ترجمه و تلخیص : محمد رسول الماسیه
شخصیت های سرشناس دینی در میان مسلمانان ژاپن
آقای دکتر Qayyim Naoki Yamamoto چند سال پیش ٬ در مقاله ای که ترجمه انگلیسی آن در سایت traversingtradition.com [1]درج گردیده به معرفی شش عالم اسلامی جامعه مسلمانان ژاپن پرداخته و فعالیت های تبلیغی و علمی آنها را مرور کرده است.عنوان مقاله او" تفکر در باره اسلام در جامعه غیر مسلمان " بوده که در مجموعه برنامه "شرق اسیا و اسلام: گذشته، حال، اینده"در" مرکز مطالعات اسیا و خاور میانه" ارائه گردیده است.
نویسنده در مقدمه مقاله به محورهای زیر اشاره می کند و مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد:
-ژاپن جوان ترین جامعه اسلامی شرق اسیا را دارد و اولین مسجد در کوبه در دوران میجی (۱۸۶۸-۱۹۱۲)ساخته شده است. ژاپن در کنار چین قرار گرفته که قدیمی ترین مسجد شرق اسیا را که در قرون هفتم یا هشتم ساخته شده در خود جای داده است. در شرق اسیا ،هم جوانترین و هم قدیمی ترین سنت اسلامی، دیده می شود.
-چندین تحقیق در مورد اسلام در ژاپن وجود دارد اما همگی به مسلمانان دوره میجی پرداخته اند.اما تفاوت زیادی بین مسلمانان ژاپن در آن زمان و مسلمانان ژاپن در قرن بیست و یکم وجود دارد.بعد از جنگ جهانی دوم مسلمانان ژاپن بیشتر ساخته سیاست های استعمار گرانه ژاپن بودند. بعضی صاحب نظران معتقدند آنها مسلمانان ساختگی دروغین بوده اند.دولت ژاپن این افراد را به چین و کشورهای شرق و جنوب شرق آسیا می فرستاد تا با جمع آوری اطلاعات از مسلمانان آن مناطق ، به تدوین سیاست های استعماری دولت کمک کنند.بعضی یاد داشت ها و مقالات از مسلمانان آن زمان باقی مانده است، اما باید دقت لازم را داشته باشیم، چرا که، الله اعلم ، آیا آنها مسلمانان واقعی بوده اند یا خیر. شناخت ما از مسلمانان نباید تحت تاثیر دولت ها باشد.هدف من ایجاد هویت برای مسلمانان ژاپن است بگونه ای که در "امت اسلامی" قرار گیرند.
-در ژاپن هم اکنون حدود دویست هزار مسلمان زندگی می کنند که اکثر آنها خارجی و از کشورهای پاکستان و بنگلادش و اندونزی هستند و برای کار کوتاه مدت به ژاپن آمده اند. تعدادی از آنها در ژاپن ازدواج کرده و اقامت دائم گرفته اند. تعداد ژاپنی های مسلمان مشخص نیست و از پنجاه تا صد هزار نفر ذکر می شود. اکثر این افراد بخاطر ازدواج با مسلمانان خارجی، مسلمان شده اند.بیشتر این گروندگان به اسلام زنان بوده اند. مردهای ژاپنی گرویده به اسلام کمتر از ۱۰۰۰نفرند.
نسل دوم و سوم این ازدواج ها فرزندانی هستند که پدران پاکستانی و بنگلادشی دارند و در مساجد حضور دارند و فعالیت می کنند. انجمن اسلامی ژاپن با استفاده از ژاپنی هایی که در الازهر مصر و مدارس علمیه عربستان تحصیل کرده اند کلاس های آموزشی اعتقادی برای این افراد برگزار می کند.
-معمولا از من سوال می شود موقعیت مسلمانان در ژاپن را چگونه می بینید؟خیلی ها فکر می کنند ژاپنی ها اسلام و مسلمانان را پدیده غیر خودی و مطرود می دانند و امیدی برای رشد اسلام در کشور غیر مسلمان نمی بینند.اگر چه من می پذیرم که مسلمانان ژاپن "سوپر اقلیت" هستند ،اما نباید فراموش کنیم تعامل بین ژاپن و جهان اسلام فقط از ۱۵۰ سال پیش آغاز شده است.لذا تاریخ ما خیلی جدید است. تاریخ نشان می دهد که بعد از قرار گرفتن یک سرزمین در حاکمیت اسلام ، لا اقل ۴۰۰ سال طول کشیده است تا اکثریت مسلمان شوند و اسلام بومی شکل بگیرد. ژاپن تحت حاکمیت اسلامی نیست. اما برای گسترش و بومی سازی اسلام در حد همین اقلیت، زمان لازم است.( نویسنده مقاله، بومی سازی اسلام را در سه مرحله "ایجاد هویت"، " ترجمه" و " تفصیل و ایده پردازی" تعریف می کند و هر کدام از این مراحل را شرح و بسط می دهد و اشاره می کند که در ژاپن در مرحله " هویت سازی" برای این اقلیت هستیم و اندک کارهای "ترجمه" نیز انجام شده است.
در دوره امپراطوری ودر جنگ جهانی دوم بیشتر مسلمانان آموزش دیده و پرورده سیاست های استعماری دولت ژاپن بودند.لذا سخت است که نیت واقعی آنها را درک کرد.اما مسلمانان تعدادی کارهای نوشتاری تولید کردند مانند خاطرات سفر حج یا سفر به خاور میانه و چین.
تاناکا ایپی Tanaka Ipeii کتابهایی از مسلمانان چینی ، مثلا کتاب "سیره النبویه " را به ژاپنی ترجمه کرد.
او هم چنین قرابت اسلام با شنتویسم و ناسیونالیسم ژاپنی را مورد بحث قرار داد.
من در کتابهای آن دوره مشکلاتی دیده ام.مثلا بعضی ژاپنی نمی توانند بین احترام به امپراطور و احترام به "الله"تفکیک قائل شوند. هر چند انها سعی کرده اند بر اساس الهیات موضوع را توضیح دهند، اما تلاششان ثمر ندارد و کارشان شبیه یک کار تبلیغ (پروپاگاندا)سیاسی صرف است.
در دوران معاصر بعضی مسلمانان با تاکید بر این دوره تاریخی سعی دارند مسلمانان دوره امپراطوری را به مسلمانان کنونی ربط دهند.
اما من باور ندارم این بیان از تاریخ درست باشد.
بعد از جنگ جهانی دوم ناگهان فعالیت های مسلمانان ژاپن محو می شود ، در کنار قطع حمایت امپراطوری از مالزی و اندونزی و چین...
بعلاوه علمای مسلمان ژاپن نزد غیر مسلمانان شناختهشده نیستند. بر خلاف علمای مسیحی که شهرتی دارند.شاید علت آن باشد که مسلمانان فقط براساس نفع سیاسی عمل می کردند.
فراتر اینکه خیلی سخت است پیامی فلسفی یا اخلاقی از کارهای آنها اخذ کرد.
-امروزه در ژاپن قرآن و تعدادی از کتابهای حدیث مانند صحیح بخاری و صحیح مسلم به ژاپنی ترجمه شده اند.صدها کتاب اسلامی موضوعاتی مانند مفهوم "الله" ، مفهوم نبوت و معنی عبادت را توضیح داده اند.اما اینها تعداد کمی کار تولیدی ، با عمق کم ، هستند.تعداد کمی اساتید و علمای اسلامی ترجمه کتابهایی با موضوع عقیده و فقه و کلام و... را آغاز کرده اند.در زمینه فقه، اکثر مسلمانان ژاپن شافعی هستند و دلیل آن تاثیر پذیرفتن از مسلمانان اندونزی بوده است.
من خودم در ترکیه تحصیل کرده و تابع فقه حنفی هستم که پیروان آن در ژاپن بسیار اندک هستند.
علمای اسلامی امروز ژاپن دارای زمینه های تحصیلی متفاوت هستند.
اکثر آنها در کشورهای خاورمیانه مانند مصر و عربستان سعودی و سوریه و بعضی نیز در کشورهایی مانند مالزی و ترکیه تحصیل کرده اند.
مشخصا ایران و ترکیه و عربستان ابتکاراتی را برای فعالیت هایشان در قبال مسلمانان ژاپن داشته اند.
هویت و فعالیت های مسلمانان ژاپن توسط محلی که تحصیل کرده اند و کشور اسلامی که از انها حمایت می کند شکل می گیرد.
آقای موری موتو نویسنده مقاله با این پیش فرضها و توضیحات مقدماتی ،به معرفی شش عالم می پردازد که بین مسلمانان این کشور شهرت دارند. او در مقام معرفی هر عالم، باز هم زوایایی از جامعه اسلامی ژاپن را مورد اشاره قرار می دهد و نقد می کند[2]:
۱-شیخ سعید ساتو: اکنون در انجمن اسلامی ژاپن و در مرکز فرهنگی عربستان فعالیت می کند.او در موریتانی و عربستان سعودی تحصیل کرده است و قرآن را به زبان ژاپنی ترجمه کرده است.
۲-شیخ ابراهیم ساوادا شیعه است و در ژاپن شیعیان کم یابند. او نیز قرآن را به ژاپنی ترجمه کرده است. او در ایران درس خوانده و اکنون در سفارت ایران کار می کند.
با حمایت سفارت ایران تعداد زیادی از مسلمانان در دانشگاه بین المللی المصطفی حضور می یابند.
مسجد جامع که بزرگترین مسجد توکیو است سازمان اصلی فعالیت های ترکیه در ژاپن است.این مسجد زیر نظر سازمان ادیان ترکیه اداره می شود فعالیت های حمایتی از مسلمانان نیز دارد.آنها برنامه مذهبی، برنامه های فرهنگی و کلاس های آموزش قرآن و مطالعات اسلامی اجرا می کنند.
سفارت خانه های ایران و ترکیه و عربستان هر کدام ترجمه های خود را از قرآن منتشر کرده اند.این برای غیر مسلمانان ژاپنی که علاقه به مطالعه اسلام دارند گیج کننده است. زیرا آنها با سه ترجمه در فضای مجازی بصورت آنلاین مواجه می شوند.
نکته این استکه دریافت کمک و پشتیبانی خارجی ممکن است به جنگ ایدئولوژیک منتهی شود.من در گفتگو با مسلمانان خارجی متوجه می شوم که چقدر علاقمند هستند اسلام را به مردم ژاپن معرفی کنند.
من از آنها می پرسم اسلام را بخاطر کی می خواهید معرفی کنید؟ بخاطر مخاطبان ژاپنی یا بخاطر خودتان تا ثابت کنید فهم شما از اسلام درست است؟
این یک مشکل بیرونی نیست.بلکه از درون خود ما مسلمانان ژاپن برخاسته است.زیرا هنوز استقلال علمی برای خود ایجاد نکرده ایم.
تعداد کمی از مسلمانان برای سرمایه گذاری در زمینه آموزش اسلامی و کسب علم ارزش قائل هستند و به همین خاطر ما نیازمند و وابسته به کمک خارجی هستیم که همیشه با خود یک پیوست دارد.نهایتا این وضعیت باعث خواهد شد مسلمانان ژاپن عروسک منافع سیاسی سایر ملت ها شوند.
باید تاکید کنم که من در مقام قضاوت نسبت به فعالیت مسلمانان خارجی در ژاپن نیستم.مثلا من هر سه ترجمه قرآن را خوانده ام ، هر سه قابل قبول هستند و برای مطالعه غیر مسلمانان مفیدند.ما باید در خصوص تکیه بر دیگران که می خواهند منافع سیاسی خودشان را در ژاپن تحمیل کنند محتاط باشیم.
ضروری است که ما هویت و استقلال خود رابنا نهیم و بر آموزش خودی سرمایه گذاری کنیم. مخصوصا بر آموزش نسل آینده .
۳-شیخ احمد مائنو نمونه ای از یک مسلمان ژاپنی است که در زمینه آموزش لسلامی فعال است.او در سوریه تحصیل کرده و بر آموزش جوانان متمرکز است.او کلاس های یکشنبه و کلاس های آزاد برای غیر مسلمانان ژاپنی در دانشگاه ها برگزار می کند. به کودکان تجوید می آموزد.شیخ احمد دارای چشم انداز و برنامه است و به نسل آینده توجه دارد.
او اخیرا کتاب بدایه الهدایه غزالی را به زبان ژاپنی ترجمه کرده است.
۴-حسن ناکاتاکو دارای مدرک دکترا از دانشگاه قاهره و متخصص اندیشه های سیاسی ابن تیمیه است.
او استاد دانشگاه یاماگوشی و دانشگاه دوشیشا ، مشهورترین دانشگاه کیوتو ،است.
بیشتر روشنفکران مسلمان ژاپن شاگرد دکتر حسن بوده اند.
ترجمه او از قرآن به زبان ژاپنی توسط انتشارات بزرگ "ساکو هینشا" چاپ شده است.
او در کنار آثار ابن تیمیه ، کتابهایی از فقه حنفی رانیز به ژاپنی ترجمه کرده است.شاید اینها اولین کارهایی در ادبیات ژاپنی باشند که فقه اسلامی را معرفی کرده اند و آقای حسن به پیشگام مطالعات اسلامی در ژاپن مشهور شده است.
کتاب او با عنوان "شریعت چیست" ، یکی لز اولین متون اسلامی برای بیان فلسفه شریعت و تقدس آن است.او زیر نظر شیخ ناظم ترکیه ای ، در باره تصوف مطالعه و تحقیق کرده لست.
از این حیث استاد حسن یک شخصیت بی نظیر در میان مسلمانان ژاپن است که هم زمینه های متنوع مطالعات اسلامی داشته و هم تصوف نقشبندی را زیر نظر یک شیخ ترک آموزش دیده است.
پرفسور حسن نه تنها بخوبی با مسلمانان ژاپن مرتبط است بلکه در محافل دانشگاهی ژاپن نیز سرشناس است.
مثلا پروفسور اوچیدا تاستورو ، یکی از پیشگامان فلسفه در ژاپن و متخصص در ادبیات فرانسوی،با او در باره نگاه اسلام و چالش هایی که جامعه ژاپن مواجه است مصاحبه کرده است.خوشبختانه پروفسور حسن نه تنها جامعه اسلامی، بلکه عموم مردم ژاپن را مخاطب قرار می دهد.از طریق کتابهای او آشنایی با آموزه های اسلامی در ژاپن ریشه دار می شود و دیگر جامعه ژاپن نسبت به "اسلام" و" مسلمانان" آن احساس بیگانگی سابق را ندارد.یکی از آخرین کتابهای او با عنوان " چگونه جهان را فتح کرد" یک راهنمای آموزشی برای نوجوانان است.منظور از "فتح" در اینجا تسلط بر نفس و حفظ تعادل آن است.
این کتاب نوجوانان ژاپن را که زیر فشار و استرس اجتماعی هستند هدف قرار داده و نیازهای آنها را از نگاه اسلام پاسخ می دهد.
۵-خانم شیخه "خالوا کائوری ناتاکا" همسر شیخ حسن نیز نقش مهمی در جامعه اسلامی ژاپن ایفا کرده است.او اولین زن عالمه مسلمان تاریخ ژاپن است که در دهه ۱۹۸۰ یک نشریه اسلامی را بنا نهاد و قبل از آن رسانه ای وجود نداشت که مسلمانان ژاپن را به یکدیکر مرتبط کند.او هم چنین تفسیر جلالین را به زبان ژاپنی ترجمه کرد . تا جائیکه می دانم این اولین تفسیر قرآن ترجمه شده به زبان ژاپنی بوده است.
او در باره سیره نبوی و تصوف قلم زده است و بانوان مسلمان ژاپن را به رعایت آداب اسلامی مثلا از طریق رعایت حجاب فراخوانده است.
(این خانم حدود ۱۴ سال پیش از دتیا رفته است)شیخ حسن و همسرش در خصوص کسانی که اسلامشان را مخفی نگاه می دارند تاکید دارند که مسلمان بودن باعث افتخار است و عمل به احکام اسلامی باعث کمال می شود.
من خودم بعد از مطالعه کتاب شیخه خالوا با عنوان شناخت خدا مسلمان شدم.
در آن زمان من شناخت درستی از اسلام نداشتم و آنچه می دانستم از از تبلیغات اسلام هراسانه رسانه های غربی ناشی شده بود.
کتاب شیخه خالوا زندکی مرا تغییر داد.اگر چه او یک کتاب اسلامی کلاسیک عربی را ترجمه کرده بود اما توضیحات او به زبان ژاپنی بسیار زیبا و قلم او بسیار شیوا بود که مستقیما به قلب من نشست.
من در پایان مطالعه آن کتاب تصمیم گرفتم که مسلمان شوم و یکسال بعد رسما مسلمان شدم.
۶-اخرین مسلمان تحصیل کرده ژاپنی که معرفی می کنم آقای "مجاهد ماتسویاما یوحیی" است.او نیز شاگرد شیخ حسن و شیخه خالوا بوده است.او متولد سال ۱۹۸۴ است و دکترای خود را از دانشگاه مطالعات خارجی توکیو اخذ کرده و اکنون اندیشمند پیشگام ژاپن در زمینه "علم کلام "و "فقه" است.او کتابهای زیادی در باره زندگی در ژاپن بعنوان اقلیت مسلمان تالیف کرده است.قبل از او ما به ترجمه هرچه بیشتر متون کلاسیک اسلامی توجه داشتیم. اکنون مسلمانان ژاپن در حال درک موقعیت خود بعنوان یک اقلیت در جامعه هستند.
پرفسور مجاهد نیز یکی از صاحب نظران ژاپنی الهیات کلاسیک اسلامی است.
او در سال ۲۰۱۶ کتاب عقائد النسفیه را که کتابی کوچک در بیان اصول اعتقادات است ترجمه کرد و شرح خود را بر آن نگاشت که در ۵۰۰ صفحه منتشر شد.خیلی ها فکر می کنند سنت و تحصیلات اسلامی در ژاپن وجود ندارد.اما کتابهای پرفسور مجاهد، مسلمان ژاپنی که توانسته بر عقائد النسفیه شرح بنویسد، چیز دیگری می گوید.
موقعیت مسلمانان را در سایر کشورهای غیر اسلامی ببینید.تحصیل کردگان اندکی توانسته اند چنین کار مهمی انجام دهند.
دکتر مجاهد نیز مانند پرفسور حسن در میان غیر مسلمانان فعال است.
او تعدادی مقاله در باره تاریخ اسلام و آموزه های اسلامی در نشریه "گن رون" (دیدگاه ها) ، نشریه ای که فلاسفه بزرگ ژاپن در آن مطلب می نویسند ، به چاپ رسانده است.
از آنجا که جامعه ژاپن گفتمان خود را دارد وتمدن اسلامی نیز تاریخ خود را دارد ، آقای مجاهد مسلمانان ژاپن را تشویق می کند هم مطالعات اسلامی و هم سنت روشنفکری ژاپن را درک کنند.فقط مطالعه علوم اسلامی و فقط مطالعه فرهنگ ژاپنی کفایت نمی کند.ما باید در زمینه هر دو تمدن مطالعه کنیم و اشراف داشته باشیم.
نویسنده مقاله در پایان ضمن جمع بندی مطالب و با اشاره به موضوع مهم کمبود تحصیل کردگان زن در میان مسلمانان ژاپنی تعدادی از آثار تالیفی و برنامه های خود را ذکر می کند:
ترجمه "کتاب الفتوه" تالیف ابو عبدالرحمن سولامی(این کتاب را از آن جهت ترجمه کردم که اشتراکات فرهنگی بین جوامع اسلامی و جامعه ژاپن را بیان کنم.من یک اشتراک بین "فتوت" و مفهوم بوشیدو(فلسفه سامورائی ) احساس کردم.
فتوت یعنی کمک به دیگران برای خاطر خالق ، مفهوم گمشده جامعه سرمایه داری و ماشینی ژاپن است.
فعالیت دیگر من معرفی تصوف از طریق مقایسه با "شونن مانگا" بوده است.مانگا و انیمیشن در ژاپن فقط سرگرمی نیستند بلکه شیوه ای برای حفظ ارزش های سنتی مانند استادی و شاگردی و توبه و تولد دوباره معنوی است. من با بیان مطالب شونن مانگا سعی کردم مفهوم تصوف در تمدن اسلامی را مخاطبان معرفی کنم.
کار بعدی من بحث در باره امکان ایجاد فرهنگ ژاپنی اسلامی است.فرهنگ ٬ قدرت بی نظیری برای رساندن دیدگاه های اسلامی به غیر مسلمانان دارد.چه مفاهیم و فلسفه هایی در زیبایی شناسی ژاپنی ، ممکن است برای بیان ایده های اسلامی نا به مخاطبان ژاپنی مفید باشد؟
نظر شما