بلوچستان در شب هنگام ۲۶ اوت (05 شهریور 1403)، زمانی به صحنه رقص مرگ تبدیل شد که تروریستها با ۴۴ حمله هماهنگ علیه ایستگاههای پلیس، خطوط راهآهن، بزرگراه ها و مواضع نظامی، جان ۷۳ نفر را گرفتند. به گفته مقامات محلی، تا عصر آن روز، درگیریها با تروریستها منجر به شهادت ۳۸ غیرنظامی و ۲۴ سرباز و کشته شدن ۲۱ تروریست شد. مرگبارترین حمله در جادهی راداشام، که بلوچستان را به پنجاب متصل میکند، رخ داد؛ جایی که مهاجمان ۳۵ اتوبوس و کامیون را به آتش کشیدند و ۲۳ مسافر پنجابی را پس از بازرسی کارت شناسایی، در برابر اعضای خانواده به قتل رساندند.
تروریستها، علاوه بر پل راه آهن که پایتخت استان را به سایر نقاط کشور وصل میکنند، پلهای راه آهن متصل به ایران را نیز هدف قرار دادند. بدون شک، چنین حملات هماهنگ علیه املاک دولتی و خودروهای مسافربری در این استان پهناور اما کمجمعیت، بدون حمایت یک قدرت بزرگ امکان پذیر نبود. در این راستا، وسعت بلوچستان به عرصهای برای منازعه ژئوپلیتیکی بین چین و آمریکا تبدیل شده است.
برای اولین بار، گروه موسوم به BLA (ارتش آزادیبخش بلوچستان)، که یکی از بزرگترین گروههای شورشی قومی علیه دولت مرکزی است، با نام "طوفان تاریک" مسئولیت این حملات را بر عهده گرفت و از حملات بیشتر خبر داد. این گروه با هدف اخراج چین از پروژهی سیپک و تصرف منابع معدنی، با تشویقهای خارجی خواهان استقلال بلوچستان است.
این حملات همزمان با برنامهی دیدار میان ژنرال لی کیومینگ، فرمانده ارتش آزادیبخش چین و ژنرال عاصم منیر، فرمانده ارتش پاکستان انجام شد. پس از ملاقات، چین در بیانیهای ضمن محکومیت حملات مزبور، حمایت خود را از اقدامات پاکستان علیه گروههایی تروریستی اعلام کرد که مخالف سرمایهگذاری چینیها در منطقه هستند. بلوچستان، با بندر آب عمیق گوادر در سواحل دریای عرب، مرکز پروژههای عظیم تحت حمایت مالی چین است.
لین جیان، سخنگوی وزارت خارجهی چین، ضمن محکومیت حملات پنج شهریور اشاره کرد که گروه بیالای پیش از این نیز به منافع و شهروندان چینی در بلوچستان، جایی که چین بندر گوادر را اداره میکند، حمله کرده است.
چین همچنین در تلاش است تا شبکهای از خطوط لوله گاز برای اتصال چین، هند و پاکستان به ایران ایجاد کند. تهران طبق توافق سال ۲۰۱۳ بخش خود را تکمیل کرده و در انتظار اجرایی شدن این پروژه در خاک پاکستان است. این طرح در واقع به عنوان "خط لوله صلح" میان ایران، پاکستان و هند طراحی شده بود اما به دلیل حضور نیروهای ناتو در افغانستان و تحریمهای آمریکا علیه ایران با تأخیر مواجه شد. اگر این پروژه بهدرستی اجرا شود، سیپک میتواند محرکی برای توسعه اقتصادی کل منطقه جنوب آسیا باشد، بهویژه تأثیرات عمیقی بر آینده پاکستان خواهد داشت.
با این حال، رقابت میان قدرتهای جهانی باعث شده که این فرصتهای طلایی با مخاطرات جدی نیز همراه شوند. اگر تصمیمگیران پاکستان در سیاستهای سنتی خود نسبت به بلوچستان بازنگری نکنند، پروژهای چون سیپک میتواند به بروز اختلافات حلنشدنی میان مرکز و واحدهای فدرال منجر شود. بنابراین، در راستای حفاظت از این مسئله حساس، مقامات فدرال باید پروژههای سیپک را با برنامهریزی دقیق و خردمندی به پیش ببرند.
هند نگران است که با دستیابی چین به بندر گوادر از طریق سیپک، ظرفیت نیروی دریایی چین دو برابر شود. علیرغم تضمین چین و پاکستان مبنی بر استفاده صرفاً اقتصادی از این بندر، هند همچنان نسبت به پیشرفتهای گوادر محتاط است. در نتیجه، شورشهای ناگهانی در بلوچستان با این طرحهای جغرافیایی عظیم و پیشرفتهای سیاسی مستقل مرتبط است. این بدان معنا است که دستگاه های اطلاعاتی دشمن افزایش خشونت را موثرترین حربه برای ترساندن چین را از ادامه پروژههای تحول پذیر در منطقه قلمداد می کنند. از این رو، نگرانی اصلی چین افزایش تروریسم در منطقه، بهویژه در نزدیکترین و قابلاعتمادترین متحدش پاکستان است. کشوری که چین ۴۶ میلیارد دلار در پروژه سیپک در داخل آن سرمایهگذاری کرده است.
در این زمینه، برای مانع شدن از پیشرویهای اقتصادی چین، کنگره آمریکا در سالهای اخیر با دامن زدن به نقض حقوق بشر در بلوچستان، در امور داخلی پاکستان دخالت می کند. در صحنه ژئوپلیتیک، آمریکا از سیاست راهبردی "نگاه به شرق" هند در مقابل ابتکار «یک کمربند یک جاده (OBOR)» چین حمایت میکند. گذشته از آن، واشنگتن پیشتر طرح "جاده ابریشم جدید" را برای اتصال جنوب و مرکز آسیا پیشنهاد داده بود. در ۸ فوریه ۲۰۱۲ (19 بهمن 1390)، کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان آمریکا، در جلسه استماع خود درباره بلوچستان، دولت مرکزی پاکستان را به محدود کردن حقوق بلوچها و ارتش پاکستان را به استفاده از تسلیحات آمریکایی علیه مردم خود در بلوچستان متهم کرد. این در حالی است که در آن زمان آمریکاییها با ایجاد دفتری برای طالبان در دوحه قطر، تصمیم خود برای پایان دادن به جنگ علیه تروریسم را عملی میکردند. در اکتبر ۲۰۰۱ نیز برای کشورهای جنوب آسیا مشخص بود که هدف اصلی تجاوز به افغانستان تجزیه بلوچستان و تصرف بندر گوادر بود. اما وابستگی واشنگتن به همکاری پاکستان برای خروج از باتلاق جنگ ۲۰ ساله افغانستان، مانعی بر سر راه این اراده شوم بود. چنانچه، در همین فضای روانی، کنگره با حمایت از حق تعیین سرنوشت در بلوچستان به بلوچها انگیزه استقلال بخشید. پاکستان جلسه استماع کنگره را به عنوان مداخله مستقیم در امور داخلی خود رد کرد. با توجه به سابقه آمریکا در دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر به بهانه حقوق بشر، اسلامآباد معتقد است که دستور کار آمریکا در بلوچستان چیزی فراتر از مسئله حقوق بشر است و هدف آن مقابله با چین به عنوان یک رقیب احتمالی در آسیا است. دههها پیش، خطر گسترش اتحاد جماهیر شوروی به آبهای گرم اقیانوس هند، نخستوزیر پاکستان ذوالفقار علی بوتو را واداشت تا به ریچارد نیکسون رئیسجمهور وقت آمریکا پیشنهاد تأسیس پایگاه دریایی آمریکا در گوادر را بدهد. چین نیز از این ایده حمایت کرد، اما تا زمانی که چین به بندر گوادر دست نیافت، واشنگتن اهمیت این بندر را درک نکرد. این بندر برای چین دروازهای به آسیای میانه و کشورهای خلیج فارس خواهد بود، مناطقی که آمریکا در آنها حضور دارد یا قصد دارد نفوذ خود را حفظ کند .در این دوره، اهمیت بلوچستان برای موفقیت سیپک و ایجاد منطقهای صلحآمیز در جنوب آسیا از هر زاویهای افزایش یافته است.
مقاله نویس: اسلم اعوان
منبع انتشار مقاله: سایت شبکه 24 نیوز پاکستان
نظر شما