هامر-پورگشتال، یوزف فرایهر فون (زاده ۹ ژوئن ۱۷۷۴ در گراتس، اتریش - درگذشته ۲۳ نوامبر ۱۸۵۶ در وین)، شرقشناس پرکار اتریشی بود که یکی از مهمترین دستاوردهایش ترجمه کامل دیوان حافظ است.در سال ۱۷۹۱، زمانی که پدرش یوزف هامر، مدیر املاک سلطنتی بود، به شوالیهگری رسید، نام خانوادگی آنها به "فون" تغییر یافت. پسرش یوزف در سال ۱۸۳۶ به مقام "فرایر" (لقب اشرافی در اتریش) دست یافت، پس از آنکه همسر کنت آخر پورگشتال، جین آن کرانستون، عنوان و نشان شوالیهگری همسرش و همچنین املاک هاینفلد در نزدیکی فلدباخ در استان اشتایرمرک را به او به ارث گذاشت. در سیزده سالگی وارد آکادمی شرقی شد و برای تبدیل شدن به دیپلمات در امپراتوری عثمانی آموزش دید و زبانهای عربی، فارسی و ترکی را فرا گرفت. پس از فارغالتحصیلی در سال ۱۷۹۴، مجبور شد سالها منتظر بماند تا فرصتی برای کار در شرق پیدا کند. در این فاصله، او بخشهایی از دایرهالمعارف کتابشناختی «حاجی خلیفه» را ترجمه کرد و اولین اثر علمی خود را منتشر کرد (بررسی دایرهالمعارف علوم شرق، لایپزیگ، ۱۸۰۶). در همان زمان، او برای سفری به ایران آماده میشد که در نهایت هرگز انجام نشد. در سال ۱۷۹۹ به عنوان مترجم در سفارت اتریش به قسطنطنیه اعزام شد. در سال ۱۸۰۰ مأموریتی به شام و مصر برای بررسی رفتار کنسولهای اتریش تحت اشغال ارتش ناپلئون به او واگذار شد. شرایط سیاسی او را مجبور کرد بیش از یک سال را در یک کشتی جنگی بریتانیایی بگذراند تا اینکه در مارس ۱۸۰۱ بتواند به مصر برسد. از اکتبر ۱۸۰۲ تا ژوئیه ۱۸۰۶ دوباره به عنوان دبیر سفارت در قسطنطنیه مشغول به کار شد، اما پس از خدمت به عنوان کنسول در مولداوی، حرفه دیپلماتیک او در سال ۱۸۰۷ به پایان رسید. در دوران حکومت مترنیخ، هامر به دلیل دیدگاههای لیبرال و روشنفکری خود برای خدمت در دستگاه دیپلماسی اتریش مناسب تشخیص داده نشد. تا زمان بازنشستگی خود در سال ۱۸۳۹، او در بوروکراسی دربار امپراتوری و دولت مشغول به کار بود و دیگر فرصتی برای سفر به شرق پیدا نکرد. تنها وظیفه مهمی که او انجام داد، ترجمه «تفکرات» مارکوس اورلیوس به زبان فارسی بود که در سالهای ۱۸۱۹ و ۱۸۲۰ به عنوان هدیهای به شاه ایران عرضه شد. شاه نیز به پاس این کار، نشان شیر و خورشید را به او اعطا کرد. وظایف رسمی او بسیار اندک بود و فرصت زیادی برای او فراهم کرد تا تحقیقات گستردهاش را ادامه دهد که منجر به تعداد قابل توجهی از مطالعات شرقی و ترجمهها شد.هنگامی که فرانسویها در سال ۱۸۰۸ وین را اشغال و شروع به غارت کتابخانهها و موزههای آن کردند، او تلاش کرد تا بخشی از مجموعه دستنوشتههای شرقی را در کتابخانه سلطنتی نجات دهد. در سال ۱۸۲۵، او برای بررسی دستنوشتهها به کتابخانههای بزرگ ایتالیا سفر کرد.
اگرچه هرگز به سمت دانشگاهی منصوب نشد، اما هامر به زودی به عنوان یکی از پیشگامان مطالعات شرقی مدرن شناخته شد. از سال ۱۸۰۹ تا ۱۸۱۸، او هشت قسمت از "Fundgruben des Orients" (عنوان فرانسوی: Mines de l’Orient)، اولین مجله مطالعات شرقی منتشر شده در اروپا را منتشر کرد. پس از ده سال تلاش مداوم، سرانجام در سال ۱۸۴۷ مجوز امپراتوری را برای تأسیس آکادمی امپراتوری علوم دریافت کرد و اولین رئیس آن شد. دولتهای خارجی و موسسات علمی به هامر افتخارات بسیاری اعطا کردند. با این حال، آثار او گاهی به دلیل عدم دقت، سطحی بودن و استفاده غیر انتقادی از منابع نیز مورد انتقاد قرار گرفت. یکی از منتقدان اصلی او، «هاینریش فریدریش فون دیتس» بود که حجم زیادی از نوشتههای خود را به افشای تقلبات و جهل ادعایی هامر اختصاص داد. هامر در سال ۱۸۱۵ با «کارولین فون هینیکشتاین» (متوفی ۱۸۴۴) ازدواج کرد. قبل از مرگش در سال ۱۸۵۶، او قبلاً سنگ قبر خود را با کتیبههایی به ده زبانی که به آنها تسلط داشت آماده کرده بود .مطالعات هامر تقریباً همه به ادبیات و تاریخ مربوط میشد، که او این دو حوزه را از هم جدا نمیدید، زیرا به نظر او، فرهنگ، اخلاق و دین یک ملت در شعر آن صادقانهترین بازتاب را مییافت. تمرکز اصلی او بر امپراتوری عثمانی و تمدن آن بود که اثر بزرگ او، تاریخ ده جلدی امپراتوری عثمانی (پست، ۱۸۲۷-۳۵) به آن اختصاص دارد. او همچنین بسیاری از اشعار ترکی را ترجمه کرد، از جمله ترجمه کامل اشعار باقی و یک تاریخچه چهار جلدی شعر عثمانی که شامل گلچینی از آثار ۲۲۰۰ شاعر است. او با گردآوری مجموعههای عظیم و ترجمه آثار خاص شاعران بزرگ، با ادبیات عربی و فارسی نیز به همین روش برخورد کرد. اثر او، «دیوان حافظ» (اشتوتگارت، ۱۸۱۲-۱۳)، اولین ترجمه کامل دیوان حافظ به یک زبان غربی بود که به یوهان ولفگانگ فون گوته برای خلق "دیوان غربی-شرقی" خود (۱۸۱۸) که یکی از آثار کلاسیک بزرگ ادبیات آلمان است و نیز به عنوان منبع اصلی یادداشتهای گوته (Noten und Abhandlungen) برای دیوان خود عمل کرد. این تاریخ ادبیات در بخش سوم مقدمه هامر، در مورد "افسانهها و تصویرسازیهای شاعران ایرانی (Sagen und Bilderlehre der persischen Dichter)، ایدههای او را در مورد شعر فارسی به عنوان یک پدیده نماینده تاریخ ایران بیان میکند. هامر نمونههایی از ادبیات فارسی را در جلدهایی با عناوین گلگونه مانند "Rosenöl" (عطر گل رز؛ اشتوتگارت و توبینگن، ۱۸۱۳) و "Duftkörner" (دانههای معطر؛ اشتوتگارت، ۱۸۳۶) منتشر کرد. "Mörgenländisches Kleeblatt" (شبدر شرقی؛ وین، ۱۸۱۹) او شامل ترجمه سرودهای زرتشتی علاوه بر نمونههایی از شعر عربی و ترکی است. او همچنین متن فارسی گلشن راز شمس تبریزی را همراه با ترجمه آلمانی آن منتشر کرد. "شیرین" هامر (لایپزیگ، ۱۸۰۹) یک شعر اصلی است که او برای آن از منابع فارسی و ترکی استفاده کرده است. چندین اثر تاریخی او به تاریخ ایران، به ویژه تاریخ ایلخانان اشاره دارد.سهم یوزف فون هامر در مطالعات شرقی فوقالعاده بود، نه تنها از نظر حجم، بلکه به این دلیل که او اغلب اولین کسی بود که در مورد موضوعاتی که به طور گسترده در مورد آنها مینوشت، تحقیق میکرد. اگرچه بیشتر آثار او اکنون منسوخ شدهاند، اما او نقش مهمی در توسعه دانش غربی در مورد تمدنهای کلاسیک خاورمیانه در دوره اسلامی ایفا کرد.
کتابشناسی:
اطلاعات کامل بیوگرافیک و کتابشناختی یوزف فون هامر-پورگشتال را میتوان در آثار وورتسباخ و سولبریگ که در زیر فهرست شده است، یافت.
ویلهلم بیتاک، خدا مشرق است، خدا مغرب است: مطالعهای بر یوزف فون هامر-پورگشتال، وین-زوریخ، ۱۹۴۸.
هاینریخ فردریش فون دیز، بیهودگی و تقلب در ادبیات شرقی همراه با صدها نمونه از جهل آشکار فون هامر در زبانها و علوم، برلین، ۱۸۱۵.
اچ. هپنر، «هامر-پورگشتال و مسئله شرق»، در Österreichische Osthefte ، وین، ۱۹۷۹، صص ۸۹-۹۶.
سپ ریشل، هامر-پورگشتال: در مسیرهای رمانتیک یک شرقشناس اتریشی، گراتس، ۱۹۷۳.
آنهماری شیمل، در Neues Handbuch der Literaturwissenschaft، Band 5. Orientalisches Mittelalter، ویرایش شده توسط و. هاینریش، ویسبادن، ۱۹۹۰، صص ۵۵۱-۵۳.
اینگبورگ اچ. سولبریگ، هامر-پورگشتال و گوته: "ابزاری برای ساحر"، برن، ۱۹۷۳.
آندریاس تیتزه، "درباره نویسنده"، در Morgenlaendisches Kleeblatt، وین، ۱۹۸۱ (چاپ مجدد فکسیمیله، به عنوان Jahresgabe 1981 der Bibliophilen-Gesellschaft).
کنستانت فون وورزباخ، لغتنامه بیوگرافیک امپراتوری اتریش، وین، ۱۸۶۱، صص ۲۶۷-۸۹.
آثار منتخب هامر-پورگشتال:
بررسی دایرهالمعارفی علوم شرق، لایپزیگ، ۱۸۰۶
شیرین، لایپزیگ، ۱۸۰۹
دیوان محمد شمسالدین حافظ، اشتوتگارت، ۱۸۱۲-۱۳
عطر گل رز، اشتوتگارت و توبینگن، ۱۸۱۳
حقیقت و دروغ در ادبیات شرقی، همراه با چند نمونه از دانش عمیق آقای فون دیز در برلین در زبانها و علوم، وین، ۱۸۱۶.
تاریخ هنرهای زیبای فارسی با گلچینی از دوصد شاعر فارسی، وین، ۱۸۱۸.
شبدر شرقی، وین، ۱۸۱۹.
متنبی، بزرگترین شاعر عرب، وین، ۱۸۲۴.
دیوان باقی، بزرگترین شاعر ترک، وین، ۱۸۲۵.
تاریخ امپراتوری عثمانی، ۱۰ جلد، پست، ۱۸۲۷-۳۵.
تاریخ شعر عثمانی، ۴ جلد، پست، ۱۸۳۶-۳۸.
گلشن راز محمود شبستری، پست، ۱۸۳۸.
تاریخ ایلخانان، ۲ جلد، دارمشتات، ۱۸۴۲-۴۳.
تاریخ ادبیات عرب، ۷ جلد، وین، ۱۸۵۰-۵۶.
دانههای معطر، اشتوتگارت، ۱۸۳۶؛ چاپ دوم، ویرایش شده توسط فردریش بودنشتدت، اشتوتگارت، ۱۸۶۰.
خاطرات من از زندگی ۱۷۷۴-۱۸۵۲
منبع: Iranicaonline
نظر شما