عوامل مرتبط با افزایش نرخ طلاق و پیامدهای آن بر فرهنگ خانواده پاکستان

هدف: بررسی و شناسایی عوامل منتسب به افزایش نرخ طلاق در پاکستان و پیامدهای آن. مواد و روشها: مصاحبههای عمیق نیمه ساختار یافته با ١٧ شرکتکننده مطلقه که ٥ نفر از آنها مرد بودند، انجام شد. شرکت کنندگان از کراچی، لاهور، پیشاور و اسلام آباد انتخاب شدند. مصاحبه ها از طریق ایمیل، تلفن و ملاقات حضوری انجام شد. یافته ها: طبق یافته های حاصل از مصاحبه ها خشونت شریک جنسی، اختلال عملکرد جنسی، دخالت خانواده ها و ناسازگاری ذهنی و خلقی شایعترین علل طلاق ها بودند. همچنین پیامدهای بعد از طلاق شامل افسردگی و تنهایی و مسائل مالی و مسکن بود. در این تحقیق مشخص شد که قضاوت و اعتماد به فرد جدیدی که درخواست ازدواج می کند برای افراد طلاق گرفته دشوار است. یکی دیگر از مشکلات عمده یافت شده، حضانت فرزند بودکه معمولاً مردان باید فرزندان خودرا به مادران خودبسپارند.در نهایت، مشخص شد که کودکان نیز پس از جدایی والدین خود مجبورند مشکلات روانی را پشت سر بگذارند. نتیجه گیری: طلاق یک عمل ناخواسته و ناخواسته فسخ ازدواج است که سیل مسائل مالی، اجتماعی و شخصی را برای طلاق گرفته به همراه دارد. طلاق عواقب نامطلوبی برای زن و مرد دارد، مانند بحران مالی، مسائل روانی و فروپاشی عاطفی. کودکان در غیاب یکی از والدین از نظر عاطفی رنج می برند.

معرفی 

ازدواج تقریباً در هر فرهنگی به عنوان پیوندی مقدس بین همسران و یک رابطه اجتماعی و حقوقی محسوب می شود.با افزایش عدم اطمینان در دوران اخیر، انسان ها مشتاق پیوندهای خانوادگی قوی و پایدار هستند.با این حال، هدایت و حفظ این روابط در شرایط مختلف به طور فزاینده ای دشوار شده است.هنگامی که این روابط قطع می شود، اثر موجی دارد که نه تنها بر طرفین آسیب دیده تأثیر می گذارد، بلکه کل جامعه را در بر می گیرد. روند حمایت و رضایت روانی فرد را مختل می کند (نظام الدین، ٢٠١٧).

طلاق یک رویداد استرس زا در زندگی است که باعث بروز علائم افسردگی در بزرگسالان و کودکان می شود که مستقیماً درگیر آن هستند. (شفر، جنسن و هلمز، ٢٠١٦).

وقتی مردی به همسرش طلاق می گوید طلاق می گویند. هرگاه انحلال نکاح در نتیجه توافق زن و مرد به خواست زن اتفاق بیفتد، به آن خلع می گویند. (سید، ٢٠٠٤) 

امیل دورکیم، یکی از جامعه شناسان بزرگ، خانواده را «یکی از مهم ترین نهادهای اجتماعی» می داند.  هنگامی که شرکای زناشویی به دلایل زمینه ای از ماندن در این نهاد اجتماعی امتناع می ورزند، این واحد متلاشی می شود که باعث هرج و مرج می شود. و این امر بر زندگی زن و شوهر و فرزندان نیز تأثیر می گذارد.

ادبیات گسترده نشان می دهد که زنان در مقایسه با مردان وضعیت بدتری دارند، در حالی که بسیاری از مطالعات برعکس این را گزارش می دهند. طبق یک گزارش، مردان در میان بسیاری از پیامدهای دیگر طلاق با عقب نشینی عاطفی روبرو هستند (جوشی، ٢٠١٨). 

مردان نسبتاً دارای سطوح تعهد کمتری هستند که پس از طلاق حتی بیشتر کاهش می یابد. مطالعات همچنین گزارش می دهند که عواقب طلاق برای زنان در مقایسه با مردان بسیار بدتر است، حتی اگر مشارکت زنان در کار افزایش یافته باشد (بروکل و یورگن آندرب، ٢٠١٥). زنان مطلقه به عنوان ننگ اجتماعی در نظر گرفته می شوند و در معرض انگ عمومی قرار می گیرند و همچنین تمایل به درونی کردن خودانگاری دارند .(Konstam, Karwin, Curran, Lyons, & Celen-Demirtas, 2016) 

مطالعه انجام شده توسط (زارع، آگیلار-وفایی و احمدی، ٢٠١٧) به این نتیجه رسید که زنان با تجربیات غم انگیزی مانند تبعیض، برچسب های اجتماعی و طرد شدن حتی از سوی بستگان نزدیک خود مواجه می شوند.  متأسفانه فرزندان قربانی طلاق والدین می شوند. ادبیات شواهدی را تأیید می کند که فرزندان والدین مطلقه بهای سنگینی را در ابعاد مختلف از جمله نمرات پایین در آزمون ها، احتمال بالاتر ترک تحصیل از دبیرستان و پیشرفت تحصیلی پایین در مقایسه با همتایان خود پرداخت می کنند (تارتاری، ٢٠١٥).

مدیریت نادرست طلاق توسط والدین خطر ابتلا به مشکلات دستگاه تناسلی، گوارشی، پوستی و عصبی را در کودکان افزایش می دهد (بنیاد اسپانیایی علم و فناوری FECYT، ٢٠١٧(.ارتباط واضحی بین عوارض جسمانی کودک و از دست دادن والدین گزارش شده است. مثلا؛ رابطه مستقیمی بین طلاق والدین و سردرد روزانه فرزندان وجود دارد (وزتی، ٢٠١٦). تحقیقاتی وجود دارد که نشان میدهد اثرات نامطلوب طلاق در کودکان در درازمدت باقی خواهد ماند در حالی که برخی از محققان تناقض را گزارش میکنند. در درازمدت، طلاق شایستگیهای کودک و قدرت کسب درآمد آینده را به شدت کاهش میدهد (اندرسون، ٢٠١٤).

نرخ طلاق، در سطح جهان، با نرخ هشدار دهنده ای در حال افزایش است. در بلژیک ٧٠ درصد است در حالی که در لوکزامبورگ، مجارستان، پرتغال و جمهوری چک ٦٠ درصد است (رمضان، اختر، احمد، ظفر، و یوسف، ٢٠١٨). روند طلاق و خلع در پاکستان نیز مشاهده شده است. در پنجاب، ١٦٩٤٢ مورد خلع در سال ٢٠١٤ ثبت شد که به ١٨٩٠١ مورد در سال ٢٠١٦ افزایش یافت (رمضان، اختر، احمد، ظفر، و یوسف، ٢٠١٨). در گزارشی آمده است که در سال ،٢٠١٧ ١٥٠٠٠ و ٦٠٠٠ مورد خلع به ترتیب در دو شهر بزرگ پاکستان -  کراچی و لاهور - ثبت شده است (فیروزی ٢٠١٧). 

از آنجایی که نرخ طلاق در پاکستان رو به افزایش است و تعدادی از مسائل به عنوان پیامدهای آن در حال توسعه است، بنابراین، بررسی عوامل موثر در انحلال ازدواج مهم است. این مطالعه به شناسایی عوامل کلیدی طلاق و پیامدهای آن و همچنین راههای مهار هر چه بیشتر آن کمک می کند.

مواد و روش ها 

طرح 

راهنمای موضوع، مصاحبه نیمه ساختارمند اما عمیق تهیه شد. از شرکت کنندگان سوالات متعددی در رابطه با دلایل طلاق، مشکلات پیش رو بلافاصله پس از جدایی و عواقب بعد از آن در زمینه رنج های شخصی و کودکان پرسیده شد. 

نمونه گیری و استخدام

 در تحقیق ما، از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد که منجر به نمونه گیری گلوله برفی در کل فرآیند شد. نمونه گیری هدفمند یک روش نمونه گیری غیرتصادفی است که در آن شرکت کنندگان بر اساس قضاوت محقق به عنوان مناسب ترین کاندید انتخاب می شوند. (اتیکان، موسی و الکاسم، ٢٠١٦). به گفته Biernacki و Waldorf) ١٩٨١ (نمونه برداری گلوله برفی یا نمونه گیری ارجاع زنجیره ای یک تکنیک نمونهگیری است که در آن افراد موجود برای استخدام نمونههای مورد نیاز برای یک مطالعه تحقیقاتی خاص ارجاع میدهند.مردان و زنان مطلقه از طریق گروه های فیس بوک و سایر منابع حلقه اجتماعی نیز شناسایی شدند.  در طول مصاحبه ها، برخی از پاسخ دهندگان به طلاق های دیگری که به طور فعال در پروژه تحقیقاتی ما شرکت داشتند، سرنخ دادند. هنگامی که به نقطه اشباع داده ها رسیدیم، از جذب شرکت کنندگان بیشتر خودداری ورزیدیم. اشباع داده ها زمانی اتفاق میافتد که داده های کافی جمع آوری شود که برای تکرار مطالعه کافی باشد و هیچ کد جدیدی از جمع آوری اطلاعات بیشتر تولید نشود. (فوش و نس، ٢٠١٥)

تولید داده 

برای ٢٥ نفر دعوتنامه مصاحبه ارسال شد اما ما از ٢٠ نفر پاسخ دریافت کردیم که ١٧ نفر در واقع مصاحبه خود را انجام دادند. ما به مخاطبان مستقر در چهار شهر بزرگ پاکستان یعنی کراچی، لاهور، اسلام آباد و پیشاور ارتباط برقرار نمودیم. چهار شرکت کننده شخصاً و به صورت حضوری در کراچی با ما مصاحبه کردند، در حالی که هشت نفر از طریق ایمیل و پنج نفر دیگر از طریق تماس از شهرهای دیگر پاکستان مصاحبه انجام دادند. هر مصاحبه بین ٢٠ دقیقه تا ٤٠ دقیقه به طول انجامید.

مدیریت، تجزیه و تحلیل داده ها 

داده های دریافتی از طرق مختلف ذخیره و با دقت بررسی شدند. یادداشت ها و مشاهدات میدانی هنگام جمع آوری داده ها تهیه شد.ما از تحلیل موضوعی برای دستیابی به نتایج استفاده کردیم و مراقبت بیشتری برای بی طرف نگه داشتن محقق تحلیل انجام شد. تحلیل موضوعی یک تکنیک تحلیل کیفی است که در آن مضامین از پاسخهای پاسخ دهندگان استخراج میشوند و موضوعات فرعی بیشتر از درونمایه های اصلی ایجاد میشوند. (براون و کلارک، ٢٠٠٦) ما سعی کردیم بی طرف باشیم و داده ها را از دیدگاه مصاحبه شوندگان با در نظر گرفتن حرکات کلامی و غیرکلامی آنها در طول ارتباط تفسیر نماییم. 

نتایج 

در نتیجه تحلیل موضوعی ما، دو مضمون اصلی ایجاد شد که زیر مجموعه های هر یک به دنبال آن قرار گرفتند:  -١ عوامل مؤثر در پایان یافتن ازدواج. -٢ پیامدهای پس از طلاق و تأثیرات آن بر طلاق و جامعه.

عوامل موثر در طلاق 

خشونت شریک صمیمی 

عوامل متعددی وجود دارد که شرکا را مجبور می کند برای همیشه از یکدیگر جدا شوند. خشونت شریک صمیمی یکی از دلایل عمده ای است که منجر به چنین اقدام افراطی توسط طرف مقابل می شود. در این تحقیق پنج نفر از پاسخ دهندگان آشکار کردند که دائماً با نام بردن و طعنه زدن مورد آزار جسمی و کلامی قرار گرفته اند. بر اساس تحقیقات انجام شده توسط روزنبام و اولری (١٩٨١) در مورد گروهی از ازدواج های آزاردهنده و غیر توهین آمیز، گروه آزارگر کمترین امتیاز را در رضایت زناشویی داشتند.

همسر سابقم از من سوء استفاده جسمی و شکنجه روحی می کرد. او یک بیمار روانی بود. یادم میآید او مرا به شیوه های مختلفی شکنجه می کرد، مثل سوزاندن پوستم با سیگار و آهن داغ. بدترین کاری که کرد این بود که فلفل قرمز را روی نقاط حساس بدنم می مالید. هرگز نمی توانم دردی را که در آن زمان تحمل کردم فراموش کنم. این یک کابوس بود  .(R 13) 

آزار روحی و جسمی دلایل اصلی من برای ترک این رابطه سمی بود و اکنون کاملا راضی هستم (1 R). 

اختلال عملکرد جنسی 

اختلال عملکرد جنسی یکی دیگر از دلایل رایج پایان یافتن ازدواج از هر دو جنس است. در تحقیق ما شرکت کنندگان زن نشان دادند که شوهران سابق آن ها یا همجنسگرا یا ناتوان جنسی بودند و این واقعیت قبل از ازدواج پنهان شده بود.

شوهرم خیلی خجالتی بود و علاقه ای به ورزش نداشت (11R). 

در مقابل، دو نفر از پاسخ دهندگان مرد فاش کردند که همسرانشان میل جنسی نداشتند و در نتیجه پیوند فیزیکی و عاطفی آنها در طول این سال ها ضعیف شد. او مدرن یا اغواگر نبود. او کمترین علاقه به نزدیک شدن فیزیکی داشت و می خواست به محض شروع کار آن را ترک کند. من قبلاً خیلی ناامید بودم و این به شدت بر زندگی کاری من و همچنین روحیه من تأثیر می گذاشت (7 R). 

دخالت خانواده همسر 

سومین عامل اصلی که منجر به پایان رابطه زناشویی می شود که در تحقیق ما برجسته شده است، مشکل دخالت خانواده ها در زندگی زن و شوهر است. دخالت های بی مورد و دخالت نامطلوب خانواده ها باعث ایجاد درگیری بین زوج ها می شود که در نهایت زوجین از یکدیگر جدا می شوند. پاسخ دهندگان زن اظهار داشتند که دخالت خانواده همسر در مسائل کوچک مشکلات بزرگی را در روابط زناشویی آنها ایجاد کرده و در نهایت منجر به سوء تفاهم بین زوجین شده است. مادرشوهر سابقم فقط یک پسر داشت، آنقدر حسود بود که نتوانست او را با من به اشتراک بگذارد (4R).

دخالت ناخواسته خانواده ها از هر دو طرف شرایط را به سمتی سوق داد که منجر به ایجاد سوء تفاهم شد و در نهایت از هم جدا شدیم. من هنوز هم دلم برایش تنگ می شود، ولی دختر خوبی بود (5R).

ناسازگاری دیدگاهی 

یکی دیگر از دلایل مهم طلاق در پاکستان وجود ناسازگاری دیدگاهی است که هر دو زوج علایق، دیدگاه زندگی و عقاید متفاوتی دارند. هیچ هماهنگی در سبک زندگی و سازگاری ذهنی آن ها وجود ندارد.

او همیشه به من توهین می کرد و به موفقیت من حسادت می کرد زیرا من هویت شخصی خودم را داشتم  (12R). 

ما دو قطب متضاد کره زمین بودیم. او ایده های خاص خود را داشت و بسیار مسلط بود.  یادم هست همیشه مرا نادان و بی سواد خطاب می کرد که به سطح فکرش نمی رسیدم (R5). 

روابط فرا زناشویی 

در یافته های ما یک دلیل دیگر به عنوان عامل طلاق شناسایی شد که روابط فرا زناشویی است. افرادی که به همسر خود خیانت می کنند قادر به ایجاد رابطه سالم و شاد بین یکدیگر نیستند. در جامعه ما خیانت به همسران کاری فراموش نشدنی و نابخشودنی تلقی می شود و در رابطه زناشویی زوجین یک دیگر را سربار هم می دانند. 

به اجبار طلاق گرفت او با همکارش رابطه نامشروع داشت (17R). 

شوهر سابقم درگیر دختر دیگری بود که او را مجبور به طلاق کرد. آن ها شش ماه درگیر بودند و من کاملاً از همه اینها بی خبر بودم. مکالمه صریح او را در موبایل پیدا کردم و متوجه رابطه آن ها شدم. همسر سابق من قلبا علاقه خود را به من از دست داده بود و در نهایت زن دیگری را انتخاب کرد (8R) 

پیامدهای پس از طلاق بر فرهنگ خانواده پاکستان 

طلاق یک فرآیند آسیب زا است که پس از آن با یک سری مشکلات و مسائل همراه می شود. در تحقیق ما برخی از پیامدهای رایج پس از طلاق آشکار شد که شامل بحران مالی، مشکلات روانی و مسائل مربوط به کودکان بود. مهمترین مسئله ای که بلافاصله پس از انحلال ازدواج به وجود می آید، بحران مالی است زیرا حمایت خانواده به ویژه در مورد زنان وجود ندارد. ٧ نفر از ١١ شرکت کننده زن اظهار داشتند که هیچ گونه حمایت مالی و معنوی از خانواده خود دریافت نکرده اند. آنها به عنوان باری بر دوش خانواده تلقی میشدند و برخی از خانواده هایشان پیشنهاد میکردند که این ازدواج دوباره از سر گرفته شود. همچنین متوجه شدیم که اکثر زنان شرکت کننده از نظر مالی کاملاً به شوهران خود وابسته بودند و پس از طلاق بزرگترین چالش برای آنها این بود که روی پای خود بایستند و به طور مستقل برای خود و فرزندانشان خوراک فراهم نمایند.

نه من اصلاً حمایتی نداشتم، باید فوراً روی پای خودم می ایستادم، آنها (خانواده) سعی کردند فتوا بگیرند و ترتیبی دهند که خانواده همسر سابقم دوباره من را به عنوان عروس خودشان بپذیرند (2R). 

هیچ کمک عاطفی دریافت نکردم اما با اکراه مرا در خانه خود نگه داشتند. من در تربیت فرزندم مشکل مالی داشتم (15R). 

مجبور بودم با طعنه های مرگبار خانواده ام روبرو شوم. مسائل مالی وجود داشت چون سواد زیادی نداشتم (8R). 

خانواده ام من را نپذیرفتند. آن ها موانع ایجاد کردند و تلاش زیادی برای پا درمیانی برای بازگشت کردند، اما من اصرار بر خلع داشتم و در نهایت آن را انجام دادم. من هم چون درآمد نداشتم با مشکل مالی مواجه شدم  (11R). 

از سوی دیگر، پاسخ دهندگان مرد نشان دادند که از نظر مالی سالم و متکی به خود هستند بنابراین با هیچ بحران مالی مواجه نیستند. آنها همچنین گفتند که از خانواده های خود حمایت عاطفی دریافت کرده اند. از نظر مالی به خودم وابسته بودم.

خانواده ام از نظر عاطفی از من حمایت کردند و من را آرام نگه داشتند (7R). 

بله، برادرم برای من شغل جدیدی پیدا کرد، چون در آن زمان بیکار بودم و پدرم چند ماه از من حمایت مالی کرد(5R).

از یافته های ما مشهود است که زنان پس از پایان ازدواج از حمایت مالی و عاطفی کمتری از خانواده خود برخوردار می شوند، اما اکثر مردان از حمایت مالی و معنوی کافی از خانواده برخوردار می شوند.

مسائل روانی یکی دیگر از پیامدهای طلاق است. افراد مطلقه با مشکلات عاطفی متعددی مانند افسردگی، اضطراب، تنهایی و بی اعتمادی مواجه می شوند. در طی مصاحبه ها، شرکت کنندگان نشان دادند که بلافاصله پس از جدایی با افسردگی و اضطراب شدید مواجه بودند. آنها احساسات خود را اینگونه توصیف کردند که غم و اندوه آنها را فرا گرفته بود و از زندگی عادی دست کشیدند.

افسردگی گرفتم، بی خواب شدم و از نظر عاطفی احساس نابودی کردم (3R). 

در حال شکست عاطفی بودم حملات پانیک داشتم و همیشه مضطرب بودم. سالها طول کشید تا به روال عادی و زندگی عادی برگردم (9R).

تنهایی دومین مسئله مهم روانی است که پس از پایان یافتن ازدواج به وجود می آید. زوج هایی که مدتی را با هم می گذرانند، به یکدیگر پیوند عاطفی و وابستگی پیدا می کنند و قطع کامل ازدواج آنها را تنها و از نظر عاطفی ضعیف می کند.

بله، من فکر می کنم طلاق بدون هیچ منفعتی یک نفر را تغییر می دهد.شما را می شکند.  زخمهایی را که هرگز التیام نمییابد بر روح وارد میکند. به شما احساس تنهایی و بی اعتمادی می دهد (13R). 

تنهایی بعد از طلاق من را می کشد، مخصوصاً وقتی زوج های خوشبخت را در اطرافم می دیدم. من برای پایان دادن به تنهایی خودم با دخترهای زیادی دوست شدم، اما با این وجود نتوانستم او را فراموش کنم (7R).

وقتی از روابط ناهنجار بیرون می آیم احساس بهتری دارم، اما دیدن زوج های مسن تر در کنار هم گاهی باعث می شود احساس تنهایی کنم (6R). 

یکی دیگر از مشکلات روانشناختی رایج در یافته های ما بی اعتمادی بود. مردان و زنان مطلقه اعتماد خود را نسبت به جنس مخالف از دست می دهند. آنها افراد دیگر را از همان نوع می بینند و به سختی به دیگران برای ازدواج مجدد یا پیوند عاطفی اعتماد می کنند.

دوران سیاهی در زندگی من بود. آنقدر اعتماد به نفسم را شکست که برای ازدواج نمی توانم به کسی اعتماد کنم یا احساس می کنم هیچکس نمی تواند مرا درک کند. تنهایی مرا بسیار افسرده می کند. من تغییر کرده ام و اکنون با دیگران صحبت نمی کنم (9R)

من  مشکل اعتماد به زنان دیگر دارم. من احساس می کنم همه زنان شبیه هم هستند و نمی توانم یک بار دیگر به آنها اعتماد کنم (7R). 

انگ اجتماعی یکی دیگر از پیامدهای طلاق است که در جامعه ما زنان را بیشتر از مردان تحت تأثیر قرار می دهد. زنان مطلقه به عنوان مشکل آفرین تلقی می شوند و خانواده هایشان بدون توجه به تقصیر هر کسی، آنها را به دلیل اشتباه کردن، انکار می کنند.

من خلع گرفتم و همسر سابقم مرا تهدید کرد و هر کاری از دستش برمی آمد انجام داد تا ما را از رفتن به دادگاه باز دارد. مردم به شخصیت من شک داشتند، حتی برادر خودم به شکل ادعاهای نادرست و واهی سنگ جلو پای من انداخت.

آنها مرا متهم کردند که نازا هستم و نمی توانم بچه دار شوم، بنابراین طلاق گرفتم. این فقط یک دروغ بود. هیچ کس از اطرافیانم حاضر به ازدواج با من نبود. آنها فکر می کردند که من در واقع نازا هستم و من را به مراسم های تعیین جنسیت بچه های بستگانم دعوت نمی کردند (2R). 

کودکان زمانی که والدینشان برای همیشه از یکدیگر جدا می شوند، بیشترین رنج را می کشند. طلاق بر شخصیت کودکانی که این وضعیت را دارند، تاثیر نامطلوبی دارد و آنها این وضعیت را بسیار افسرده کننده و خسته کننده میدانند. یافته های ما نشان میدهد که کودکانی که بیشتر وقت خود را با قیم و سرپرست می گذرانند، بیشتر نبود هر یک از والدین را احساس میکنند. علاوه بر این، عملکرد تحصیلی آنها به دلیل آشفتگی عاطفی به شدت تحت تأثیر قرار می گیرد.ما همچنین متوجه شدیم که در پاکستان مردم، خانواده هایی که از هم پاشیده شدند را برای ازدواج ترجیح نمی دهند و فرزندان والدین مطلقه برای یافتن یک پیشنهاد خوب برای خود تلاش می کنند.

دلم برای بچه ٢ ساله ام که با مادرش زندگی می کند، تنگ شده است. بچه من زجر و صدمه دید، همه چیز با گذشت زمان قابل حل بود. تصمیم بدی بود (13R).

دخترم دلش برای پدرش تنگ شده بود. او از نظر عاطفی بسیار وابسته به پدرش بود، بنابراین فهماندن این مسئله به او برای من یک چالش بود، زیرا او آن زمان فقط ٥ سال داشت (R12). 

من فشار اجتماعی را احساس می کنم. من فقط از این متاسفم که فرزندانم از برنامه های خواستگاری رنج می برند. من دو دهه را با شوهر سابقم گذرانده و فرزندانم بزرگ شده بودند. من در مراسم خواستگاری بچه هایم با مشکل مواجه شدم چون فهمیدم مردم دوست ندارند با خانواده های از هم گسیخته پیوند و آشنایی برقرار کنند (6R). 

دخترم اغلب از من می پرسد که چرا من بابا ندارم در حالی که دوستانم دارند. این برای من بسیار آزار دهنده و شکننده است. او دانش آموز باهوشی بود اما اکنون اغلب معلمش از من شکایت می کند که او تمرکزش را از دست داده است و بیشتر اوقات با چهره ای غمگین و افسرده نشسته است.او فقط ٨ سال دارد (15R).

بحث و گفتگو 

مروری بر یافته ها 

در پاکستان، پایان ازدواج به معنای آغاز راه است و و این پایان هزینه های زیادی را به همراه دارد. نتایج نشان داد که مردان پس از طلاق از حمایت مالی و عاطفی نسبتاً بهتری نسبت به زنان برخوردار بودند.

بر اساس «گزارش فاصله جنسیتی جهانی ٢٠١٨»، پاکستان در بین ١٤٩ کشور جهان رتبه ١٤٨ را از نظر برابری جنسیتی در چهار حوزه آموزش، بهداشت، فرصتهای اقتصادی و توانمندسازی سیاسی به دست آورد. در فرهنگ پاکستان، زن به عنوان محافظ خانه در نظر گرفته می شود و مرد به عنوان نان آور خانه. بنابراین زن پس از طلاق گرفتن به خانوادهاش وابسته میشود که اغلب از حمایت او سر باز میزنند، همانگونه که در یافته های این مطالعه نشان داده شد. در نتیجه، زن باید از نظر مالی باثبات شود، اما به دلیل عدم برابری جنسیتی، زن باید عملکرد بهتری داشته باشد و ایده و نظریه نانآور بودن مرد را تضعیف کند. یکی دیگر از هزینه های عمده مرتبط با طلاق سلامتی است. بر اساس داده ها، طلاق سلامت زنان را از نظر بی خوابی، افسردگی، اضطراب و حملات پانیک مختل می کند. در مقابل، مرد به دلیل غیبت و نگرانی از عدم حضور فرزندان خود در کنارش، از نظر روانی دچار رنج می شود. بی اعتمادی و تنهایی، را هم زن و هم مرد احساس می کند.

نقاط قوت و محدودیت ها 

بیشتر تحقیقات در پاکستان در خصوص طلاق را از دیدگاه زنان مورد بررسی قرار داده اند.با این حال، این تحقیق و داده ها به دست آمده را ما از هر دو طرف درگیر در طلاق یعنی - زن و مرد - جمع آوری نمودیم.  بررسی حداکثر و تنوع شرکت کنندگان در این تحقیق استفاده شد و مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع کامل داده ها انجام شد. همچنین به شرکت کنندگان فرصت داده شد تا در صورت ناتمام ماندن چیزی در طول مصاحبه، نظرات خود دوباره بیان کنند. محققان همچنین بر سوالات غیرکلامی تمرکز کردند و لحظاتی را مشاهده کردند که شرکت کنندگان از پاسخ دادن به سوالی ناراحت بودند، زیرا طلاق یک رویداد بسیار شخصی و آسیب زا است. با این حال، همه شرکت کنندگانی که با آنها ارتباط برقرار کردیم پاسخگوی ما نبودند. علاوه بر این، به دلیل مشغله کاری برخی از شرکتکنندگان، مصاحبه های بعضی از افراد از طریق تلفن همراه/ثابت یا اسکایپ انجام شد و برخی از شرکت کنندگان درخواست کردند که به صورت کتبی به سوالات ما پاسخ دهند، یعنی از طریق ایمیل. طلاق یک رویداد غیرقابل بیان در نظر گرفته می شود، بنابراین برای شرکت کنندگان دشوار بود که تجربیات خودشان را با ما به اشتراک بگذارند. اما ما به شرکت کنندگان این اطمینان را دادیم که این مصاحبه ها محرمانه خواهند ماند، و ما معتقدیم که اطلاعات به اشتراک گذاشته شده تصویر واقعی مشارکت کنندگان و عواقب طلاق در جامعه را نشان می دهد. 

توجه به یافته ها در پرتو ادبیات موجود 

یافته های این مطالعه با ادبیات موجود در جامعه مطابقت دارد. کیفیت زندگی زناشویی بر احتمال طلاق تأثیر می گذارد (قدیر، دی سیلوا، پرنس و خان، ٢٠٠٥). مطالعه ای که برای شناسایی منابع نارضایتی زناشویی انجام شد، ١٢ شکایت از سوی زوجین را گزارش کرد که منجر به نارضایتی میشد و این شکایات عبارتند از بی توجهی به خانه یا فرزندان، مشکلات مالی، آزار جسمی و کلامی، خیانت، ناسازگاری جنسی، اعتیاد به الکل، مشکل با پدر و مادر، عدم عشق. و تقاضاهای بیش از حد (لوینگر، ١٩٦٦). پیامدهای مرتبط با نارضایتی زناشویی شامل احساس تنهایی، علائم افسردگی در همسران در نهایت منجر به طلاق می شود (دوهان، کارر و ریگز، ٢٠١٠). بر اساس آموزه های اسلامی ما، اسلام بر حفظ خانواده به هر قیمتی تاکید دارد (رمضان، اختر، احمد، ظفر و یوسف، ٢٠١٨) اما در پاکستان افزایش نرخ طلاق مشهود است (نظام الدین، ٢٠١٧).

براساس مدل هافستد در ارزیابی فرهنگ های ملی، پاکستان کشوری به شدت جمع گرا است (اسلام، ٢٠٠٤)  که به این معنی است که مردم با خانواده های خود ارتباط قوی دارند و مسئولیت یکدیگر را بر عهده می گیرند. دادههای جمع آوری شده نشان میدهد که مداخلع خانواده زوجین در مسائل فیمابین یکی از مکررترین عاملهای طلاق است که به دلیل جمعگرایی در فرهنگ پاکستان بسیار رایج است. بر اسال نتایج بررسی (ایوب و اقبال، ٢٠١٢) به این نتیجه رسیدند که روابط با خانواده های زوجین در پاکستان برای رضایت زناشویی برای مردان و همچنین برای زنان مهم است. بر اساس داده های جمع آوری شده از سوی سایر مشارکت کنندگان در این تحقیق، بیان این وضعیت را بیش از پیش تشدید می کند که منجر به فسخ ازدواج می شود.

توصیه هایی برای جلوگیری از افزایش نرخ طلاق در پاکستان 

با توجه به کارهای تحقیقاتی انجام شده، ما برخی از راههای تقویت ازدواج و مهار افزایش نرخ طلاق در پاکستان را پیشنهاد میکنیم:

  1. مؤسسات مشاوره ازدواج توسط سازمان های دولتی و خصوصی ایجاد شود که بتواند به زوجین کمک کند تا با مشکلات روانی خود کنار بیایند و اختلافات بین یکدیگر را به طور مسالمت آمیز حل کنند.
  2. دولت باید قوانین طلاق را برای کنترل طلاق در مسائل جزئی سختتر کند، زمانی که مسائل بدون اقدام شدید (یعنی طلاق) قابل حل است
  3.  یک فصل کامل درسی در خصوص ازدواج، باید بخشی از برنامه درسی در سطح متوسطه باشد که در آن دانش آموزان از قوانین اسلامی در مورد ازدواج و حقوق و وظایف همسران آگاه شوند.این به آنها کمک می کند تا در یک ازدواج موفق برای دیگران الگو باشند.
  4. خانواده هایی که به دلیل بحران مالی، درگیری ایجاد می شود، زنان می توانند از طریق کار آنلاین از خانه به درآمد خانواده کمک کنند. سازمان های خصوصی و دولتی می توانند چنین فرصت های کاری آنلاین را برای زنان در پاکستان فراهم کنند. این امر زنان را به کسب درآمد در کنار خانه داری تشویق می کند.
  5.  خانواده های زوجین باید از دخالت بی جا در امور زوجین که ممکن است منجر به ایجاد سوء تفاهم اولیه و در نهایت جدایی شود، خودداری کنند.

نتیجه 

طلاق از نظر جامعه و اسلام یک عمل ناپسندیده است. این ععمل بر افراد مرتبط با آن ازدواج تأثیر منفی می گذارد، اما به زوج ها و فرزندان را مستقیما و با شدت زیادی تحت تأثیر قرار می دهد. شایع ترین عوامل مرتبط با افزایش نرخ طلاق در پاکستان، سوء استفاده جنسی از شریک زندگی، اختلال در عملکرد جنسی، دخالت خانواده ها و ناسازگاری ذهنی بین زوجین است. طلاق با بحران مالی، مسائل روانی متعدد و مسائل اجتماعی و مشکلات کودکان همراه است. کودکان در نتیجه پایان ازدواج رنج زیادی می برند؛ بنابراین باید تا حد امکان بر اساس آموزه های اسلامی نظام خانواده اداره شود.

منافع رقابتی 

در این پروژه تحقیقاتی تضاد منافع وجود نداشت.

منابع و مآخذ: 

Fusch, P. I., & Ness, L. R. (2015). Are We There Yet? Data Saturation in  Qualitative Research. The Qualitative Report.

Anderson, J. (2014). The impact of family structure on the health of children:  Effect of divorce. The Linacre Quaterly, 81(4), 378-387.

doi:10.1179/002436391 4Z.00000000087

Ayub, N., & Iqbal, S. (2012). The factors predicting marital satisfaction: A  gender difference in Pakistan. International Journal of Interdisciplinary  Social Sciences, 6(7), 63-11.

Biernacki, P., & Waldorf, D. (1981). Snowball Sampling: Problems and  Techniques of Chain Referral Sampling.

Braun, V., & Clarke, V. (2006). Using Thematic Analysis in Psychology.  Qualitative Research in Psychology.

Brockel, M., & Jurgen Andreb, H. (2015). The Economic Consequences of  Divorce in Germany: What Has Changed since the Turn of the Millennium.  Comparative Population Studies, 277-312. doi:

http://dx.doi.org/10.12765/CPoS-2015-04en

Doohan, E.-A. M., Carrère, S., & Riggs, M. L. (2010). Using relational stories to  predict the trajectory toward marital dissolution: The oral history interview  and spousal feelings of flooding, loneliness, and depression. Journal of  Family Communication, 10(1), 57-77.

Etikan, I., Musa, S. A., & Alkassim , S. R. (2016). Comparison of Convenience  Sampling and Purposive Sampling. American Journal of Theoretical and  Applied Statistics.

Page | 12

Ferozi, M. (2017). Social Media Blamed for Rise in Divorce Cases. Retrieved  from https://dailytimes.com.pk/136638/social-media-blamed-rise-divorce cases/

Islam, N. (2004). Sifarish, sycophants, power and collectivism: Administrative  culture in Pakistan. International Review of Administrative Sciences, 70(2),  311-330. doi:https://doi.org/10.1177/0020852304044259

Joshi, N. (2018). Effects of Divorce on Men. Retrieved from

https://menwit.com/ effects-of-divorce-on-men

Konstam, V., Karwin, S., Curran, T., Lyons, M., & Celen-Demirtas, S. (2016).  Stigma and divorce: A relevant lens for emerging and young adult women?  Journal of Divorce & Remarriage, 173-194.

doi:https://doi.org/10.1080/10502 556.2016.1150149

Levinger, G. (1966). Sources for marital dissatisfaction among applicants for  divorce. American Journal of Orthopsychiatry, 35(5), 803-807. doi:Levinger,  G. (1966). Sources of marital dissatisfaction among applicants  for10.1111/j.1939-0025.1966.tb02407.x

Nizamuddin, M. (2017, January 26). Rising Divorce Rates in Pakistan - Its  Impact on the individual and Society. Retrieved from

http://blogs.jpmsonline. com/2017/01/26/rising-divorce-rates-in-pakistan its-impact-on-theindividual-and-society/

Qadir, F., de Silva, P., Prince, M., & Khan, M. (2005). Marital satisfaction in  Pakistan: A pilot investigation. Sexual and Relationship Therapy, 20(2), 195- 209. doi:https://doi.org/10.1080/14681990500113260

Ramzan, S., Akhtar, S., Ahmad, S., Zafar, M. U., & Yousaf, H. (2018). Divorce  Status and Its Major Reasons in Pakistan. Sociology and Anthropology, 6(4),  386-391. doi:10.13189/sa.2018.06040

Rosenbaum, A., & O’Leary, K. D. (1981). Marital Violence: Characteristics of  Abusive Couples. Journal of Consulting and Clinical Psychology. Shafer, K., M. Jensen, T., & Holmes, E. (2016). DIvorce Stress, Stepfamily Stress,  and Depression among Emerging Adult Stepchildren. Journal of Child and  Family Studies, 3(26), 851-862. doi:10.1007/s10826-016-0617-0 Spanish Foundation for Science and Technology FECYT. (2017). Parents’  divorce increases risk of health disorders in children. Retrieved from  https:// medicalxpress.com/news/2017-05-parents-divorce-health disorders-children. html

Syed, M. A. (2004). The position of women in Islam- A preogressive view. New  York: State University of New York Press, Albany.

Page | 13

Tartari, M. (2015). Divorce and the cognitive achievement of children.  International Economic Review, 56(2), 597-645. doi:10.1111/iere.12116  Technology, S. F. (n.d.).

Vezzetti, V. (2016). New approaches to divorce with children: A problem of  public health. Health Psychology Open, 3(2). doi:https://doi. org/10.1177/2055102916678105

Vrouvas, M. (n.d.). The Effects of Divorce on Soceity. Retrieved from  https://info. legalzoom.com/effects-divorce-society-20105.html Zare, S., Aguilar-Vafaie, M. E., & Ahmadi, F. (2017). Perception of Identity  Threat as the Main Disturbance of Iranian Divorced Women: A Qualitative  Study.

Journal of Divorce and Remarraige, 58(1).

doi:https://doi.org/10.1080/10502 556.2016.125790

کد خبر 19007

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 10 =