عنوان خبر:
چه کسی از رسانه های مستقل می ترسد؟
خلاصه خبر:
آزادی مطبوعات به طور مداوم توسط دولتهای نظامی و غیرنظامی نقض شده است و امروز مطبوعات آزاد را به یک رویا تبدیل کرده است.
متن خبر:
پاکستان بلافاصله پس از تولدش جهت گیری دموکراتیک خود را از دست داد. آزادی مطبوعات جزو اولین قربانیان پس از مرگ قائد اعظم محمدعلی جناح بوده است. رویای پاکستانی که قائد اعظم داشت با اولین حکومت نظامی که ماهها پس از اینکه فرمانده ارتش مستقر در آن زمان وزیر دفاع شد، به پایان رسید. این انتصاب، به قول سپهبد حمید گل، رئیس سابق اطلاعات بینسرویس، گناه اصلی در تاریخ مداخله نظامی در سیاست پاکستان بود.
روزنامه نگار و نویسنده فقید اسرار احمد در کتاب "دیوارها گوش دارند" درباره چگونگی انتشار هفته نامه انگلیسی "آزادی" بیان کرده است که سید، منشی خصوصی سابق قائد اعظم و یوسف افغان، ستون نویس کراچی، با نوشته های خود دولت را به شدت عصبانی کرده بودند. به همین دلیل مدیر وقت، سید هاشم رضا، دستور داد که تمامی مطالب هفته نامه برای بررسی و تایید قبل از انتشار به قاضی منطقه ارائه شود.
فشارهای مداوم در سال های اولیه پاکستان از طریق قوانین استعماری و سایر اقدامات بر مطبوعات اعمال می شد. مطبوعات نمی توانستند رویدادها را به هر نحوی غیر از نسخه های رسمی تایید شده دولت گزارش دهند.
آزادی مطبوعات به طور مداوم توسط دولتهای نظامی و غیرنظامی نقض میشد.
خود جناح به شدت مخالف محدودیت های مطبوعاتی بود. او قانون ایمنی عمومی را امضا نکرده بود زیرا می ترسید علیه مطبوعات استفاده شود. این قانون و ده ها قانون دیگر که ضد مطبوعات بودن تنها پس از مرگ او تصویب شد.
دولت از طریق وزارت اطلاعات اخبار را کنترل می کرد و از آنها برای چانه زنی با صاحبان روزنامه استفاده می کرد. بیشتر روزنامه ها به ارگان های دولتی تبدیل شدند و مطبوعات را به یک صنعت تجاری تبدیل کردند. شبکه های خبری پاکستان هرگز اجازه رشد آنقدر نداشتند که به چشم و گوش مردم تبدیل شوند. در عوض، بیشتر آنها به سخنگوی دولت های متوالی تبدیل شدند. در این روند، ما هم آزادی و هم استقلال خود را از دست دادیم.
یکی از سردبیران محترم زمان مرحوم منظرالحسن، گفته بود: «فرایند محدود کردن آزادی مطبوعات بلافاصله پس از ایجاد پاکستان آغاز شد. مالکانی که پس از استقلال شروع به انتشار روزنامه کردند، هیچ تصوری از رابطه مطبوعات و دولت در یک کشور آزاد نداشتند. برای آنها انتشار روزنامه یک صنعت بود؛ و برای سودآوری این شرکت به کمک و حمایت دولت نیاز داشتند. دولت خیلی خوشحال بود که با آن به عنوان یک صنعت رفتار کند. در ازای این کمک و حمایت، صاحبان آزادی مطبوعات را تسلیم کردند.»
هر آنچه در 10 سال اول زندگی ملی ما رخ داد، در 10 سال آینده نیز تکرار شد. تا سال 1968 اولین حکومت نظامی، مطبوعات را از طریق قانون جدید (فرمان مطبوعات و انتشارات) تحت کنترل دولت درآورد. طبق این قوانین دولت کنترل روزنامه، مقالات و سایر موارد را به دست گرفت. شرکتهای رسانهای و روزنامههای معتبری مانند پاکستان تایمز، صبح نیوز و مشرق را زیر نظر داشت.
درد و رنج رسانه های پاکستان در دهه سوم نیز به پایان نرسید. وضعیت کلی پاکستان خیلی بد بود. بحران 1970-1971 در شرق پاکستان هرگز آنطور که باید از نظر روزنامه نگاری گزارش نشد، یا از ترس دولت، یا از قضاوت خود، هیچ رسانه ای تصویری نزدیک به واقعیت آنچه در جناح شرقی اتفاق می افتاد را ارائه نداد.
امیدها به بهبود اوضاع در اولین دولت منتخب کشور تحت نخست وزیری ذوالفقار علی بوتو به زودی از بین رفت. بوتو وعده آزادی های بیشتری داده بود، اما قوانین سیاه را حفظ کرد و از قوانین دیگری مانند بخش 144 قانون آیین دادرسی کیفری علیه روزنامه نگاران استفاده کرد. تعداد زیادی از نشریات، اعم از روزنامه ها و هفته نامه ها، توقیف شدند.
در اواسط دهه سوم، سومین حکومت نظامی کشور، در زمان ژنرال ضیاءالحق، یک کابوس واقعی برای مطبوعات بود. روزنامهنگاران برای اولین بار علاوه بر پشت میلههای زندان، در ملاء عام نیز شلاق خوردند.
وزیر اطلاعات ضیا، ژنرال مجیب الرحمن، چنان قدرتی در دست داشت که حتی پس از انتخاب محمد خان جونجو به عنوان نخست وزیر در سال ۱۹۸۵، او یک خط از سخنرانی تحلیف نخست وزیر را سانسور کرد که در ان گفته بود: "دموکراسی و حکومت نظامی نمی توانند با هم متحد شوند." هنگامی که جونجو در مورد حذف مطلع شد، ژنرال مجیب را احضار کرد، با او مقابله کرد و بیدرنگ او را اخراج کرد.
جونجو نه تنها قانون (فرمان مطبوعات و انتشارات) را لغو کرد، بلکه آزادی های مدنی را نیز مجاز دانست. مطبوعات تا حدودی از آزادی برخوردار بودند، اما تا آن زمان، بیشتر صاحبان روزنامه تسلیم شده بودند و می خواستند منافع تجاری خود را بالاتر از آزادی مطبوعات حفظ کنند.
چهارمین حکومت نظامی به رهبری ژنرال پرویز مشرف، بر خلاف دورههای ظالمانه ایوب و ضیاء بود. او حتی در سالهای اولیه زندگیاش هم به رسانهها سخت نگرفت. متعاقباً فضایی را برای کانالهای تلویزیونی خصوصی باز کرد و معتقد بود که در دوره پس از کارگیل، هند از طریق رسانههای خود در جنگ روایتها پیروز شده است.
چالش های امروزی
عصر جدید دموکراسی به رسانهها آرامش بخشیده است، اما «دستهای پنهان» همچنان به نظارت و هدف قرار دادن روزنامهنگاران ادامه میدهند. در 13 سال گذشته دموکراسی بدون وقفه، نزدیک به 50 روزنامه نگار کشته شده اند. برخی از قوانین ضد رسانه ای، مانند قانون پیشگیری از جرایم الکترونیکی (پیسا)، در سال 2016 نیز به تصویب رسیده است.
نه تنها روزنامهنگاران، بلکه فعالان حقوق و وبلاگنویسان، بهویژه منتقدان سیاستهای دولتی، به هدف اصلی پیسا تبدیل شدهاند. این قانون هنوز پابرجاست و برای آزار خبرنگاران استفاده می شود.
جناح طی یک سخنرانی در سال 1936 صدای خود را علیه قانون مطبوعات هند بلند کرده بود که به دلیل آن انتشار روزنامه ها متوقف شده بود.
جناح بیان کرد: " آزادی بیان به من حق انتشار می دهد و من مجازات نمی شوم ... ما آزادی کامل داریم تا هر سخنی را که دوست داریم بیان کنیم، هر عقیده ای را که دوست داریم بیان کنیم، و ما مسئول هیچ اقدامی در خارج از دادگاه مدنی یا کیفری نیستیم. این امتیاز روزنامه است که دادرسی را منتشر کند و تا زمانی که درست، عادلانه و وفادار باشد، هیچ مسئولیتی بر عهده روزنامه نیست.»
ما دیدگاه جناح در مورد آزادی بیان و استقلال رسانه نزدیک نیستیم. ما هرگز نتوانستیم مسیری را که بلافاصله بعد از استقلال از دست دادیم پیدا کنیم. اکنون ترک ها به وضوح بر روی ستون های دولت ظاهر شده اند.
بنابراین، نیاز فوری به بازنگری در مبانی روزنامه نگاری پاکستان وجود دارد. آزادی، سرنوشت گرامی ماست و باید باقی بماند، زیرا بدون آن، نه می توان دموکراسی واقعی داشت و نه حکومت قانون.
منبع:
https://www.dawn.com/news/1704666/who-is-afraid-of-independent-media
نظر شما