تعامل بین دولت و نهادهای مذهبی
در ماههای اخیر بحثهای بسیاری پیرامون وضعیت اسلام در جامعه قزاقستان صورت گرفته است. "چهرههای شبکههای اجتماعی و چت" که در پشت تقاضای ممنوعیت جنبشهای مذهبی غیرسنتی پنهان شدهاند، اغلب به اسلام سنتی قزاقستان که در قزاقستان توسط اداره دینی مسلمانان قزاقستان (مفتیات) مدیریت میشود، حمله میکنند.
افزون براین، این انتقادها گاهی اوقات متقابلاً انحرافی است به این معنا که در کنار تقاضا برای تقویت کار علیه جنبشهای غیرسنتی که «به فرهنگ ملی ما تجاوز میکنند»، این فعالان در به حداقل رساندن نفوذ انجمن رسمی مسلمانان اهل سنت جمهوری و ممنوعیت تلویزیون اصرار دارند. اسیلبک ایزبایروف، محقق دینی و دارای دکترای علوم تاریخی معتقد است که یکی از مقدمات اصلی ایجاد این تناقضات، تفسیر نادرست از مفهوم سکولاریسم است که در قانون اساسی جمهوری قزاقستان نوشته شدهاست.
برخی ممکن است هراس این را داشته باشند که کسی عمداً فرآیند اسلامی کردن قزاقستان را آغاز میکند. اما این درست نیست. به عنوان دانشمندی که سالهاست به این موضوع میپردازد، میتوانم بگویم حضور روزافزون دین در زندگی جامعه ما عینی است.
این مساله ممکن است صرفاً برای کسانی نگرانکننده باشد که معتقدند الحاد و سکولاریسم مترادف یکدیگر هستند. من باید چنین افرادی را ناامید کنم، زیرا سکولاریسم صرفاً فاصله یکسان دولت از همه جنبشها و به ویژه جنبشهای مذهبی است، زمانی که دولت در امور ادیان دخالت نمیکند و آنها را از نظر حقوقی برابر میداند. امروزه شکل غالب تعامل بین دولت دموکراتیک و دین در جهان، شناخت نقش نهادهای دینی به عنوان ساختارهای مهم جامعه است که مقامات با آنها در چارچوب جهتگیریهای سنتی فرهنگ و تاریخ خود وارد تعامل نزدیک میشوند.. به طور متعارف، در علم به این موضوع «سکولاریسم منفعل» میگوییم.
اساس سیاست سکولار منفعل در تعامل ثمربخش اشکال نهادینهشده دین با دولت و جامعه نهفته
است و نه در تقابل آنها، آن گونه که شکل رادیکال سکولاریسم - laïcité دیکته میشود.
واقعیتی که ما امروز در قزاقستان میبینیم این است که چگونه منتقدان علیه اسلام به عنوان یک کل صحبت میکنند و خواهان محدود کردن کار مفتی هستند، اما در عین حال او را ملزم به مقاومت مؤثرتر در برابر نفوذ دیدگاههای مذهبی غیرسنتی میکنند. اما نه اقتصاد و نه سازوکارهای نهادی، حتی در حوزه معنویت هم به این شکل عمل نمیکنند.
همه این حملات انتقادی اخیر در شبکههای اجتماعی، اول از همه، ساختارهای نهادینهشده جامعه سنتی مسلمانان یعنی مساجد و مفتیها و نه ساختارهای غیررسمی جنبشهای غیرسنتی را که عملاً در زندگی اجتماعی مشارکت نمیکنند، تهدید میکند.
بنابراین، اقتدار مؤسسات سنتی مسلمانان در پسزمینه یک کمپین تهاجمی اسلامهراسی کاهش مییابد و سالها تلاش پرزحمت برای ترویج اسلام حنفی در قزاقستان پاک میشود.
در عوض، ما دوباره دچار سردرگمی کامل خواهیم شد، حتی بدتر از دهه 1990، زیرا در آن زمان واعظان خارجی مجبور بودند برای انتشار نظرات خود به اینجا بیایند، اما امروز هیچ چیزی مانند آن لازم نیست زیرا همه چیز از طریق اینترنت در دسترس است. این امر تنها با قطع کامل شبکه جهانی متوقف میشود، اما از یک سو نتیجه معکوس خواهد داشت و از سوی دیگر بسیار دشوار و پرهزینه خواهد بود.
بنابراین، تا زمانی که مردم و دولت «سکولار» در کشور ما متوجه نشوند که سکولاریسم در قزاقستان نیازمند
بازاندیشی شایسته است، ثبات مذهبی در جامعه ما از بیرون و از درون تحت فشار دائمی خواهد بود.
اگر مظاهر افراطگرایی خشونتآمیز مذهبی در قزاقستان را در نیمه اول دهه گذشته به یاد بیاوریم، بسیار مهم است که توجه کنیم که آنها دقیقاً در پسزمینه مفتیات که در آن زمان هنوز بسیار ضعیف بود امکانپذیر شد.
- برای حفظ مذهب و صلح و آرامش در کشور چه کاری را پیشنهاد میکنید؟
- منطقیترین راه برونرفت از این وضعیت، ایجاد تعامل نزدیک دولت و جامعه با جنبشهای مذهبی نهادینهشده یا حمایت از تعامل دینداران با جامعه است. در قزاقستان، نهادهای نهادینهشده اسلام عبارتند از مساجد، اداره دینی مسلمانان و مؤسسات آموزشی مذهبی که میتوانند به عنوان پایهای برای اسلام به طور کامل در زندگی جامعه مدنی ادغام شوند.
حتی قانون تخصصی دین قبلاً منعکسکننده جایگاه ویژهای بوده است که اسلام حنفی و مسیحیت ارتدکس برای قزاقستان دارند. این قانون مبتنی بر این واقعیت است که جمهوری قزاقستان خود را به عنوان یک کشور دموکراتیک و سکولار مطرح میکند، حق آزادی بیان همه را تأیید میکند، برابری همه را بدون توجه به اعتقادات مذهبی آنها تضمین میکند، نقش تاریخی اسلام حنفی را به رسمیت میشناسد و مسیحیت ارتدکس در توسعه فرهنگ و زندگی معنوی مردم، به سایر ادیان احترام میگذارد. امروزه، دولت ما باید به دنبال راههای جدیدی برای حمایت و تقویت اداره دینی مسلمانان قزاقستان باشد، اگر تلاش میکند تا اطمینان حاصل کند که موضوع مذهبی در کشور عامل ثبات است.
با این حال، اکنون اداره دینی مسلمانان قزاقستان از نظر توانایی محدود است و حتی در مقایسه با ساختار مذهبی بزرگ دیگر در قزاقستان یعنی کلیسای ارتدکس روسیه به عنوان شریک تمام عیار قدرت سیاسی عمل نمیکند. بنابراین، دولت ما نباید اداره معنوی مسلمانان قزاقستان را تحت کنترل درآورد، بلکه باید آن را حمایتکند و توسعه دهد. برای این منظور، اداره دینی مسلمانان قزاقستان باید استراتژی توسعه جدید شفاف با یک هدف مشخص، و نه اجرای ساده وظیفه «نصیحت» داشته باشد.
با توسعه جداگانه اسلام خود، به یک معنا، سنت دینی تاریخی خود را به طور مصنوعی از ریشههای آن که در کل ترکستان تاریخی مشترک است، جدا میکنیم. از زمانهای قدیم، خانهای قزاقستان و سلاطین ما به سنت اسلامی قدیمیترین شهرهای آسیای میانه گرایش داشتند.
از نظر معنوی، قزاقستان بیش از هر جهت دیگری با بقیه کشورهای منطقه ما پیوند ناگسستنی دارد و انگیزه مثبت تجدید این روابط میتواند به یکی از عوامل همگرایی منطقهای تبدیل شود. به طور کلی، ویژگی منحصربهفرد و مهم مکتب الهیات آسیای مرکزی این است که به طور ویژه بر رشد جنبههای اخلاقی فرد متمرکز است. این امر سنت الهیات آسیای مرکزی را از سایر مکاتب از جمله مصر، سوریه، عربستان سعودی و پاکستان متمایز میکند. بنابراین، با روی آوردن به تجربه مکتب الهیات آسیای مرکزی، میتوان به پرورش تفکر دینیای دست یافت که به طور هماهنگ در واقعیت نظام قانون اساسی سکولار چنداقراری تنیده شده است. بر اساس آن، ایجاد توازنهای پایدار در نظامهای ارزشی سکولار، ملی و مذهبی هم در داخل دولتهای ملی و هم در سراسر منطقه امکانپذیر است.
امروزه، مهمترین چیز این است که به همه قزاقستانیها این واقعیت منتقل شود که تنها یک نهاد مذهبی قوی و محترم میتواند به پشتوانه و تضمینکننده واقعی امنیت ماهیت سکولار دولت و جامعه در قزاقستان تبدیل شود. ما باید به وضوح درک کنیم که اساس توسعه پایدار فرآیندهای داخلی، از جمله ساخت موفق یک ملت سیاسی در قزاقستان، دقیقاً میتواند تعادل سالم بین اصول ملی و مذهبی باشد.
مفتیات طرحهایی را برای افتتاح مراکز دینی تحقیقاتی جدید که میتواند پتانسیل علمی و تحلیلی اسلام سنتی در قزاقستان را به طور قابلتوجهی تقویت کند، تشریح کرد.
همچنین باید فعالیتهای مدارس موجود را بهبود بخشیم و برنامههای آنها را با تخصصهای سکولار تکمیل کنیم تا افراد رقابتپذیری را آماده کنیم که پس از تحصیل نه تنها به امامان، بلکه مهندسان، پزشکان، متخصصان فناوری اطلاعات و غیره تبدیل شوند. چنین سیستم آموزشی در لیسیومهای قزاق-ترکی در شهرهای مختلف قزاقستان وجود دارد.
سکولاریسم منفعل زمانی است که دولت نقش نهادهای دینی جامعه را به رسمیت میشناسد و در چارچوب جهتگیریهای سنتی فرهنگ و تاریخ خود با آنها وارد تعامل نزدیک میشود. امروزه میتوانیم آنها را با تجربهمان از لیسیومهای قزاق-ترکی (KTL) مقایسه کنیم که در تمام این سالها بدون ممنوعیت کامل اعمال مذهبی وجود داشته است. همانطور که میدانیم، فارغالتحصیلان KTL به طور مداوم در همه رشتههای دانشگاهی در سطح ملی و سطح بینالمللی نتایج بالایی کسب میکنند و همچنین در علم، تجارت و حتی در خدمات ملکی به موفقیتهای خارقالعادهای دست یافتهاند. سکولاریسم منفعل با آرامش به حضور شبکههای تلویزیونی مذهبی، برنامهها و فراخوانهای مذهبی آشکار مینگرد.
تعداد مؤمنان عملکننده به دستورات اسلام در این کشور رو به افزایش می باشد. بسیار مهم است که درگیر تلاشهای بیهوده برای کند کردن این فرآیندهای طبیعی نباشیم، بلکه راهی برای هماهنگ کردن آنها و ادغام آنها در سایر فرآیندها پیدا کنیم. نهادهای موجود باید یاد بگیرند که با هم برای صلاح و کارآمدی کشور کار کنند.
منبع:
https://kazislam.kz/chto-takoe-passivnaya-svetskost-i-pochemu-ona-vazhna-dlya-kazahstana/
نظر شما