نقش جهانی سازمان ملل و رجزخوانی‌های ترامپ

موضوع امروز، نگاهی است به رنگارنگی مباحث جهانی که در مجمع عمومی سازمان ملل متحد جریان داشت، به‌ویژه سخنرانی شگفت‌آور یا شاید هم نگران‌کننده‌ی رئیس‌جمهور منحصر به ‌فرد آمریکا، دونالد ترامپ. و این پرسش نیز مطرح است که آیا واقعاً دولت فلسطینی در سرزمین کنعان در آستانه‌ی شکل‌گیری است؟ چنان‌که سر و صداها حکایت از آن دارند که نه تنها قدرت‌های بزرگ اروپایی چون انگلستان، فرانسه و آلمان، بلکه کشورهایی چون کانادا، استرالیا و پرتغال نیز از تشکیل دولت فلسطینی حمایت کرده و بیانیه‌هایی در این راستا صادر کرده‌اند. اگر از منظری اصولی به مسئله نگریسته شود، هیچ کشوری در جهان ـ حتی ایالات متحده آمریکا و رژیم اسرائیل ـ مخالف ایجاد یک دولت مستقل فلسطینی در سرزمین کنعان نیست. در واقع، این خود آمریکا بود که اسرائیل را در این خصوص متقاعد ساخت، نه‌تنها به انجام مذاکرات با سازمان آزادی‌بخش فلسطین (PLO) تن داد، بلکه توافقات رسمی نیز میان طرفین به امضا رسید.

نقش جهانی سازمان ملل و رجزخوانی‌های ترامپ

امروز آن‌چنان انبوهی از موضوعات در برابر ما قرار دارد که دشوار است تصمیم‌گیری کنیم کدام را دستمایه‌ی قلم قرار دهیم و کدام را نادیده بگیریم.

در آغاز، قصد نگارنده این بود که به بررسی انتقادی ثمرات توافق‌نامه‌ی دفاعی میان پاکستان و عربستان سعودی بپردازد؛ به‌ویژه از آن رو که در این خصوص، پرسش‌ها و واقعیت‌های بسیاری مطرح‌اند که نه‌تنها مورد توجه قرار نگرفته‌اند، بلکه در هیچ محفل گفت‌وگویی نیز به آن‌ها پرداخته نمی‌شود.

بی‌تردید، ما همه دلبستگی عمیق و صادقانه‌ای به عربستان سعودی داریم؛ چه سرزمین مقدس حجاز و بلدالأمین باشد و چه سرزمین‌های قدسی اسرائیل و کنعان و بیت‌المقدس. این عشق در رگ‌های نگارنده جاری است.

و افزون بر این، ولیعهد کنونی عربستان، جناب محمد بن سلمان، شخصیتی کاریزماتیک به‌شمار می‌رود که با رویکردی انقلابی در تلاش است تا محافظه‌کاری دیرپای سرزمین خود را به سوی نوگرایی و توسعه سوق دهد.
این درویش از همان آغاز، همصدا و همقدم با ایشان بوده و پیوسته بر ضرورت این تحولات بانگ برآورده است.

با این‌همه، بررسی توافق‌نامه‌ی دفاعی میان عربستان سعودی و پاکستان، نوشتاری جداگانه و تفصیلی می‌طلبد.

موضوع امروز، نگاهی است به رنگارنگی مباحث جهانی که در مجمع عمومی سازمان ملل متحد جریان داشت، به‌ویژه سخنرانی شگفت‌آور یا شاید هم نگران‌کننده‌ی رئیس‌جمهور منحصر به ‌فرد آمریکا، دونالد ترامپ.

و این پرسش نیز مطرح است که آیا واقعاً دولت فلسطینی در سرزمین کنعان در آستانه‌ی شکل‌گیری است؟
چنان‌که سر و صداها حکایت از آن دارند که نه تنها قدرت‌های بزرگ اروپایی چون انگلستان، فرانسه و آلمان، بلکه کشورهایی چون کانادا، استرالیا و پرتغال نیز از تشکیل دولت فلسطینی حمایت کرده و بیانیه‌هایی در این راستا صادر کرده‌اند.

اگر از منظری اصولی به مسئله نگریسته شود، هیچ کشوری در جهان ـ حتی ایالات متحده آمریکا و رژیم اسرائیل ـ مخالف ایجاد یک دولت مستقل فلسطینی در سرزمین کنعان نیست.

در واقع، این خود آمریکا بود که اسرائیل را در این خصوص متقاعد ساخت، نه‌تنها به انجام مذاکرات با سازمان آزادی‌بخش فلسطین (PLO) تن داد، بلکه توافقات رسمی نیز میان طرفین به امضا رسید.

تأسیس «تشکیلات خودگردان فلسطین» به رهبری یاسر عرفات و سپس محمود عباس، در حقیقت گامی عملی و بنیادین در راستای تشکیل دولت مستقل فلسطینی بود. تنها شرط آن بود که فلسطینیان موجودیت اسرائیل را به رسمیت بشناسند و امنیت آن را تهدید نکنند.

این روند مذاکراتی بود که سرانجام در سال ۲۰۰۵ میلادی، نخست‌وزیر وقت اسرائیل، آریل شارون، را واداشت تا تحت فشار آمریکا، به اشغال چهل‌ساله‌ی منطقه‌ای پایان داده و آن را به تشکیلات فلسطینی واگذار کند.
در آن هنگام، صدها هزار یهودی با اندوه و اشک، خانه‌های مستحکم و دژمانند خود را ترک گفتند و منطقه را واگذار کردند.

نکته‌ی قابل توجه آن است که پیش از سال ۱۹۶۷ میلادی نیز این سرزمین نه در اختیار فلسطینیان، بلکه بخشی از قلمرو حکومتی جمهوری مصر بود.

در جوامع ما این تصور شایع است که یهود و نصارا در کینه‌ای مشترک علیه مسلمانان متحد شده‌اند و هم‌صدا در پی نابودی مظلومان فلسطینی‌اند و نمی‌گذارند آنان به دولت مستقل خود دست یابند.

اما باید روشن ساخت که از حیث اصولی و حتی عملی، تأسیس دولت فلسطینی در سال ۱۹۴۸ میلادی انجام شده بود، و جالب آن‌که این اقدام از سوی همان بریتانیایی صورت گرفت که پیش‌تر، هند را تقسیم کرد و موجبات پیدایش پاکستان را فراهم آورد.

اکنون باید پرسید: چه عواملی موجب شدند که در آن زمان، خود اعراب از پذیرش آن امتناع ورزیده و با حمله‌ای گسترده به اسرائیل، آغازگر جنگ شدند؟

اگر وارد جزئیات شویم، دیگر فرصتی برای نقد سخنرانی‌ها، به‌ویژه خطابه‌ی بی‌مایه و نامعقول رئیس‌جمهور ترامپ در سازمان ملل باقی نخواهد ماند. او در صحن مجمع عمومی سازمان ملل نه‌تنها مخالفان خود، بلکه سراسر جهان را تهدید می‌کرد؛ و عجیب‌تر آن‌که، در حالی‌که گفته شد تله‌پرومپتر او دچار اختلال شده بود (یا هر روایت دیگری که نقل شد)، در همان زمان، هنگام سخنرانی سایر رهبران جهانی، صدای میکروفون آن‌ها قطع می‌شد!

این در حالی‌ست که آمریکا خود را بزرگ‌ترین مدافع آزادی بیان در جهان معرفی می‌کند. پس وقتی با صداهای مخالف چنین رفتاری می‌شود، این کشور در واقع چه پیامی به جهانیان مخابره می‌کند؟

آیا شایسته است که رئیس‌جمهور ایالات متحده تا این حد کوته‌نظری از خود نشان دهد که در صحن سازمان ملل، به شهردار منتخب لندن، صادق خان، بتازد و بگوید:

«صادق خان، شهری چون لندن را که مظهر زیبایی و تمدن است، به تباهی کشانده؛ او در پی اجرای شریعت در لندن است و شهر را به دست مهاجران سپرده است. من دیگر هرگز به لندن نخواهم رفت.»

ترامپ همچنین ادعا کرد که کشورهای اروپایی با گشودن مرزهای خود به‌روی مهاجران غیرقانونی، عملاً کشورشان را به جهنم تبدیل کرده‌اند. وی افزود که زندان‌های یونان، آلمان، سوئیس و سایر کشورهای اروپایی مملو از مجرمانی هستند که از طریق مهاجرت غیرقانونی وارد شده‌اند.

از نظر او، سازمان ملل متحد به حامی و پشتیبان مهاجران غیرقانونی تبدیل شده است و این نهاد، تحت عنوان «اسکان پناهجویان»، در واقع کشورهای غربی را با سیلی از مهاجران روبرو کرده؛ حال آن‌که مأموریت اصلی این سازمان، چیزی جز برقراری صلح و امنیت جهانی نیست.[1]

نویسنده: افضال ریحان

ترجمه: محمد عسکری

منابع: روزنامه جنگ: https://jang.com.pk/news/1513298

 

[1]: https://jang.com.pk/news/1513298

کد خبر 25135

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 8 =