زبانها صرفاً ابزار ارتباطی نیستند، بلکه حاملان فرهنگ، حافظان تمدن و واسطههای صلح میان ملتها به شمار میروند. زبان فارسی بهعنوان یکی از کهنترین زبانهای زنده جهان، جایگاهی فراتر از مرزهای جغرافیایی ایران، افغانستان و تاجیکستان دارد و قرنها است که در پهنهای وسیع از شبه قاره هند تا آسیای میانه، نهتنها ابزار بیان اندیشه، بلکه پل ارتباطی میان فرهنگها و زمینهساز همزیستی مسالمتآمیز بوده است. این زبان با ویژگیهای تاریخی، ادبی و معنوی خود، توانسته است در طول سدهها نقش بیبدیلی در ایجاد و گسترش تمدن اسلامی و نشر ارزشهای صلح و همگرایی ایفا کند.
۱. ریشههای تمدنی زبان فارسی
زبان فارسی از شاخه زبانهای هند و اروپایی است و قدمت مکتوب آن دستکم به بیش از دو هزار و پانصد سال پیش میرسد. از سنگنوشتههای هخامنشی به خط میخی فارسی باستان گرفته تا متون پهلوی ساسانی، این زبان همواره در تعامل با اندیشههای سیاسی، دینی و فرهنگی بوده است. با ورود اسلام به ایران قدیم و تکوین تمدن اسلامی، فارسی بهسرعت توانست خود را با مفاهیم جدید دینی و فلسفی هماهنگ کند و در قرون میانه، به زبان علم، ادب و عرفان در سراسر جهان اسلام بدل شود.
از قرن سوم هجری به بعد، با ظهور شاعران و نویسندگانی چون رودکی و فردوسی و بعدها مولوی، سعدی، حافظ و بیدل، زبان فارسی نهتنها زبان علم و فرهنگ در ایران قدیم، بلکه در شبه قاره هند، ماوراءالنهر و حتی عثمانی بهعنوان یک زبان رسمی و فراملی بهکار رفت. این گستردگی نشان میدهد که فارسی زبانی تمدنساز بوده که توانسته است میان اقوام و ملل گوناگون پلی مشترک ایجاد کند.
۲. فارسی؛ زبان صلح و همزیستی
یکی از شاخصترین ویژگیهای زبان فارسی، غنای ادبی و معنوی آن است. ادبیات فارسی سرشار از مضامینی است که صلح، دوستی، عشق، همزیستی و همدیگرپذیری انسانی را تبلیغ و ترویج میکند. اشعار سعدی با بیت مشهور «بنیآدم اعضای یکدیگرند» یا غزلیات مولوی که بر محور عشق الهی و همبستگی بشری استوارند، یا غزلیات حافظ و بیدل و قصائد سنایی و ناصرخسرو و دیگران که سرشار از حکمت و معنویت و معرفت و نیکخواهی و نصیحت حکیمانه و صلحجویانه است، مصادیقی روشن از کارکرد صلحجویی، سلامتافزایی اخلاقی و تمدنسازی تابناک زبان فارسی هستند.
زبان فارسی در طول تاریخ خود هیچگاه زبان سلطهجویی و توسعهطلبی نظامی نبوده است، بلکه همواره بهعنوان زبان فاخر فرهنگ و اندیشه شناخته شده و بزرگترین منادیان مدارا و مرزبانی از همبودگی انسانی و مبلغان معرفت و حامیان حکمت در دامن همین زبان زنده و زاینده پرورش یافتهاند. به همین دلیل است که گسترش این زبان در هند، آسیای مرکزی و قفقاز، نه از طریق شمشیر، بلکه بهواسطه کتاب، مدرسه و خانقاه صورت گرفت. شاعران، عارفان و دانشمندان فارسیزبان، به عنوان سفیران فرزانگی و برازندگی اخلاقی، ارزشهای مشترک و مورد قبول انسانی را به مردمان مناطق مختلف منتقل کردند و همین امر، فارسی را به زبانی صلح و عامل پیوند تمدنی بدل ساخت.
۳. نقش فارسی در تعامل تمدنها
زبان فارسی به دلیل جوهر نهادین و ذات برین صلحجویی خود، همواره بستری مهم برای گفتوگو میان تمدنها را فراهم کرده است. در دوره اسلامی، فارسی به زبان میانجی میان اندیشههای یونانی، هندی و اسلامی تبدیل شد. آثار بزرگانی چون ابن سینا و بیرونی که به فارسی نگاشته شد، در انتقال علوم به جهان اسلام و سپس به اروپا نقشی تعیینکننده داشت. همچنین متون عرفانی فارسی، الهامبخش اندیشمندان و متفکران غربی از قرون وسطی تا دوران معاصر بوده است.
افزون بر این، فارسی بهعنوان زبان اداری و علمی در شبه قاره هند طی چندین سده، امکان همزیستی و همگرایی فرهنگی میان مسلمانان، هندوها و دیگر اقوام را فراهم آورد. بهگونهای که تا قرن نوزدهم میلادی، بسیاری از نخبگان هندی، فارسی را زبان فرهنگ عالی میدانستند. این تجربه تاریخی، نشانگر توانایی فارسی در ایفای نقش زبانی میانفرهنگی و میانتمدنی است.
۴. میراث مشترک فارسی در جهان معاصر
امروزه بیش از ۱۲۰ میلیون نفر در جهان به فارسی سخن میگویند و این زبان در کشورهای ایران، افغانستان و تاجیکستان زبان رسمی است. علاوه بر این، جوامع بزرگ فارسیزبان در ازبکستان، پاکستان و بخشهایی از عراق و ترکیه نیز وجود دارند. این گستردگی جغرافیایی، فارسی را به زبانی منطقهای و فراملی تبدیل کرده است.
میراث مشترک فارسی میتواند بهعنوان سرمایهای فرهنگی در جهان معاصر برای تقویت همکاریهای منطقهای و جهانی بهکار گرفته شود. در شرایطی که بسیاری از جوامع با چالشهای خشونت، افراطگرایی و تفرقه مواجهاند، بازخوانی آموزههای صلحطلبانه و انسانی زبان فارسی، میتواند نقش مهمی در گسترش گفتوگو و همگرایی ایفا کند. نهادهای فرهنگی، دانشگاهها و مراکز پژوهشی میتوانند از این میراث برای ارتقای دیپلماسی فرهنگی بهره گیرند.
جمع بندی
زبان فارسی تنها یک ابزار ارتباطی نیست، بلکه حامل تمدنی است که بر پایهی صلح، عشق و همزیستی انسانی استوار شده است. در طول تاریخ، این زبان توانسته است ملتها و فرهنگهای مختلف را در گسترهای وسیع به هم پیوند دهد و ارزشهای انسانی را ترویج کند. میراث عظیم ادبی و علمی فارسی، گواهی روشن بر جایگاه برین آن بهعنوان زبان گفتوگو، تمدن و صلح است.
در جهان امروز که نیاز به گفتوگو و تفاهم بیش از هر زمان دیگری احساس میشود، زبان فارسی میتواند با پشتوانه تاریخی و فرهنگی خود، به ابزاری مؤثر برای گسترش همگرایی، مقابله با خشونت و ترویج ارزشهای مشترک انسانی تبدیل شود. بدین ترتیب، فارسی نهتنها زبان سه کشور، بلکه زبان تمدنی مشترک است که در خدمت صلح جهانی قرار دارد.
منبع: خبرگزاری دید
لینک:
https://didpress.com/173580/
نظر شما