۱۲ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۳۶

سپاس ایران، برای نپذیرفتن بمب

گزارشی درباره وجدان، درگیری و انتخاب اخلاقی یک ملت
سپاس ایران، برای نپذیرفتن بمب

در جهانی که از آستانه‌ی جنگ هسته‌ای، سلطه‌جویی صنایع نظامی و کشمکش‌های امپریالیستی انباشته شده، خودداری جمهوری اسلامی ایران از دستیابی به سلاح هسته‌ای، یکی از معنادارترین و در عین حال نادیده‌انگاشته‌شده‌ترین جلوه‌های خویشتنداری در تاریخ معاصر است. این تصمیم نه از روی ضعف یا ناتوانی، بلکه بر پایه‌ی ایمان ایدئولوژیک و چشم‌اندازی راهبردی مبتنی بر ثبات منطقه‌ای و حکمرانی اخلاق‌مدار گرفته شده است.

مقدمه: انکار سرنوشت‌ساز

در جهانی که از آستانه‌ی جنگ هسته‌ای، سلطه‌جویی صنایع نظامی و کشمکش‌های امپریالیستی انباشته شده، خودداری جمهوری اسلامی ایران از دستیابی به سلاح هسته‌ای، یکی از معنادارترین و در عین حال نادیده‌انگاشته‌شده‌ترین جلوه‌های خویشتنداری در تاریخ معاصر است. این تصمیم نه از روی ضعف یا ناتوانی، بلکه بر پایه‌ی ایمان ایدئولوژیک و چشم‌اندازی راهبردی مبتنی بر ثبات منطقه‌ای و حکمرانی اخلاق‌مدار گرفته شده است.

این گزارش به آن تصمیم ادای احترام می‌کند—تصمیمی که در بحبوحه‌ی فشارها، تهدیدهای مکرر، و نظمی بین‌المللی خصمانه گرفته شد—و صداها و واقعیت‌هایی را برجسته می‌سازد که نشان می‌دهند چرا انتخاب ایران برای رد کردن بمب، نه تنها شایسته‌ی شناخت بلکه شایسته‌ی قدردانی است.

هشدار یک سرباز: ایران پیروز می‌شود

سرهنگ لارنس ویلکرسن، رئیس دفتر سابق وزیر امور خارجه آمریکا، ژنرال کالین پاول، نه بیگانه با قدرت است و نه با جنگ. این افسر کهنه‌کار آمریکایی که به منتقد سیاست‌های ماجراجویانه‌ی امپراتوری بدل شده، امروز از معتبرترین صداهایی است که نظامی‌گری ایالات متحده را از اوکراین تا غزه و نیز نقشه‌های خطرناک برای جنگ با ایران، محکوم می‌کند.

ویلکرسن اخیراً دیدگاهی هشداردهنده اما مبتنی بر اطلاعات دقیق ارائه کرده: اگر جنگی با ایران آغاز شود، این ایران است که پیروز خواهد شد—نه با بازدارندگی هسته‌ای، بلکه از راه تاکتیک‌های متعارف و نامتقارن که برای خنثی‌سازی برتری آمریکا طراحی شده‌اند.

او به دیدار خود با طراح یکی از آشکارترین شبیه‌سازی‌های جنگی در تاریخ آمریکا اشاره می‌کند: چالش هزاره ۲۰۰۲ (MC02)—شبیه‌سازی نظامی‌ای به ارزش ۲۵۰ میلیون دلار که به‌طرز تکان‌دهنده‌ای نتیجه گرفت ایران، حتی بدون سلاح هسته‌ای، قادر است در یک جنگ منطقه‌ای آمریکا را شکست دهد.

چالش هزاره ۲۰۰۲: بازی جنگی که ایران در آن پیروز شد

در این شبیه‌سازی، تیم قرمز (الهام‌گرفته از ایران) در برابر تیم آبی (ائتلاف آمریکایی) قرار گرفت. ژنرال بازنشسته نیروی دریایی، پل ون ریپر، که فرماندهی تیم قرمز را برعهده داشت، استراتژی‌های سنتی را کنار گذاشت و تاکتیک‌های نامتعارف و غیرقابل پیش‌بینی را به‌کار گرفت:

  • استفاده از پیک‌های موتورسوار به جای ارتباطات قابل ردیابی
  • ارسال پیام‌های رمزگذاری‌شده از طریق بلندگوهای مساجد
  • حملات غافلگیرانه با قایق‌های کوچک مجهز به موشک

در این شبیه‌سازی، تیم قرمز با شلیک گسترده موشک‌های کروز، ۱۶ کشتی نیروی دریایی آمریکا از جمله یک ناو هواپیمابر را غرق کرد و تلفات فرضی بیش از ۲۰ هزار نفر را به بار آورد. ون ریپر از اتکای بیش از حد آمریکا به فناوری و ساختارهای فرماندهی سخت‌گیرانه بهره برد تا ضربه‌ای مهلک وارد کند.

پنتاگون که از نتایج شرمنده شده بود، بازی را متوقف کرد، کشتی‌های غرق‌شده را "بازسازی" کرد و محدودیت‌هایی مصنوعی برای تیم قرمز اعمال نمود—از جمله افشای موقعیت رادارها و خودداری از هدف‌گیری نیروهای هوابرد. ون ریپر در اعتراض استعفا داد و اعلام کرد تمرین نظامی به نمایشی از تثبیت دکترین‌های معیوب تبدیل شده است، نه آزمایشی واقعی از استراتژی.

نکته مهم آن‌که سلاح‌های هسته‌ای هرگز بخشی از این پیروزی فرضی ایران نبودند. پیروزی با هوش، انضباط و تطبیق‌پذیری حاصل شد—ویژگی‌هایی که هنوز هم در دکترین نظامی واقعی ایران جایگاه محوری دارند.

دکترین نظامی ایران: نبرد بی‌نیاز از بمب

توان راهبردی ایران ریشه در تاریخ دارد. در جنگ ایران و عراق (۱۳۵۹–۱۳۶۷)، ایران توانست با وجود حملات شیمیایی صدام حسین و حمایت‌های آمریکا، تجاوز دشمن را دفع کند. ایران صدها هزار قربانی داد، اما حتی یک وجب از خاک خود را تسلیم نکرد.

فراتر از آن، ایران دهه‌ها صرف ساختن اتحادهای منطقه‌ای کرده است—با آموزش و حمایت از گروه‌هایی چون حزب‌الله و کمک به جنبش انصارالله یمن—نه به‌عنوان ابزاری برای تهاجم، بلکه به‌مثابه بازدارنده‌های نامتقارن در برابر ماجراجویی‌های غرب و اسرائیل. امروزه این گروه‌ها به‌طور مستقل عمل می‌کنند و همبستگی کامل با آرمان فلسطین دارند.

از ویرانه‌های خرمشهر تا آسمان‌های خلیج فارس که پرواز شماره ۶۵۵ ایران‌ایر به‌دست ناو آمریکایی سرنگون شد، ایران درگیر جنگ‌هایی بوده که آغازگر آن‌ها نبوده است—و مصمم بوده که دیگر گرفتار جنگی نشود، به‌ویژه جنگی هسته‌ای.

انتخاب اخلاقی: فتوای ضدبمب

اما ژرف‌ترین جنبه سیاست دفاعی ایران، نه نظامی بلکه اخلاقی است. در سال ۱۳۸۲، آیت‌الله سید علی خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی، فتوایی دینی صادر کرد که توسعه، نگهداری و استفاده از سلاح‌های هسته‌ای را حرام اعلام کرد. این فتوا همچنان پابرجاست و حتی در شرایط دشوار و فشارهای فراوان نیز حفظ شده است.

ایران توان علمی و زیرساخت لازم برای ساخت بمب را دارد. بازرسان بین‌المللی، آژانس‌های اطلاعاتی و حتی دشمنان این توان را تأیید می‌کنند. اما ایران بمب نساخته است. دلیل آن نه شکست فنی، نه محاسبه اشتباه، بلکه خویشتنداری اخلاقی است. چنان‌که در گزارش آمده:

«ایران توان ساخت بمب را دارد، اما رهبرش هرگز اجازه آن پیچ‌آخر را نخواهد داد—حتی اگر این تصمیم به قیمت ویرانی ملت تمام شود.»

این خویشتنداری حفظ شده، حتی در شرایطی که اسرائیل زرادخانه‌ی هسته‌ای پنهان دارد و رؤسای جمهور آمریکا از بوش تا ترامپ تهدید به نابودی کرده‌اند.

دیپلماسی به‌جای ویرانی

در حالی‌که دونالد ترامپ با لحن تهدیدآمیز از جنگی «مانند هیچ‌گاه پیش از این» سخن گفت، تهران همچنان به گفت‌وگو پایبند ماند. اخیراً مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در عمان از سر گرفته شده و کورسویی از امید برای غلبه‌ی منطق بر ویرانی ایجاد کرده است.

موضع ثابت ایران: تهدید نتیجه ندارد، اما احترام متقابل و دیپلماسی می‌تواند. این دیدگاه یادآور آرمانی فراموش‌شده در روابط بین‌الملل است—جایی که قدرت با اصول متعادل می‌شود، نه با غرور.

صلح‌سازی که سپاس نگرفت

پس چرا ایران به‌خاطر این گام مهم در راه صلح جهانی مورد تقدیر قرار نگرفته؟ چرا هنوز هم در روایت‌های غربی یک "دولت سرکش" خوانده می‌شود؟

پاسخ بخشی به سوگیری‌های ژئوپولیتیکی بازمی‌گردد. جایزه نوبل صلح که زمانی قرار بود پاداش صلح‌سازان باشد، به جنگ‌افروزان و نژادپرستان اهدا شده—از معماران آپارتاید گرفته تا اشغالگران. ایران که نه تسلیم امپراتوری شده و نه نقش متحد فرمان‌بردار را ایفا کرده، در این سناریو نمی‌گنجد.

با این‌همه، واقعیت این است که معدود کشورهایی چنین خویشتنداری نشان داده‌اند. معدود رهبرانی هستند که با چنین هزینه‌ای از سلاح سر باز زده‌اند. رهبری ایران، به‌ویژه آیت‌الله خامنه‌ای، اصل اخلاقی‌ای را نشان داده‌اند که امروزه در سیاست جهانی به ندرت دیده می‌شود: اینکه بمب سلاحی غیراخلاقی است—و داشتن آن به معنای خیانت به آینده‌ای اخلاق‌مدار خواهد بود.

نتیجه‌گیری: سپاسی که دیر شده

ایران منتقدان فراوانی دارد، و همه‌ی آن‌ها هم بی‌راه نمی‌گویند. اما در موضوع خودداری هسته‌ای، ایران الگویی برای جهان ارائه داده است که نه تنها شایسته‌ی شناخت، بلکه شایسته‌ی تقلید است.

در حالی‌که قدرت‌های بزرگ به جنگ‌افروزی در غزه، اوکراین و دریای جنوبی چین ادامه می‌دهند، کشوری—مورد تحریم، شیطنت‌سازی، و محاصره—«نه» گفته به سلاحی که می‌تواند میلیون‌ها انسان را نابود کند. این «نه» را نه به دلیل ناتوانی، بلکه به دلیل نباید گفت.

برای این تصمیم، و برای شفافیت اخلاقی‌ای که نمایندگی می‌کند، جهان باید از ایران سپاسگزار باشد.

https://www.dawn.com/news/1904344/thanks-iran-for-refusing-the-bomb

کد خبر 24130

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 6 =