نویسنده: روح الله «میهن یار»: کارشناس سیاسی روابط بین الملل
چگونگی وضعیت فرهنگهای ملی و بومی در عصر جهانی شدن و جایگاه اسلام در برابر آن، یکی از موضوعات جدّی و در خور بحث در شرایط کنونی میباشد. جامعه خراسانی/افغانستانی به عنوان یکی از جوامع اسلامی نیز از تأثیر گذاری جهانی شدن فرهنگ مصون نبوده، که این تأثیر گذاری در آن بیشتر تحت عنوان «تهاجم فرهنگی غرب» شناخته میشود تا «جهانی شدن فرهنگ». بدیهی است در جوامع دینی که باورها و ارزشهای دینی در شکل دادن به فرهنگ جامعه، نقش اساسی داشته؛ دین و ارزشهای آن جزئی از بُعد معنوی فرهنگ را تشکیل میدهند و بر قداست و الزامیت آن می افزاید؛ جهانی شدن فرهنگ که در پی گسترش فرهنگ دنیای مدرن میباشد؛ پدیده ای تهاجمی محسوب گردد.
همچنین مدرنیزاسیون که از سدهی هجدهم شروع شده و هنوز ادامه دارد، مواردی چون صنعتی شدن، شهرنشینی، افزایش تعداد باسوادان، آموزش، ثروت، تحرک اجتماعی و ساختارهای شغلی پیچیده و متنوع را در بر میگیرد. نخبگان و دانشمندان جامعه غرب، استدلال مینمایند که این الگوی غرب را جوامع دیگر نیز اختیار نموده و این فرهنگ غربی مدرن به فرهنگ جهانی سراسر دنیا تبدیل خواهد شد. در این فرآیند؛ دین جایگاه و نقش خود را نه تنها از دست داده است، بلکه دنیای مدرن در پی گسترش فرهنگ و ارزشهایی هستند تا نقش دین را در تنظیم زندگی انسان، کم رنگ ساخته و آن را به سطح مسائل فردی انسان تقلیل دهند و از آمدن دو بارهی دین در زندگی دنیایی انسان و جامعه هراس دارند.
در جهانی شدن فرهنگ، کشورهای فقیر جهان که اکثریت آن را کشورهای اسلامی تشکیل میدهند، نقش ندارند. از دیگر سو؛ به دلیل اینکه اکثرا این دسته از کشورها از اقتصاد ضعیف رنج میبرند و بازارشان، مصرف کننده کالای کشورهای خارجی میباشد و نظام سیاسی غیر دموکراتیک و حکمرانان وابسته به خارج در آنها حکومت مینمایند، وجود فساد مالی و اداری یکی از وجوه ممیزه آنها میباشد و خراسان/افغانستان نیز در رأس فهرست چنین کشورهایی قرار میگیرد.
به طور قطع؛ بسیاری از رسومیکه در کشور افغانستان جاری میباشد، صرف نظر از اینکه چه ربطی با دین دارد، به خود رنگ اعتقادی گرفته و از قداست ویژه برخوردار شده است. رسومی که در گذشتههای دور و قبل از ورود اسلام حاکم بوده اند، با ورود اسلام با ارزشهای اسلامی در تعامل قرار گرفته؛ باورها و اعتقادات دینی بر این رسوم سایه افکندند؛ و آن رسوم و عاداتی که در مغایرت صریح با احکام شریعت قرار نگرفته اند، در حالت خود قرار دارند. ولی با این وجود؛ بخشی از رسومیکه در جامعه خراسان/افغانستان هنوز هم حاکم میباشند، در برخی از موارد، دستورات دینی، زمانی که در تضاد با این بخش از رسوم و عادات قرار گرفته اند، تطبیق آن تعطیل شده است. به عبارت دیگر؛ در این موارد، تعصبات، عادات و خصوصیات جامعهی قبیله ای، بر احکام دینی سبقت گرفته اند.
جامعهی خراسانی/افغانستانی که دین در آن نقش و جایگاه خاص خود را دارد؛ اسلام و ارزشهای آن به عنوان شکل دهندهی فرهنگ و رفتار جامعه، حاکم بوده و در بسیاری از موارد، ارزشهای حاکم در جامعه با ارزشها و فرهنگ دنیای مدرن در مغایرت قرار دارد. دانشمندان جهان اسلام؛ با در نظرداشت موقعیت امروزی جهان اسلام و وابستگی کشورهای اسلامی، هرکدام پیامد منفی جهانی شدن را هشدار دادند و معتقد بودند که جهانی شدن یک پروژه تصنّعی میباشد که کشورهای سرمایهداری غرب، برای به دام کشیدن کشورهای فقیر جهان به راه انداخته و در صدد آن هستند تا ارزشهای ملی کشورها؛ به ویژه کشورهای اسلامی را مسخ و راه استعمار و چپاولگری را هموار سازند. اما دانشمندان طرفدار جهانی شدن، آن را پروسهای طبیعی تلقی نموده و از آن دفاع مینمایند و مدعی هستند که تکنولوژی معاصر، چنین شرایطی را مهیا ساخته است و هیچ گونه دست هدایتگر، در پشت پرده جهانی شدن وجود ندارد.
جهانی شدن؛ پدیدهای چند وجهی بوده و با خود تهدیدها، فرصتها و پیامدهایی دارد. جهانی شدن این امکان را فراهم میکند که انسانها از محدودهی تنگ جغرافیایی رهایی یابند، کارکردهای سنّتی ضعیف گردیده و با چالش هایی مواجه گردد. رهایی انسان از محدوده جغرافیایی، فضای امنی را که فرهنگهای سنّتی ایجاد نموده بود، از انسان سلب نموده و باورهای سنّتی را ضعیف و از اعتبار آن کاسته است. انزواگرایی و مطلق انگاری فرهنگهای سنّتی مورد سئوال قرار گرفته و انسان را با تعدّد مرجع هویت سازی مواجه ساخته است.
با لحاظ نمودن ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی خراسان/افغانستان، که جامعه ای بسته بوده و دوران طولانی انزوا و مطلقگرایی را پشت سر گذاشته و فرهنگ سنّتی جامعه، عمر طولانی در آن داشته است؛ اینک به بررسی تأثیر جهانی شدن بر فرهنگ جامعهی خراسان/افغانستان پرداخته و در قدم نخست، تأثیرات مثبت آن را؛ یعنی مجموعه فرصتهایی که جهانی شدن در اختیار ما قرار داده است، و سپس؛ تهدیدهای جهانی شدن نسبت به فرهنگ جامعهی خراسان/افغانستان و پیامدهای منفی آن مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
پیامدهای مثبت جهانی شدن بر فرهنگ خراسان/افغانستان (فرصتها)
جهانی شدن فرهنگ، یک سلسله فرصتهایی را ایجاد نموده که میتوان از طریق مبادله فرهنگی، با تغییر در نوع نگرش و باورهای منفی که در جامعه حاکم هستند و مانع ترقی و پیشرفت می شوند؛ در راستای غنامندی و باروری فرهنگ ملی، مورد بهره برداری قرار گیرد. جامعهی خراسان/افغانستان دارای ویژگیهای فرهنگی خاص خود میباشد؛ حاکم بودن باورهای قبیلهای، پائین بودن آگاهی عامه، تعصبات قومی، پایبندی بیش از حد به مسائل ظاهری و … مواردی هستند که به حیث سنّتهای ناسالم فرهنگی، از گذشتههای دور در این جامعه بیداد می نمایند. مهمترین پیامدهای مثبت جهانی شدن عبارتند از:
۱. آزادی بیان و مطبوعات
آزادی بیان و مطبوعات؛ دو اصل عمدهی نظامهای دموکراتیک است. رعایت آن، متضمن جلوگیری از ظلم و استبداد میباشد؛ چنانچه آزادی بیان و مطبوعات به عنوان ارزشهای جهانی در مادهی نوزدهم اعلامیه جهانی حقوق بشر و مادهی نوزدهم حقوق مدنی و سیاسی؛ پیش بینی و تضمین گردیده است. در قانون اساسی کشورها، راه کارهایی برای رعایت آزادی بیان و مطبوعات به عنوان حقوق بشری اتباعشان در نظر گرفته شده است. از طرفی؛ حق آزادی بیان و مطبوعات این فرصت را ایجاد ساخته تا هر شخصی بتواند آزادانه نظریات و اطلاعات خود را با دیگران در میان گذاشته تا مورد نقد و بررسی قرار گیرد و حقیقت برملا گردد.
خراسان/افغانستان کشوری است که دورههای تاریک اختناق را سپری نموده است. در دوران نظامهای سلطنتی در خراسان/افغانستان، کوچکترین انتقاد از عملکرد سلاطین؛ انسان را به کام مرگ میکشانید. در دوران حکومتی کمونیستی؛ فضای اختناق در افغانستان حاکم بود و نه تنها آزادی بیان و مطبوعات وجود نداشت، بلکه برای اندکترین گمان، سرنوشت هزاران انسان به اعدامهای دسته جمعی کشانیده شد. اما در طول حکومت جمهوریت؛ آزادی بیان و مطبوعات یکی از دستاوردهای عمده در خراسان/افغانستان به شمار میرفت. چنانچه در مادهی سی و چهارم قانون اساسی جمهوریت، چنین تصریح گردیده بود: "آزادی بیان از تعرض مصون است. هر افغان حق دارد فکر خود را به وسیله گفتار، نوشته، تصویر و یا وسایل دیگر؛ با رعایت احکام مندرج این قانون اساسی اظهار نماید. هر افغان حق دارد مطابق احکام قانون، به طبع و نشر مطالب، بدون ارائه قبلی به مقامات دولتی، بپردازد".
در دو دهه حکومت جمهوریت در خراسان/افغانستان نسبت به کشورهای همسایه، آزادی بیان و مطبوعات بیشتر رعایت میگردید. بر همین اساس؛ مردم می توانستند که آزادانه از اعمال قوای سه گانه دولت انتقاد کنند.
آزادی بیان و مطبوعات به مفهوم امروزی آن، زادهی شرایط دنیایی مدرن میباشد که روی هم رفته این ارزش، به عنوان ارزش جهانی، در نظامهای دموکراتیک و چند صدا رو به گسترش بوده و معیاری برای ارزیابی عملکرد نظامهای دموکراتیک میباشد.
۲. ترویج فرهنگ همدیگر پذیری و تسامُح
همان گونه که قبلا اشاره شد؛ جامعه خراسانی/افغانستانی از جمله جامعههای بسته بوده که سطح تعامل و مبادلهی فرهنگی آن با فرهنگ جوامع دیگر بسیار پائین بوده است. بر همین اساس در این کشور؛ باورهای سنّتی – قبیلهای؛ تعصّبات قومی، خودخواهی، عدم همدیگر پذیری، تبعیض جنسیّتی، مذهبی، قومی و… حاکم بوده؛ باورهای منفی سنّتی؛ عامل عقب ماندگی، جنگهای داخلی و محرومیتها گردیده اند. تعصّبات قومی در خراسان/افغانستان به حدی جا افتاده و شدید است که بسیاری از صف بندیهای سیاسی و جنگهای داخلی، حول شکاف قوم و مذهب صورت گرفته است. مردم خراسان/افغانستان احساس تعلقیّتشان به خراسان/افغانستان به عنوان سرزمین تمامی خراسانی/افغانستانی ضعیف بوده و در بسیاری موارد، یک افغانستانی؛ از یک قوم و یا مذهب نمیتواند در میان پیروان اقوام و مذاهب در سمت دیگر مسکن گزیند و یا روابط خویشاوندی برقرار نماید. تعصّبات مذهبی در بین مردم خراسان/افغانستان به ویژه بین دو مذهب اسلامی (شیعه و سنّی) به حدی شدید بوده و هست که حتی در بسیاری موارد، اینها به مسلمان بودن یکدیگر شک مینمایند و همدیگر را مُشرک و رافضی میخوانند. به نسبت پائین بودن آگاهی مردم، این اختلافات بیشتر توسط علمای دینی که آنها در خدمت سلاطین و زمامداران بودند و یا سطح تحلیل و علم آنها ضعیف بوده که به مسائل فروع دینی بیش از اصول ارجحیت قائل بودند، دامن زده میشد و میشود. در خراسان/افغانستان به همین نسبت، فرهنگ همدیگر پذیری و تحمل دیگران ضعیف بوده و حتی گاهی بعضی اقوام خراسان/افغانستان حق تعلیم و تحصیل در بعضی مدارس و دانشگاههای کشور را نداشتند و نمیتوانستند کرسیهای مهمکشور را احراز نمایند.
همدیگرپذیری، فرهنگ مدارا، احترام به مذاهب، تکثّر منابع قدرت، چند صدایی و انتقاد پذیری به تعبیر امروزی آن؛ از جمله ویژگیهای نظامهای دموکراتیک و ارزشهای دنیای مدرن میباشد. بر همین اساس؛ تحولاتی که در دو دهه اخیر در کشور اتفاق افتاد، تحت رهبری سازمانها و کارگزاران جهانی شدن و در رأس آنها سازمان ملل متحد پیش برده میشد. اولین بار کوشش صورت گرفت تا در نظام سیاسی، ترکیب ملی و قومیتی در نظر گرفته شود. در قانون اساسی راهکارها و تضمینهایی برای رعایت حقوق اساسی تمامی اتباع کشور و جلوگیری از تبعیض و دادن فرصت برای سهم گیری مردم در مسائل سیاسی در نظر گرفته شد. در مادهی بیست و دوم قانون اساسی تصریح گردیده بود: "هر نوع تبعیض و امتیاز بین اتباع خراسان/افغانستان ممنوع است. اتباع خراسان/افغانستان اعم از زن و مرد در برابر قانون دارای حقوق و وظایف مساوی میباشد". به همین نسبت؛ در حکومت جمهوری اسلامی خراسان/افغانستان تا اندازه ای کوشش صورت گرفت تا فرهنگ همدیگر پذیری نهادینه شود. به همین خاطر؛ ترکیب قومی و جنسیّتی در ساختار سیاسی کشور در نظر گرفته میشد و کوششهای فراوانی از سوی دولت و علمای آگاه به حقیقت اسلام برای تقریب مذاهب صورت گرفت، و از اختلافات مذهبی تا اندازه ای کاسته شد.
۳. مبادله ی فرهنگی
جهانی شدن؛ زمینه رهایی انسانها از مرزهای سنّتی و آزاد سازی از قید و بند مکان و زمان و حصارهای طبیعی را فراهم ساخته و پخش و نشر در منابع هویت ساز به نقاط مختلف جهان را آسانتر کرده است. امروزه؛ منزوی ترین اهالی و دور افتاده ترین واحدهای اجتماعی هم با منابع گوناگون هویت ساز، آشنا هستند. منابع مختلف هویت سازی در اختیار افراد قرار دارند که به وسیله آن میتوانند خودسازی و خودنمایی نمایند. از دیر باز؛ مبادلهی فرهنگی میان جوامع بشری وجود داشته و به عنوان یک عامل سازنده و جلو برنده مطرح بوده است. مبادله فرهنگ سبب پویایی، تحرک و سازندگی میگردد و فرهنگ مستقل، تنها در جوامع بدوی مطرح بوده است. جلوگیری از تعامل و مبادله فرهنگی؛ قدرت سازندگی، تحرک و زایش را سلب و به فرهنگ ایستا، عقیم و منزوی تبدیل و منجر به درون تهی شدن و بلاخره نابود و به زباله دان تاریخ سپرده شدن میشود.
در عصر ارتباطات؛ عرصه فرهنگ نه تنها از طریق مبادله و داد و ستد یا محیط، ماندگار و پویا میشود؛ بلکه هویت خود را نیز از این طریق کسب میکند. مثلا فرهنگ خراسانی/افغانستانی، با عناصر و اسباب هویت آفرین خود، زمانی معنی و مفهوم پیدا میکند که در عرصه گسترده تر، ارزشهای خویش را مطرح کرده و در چالشی تنگاتنگ با ارزشهای دیگر؛ قدرت، صلابت، استحکام، جسارت، خلاقیت، مداومت و دیگر صفات و ویژگیهای پویایی خود را به ثبوت برساند. همانگونه که اگر یک کشور در عرصه ی اقتصادی، مزیّت های نسبی خود را در بازار مبادلات تجارتی تشخیص ندهد، با رکود مواجه میگردد؛ در عرصه فرهنگ نیز اگر فرهنگی نتواند که در عرصه مبادله با فرهنگهای دیگر، مزیّت و پویایی خود را نشان دهد، منجر به نابودی و استحاله میگردد. دانشمندان و نخبگان خراسانی/افغانستانی نیز نباید از مواجهه خود با فرهنگهای دیگر به ویژه فرهنگ دنیای مدرن، هراس داشته باشند. زیرا بسیاری از نابسامانی های کشور، ناشی از ضعف فرهنگی میباشد. همان طوری که نوسازی اقتصادی؛ ایجاب تغییر در ساختار اقتصادی و سیاسی را می نماید، نوسازی فرهنگی و بارور ساختن فرهنگ ملی و حفظ و تقویت ارزشهایی که برای حفظ هویت فرهنگی ضروری میباشد، مقدمه و بستر برای نوسازی ساختارهای حاکم در کشور میباشد. در مقابله با دنیای مدرن در کشور، چندین باور وجود دارد. عده ای هستند که به شدت با هرآنچه ناشی از فرهنگ و باورهای دنیای مدرن میباشد؛ به شدت مخالف هستند و هیچ گونه سر سازگاری با پدیده های دنیای مدرن از قبیل دموکراسی، حقوق بشر، حقوق زن ها، آزادی بیان و مطبوعات ندارند و حتی تکنولوژی معاصر را نیز رد می نمایند؛ که میشود در این دسته از برخی علمای دینی سنّتی نیز یاد کرد.
برخیها که تحصیل کرده کشورهای غربی و مشهور به تکنوکراتها میباشند؛ از جمله طرفداران جدی تطبیق ارزشهای دنیای مدرن از قبیل حقوق بشر، حقوق زنها، انتخابات و… میباشند. اما طرز فکر میانه جهت اینکه کدام یکی از ارزشهای مدرن برای رشد، بالندگی، و پویایی فرهنگ ملی ضروری میباشد و کدام موارد در تقابل با ارزشهای نظام فرهنگی قرار میگیرد، ضعیف میباشد.
از سویی، جهان غرب از چندین سده به این طرف که ابزار تبلیغاتی را در اختیار داشته؛ جوامع شرقی را جوامع وحشی و دین اسلام را دین خشونت و قتل در ذهن مردمان غرب زمین معرفی نموده و موجب ایجاد ذهنیّت ضد اسلام در بین جوامع غربی شده اند. وسائل و تکنولوژی ارتباطی و اطلاعاتی که در دسترسی کشورهای اسلامی قرار دارد، فرصت آن را فراهم نموده تا با استفاده از آن؛ ارزشهای فرهنگی خود را به جهان معرفی نموده و این اتهام دروغین علیه اسلام را که غربی ها به اسلام و کشورهای اسلامی نسبت داده اند، رد نمایند و حقانیت اسلام را که دین خشونت طلب نیست، ثابت نمایند.
گفتار دوم: پیامدهای منفی جهانی شدن بر فرهنگ خراسان/افغانستان(چالشها)
همان گونه که در صفحات گذشته ذکر شد؛ با لحاظ نمودن ویژگیها و ممیزات فرهنگی جامعهی خراسانی/افغانستانی که یک جامعهی اسلامی است؛ دین دارای جایگاه و ارزش خاص خود میباشد. سنن و آداب حاکم در جامعه که همه رنگ قداست دینی به خود گرفته و شیرازه ی جامعه را تشکیل میدهند، از عمر طولانی برخوردار هستند.
اگر جهانی شدن را به عنوان تجمیع زمان و مکان با تحولی که در عرصه تکنولوژی فنی، اطلاعاتی و ارتباطی اتفاق افتاده است بدانیم؛ در جهانی شدن فرهنگ؛ فرهنگ کشورهای غربی به ویژه ایالات متحده آمریکا و تعدادی از کشورهای توسعه یافته که تکنولوژی ارتباطی جهانی را در اختیار دارند و از طرفی از نظام اقتصادی و سیاسی ثابت و پویا در جهان برخوردارند؛ برتری و چیرگی دارند. به عبارت دیگر؛ جهانی شدن فرهنگ، در حقیقت پذیرش همان فرهنگ دنیای مدرن میباشد که به وسیله رسانه ها و کارگزاران جهانی شدن به داخل مرز های ملی انتقال یافته اند. همچنین نهادها و کارگزاران جهانی شدن؛ در پی گسترش این فرهنگ به اقصی نقاط جهان میباشند. یکی از کارگزاران جهانی شدن، سازمان ها و نهادهای بین المللی میباشند که تعداد آنها رو به افزایش بوده؛ به طوری که از ۸۰۰ سازمان در اواخر دهه شصت میلادی، به ۴۰۰۰ در سال ۱۹۸۰ رسیده است. این ارزشها در بسیاری موارد با ارزشها و سنن نهفته در فرهنگ ملل دیگر؛ به ویژه کشورهای اسلامی سرِ سازگاری ندارد. در خراسان/افغانستان در دهههای اخیر، تلاشهای زیادی برای نهادینه ساختن این ارزشها انجام شده و راهکارها و تدابیر زیادی برای تأمین آن از طرف سازمانهای بینالمللی، کشورهای غربی و دولت قبلی خراسان/افغانستان اتخاذ گردید. در ادامه؛ برخی از این ارزشهای جهانی که تأثیر منفی بر فرهنگ جامعهی خراسان/افغانستان وارد نموده، مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
۱.حقوق بشر
حقوق بشر؛ مجموعه حقوق بنیادین و انتقال ناپذیر میباشد که برای حیات نوع بشر؛ اساسی تلقی میشود. اندیشه حقوق بشر؛ گرچه دارای تاریخ طولانی میباشد، اما به عنوان مجموعه موارد الزام آوری که بعد از جنگ جهانی دوم از طرف سازمان ملل متحد و دولت های عضو به رسمیت شناخته شد، و دولتهای عضو خود را ملزم به رعایت آن ساختند و امروزه معیار قضاوت برای رفتار دولتها میباشد، تازگی دارد. وقوع حادثه هولناک و کشتار و قساوت بی رحمانه در دو جنگ جهانی که اثرات آن تا امروز محسوس میباشد؛ میان قدرت های توسعه طلب جهان؛ انگیزه تضمین و به رسمیت شناختن حقوق بشر گردید.
به رغم اینکه حقوق بشر دارای پیامدهای مثبت بوده و باعث گردیده تا باورهای منفی، خشونت ها و تعصباتی که به عنوان سنّتهای ناسالم فرهنگی در جامعه افغانستان جا افتاده اند، در مواجهه و تعامل با ارزشهای مثبتی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر نهفته است، خود را بارور نمایند؛ اما حقوق بشر؛ ارزشی است که در دنیای مدرن شکل گرفته و در آن تفکرات اومانیستی در اوج قدرت خود قرار دارد و به عنوان یک محصول زاده شده در چنین شرایط و محیط فکری؛ مسلماً با ابعاد فرهنگ جامعه اسلامی، سازگاری کامل ندارد. در نظریه اومانیستی؛ انسان مرکز ثقل تمام ارزشها قرار می گیرد؛ اصالت تنها به اراده و خواست او داده میشود و او به تنهایی باید محور تمامی معیارها باشد. پس نوعی انسان محوری در مقابل نظریه دینی که مبتنی بر خدا محوری و خدا مرکزی است، قرار میگیرد. پس حقوق بشر از نظر مبانی تئوریک، به نفی ارزشهای اسلامی میانجامد.
خراسان/افغانستان در دو دههی جمهوریت، پروتکلها و اسناد بین المللی حقوق بشری زیادی را به تصویب و امضا رسانده بود. مانند کمیسون حقوق بشر، کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان، کنوانسون منع شکنجه، کنوانسیون پیشگیری از نسل کشی، کنوانسیون حقوق کودک و ...؛ کنوانسیون ها و پروتکل های مرتبط، اگرچه دارای نکات مثبت بسیاری به نفع اقشار مورد تهدید و آسیب پذیر جامعه بود؛ اما مشکل اساسی اینجا بود که بعضی از این نهادها، بیشتر رنگ سیاسی داشتند تا یک نهاد بی طرف که برای نظارت از حقوق بشر و جلوگیری از تخطی های حقوق بشری فعالیت نماید.
در جامعه خراسان/افغانستان بعضی از سنّتهای ناپسند و خرافی وجود دارد که مخالف روحیه و آموزههای اسلام قرار دارند و باید از جامعه برداشته شود. این سنّتهای خرافی از قبیل: نکاح اجباری، در نظر نگرفتن رضایت دختران در ازدواج، نکاح دادن در مقابل پولهای گزاف، بد دادن دختران و غیره، که اینها خود عامل بسیاری منازعات تا سرحد قتل و همچون زیرپا گذاشته شدن حقوق بشری افراد جامعه میباشد. اما یک سلسله ارزشهای ملی و اسلامی وجود دارد، که در برخی موارد با ارزشهایی به نام حقوق زنها و یا حقوق بشر که به شدت از طرف کشورهای غربی حمایت میگردد، سرِ سازگاری ندارد. مثلاً حجاب زنها و ممنوعیت سفر خانمها بدون محارم شرعی، جلوگیری از اختلاط زن و مرد و ...، که موارد فوق بخشی از آموزه های دینی است که در مغایرت با ترویج فرهنگ حقوق بشری میباشد.
با آغاز کار نهادهای حقوق بشری در خراسان/افغانستان؛ آمار طلاق و فرار از منزل نیز سالانه سیر صعودی را می پیمود که در نمودار ذیل به وضوح نشان داده شده است.
آمار طلاق ولایت کابل |
|
سال |
تعداد طلاق |
1387 |
72 |
1388 |
105 |
1389 |
125 |
بر همین اساس؛ سوء ظنهای زیادی نسبت به مباحث حقوق بشری از طرف علمای مذهبی و قشر محافظه کار جامعه شکل گرفت. شورای علمای خراسان/افغانستان؛ گرچه نهادی بود که از طرف دولت ایجاد گردیده و حقوق و امتیازاتشان را از طریق دولت دریافت مینموند، ولی با این وجود؛ به سبب اینکه ایشان خود را متولی پاسداری از شریعت اسلام میدانستند، مصوبه ای را در سال ۱۳۹۰ اعلام نمودند که:
"زن مسلمان با داشتن حقوق فراوان، دارای وظایف و تکلیف هایی نیز میباشد، همانند:
الف- پابندی به اوامر و نواهی شریعت مطهر اسلام در عقیده و عمل؛
ب- حفظ و رعایت کامل حجاب شرعی، که باعث حفظ آبرو و شخصیت زن میگردد؛
ج- دوری جستن از اختلاط با مردان بیگانه در عرصه های مختلف اجتماعی، مانند، کار، تحصیل، بازار و غیره؛
د- اجتناب از سفر بدون محرم شرعی؛
ه- التزام به حکم شریعت محمدی(ص) در مورد طلاق."
۲. تساوی حقوق زنان
تساوی حقوق زنان با مردان به لحاظ یک ارزش جهانی و بشری؛ در ماده سوم حقوق مدنی و سیاسی و مادهی سوم میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی پیش بینی شده و دولتهای عضو را مکلف به تأمین آن نموده است. تساوی حقوق زن با مرد یکی از موضوعات مهم در دو دهه اخیر در کشور افغانستان بود که تلاشهای زیادی از طرف دولت و جامعه جهانی برای تأمین آن صورت گرفت. نهادهای مختلف داخلی و مؤسسات خارجی همه ساله از روز « جهانی زن» با هزینه های سنگین، بدون در نظر گرفتن خاستگاه فرهنگی و اجتماعی آن، تجلیل به عمل آورده و هدایای نقدی و همچنین تقدیر نامههای متعدد توزیع مینمودند. خانمها روز جهانی زن را به حیث یک روز معتبر؛ با پوشیدن لباسهای نو جشن گرفته و به یکدیگر فرا رسیدن این روز را تبریک می گفتند. بی خبر از اینکه این مناسبت؛ هیچ ربطی به شرایط اجتماعی و فرهنگ ملی کشور افغانستان ندارد. در نتیجه ی این روند؛ آهسته آهسته این ذهنیت نزد خانمها خلق شد که ایشان در گذشته، دوران تلخی را زیر بار سنّتها، ارزشها و اعتقادات دینی حاکم در این کشور گذرانده اند و دین و سنّت در حقیقت، وسیله و ابزاری برای به بند کشیدن خانمها و زیر پا گذاشتن حقوق انسانی آنها بوده است. القای چنین باورهای دروغ و ساختگی که یکی از ابزار کشورهای غربی میباشد؛ روحیه انزجار و دین ستیزی را نزد خانمها خلق نمود. این عمل، باعث شکل گیری عکس العملهای افراطی در کشور گردید و اکنون با توجه به همین موارد است که گروه طالبان در کشور، مدارس دخترانه را بستند و تعداد زیادی را از حق کار در ادارات دولتی و مؤسسات محروم کردند؛ با این استدلال که مکتب و دانشگاه، زنها و دختران را از دین و خدا دور میسازد.
نتیجهگیری
براساس دادهها و اطلاعات مطرح شده؛ چنین نتیجه میگیریم که پدیده جهانی شدن در جوامع مختلف دارای پیامدهای مثبت و منفی میباشد. این تأثیر گذاریها ممکن است در ابعاد مختلف و وسیع اعم از بُعد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، ایدئولوژیکی و حتی هنری؛ اما این بستگی به مدیریت و تدبیر اندیشی مسئولین، سیاسیون و دست اندرکاران مملکتی دارد که چگونه از فرصتها و امتیازات آن به نحو احسن استفاده نمایند. اگر جهانی شدن درست مدیریت شود و در رویارویی با آن؛ تدابیر منطقی و مدبرانه اتخاذ شود؛ قطعا برای هرکشور و هر جامعهای فرصت زا خواهد بود و کشورها خواهند توانست با پذیرش آن؛ به کاروان ترقی پیشرفت دنیای مدرن ملحق شوند و خود را با دنیای مدرن، همگام و هم قدم نمایند.
اما اگر بدون چاره اندیشی و تدبیر؛ پدیده جهانی شدن را بپذیریم، قطعا برای جوامع جهان سوم مثل خراسان/افغانستان چالش زا خواهد بود. مخصوصا فرهنگهای سنّتی را شدیدا دچار تحول نموده و مورد تهاجم قرار خواهد داد. در نتیجه؛ جامعه به یک بحران هویت و بی ثباتی فرهنگی دچار خواهند شد.
منبع: خراسان تایمز
لینک:
https://khorasantimes.com/?p=11228
نظر شما