در شرایط کنونی افغانستان، هر روز شاهد وضع محدودیتهای تازه بر زندگی اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مردم هستیم. یکی از جدیدترین اقدامات، قطع اینترنت در چندین ولایت کشور توسط طالبان است؛ تصمیمی که گرچه ممکن است از دید حاکمیت در راستای مهار آنچه «فساد اخلاقی و فحشا» خوانده میشود، توجیهپذیر باشد، اما از منظر جامعهشناختی پیامدهای عمیقتری در بطن جامعه دارد.
آیا ممکن است نسل فعلی استفاده از فضای مجازی را کنار بگذارد؟ هرگز نه. نسل امروز افغانستان با اینترنت و فضای مجازی زیسته و حتی خود را تعریف کرده است. فضای مجازی برای این نسل تنها یک ابزار نیست، بلکه بخشی از هویت و زندگی روزمره آن است.
در عصری که همه چیز در حال دیجیتالیشدن است؛ از بانکداری تا آموزش، از کار تا ارتباطات، قطع اینترنت بهمعنای محرومسازی از زندگی معاصر است. هیچ نسل فعالی که از فناوری تجربه و آگاهی دارد، حاضر نیست برای همیشه از آن چشم بپوشد.
پیامدهای قطع اینترنت
نظارت شدید اجتماعی و سلب آزادیهای فردی در تاریخ، همواره با واکنش همراه بوده است. هرچه حلقه کنترل و سانسور تنگتر شود، احساس زندانی بودن در میان شهروندان بیشتر میگردد. این احساس بهمرور، سرکشی اجتماعی را تقویت میکند؛ یعنی افراد و گروهها راههایی برای شکستن این محدودیتها مییابند. بهجای کاهش فساد، ممکن است پدیدههایی چون مقاومت پنهان، نافرمانی مدنی، مهاجرت فکری و حتی خیزشهای مردمی شکل گیرد.
در شرایط کنونی، سرکوب ابزارهای ارتباط جمعی مانند اینترنت، پیامرسانها و شبکههای اجتماعی، تنها به افزایش نارضایتی عمومی دامن میزند. جامعهای که از مشارکت، گفتوگو، آگاهی و آزادی بیبهره گردد، دیر یا زود به نقطه انفجار اجتماعی خواهد رسید. تاریخ نشان داده است که فشارهای ممتد، انفجارهای ناگهانی به همراه دارد.
همچنین، این محدودیتها نهتنها بر مردان، بلکه تأثیر مخربتری بر زنان دارد. قطع دسترسی به آموزش آنلاین، شبکهسازی اجتماعی، بازار کار دیجیتال و خدمات سلامت روان، زنان را بیش از پیش به حاشیه میراند و شکاف جنسیتی را عمیقتر میسازد. برخی از پیامدهای حاد این محدودیت عبارتند از:
- افزایش انزوای اجتماعی:
جوانان ارتباط روزمرهشان با دوستان، اقوام و جهان بیرون را از دست میدهند. این انزوا بهمرور حس طردشدگی و بیارزشی اجتماعی را تقویت میکند.
- افزایش اضطراب و افسردگی:
نبود امکان دسترسی به اطلاعات، ارتباطگیری و بیان احساسات، فشار روانی شدیدی ایجاد میکند. اضطراب، بیقراری و افسردگی افزایش مییابد.
- تضعیف سرمایه اجتماعی:
نبود ارتباط آزاد باعث کاهش اعتماد، مشارکت و حس همبستگی اجتماعی میشود. شبکههای غیررسمی و حمایتی میان مردم از بین میروند.
- رشد بیاعتمادی:
هر قدر کنترل اطلاعات بیشتر شود، مردم احساس میکنند واقعیتها از آنان پنهان میشود. این بیاعتمادی، زمینهساز نارضایتی و حتی کنشهای اعتراضی میگردد.
- ضربه به اقتصاد خرد و آموزش:
صدها هزار جوان از طریق اینترنت؛ کار، تحصیل یا تجارت میکردند. با قطع اینترنت، درآمدها قطع و مسیر آموزش نیز مسدود شده است که خود منجر به ناامیدی اجتماعی میشود.
در نتیجه، قطع اینترنت و محدودیتهای دیجیتالی در افغانستان، اگرچه با توجیهات اخلاقی و امنیتی همراه است، در عمل موجب افزایش نارضایتی عمومی، تخریب سرمایه اجتماعی، احساس بیعدالتی و کاهش مشارکت مدنی میشود. وقتی مردم احساس کنند قدرت کنترل بر زندگیشان را از دست دادهاند، مقاومت فردی و جمعی شکل میگیرد؛ مقاومتی که دیر یا زود میتواند به چالش جدی در برابر رژیم طالبان تبدیل شود.
آزادی دسترسی به اطلاعات، بیان آزاد و مشارکت فعال، نهتنها حقوق انسانی هستند، بلکه پایههای ثبات، اعتماد و توسعه بهشمار میروند. بنابراین، هرقدر نظارت و محدودیت، بدون درک بافت اجتماعی و نیازهای انسانی مردم تشدید شود، به همان اندازه زمینههای نارضایتی، طغیان و گسست اجتماعی افزایش مییابد.
راهکار، نه در خاموشسازی صداها، بلکه در شنیدن آنها، فراهمسازی فضا برای گفتوگو، آموزش و مشارکت مردم در ساخت آینده است. قطع اینترنت در حقیقت، فاصله گرفتن از تمدن و تکنولوژی است.
منبع: روزنامه هشت صبح
لینک:
https://8am.media/fa/social-and-psychological-consequences-of-internet-shutdown-in-afghanistan/
نظر شما