نکته نگاه
«طالبان در دشمنی با پاکستان، قدرت و توانایی خود را بیش از اندازه می‌پندارند»

پس از دو دهه حضور نظامی آمریکا در افغانستان و خروج این کشور در سال ۲۰۲۱، جهان همچنان چشم‌به‌راه تحقق وعده‌هایی است که طالبان در توافق‌نامۀ دوحه داده بودند؛ وعده‌هایی درباره تشکیل دولت فراگیر، رعایت حقوق زنان و جلوگیری از فعالیت گروه‌های تروریستی ـ اما هیچ‌یک از آن‌ها تاکنون عملی نشده است.

دولت طالبان افغانستان در جهانی از فریب و توهّم زندگی می‌کند. در سفر اخیر به هند، وزیر خارجهٔ دولت موقت طالبان چنین اظهار داشت که افغانستان، ارتش‌های بریتانیا، اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده را شکست داده است. خیر، چنین چیزی به هیچ ‌وجه درست نیست.

در حقیقت، حاکمان وقت افغانستان در جنگ دوم افغان و انگلیس (۱۸۷۸–۱۸۸۰م) شکست قاطع و سنگینی از بریتانیا متحمل شدند؛ شکستی که در پی آن، بریتانیا افغانستان را در جریان «بازی بزرگ» میان امپراتوری بریتانیا و امپراتوری روسیه، به منطقه‌ای حائل و بی‌طرف بدل کرد. عبدالرحمان‌خان نیز خط دیورند را به ‌عنوان مرز میان افغانستان و هندِ تحت اشغال بریتانیا پذیرفت و بعدها دیگر زمام‌داران افغان نیز (همواره) آن را تأیید کردند.

اما در مورد اتحاد جماهیر شوروی، باید گفت که خروج نیروهای شوروی از افغانستان نتیجهٔ کوشش‌های مشترک ایالات متحده و پاکستان بود؛ کشورهایی که در دههٔ ۱۹۸۰ میلادی با حمایت از مردم افغانستان، زمینهٔ رهایی آنان از سلطهٔ شوروی را فراهم آوردند.

حضور ایالات متحده در افغانستان از سال ۲۰۰۱ میلادی آغاز شد و سرانجام زمانی پایان یافت که خودِ آمریکا در اوت ۲۰۲۱ تصمیم به خروج گرفت، زیرا افکار عمومی آمریکا دیگر از جنگ‌های دور دست خسته و رویگردان شده بود؛ افزون بر این، پناهگاه راهبردی‌ای که طالبان در پاکستان یافته بودند نیز از عوامل مهم این تصمیم به‌شمار می‌رفت.

در چهار سال گذشته، جامعۀ جهانی از طالبان انتظار داشته است که به تعهداتی که در توافق‌نامۀ صلح دوحه در سال ۲۰۲۰ با ایالات متحده پذیرفته بودند، پایبند بمانند. با این حال، آنان هر سه وعدۀ اصلیِ آن توافق را نقض کرده‌اند: تشکیل دولت واقعاً نماینده، احترام به حقوق زنان، و جلوگیری از فعالیت گروه‌های تروریستی در خاک افغانستان.

طالبان، به ‌ویژه در روزهای اخیر، در برابر پاکستان رویکردی آشکارا خصمانه در پیش گرفته‌اند، در حالی که در عمل سیاستی دوگانه را دنبال می‌کنند.

نخست آنکه آنان در پی ایجاد اتحاد با هند هستند؛ اتحادی که هدف از آن نه تنها بهره‌گیری از سرمایه‌گذاری‌های هند در زمینه‌های بهداشت، آموزش و زیرساخت‌ های اساسی است، بلکه در عین حال بر این گمان باطل استوار است که «دشمنِ پاکستان، دوستِ افغانستان» خواهد بود و از این رهگذر می‌توان بر پاکستان فشار دوچندان وارد کرد.

از سوی دیگر، هند که در گذشته طالبان را به‌شدت مورد انتقاد قرار می‌داد، اکنون سیاست خود را کاملاً دگرگون کرده است تا بتواند طالبان را همان‌گونه که طالبان در پی بهره‌برداری از هند بر ضد پاکستان‌اند، به ابزاری در برابر پاکستان بدل سازد.
دهلی‌نو امیدوار است طالبان را هرچه بیشتر از پاکستان دور کرده و حتی از دایرهٔ نفوذ چین نیز بیرون کشد

روی دیگر سیاست دوگانهٔ طالبان، در افزایش اقدامات تهاجمی و نظامی آنان آشکار است؛ اقداماتی که هدف از آن بی‌ثبات ‌سازی مرز پاکستان و افغانستان است نمونهٔ روشن آن، حوادث مرزی یازدهم و دوازدهم اکتبر ۲۰۲۵ می‌باشد.
در این میان، حکومت طالبانِ افغانستان اعتراض‌های پیاپی پاکستان را نسبت به حمایت آشکار خود از تحریک طالبان پاکستان (TTP) و دیگر گروه‌های ضدپاکستانی، که در شهادت کودکان و دیگر شهروندان بی‌گناه در خاک پاکستان دست دارند، عملاً نادیده می‌گیرد.

در حال حاضر، نیروهای پاکستانی توانسته‌اند این حملات را ناکام بگذارند و طالبان و هم‌پیمانان TTP آنان متحمل خسارات سنگینی شده‌اند.

با این حال، روشن است که طالبان هیچ تمایلی به پذیرش خواست پاکستان ندارند؛ خواستی مبنی بر آن‌که نباید به عناصر تروریستی در خاک افغانستان پناه داده شود.

برعکس، رهبران طالبان همواره مسئولیت این حملات را به گردن پاکستان می‌اندازند و چنین استدلال می‌کنند که این تروریست‌ها باید در داخل خاک پاکستان مورد مقابله قرار گیرند.

رسانه‌های وابسته به طالبان نیز در این میان با انتشار اطلاعات نادرست و گمراه‌کننده، عملاً همان مسیری را می‌پیمایند که رسانه‌های هندی در پیش گرفته‌اند.

چرا طالبان تا این اندازه ناسپاس و دشمنِ پاکستان شده‌اند؟ به‌نظر می ‌رسد آنان برای جلب حمایت گسترده ‌تر از جامعهٔ افغان، در پی آن‌اند که خود را ملی‌گرا نشان دهند. شاید می‌خواهند چنین وانمود کنند که زیر نفوذ پاکستان نیستند. همچنین ممکن است با پناه دادن به تحریک طالبان پاکستان (TTP) در پی آن باشند که این گروه را روزی به‌عنوان ابزاری علیه پاکستان به کار گیرند.

با این حال، طالبان در این رفتار خود، توان و قدرت خویش را بیش از اندازه برآورد می‌کنند و چه‌بسا به‌زودی با واقعیتی تلخ روبه‌رو شوند. خردمندانه‌تر آن است که درک کنند پاکستان در دفاع از مرزهای خود و در شکست دادن تروریست‌های مورد حمایت طالبان، عزم راسخ دارد و نباید این عزم را دست‌کم بگیرند.

حال پرسش این است که پاکستان چگونه باید با طالبان برخورد کند؟

در این میان، می‌توان چند اقدام فوری را مدنظر قرار داد. نخست آن‌که پاکستان باید در هر شرایطی دفاع مستحکم خود را در برابر افغانستان (و هند) حفظ کند، چراکه تنها قدرت است که می‌تواند تهاجم و تجاوز را مهار سازد.

اقدامِ دومِ مهم آن است که پاکستان باید به کابل پیام روشن و صریحی بدهد که درِ گفت‌وگو همچنان باز است، به شرط آن‌که طالبان تعهدی قاطع و عملی برای پایان دادن به حمایت از تحریک طالبان پاکستان (TTP) بدهند. اگر آنان در این زمینه ناکام بمانند، باید این نکته روشن باشد که تمام گزینه‌ها، از جمله اقدام نظامی، همچنان بر روی میز باقی خواهند ماند.

سوم آن‌که پاکستان باید از طریق تماس‌های دیپلماتیک با کشورهایی چون عربستان سعودی (که اکنون شریک پاکستان در پیمان دفاعی متقابل است)، چین، روسیه، ایران، جمهوری‌های آسیای مرکزی، ترکیه، امارات متحده عربی و ایالات متحده امریکا، فشار بر طالبان را حفظ کند.

با توجه به پیوستگی تاریخی طالبان با القاعده، جامعهٔ جهانی هرگز نخواهد پذیرفت که طالبان بار دیگر میزبان گروه‌های تروریستی شوند. از این‌رو، پاکستان نیز باید شکایات خود را بر پایهٔ قطعنامهٔ ۱۹۸۸ (۱۲۶۷) شورای امنیت سازمان ملل متحد، که ناظر بر تحریم‌ها و محدودیت‌های علیه گروه‌های تروریستی است، در سازمان ملل به ثبت برساند.

در همین دوران، پاکستان باید در داخل کشور نوعی اجماعِ گسترده به‌وجود آورد تا بتوان سیاست‌های سخاوتمندانه‌ای را که در گذشته در قبال پناهندگان افغان اتخاذ کرده بود، مورد بازبینی و ارزیابی مجدد قرار دهد. این سیاست‌ها شامل اعطای بورسیه‌های تحصیلی به دانشجویان افغان، ایجاد میزهای ویژه برای افغان‌ها در بیمارستان‌های پاکستانی، وصول عوارض گمرکی از تجارت ترانزیتی از طریق بنادر پاکستان، و انتقال پیام به جامعهٔ افغانستان از راه رسانه‌ها می‌شود. در این زمینه می‌توان از کارشناسان خواست تا پیشنهادهای عملی و قابل اجرا ارائه دهند.

در چارچوب اقدامات درازمدت، پاکستان باید با اجرای طرح‌های توسعه‌ای در مناطق مرزیِ سابقهٔ فاتا، دلِ ساکنان این نواحی را به دست آورد و نگرش آنان را دگرگون سازد. این مردمان، نخستین خط دفاعی پاکستان در برابر تروریسمی هستند که از خاک افغانستان سرچشمه می‌گیرد.

https://www.dawnnews.tv/news/1272002/

نویسنده: اعزاز احمد چودھری نویسنده، از دیپلمات‌های برجستۀ پاکستانی است که پیش‌تر سمت دبیرکل وزارت امور خارجه پاکستان را بر عهده داشت و همچنین مدیرکل مؤسسۀ مطالعات راهبردی اسلام‌آباد بوده است. او نویسندۀ کتاب «ردپای دیپلماتیک» نیز می‌باشد.

ترجمه: دکتر عسکری

منابع: روزنامه دان

کد خبر 25321

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 11 =