6 اضافه می شود.
3.در دوره متوسطه اول، یک ساعت تدریس در هفته برای هر سه پایه (پایه هفتم تا نهم) اضافه می شود.
4. در دبستان یک ساعت فعالیت زبان خارجی (انگلیسی) در کلاس های پنجم و ششم معرفی می شود.
5. در دوره ابتدایی دوره مطالعات تلفیقی از سه ساعت به دو ساعت در هفته کاهش می یابد.
6.همچنین در دوره متوسطه اول، مدت تحصیل تلفیقی از 2 یا 3 ساعت به 1.4 تا دو ساعت در هفته کاهش می یابد. وزارت آموزش و پرورش از آوریل 2009 در مورد افزایش اجرای بخش های خاصی از برنامه درسی جدید بحث کرد.
مترجم و پژوهشگر: محمدعلی هژبری
نظر شما