۹ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۵:۴۰

سینمای نوظهور پاکستان: یک گزارش تفصیلی

مقاله‌ای از احمد بلال (بخش اردو، دانشگاه پنجاب، لاهور)
سینمای نوظهور پاکستان: یک گزارش تفصیلی

پاکستان و هند دارای تاریخ، زبان و ارزش‌های فرهنگی مشترک هستند که منجر به شباهت‌هایی در صنایع فیلم‌سازی آن‌ها شده است. از زمان تقسیم هند در سال ۱۹۴۷، صنعت سینمای پاکستان (لالی‌وود) همواره در تلاش بوده تا هویت مستقل خود را شکل دهد. ممنوعیت نمایش فیلم‌های هندی از دهه ۱۹۶۰ تا ۲۰۰۷ در ابتدا به رشد صنعت سینمای محلی کمک کرد و این صنعت در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ به اوج خود رسید و سالانه بیش از ۱۰۰ فیلم تولید می‌کرد. اما نبود رقابت باعث رکود صنعت شد، به‌طوری که در سال ۲۰۱۲ هیچ فیلم اردویی در پاکستان اکران نشد.

 چکیده 

پاکستان و هند دارای تاریخ، زبان و ارزش‌های فرهنگی مشترک هستند که منجر به شباهت‌هایی در صنایع فیلم‌سازی آن‌ها شده است. از زمان تقسیم هند در سال ۱۹۴۷، صنعت سینمای پاکستان (لالی‌وود) همواره در تلاش بوده تا هویت مستقل خود را شکل دهد. ممنوعیت نمایش فیلم‌های هندی از دهه ۱۹۶۰ تا ۲۰۰۷ در ابتدا به رشد صنعت سینمای محلی کمک کرد و این صنعت در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ به اوج خود رسید و سالانه بیش از ۱۰۰ فیلم تولید می‌کرد. اما نبود رقابت باعث رکود صنعت شد، به‌طوری که در سال ۲۰۱۲ هیچ فیلم اردویی در پاکستان اکران نشد. 

لغو ممنوعیت فیلم‌های هندی در سال ۲۰۰۷ چالش جدیدی را برای سینمای سنتی پاکستان ایجاد کرد. همزمان، گذار از فناوری آنالوگ به دیجیتال به فیلم‌سازان جوان امکان آزمایش سبک‌ها و روایت‌های جدید را داد. این روند به ظهور "سینمای نوظهور" منجر شد. فیلم‌هایی مانند "خدا کے لیے" (۲۰۰۷) و "بول" (۲۰۱۱) تغییر عمده‌ای در سینمای پاکستان ایجاد کردند و از ژانرهای سنتی فاصله گرفتند. این فیلم‌ها بر موضوعات اجتماعی-سیاسی تمرکز داشتند و از کیفیت تولید بالاتری برخوردار بودند. 

این گزارش سینمای نوظهور را تعریف می‌کند، ویژگی‌های آن را بررسی کرده و رابطه آن را با سینمای سنتی پاکستان تحلیل می‌کند. همچنین، تأثیر "قانون آزادی رسانه‌ها" در سال ۲۰۰۲ را بررسی می‌کند که آزادی خلاقانه و شیوه‌های جدید روایت‌گری را تسهیل کرد. 

مقدمه 

صنعت فیلم پاکستان، معروف به لالی‌وود، روزگاری یکی از بخش‌های پررونق فرهنگ این کشور بود و در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ سالانه بیش از ۱۰۰ فیلم تولید می‌کرد. در سال ۱۹۷۰، تولید فیلم در پاکستان به اوج خود رسید و ۱۲۵ فیلم در یک سال ساخته شد. در آن دوران، پاکستان حدود ۱۳۰۰ سالن سینما داشت. 

اما در دو دهه گذشته، این صنعت دچار رکود شدید شد و در سال ۲۰۱۲، هیچ فیلمی به زبان اردو در پاکستان اکران نشد. 

سبک فیلم‌های سنتی پاکستانی شباهت زیادی به ژانر ماسالا در بالیوود داشت—ترکیبی از اکشن، عاشقانه، موسیقی و رقص. با این حال، در حالی که بالیوود به بزرگ‌ترین صنعت سینمایی جهان تبدیل شد، فیلم‌های لالی‌وود به تدریج مخاطبان خود را از دست دادند. از سوی دیگر، فیلم‌های هندی در پاکستان موفقیت زیادی کسب کردند، اما فیلم‌های مشابه داخلی شکست خوردند. 

احیای سینمای پاکستان با فیلم "خدا کے لیے" (۲۰۰۷)، ساخته شعیب منصور آغاز شد. این فیلم موفقیت تجاری بزرگی در پاکستان و هند کسب کرد. فیلم دوم او، "بول" (۲۰۱۱)، این روند را ادامه داد و نسل جدیدی از فیلم‌سازان را تحت تأثیر قرار داد. این فیلم‌ها از فرمول‌های سنتی فاصله گرفتند و تحت تأثیر سریال‌های تلویزیونی پاکستان، موسیقی پاپ و صنعت مد ساخته شدند. 

در این پژوهش، موج جدید سینمای پاکستان را تحت عنوان "سینمای نوظهور" تعریف می‌کنیم و آن را در برابر "سینمای تثبیت‌شده" قرار می‌دهیم. 

 مروری بر منابع 

ادبیات دانشگاهی در مورد تحولات اخیر سینمای پاکستان بسیار محدود است. مشتاق گزدار در کتاب "سینمای پاکستان" پنجاه سال نخست این صنعت را بررسی کرده است. عالمگیر کبیر تلاش‌های اولیه صنعت فیلم را مستند کرده، و ای. آر. اسلوت و یاسین گورجا فهرست‌های فیلم‌های پاکستانی را گردآوری کرده‌اند. مزهر اقبال نیز یک پایگاه داده آنلاین از فیلم‌های قدیم و جدید پاکستان را مدیریت می‌کند. 

این مقاله فیلم‌های "خدا کے لیے"، "بول" و "وار" (۲۰۱۳) را در بستر زوال لالی‌وود بررسی می‌کند و ویژگی‌های کلیدی سینمای نوظهور را مشخص می‌کند. 

 تاریخچه سینمای پاکستان 

 پیش از استقلال 

پیش از تقسیم هند در سال ۱۹۴۷، لاهور یکی از مراکز اصلی فیلم‌سازی در جنوب آسیا بود، بعد از بمبئی. نخستین فیلم‌های صامت پاکستانی مانند "دختران امروز" (۱۹۲۸) در این شهر ساخته شدند. اما پس از استقلال، صنعت فیلم پاکستان مجبور شد از نو ساخته شود. 

 چالش‌های اولیه 

یکی از ضعف‌های بزرگ این صنعت، نبود یک برنامه‌ریزی منسجم برای توسعه زیرساخت‌های سینمایی بود. برخلاف هند، که نهادهای فیلم‌سازی قوی ایجاد کرد، پاکستان به تلاش‌های فردی متکی بود. تأسیس شرکت توسعه ملی فیلم (NAFDEC) در دهه ۱۹۷۰ یک گام مثبت بود، اما نتوانست باعث رشد پایدار این صنعت شود. 

 سانسور و سیاست‌های دولتی 

دولت‌های پاکستان همواره فیلم را ابزاری برای تبلیغات دولتی می‌دانستند، نه یک هنر مستقل. سانسور شدید، به‌ویژه در دوران حکومت نظامی ضیاءالحق (۱۹۷۷–۱۹۸۸)، آزادی هنری را به‌شدت محدود کرد. مالیات‌های سنگین، سانسور مذهبی و مشکلات اقتصادی باعث بسته شدن بسیاری از سینماها شد که در نهایت به ساختمان‌های تجاری تبدیل شدند. 

 تأثیر ممنوعیت فیلم‌های هندی 

ممنوعیت نمایش فیلم‌های هندی در پاکستان یک عامل کلیدی در زوال صنعت سینمای داخلی بود. در حالی که این ممنوعیت در ابتدا به رشد فیلم‌های پاکستانی کمک کرد، در درازمدت باعث رکود و عقب‌ماندگی تکنولوژیکی و خلاقیتی شد. در مقابل، بالیوود با روندهای جهانی سازگار شد، در حالی که لالی‌وود در گذشته باقی ماند. 

 تأثیر ۱۱ سپتامبر و جنگ علیه ترور 

پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، پاکستان به کانون جنگ علیه ترور تبدیل شد. این بحران تأثیرات زیادی بر اقتصاد و امنیت کشور گذاشت. بر اساس برآوردها، پاکستان سالانه حدود ۹ میلیارد دلار خسارت اقتصادی متحمل شد. افزایش فرقه‌گرایی و نگرانی‌های امنیتی باعث کاهش حضور مردم در سینماها شد. 

فیلم‌های سنتی لالی‌وود نتوانستند این واقعیت‌های اجتماعی-سیاسی را بازتاب دهند و همین امر باعث شد که مخاطبان از آن‌ها دور شوند. در نتیجه، زمینه برای ظهور سینمای نوظهور فراهم شد—جریانی که به جای تکرار فرمول‌های قدیمی، به موضوعات معاصر و روایت‌های واقع‌گرایانه می‌پرداخت. 

 قانون آزادی رسانه‌ها در سال ۲۰۰۲ و تأثیر آن 

ظهور سینمای نوین پاکستان همزمان با قانون آزادی رسانه‌ها در سال ۲۰۰۲ بود، که به انحصار دولتی بر رسانه‌های الکترونیکی پایان داد. پیش از این، تنها دو شبکه تلویزیونی دولتی در پاکستان فعالیت می‌کردند. اما امروزه حدود ۹۰ شبکه مستقل وجود دارد که بستری گسترده‌تر برای بیان خلاقانه فیلم‌سازان فراهم کرده است. 

این قانون همچنین قوانین سانسور را تسهیل کرد و به فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی اجازه داد تا به موضوعات حساس اجتماعی و سیاسی بپردازند. این امر نه‌تنها آگاهی عمومی را افزایش داد، بلکه فرصت‌های جدیدی را برای روایت‌های تازه در سینما گشود. در نتیجه، فیلم‌سازان پاکستانی به بررسی مسائل اجتماعی-سیاسی معاصر روی آوردند، به‌جای آنکه صرفاً بر ژانرهای سنتی عاشقانه و اکشن تکیه کنند. 

یکی از مهم‌ترین پیامدهای این تغییر، استفاده گسترده از فناوری دیجیتال بود. پیش از آن، تولید فیلم فرآیندی پرهزینه و در انحصار تعداد محدودی از فیلم‌سازان نخبه بود. اما رسانه‌های دیجیتال راهکارهای مقرون‌به‌صرفه‌ای ارائه کردند که به فیلم‌سازان مستقل اجازه داد تا سبک‌ها و موضوعات جدیدی را آزمایش کنند. 

جنگ علیه ترور و سینمای پاکستان 

دوران پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و جنگ جهانی علیه ترور، تأثیرات عمیقی بر پاکستان گذاشت. این بحران بر اقتصاد، روابط دیپلماتیک و ثبات داخلی کشور اثرگذار بود. سینمای پاکستان، که پیش از آن نیز با مشکلات زیادی روبه‌رو بود، از این شرایط بیش از پیش آسیب دید. 

اما سینمای نوظهور رویکرد متفاوتی را نسبت به سینمای تثبیت‌شده اتخاذ کرد و به‌طور مستقیم به واقعیت‌های اجتماعی زمانه پرداخت. فیلم "خدا کے لیے" (۲۰۰۷) ساخته شعیب منصور یکی از نخستین فیلم‌های پاکستانی بود که تأثیر سیاست جهانی پس از ۱۱ سپتامبر را بر جامعه پاکستان بررسی کرد. این فیلم کشمکش یک خانواده پاکستانی را به تصویر می‌کشد که میان بنیادگرایان اسلامی و احساسات ضداسلامی غرب گرفتار شده‌اند. 

یکی از صحنه‌های کلیدی فیلم، نگاه فیلم‌ساز را به هویت ملی و سیاست جهانی منعکس می‌کند: 

جنی: «خب، کشور تو روی نقشه کجاست؟» 

منصور: «کشور من پاکستان نام دارد.» 

جنی: «درست، پاکستان. پاکستان روی نقشه کجاست؟» 

منصور: «ببین، اینجا را نشانت می‌دهم. این ایران است، آنجا افغانستان، آنجا چین و آن هم هند، و پاکستان... درست در مرکز.» 

این گفت‌وگو نه‌تنها اهمیت ژئوپلیتیکی پاکستان را برجسته می‌کند، بلکه نادانی غرب نسبت به نقش پاکستان در جنگ علیه ترور را نیز به چالش می‌کشد. چنین موضوعاتی هرگز در سینمای سنتی پاکستان که بیشتر بر سرگرمی و درام‌های عامه‌پسند متمرکز بود، مطرح نشده بودند. 

سینمای تثبیت‌شده در برابر سینمای نوظهور 

فیلم‌سازان سنتی پاکستانی، روش‌های روایی و تولیدی را دنبال می‌کردند که از دوران استعمار و سینمای بالیوود به ارث رسیده بود. این فیلم‌ها معمولاً از فرمول‌های مشخصی پیروی می‌کردند که طی چندین دهه تغییر چندانی نکرده بود. 

اما سینمای نوظهور ساختارهای روایی مدرن را پذیرفت که اغلب از درام‌های تلویزیونی و سینمای بین‌المللی تأثیر گرفته بودند. فیلم‌های "خدا کے لیے" و "بول" تغییرات اساسی در سینمای پاکستان ایجاد کردند و از داستان‌های اکشن‌محور و ملودراماتیک فاصله گرفتند. موفقیت تجاری فیلم "وار" (۲۰۱۳) که یک تریلر سیاسی بود، این تحول را بیش از پیش تثبیت کرد. 

نکته جالب دیگر، بهره‌گیری از زبان انگلیسی در کنار اردو در این فیلم‌ها بود، که نشان‌دهنده گرایش سینمای نوین پاکستان به بازار جهانی است. 

در حالی که فیلم‌سازان سنتی معتقدند حمایت دولت برای احیای سینما ضروری است، چهره‌هایی مانند شعیب منصور باور دارند که فناوری دیجیتال و رسانه‌های جدید عامل اصلی این تحول خواهند بود. برخی منتقدان استدلال می‌کنند که سینمای نوظهور صرفاً نسخه بهبودیافته‌ای از سینمای سنتی است، اما تمرکز آن بر موضوعات اجتماعی و سیاسی نشان می‌دهد که تغییری بنیادین در حال وقوع است. 

نتیجه‌گیری 

بین سینمای تثبیت‌شده و سینمای نوظهور از نظر ایدئولوژی، روش‌های تولید و سبک‌های روایی شکاف عمیقی وجود دارد. در حالی که فیلم‌سازان سنتی همچنان به حمایت دولتی و فرمول‌های بالیوودی وابسته‌اند، موج جدید فیلم‌سازان به فناوری دیجیتال، روایت‌های مستقل و موضوعات اجتماعی-سیاسی روی آورده‌اند. 

آینده سینمای پاکستان بستگی به توانایی آن در ایجاد تعادل میان این دو رویکرد دارد. برای تحقق این هدف، فیلم‌سازان، سیاست‌گذاران و نهادهای آموزشی باید نقش فعالی در توسعه این صنعت ایفا کنند. با ترکیب سنت‌های ادبیات اردو با فناوری‌های نوین فیلم‌سازی، پاکستان می‌تواند سینمایی را خلق کند که هم ریشه در فرهنگ ملی داشته باشد و هم در سطح جهانی مورد توجه قرار گیرد. 

سپاسگزاری  

از چهره‌های برجسته صنعت فیلم پاکستان که برای این پژوهش اطلاعات ارزشمندی ارائه کردند، سپاسگزارم: 

- امجد اسلام امجد (نویسنده) 

- بلال لاشاری (کارگردان) 

- شعیب منصور (کارگردان) 

- سید نور (کارگردان) 

- شهزاد رفیق (کارگردان) 

- سمینا پیرزادہ (کارگردان/بازیگر) 

- شان‌شاهید (بازیگر/کارگردان/تهیه‌کننده)

https://pu.edu.pk/images/journal/bazyaft/PDF/43-v30_17.pdf

کد خبر 24110

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 2 =