الزاماتی برای توقف نفرت در پاکستان

نویسنده مشهور پاکستانی، آقای افضل ریحان، با اشاره به تصویب ممنوعیت فعالیتهای حزب مذهبی و سیاسی تحریک لبیک پاکستان توسط کابینه پاکستان، به بررسی دلایل دست داشتن این حزب در اقدامات خشونت‌آمیز، درگیری این گروه و سایر گروه‌های همفکر با دولت پاکستان و همچنین ارائه پیشنهاداتی برای جلوگیری از گسترش نفرت در پاکستان پرداخت. به همین ترتیب، محمد عامر رانا و سایر تحلیلگران نیز تحلیل‌های خود را در این مورد ارائه کردند که واقعاً بسیار مفید و راهگشا هستند.

     کابینه پاکستان، ممنوعیت فعالیتهای حزب مذهبی و سیاسی تحریک لبیک پاکستان (TLP) را طبق قانون مبارزه با تروریسم به دلیل دست داشتن در اقدامات خشونت‌آمیز تصویب کرد. در این نشست اطلاع داده شد که این سازمان که از سال ۲۰۱۶ میلادی تأسیس شده است، ناآرامی‌هایی را در سراسر کشور برانگیخته است، نیروهای امنیتی در جلسات و تجمعات اعتراضی خشونت ‌آمیز آن حزب کشته شده ‌اند، با این حال، برای تصمیم‌گیری نهایی به دیوان عالی کشور ارجاع داده خواهد شد، جایی که این سازمان حق کامل دفاع از خود را خواهد داشت. این تصمیم دولت پاکستان پس از خلاصه ‌ای که توسط دولت پنجاب پاکستان در ۱۷ اکتبر2025 میلادی ارسال شده بود، گرفته شده است. پیش از این، در ۱۳ اکتبر 2025 میلادی، در جریان یک سرکوب بزرگ در منطقه موریدکه، سازمان‌های اجرای قانون عملیاتی را برای پایان دادن به تحصن اعتراضی این حزب انجام داده بودند که در آن تعداد قابل توجهی از مردم، از جمله بسیاری از مأموران پلیس، زخمی و چندین نفر کشته شدند. سپس سرکار خانم مریم بی‌بی، سروزیر پنجاب پاکستان، گفت که زمین برای کسانی که علیه دولت سلاح به دست می‌گیرند تنگ خواهد شد و افراط‌گرایی سرکوب خواهد شد. استفاده بی ‌رویه از بلند گوها نیز متوقف خواهد شد. خانم عظمی بخاری، وزیر ایالت پنجاب پاکستان، گفته بود که املاک و ۹۵ حساب بانکی رئیس حزب مذکور پلمپ شده است. مساجد او به اداره اوقاف پنجاب تحویل داده شده و ۲۲۳ مدرسه علمیه او نیز علامت ‌گذاری جغرافیایی شده‌ اند که هیچ سابقه ‌ای از آنها ندارد. در جریان این عملیات، صد و هجده نفر از نیرهای پلیس  ما تیرباران شدند که بسیاری از آنها برای همیشه معلول شدند. فهرست کسانی که از این حزب مذهبی حمایت مالی می‌کردند نیز آماده است. وزیر دفاع پاکستان همچنین اخیراً گفته بود که گروه ‌های مسلحی به نام دین در پاکستان تشکیل شده ‌اند که دیگر برای دولت قابل قبول نیستند. در پاسخ به این سوال که چه کسی این گروه‌ها را تشکیل داده است؟ او گفت: «همه این را می‌دانند.» همچنین باید توجه داشت که قبل از سرکوب این سازمان مسلح در منطقه موریدکه، تلاش‌ هایی برای مذاکره برای پایان دادن به اعتراض به صورت مسالمت‌ آمیز صورت گرفت، اما این امر به دلیل خواسته ‌های حزب مذهبی امکان‌ پذیر نشد. این سازمان در سال ۲۰۲۱ میلادی نیز  ممنوع اعلام شد، اما بعداً لغو شد. در سال ۲۰۱۷ میلادی این افراد تحصن طولانی در  منطقه فیض ‌آباد در راولپندی برگزار کردند. سپس قاضی فائز عیسی، قاضی دیوان عالی پاکستان، حکمی تاریخی و مفصل صادر کرد که در آن اعتراض خشونت‌آمیز تحریک لبیک پاکستان توطئه ‌ای علیه قانون اساسی، قانون دادگسترسی، دموکراسی، تساهل مذهبی، حقوق بشر و آزادی ‌ها در پاکستان اعلام شد. اینجانب معتقد است که صرفاً ممنوع کردن سازمان ‌هایی که به خشونت اعتقاد دارند، نمی‌ تواند جامعه را از شر آنها خلاص کند، مگر اینکه رویکرد متعصبانه و نفرت‌ پراکن ایدئولوژیک با استدلال‌های عمومی نادرستی آن ثابت شود و ذهن نسل جدید پاکسازی گردد. بسیاری از احزاب پیش از این نیز ممنوع شده ‌اند، اما با نام های جدید دوباره به وجود آمده ‌اند. یک بار، دکتر راغب نعیمی، رئیس حوزه علمیه جامعه نعیمیه در لاهور، اینجانب را به برنامه سالانه خود دعوت کرد. من در حین سخنرانی از علمای اهل سنت پرسیدم: «شما پیروان صوفیای کرام و مروجین آموزه‌ های انسانی، آنها هستید، شما چرا خود را از درود فرستادگان، به باروت پاشندگان تبدیل کرده اید؟» بسیاری از علما با عشق فراوان توضیح دادند که ما همان مردم هستیم، اما گروه جداگانه ای از درون ما این خط را در محافل خودخواهانه در پیش گرفته ‌است. ما هم از آن گروه ناراحت هستیم. این گروه خشن حتی مسلمانانی را که کلمه طیبه را می خوانند، «بقتل» ، تهدید کرده است. در واقع، حرمت یک مؤمن به دین ما از کعبه بیشتر است. امروز، اگر واقعاً می ‌خواهیم جامعه خود را به یک جامعه انسانی متمدن تبدیل کنیم، باید حق مخالفت را بخشی از حقوق بشر بدانیم و رویکرد گفتگوی متقابل را ترویج دهیم و بپذیریم که هر چقدر هم که تضاد در عقاید وجود داشته باشد، هیچ ایدئولوژی، فکر یا رویکردی در این جهان بزرگتر از زندگی انسان نیست. هر باوری را می ‌توان شکست، اما هیچ ‌کس را نمی ‌توان با کشتن کسی دوباره زنده کرد. بابا بله ‌شاه، صوفی بزرگ شبه قاره چقدر خوب گفته است که گناه شکستن قلب یک انسان بزرگتر از شکستن مقدس ‌ترین عبادتگاه جهان است، اما چگونه بتوانم به بابا بله ‌شاه بگویم که اینجا، از قلب، ذهن، شعور و انسانیت همه قتل عام می ‌شود، بدون شک، تصمیم دولت قابل تقدیر است، اما ثمرات آن برای جامعه تا زمانی که شما مردم اجازه ندهید دریچه‌ های آزادی اندیشه و آزادی بیان باز شود و جلوی استفاده سیاسی و منفعت ‌طلبانه از دین اسلام را نگیرید، محقق نخواهد شد[1].

تحلیل کارشناسی: برخی از تحلیل گرانی از جمله محمد عامر رانا، نویسنده و تحلیلگر معروف پاکستانی طی اظهار دیدگاه نوشت: تحریک طالبان پاکستان (TTP) و تحریک لبیک پاکستان (TLP): دو چالش عمده پیش روی پاکستان از جانب افراط‌گرایی مذهبی هستند. اگرچه تحریک طالبان پاکستان و تحریک لبیک پاکستان گروه‌هایی هستند که انواع مختلف افراط‌ گرایی مذهبی را در پاکستان نمایندگی می ‌کنند، اما یک وجه مشترک دارند و آن این است که اقدامات صلح ‌آمیز و افراطی دولت پاکستان نتوانسته است آنها را متوقف کند. تحریک طالبان پاکستان با طالبان افغانستان و شبکه‌ های تروریستی جهانی مانند القاعده متحد شده و در عین حال از تلاش‌های دولت پاکستان برای جذب آنها به جریان اصلی ملی نهایت استفاده را برد و از این روند برای سازماندهی مجدد و گسترش شبکه خود در داخل کشور استفاده کرد. از سوی دیگر، تحریک لبیک پاکستان که زمانی یک سازمان افراطی ممنوعه بود، هر زمانی که بخواهد، اعضای خود را بسیج می‌کند و آنها را به خیابان ‌ها می ‌آورد، در حالی که در این فرآیند از دولت پاکستان سوء استفاده کرده و احکام آن را نقض می‌ کند. در حالی که گروه تروریستی تحریک طالبان پاکستان مستقیماً با دولت و نیروهای امنیتی آن مقابله می‌کند، تحریک طالبان پاکستان در لباس مبدل با دولت و جامعه مخالفت می‌کند. این گروه از طریق روایتی عمل می‌کند که حاکمیت دولت را تضعیف می‌کند، تنش‌های دیپلماتیک ایجاد می‌کند و به اعتبار بین‌المللی پاکستان آسیب می‌رساند. حزب تحریک لبیک  پاکستان همان پتانسیل خطرناکی را دارد که زمانی "اسلامی جمعیت طلبه" انجمن دانشجویی پاکستان، داشت. انجمن اسلامی جمعیت طلبه، جنبش دانشجویی رادیکال آن زمان، نیز از تاکتیک‌ های مشابهی برای به چالش کشیدن فرمان حکومت استفاده می کرد، تا جایی که در فوریه ۱۹۸۹میلادی، آن بار دیگر به اعتراضات خشونت ‌آمیزی متوسل شد و این بار اعتراضات آن بر اساس شایعات دروغین، علیه یک رمان جنجالی بوده است. هر دو، در زمان خود، از درجه ‌ای از حمایت نهاد های دولتی پاکستان برخوردار بودند. این اقدام آنها را تشویق کرد تا از مرزهای تعیین ‌شده توسط حامیانشان فراتر روند و با در نظر گرفتن خود مستقل، احساس کردند که قدرت چانه‌زنی با دولت را دارند. تصمیمات دولت همیشه مبهم بوده است. هنوز هم جای تعجب است که چرا دولت اغلب گروه‌های افراطی را به رسمیت می ‌شناسد و ادعا می‌کند که آنها می‌خواهند بدون استفاده از زور صلح برقرار کنند. در برخی مواقع، به ویژه در زمان ‌های بی‌ ثباتی سیاسی، دولت به این گروه‌ ها اجازه فعالیت آزادانه داده یا می ‌توان گفت مخفیانه آنها را تشویق می کرده است. اعتقاد بر این است که هدف واقعی دولت وقت صرفاً تضعیف یا کنترل مخالفان سیاسی بوده است. اگرچه دولت پاکستان، تحریک طالبان پاکستان را دشمن خود می‌داند، اما در گذشته با آنها همان رفتاری را داشت که با تحریک طالبان پاکستان در پنجاب و کراچی داشت، گاهی سعی می‌کرد آنها را آرام کند و گاهی خواسته ‌هایشان را می ‌پذیرفت، اما اکنون دولت کنونی پاکستان این رویکرد را کنار گذاشته و قصد دارد برای خلاص شدن کامل از شر این تهدید، به هر قیمتی، از زور استفاده کند. شهباز شریف، نخست وزیر پاکستان، اخیراً به کابل هشدار داد که بین طرفداری از پاکستان یا تحریک طالبان پاکستان یکی را انتخاب کند و مدعی شد که شبه ‌نظامیان از خاک افغانستان حملات تروریستی در پاکستان انجام می ‌دهند. در ماه ‌های اخیر نیز، پاکستان به عنوان بخشی از یک برنامه‌ی حساب ‌شده، تلاش کرده است تا طالبان افغانستان را تحت فشار قرار دهد تا از حمایت از گروه ‌های ستیزه‌ جوی ضد پاکستانی مانند تحریک طالبان پاکستان، گروه حافظ گل بهادر و رهبران شورشیان بلوچ دست بردارند. برای این منظور، پاکستان با جلب توجه عمومی به فعالیت ‌های ستیزه‌ جویانه‌ی فرامرزی، همراه با تعاملات دیپلماتیک، استراتژی افزایش فشار را اتخاذ کرده است. حملات اخیر پاکستان به پایگاه ‌ها و اهداف سیار تحریک طالبان پاکستان در داخل افغانستان که در جریان سفر امیر متقی، وزیر امور خارجه طالبان افغانستان به هند صورت گرفت، به عنوان یک پیام تلقی می ‌شود. در حالی که به تحریک طالبان پاکستان این پیام داده شد که پاکستان تحت هیچ شرایطی تروریسم را در خاک خود تحمل نخواهد کرد، به رهبری طالبان نیز این پیام داده شد که آنها نمی‌توانند پاکستان را نادیده بگیرند و باید نگرانی‌های پاکستان را جدی بگیرند. این تحول همچنین باور سازمان‌های امنیتی پاکستان را تقویت کرده است که تحریک طالبان پاکستان از حمایت مداوم هند برخوردار است. مسئله تحریک طالبان پاکستان به دلیل روابط نزدیک آن با طالبان افغانستان پیچیده ‌تر هم می ‌شود. طالبان افغانستان آماده نیستند که به طور کامل از تحریک طالبان پاکستان جدا شوند، زیرا آنها این گروه را همانطور می‌بینند که زمانی دستگاه حاکم پاکستان به طالبان افغانستان می‌دید: به عنوان یک نیروی نیابتی که می‌تواند در شرایط دشوار مرزی برای اهداف خود از آن استفاده کند[2]. برخی از تحلیلگران معتقدند که شباهت ‌های اعتقادی و فکری بین تحریک لبیک پاکستان و تحریک طالبان پاکستان، گواه این است که هر دو حزب توسط یک نفر کنترل می‌شوند. بنابراین، همانطور که طالبان ارتباطات عمیقی با هند دارند، شاید تحریک لبیک نیز از آن ارتباطات برخوردار باشد. اخیراً شایعاتی مبنی بر ورود سعد رضوی به افغانستان در شبکه‌ های اجتماعی منتشر شده است. برخی تحلیلگران معتقدند که همه گروه‌های افراطی در پاکستان، از جمله تحریک لبیک، سپاه صحابه، لشکر جهنگوی و مولوی عزیز لال مسجد اسلام آباد، از نظر اعتقادی و فکری با تحریک طالبان پاکستان همفکر و هم عقیده هستند، حتی بخشی از این گروه افراطی و تروریست هستند و مانند آن توسط نیروهای ضد اسلامی، از جمله هند و سایر دشمنان اسلام حمایت می‌ شوند.تحلیلگران همچنین معتقدند که تحریک لبیک پاکستان به عنوان بنیادگرا ترین گروه در پاکستان شناخته می ‌شود که در طرح شکایت علیه افراد بی‌گناه به نام کفرگویی، حمله، قتل و کشتار اقلیت ‌های مذهبی از جمله به برادران مسیحی از طریق آشوبگران خود به بهانه کفر گویی، آتش زدن خانه‌ های متهمان و فامیل های آنان و تشکیل پرونده ‌های دروغین به اتهام توهین صحابه به حمایت همه یزیدی ‌ها، از جمله عمر سعد، شمر و حولی، علیه عزاداران امام حسین (ع) در ماه محرم و صفر، دست داشته است.

کد خبر 25404

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 1 =