هانس هاینریش شدر(Hans Heinrich Schaeder ) ایران شناس آلمانی

هانس هاینریش شدر (زاده ۳۱ ژانویه ۱۸۹۶ در گوتینگن - درگذشته ۱۳ مارس ۱۹۵۷)، یکی از خلاق‌ترین، دانشمندترین و همه‌جانبه‌ترین ایران‌شناسان آلمانی به‌شمار می‌رود. با در نظر گرفتن تسلط او بر رشته‌های مجاور از مطالعات عبری گرفته تا چین‌شناسی، می‌توان او را در معنای کامل کلمه یک خاورشناس دانست. او به عنوان مورخ ادیان شرقی و فلسفه یونانی‌مآبی، گستره عظیم این دانش را از وداها و زرتشت تا اسلام به‌خوبی درک کرده بود.

برخلاف بسیاری از پژوهشگران هم‌عصر خود، شدر فردی خودساخته بود که تحت آموزش صرفاً اروپایی قرار گرفت. ارتباط شخصی او با کشورهای خارج از اروپا تقریباً صفر بود. او هرگز به شرق سفر نکرد و علاقه علمی چندانی به مسائل معاصر خاور نزدیک، خاورمیانه یا شرق دور نداشت. برای شدر، چنان‌که خود اعتراف کرده بود، «شرق» دنیای ایده‌آل‌شده رمانتیسیسم و حکمت بی‌پایان نبود؛ بلکه نقشه‌ای جایگزین برای فرهنگ منحصربه‌فرد غرب به‌شمار می‌رفت. از نظر شدر، فرهنگ غربی آزادی خود را از تنش حل‌نشده میان «مکاشفه مسیحی» و «تعلیم یونانی» به دست آورده بود (گوته به‌عنوان هم‌نوع، صص ۵-۶). به عقیده او، این آزادی هرگز در شرق که دارای فرهنگ‌هایی تک‌علتی بود، به دست نیامد. با این‌حال، شگفت‌انگیز است که شدر چه میزان زمان و خلاقیت خود را به پژوهش در فرهنگ‌های شرقی و به‌ویژه فرهنگ ایرانی اختصاص داد. شدر از نگاه کسانی که او را از نزدیک می‌شناختند، دانشمندی مستقل و پرشور بود که عطش سیری‌ناپذیری برای دانش داشت. او اغلب درگیر ایده‌های پی‌درپی می‌شد که یکی از دیگری نشأت می‌گرفت یا دیگری را دنبال می‌کرد. اما این نبوغ الهام‌بخش هزینه‌هایی نیز داشت. بسیاری از طرح‌های پژوهشی او ناتمام ماندند یا حتی هرگز نوشته نشدند. نه رساله دکتری شدر و نه پایان‌نامه شایستگی دانشگاهی (هابیلیتانسیون) او هرگز به‌طور کامل منتشر نشدند. شدر اغلب میان‌برهایی را انتخاب می‌کرد و به ایراد سخنرانی‌های عمومی درباره موضوعاتی می‌پرداخت که در آن زمان به آن‌ها علاقه داشت یا از او خواسته می‌شد درباره آن‌ها صحبت کند. او سخنرانی پرجذبه و تأثیرگذار بود و اطمینان داشت که سخنانش تالارهای سخنرانی را پر خواهد کرد.

شاگرد شدر شدن کار آسانی نبود. او همواره به‌دنبال دانشجویان بااستعدادی بود که پیش‌نیازهای کار دانشگاهی را تا حدودی برآورده کنند. اگر شاگردی انتظارات او را برآورده نمی‌کرد، به‌راحتی جای خود را به دیگران می‌دادند. با این‌حال، برخی از بهترین شاگردان او تسلیم نمی‌شدند و خود به پژوهشگران برجسته‌ای تبدیل شدند. از جمله می‌توان به اسلام‌شناس مشهور «آنه‌ماری شیمل» (۱۹۲۲-۲۰۰۳) و مورخ برجسته ادیان شرقی «کارستن کولپه» (۱۹۲۹-۲۰۰۹) اشاره کرد. آخرین دانشجویی که با شدر کار کرد، «هانس هلمهارت کانوس-کرده»، پژوهشگر شاهنامه بود.

زندگی و مسیر حرفه‌ای شدر تا حد زیادی تحت تأثیر پدرش اریش شدر (۱۸۶۱-۱۹۳۶) قرار داشت که استاد الهیات پروتستان در چندین دانشگاه بود. سطح بالای آموزش در خانه پدری و مدارسی که او به آن‌ها راه یافت، او را به بهترین نحو برای زندگی خصوصی و دانشگاهی آماده کرد. شدر به این ترتیب به یک نوازنده چیره‌دست پیانو تبدیل شد و حتی در هنر آهنگ‌سازی نیز آموزش دید .

شدر در سال ۱۹۱۴ تحصیلات کلاسیک خود را در دانشگاه کیل آغاز کرد، اما با آغاز جنگ جهانی اول این مطالعات قطع شد. او به‌طور داوطلبانه به‌عنوان بهیار در روسیه و رومانی خدمت کرد (که در آنجا بیش از هر زمان دیگر به «شرق» واقعی نزدیک شد). پس از پایان جنگ، او تحصیلات خود را با «ورنر یگر» (۱۸۸۸-۱۹۶۱) ادامه داد.

«این فریتس کرن» (۱۸۸۴-۱۹۵۰)، مورخ برجسته بود که توجه او را به شرق جلب کرد. کرن به فردی نیاز داشت که بتواند منابع عربی قرون وسطایی درباره کشورهای آلمانی را در زبان اصلی بخواند. شدر نه‌تنها انتظارات او را برآورده کرد، بلکه خاورمیانه و به‌ویژه ایران را به‌عنوان موضوع ارزشمند مطالعات آینده خود برگزید.

«هانس هاینریش شدر» در زمانی بسیار کوتاه موفق به کسب مدارج آکادمیک شد. او در سال ۱۹۱۹ با نگارش رساله‌ای درباره متکلم برجسته اوایل اسلام، «حسن بصری»، مدرک دکتری خود را دریافت کرد و در سال ۱۹۲۲ با پژوهشی در مورد «ابزارها و انگیزه‌های شعری شمس‌الدین محمد حافظ» (مطالعات حافظ) به درجه «هابیلیتانسیون» (پسا دکتری) نائل شد. «اوملیان پریتساک» (۱۹۱۹-۲۰۰۶) که ظاهراً این اثر منتشرنشده را دیده بود، آن را مقدمه‌ای بر هنر شعر کلاسیک فارسی توصیف می‌کند .

در دوران تحصیل، شدر به‌عنوان روزنامه‌نگار فرهنگی در برلین برای نشریاتی همچون گرنتسبوته (Grenzbote) که محافظه‌کار بود کار می‌کرد و در حلقه‌های موقتی محافظه‌کار با گرایش‌های مسیحی در سال‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۲۱ فعال شد .

شدر مطالعات ایرانی را تحت تأثیر مکاتب رقیب فردریش کارل آندریاس و کریستیان بارتولومه آغاز نکرد و در تمام طول زندگی خود مستقل از این دو مکتب باقی ماند. در عوض، او مدیون معرفی به این رشته توسط شخصیت‌های متضادی چون خاورشناس و سیاست‌مدار آلمانی در پروس «کا. ها. بکر» (۱۸۷۶-۱۹۳۳) و پژوهشگر منزوی و چندوجهی «یوزف مارکورات» بود. هر دوی این شخصیت‌ها نه‌تنها موضوع پژوهش‌های شدر، بلکه فرم و ساختار مقالاتش را تحت تأثیر قرار دادند.

در سال ۱۹۲۲، هم‌زمان با اخذ مدرک هابیلیتانسیون، شدر به اولین کرسی استادی خود در برِسلاو منصوب شد و تا سال ۱۹۲۶ در آنجا ماند. این دوره به‌عنوان پرکارترین و پربارترین دوره زندگی او شناخته می‌شود. پریتساک بیان می‌کند که شدر با ارتباط مداوم با متخصصان برجسته و مطالعات مستقل خود، دانش حیرت‌انگیزی در زمینه‌های زبان‌های سامی، ایرانی و ترکی، فلسفه، علم ادیان و زبان‌شناسی عمومی کسب کرد. آثاری مهم مانند «فرم اولیه و تکامل سیستم مانوی» (۱۹۲۷) و «ترکیب‌بندی ازرا ۲-۴» (۱۹۳۰) در همین دوره نوشته شد .

شدر از سال ۱۹۲۶ تا ۱۹۳۱ استاد دانشگاه کونیگسبرگ و برای مدتی کوتاه در دانشگاه لایپزیگ شد. در سال ۱۹۳۰، با درگذشت مارکورات، شدر به جانشینی او در کرسی منحصربه‌فرد فیلولوژی ایرانی و ارمنی در آلمان منصوب شد و از سال ۱۹۳۱ تا ۱۹۴۴ در این مقام فعالیت کرد. این دوره مصادف با حکومت رایش سوم و بی‌شک بحث‌برانگیزترین دوره زندگی شدر بود. او با حکومت جدید نوعی گرایش ملی‌گرایانه مشترک داشت، اما آنچه در این دوره نوشت دلیلی برای گمان بردن بر تأثیرپذیری کارهای علمی‌اش از نژادپرستی بدوی و توسعه‌طلبی فاشیستی به دست نمی‌دهد. علاوه‌براین، شدر همواره درباره دستاوردهای همکاران یهودی خود با احترام می‌نوشت. بااین‌حال، او آلمان را ترک نکرد و نوعی مهاجرت درونی نیز برای شخصیتی همچون او ناممکن بود. به‌جای آن، از ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۵ به‌عنوان مدیر سمینار شرقی دانشگاه برلین فعالیت کرد. با این حال، باید اشاره کرد که شدر به‌نوعی توسط پروپاگاندای نازی به‌عنوان نمونه‌ای از دانشمندی که دوست داشتند نمایش دهند، مورد سوءاستفاده قرار گرفت.

تأثیری که شدر در خارج از آلمان بر جای گذاشت را می‌توان در یک اپیزود از رمان «نور و تاریکی» اثر «سی. پی. اسنو» (۱۹۴۷) دید. شدر در سال ۱۹۴۴ برلین را ترک کرده و به گوتینگن بازگشت. او به‌زودی کرسی طراحی‌شده فیلولوژی شرقی و تاریخ ادیان را در اختیار گرفت و تا زمان مرگش در سال ۱۹۵۷ در این مقام ماند. سال‌های پایانی زندگی او با افسردگی و بیماری همراه بود. این دوره به‌عنوان دوران افول علمی او توصیف شده است. به‌نظر می‌رسد گرایش‌های مذهبی و زیبایی‌شناختی او، که از جمله در گرویدن وی به مذهب کاتولیک نمود یافت، تسلی‌بخش لحظات پایانی زندگی‌اش بودند.

شدر و مطالعات ایرانی

از میان حدود ۲۶۰ اثر (شامل تک‌نگاری‌ها، مقالات، نقدها، ترجمه‌ها، ویرایش‌ها و سخنرانی‌ها)، حدود ۹۰ اثر عمدتاً به مطالعات ایرانی و مانوی اختصاص دارند که نشان می‌دهد این دو موضوع بخش عمده‌ای از آثار علمی او را تشکیل می‌دهند. هدف شدر این نبود که به‌عنوان نخستین ویراستار متون یا اشیای هنری که در نیمه اول قرن بیستم به دست آمده و مطالعات ایرانی را متحول کرده بودند، شناخته شود. او بیشتر دانشمندی ایده‌آل‌گرا بود که نتایج کارهای ویرایشی دیگران را تکمیل کرده و در صورت لزوم، بهبود می‌بخشید.

نمونه‌های مهم

در نقد تصحیح آندریاس و هنینگ از متون مانوی میانه‌پارسی از ترکستان چینی) II ۱۹۳۳( ، شدر تفسیری الهام‌بخش از ترکیب متن مانوی M۲ ارائه داد و نشان داد که این متن، متنی مرکب و درواقع افسانه‌ای اتیمولوژیک متعلق به جامعه دیناوریه آسیای مرکزی است. او همچنین برای نخستین بار نام یکی از شاگردان مانی، پاتیکیوس را در این سند شناسایی کرد) ۱۹۳۴. (

 در مقاله مشارکت‌هایی در تاریخ زبان ایرانی (۱۹۳۵/۳۶)، او خاستگاه مجهولات فارسی میانه با وندهای -īy- و -īh- را تحلیل کرد و با استدلال نشان داد که عنصر دوم از عنصر نخست مشتق شده است.

در مقاله عنوانی پارتی در زبان سغدی (۱۹۳۵)، شدر ریشه‌شناسی صحیح عنوان سغدی wyspyδrʾk و هم‌خانواده‌های آن را شرح داد.

کارهای باستان‌شناسی ارنست هرتسفلد در پرسپولیس تعدادی از کتیبه‌های ناشناخته قدیمی فارسی را فاش کرد. مشارکت‌های شدر در رمزگشایی، خواندن صحیح و تفسیر این کتیبه‌ها بی‌نهایت ارزشمند است. این کارها اضافات و اصلاحات ضروری به گزارش‌های اولیه هرزفلد در مورد این آثار هستند.در مقاله‌اش «درباره کتیبه آریارمنه» (۱۹۳۱، صفحات ۶۳۵-۶۴۵)، شدر ثابت می‌کند که این کتیبه که ادعا می‌کند اعلامیه‌ای از شاه آریارمن (آریارمنا) است، "اصیل اما غیر واقعی" است، یعنی احتمالاً در قرن چهارم پیش از میلاد نوشته شده است. در مقاله‌اش «درباره برخی کتیبه‌های فارسی باستان» (۱۹۳۵)، او بیان می‌کند که یک کتیبه کوتاه فارسی قدیم روی چهار بشقاب نقره جعلی است و از اصالت کتیبه‌ای از خشایارشا و صحت زبان آن دفاع می‌کند.

شدر در مقاله بزرگ خود «مرگ طبیعی خود را مردن» دوباره به مطالعات فارسی قدیم بازمی‌گردد.

یکی دیگر از موضوعات اصلی مطالعات ایرانی شدر، نه‌تنها شگفت‌انگیز بلکه قابل پیش‌بینی، شخصیت و پیام زرتشت بود. آنچه شدر در این زمینه گفت بر اساس یک تحلیل زبان‌شناسی متون بود، که عمدتاً از نتایج بارثولومه بهره می‌برد. با این حال، او وقت خود را صرف مطالعه پیوسته گاتها نکرد. یکی از مثال‌های خوب برای بررسی منابع اوستایی، اگزورسیسم او در مورد "زندیق" (کافر) است .

شدر با نظر کسانی که معتقد بودند تفسیر زرتشت از منابع بعدی (اوستایی جوان، فارسی میانه و فارسی نو) کاملاً غیرمجاز است، هم‌عقیده بود.

شدر در مقالات طولانی خود ایده‌های خود را در مورد زرتشت و پیام او توسعه داد. در «خدا و انسان در پیام زرتشت» (۱۹۳۴)، او تصویر زرتشت را که توسط بارثولومه ترسیم شده بود، با تحلیلی عمیق از نگرانی‌های روحی زرتشت غنی‌تر می‌کند. او عبادت احترام‌آمیز زرتشت از خداوند را و به‌عنوان یک تناقض ظاهری، گفت‌وگوهای زنده و دوستانه او با خداوند را زیر خط می‌زند. او ردپایی از عرفان کهن را کشف می‌کند.

مقاله مهم دیگری که شدر نوشت، «پیام زرتشت درباره نظم راستین» (۱۹۴۰)، نیز بر نگرش دینی زرتشت تمرکز دارد. دکترین زرتشت به هر مؤمن انگیزه‌ای برای مشارکت فعال در مبارزه برای پیروزی نهایی اهورامزدا و علیه نیروهای فریب است. این تصویر از زرتشت، به گفته شدر، با تصویر بعدی که بیشتر در افسانه‌های فارسی میانه از پیامبر وجود دارد، به طور رادیکالی مغایرت دارد.مقاله شدر «خدای زمان ایرانی و اسطوره او» (۱۹۴۱) هنوز هم پس از کتاب یادگاری‌های روبرت چارلز زاهنر در مورد زروان مطالعه ارزشمندی است.اگرچه شدر هنوز از شواهد منیکایی در M۲۸ (ویرایش مجدد هنینگ از متن که ده سال بعد منتشر شد) آگاه نبود، او توانست ثابت کند که افسانه‌های رنگارنگ زروان در دوران ساسانی تولید شده‌اند. سپس شدر به نتیجه شگفت‌آوری رسید که افسانه‌های زروان نمی‌توانند شاهدی از هرگونه ایمان مذهبی باشند، بلکه باید نمادهای ناباوری و شک به مذهب باشند.

شدر در دانشگاه‌های مختلفی از جمله برلین و گوتینگن تدریس کرد و یکی از چهره‌های تأثیرگذار در مطالعات خاورشناسی و ایرانشناسی قرن بیستم بود.

وی در ۱۳ مارس ۱۹۵۷ در گوتینگن درگذشت.

منبع:  Iranicaonline

کد خبر 22656

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 4 =