زنان و دختران افغانستان در سالهای اخیر با محدودیتهای گستردهای در زمینهی آموزش و حضور اجتماعی مواجه بودهاند. بستهشدن درب مدارس و دانشگاهها بهروی دختران، یکی از جدیترین چالشهای پیشروی نیمی از جمعیت کشور است. با وجود این شرایط، بحث بر سر نقش زنان در جامعه همچنان ادامه دارد. در حالی که ساختار حاکم، محدودیتهای شدیدی ایجاد کردهاند، زنان و دختران افغانستان در جستوجوی راههایی برای تداوم آموزش و تقویت نقش خود هستند.
این موضوع تنها به سطح ملی محدود نمیشود. امروز آموزش و مدیریت ابعاد فراملی یافته و زنان افغانستان میتوانند با بهرهگیری از فرصتهای بینالمللی، مهارتهای مدیریتی و اثرگذاری کسب کنند و برای دستیابی به حقوق و ارزشهای انسانی خود فعالیت داشته باشند.
در این نوشته به این پرسش پرداخته میشود که زنان افغانستان در شرایط کنونی چگونه میتوانند آموزش ببینند، صدای خود را زنده نگه دارند و در آینده نقشی مؤثر در جامعه ایفا کنند. در این اواخر طالبان برای محدود کردن دسترسی شهروندان افغانستان به اینترنت، اقدامات ویرانگری اتخاذ کردهاند. بخشی از این محدودیتها بهصورت مستقیم بر امکان آموزش آنلاین زنان و دختران تأثیر میگذارد. با وجود این، نفس اینکه پس از تسلط طالبان بر کشور ساختارهای آنلاین برای آموزش پدید آمدند و زنان و دختران با شیوههای آموزش مدرن و غیرسنتی آشنا شدند، این امید را ایجاد کرده است که آنان بر محدودیتهای جدید طالبان نیز غلبه کنند.
حفط امید از مسیر آموزش
با وجود بستهبودن درب مدارس رسمی بهروی دختران بالاتر از کلاس ششم، جستوجوی راه برای ادامهی آموزش همچنان ادامه دارد. بسیاری از خانوادهها و دختران باور دارند که دانایی تنها وسیلهای برای تغییر آینده است و نباید متوقف شود. در این میان، ابتکارهای متنوعی پدید آمده است: از مطالعهی فردی و خودآموزی گرفته تا استفاده از کتابخانههای کوچک فردی و منابع آموزشی که بهگونهی غیررسمی میان جوانان دستبهدست میشود. این تجربهها هرچند ساده به نظر برسند، اما برای دختران افغانستان نمادی از پایداری و امید به شمار میآید. اهمیت این حرکتها تنها در آموزش درسی خلاصه نمیشود؛ بلکه به آنان احساس هویت، اعتمادبهنفس و توانایی برای رویارویی با آینده میبخشد. آنچه این تلاشها را ارزشمند میسازد، همبستگی اجتماعی و باور عمومی به ضرورت دانش است؛ جامعه به روشنی دریافته است که خاموشکردن چراغ آموزش به معنای خاموشکردن چراغ آینده است. بنابراین، حتی در شرایطی که ساختارهای رسمی از کار افتادهاند، ارادهی مردم برای پاسداری از دانش بهعنوان یک میراث ملی همچنان پابرجا است.
راهکار دیگر، آموزش از راه دور و آنلاین است که برای بسیاری از دختران دریچهی وصل به جهان دانش شده است. تعدادی از دختران افغانستان اکنون با استفاده از اینترنت در آموزشگاههای آنلاین و دانشگاههای مجازی بیرون از کشور ثبتنام کردهاند. این روش به آنان اجازه میدهد بدون نیاز به حضور فیزیکی در دانشگاه، به تحصیلات عالی دسترسی داشته باشند. برای مثال، صوفیا دختر ۲۲ سالهای در کابل، در یک آموزشگاه آنلاین زبان انگلیسی میخواند. او هنگام درس با مشکلات جدی روبهرو میشود؛ گاهی صفحهی کامپیوترش از حجم زیاد متوقف میشود و صدا قطع میشود و او بارها با نگرانی از استادش میپرسد: «صدای مرا میشنوی؟» پس از لحظهای خاموشی، ارتباط دوباره وصل میشود و درس ادامه پیدا میکند. این تجربهی کوچک، تصویر بزرگی از دشواریهای آموزش آنلاین در افغانستان است: قطع مداوم برق، سرعت پایین اینترنت و هزینههای زیاد برای دسترسی به وسایل تکنیکی. با وجود این همه مانع، دخترانی مانند صوفیا نشان میدهند که عطش یادگیری فروکش نکرده و امید به دانش هنوز زنده است. آموزش آنلاین شاید جایگزین کامل مدرسه حضوری نباشد، اما در شرایط کنونی بهمثابهی پلی حیاتی است که دختران افغانستان را به جهان بیرون وصل میکند و به آنان امکان میدهد مهارتها و دانایی تازه بیاموزند.
علاوه بر کوششهای خودجوش، نهادهای بینالمللی نیز در تلاش برای حمایت از آموزش دختران افغانستان هستند. گزارشهای یونسکو نشان میدهد که افغانستان امروز تنها کشوری در جهان است که دختران را بهطور رسمی از تحصیلات متوسطه و عالی محروم کرده است و حدود ۲٫۲ میلیون نفر از حضور در مدرسههای بالاتر از دورهی ابتدایی بازماندهاند. در پاسخ به این وضعیت، یونسکو و شرکایش برنامههایی را برای آموزش جایگزین به اجرا گذاشتهاند. براساس بیانیهی جدید مدیرکل یونسکو، در بیش از دو هزار و ۶۰۰ روستای افغانستان حدود ۱۰۰۰ تسهیلگر آموزشی محلی تربیت شدهاند تا به ۵۷ هزار نوجوان (اغلب دختر) سوادآموزی کنند. این کلاسهای سوادآموزی جامعهمحور که عمدتا برای دختران محروم برگزار میشود، اجازه میدهد دختران حداقل مهارتهای خواندن و نوشتن و حساب را فراگیرند و ارتباط خود را با آموزش حفظ کنند. به موازات آن، یونسکو از رسانههای افغانستان برای تولید و پخش برنامههای آموزشی حمایت مالی و تکنیکی کرده است؛ از جمله رادیوی «بیگم» که توسط زنان تأسیس شده و برنامههای درسی را از طریق رادیو منتشر میکند، و همچنین بستر آنلاین «SOLAx» که از طریق واتساپ درسنامههای روزانه در اختیار دختران قرار میدهد. تخمین زده میشود که حدود ۱۷ میلیون نفر از مردم افغانستان به برنامههای آموزشی رادیویی و تلویزیونی تحت حمایت یونسکو دسترسی پیدا کرده باشند. هرچند این روشهای جایگزین هرگز نمیتوانند جای تجربهی واقعی مدرسه را بگیرند و خود نیز در معرض تهدید تعطیلی یا محدودیت از سوی حاکمان قرار دارند، اما در حال حاضر همان کورسوی امیدی هستند که چراغ دانش را روشن نگه میدارند. افزون بر این، سازمانهای حقوق بشری و مدافعان آموزش خواستار آن شدهاند که کمکهای بینالمللی به بخش معارف افغانستان بهگونهای هدایت شود که تبعیض جنسیتی را تقویت نکند. برای مثال، تأمین مالی مدرسهها یا پرداخت حقوق آموزگاران نباید متوقف شود، بلکه باید نظارت شود که این منابع به دختران نیز بهطور برابر منفعت برساند. در کنار همهی این تلاشها، واقعیتی که نباید فراموش شود، حمایت قاطع خود مردم افغانستان از آموزش دختران است: براساس گزارش تازهی سازمان ملل، ۹۲ درصد از مردم افغانستان -زن و مرد- خواهان بازگشایی مدرسههای دخترانهی دورهی متوسطه هستند و ادامهی تحصیل دختران را حق مسلم آنان میدانند. این وفاق ملی پیرامون ارزش تعلیم و تربیت، سرمایهی اجتماعی بزرگی است که میتواند پشتوانهی تلاشها برای احیای آموزش دختران باشد.
اجرای همهی این راهکارها بدون مخاطره نیست، اما تاکنون دختران و خانوادههای آنان نشان دادهاند که با تدبیر، پنهانکاری سنجیده و پشتکار میتوان بر سد موانع غلبه کرد. همانگونه که یک پدر به دخترش گفته است: "تو باید درس بخوانی؛ تو آیندهساز کشورت هستی." همین باور به آیندهسازی است که خانوادههای افغانستانی را بر آن داشته تا با وجود فشارهای اقتصادی و اجتماعی، همچنان برای تعلیم دخترانشان سرمایهگذاری کنند، خواه با خرید بستههای اینترنت شبانه برای کلاسهای آنلاین، خواه با انگیزه دادن.
پرورش رهبری و زنده نگهداشتن صدا
دختران و زنان افغانستان تنها به حفظ آموزش اکتفا نکردهاند بلکه در سکوت و گمنامی مشغول پرورش بذرهای رهبری فردا نیز هستند. رهبری الزاما به معنای مقام رسمی یا عنوان پرطمطراق نیست؛ رهبری یعنی توان اثرگذاری و ایجاد تغییر در محیط، حتی اگر آن محیط یک کلاس کوچک خانگی یا یک گروه آنلاین باشد. دختر افغانستانی که امروز به همسنوسالانش درس میدهد یا برای دوستانش حلقهی کتابخوانی برپا میکند، در واقع تمرین رهبری میکند. این دختران یاد گرفتهاند که رهبر بودن از همانجایی آغاز میشود که مسئولیتپذیرفتن و الهامبخشیدن به دیگران آغاز میشود. در شرایط کنونی که صدای زنان در فضای رسمی جامعه کمتر شنیده میشود، بسیاری از زنان و دختران افغانستان تلاش میکنند صدای خود را از تریبونهای دیگر بلند نگه دارند. شبکههای اجتماعی و مجامع مجازی بینالمللی به ابزار مهمی برای کنشگری آنان بدل شده است. دختران افغانستان در فضای آنلاین به زبانهای فارسی، پشتو و انگلیسی از تجربیات خود مینویسند، مطالب آموزنده منتشر میکنند و با جهان خارج ارتباط میگیرند. به کمک همین فضاهای مجازی، آنان شبکههای پشتیبانی برای یکدیگر ایجاد کردهاند؛ از گروههای واتساپی گرفته تا انجمنهای آموزشی آنلاین که در آن مهارتهای رهبری، زبانآموزی و خودتوانمندسازی را میآموزند. این نوع کنشگری، غیرسیاسی و امن است؛ زیرا دختران میتوانند بدون خروج از خانه و در پوشش گمنامی نسبی، دیدگاهها و خواستههایشان را مطرح کنند. نقش افغانستانیهای مهاجر بیرون از کشور نیز بسیار پررنگ شده است؛ زنان موفق افغانستان در خارج از کشور از طریق اینترنت بهعنوان منتور یا الگو با دختران داخل افغانستان مرتبط میشوند و راهنماییشان میکنند. یکی دیگر از روشهای حفظ روحیهی رهبری، یادآوری و بزرگداشت الگوهای الهامبخش است. در تاریخ و جامعهی افغانستان، زنان شجاع و موفقی هستند که قصهی زندگیشان برای نسل جوانتر حکم چراغ راه را دارد. پرداختن به زندگی و دستآوردهای این زنان، ضمن ارجگذاری به کوششهایشان، به دختران افغانستان نشان میدهد که ناممکن میتواند ممکن شود. در ادامه به چند نمونه از این زنان (اکثرا بعد از ۲۰۲۱) پیشرو افغانستان بدون هرگونه جانبداری سیاسی اشاره میشود که هر یک در حوزهی خود منبع امید و آموزش بودهاند.
روبینا عزیزی: فعال آموزش و بنیانگذار حرکت «دختران در مسیر تغییر». روبینا که خود در نوجوانی طعم محرومیت از تعلیم را چشید، در سالهای اخیر به آلمان مهاجرت کرد و در ۱۹ سالگی سازمانی آنلاین را پایهگذاری نمود تا صدای دختران افغانستان باشد. او با راهاندازی یک پلتفرم(GPC) زمینهای فراهم کرد که دختران افغانستان تجربیاتشان را شریک بسازند و کورسهای آموزشی آنلاین را دنبال کنند. عزیزی باور دارد «نادانی هرگز حریف قدرت دانش و آموزش نمیشود» و با همین ایمان، و با وجود فاصله از میهن، برای توانمندسازی نسل دختران کشورش تلاش میکند. ابتکار روبینا عزیزی نشان میدهد که یک دختر جوان حتی در تبعید میتواند نقش رهبر و الهامبخش را ایفا کند؛ او با استفاده از شبکههای اجتماعی و همکاری نهادهای بینالمللی (مانند حمایت عفو بینالملل) توانسته توجهها را به محرومیت آموزشی دختران جلب کند. روبینا و جنبش او اکنون برای بسیاری از دختران داخل افغانستان، پلی به جهان بیرون و مایهی دلگرمی است که صدایشان شنیده خواهد شد.
سمیه فاروقی: سرپرست پیشین تیم رباتیک دختران افغانستان (Afghan Dreamers).
سمیه که متولد هرات است، از کودکی به آموزش علاقه داشت و در ۱۴ سالگی به تیم رباتیک دختران افغانستان پیوست. او با همراهی همتیمیهایش در بحبوحهی جنگ و محدودیتها، دستآوردهای چشمگیری کسب کرد؛ از ساخت نمونهی دستگاه تنفس مصنوعی با پرزههای یدکی در اوج همهگیری کووید ۱۹ گرفته تا کسب مدالهای بینالمللی در رقابتهای رباتیک در سال ۲۰۲۱. وقتی آیندهی افغانستان در هالهای از ابهام فرو رفت، سمیه با اعضای تیمش مجبور به ترک کشور شد. اما او تسلیم نشد و رسالت تازهای را آغاز کرد: تبدیلشدن به صدای دختران افغانستان در جهان. سمیه فاروقی اکنون سفیر جهانی آموزش دختران و یکی از قهرمانان سازمان «آموزش نمیتواند صبر کند» است. وی در مجامع بینالمللی از جمله سازمان ملل سخنرانی کرده و توجه رهبران جهان را به وضعیت تعلیم دختران افغانستان جلب نموده است. او میگوید گاهی احساس گناه میکند که خود میتواند آزادانه در دانشگاهی در آمریکا درس بخواند در حالی که دوستان سابقش در کابل حتی اجازهی رفتن به مدرسه را ندارند. با این وجود، او صدای آنان شده و تأکید میکند که جامعهی جهانی نباید دختران افغانستان را فراموش کند.
فریده رزقی: نویسنده، روزنامهنگار و پژوهشگر. فریده که دانشآموختهی حقوق و علوم سیاسی از دانشگاه هرات است، نمونهی دیگری از ایستادگی علمی و اجتماعی است. او در سال ۲۰۲۱ با استفاده از بورسیهی فولبرایت به آمریکا رفت و در دانشگاه ایالتی نیویورک (بوفالو) کارشناسی ارشد حقوق محیط زیست را تکمیل کرد. سپس بهعنوان پژوهشگر مهمان در همان دانشگاه مشغول به کار شد و در زمینهی چالشهای محیطزیستی افغانستان مقالاتی منتشر کرد. رزقی از دوران دانشجویی در هرات، صدای رسای حقوق زنان و عدالت اجتماعی بود و در کارزارهای آگاهیبخشی متعددی شرکت داشت. موفقیت تحصیلی او در چندین دانشگاه معتبر آمریکا از جمله قبولی همزمان در برنامههای تحصیلات تکمیلی دانشگاههای هاروارد، کلمبیا و کورنل، نشان داد که دختر افغانستان اگر فرصت بیابد، میتواند در بالاترین سطوح علمی جهان بدرخشد.
انیسه شهید: خبرنگار شناختهشده. انیسه با بیش از یکدهه تجربه در رسانههای افغانستان، بهخاطر گزارشهای شجاعانهاش در مورد حقوق بشر و مبارزه با فساد شهرت یافت. او که در دورهی قبلی طالبان بزرگ شد و طعم تبعیض جنسیتی را از کودکی چشید، پس از ۲۰۰۱ وارد دانشگاه شد و به عرصهی رسانه قدم گذاشت. شهید سالها خبرنگار طلوعنیوز بود و از معدود زنانی که در خط مقدم پوشش خبرهای جنگ، حملات تروریستی و تحولات سیاسی قرار داشتند. وی بارها با خطر جانی روبهرو شد اما بهگفتهی خودش، احساس وظیفه میکرد که صدای مردمش باشد. او اکنون بهعنوان خبرنگار آزاد در تبعید از ایالات متحده به پوشش تحولات افغانستان ادامه میدهد.
مژده اکبر:
مژده که خود در کودکی با تبعیض آموزشی مواجه بود، در ۱۹ سالگی یک حرکت آموزشی نوآورانه را آغاز کرد. او در قالب یک تیم داوطلب جوان، پروژهای را بنیان نهاد که هدفش آموزش مهارتهای برنامهنویسی و کامپیوتر به دختران افغانستان است. این ابتکار به صورت مجازی پیش برده میشود و با برگزاری کارگاههای آنلاین کدنویسی، توزیع کتابهای آموزشی و راهاندازی کارزارهای آگاهیبخش، تاکنون به بیش از هزار و ۵۰۰ دختر در داخل کشور دسترسی پیدا کرده است.
نتیجهگیری
سرنوشت آموزش و رهبری دختران افغانستان در این برههی تاریخی گرچه با تیرگیها و دشواریها گره خورده، اما روایت غالب، روایت امید و ایستادگی است. بررسی وضعیت نشان میدهد هرجا دری بسته شده، دختران افغانستان با یاری خانواده و جامعهی خود پنجرهای گشودهاند؛ هرجا مسیر رسمی بنبست بوده، راه فرعی تازهای یافتهاند. آنان آموختهاند که امید را بهعنوان یک راهبرد بهکار گیرند، امیدی فعال و سازنده که در عمل و تلاش روزانه متجلی میشود. از آموزش در اتاقهای کوچک گرفته تا وصلشدن با جهان از طریق امواج اینترنت و رادیو، از سکوت تحمیلی کلاسهای خالی تا فریادهای مجازی در شبکههای اجتماعی، همه نشان میدهند که دختران این سرزمین تسلیم نشدهاند. البته نباید چالشهای سنگین را نادیده گرفت. محرومیت میلیونها دختر از حق آموزش ضربهای است که اثرات منفی آن بر توسعهی اجتماعی و اقتصادی افغانستان سایه افکنده است. تحقیقات نشان میدهد که منع آموزش دختران، فقر را عمیقتر کرده و خطرهایی چون ازدواج اجباری در سنین پایین را افزایش داده است. با این وصف، روزنههای امید بسیاری نیز دیده میشود: سوادآموزیهای محلی، برنامههای آموزشی بینالمللی، حمایت گستردهی مردم از حق آموزش دختران و حضور الهامبخش زنان افغانستان در صحنههای جهانی. این عوامل به ما میگویند که آینده هنوز میتواند دگرگون شود. برای ساختن آیندهای روشنتر، تلاش جمعی و استفاده از فرصتهای فراملی نقشی تعیینکننده خواهند داشت. لازم است نهادهای بینالمللی و کشورهای همسایه راههای امن بیشتری برای تعلیم دختران افغانستان فراهم کنند؛ مانند بورسهای تحصیلی، مدرسههای آنلاین تقویتشده و حمایت از پروژههای آموزش از راه دور. در داخل افغانستان نیز هر گام -هرچند کوچک- در جهت آموزش یک دختر، سرمایهگذاری برای نسلهای بعدی است. خانوادهها، آموزگاران دلسوز، علمای روشننگر و بزرگان محل میتوانند ائتلافی نانوشته برای پاسداری از چراغ دانش تشکیل دهند تا این میراث به نسل بعد منتقل شود.
در نهایت، ایمان به تواناییهای دختران افغانستان مهمترین سرمایه است. همین دخترانی که امروز پشت درهای بسته مشق صبوری میکنند، اگر فرصت یابند میتوانند رهبران فردای افغانستان شوند؛ دکتران، مهندسان، آموزگاران، روزنامهنگاران و مادرانی فرهیخته که جامعهای بالندهتر را خواهند ساخت. آیندهی آموزش و رهبری دختران افغانستان با همین امید زنده است؛ امیدی که در چشمان دخترکی که کتابی در آغوش میفشارد موج میزند، در صدای آموزگاری که بیدریغ در خانه درس میدهد شنیده میشود، و در تلاش زنی جوان در گوشهای از جهان برای جلب حمایت بینالمللی متجلی است. این امید اگر با تلاش مستمر و حمایت جهانی همراه شود، بیتردید روزی درهای مدارس دوباره گشوده خواهد شد و نسل تازهای از زنان رهیافته و توانمند، به استقبال آیندهای روشنتر خواهند رفت.
منبع: روزنامه اطلاعات روز
لینک:
https://www.etilaatroz.com/241579/hope-and-perseverance/
نظر شما