مقایسه شایستگی کارآفرینی در زنان کارآفرین در مقیاس خرد، کوچک و متوسط در اندونزی (بخش اول)

زنان کارآفرین در اندونزی نقش مهمی دراداره بنگاه‌های اقتصادی درمقیاس خرد، کوچک و متوسط ایفا می‌کنند.

نویسنده : ورنی ی. اسماعیل

چکیده

زنان کارآفرین در اندونزی نقش مهمی دراداره بنگاه‌های اقتصادی درمقیاس خرد، کوچک و متوسط ایفا می‌کنند. آنها به عنوان نیروی محرکه اقتصاد اندونزی به طورکلی و به ویژه برای بهبود رفاه خانواده نقش بسزایی دارند. این تحقیق با هدف مقایسه شایستگی ‌های کارآفرینی در زنان کارآفرین به عنوان مجموعه‌ای از ویژگی‌ها و مهارت‌های اصلی آنها برای تبدیل شدن به کارآفرینان موفق در مقیاس خرد، کوچک و متوسط انجام شده است. این تحقیق به صورت پیمایشی و میدانی با استفاده از پرسشنامه طراحی شده است. داده‌ها با استفاده از روش آماری ناپارامتری، یعنی آزمون U من-ویتنی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان می‌دهد که ویژگی‌ های اصلی زنان کارآفرین شامل نیاز به موفقیت، استقامت و آگاهی از بازار است. بر اساس تفاوت در مقیاس کسب و کار، تفاوت‌ های معناداری در ویژگی‌های پایداری (α < 0.01)، نیاز به موفقیت، جهت‌گیری اجتماعی و تمایل به ریسک‌پذیری (α < 0.05) وجود دارد. مقایسه بر اساس سطح تحصیلات فقط برنیاز به استقلال (α < 0.05) تأثیر می‌گذارد و تفاوت در پایداری زنان کارآفرینی است که تعداد کارمندان مختلفی دارند (α < 0.05).

کلمات کلیدی: زن کارآفرین؛ بنگاه‌های اقتصادی خرد، کوچک و متوسط؛ ویژگی کارآفرینی

1. مقدمه

از منظر ساختار اقتصاد اندونزی، داده‌ها نشان می‌ دهد که کسب و کارهای خرد، کوچک و متوسط از نظر تعداد واحدهای تجاری غالب هستند و 99.99 درصد را تشکیل می‌دهند و 97.31 درصد از نیروی کار را جذب می‌کنند. از کل این کسب و کارهای خرد، کوچک و متوسط ("UMKM") که در اندونزی وجود دارد، 60٪ توسط زنان کارآفرین اداره می‌شود (وزارت تعاون و کسب و کارهای خرد، کوچک و متوسط / "UMKM"، 2011). بر اساس داده‌های فوق، می‌توان گفت که زنان کارآفرین نقش بسیار مهمی در اقتصاد ملی ایفا می‌کنند. واقعیت‌ها نشان می‌دهد که کسب و کارهایی که توسط زنان انجام می‌شود، کسب و کارهایی هستند که به عنوان "معیشتی" طبقه‌بندی می‌شوند، به این معنی که این کسب و کارها نتایجی را تولید می‌کنند که بیشتر آنها روزانه مصرف می‌شوند. زنان به عنوان "آخرین انتخاب" خود در میان گزینه ‌های محدود موجود، کسب و کار می‌کنند. در این مورد، منظور از کسب و کار وسیله‌ای برای کشف غریزه کارآفرینی انسان نیست، بلکه به این دلیل انجام می‌شود که هیچ انتخاب دیگری وجود ندارد و اگر آنها کسب و کار نکنند (یا کار نکنند)، زندگی خانوادگی آنها و خودشان به خطر می‌افتد (فردوس و دیوانتی، 2008). توجه خاص به موفقیت یا سهم زنان کارآفرین در اقتصاد ملی هنوز بهینه نیست. این واقعیت باعث شده است که وجود زنان کارآفرین در مقیاس خرد، کوچک و متوسط نامرئی شود. در واقع، غیرقابل انکار است که بنگاه‌های اقتصادی مستقل و کسب و کارهایی که توسط زنان اداره می‌شوند، به طور قابل توجهی به منابع درآمد اولیه تبدیل می‌شوند و حتی بزرگترین سهم را در وجود خانواده‌ هایشان دارند.

با توجه به نقش بزرگ زنان کارآفرین در اقتصاد اندونزی به طور کلی و به ویژه نقش آنها در بهبود رفاه خانواده، این تحقیق به بررسی مشارکت زنان در حوزه کسب و کار از منظر کارآفرینی آنها می‌پردازد. با توجه به اینکه تبدیل شدن به یک کارآفرین نیازمند شایستگی‌هایی است که شامل انگیزه‌ها، ویژگی‌ها، ارزش‌ها، دانش و مهارت‌های خاص برای موفقیت به عنوان یک کارآفرین است (اسپنسر و اسپنسر 1993). تحقیقات انجام شده توسط وزارت تعاون و کسب و کارهای کوچک و متوسط / "UKM" (2006) در تعدادی از مناطق اندونزی، بر روی زنان کارآفرین نشان می‌دهد که یکی از عواملی که باعث شکست زنان به عنوان کارآفرینان کسب و کار شده است، تمایل کمتر به ریسک‌پذیری و حرفه‌ای نبودن است. تحقیقات در مورد زنان کارآفرین در برخی کشورها ثابت کرده است که زنان کارآفرین به مجموعه‌ای از شایستگی‌های کارآفرینی که به کسب و کار آنها کمک می‌کند، نیاز دارند (ایزکوئیدو، دشولمیستر و سالازار، 2005)، همچنین در برزیل (نصیف و همکاران، 2012). زنان کارآفرین مالزیایی برای موفقیت در سرمایه‌گذاری‌های خود نیاز به درک درستی از جهت‌گیری کارآفرینی دارند (وندی مینگ ین و سیونگ چوی (2007)). نقش مهم زنان کارآفرین برای اقتصاد اندونزی به ویژه برای رفاه خانواده آنها، مستلزم شایستگی کارآفرینی بهتر زنان در مدیریت موفقیت‌آمیز کسب و کارشان است. تعدادی تحقیق برای شناسایی ویژگی‌های کارآفرینی، از جمله زنان کارآفرین در اندونزی و سایر کشورها انجام شده است. با این حال، هنوز تحقیقات کمتری در مورد یافتن ویژگی کارآفرینی به شکل شایستگی کارآفرینی و عوامل احتمالی که ممکن است بر این ویژگی تأثیر بگذارند، انجام شده است. آیا شایستگی‌های کارآفرینی که این زنان کارآفرین دارند تحت تأثیر عواملی مانند سطح تحصیلات، تجربه کسب و کار، نوع کسب و کار، گردش مالی کسب و کار (omzet) یا تعداد کارمندان قرار می‌گیرد؟ بنابراین، مسائلی که در این تحقیق مورد بحث قرار می‌گیرد عبارتند از: (1) شرح شایستگی‌ های کارآفرینی در زنان کارآفرین در مقیاس خرد، کوچک و متوسط چگونه است و (2) آیا تفاوتی در شایستگی‌های کارآفرینی در زنان کارآفرینی که کسب و کارهای خرد، کوچک و متوسط را اداره می‌کنند وجود دارد؟ انتظار می‌رود نتایج این تحقیق موارد زیر را ارائه دهد: (1) ارائه شرحی از شایستگی‌های کارآفرینی در زنان کارآفرین در مقیاس خرد، کوچک و متوسط و (2) یافتن احتمال تفاوت موجود در شایستگی‌های کارآفرینی در زنان کارآفرینی که کسب و کارهای خرد، کوچک و متوسط را اداره می‌کنند.

2. شایستگی کارآفرینی

برای اینکه یک کارآفرین موفق باشید، باید ویژگی‌ ها و توانایی‌های خود را بشناسید تا بتوانید از شایستگی کارآفرینی بالقوه خود بازتاب داشته باشید. به ویژه، با توجه به تعریف کارآفرینی که توسط تیمونز (در دریسن و زوارت، 1999) ارائه شده است، که می‌گوید: "توانایی ایجاد تیم مؤسس تلاش که می‌تواند با مهارت‌ها و استعدادهایی که دارد تکمیل شود." این اطلاعات برای قضاوت در مورد قدرت ویژگی‌ها و شایستگی مهارت‌هایی که در زمان تصمیم‌گیری برای شروع یا عدم شروع کسب و کار دارید، مفید است. همچنین مستلزم تعیین تیم مؤسس کسب و کار است که دارای ویژگی‌ها و مهارت‌های مکمل یکدیگر باشند. دریسن و سوارتز (1999) تحقیقاتی را برای توسعه اسکن کارآفرین، برای اندازه‌گیری ویژگی‌ها و ماهیت کارآفرینان انجام داده‌اند. ابتدا یک ابزار اندازه‌گیری استاندارد برای مشاهده پروفایل استاندارد کارآفرین در زمینه‌های مختلف کسب و کار ساخته شد. این ابزار اندازه‌گیری استاندارد به عنوان وسیله‌ای برای مقایسه پروفایل ویژگی‌ها و ماهیت کارآفرینانی که به تازگی کسب و کار خود را شروع کرده‌اند، ساخته شده است. نتایج تحقیقات انجام شده در هلند نشان داد که بیشترین تفاوت بین پروفایل‌های متوسط و استاندارد، نیاز به استقلال و آگاهی از بازار است. در مورد استقامت، هر دو پروفایل بسیار به هم نزدیک هستند.

2.1. نظریه شایستگی

منسفیلد شایستگی را اینگونه تعریف می‌کند: "ویژگی خاصی که در فرد برای ایجاد عملکرد مؤثر یا برتر وجود دارد" (در گیلی، 2009). تعریف دیگر می‌گوید که شایستگی به عنوان "ویژگی‌ها - دانش، مهارت، طرز فکر، الگوی تفکر - که در زمان استفاده، به طور جداگانه یا در ترکیب‌های مختلف، عملکرد موفقی را ایجاد می‌کنند" (آرمسترانگ، 2006). اسپنسر و اسپنسر (1993) شایستگی را به عنوان ویژگی اساسی فردی تعریف می‌کنند که باعث می‌شود او بتواند عملکرد مؤثر یا برتر را در انجام یک کار نشان دهد یا ویژگی که به عملکرد برجسته در برخی کارها کمک می‌کند. این بدان معناست که شایستگی، عوامل اساسی را که فرد با عملکرد برتر (دستیابی به موفقیت برجسته) دارد، تشکیل می‌دهد که آن را از عملکرد متوسط (دستیابی به طور متوسط یا بسیار معمولی) متمایز می‌کند. شایستگی پوشش جامع‌تری دارد که شامل مهارت، انگیزه، طبیعت، تصویر از خود، نقش اجتماعی و دانش است. پنج ویژگی اساسی که توسط متخصصان شایستگی که به Hay-McBer پیوسته‌اند (پیشگام توسط مک‌کللند، بویالزیس، اسپنسر و اسپنسر) به شرح زیر است (اسپنسر و اسپنسر، 1993):

  • انگیزه‌ها: چیزی که به طور مداوم توسط فرد فکر یا آرزو می‌شود و باعث ظهور یک عمل می‌شود.
  • ویژگی‌ها: ویژگی‌های فیزیکی یا عادت فرد در پاسخ به یک موقعیت یا اطلاعات خاص، به عنوان مثال: اعتماد به نفس، کنترل نفس، مقاومت در برابر استرس، سرسختی.
  • مفهوم از خود: نگرش و ارزش‌هایی است که فرد دارد. ارزش‌های فرد چیست؟ چه چیزی برای او جالب است که کاری را انجام دهد؟
  • دانش: اطلاعاتی که فرد در یک زمینه خاص دارد. اغلب، دانش یک شایستگی پیچیده است و اندازه‌گیری آن دشوار است.
  • مهارت‌ها: توانایی انجام فعالیت‌های بدنی و ذهنی. شایستگی مهارت‌های ذهنی و شناختی شامل تفکر تحلیلی (پردازش دانش و داده‌ها، تجزیه و تحلیل علت و معلول، سازماندهی و برنامه‌ریزی داده‌ها) و تفکر مفهومی (تشخیص الگوهای پیچیده داده‌ها) است.

دانش و مهارت‌ها بخشی از شایستگی سخت را تشکیل می‌دهند، یعنی شایستگی که بیشتر قابل مشاهده است و به راحتی در فرد دیده می‌شود و توسعه آن نسبتاً آسان‌تر است. برخلاف مفهوم از خود، ویژگی‌ها و انگیزه‌هایی که به شایستگی نرم تعلق دارند، یعنی شایستگی با ماهیت پنهان‌تر، عمیق‌تر و هسته اصلی شخصیت فرد، بنابراین ارزیابی و توسعه آن نسبتاً دشوارتر است. مجموعه شایستگی‌های مک‌بر (فلچر، 2005)، که یک برنامه شایستگی است که از انجمن مدیریت آمریکا به دست آمده است، شامل پنج خوشه از ویژگی‌های شخصی است که باید داشته باشید، که عبارتند از:

  • گروه هدف و عمل: مربوط به ابتکار عمل، تصویر، مهارت حل مسئله و جهت‌گیری هدف مدیر؛ شامل ویژگی‌های جهت‌گیری کارایی، پیش فعالی، نگرانی از تأثیر و استفاده از تشخیص مفهوم.
  • گروه هدایت و رهبری زیردستان: این گروه آزادی بیان مدیر را در ارائه دستورالعمل‌ها و دستورات و همچنین ارائه بازخورد برای کمک به توسعه زیردستان پوشش می‌دهد. شامل استفاده یکجانبه از قدرت، توسعه افراد دیگر و خودانگیختگی.
  • گروه منابع انسانی: مدیری که انتظارات مثبتی از افراد دیگر دارد، دیدگاه‌های واقع‌بینانه‌ای در مورد خود دارد، شبکه و ائتلاف با افراد دیگر را برای انجام وظیفه و توسعه همکاری و غرور در کار و گروه ایجاد می‌کند. شامل خودارزیابی دقیق، کنترل نفس، استقامت و سازگاری، عینیت درک، توجه مثبت، مدیریت فرآیند گروه و استفاده از قدرتی که اجتماعی شده است.
  • گروه رهبری: نشان دهنده توانایی و شایستگی مدیر برای رسیدگی به موضوع اصلی، الگو یا اهداف در سازمان است، سپس آن را توسط خود انجام می‌دهد و آن را به طور قدرتمند منتقل می‌کند. شامل اعتماد به نفس، مفهوم‌سازی از خود، تفکر منطقی و استفاده از ارائه کلامی.

2.2. شایستگی کارآفرینی برای کارآفرین موفق

شایستگی کارآفرینی که به عنوان ابزاری در این تحقیق استفاده شده است، شایستگی کارآفرینی است که توسط دریسن (2005) توسعه یافته است. این شایستگی کارآفرینی شامل ویژگی‌ها و مهارت‌هایی برای تبدیل شدن به یک کارآفرین موفق است. کارآفرین موفق از نیاز به موفقیت، نیاز به استقلال، نیاز به قدرت، جهت‌گیری اجتماعی، خودکارآمدی، استقامت و تمایل به ریسک‌پذیری دیده می‌شود. مهارت‌هایی که برای تبدیل شدن به یک کارآفرین موفق باید داشته باشید، آگاهی از بازار، خلاقیت و انعطاف‌پذیری است. این ده بعد شایستگی کارآفرینی به شرح زیر روشن خواهد شد (اوستربیک، ون پراگ، ام و ایسلشتاین، 2008):

(1) نیاز به موفقیت. کارآفرینان موفق با تلاش برای عملکرد کافی و رقابت در صورت لزوم، امتیاز بالایی در نیاز به موفقیت کسب می‌کنند. آنها شرکت خود را با در نظر گرفتن اهداف حرفه‌ای خود می‌سازند. آنها سطوح هدف بالایی را تعیین می‌کنند و تلاش زیادی برای رسیدن به آنها می‌کنند.

(2) نیاز به استقلال اغلب دلیل (ناخودآگاه) کارآفرین بودن است. کارآفرینان موفق در این شایستگی که منعکس کننده تصمیم‌گیری مستقل، توانایی حل مشکلات خود و به پایان رساندن فعالیت‌ها به تنهایی است، امتیاز بالایی کسب می‌کنند.

(3) نیاز به قدرت نیاز به کنترل دیگران، تأثیرگذاری بر رفتار آنها است. کارآفرینان موفق در این شایستگی که نشان می‌دهد آنها می‌دانند چه می‌خواهند و چگونه بر دیگران تأثیر بگذارند تا به اهداف خود برسند، امتیاز بالایی کسب می‌کنند.

(4) جهت‌گیری اجتماعی منعکس کننده درک (کارآفرینان موفق) است که برای تحقق ایده‌هایشان به ارتباط با دیگران نیاز است. آنها به راحتی این ارتباطات را برقرار می‌کنند و در فعالیت‌های اجتماعی خود با ملاحظات حرفه‌ای هدایت می‌شوند. آنها نیازهای اجتماعی خود را کنار می‌گذارند و بر تجارت خود تمرکز می‌کنند.

(5) خودکارآمدی منعکس کننده باور به توانایی خود، یعنی اعتماد به نفس است. کارآفرینان موفق معمولاً متقاعد شده‌اند که می‌توانند هر فعالیتی را با موفقیت به پایان برسانند. همچنین، آنها احساس می‌کنند که می‌توانند موفقیت خود را کنترل کنند، که به دیگران بستگی ندارد.

(6) کارآفرینان موفق از درجه بالایی از استقامت برخوردارند. این شامل توانایی ادامه اراده، علیرغم شکست‌ها یا مخالفت‌ها است.

(7) تمایل به ریسک‌پذیری در Escan هم توانایی مقابله با عدم قطعیت و هم تمایل به ریسک کردن برای متحمل شدن ضرر را منعکس می‌کند. اینها شایستگی‌ های مهمی برای کارآفرینان موفق هستند.

(8) آگاهی از بازار توانایی همدردی با نیازهای مشتریان (بالقوه) و پیوند آنها با کسب و کار خود است. کارآفرینان موفق به نیازهای خاص یک گروه هدف مشخص از مشتریان پاسخ می‌دهند و توانایی پیش‌بینی تغییرات در بازار را بر اساس آگاهی از نیازها و خواسته‌های مشتریان و فعالیت‌های (برنامه‌ریزی شده) رقبا دارند.

(9) خلاقیت توانایی اتخاذ دیدگاه‌ ها از دیدگاه‌های مختلف و دیدن و امتحان کردن امکانات جدید بر اساس مشاهدات باز از (تغییرات در) محیط است. علاوه بر این، خلاقیت منعکس کننده توانایی تبدیل مشکلات به فرصت‌های جدید است. این یک عنصر مهم برای کارآفرینی موفق است.

(10) انعطاف‌پذیری در نهایت بر اساس معیاری از توانایی سازگاری است. کارآفرینان موفق به تغییراتی که در محیط خود مشاهده می‌کنند، مانند نیازهای جدید مشتریان یا رقبای جدید در بازار خود واکنش نشان می‌دهند.

2.3. تحقیق در مورد زنان کارآفرین

وزارت کسب و کارهای خرد، کوچک و متوسط ("UMKM") تحقیقی در مورد شایستگی و مشارکت زنان در توسعه چنین "UMKM" در مناطق سوماترای غربی، جاوه غربی، جاوه شرقی، سولاوسی جنوبی و کالیمانتان غربی انجام داد. در آن تحقیق به عنوان کارآفرین در مقیاس کوچک، زنان بیشتر در تجارت، صنایع غذایی و آشامیدنی، پوشاک، سالن زیبایی و در عین حال تولید لوازم جانبی، صنایع دستی نخل "lontar" و شیشه و سرامیک مشغول هستند. نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که زنان به عنوان شاغل درکسب و کار، مزایایی مانند استقامت (54.4٪)، مسئولیت‌پذیری (34.38٪)، دقت و احتیاط (34.38٪) دارند. آنها همچنین با پشتکار، صبر و صداقت با درصد 21.88٪ برای هر کدام؛ همچنین خلاق و مشتاق پیشرفت هستند (به ترتیب 18.75٪). اینها عوامل غالبی هستند که باعث می‌شوند زنان به عنوان شاغلین در کسب و کار موفق شوند. برعکس، آنها در اداره کسب و کار خود ضعف دارند. از جمله، آنها فاقد حمایت خانواده (37.5٪ از کل نمونه‌ها)، فاقد حمایت از دولت محلی (28.12٪)، نقش مضاعف (21.88٪)، جرات ریسک‌پذیری (15.62٪) و مصرف‌گرایی (15.62٪)، کمتر حرفه‌ای (12.5٪) هستند، همه اینها عواملی هستند که باعث شکست زنان به عنوان اپراتورهای کسب و کار شده‌اند. تحقیقات انجام شده بر روی زنان شاغل در کسب و کارهای کوچک و متوسط در شهر پادانگ نشان داد که زنان در حوزه کسب و کار، دارای مزایا یا امتیازات بزرگی مانند استقامت و پشتکار هستند. دقیق و محتاط؛ حفظ شده؛ صبور، صادق، قابل اعتماد، مسئولیت‌پذیری بالا، اراده قوی، روحیه بالا، انضباط. بر این اساس، اکثر زنان در زمینه‌های مالی، صنایع دستی، صنایع فرآوری موفق هستند. این امر همچنین به وضوح با نتایج تحقیق حاضر نشان داده شده است، جایی که تقریباً تمام فعالیت‌ های تجاری به طور معقولی موفق هستند (فبریانی، 2012). تحقیقات در مورد زنان کارآفرین همچنین مورد توجه و علاقه تعدادی از محققان در چندین کشور قرار گرفته است. یکی از آنها تحقیقی است که توسط ایزکوئیدو، دشولمیستر و سالازار (2005) انجام شده است که مهمترین شایستگی‌های کارآفرینی را از دیدگاه کارآفرینان و محققان شناسایی کرده است. نتایج نشان می‌دهد که مهمترین شایستگی‌ها برای کارآفرینی عبارتند از: شناسایی فرصت‌ های تجاری، ارزیابی فرصت ‌های تجاری، تصمیم‌گیری، شبکه‌سازی، شناسایی و حل مشکلات، توانایی‌های ارتباط کلامی و تفکر نوآورانه. وندی مینگ ین و سیونگ چوی (2007) همچنین نظرسنجی را برای شناسایی لیست جامعی از عواملی که بر عملکرد زنان کارآفرین مالزیایی تأثیر می‌گذارند، انجام داده‌اند. این نظرسنجی نشان داد که زنان کارآفرین مالزیایی برای موفقیت در سرمایه‌گذاری‌های خود نیاز به درک درستی از جهت‌گیری کارآفرینی دارند. این جهت‌گیری‌ها شامل اعتماد به نفس، شجاعت، اراده قوی، ریسک‌پذیری، خلاقیت و نوآوری است. اکپه (2011) مطالعه‌ای را انجام داده است تا ویژگی‌هایی را که برای موفقیت فعالیت کارآفرینی در اقتصاد بر روی زنان کارآفرین نیجریه‌ای ضروری تلقی می‌شوند، بررسی کند. نتایج این مطالعه نشان داد که زنان کارآفرین در نیجریه دارای ویژگی‌های لازم برای موفقیت کارآفرینی هستند. مطالعه موانع کارآفرینی در مردان و زنانی که در استان گلستان ایران زندگی می‌کنند توسط گوجی و رحیمیان (2011) انجام شده است. نتایج نشان داد که بین موانع فردی و محیطی در مردان و زنان تفاوت معناداری وجود دارد و محدودیت‌های مالی، بازاریابی، علمی و قانونی در هر دو گروه تأثیر بیشتری نسبت به عوامل اجتماعی-فرهنگی، خانوادگی و فیزیکی داشته است. مطالعه‌ای در مورد شایستگی‌های کارآفرینی که زنان را در منطقه جنوب شرقی برزیل مشخص می‌کند توسط نصیف و همکاران (2012) انجام شده است. نتایج نشان می‌دهد که زنان کارآفرین درک درستی از پتانسیل ‌ها، محدودیت‌ ها، خواسته‌ها و نگرانی‌های خود در چارچوب شایستگی‌های شناختی و عاطفی دارند. آنها اهمیت توسعه درک فرصت، کسب و کار و به کارگیری شایستگی‌های رهبری را تشخیص می‌دهند. مهارت‌های بین فردی، تعهد و ادراک اجتماعی مجموعه‌ای از شایستگی‌های کارآفرینی هستند که به کسب و کار آنها کمک می‌کنند. ادامه دارد

منابع :

Anastasia, A. & S. Urbina, (1997),; Tes Psikologi – Jilid I (Indonesian Edition). Jakarta: PT Prenhallindo.

Armstrong, M., (2006),; A Handbook of Human Resources Management Practices - 10th Ed. London and Philadelphia: Kogan Page.

Driessen, M.P., (2005),; E-scan ondernemerstest, 's-Graveland, the Netherlands: Entrepreneur Consultancy BV.

Driessen, M.P. and P.S. Zwart (1999) "The Entrepreneur Scan Measuring Characteristics and Traits of Entrepreneurs", working paper, University of Groningen.

Ekpe, I., (2011),; "Women Entrepreneurs and Economic Development in Nigeria: Characteristics for Success," International Journal of Business and Social Science, 2 (1), 287 – 291, Retrieved 5/4/13.

Firdaus, M dan R. Dewayanti, (2008). "Penelusuran Kondisi Perempuan Usaha Mikro di Jawa Tengah". www.asppuk.or.id. Fletcher, S., (2005),; Competence-Based Assesment Techniques (translation). Jakarta: PT. Gramedia.

Febriani, (2012),; “Peran Wanita Dalam Pengembangan Usaha Kecil Dan Menengah Di Kota Padang, "Jurnal Manajemen dan Kewirausahaan, Vol. 3, No. 3, Retrieved 5/4/13, http://www.jurnal.unitas-pdg.ac.id.

Gilley, A.M. et al., (2009),; The Praeger Handbook of Human Resources Management. London: Praeger Publisher.

Goji, M.B. and P. Rahimian, (2011),; "The Study Of Barriers To Entrepreneurship In Men And Women," Australian Journal of Business and Management Research, 1 (9), 31-36.

Howitt, D. and D. Cramer, (2008),; Introduction to Statistics in Psychology. Essex: Pearson Education Limited.

Izquierdo, E., D. Deschoolmeester & D. Salazar, (2005),; “The Importante of Competencies for Entrepreneurship: A View from Entrepreneurs and Scholars' Perspective," Este articulo fue presentado en el IntEnt 2005, Julio 11 de 2005, Surrey - Reino Unido. ESPAE.

Kemenkop & UMK, (2011),; Kinerja Kementerian Koperasi dan Usaha Kecil & Menengah Tahun 2011.

کد خبر 22854

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 5 =