این متن تلاشی است برای نشان دادن وضعیت گفتگوی اسلام و مسیحیت در سنگال و نقش مهم رسانهها در این فرآیند. علاوه بر این رویکرد میکوشد تا اهمیت گفتگو بین دو جامعهای را که آرزوی زندگی مشترک و درک بهتر یکدیگر را دارند، برجسته کند. دولت و مطبوعات نقش بسیار مهمی در تدوین استراتژیای دارند که بتواند از طریق توسعه برنامههای تعاملی و بحثهای روشنگرانهای که پیروان این دو دین بزرگ در سنگال را آگاه میکند، به تقویت هرچه بیشتر روابط حسنه بین این دو جامعه مذهبی کمک کند، حتی اگر اسلام در آنجا اکثریت را تشکیل دهد.
کلمات کلیدی
رسانهها ، ادیان ، گفتگو ، سکولاریسم ، دولت
- مقدمه
- ۱. توجیه، مسئله و فرضیههای کاربردی
- ۲. ویژگیهای اسلام سنگالی
- ۳. ویژگیهای مسیحیت سنگالی
- ۴. دین در رسانههای سنگال
- ۵. محدودیتهای گفتگوی اسلام و مسیحیت
- ۶. سکولاریسم در سنگال
- نتیجهگیری
اولین روزنامه مذهبی از نیجریه به دست ما رسید و به نظر میرسد که این روزنامه، پیشگام انتشار در تمام غرب آفریقا باشد. یک روزنامه هفتگی به زبان یوروبا، Ywe Irohun yoruba است که در سال ۱۸۵۹ در آبئوکوتا، در جنوب شرقی کشور، به ابتکار کشیش «هنری تاونزند» یک مُبلّغ مسیحی انگلیسی، برای نیازهای تبشیری جمعیت یوروبا و اگبا راهاندازی شد. میا هولوMia Holo ، اولین نشریه کاتولیک در غرب آفریقا تحت سلطه فرانسه، در سال ۱۹۱۱ در توگو برای حمایت از مأموریت کلیسا راهاندازی شد (Bathily, 2009, 16-17).
پس از جنگ جهانی دوم، حدود سالهای ۱۹۴۷ و ۱۹۴۸، چندین نشریه فرقهای منتشر شدند که ضمن شرکت در مبارزه علیه اقتدار استعماری، از فعالیتهای بشارتی گزارش تهیه و از آنها حمایت میکردند. بنابراین، هیئت تبشیری توگو در آن زمان مجله ماهانهای به نام «پروتستان» منتشر کرد . نشریات دیگری مانند «نامهی استان» ، «ریتم و وضوح»، « آفریقای جوان » و «آفریقای نو» متعاقباً از داکار منتشر و به ابتکار کلیساهای پروتستان و کاتولیک در سراسر منطقهی غرب آفریقا که تحت پوشش فرانسه بود، توزیع شدند.
از نیمه دوم دهه 1990، به عنوان بخشی از آزادسازی رسانهها، رسانههای مذهبی با گرایشهای مختلف در اکثر کشورهای منطقه غرب آفریقا ایجاد شدند. با این حال، فرکانسهای رادیوهای مذهبی هنوز در این منطقه به فراوانی نرسیدهاند، زیرا این نوع پخش هنوز در برخی کشورها مانند گامبیا، غنا، گینه، نیجر و نیجریه وجود ندارد.
با این حال، انتشار دین تنها با «پخش برنامههای مذهبی» تضمین نمیشود: در واقع، ادیان به همه رسانهها، چه خدمات عمومی، چه تجاری خصوصی یا رادیوهای محلی، دسترسی دارند. برای مثال، سهم فعلی دین، چه در رادیو و تلویزیون ملّی سنگال (RTS) و چه در ایستگاههای رادیویی محلی، تقریباً 20 درصد از زمان پخش برنامهها را تشکیل میدهد.
نکتهی اصلی این مطالعه این است که رسانهها نقش محوری در جامعه دارند. تحت این شرایط، وظیفه آنها تشویق به یک بحث عمومی پرشور در مورد موضوعات مورد علاقه عموم مانند همزیستی مذهبی یا گفتگوی اسلامی-مسیحی است. همانطور که نظریهی برجستهسازی به ما میآموزد، این رسانهها هستند که به ما میگویند در انبوه رویدادها، نظرات و شخصیتها چه چیزی مهم است و چه چیزی نیست. و این آنها هستند که تصمیم میگیرند ایدههای جدید را رواج دهند یا نه.
در سنگال (۹6٪ مسلمان و 2٪ مسیحی)، اگرچه بحثهایی در مورد گفتگوی اسلام و مسیحیت سازماندهی شده است و همزیستی خوبی با تساهل واقعی بین مسیحیان و مسلمانان وجود دارد، اما هنوز هم میتوانیم ببینیم که به نظر میرسد این دو جامعه در آموزههای خود یکدیگر را نادیده میگیرند و جرات مطرح کردن این موضوع به اصطلاح حساس را ندارند.
در رسانهها، میبینیم که آنها فقط جایگاه ناچیزی را برای گفتگوی اسلام و مسیحیت در نظر میگیرند. روزنامهنگاران به دلیل فقدان دانش مذهبی و به ویژه به دلیل بیتوجهی به پوشش مسائل مربوط به گفتگوی اسلام و مسیحیت مورد انتقاد قرار میگیرند.
در سال ۱۹۷۲، اعلام اصلاحات پیشنهادی در قانون خانواده موجی از اعتراضات را برانگیخت که توسط همه اقشار جامعه احساس شد. بنابراین، مسئله ماهیت دولت در سنگال و همچنین همزیستی بین جمعیتهای مختلف آن مطرح میشود.
در طول دهه ۱۹۹۰، گروهی از روشنفکران سنگالی پیشنهاد ارتقای قانون احوال شخصیه و لغو قانون خانواده مصوب ۱۹۷۳ را دادند. هدف اعضای این گروه، براندازی جهتگیری سیاسی سنگال با استفاده از بحث بر سر قانون خانواده و جایگاه زنان بود. این پدیده را نمیتوان بدون بررسی رابطه بلندمدت بین اسلام و سیاست، و به ویژه مسئله دموکراسی در جوامع مسلمان و در اندیشه سیاسی اسلامی، درک کرد. همچنین درک حقوق و جایگاه زنان از منظر گفتمان اسلامی مهم است.
در دوران ریاست جمهوری «لئوپولد سدار سنگور»، ابتکارات اولیه برای اصلاحات سیاسی ناپیوسته بود و ماهیت سکولار دولت به شدت مورد تأیید قرار گرفت. این گزینه هنگام تدوین قانون خانواده آشکار شد. تدوین قانون جدید خانواده تحت ریاست شورا، ممدو دیا (با فرمان ۱۲ آوریل ۱۹۶۱) آغاز شد. در سال ۱۹۶۵، سنگور دوباره کمیته گزینههای قانون خانواده را منصوب کرد. این کمیسیون مسئول یکسانسازی اشکال مختلف قوانین بود، زیرا چگونه قوانین مبتنی بر عرف بومی، قانون مسلمانان ( شریعت )و قانون ناپلئونی میتوانستند در کنار هم وجود داشته باشند؟ پس از شش سال کار، قانون خانواده در سال ۱۹۷۲ به سنگالیها ارائه شد. ویژگیهای اصلی آن عبارتند از یکپارچهسازی قانون، تأیید صریح ماهیت سکولار جامعه، به رسمیت شناختن اصول حقوق فردی و اصل برابری همه شهروندان (Mbow, 2010, 87-96).
این اثر به شرح زیر ساختار یافته است: ابتدا به ویژگیهای برجسته دو دین اصلی، یعنی اسلام و مسیحیت، خواهیم پرداخت، سپس تمرکز ما بر وضعیت گفتگوی اسلام و مسیحیت با تأکید بر همگراییها و واگراییها خواهد بود. در نهایت، درباره مسئله سکولاریسم و چگونگی تجربه آن توسط سنگالیها صحبت خواهیم کرد.
۱. توجیه، مسئله و فرضیههای کاربردی
انتخاب موضوع از اخبار ملّی و بینالمللی از دهه ۹۰ تا به امروز ناشی میشود. در سنگال، ما از این مشاهده شروع کردیم که همزیستی مسالمتآمیز بین کاتولیکها و مسلمانان واقعی است، اما به نظر میرسد این دو جامعه در اصول و اعمال مذهبی خود یکدیگر را نادیده میگیرند. این اغلب بیاعتمادی پنهانی را برمیانگیزد که با رویدادهای بینالمللی، بهویژه جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱، جنگ در افغانستان، و البته ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و جنگ دوم عراق که در سال ۲۰۰۳ رخ داد، تقویت میشود. در نزدیکی ما، درگیریهای مذهبی در ساحل عاج و نیجریه بسیار گویا هستند. همه اینها باعث سردرگمی شدید ذهن و قلب در میان اکثریت مردم میشود. با این حال، عدم موفقیت رسانههای سنگال در پرداختن مؤثر به مسائل مذهبی مبرم مانند گفتگوی اسلام و مسیحیت، احتمالاً این گفتگو را محدود کرده و باعث ایجاد سوءتفاهم مذهبی بین مسیحیان و مسلمانان میشود.
این امر تا حدودی سطحینگری فزاینده در برخورد با اطلاعات مذهبی و فقدان بحث واقعی در مورد گفتگوی اسلام و مسیحیت در فضای عمومی سنگال را توضیح میدهد. از این رو، علاقه به این موضوع، شایسته است که توسط رسانههای سنگالی پوشش داده شود.
مسئله ما در این کار شامل یک سوال اصلی و به دنبال آن تعریف گفتگو خواهد بود: چالشهای واقعی گفتگوی اسلامی-مسیحی در سنگال چیست و رسانهها برای این منظور باید چه استراتژی ارتباطی و اطلاعاتی را اتخاذ کنند؟
گفتگو بیش از هر چیز یک سبک عمل، یک نگرش و روحیهای است که رفتار را الهام میبخشد. توجه، احترام و پذیرش دیگران بسیار مهم است، کسانی که باید به آنها فضای لازم برای هویت، باورها و ارزشهایشان را بدهیم. بنابراین، گفتگو پیش از هر چیز مستلزم مدارا یا به عبارت بهتر، آزادی مذهبی است. این به رسمیت شناختن ارزشهای مشترک ادیان است.
در هر صورت، ما متوجه شدهایم که پخش برنامهها و پرداختن به موضوعات مربوط به گفتگوی اسلام و مسیحیت تقریباً در رسانههای سنگال وجود ندارد. چرا این محدودیتها وجود دارد؟ رسانهها چگونه با پرداختن به موضوعات گفتگوی اسلامی-مسیحی، فضای عمومی را متحول کرده و در شکلگیری آن مشارکت میکنند؟ و مردم چگونه این پخش برنامه ها را در رسانهها ادراک میکنند؟
آیا روزنامهنگاران مسیحی و مسلمان در پوشش رسانهای و به ویژه در نحوه برخورد با اطلاعات مذهبی، به اصول انصاف، همزیستی مسالمتآمیز و احترام متقابل احترام میگذارند؟ آیا چارچوب گفتگوی اسلامی- مسیحی در سنگال به اندازه کافی ساختاریافته، رسمی و کاربردی است؟ اگر پاسخ منفی است، کاستیهای این چارچوب کجاست؟
در قرن دهم میلادی بود که اسلامی شدن سنگال آغاز شد، که گفته میشود از طریق واعظ مراکشی عبدالله بن یاسین در موریتانی آغاز شده است Vivant Univers ، 2015، 38-40. این اسلامیسازی بدون مشکلات نبود و تا قرن نوزدهم متوقف شده بود . تکرور، اولین پادشاهی که حدود قرن چهارم یا پنجم در اطراف مصب رودخانه سنگال تأسیس شد، سپس به جز قبیله «سرر» که به جنوب کشور مهاجرت کرد و در سینا و سالوم ساکن شد، مسلمان شد.
اسلامیسازی در روزهای اولیه خود بیشتر الیگارشی بود تا مردمی و موج بزرگ اسلامگرایی به اولیای بزرگی مانند «شیخ احمدو بامبا»(مریدیه) و «الحاجی مالک سی»(تیجانیه) در سالهای اولیه قرن بیستم نسبت داده می شود. موفقیت نفوذ اسلام در سنگال را میتوان از یک سو با همزیستی و غنیسازی در خط ایمان توضیح داد، نه با ادغام دو عقیده متفاوت. به عبارت دیگر، اسلام سعی در ریشه کن کردن باورهای سنتی نداشت، بلکه آنها را با خود سازگار کرد. از سوی دیگر، اسلام سنگالی، اسلامی صوفیانه و مبتنی بر اعمال و اخوت است که ویژگی غالب آن، مفهوم یک راهنمای معنوی، یعنی شیخی که اخوت را سازماندهی میکند، میباشد. علاوه بر این، اینجا جایی است که باید تصریح کرد اسلام سنگالی اساساً مبتنی بر برادری است و مرابطون حلقهی اساسی این دین را تشکیل میدهند. در اسلام همیشه دو بُعد وجود دارد: علم و عرفان. در سنگال، انجمنهای برادری عامل اصلی اسلامگرایی هستند، تیجانیه در مناطق شهری رواج داشته در حالی که مریدیه در مناطق روستایی به شدت توسعه یافته است.
مریدیسم در پایان قرن نوزدهم توسط «احمدو بامبا امباکه» یا شیخ طوبی ( 1853-1927 ) چندین بار توسط دولت استعماری، در گابن، موریتانی و تیئن در جولوف تأسیس شد. او در جوربل درگذشت و در طوبی به خاک سپرده شد. طریقه مریدیه، که توسط شیخ طوبی تأسیس شد، موضوع ادبیات فراوانی بوده است. بنابراین، خود را به یادآوری ایدههای کلیدی دکترین مریدیه محدود میکنیم. آنچه بیش از همه از آثار «شیخ احمدو بامبا» به یادگار خواهد ماند، عرفان است. زندگی او، مانند موعظههایش، عمیقاً سرشار از این جستجوی مطلق، جستجوی الوهیت است، که از ویژگیهای عارفان بزرگ است. بزرگترین اصالت آموزه مریدیه در تجلیل از کار نهفته است، که به معنای واقعی کلمه در تأیید عرفان واقعی کار تقدیس میشود (Coulon, 1981, 107).
عرفان، کنارهگیری از شخصیت، اصل وفاداری مطلق طلبه یا پیرو به رهبر مذهبی یا روحانی طریقه، و اطاعت بیقید و شرط از دستورات او، قدرت اقتصادی و سیاسی مهمی را در اختیار رهبران مذهبی طریقه مریدیه قرار میدهد. مجموعه اصول آن، این طریقه را به سازمانی منسجم، پویا و فوقالعاده منظم تبدیل میکند. لازم به ذکر است که طریقه مریدیه مخلوق «شیخ احمدو بامبا» است، با ریشهای روستایی و مهمتر از همه درونزا.
تیجانیه ، به نوبه خود، یک طریقه است که معنویت آن نه تنها به تبلیغ دین، بلکه به عمل نیز معطوف است. در سنگال، سه شاخه از تیجانیه وجود دارد که از فاس در مراکش سرچشمه گرفتهاند:
نوادگان الحاجی عمر تال، به ویژه برای توکولورهای فوتا تورو، از مناطق کائولاک، تامباکوندا، مدینا گوناس، کازامانس، گامبیا.
الحاجی مالک سی و خانوادهاش از دارندگان نشان خلیفه در تیواوان هستند که زیارتگاه مهمی برای مسلمانان سنگالی است.
نوادگان «الحاج ابراهیم نیاس» El-Hadjar Ibrahima Niasse که در «کائولاک» که یکی از مراکز طریقه تیجانیه سنگال نیز می باشد، تأسیس شدند. آنها روابط نزدیکی با امیر «کانو» در نیجریه دارند، جایی که شاخهای از این طریقه تیجانیه چندین میلیون پیرو دارد.
در کنار این گرایشهای اصلی در تیجانیه سنگالی، «طریقه لاین» را داریم که در سال ۱۸۸۱ توسط یک ماهیگیر اهل یوف به نام لیاس چاو (۱۸۴۵-۱۹۲۹) معروف به «لیمامولای» تأسیس شد، کسی که مأموریتش توسط یک ماهی جنی به او وحی شد. دومی موعظههای خود را در سال ۱۸۸۳ آغاز کرد و از پاکدامنی حمایت میکرد (پیروان او در گردهماییهای بزرگ لباس سفید میپوشیدند). او تأکید زیادی بر برابری بین طبقات پائین جامعه و مردان دارد و برای امور خیریه اهمیت زیادی قائل است. پیروان«طریقه لاین» تقریباً منحصراً از قبیله لبوهای کیپ ورد میباشند. در نهایت، «طریقه قادریه» از عبدالقادر گیلانی سرچشمه میگیرد که او نیز از نوادگان پیامبر محمد(ص) است.
در حالی که اکثر کلیساهای کاتولیک در آفریقا چندین سال است که اولین قرن وجود خود را جشن میگیرند، کلیساهای سنگال در حال حاضر پانصد سال قدمت دارند. در قرن پانزدهم میلادی بود که دریانورد پرتغالی، «دینیس دیاس» جزیره پالماس را کشف کرد که بعدها توسط هلندیها تغییر نام داد. در دسامبر ۱۴۸۱، پرتغالیها اولین کلیسای سنگی را در جزیره گوره، روبروی شبه جزیره کاپ ورد، ساختند که قرار بود شهر داکار از سال ۱۸۵۷ بر روی آن ساخته شود.
پستهای تجاری در ساحل جنوب شرقی کیپ ورد تأسیس شدند، جایی که جوامع کوچک پرتغالی-آفریقایی سازماندهی شدند و در سال ۱۶۰۸ توسط یک کشیش پرتغالی مورد بازدید قرار گرفتند. در سال ۱۶۵۹، فرانسویها یک پست تجاری در دهانه رودخانه سنگال تأسیس کردند و آن را به افتخار پادشاه فرانسه، سنت لوئیس نامیدند. تبشیر و تبلیغ مسیحیت با سرعتی ناپیوسته ادامه یافت زیرا مبلغان اروپایی اغلب قربانی بیماریهای واگیردار، غرق شدن کشتیها و جنگها بودند و اسلام در آن زمان مانعی برای تبشیر مسیحی محسوب میشد. علاوه بر این، دلبستگی مردم محلی، به ویژه «سررها»، به دین سنتی وجود داشت. با وجود همه این مشکلات، تبشیر با تأسیس مجموعهای از کلیساها در سراسر سواحل کشور مشخص شد، جایی که درقرن نوزدهم به لطف مبلغان فرانسوی شتاب گرفت.
چهرههای اصلی که تبشیر سنگال را رقم زدند، مادر آن ماری جاووهی، بنیانگذار «جماعت خواهران سنت جوزف کلونی»و پدر «فرانسوا ماری پل لیبرمن» بودند. از طریق مادر جاووهی و «جماعت زنانسنت جوزف کلونی» بود که تبشیر واقعاً در مارس ۱۸۱۹ در سنگال آغاز شد. به محض ورودشان، این خواهران مدرسهای برای کودکان بومی و اروپایی افتتاح کردند و بیمارستان سنت لوئیس را بازسازی کردند. به گفته آندره پیکیولا، خواهران سنت جوزف کلونی بسیار مشتاق بودند که برای تبلیغ مسیحیت در میان فرزندان سنت لویی تلاش کنند، اما جاهطلبی آنها به سرعت به ابعاد کوچکتری کاهش یافت. تعداد آنها در مقایسه با جمعیتی که مدتها پیش جذب اسلام شده بودند و نیازی به تغییر باورهای خود احساس نکرده بودند، بسیار کم بود» (پیکیولا، ۱۹۸۷، ۱۸).
مسئله روحانیون محلی مدتهاست که دغدغه هیئت تبلیغی کاتولیک در سنگال بوده است. مرگ فزاینده مبلغان اروپایی، رهبران محلی مبلغان را بر آن داشت تا سنگالیها را برای کشیش شدن آموزش دهند. بنابراین، سه کشیش قبلاً در کشور خود آموزش دیده و در حال خدمت بودند، اما آنها تنها کسانی بودند که ده سال از زمان انتصابشان در فرانسه میگذرد. «اسقف اعظم کوبس» و جانشینانش متعهد شده بودند که تا حد امکان جوانان سنگالی را برای کشیش شدن آموزش دهند، اما با موفقیت کمتری روبرو شدند؛ زیرا ذهنیت سنگالیها به هیچ وجه با تجرد و عفت موافق نبود.
در ۴ آوریل ۱۹۶۲، پدر «هایاسینت تیاندوم» Hyacinthe Thiandoumکشیش کلیسای جامع داکار، به عنوان اسقف اعظم و سپس در ۲۴ مه ۱۹۷۶ به عنوان کاردینال منصوب شد. این بدان معنا بود که کلیسای کاتولیک در سنگال از وضعیت یک کلیسای مبلغ مذهبی (کلیسایی که به مبلغ مذهبی سپرده شده بود) به وضعیت یک کلیسای محلی (کلیسایی که به روحانیون محلی سپرده شده بود) تغییر یافت. این توضیح میدهد که چرا روحانیون سنگال از بلوغ انجیلی بالایی برای انجام فعالیتهای کشیشی خود برخوردارند. موارد نادر در آفریقای سیاه فرانسوی زبان که در آن اکثر اسقفها اروپایی باقی میمانند.
سنگال با جمعیتی حدود ۱8 میلیون نفر در غرب آفریقا، کشوری است که از ثبات سیاسی و اجتماعی دیرینهای برخوردار بوده است. ۹۵٪ جمعیت آن مسلمان هستند، اما روحیهی تساهل و تسامح از همان ابتدا در آنجا مشهود بود. در سطح نهادی، اداره امور، از سال ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰، توسط یک رئیس جمهور مسیحی، به نام لئوپولد سدار سنگور، نمونه خوبی از این امر است. دستاوردی که باید به هر قیمتی حفظ شود، در زمانی که منطقه ما توسط نیروهای گریز از مرکز مانند آنچه در مالی رخ داد، تهدید میشود. در حالی که اکثر کشورهای آفریقایی از سال ۱۹۶۰ (سال استقلال) توسط احزاب واحد تحت دیکتاتوریهای نظامی یا غیرنظامی اداره میشدند و تنها در دهه ۱۹۹۰ اصلاحات سیاسی انجام دادند، مقامات سنگال از قبل خواستههای دموکراتیک را پیشبینی کرده بودند. رئیس جمهور پیش از این از حزب سیاسی خود، اتحادیه مترقی سنگال (UPS)، به عنوان یک حزب «متحد» یاد کرده بود، راهی برای تمایز خود از مدلهای تک حزبی-دولتی که در جاهای دیگر دیده میشود.
این انتخاب سیاسی و نحوه مدیریت آن توسط چهرههای عمومی به این معنی است که سنگال مرتباً در صحنه بینالمللی به عنوان نمونهای از دموکراسی، احترام به حقوق بشر و آزادی مطبوعات ذکر میشود. همانند نظام سیاسی، نظام رسانهای سنگال پس از چندین سال انحصار دولتی بر رسانهها، به نظام تکثرگرا تبدیل شده است. امروزه، این کشور حدود ده کانال تلویزیونی، از جمله سه کانال مذهبی، یک ایستگاه رادیویی عمومی با ایستگاههای منطقهای خود، حدود بیست ایستگاه رادیویی تجاری خصوصی، حدود شصت ایستگاه رادیویی محلی، ۲۰ روزنامه از جمله لو سولی (رسانه عمومی)، نشریات متعدد و چندین روزنامه آنلاین دارد. در بیشتر موارد، این رسانهها در شبکه جهانی وب حضور دارند. این پویایی رسانهای با تأسیس گروههای مطبوعاتی خصوصی همراه بود که در طول سالها به شرکتهای واقعی تبدیل شدند، از جمله:
Sud Communication ، Futurs Médias ، Wal Fadjri ، Avenir Communication ، DMedia .
زندگی عمومی در سنگال با روحیه تساهل و تفاهم متقابل بین جوامع مذهبی مختلف اسلام، مسیحیت، باورهای سنتی و سایر ادیان با اهمیت متفاوت در کشور مشخص میشود. این روحیه تساهل حتی در گورستانهای مشترکی مانند سور (سن لویی) در ژوآل و زیگینشور، جایی که مسلمانان و مسیحیان برای آرامش ابدی در کنار هم به خاک سپرده شده اند، منعکس شده است.
شیوهای که دو دین اصلی به سنگال معرفی شدند، یعنی بدون خشونت (حتی اگر مسیحیت همراه با استعمارگران وارد شده باشد) بدون شک نقش بزرگی در آرامسازی زندگی اجتماعی ایفا کرد. در واقع، سنگال یکی از معدود کشورهای جهان است که واقعاً جهاد (جنگ مقدس) را تجربه نکرده است. در این بخش از آفریقا، اسلام به آرامی از طریق آموزههای چهرههای نمادینی که مأموریت تاریخی تبلیغ آن را بر عهده داشتند، هر کدام به روش خود و مطابق با شرایط، تثبیت شد.
بسیاری از خانوادههای سنگالی امروزه این «الحاق» را تجربه میکنند، چرا که بین این دو دین گیر افتادهاند. امروزه، همزیستی بین مسیحیان و مسلمانان بر اساس احترام متقابل، حتی برادری، بنا شده است و دیگر استثنایی نیست که هر دو دین در یک خانواده نمایندگی شوند. اسقف «هایاسینت تیاندوم» اولین اسقف اعظم داکار، اصالتاً اهل «پوپنگین» است، جایی که والدین او از دین دیگری هستند. مسلمانان و مسیحیان از شرکت در تمام مراسم مذهبی مهم کاتولیک یا مسلمان، مانند زیارت سالانه پوپنگین، مگل طوبی، گاموی تیواوان، به هر شکلی، دریغ نمیکنند. این مورد در جریان سفر تاریخی پاپ ژان پل دوم در سال ۱۹۹۲ رخ داد که طی آن حرم حضرت مریم مورد تبرک قرار گرفت. اعیاد مذهبی مسلمانان و مسیحیان در کاملترین اجتماع و بدون آسیب رساندن به اصول مذهبی هیچ یک از این دو دین جشن گرفته میشود.
همین تساهل و تفاهم در سطح انجمنهای برادری که همگی به اسلام صوفیانه (سنی) اشاره دارند، یافت میشود که بارزترین آنها تیجانیه، مریدیه و قادریه، اولین طریقه تأسیس شده در غرب آفریقا، هستند. انجمنهای برادری، چه از بدو تولد و چه از طریق تکامل تاریخی خود، همواره فراتر از مرکز مذهبی، فضاهایی برای آموزش صلح، مدارا و احترام متقابل بودهاند. در این مورد، انجمن برادری، شکل سنتیِ تشرف را به ارث برد که در آن، دیوم (کرامت)، نگور (افتخار) و کِرسا (اخلاق) با هدف شکلدهی به یک «موجود اجتماعی یا خوشبرخورد» حذف میشدند. همچنین از این نظر است که برادریها همواره مکمل ضروری زنجیرهای از ارزشها بودهاند که اساس «انسان سنگالی» را تشکیل میدهند.
دین همواره جایگاه برجستهای در برنامههای رسانهای در سنگال (رادیو، تلویزیون و روزنامهها) داشته است. برنامههای کانالهای تلویزیونی سنگال عموماً شامل برنامههای مذهبی، چه اسلامی و چه مسیحی، میشود. رویدادهای مذهبی مهم، مانند مراسم عشای ربانی طوبی و گاموی تیووان، زیارت پوپنگین، و همچنین سایر رویدادهای کماهمیتتر، بهطور گسترده پوشش داده میشوند. «منهار الاسلام» اثر الحاج شیخ گاساما و برنامه کاتولیک «روز ارباب جهان» در شبکه ORTS (RTS) آثار پیشگامی هستند که اولین گامهای پخش برنامههای مذهبی در مطبوعات را رقم زدند. از دهه ۱۹۹۰ به بعد، رسانههای خصوصی، با پیروی از رسانههای عمومی، شروع به استخدام واعظانی کردند که ابتدا در دارالقرآن های سنگالی مانند طوبی، تیواوان، پیره، نجاسان، مدینه با و سپس چند سال بعد، در دانشگاههای مغرب و مصر آموزش دیده بودند. آنها کوشیدند تا با اقتباس از منابع کتابی، گفتمانی متمرکز بر امر مقدس را توسعه دهند. (تجلیل و تجلیل از حقایق دینی، یادآوری کارهای بزرگ پیشوایان دینی). رادیکالیسم آنها، اگر بتوانیم آن را رادیکال بنامیم، در برخورد با روابط اجتماعی، به ویژه بر اساس جنسیت، جایگاه مرد در اسلام، زنان در زندگیشان به عنوان دختران جوان و همسران، تصویر زنان، با حجاب یا بدون حجاب، مسائل مربوط به تمایلات جنسی، روابط در خانه، نقش مردان خیابانی و غیره آشکار میشود.
در مورد خطبههای امامان، آنها اغلب به زندگی و آثار پیامبر(ص) و یارانش اشاره میکنند و بر یادآوریهای تاریخی تمرکز دارند. این خطبهها عموماً دعوت به پیروی از احکام اسلام و شریعت هستند. این خطبهها در برنامههای اختصاصی رادیو و تلویزیون تکرار میشوند. مسئله رابطه بین قدرت معنوی و دنیوی، رابطه بین انسان و همنوعانش، بین انسان و زندگی پس از مرگ نیز توسط شخصیتهای مذهبی در برنامههایی به زبانهای ملی مورد بحث قرار میگیرد.
استفاده از زبانهای محلی در برنامههای مذهبی، یک گزینه استراتژیک بود که امکان جذب حداکثر تعداد شنوندگان و بینندگان را فراهم میکرد و در عین حال به عربزبانان اجازه میداد تا زمان پخش خود را پر کنند. بسیاری از سنگالیها از طریق این برنامهها در دین خود غرق شدهاند.
امروزه برنامههای مذهبی مسلمانان و مسیحیان تمام کانالها را اشغال کرده و برنامههای تلویزیونی را پر میکنند و واعظان از برجستهترین مجریان این برنامهها هستند. خطبههای آنها حتی در کنفرانسهای مذهبی، به ویژه در ماه رمضان، مورد تقاضا است. نمایشهای تعاملی نه تنها برای جذب مشتری بلکه برای کسب درآمد از طریق سرورهای صوتی نیز استفاده میشوند. این بدان معناست که کانالها، از جمله کانالهای مذهبی جدید، در رقابت مداوم برای گسترش مخاطبان خود هستند و خطبهها و موعظهها ظاهری شبیه یک نمایش رسانهای به خود میگیرند. این علاقه شدید به پخش برنامههای مذهبی ناشی از سه عامل است: باز شدن دانشگاههای عربی به روی جوانان سنگالی که پس از بازگشت، تدریس و موعظه را به عنوان فعالیت اصلی خود انتخاب میکنند؛ درگیری در خاورمیانه که باعث شد بسیاری از سنگالیها به اسلام و زندگی مذهبی علاقهمند شوند؛ جایگاه اسلام در جهانی شدن دیگر نه به عنوان فضایی برای گفتگو و تبادل نظر، بلکه به عنوان میدانی برای رویارویی و جنگ ایدئولوژیک تلقی میشود.
نکته کلیدی که این افراد حول آن گرد هم میآیند، اصطلاح جهاد است که بسیاری آن را دیگر نه به عنوان یک جنگ مقدس، بلکه به عنوان جنگی علیه خود، غرایز و انگیزههای حیوانی خود تفسیر میکنند. جهاد در تضاد با بنیادگرایی مذهبی است که شما را در تضاد با کسانی قرار میدهد که با شما همعقیده نیستند. اینجاست که تروریسم و افراط گرایی مذهبی به عرصه مواضع سیاسی و غیرمذهبی رانده میشود. در واقع، افراط گرایی مذهبی و خشنترین نمود آن، یعنی تروریسم، اغلب در جایی ریشه دوانده است که محتوای کتابهای مقدس (تورات، انجیل، قرآن) با هدف طرد، انگزنی و اهریمنسازی آموزش داده شده است. اما اگر مبارزه با غرایز خود با افراط گرایی مذهبی در تضاد باشد، مشکل انفعال، حتی تقدیرگرایی، را در مواجهه با محیطی که تغییر آن مستلزم مداخله انسان است، مطرح میکند. نه زهد «منفعل» و نه پرخاشگری کورکورانه، به نظر میرسد این دو قطب گفتمان مذهبی در رسانههای سنگال هستند.
اما آیا این سخنرانیها مورد استقبال عموم قرار میگیرد؟ آیا ما از بهترین رسانه و بهترین بازههای زمانی برای رساندن پیامها استفاده میکنیم؟ این گفتمانهای مذهبی چه تأثیری بر مردم دارند؟ آیا کسانی که این پخشها به آنها سپرده شده است، آموزش لازم برای پخش پیام را دیدهاند؟ آیا آنها محتوا و روشهای انتقال پیام از فرستنده به گیرنده را درک میکنند؟ خلاصه اینکه، آیا آنها اگر روزنامهنگار متخصص نباشند، افرادی آگاه هستند؟ پاسخ به همه این سؤالات ما را به لزوم بازنگری در قالبهای این نمایشها و شرح حال مردانی که آنها را ارائه میدهند، بازمیگرداند.
از آنجا که «جنگ در ذهن انسانها آغاز میشود، دفاع از صلح نیز باید در ذهن انسانها بنا شود.» ترویج صلح از طریق آموزش یکی از مأموریتهای اصحاب رسانه است. هیچ کس بهتر از مطبوعات نمیتواند از این موضوع سوءاستفاده کند. این به معنای توجه ویژه به تمام ابتکاراتی است که برای ترویج صلح تلاش میکنند. فرهنگ صلح در مواجهه با تغییرات و تحولات جوامع ما، که گاهی اوقات مراکز تبلور درگیریهایی با انگیزههای متنوع و اغلب حتی پوچ را تشکیل میدهند، واقعاً از اهمیت بالایی برخوردار است.
بنابراین، گویندگی در رادیو و تلویزیون به مهارتها و تواناییهای خاصی نیاز دارد. در واقع، شغل روزنامهنگاری یا مجریگری بدون شک یکی از دشوارترین و طاقتفرساترین مشاغل موجود است، به دلیل محدودیتهای بیشماری که با کنترل خوب محتوا و مدیریت خوبِ ظرفِ آن در عرصه عمومی مرتبط است، عرصهای که به طور کامل، قلمرو همه آزادیها و همه حساسیتها است. رسانهها به عنوان رلههای ضروری در ارتباطات اجتماعی، ابزارهای ضروری در ترویج فرهنگ صلح هستند، همانطور که میتوانند ابزارهای شیطانی در فرهنگ نفرت باشند. مثال رادیو «میل کالینز» در رواندا برای نشان دادن این موضوع وجود دارد. در بستری از دموکراسی مطلق که در تمام اشکال کثرتگرایی نهفته است، روزنامهنگار یا مجری هر روز خود را در معرض چالش وجدان خود میبیند. در این حوزه، کوچکترین خطا، پیش پا افتادهترین اشتباه، بهای سنگینی دارد زیرا به سختی میتوان آن را اصلاح کرد. وقتی صحبت از دین میشود، که همانطور که همه میدانند، احساسات را در خود جای داده، اوضاع حتی جدیتر هم میشود. همه ما این را از طریق اخباری که از جهانی که در آن انگ زدن، اهریمن جلوه دادن و طرد شدن، زمینه را برای عدم تحمل و خشونت کور فراهم میکند، دیدهایم.
در بافت سنگال که میتوان آن را کثرت کلیساهای کوچک نامید، چنین حقیقتی ما را به تنوع و تکثر منابع ارجاع میدهد. در گفتمان دینی، این تناقض واقعیتهای گزارششده است که میتواند باعث شود آن گفتمان کاملاً خصلت مقدس خود را از دست بدهد. در این زمینه، اگر اعتبار منابع و مراجع واعظان سنگالی را ملاک قرار دهیم، آنها هنوز در چارچوب هنجارها عمل میکنند. با این حال، باید اذعان کرد که گاهی اوقات برخی از سنگالیها از نحوهی بازگویی و حتی جعل متون کتب مقدس توسط واعظانی که هیچ مهارتی برای انجام این حرفه ندارند، چه از سطح پایه و چه از نظر تسلط بر فنون جمعآوری و پردازش، چه رسد به قوانین اخلاقی و حرفهای، سردرگم و آزرده خاطر میشوند.
ناگفته پیداست که چنین رفتارهایی باعث از دست رفتن اعتبار میشود، که ناگزیر بر ارزیابی کلی که مردم از این یا آن رسانه دارند، تأثیر میگذارد. در واقع، وقتی سوءتعبیرها جایگزین واقعیتها میشوند، وقتی امر مجازی جای امر واقعی را میگیرد، وقتی فرضیات جای حقیقت را میگیرند، در را به روی انواع افراط و تفریطها و مرگ هرگونه بیان معتبر باز میکنند.
متأسفانه، با رشد نمایی کانالهای رادیویی و تلویزیونی، خطر بزرگی برای شکوفایی این نوع وضعیت وجود دارد، و این خطر وجود دارد که این وضعیت به انحراف کشیده شود و هماهنگی ملت را به خطر بیندازد. از این نظر است که باید اطمینان حاصل کنیم که آموزش در زندگی دینی، بیشتر به اهدافی که دولت برای همه اجزای آن تعیین کرده است، یعنی صلح، هماهنگی و هارمونی در جامعه، پاسخ میدهد. در این راستا، شایسته است که نقشها و مسئولیتهای دولت را در حفظ این هماهنگی مشخص کنیم، حتی اگر ویژگی سکولار آن، که از همه ادیان فاصله یکسانی دارد، آن را به عنوان ناظر آگاه زندگی مذهبی و تنظیمکننده آن منصوب کند. بدیهی است که او باید تمام تعادلهایی را که اساس ثبات جامعه را تشکیل میدهند، تضمین کند، به ویژه ماهیت سکولار دولت و نهادهای آن، حقوق و وظایف همه (مرد، زن، کودک) در جامعه، مسئله اقلیتها و نیروهای نوظهور، و بنیادگرایی در همه اشکال آن. علاوه بر این، خوب است توجه داشته باشیم که بنیادگرایی مذهبی در تثبیت خود و تثبیت شدن در فضاهایی که از قبل توسط برادریهای قوی و ریشهدار مبتنی بر آموزش این نماد اشغال شدهاند، با مشکل مواجه است. به همین دلیل است که پیامهای سیاسی-مذهبی که در کشورهای دیگر پخش و منتشر میشوند، در رسانههای سنگال نه پذیرفته میشوند و نه تحمل میشوند، حتی اگر در این نکته مهم، هوشیاری در مواجهه با تهدید بنیادگرایی بینالمللی ضروری باشد.
برخلاف کشورهای اسلامی که اسلام دین رسمی کشور است، در سنگال این سکولاریسم است که باید اجتماع کامل ادیان را تضمین کند، دسترسی برابر به آموزش باکیفیت و آموزشهای حرفهای را ارتقا دهد؛ بنابراین، برای ارتقای رهایی زنان از طریق کسب دانش در سطحی برابر با مردان. از این نظر، به نظر میرسد آموزش شهروندی بهترین و مؤثرترین ضامن در برابر بیعدالتی، تبعیض و عدم تحمل، از هر کجا که ناشی شود، باشد.
در این راستا، رسانهها باید از حق خود برای اطلاعرسانی در مورد حقیقت واقعیتها استفاده کنند، ضمن اینکه از افتادن در دام استفاده ابزاری آگاهانه یا ناآگاهانه از نیروهای گریز از مرکز که هدفشان نابودی پایههای زندگی جامعه ما است، اجتناب ورزند.
۵. محدودیتهای گفتگوی اسلام و مسیحیت
فضای عمومی مبتنی بر در نظر گرفتن دیدگاههای مخالف، و اجماع در سطح مباحث سیاسی، مذهبی و اجتماعی است. در سنگال، پدر روحانی آدولف فای و پدر روحانی ژاک فای (اسقفهای شناختهشده در سنگال) به همراه علمای اسلامی مشهور این فرصت را داشتند که در رادیو Walf FM (یک ایستگاه رادیویی خصوصی در سنگال) درباره وقایع این کشور بر اساس دیدگاههای مذهبی خود بحث کنند و سپس در یک دوره کوتاه گفتگوی عقیدتی شرکت کنند. اگرچه تصور آنها از شفیع و ناجی یکسان نیست، زیرا اگر مسلمانان آن را توسط حضرت محمد (ص) اعلام شده توسط عیسی (ع) در قرآن میدانند، در حالی که در میان مسیحیان، شفیع و ناجی اعلام شده توسط عیسی (ع) در کتاب مقدس، روح القدس است. لحظهای گفتگوی بسیار برادرانهای در این مورد شکل گرفت، اما همه از دیدگاههای دین خود دفاع کردند و این موضوع بسیاری از مردم را روشن کرد.
هر شهروندی به دین خود در رسانهها گوش میدهد. «لازارسفلد» Lazarsfeld گفت که «رسانهها فقط ایدههای از پیش تثبیتشده را تقویت میکنند.» بنابراین، گیرندگان با تقویت باورهای اولیه خود، در رسانهها به دنبال چیزهایی میگردند که برایشان جالب است. رسانهها قطعاً بر افکار عمومی تأثیر میگذارند (نظریه دستور کار)، اما وقتی صحبت از انتخابها، باورها و ایمان میشود، رسانهها در تغییر دیدگاههای مردم مشکل دارند.
اختلاف بزرگ بین اسلام و مسیحیت در متون جزمی نهفته است. مسیحیت وحی پس از عیسی و حواریونش را در نظر نمیگیرد یا به رسمیت نمیشناسد. بنابراین به نظر میرسد که این عنوان را از قرآن حذف میکند، در حالی که قرآن تصریح میکند که هر مسلمانی باید به کتب مقدس پیش از خود ایمان داشته باشد. این امر بر جایگاه غالب فرستادگان خدا، از جمله عیسی مسیح که تولدش هم در قرآن و هم در انجیل روایت شده است، در تاریخ وحی تأکید میکند.
با این حال، تجسم، تثلیث، مرگ عیسی و رستاخیز او توسط قرآن به عنوان مواردی که در کتاب مقدس آمده است، به رسمیت شناخته نشدهاند. این اختلاف نظرها موانع واقعی هستند، اما نباید مانع گفتگو شوند.
یکی دیگر از اختلافات، به رسمیت شناختن غیررسمی وحی نبوی توسط کلیسا است که به محمد، «خاتم پیامبران»، ختم و به اوج خود میرسد. در حالی که قرآن کریم تصریح میکند که هر مسلمانی باید به کتابهای آسمانی پیش از خود ایمان داشته باشد. از نظر بسیاری از ایدئولوگهای مسلمان، تا زمانی که کلیسای کاتولیک حضرت محمد (ص) را به رسمیت نشناسد، ما واقعاً درباره گفتگو صحبت نخواهیم کرد، بلکه درباره مدارا صحبت خواهیم کرد، که به طور پیشفرض یک فضیلت است. از نظر قرآن، که تثلیث را رد میکند، عیسی با این وجود به سلسله طولانی پیامبران خدای یگانه تعلق دارد که از آدم تا محمد، مأموریت اعلام، آموزش یا احیای توحید ناب ابراهیم را بر عهده داشتهاند، که اسلام قصد دارد تحقق کامل و قطعی آن باشد (جوندومده، ۲۰۰۴، ۴۵).
رویکرد گفتگو همچنین باید به گونهای باشد که با سوءتفاهمها مقابله کند. در زمانی که تفسیر نادرست از رویدادهای جهانی، تحت سلطه خشونت و بنیادگرایی مذهبی، یا گاهی اوقات دستکاری خاص رسانهها، منجر به اشتباه گرفتن اسلام با تروریسم میشود، گفتگوی اسلامی-مسیحی به طور فزایندهای به یک ضرورت تبدیل میشود.
چه کسی جرأت میکند ادعا کند که انجیل، مسیحیان را به داشتن نگرش خصمانه نسبت به مسلمانان تشویق میکند؟ قرآن همچنین خواستار جنگ مقدس علیه مسیحیان نشده است. البته اختلاف نظرهایی بین این دو دین وجود دارد، اما اسلام احترام به «اهل کتاب» و ایمان و عبادت مسیحیان را توصیه میکند. قرآن توصیه میکند که ما فقط با آنها «به بهترین شکل» بحث کنیم. اسلام مسیحیان را به پرورش پیوندهای دوستی نزدیک که باید بین مسلمانان و مسیحیان وجود داشته باشد، دعوت میکند: دوستی مبتنی بر ایمان به خدای واحد که مرجع همه فرزندان ابراهیم است.
به گفتهی چندین ناظر، مسئلهی سکولاریسم همیشه باعث بحثهای جنجالی و بسیار پرشوری میشود. امروز، ما حق داریم از خود بپرسیم که آیا مفهوم سکولاریسم در سنگال جدید است؟ با این حال، سکولاریسم از سال ۱۹۶۰ در قانون اساسی جمهوری سنگال گنجانده شده است و این موضوع مشکل واقعی را در میان جمعیت عمدتاً مسلمان ایجاد نکرده است.
تنها در دهه ۲۰۰۰ بود که این بحث دوباره مطرح شد. بسیاری از مسلمانان، و به ویژه برخی از بزرگان، معتقدند که سکولاریسم منشأ یهودی-مسیحی دارد و بنابراین به نفع مسلمانان نیست. با این حال، برداشتهای کمتر توسعهیافتهای از سکولاریسم وجود دارد که برخی آنها را صرفاً با واردات جنبهای از تاریخ اروپا، به ویژه تاریخ فرانسه، برابر میدانند. سکولاریسم مفهومی پیچیده برای تعریف است. حقوقدان هنری کاپیتان، در سال ۱۹۳۶، تعریف زیر را ارائه داد: «سکولاریسم یک مفهوم سیاسی است که دلالت بر جدایی جامعه مدنی و جامعه مذهبی دارد، دولت هیچ قدرت مذهبی اعمال نمیکند و کلیساها هیچ قدرت سیاسی ندارند» (رابرت، ۹۸۵، ۹۱۵).
با این اوصاف، به نظر میرسد سکولاریسم بیانگر نفی دین در درون دولت است. این یک پیوند مثبت برقرار نمیکند، بلکه جدایی بین دولت و دین را نشان میدهد. بنابراین، این به معنای یک رابطهی واقعی نیست، بلکه به معنای فقدان رابطه است. در فرانسه، سکولاریسم اساساً در مقابل کلیسا تأسیس شد. در واقع، حتی اگر اسلام بین معنوی و دنیوی تمایز قائل شود، سکولاریسم را نمیپذیرد زیرا سیاست و مذهب را از هم جدا نمیکند و به همین دلیل است که رهبران مذهبی مسلمان کشور در طول انتخابات موضع میگیرند و گاهی حتی به خود اجازه میدهند که به پیروان خود دستورالعمل رأی دادن بدهند. برای مسلمانان، اسلام محدود به عبادت نیست، بلکه دامنهی آن به زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی نیز کشیده شده است. اسلام هم فرهنگ است و هم فرهنگ، هم دین است و هم جامعه، و هم دین است و هم دولت.
در یک دولت سکولار، نه جایی برای قوانین اسلامی وجود دارد و نه جایی برای احوال شخصیه مورد نظر مذهبیون. به همین دلیل است که اسلام در پذیرش سکولاریسم واقعاً مشکل دارد. این وضعیت میتواند عواقبی داشته باشد. در سنگال، دولت سکولار ماهیت خاص اسلام محلی را در نظر میگیرد که منجر به سکولاریسم انعطافپذیر شده است. در سنگال، پروفسور Saliou Kandji «سالیو کانجی» معتقد است که سکولاریسم ما از سکولاریسم فرانسوی سرچشمه نمیگیرد، سکولاریسم ما یک سکولاریسم آفریقایی است که مبتنی بر به رسمیت شناختن دیگری است. اروپاییها از روی ناچاری به سکولاریسم روی آوردند، در حالی که در سنگال، ما در سکولاریسم متولد شدیم و به عنوان یک آفریقایی سیاهپوست، این اساس روابط من با دیگران در جامعه است. ما یکدیگر را با وجود تفاوتهایمان به رسمیت میشناسیم اما متحد هستیم» (دیوندومده، ۲۰۰۴، ۵۰) .
در همین راستا، پدر روحانی «ای. فای» در جریان طراحی قانون خانواده در سال ۱۹۷۳ اعلام کرد که «در میان شرکتکنندگان در تدوین قانون خانواده، همه رهبران مذهبی در تدوین قانون خانواده حضور داشتند، همه رهبران مذهبی مسلمان از همه انجمنهای برادری کشور، بدون استثنا امامان، با حضور دو کشیش کاتولیک به نامهای پدر روحانی «لئون جوف» و پدر روحانی«هنری گالورو»با وجود حضور اندک مسیحیان، این قانون خانواده متعادل است و این امر همه ما، مسیحیان و مسلمانان را به طور یکسان آسوده خاطر میکند. دولت سنگال به شیوه خود سکولاریسم را پذیرفته است، زیرا تقریباً همه سنگالیها مؤمن هستند و دولت روابط نزدیکی با همه مقامات مذهبی، چه کاتولیک و چه مسلمان، برقرار میکند» (جوندومده، ۲۰۰۴، ۵۰). پیرامون این تجربه، سنگالیها باید ببینند چه چیزی در سکولاریسم برای خیر کشور ضروری است و آن را در فضای عمومی مورد بحث قرار دهند، زیرا سکولاریسم و همچنین گفتگوی اسلامی-مسیحی باید مسائلی باشند که همیشه باید مورد بازنگری قرار گیرند، به خصوص در زمینه جهانی شدن که همه چیز در حال تحول است.
آیا مؤمنان سنگالی میتوانند بدون انکار هیچ یک از سنتها و باورهای خاص خود، گفتگویی واقعی برقرار کنند؟ همه باید متقاعد شوند که همان خدایی است که آنها را فرا میخواند، حتی اگر برخی او را متفاوت درک کنند، و همه یقین دارند که خدا در تاریخ با انسانها سخن میگوید، حتی اگر تجلیات او برای برخی متفاوت باشد. در واقع، گفتگو در هر دو سنت دینی، ارزشهای والای خود را دارد. مسیحیان و مسلمانان سنگالی در مورد ارزشهایی که بر تعهدشان به خدمت به مردم و شهر حاکم است، حرفهای زیادی برای گفتن به یکدیگر دارند و باید فکر کنند که در مورد تجربه مذهبی خود، پاسخ شخصیشان به درخواستهای الهی و غنای تقدس انسانی که مسیحیت و اسلام در طول تاریخ به دست آوردهاند، حرفهای زیادی برای گفتن به یکدیگر دارند. بنابراین، لازم است هر دو طرف از طریق گشودگی مبتنی بر جستجوی دائمی کلام خدا و احترام به اصول هر دین، معنویتی پویا را توسعه دهند.
امروزه، سنگال یکی از معدود کشورهای آفریقایی محسوب میشود که در آن ادیان مختلف مذهبی در هماهنگی کامل زندگی میکنند. این ویژگی و تفاوت، مدیون گفتگوی اسلام و مسیحیت است. واقعیتی در کشور «ترانگا» (عنوان مهمان نواز به زبان بومی برای سنگال)که در جهانی که به طور فزایندهای طعمه درگیریهای بین مذهبی میشود، الگویی در نوع خود محسوب میشود. به عنوان نمونهای از تفاهم بین دو جامعه مذهبی، دیپلمی که توسط پاپ فرانسیس اول به افتخار سنگال به خاطر تلاشهایش برای صلح بین مسیحیان و مسلمانان اعطا شد. این جایزه توسط کاردینال سنگالی«تئودور آدرین سار» به وزیر مشاور رئیس جمهور سابق«مکی سال» اهدا شد. وقتی اعیاد مسیحی فرا میرسد، از مسلمانان دعوت میشود تا در آنها شرکت کنند و همچنین برعکس. نمادی که این پیوند دلها را بزرگ جلوه میدهد.
رسانههای سنگال، از طریق نقش خود، ظرفیت عظیمی برای ترویج گفتگوی اصیل اسلامی- مسیحی دارند. روزنامهنگاران سنگالی باید بحثهای انتقادی در مورد مسائل مذهبی ترتیب دهند که بتواند افکار پیروان را روشن کند. رسانههای سنگال باید از طریق سهگانه «آگاهیبخشی، آموزش و سرگرمی»، در موضوعات مختلف خود، بهویژه موضوعات مربوط به آموزش، برای تقویت درک متقابل دو دین تلاش بیشتری کنند. به عبارت دیگر، آموزش برای گفتگو باید در استفاده متنوع از زبانهای ملّی و در رابطه با واقعیتهای ملی، باعث ایجاد نزدیکی و کاهش برخی سوءتفاهمها شود. همه اینها مجموعهای از چالشها را برای گفتگوی واقعی اسلام و مسیحیت در سنگال تشکیل میدهد.
کتابشناسی:
برنویل جی. و جاووهی، ای.-ام. ۱۹۴۲، بنیانگذار خواهران سنت جوزف کلونی ، پاریس، گراسِت.
بثیلی آ. (ویراستار) ۲۰۰۹، رسانهها و ادیان در غرب آفریقا، موسسه پانوس غرب آفریقا.
بورمن م. ۱۹۵۱، رهنمودهایی برای گفتگو بین مسیحیان و مسلمانان ، پاریس، انتشارات لو سرف.
Coulon C. (1981)، Marabout و شاهزاده ، پاریس، Pédone.
دیوندومده آ. ۲۰۰۴، ادیان، رسانه و فضای عمومی در سنگال. نقش رسانهها در گفتگوی اسلام و مسیحیت در سنگال از سال ۱۹۹۸ تا به امروز پایاننامه کارشناسی ارشد در دانشکده خبرنگاری و روزنامه نگاری دانشگاه داکار.
کاسِه م. ۲۰۱۳، ادیان و صلح، چرا رسانهها باید مأموریت صلح و هوشیاری خود را تضمین کنند؟، ۱۵/۰۱/۲۰۱۳، قابل دسترسی در: http://www.sudonline.sn/religions-et-paix----pourquoi-les-medias-doivent-ils-assurer-leur-mission-de-veille-et-d-alerte-_a_12044.html .
امبو پ. (۲۰۱۰)، «زمینه اصلاح قانون خانواده در سنگال»، مجله حقوق و فرهنگها ، شماره 59 ، قابل دسترسی در: http://droitcultures.revues.org/1963 .
Picciola A. (1987)، مبلغ در آفریقا ، پاریس، Denoël.
رابرت پی، ۱۹۸۵، فرهنگ الفبایی و قیاسی زبان فرانسه ، چاپ دوم ، پاریس، لو رابرت.
سیلانت جی.-ام. (1996)، درک بُعد رسانه: چگونه رسانه را تحلیل کنیم؟ پاریس، الیپس.
ویوانت یونیورس، کریستین ریویو برای ارتقای انسانی، ۲۰۱۵ ، شماره . ۴۱۶.
مرجع الکترونیکی:
مصطفی سمب ، رسانهها، ادیان و گفتگوی اسلامی-مسیحی در غرب آفریقا: نمونه آزمایشی رسانههای سنگالی ، مجله بینالمللی فرانکوفونیها [آنلاین]، ۱ | ۲۰۱۷، منتشر شده آنلاین در ۱۵ ژوئیه ۲۰۱۷، دسترسی در ۱۴ مه ۲۰۲۵. نشانی اینترنتی: https://publications-prairial.fr/rif/index.php?id=327
بیوگرافی نویسنده: مصطفی سمب
از سال ۱۹۹۵ مدرک دکترا از دانشگاه میشل دو مونتین بوردو۳ دارد. پس از بازگشت به سنگال، به دانشکده«مرکز مطالعات علوم و فنون اطلاعات» در دانشگاه شیخ آنتاجوپ داکار پیوست و در آنجا دورههایی را عمدتاً با تمرکز بر رسانه و ارتباطات تدریس کرد. او مدیر مطالعات در دانشکده بود. از سال ۲۰۱۱، او به عنوان مدرس، راهنمایی دانشجویان دکترا را در دانشکده بر عهده داشته است.
منبع:
https://rifrancophonies.com/index.php?id=327?id=327
ملاحظه :
- برای مطابقت با شرایط فعلی؛ اعداد و ارقام میزان جمعیت و درصد مسلمانان و مسیحی به روز گردیده است.
- در حال حاضر شرایط تعامل و تساهل در رسانه های سنگال بخوبی مشهود است و تمامی پیروان ادیان به ویژه مسیحیت، فعالیت های مذهبی و یا نقطه نظراتشان در رسانه های مکتوب و یا شبکه های اجتماعی انتشار می یابد. هر ساله چندین نشست علمی و پژوهشی از سوی مسیحیت و مبلغان مسیحی در محیط دانشگاهی و در تعامل و با همکاری رهبران و پیروان طریقه های صوفیانه سنگال برگزار می گردد و در رسانه ها و فضای مجازی بازتاب بسیار خوبی را در بر دارد.
- رسانه های سنگال بدون محدودیت و پاره ای اوقات به صورت مستقیم مراسم مذهبی مانند «زیارت پوپنگین» مسیحیان و یا مراسم «مگل» طریقه مریدیه و یا مراسم «گامو» طریقه تیجانیه را تحت پوشش قرارداده و از شبکه های رسمی تلویزیون پخش می کنند.
نظر شما