عنوان و نویسنده : A Typology of People-to-People Diplomacy---Mar 12, 2020
by:Kadir Jun Ayhan قدیر جون آیهان
قدمت دیپلماسی به عنوان یک رویه به اندازۀ زمانی است که مردم شروع به تعامل با دیگران کردند. دیپلماسی در هستۀ خود، مستلزم اجرای شیوههای ارتباطی و نمایندگی برای حفظ صلح بین سیاست های بیگانه است. من دیپلماسی مردم با مردم (P2P - م.ب.م) را به عنوان تعاملات مبتنی بر ارتباطات عمدی، سیاسی و فرامرزی بین گروه هایی از مردم برای عموم، به جای منافع خصوصی که پیامدهای سیاست خارجی دارند تعریف میکنم. این تعریف، تعاملات م.ب.م را که غیردیپلماتیک هستند، استثنا نمیکند، به عنوان مثال، تبادلات بینالمللی محض که اهداف سیاسی یا ارتباطی با سیاستهای خارجی ندارند، یا ضد دیپلماتیک نیستند.
در این جستار، من میخواهم گونه شناسی دیپلماسی م.ب.م را بر اساس دو بعد معرفی کنم. بعد اول مشخص میکند که آیا ابتکارات م.ب.م به دنبال نفوذ سیاسی از طریق فرآیندهای پایین به بالا یا از بالا به پایین است. از بالا به پایین، به ابتکارات سیاسی اشاره دارد که از سطح رهبری شروع شده و با هدف مشارکت دادن عموم مردم صورت میگیرد. در حالی که از پایین به بالا، به ابتکاراتی اطلاق میشود که از سطح مردمی شروع شده و هدف آنها ایجاد تغییر سیاسی در سطح رهبری است.
در حالی که برخی از این تبادلات توسط دولت ها آغاز میشود، نقش دولتها به طراح، آغازگر، تسهیل کننده و میانجیِ این تبادلات محدود میشود. بیشتر این فرآیندها - ارتباطات بین فردی، ایجاد روابط، اجتماعی شدن و تشکیل هویت مشترک - خارج از کنترل دولت اتفاق میافتد. هدف این تبادلات، ایجاد نتایج سیاسی به شیوه ای از بالا به پایین است – دولت ها عمداً از موکلان خود برای دستیابی به اهداف سیاست خارجی خود استفاده میکنند. از سوی دیگر، این خود مردم هستند که معمولاً تبادلات م.ب.م را آغاز میکنند، نه صرفاً برای تعامل با همتایان خود، بلکه برای شکل دادن به فرآیندهای سیاسی، به شکلی از پایین به بالا، یک مرحله در یک زمان، و برای داشتن تأثیر کلی.
بعد دوم در گونه شناسی مشخص می کند که آیا این ابتکارات مکمل یا مخالف فعالیت های مستقیم دیپلماسی عمومی دولت داخلی هستند. مدل مکمل به فعالیتهای م.ب.م اشاره دارد که در راستای اهداف سیاست خارجی کشور خود بوده و سایر فعالیت های دیپلماسی عمومی آن را تکمیل می کند. برنامه های مبادله ای که توسط دولت آغاز می شود، به ویژه برنامه های بلندمدت، در قالب بستۀ مکمل از بالا به پایین قرار می گیرند، در حالی که برنامههای خصوصی مشابه، که اهدافی مشابه اهداف دولت داخلی دارند، در قالب بستۀ مکمل از پایین به بالا قرار میگیرند.
الگوی تکمیلی به فعالیتهای م.ب.م اشاره دارد که خلاء ایجاد شده بر اثر فقدان فعالیت های رسمی دیپلماسی عمومی را پر می کند؛ به طور بالقوه، اما نه لزوماً، به دلیل روابط متخاصمی که بین کشور اصلی و کشورهای هدف وجود دارد. برنامههای تکمیلی از بالا به پایین میتواند شامل برنامههای تبادلات م.ب.م توسط دولت یا حمایت شده در کشورهای متخاصم باشد، که نمایندگی رسمی دولت محلی محدود است. برای مثال، دولت کره جنوبی نمی تواند مانند سایر کشورها، رویدادهای دیپلماسی عمومی را در کره شمالی سازماندهی کند. این یک خلاء ایجاد میکند. تبادلات م.ب.م تحت تحریم دولت در امتداد مرز، در عین حال که محدودیت دارد، می تواند به عنوان نماینده ای برای تکمیل اهداف دیپلماسی عمومی کره جنوبی در کره شمالی عمل کند. برنامههای م.ب.م مشابهی که توسط خود مردم و با مردم کشورهای متخاصم آغاز می شوند، نمونههایی از دسته بندی تکمیلی از پایین به بالا هستند.
آخرین شکل مدل خصمانه، به ابتکارات مردمی اشاره دارد که تصاویر و یا سیاست های دولت ها را از طریق تعامل و برقراری ارتباط با مردم، بهصورت فراملی، به چالش میکشند. مدل خصمانه، لزوماً از پایین به بالاست. بهترین نمونۀ این بسته، الگوی بومرنگ شبکههای حمایت فراملی است که از طریق آن، غیرنظامیان با به کارگیری تاکتیک های مختلف، قصد دارند به طور غیرمستقیم بر سیاست های دولت ها تأثیر بگذارند. علاوه بر این، برخی از بازیگران غیردولتی نیز ممکن است بخواهند تصاویر یا هویت های خاصی را دربارۀ کشورشان که با سیاستهای دولت اصلی خود مخالف هستند، تغییردهند یا به چالش بکشند، زیرا از تصویر یا سیاستهایی که دولتشان ارائه میکند، ناراضی هستند.
من ابتکارات دیپلماسی عمومی از بالا به پایین را که به هر طریقی شهروندان داخلی را شامل میشود، به عنوان طرحهای م.ب.م برخلاف طراحی و حمایت دولت از این برنامه ها میدانم؛ به این دلیل که ارتباطات بین فردی و فرایندهای شکلگیری روابط و نتایج این فرآیندها، خارج از کنترل مستقیم دولت اتفاق میافتد. نمونههایی از دیپلماسی میانجی م.ب.م نیز وجود دارد که اغلب شامل ارتباط بین فردی بین افراد گروه های دور افتاده است. در ادبیات اخیر در مورد دیپلماسی عمومی، که به دیپلماسی عمومی جدید نیز خوانده میشود، اتفاق نظر وجود دارد که بعد بلندمدت دیپلماسی عمومی، عمدتاً در مورد ایجاد و مدیریت روابط با سهامداران استراتژیک است.
تمام روابط، امری اجتماعی است و برای حفظ پایداری، نیازمند عاملیت افراد است. توجه داشته باشید که افراد کارگزار، ساختارهای خاصی مانند وزارتخانه ها، سفارتخانه ها و انجمن ها هستند و این نمایندگی نیز در عملکرد کارگزاران و نتایج این اقدامات، تأثیر مستقیم دارد. روابط توسط افراد و بین افراد، گاهی به نمایندگی از سازمان ها، اما نه مستقیماً با نهادها یا کشورها، مگر اینکه به معنای استعاری باشد، ایجاد و حفظ می شود. در حالی که دیپلمات های رسمی دولتی می توانند با ذی نفعان استراتژیک خارجی، روابط برقرار کنند، نقش دولت در ابتکارات دیپلماسی عمومی، رابطه ای محدود به طراحی و تسهیل تعاملات بینفردی بین مردم داخلی و خارجی است؛ در حالی که این افراد هستند که این روابط را ایجاد و حفظ می کنند. بازیگران غیردولتی و ذی نفعان داخلی، برای ایجاد و حفظ روابط اجتماعی، تا حدی به دلیل فرصتهای بیشتر و هزینههای نگهداری، مجهزتر هستند. غیرنظامیان معمولاً در تعاملات خود در مقابل غیرنظامیان، اقتدار یکسانی دارند، که باعث میشود ارتباطات و تماس آنها مؤثرتر و پایدارتر شود. افراد فراسوی مرزها، اغلب در تعاملات خود با یکدیگر، ارتباط «نزدیک، مستقیم، تجربی و جامعهشناختی» دارند تا ارتباطات «دور، میانجی و سطحی» از طریق فرهنگ، رسانه و اخبار بینالمللی.
من معتقدم که این گونه شناسی و تعیین مرزها به عنوان اولین گام در نظریه پردازی دیپلماسی م.ب.م ضروری است، زیرا به ما کمک میکند تصمیم بگیریم که پدیدۀ مورد مطالعه چیست.
منبع:
https://uscpublicdiplomacy.org/blog/typology-people-people-diplomacy
نظر شما