اشاره: جمعیتشناسی و برنامهریزی فرهنگی -علمی
شاخصهای جمعیتشناختی، سنگ بنای هرگونه برنامهریزی راهبردی، اعم از اقتصادی، اجتماعی، و به ویژه، فرهنگی و علمی هستند. این شاخصها صرفاً اعدادی انتزاعی نیستند، بلکه نمایانگر واقعیت انسانی جامعهای هستند که سیاستها و برنامهها برای خدمت به آن طراحی میشوند. در واقع، برنامهریزی بدون درک عمیق از جمعیت، مانند ناوبری بدون قطبنما است؛ تلاشی بیهدف که منابع را هدر داده و به نتایج مطلوب نمیرسد.
اهمیت این دادهها در حوزههای فرهنگی و علمی دوچندان میشود، زیرا این حوزهها مستقیماً با دانش، بینش و هویت انسانها سروکار دارند. هر طرح فرهنگی یا برنامه علمی برای موفقیت، نیازمند شناخت دقیق مخاطبان خود است و جمعیتشناسی این شناخت را فراهم میآورد:
ساختار سنی و جنسی: این شاخص تعیین میکند که مخاطبان اصلی برنامههای فرهنگی و علمی چه کسانی هستند. جامعهای با جمعیت جوان نیازمند سرمایهگذاری گسترده در زیرساختهای آموزشی، تولید محتوای دیجیتال، و فعالیتهای فرهنگی متناسب با جوانان است. در مقابل، جامعهای با جمعیت سالمند رو به افزایش، نیازمند توجه به آموزشهای مادامالعمر، حفظ میراث فرهنگی و تحقیقات علمی در زمینه بهداشت و سلامت سالمندان است.

توزیع جغرافیایی و شهرنشینی: نحوه پراکندگی جمعیت در پهنه سرزمین، الگوی توزیع منابع فرهنگی و علمی را مشخص میکند. مناطق شهری با تراکم بالا ممکن است به مراکز فرهنگی بزرگ، کتابخانههای جامع و دانشگاههای تحقیقاتی نیاز داشته باشند، در حالی که برای جمعیت روستایی و پراکنده، راهکارهایی مانند کتابخانههای سیار یا پلتفرمهای آموزش آنلاین کارآمدتر خواهد بود.
ترکیب قومی، زبانی و مذهبی: سیاستگذاری فرهنگی مؤثر، مستلزم به رسمیت شناختن و احترام به تنوع فرهنگی جامعه است. دادههای جمعیتی در این زمینه، به برنامهریزان کمک میکند تا محتوای فرهنگی فراگیر و متناسب با هویتهای گوناگون تولید کرده و از این طریق، همبستگی اجتماعی را تقویت کنند.
سطح سواد و تحصیلات: این شاخصها به طور مستقیم بر نوع و سطح محتوای علمی و فرهنگی تأثیر میگذارند. برنامههای آموزشی، انتشارات علمی و تولیدات رسانهای باید متناسب با سطح دانش و درک مخاطبان طراحی شوند تا اثربخشی لازم را داشته باشند.
در نهایت، شاخصهای جمعیتشناختی به سیاستگذاران و برنامهریزان فرهنگی و علمی این امکان را میدهند که از کلیگویی پرهیز کرده و منابع محدود را به شکلی هدفمند و کارآمد تخصیص دهند. این دادهها نقشه راهی را ترسیم میکنند که نشان میدهد نیازهای واقعی جامعه چیست، فرصتها در کجا نهفتهاند و چالشهای آینده کدامند. بنابراین، تحلیل جمعیتی نه یک مرحله مقدماتی، بلکه هسته اصلی هرگونه برنامهریزی معنادار برای ارتقای فرهنگی و پیشرفت علمی یک ملت است.
مقدمه
این نوشتار تحلیلی از شاخصهای کلیدی جمعیتی پنج جمهوری آسیای مرکزی—قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان—در سه دهه اخیر ارائه میدهد و به پیشبینی و تحلیل تحولات آتی تا سال 2050 میپردازد. آسیای مرکزی مسیری جمعیتی منحصربهفرد را طی کرده که با رشد پایدار و قوی جمعیت مشخص میشود؛ این روند در تضاد کامل با رکود یا کاهش جمعیت در اروپا و سایر بخشهای آسیا قرار دارد. ویژگی بارز این منطقه، ساختار سنی بسیار جوان آن یا «برآمدگی جوانی» است که یک «پنجره فرصت جمعیتی» محدود را برای توسعه اقتصادی فراهم آورده است. این پتانسیل عظیم، چالشهای مهمی را نیز در زمینه ایجاد اشتغال و توسعه زیرساختهای اجتماعی به همراه دارد. مهاجرت کاری، بهویژه به مقصد فدراسیون روسیه، نقشی حیاتی بهعنوان یک شریان اقتصادی (از طریق درآمدهای ارسالی کارگران) و در عین حال، نشانهای از ضعف بازارهای کار داخلی ایفا کرده است. پیشبینیها حاکی از آن است که جمعیت منطقه تا سال 2050 از مرز 100 میلیون نفر فراتر خواهد رفت و فرآیند سالمندی جمعیت بهتدریج آغاز خواهد شد. بر این اساس، توصیههای استراتژیک کلیدی بر سرمایهگذاری هدفمند در سرمایه انسانی، تنوعبخشی اقتصادی، مدیریت فعال مهاجرت و برنامهریزی بلندمدت برای نظامهای تأمین اجتماعی متمرکز است.
مسیر جمعیتی پس از فروپاشی شوروی
جمعیت کل پنج جمهوری آسیای مرکزی از حدود 52.9 میلیون نفر در سال 1991 به نزدیک 81 میلیون نفر در حال حاضر افزایش یافته که نشاندهنده رشدی بیش از 50 درصدی است. این رشد در مقایسه با رکود یا کاهش جمعیت در اروپا در همین دوره، چشمگیر است. پیشبینی میشود جمعیت منطقه تا سال 2025 از 84 میلیون نفر فراتر رود.
این رشد عمدتاً توسط ازبکستان، پرجمعیتترین کشور منطقه که بیش از 15 میلیون نفر به جمعیت خود افزوده، و تاجیکستان که جمعیت آن از سال 1991 تقریباً دو برابر شده، هدایت شده است. نرخ رشد سالانه همچنان بالا باقی مانده و ازبکستان با 2.0% و تاجیکستان با 1.9% پیشتاز هستند، در حالی که قزاقستان با 1.3% کمترین نرخ رشد را دارد.
روندهای ملی واگرا
اگرچه روند کلی منطقهای، رشد جمعیت بوده است، سالهای اولیه پس از فروپاشی شوروی شاهد واگرایی بود. قزاقستان (1993-1999) و قرقیزستان (1993-1994) دورههایی از رشد منفی جمعیت را به دلیل مهاجرت گسترده جمعیت اسلاوتبار خود تجربه کردند. این شوک جمعیتی اولیه، نرخ بالای رشد طبیعی جمعیت در میان گروههای قومی بومی را پنهان کرد.
در واقع، داستان جمعیتی پس از فروپاشی شوروی یک فرآیند خطی و ساده از رشد نبوده، بلکه یک تحول دو مرحلهای بوده است. مرحله اول (اوایل تا اواسط دهه 1990) تحت سلطه بازآرایی قومی و مهاجرت به خارج بود که تصویری گمراهکننده از رکود در برخی کشورها ایجاد کرد. مرحله دوم (اواخر دهه 1990 تاکنون) نیروی محرکه قدرتمند باروری بالا و کاهش مرگومیر در میان جمعیتهای بومی را آشکار ساخت که پس از فروکش کردن شوک مهاجرتی، به عامل اصلی رشد سریع جمعیت تبدیل شد. با کاهش مهاجرت اسلاوها به خارج، رشد طبیعی مثبت به تنها عامل محرک و در نتیجه، آشکارتر رشد جمعیتی که امروز شاهد آن هستیم، بدل شد. این امر نشاندهنده یک تغییر ساختاری عمیقتر به جای تداوم ساده روندهاست.

شهرنشینی و تراکم جمعیت
منطقه در حال تجربه شهرنشینی پیوستهای است و اکنون نزدیک به نیمی از ساکنان آن در شهرها زندگی میکنند. با این حال، این روند بسیار ناهمگون است. قزاقستان با 58.4% جمعیت شهری، بیشترین میزان شهرنشینی را دارد، در حالی که تاجیکستان با تنها 28.5% جمعیت شهری، عمدتاً روستایی باقی مانده است.
شهرهای بزرگ رشد انفجاری داشتهاند. تاشکند (3 میلیون)، آلماتی (2.3 میلیون) و بیشکک (1.2 میلیون) به طور قابل توجهی گسترش یافتهاند، در حالی که جمعیت آستانه از زمان تبدیل شدن به پایتخت، پنج برابر شده است. تراکم جمعیت نیز به شدت متفاوت است؛ از 8 نفر در هر کیلومتر مربع در قزاقستان تا 85 نفر در هر کیلومتر مربع در ازبکستان. دره فرغانه که میان ازبکستان، تاجیکستان و قرقیزستان مشترک است، همچنان یکی از مراکز اصلی تمرکز جمعیت و در نتیجه، کانونی بالقوه برای رقابت بر سر منابع است.
این شهرنشینی سریع و ناهمگون، چالشهای اقتصادی-اجتماعی متفاوتی را در منطقه ایجاد میکند. در کشورهایی مانند قزاقستان، تمرکز بر مدیریت کلانشهرهای مدرن و بزرگ است. در مقابل، در تاجیکستان، چالش ریشه در فقر روستایی و کمبود زیرساختها دارد که به نوبه خود، مهاجرت داخلی به مراکز شهریِ تحت فشار را تشدید میکند. این بدان معناست که شهرنشینی در کشوری مانند تاجیکستان، بیش از آنکه ناشی از حرکتهای امیدوارانه به سوی یک شهر پررونق باشد، فراری از فروپاشی اقتصادی روستاهاست. این امر مجموعهای متفاوت از مشکلات سیاستی (مانند سکونتگاههای غیررسمی و فشار بر خدمات اولیه) را در مقایسه با توسعه شهری برنامهریزیشدهتر در آستانه ایجاد میکند.
شاخصهای جمعیتی تطبیقی (۱۹۹۵، ۲۰۱۰، ۲۰۲۴)


منابع: بانک جهانی و سازمان ملل متحد.
پویایی باروری و مرگومیر
یکی از ویژگیهای تعیینکننده منطقه، نرخ باروری کل (TFR) است که به طور قابل توجهی بالاتر از سطح جایگزینی جمعیت (2.1 فرزند به ازای هر زن) باقی مانده است. این روند با روندهای جهانی کاهش باروری در تضاد است.
در تحلیل تطبیقی، در سالهای ۲۰۲۳/۲۰۲۴، ازبکستان با نرخ باروری حدود 3.4 تا 3.5 بالاترین نرخ را در منطقه داشت و پس از آن تاجیکستان (حدود 3.1)، قزاقستان (حدود 3.0) و قرقیزستان و ترکمنستان (هر دو حدود 2.7) قرار داشتند. نکته قابل توجه این است که نرخ باروری در ازبکستان پایدار بوده یا حتی افزایش یافته، در حالی که در سایر جمهوریها به تدریج در حال کاهش است.
فروپاشی اقتصادی دهه 1990 باعث کاهش موقت باروری شد، به ویژه در قزاقستان که نرخ باروری بین سالهای 1996 و 2003 به زیر سطح جایگزینی رسید. این کاهش ناشی از مشکلات اقتصادی، تغییر در الگوهای ازدواج (ازدواج زنان در سنین بالاتر) و اتکا به سقط جنین بود. با این حال، برخلاف اروپای شرقی، این یک شوک موقتی بود و نه یک گذار دائمی به باروری پایین.
مرگومیر و طول عمر
دهه 1990 دوره بحران سلامت بود. فروپاشی نظام بهداشت و درمان شوروی، همراه با بیثباتی اقتصادی و استرس اجتماعی، منجر به کاهش ناگهانی امید به زندگی در سراسر اتحاد جماهیر شوروی سابق شد. از اواسط دهه 1990، بهبودی پایدار و قابل توجهی رخ داده است. میانگین امید به زندگی در منطقه از 64 سال در 1995 به بیش از 71 سال تا 2020 افزایش یافت.
در حال حاضر (۲۰۲۳/۲۰۲۴)، امید به زندگی در قزاقستان (74.4 سال) بالاترین و در ترکمنستان (حدود 70 سال) کمترین میزان است و ازبکستان، قرقیزستان و تاجیکستان در محدوده 72 سال قرار دارند. این ارقام نشاندهنده بهبودی چشمگیر نسبت به سطح سال 1991 است. شکاف جنسیتی پایداری نیز وجود دارد و امید به زندگی زنان به طور مداوم چندین سال بیشتر از مردان در هر پنج کشور است.
شکاف بین امید به زندگی (LE) و امید به زندگی سالم (HALE) یک چالش بزرگ در آینده است. در حالی که مردم عمر طولانیتری دارند، ممکن است بخش فزایندهای از این سالها با بیماریهای مزمن یا ناتوانی سپری شود. روند جهانی نشان میدهد که شکاف بین امید به زندگی و امید به زندگی سالم بین سالهای 1995 و 2017 افزایش یافته است، به این معنی که سالهای بیشتری در وضعیت نامناسب سلامتی سپری میشود. اعمال این روند جهانی به آسیای مرکزی، که به سرعت در حال افزایش امید به زندگی از یک پایه پایین است، نشان میدهد که نظامهای بهداشتی آن با یک «بار مضاعف» مواجه خواهند شد: ادامه مبارزه با بیماریهای عفونی و مرگومیر نوزادان و در عین حال، مدیریت موج فزاینده بیماریهای مزمن و مرتبط با سن مانند بیماریهای قلبی و دیابت. این امر مستلزم یک تغییر بنیادین در استراتژی مراقبتهای بهداشتی از درمانهای حاد به مدیریت بلندمدت است؛ گذاری پرهزینه و پیچیده که این کشورها ممکن است برای آن آماده نباشند.
مزیت جوانی: ساختار سنی و فرصت اقتصادی
آسیای مرکزی یکی از جوانترین مناطق جهان است و میانگین سنی آن تنها 26.7 سال است. این میانگین از 22.1 سال در تاجیکستان (جوانترین) تا 29.6 سال در قزاقستان (مسنترین) متغیر است. ساختار سنی با یک هرم جمعیتی کلاسیک «انبساطی» مشخص میشود. در سال 2025، کودکان زیر 15 سال 31.4% از جمعیت را تشکیل خواهند داد، در حالی که این سهم برای افراد بالای 65 سال تنها 6.4% است. تاجیکستان با 35.9%، بالاترین سهم کودکان را دارد.
پنجره فرصت جمعیتی
این ساختار جوان یک «موهبت جمعیتی» ایجاد میکند: دورهای که در آن جمعیت در سن کار (15-64 سال) سریعتر از جمعیت وابسته (کودکان و سالمندان) رشد میکند و به طور بالقوه میتواند رشد اقتصادی سریع را تقویت کند. پیشبینی میشود جمعیت در سن کار منطقه از 50 میلیون نفر امروز به 71 میلیون نفر تا سال 2050 افزایش یابد و بیش از 20 میلیون کارگر جدید به نیروی کار اضافه شود. سهم جمعیت در سن کار از 62% امروز به 63% تا سال 2050 افزایش خواهد یافت، در حالی که پیشبینی میشود این سهم در بقیه آسیا و اروپا کاهش یابد.
با این حال، موهبت جمعیتی یک هدیه خودکار نیست؛ بلکه پتانسیلی است که باید به طور فعال از طریق سیاستگذاری مهار شود. عدم موفقیت در این امر، این موهبت را به یک معضل تبدیل میکند. برای بهرهبرداری از این فرصت، سرمایهگذاری در بهداشت، آموزش و ایجاد شغل ضروری است. اگر به آرزوهای این جمعیت جوان پاسخ داده نشود، میتواند به ناآرامی اجتماعی و بیثباتی سیاسی منجر شود. در حال حاضر، مهاجرت گسترده جوانان برای کار به دلیل کمبود فرصتهای داخلی رخ میدهد. بنابراین، این «موهبت» در حال حاضر به شکل نیروی کار مهاجر «صادر» میشود و بیش از آنکه به اقتصادهای داخلی (فراتر از درآمدهای ارسالی) کمک کند، به نفع اقتصاد روسیه است. چالش اصلی سیاستی، ایجاد شرایطی (مانند بهبود فضای سرمایهگذاری و کاهش فساد) برای حفظ این سرمایه انسانی و به کارگیری مولد آن در داخل کشور است.
نسبتهای وابستگی و هزینههای اجتماعی
نسبت وابستگی جوانان (تعداد کودکان به ازای هر 100 نفر جمعیت در سن کار) بالا است و فشار زیادی بر بودجههای عمومی، به ویژه برای آموزش و مراقبتهای بهداشتی کودکان، وارد میکند. این نسبت در تاجیکستان به طور خاص بالا است. در مقابل، نسبت وابستگی سالمندان در حال حاضر در سراسر منطقه پایین است، به استثنای قزاقستان که با 9% جمعیت بالای 65 سال، تنها کشوری است که نشانههای اولیه تبدیل شدن به یک جامعه «سالمند» را از خود نشان میدهد. این امر به اکثر کشورها یک دوره مهلت مالی برای آماده شدن برای سالمندی آینده میدهد.
تحول ساختار سنی (درصد از کل جمعیت)، ۱۹۹۵ در مقایسه با ۲۰۲۴
منابع: برآوردها بر اساس دادههای بانک جهانی و سازمان ملل متحد.
مهاجرت: ویژگی تعیینکننده منطقهای
این بخش مهاجرت را نه تنها به عنوان یک مؤلفه جمعیتی، بلکه به عنوان یک پدیده محوری اقتصادی-اجتماعی که توسعه منطقه را شکل داده، بررسی میکند.
مهاجرت پس از ۱۹۹۱ و بازآرایی قومی
پیامدهای فوری فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، موج عظیمی از «بازگشت اجباری به وطن» را به راه انداخت که عمدتاً شامل مهاجرت روستباران، اوکراینیها و آلمانیهایی بود که بخشی از نخبگان حرفهای و فنی دوران شوروی را تشکیل میدادند. این خروج گسترده، یک «فرار مغزها»ی قابل توجه را رقم زد و عامل اصلی کاهش موقت جمعیت در قزاقستان و قرقیزستان بود. این پدیده، ترکیب قومی این دولتهای تازهاستقلالیافته را به طور اساسی تغییر داد.
ظهور اقتصاد مبتنی بر مهاجرت کاری
تا اواسط دهه 1990، محرک اصلی مهاجرت از عوامل قومی-سیاسی به ضرورتهای اقتصادی تغییر یافت. فقر ساختاری، بیکاری بالا و کمبود فرصت در داخل، میلیونها نفر از مردم آسیای مرکزی—به ویژه از تاجیکستان، قرقیزستان و ازبکستان—را به جستجوی کار در خارج از کشور واداشت.
فدراسیون روسیه به دلیل پیوندهای تاریخی، آشنایی با زبان و تقاضای نیروی کار، به مقصد اصلی و غالب تبدیل شد. تعداد شهروندان آسیای مرکزی ثبتشده در روسیه از 6.7 میلیون نفر در سال 2016 به 9.5 میلیون نفر در سال 2019 افزایش یافت که نشاندهنده رشد 42 درصدی است.
پول ارسالی توسط مهاجران به یکی از ارکان اقتصاد کشورهای مبدأ تبدیل شد. در تاجیکستان، این درآمدها تا 47.9% از تولید ناخالص داخلی را تشکیل داده و برای قرقیزستان و ازبکستان نیز از اهمیت حیاتی برخوردار است. این جریانهای مالی فقر را کاهش میدهند اما وابستگی اقتصادی به روسیه را نیز ایجاد میکنند.
مقاصد در حال تحول و تراز خالص مهاجرت
در حالی که روسیه همچنان مقصد اصلی است، مقاصد مهاجرت در حال تنوع یافتن هستند. اتحادیه اروپا، ترکیه و کره جنوبی به عنوان مقاصد مهم و رو به رشدی برای مهاجران آسیای مرکزی در حال ظهور هستند.
الگوی خالص مهاجرت عمدتاً منفی است (تعداد افرادی که کشور را ترک میکنند بیشتر از تعداد ورودیهاست).
قزاقستان: علیرغم اینکه یک قدرت اقتصادی منطقهای و مقصدی برای برخی مهاجران منطقهای است، تراز خالص مهاجرت آن به طور مداوم منفی بوده که نشاندهنده فرار مغزهای شهروندان خود، به ویژه روستباران و متخصصان ماهر است.
تاجیکستان و ازبکستان: به دلیل خروج نیروی کار، مهاجرت خالص منفی در مقیاس وسیع را تجربه میکنند.
ترکمنستان: دادهها شفاف نیستند، اما گزارشها حاکی از مهاجرت بیسابقه به دلیل بحران شدید اقتصادی است. دادههای بانک جهانی برای سال 2024 یک تراز مثبت را نشان میدهد که با گزارشهای کیفی در تضاد است و ممکن است نشاندهنده یک ناهنجاری آماری باشد.
قرقیزستان: الگوی پیچیدهتری را نشان میدهد، با دورههایی از مهاجرت خالص منفی و کمی مثبت، که احتمالاً بازتاب مهاجرت بازگشتی یا حرکات چرخهای است.
مهاجرت و درآمدهای ارسالی (آخرین دادههای دردسترس)

منابع: بانک جهانی، انجمن آکسوس.
پیشبینیهای جمعیتی تا سال ۲۰۵۰
بر اساس پیشبینیهای سناریوی میانه اداره امور اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد (UN DESA)، انتظار میرود جمعیت کل منطقه به طور قوی رشد کرده و تا سال 2050 از مرز 100 میلیون نفر عبور کند. حتی سناریوهای رشد پایین برای آسیای مرکزی نیز از سناریوهای رشد بالای سایر نقاط جهان پیشی میگیرد. پیشبینیها نشان میدهد که جمعیت کل منطقه تا سال 2050 به حدود 114 میلیون نفر و بر اساس سناریوی میانه، تا سال 2100 به 150 میلیون نفر خواهد رسید.
تغییر ساختار سنی: آغاز بلوغ
در حالی که منطقه نسبت به جهان جوان باقی خواهد ماند، فرآیند سالمندی شتاب خواهد گرفت. پیشبینی میشود میانگین سنی تا سال 2050 به طور قابل توجهی افزایش یابد و در ترکمنستان به 32.8 سال و در تاجیکستان به 27.9 سال برسد. «برآمدگی جوانی» در هرم سنی به سمت بالا حرکت خواهد کرد. سهم جمعیت زیر 15 سال کاهش مییابد، در حالی که سهم جمعیت 65 سال و بالاتر پس از سال 2050 با سرعت بیشتری شروع به افزایش خواهد کرد که نشاندهنده پایان دوره اوج موهبت جمعیتی است.
چشمانداز بلندمدت باروری و امید به زندگی
پیشبینی میشود نرخهای باروری به کاهش تدریجی خود در سراسر منطقه ادامه دهند و در نهایت به سطح جایگزینی نزدیک شوند، هرچند برای دههها بالاتر از اروپا یا آسیای شرقی باقی خواهند ماند. انتظار میرود امید به زندگی به روند صعودی خود ادامه دهد و پیشبینیهای سازمان ملل نشان میدهد که امید به زندگی منطقهای تا سال 2100 به نزدیک 79 سال خواهد رسید. این افزایش مداوم در طول عمر، محرک اصلی سالمندی جمعیت در نیمه دوم قرن خواهد بود.
پیشبینیهای کلیدی جمعیتی برای سال ۲۰۵۰

منابع: برآوردها بر اساس دادههای سازمان ملل متحد و سایر نهادهای تحلیلی.
منطقهای در یک بزنگاه جمعیتی
داستان جمعیتی آسیای مرکزی، داستان یک نیروی محرکه قدرتمند است. این منطقه، جوان و در حال رشد سریع در جهانی عمدتاً سالمند است. این وضعیت یک پنجره فرصت منحصربهفرد اما محدود را برای تبدیل پتانسیل جمعیتی به توسعه اقتصادی پایدار فراهم میکند. چالش اصلی، رقابت میان سرعت رشد جمعیت و سرعت ایجاد فرصتهای اقتصادی است.
فرصتها و چالشها
فرصتها:
نیروی کار: یک نیروی کار بزرگ، جوان و پویا که میتواند صنعتی شدن و رشد بخش خدمات را به پیش ببرد.
بازار مصرف: یک پایگاه مصرفکننده داخلی که به سرعت در حال رشد است و میتواند تقاضای داخلی را تحریک کرده و وابستگی به صادرات را کاهش دهد.
چالشها:
کسری ایجاد شغل: اقتصادهای داخلی در ایجاد مشاغل باکیفیت کافی برای جذب میلیونها جوانی که وارد بازار کار میشوند، ناتوان هستند که منجر به اشتغال ناقص و مهاجرت گسترده نیروی کار میشود.
عدم تطابق سرمایه انسانی: نظامهای آموزشی اغلب با نیازهای یک اقتصاد مدرن همسو نیستند که منجر به شکافهای مهارتی و محدودیت بهرهوری میشود.
فشار بر زیرساختها: رشد سریع جمعیت و شهرنشینی فشار زیادی بر مسکن، حملونقل، آب و زیرساختهای انرژی وارد میکند.
موج سالمندی در راه: اگرچه دور به نظر میرسد، سالمندی جمعیت پس از سال 2050 نیازمند نظامهای تأمین اجتماعی و بهداشتی قوی است که باید از هماکنون برای آن برنامهریزی شود.
توصیههای سیاستی استراتژیک
سرمایهگذاری گسترده در سرمایه انسانی: تغییر تمرکز از سوادآموزی پایه (که در حال حاضر با نرخ نزدیک به 100% بالاست) به کیفیت و مرتبط بودن آموزش. این شامل اصلاح برنامههای درسی برای مهارتهای علوم، فناوری، مهندسی و ریاضی (STEM) و مهارتهای فنی و حرفهای، سرمایهگذاری در آموزش عالی و بهبود مراقبتهای بهداشتی برای افزایش امید به زندگی سالم (HALE) است.
تقویت یک موتور ایجاد شغل مبتنی بر بخش خصوصی: اجرای اصلاحات ساختاری برای بهبود فضای کسبوکار، کاهش سلطه شرکتهای دولتی، مبارزه با فساد و حمایت از رشد شرکتهای کوچک و متوسط (SMEs) در بخشهای کاربر مانند فرآوری محصولات کشاورزی، گردشگری و لجستیک.
اتخاذ سیاستهای مدیریت فعال مهاجرت: فراتر رفتن از برخورد با مهاجرت به عنوان یک «سوپاپ اطمینان» منفعل. توسعه توافقنامههای دوجانبه برای حمایت از حقوق کارگران مهاجر، تسهیل کانالهای ارزانتر و رسمیتر برای ارسال درآمد و ایجاد برنامههایی برای تشویق «گردش مغزها» (مانند مشوقهایی برای سرمایهگذاری دیاسپورا و بازگشت متخصصان ماهر).
آغاز برنامهریزی بلندمدت برای سالمندی جمعیت: استفاده از پنجره مالی کنونی (نسبت وابستگی پایین سالمندان) برای آغاز اصلاح و تقویت نظامهای بازنشستگی و بازیابی خدمات بهداشتی به سمت مدیریت بیماریهای مزمن و غیرواگیر.
ترویج همکاری منطقهای: رسیدگی به چالشهای مشترک مانند مدیریت آب در زمینه رشد جمعیت و تغییرات اقلیمی، و تسهیل تحرک نیروی کار در داخل منطقه برای تطبیق بهتر مهارتها با فرصتها.
یافتهها
این تحلیل، تصویری روشن از یک منطقه در حال گذار جمعیتی ارائه میدهد. آسیای مرکزی با رشد پایدار جمعیت، ساختار سنی جوان و پویایی مهاجرت، در مسیری منحصربهفرد حرکت میکند. یافتههای اصلی نشان میدهد که «برآمدگی جوانی» یک پنجره فرصت محدود برای توسعه اقتصادی ایجاد کرده که تحقق آن مشروط به سرمایهگذاریهای عظیم در سرمایه انسانی و ایجاد اشتغال است. در غیاب این شرایط، این موهبت به چالشی جدی بدل خواهد شد. مهاجرت کاری به عنوان یک واقعیت اقتصادی-اجتماعی، همزمان شریان حیات اقتصادی (از طریق درآمدهای ارسالی) و زنگ خطری برای ضعف بازارهای کار داخلی است. پیشبینیها نیز بر تداوم رشد جمعیت و آغاز تدریجی فرآیند سالمندی در دهههای آینده تأکید دارند.
کاربردهای یافته ها
این تحلیل جمعیتی صرفاً یک گزارش توصیفی نیست، بلکه ابزاری کاربردی برای سیاستگذاری و برنامهریزی در سطوح مختلف است:
برنامهریزی اقتصادی و اشتغال: دادههای مربوط به رشد جمعیت در سن کار (افزایش ۲۰ میلیونی تا سال ۲۰۵۰) ضرورت مطلق ایجاد شغل را فریاد میزند. این گزارش به سیاستگذاران کمک میکند تا از استراتژیهای مبتنی بر منابع فاصله گرفته و به سمت توسعه بخشهای کاربر مانند خدمات، کشاورزی مدرن و صنایع کوچک و متوسط حرکت کنند. تحلیل وابستگی به درآمدهای ارسالی نیز بر لزوم مدیریت فعال مهاجرت و تقویت اقتصاد داخلی تأکید دارد.
برنامهریزی آموزشی، علمی و فرهنگی: همانطور که در ابتدای تحلیل اشاره شد، جمعیتشناسی قطبنمای برنامهریزی فرهنگی است. این گزارش با مشخص کردن ساختار سنی جوان منطقه، نشان میدهد که تمرکز اصلی برنامههای فرهنگی و علمی باید بر نسل جوان باشد. این امر شامل توسعه آموزشهای نوین، تولید محتوای دیجیتال، ترویج علم و فناوری و ایجاد فضاهای فرهنگی پویا برای جوانان است. همچنین، با پیشبینی روند سالمندی، این تحلیل لزوم برنامهریزی بلندمدت برای آموزش مادامالعمر و فعالیتهای فرهنگی متناسب با سالمندان را گوشزد میکند.
برنامهریزی زیرساخت و آمایش سرزمین: رشد سریع جمعیت و شهرنشینی، فشار شدیدی بر منابع و زیرساختها وارد میکند. دادههای مربوط به تراکم جمعیت، به ویژه در مناطقی مانند دره فرغانه، و رشد کلانشهرها، اطلاعات حیاتی برای برنامهریزی در حوزه مسکن، حملونقل، مدیریت منابع آب و انرژی فراهم میآورد. عدم توجه به این روندها میتواند منجر به بحرانهای جدی در ارائه خدمات شهری و رقابت بر سر منابع شود.
سیاستگذاری اجتماعی و بهداشتی: تحلیل امید به زندگی و روند سالمندی جمعیت، به دولتها امکان میدهد تا برای آینده نظامهای بازنشستگی و تأمین اجتماعی برنامهریزی کنند. شکاف میان امید به زندگی و امید به زندگی سالم، زنگ خطری برای نظامهای بهداشتی است تا از تمرکز بر درمانهای حاد به سمت مدیریت بیماریهای مزمن حرکت کنند.
در نهایت، این نوشتار تحلیلی یک نقشه راه استراتژیک ارائه میدهد که با تکیه بر دادههای عینی، به سیاستگذاران کمک میکند تا چالشهای آینده را پیشبینی کرده، از فرصتهای جمعیتی به بهترین شکل بهرهبرداری نمایند و منابع محدود خود را به طور مؤثر و هدفمند تخصیص دهند.
آلماتی قزاقستان
منابع:
https://population.un.org/wpp/assets/Files/WPP2024_Summary-of-Results.pdf
https://www.cia.gov/the-world-factbook/about/archives/2024/references/population-pyramids-by-region/
https://content.sph.harvard.edu/wwwhsph/sites/1288/2013/10/PGDA_WP_41.pdf
https://www.hks.harvard.edu/sites/default/files/centers/cid/files/publications/faculty-working-papers/015.pdf
https://www.researchgate.net/publication/352464762_UN_POPULATION_PROSPECTS_CASE_OF_CENTRAL_ASIA
https://www.newscentralasia.net/2024/04/09/the-population-of-central-asia-is-nearly-81-million-by-2050-it-would-be-100-million/
https://openknowledge.worldbank.org/entities/publication/63bca49a-23be-4017-84d3-9529a67f6d44
https://bti-project.org/fileadmin/api/content/en/downloads/reports/country_report_2022_TKM.pdf
نظر شما