حضرت سید میرانورشاه؛ میراث اهل‌بیت(ع) در وادی اورکزی

حضرت سید میر انور شاه از شمار عارفان برجسته، شخصیت‌های روحانی و معنوی و شاعران بزرگ عرفانی در قرن هفدهم میلادی به‌شمار می‌روند. به سبب آن‌که شرح حال زندگی ایشان در اوراق تاریخ کمتر ثبت گردیده است، تنها مردم نواحی اورکزی، کرم و بنگش با شخصیت ایشان آشنایی دارند و در این مناطق، نام و مقام او نیازی به معرفی ندارد.

چنان‌که در سراسر سرزمین پاکستان، اولیای بزرگ و مشایخ تصوف با قدم نهادن در نقاط مختلف، سرزمین‌ها را به نور تعالیم پاک خویش منور ساختند و پیام محبت و دوستی را گسترش دادند، همان‌گونه سید میر انور شاه نیز در نواحی اورکزی، کرم، کوهات و هنگو، به ترویج تعالیم ناب و خالص اسلام محمدی پرداخت و با سیره و رفتار الهی خود فضای اخوت، برادری و آرامش را برقرار ساخت.

نیاکان ایشان، حضرت سید میرکبیر، در حدود سال هزار هجری به سرزمین اورکزی قدم نهاد. او مردمان آن دیار را با جلوه‌ی شخصیت روحانی خویش از تاریکی‌های جهل بیرون آورد و دل‌های آنان را به فرمان مصطفی صلی‌الله‌علیه‌وآله و بر اساس تعلیمات قرآن و اهل بیت (حدیث ثقلین) روشن گردانید.

سید میر کبیر تا پایان عمر به این مأموریت الهی ادامه داد و با پیروی از سنت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، مردم را به اخلاق نیکو و سیرت طاهره‌ی آن حضرت فرا می‌خواند. پس از رحلت، پیکر پاکش در قبرستان «لیڑی» که در جوار روستای «کلایه» واقع است، به خاک سپرده شد.

پس از او، فرزندش حضرت سید میر عاقل شاه راه پدر را ادامه داد و در خدمت به مردم و نشر تعالیم اسلام زینت‌بخش عمر خود گردید. او سراسر زندگی خویش را بر مبنای اصول زرین اسلام گذرانید و سرانجام به مقام والای شهادت نائل آمد و در کنار پدر بزرگوارش در همان قبرستان به خاک سپرده شد. پس از شهادت ایشان، دو فرزندش، حضرت سید میانداد شاه و حضرت سید میرنور شاه، راه سلف صالح خود را تداوم بخشیدند.

خدای متعال به سید میانداد شاه، فرزندی بزرگ‌منزلت چون سید میر انور شاه عطا فرمود. ولادت آن حضرت در قرن هفدهم میلادی در روستای «کاراه» از نواحی «انارِ جمّو» واقع شد. متأسفانه همانند بسیاری از بزرگان تاریخ اردو و فارسی، تاریخ دقیق ولادت ایشان روشن نیست؛ با این حال، وفات ایشان در ۱۳ دسامبر سال ۱۷۹۹ میلادی ثبت شده است. در هنگام وفات، قریب به صد سال عمر داشتند؛ از این‌رو می‌توان دریافت که تاریخ تولد ایشان حدود سال ۱۷۰۱ میلادی بوده است.

نام و نسب

نام اصلی ایشان سید انور شاه بود، ولی در میان مردم و پیروان، با نام‌های «شاه انور»، «میر انور»، «میاں انور» و «بادشاه انور» نیز شناخته می‌شدند. در میان مریدان، لقب مشهور ایشان میاں بادشاه بود. افزون بر این، به سبب دلدادگی عمیق نسبت به قرآن کریم، به لقب اویس‌القرآن یا اولیس‌القرآن نیز معروف شدند. زیرا عشق و معرفت قرآنی در وجود ایشان موج می‌زد و از جام عرفان، معرفت قرآنی را نوشیده بودند؛ ازاین‌رو تلاوت قرآن را همواره شغل و مشغولیت خویش قرار داده بودند.

ایشان در شعری به این معنا اشاره می‌کنند:

«معرفت پیاله مې راکړه چې دا نوش کړم،              ځکه شغل مې تلاوت د قرآن شو»

سید میر انور شاه می‌فرمایند: «به من جام معرفت داده شد تا آن را بنوشم، ازاین‌رو تلاوت قرآن مجید شغل و دل مشغولی من گردید.» یعنی آن معرفت، عطایی الهی بود که خداوند به او ارزانی داشت.

پدر بزرگوار حضرت سید میر انور شاه، سید میانداد شاه نام داشت و از سادات حسینی به‌شمار می‌رفت؛ نسب شریف ایشان از طریق حضرت حسین اصغر بن حضرت امام زین‌العابدین علیه‌السلام به حضرت امام حسین علیه‌السلام، فرزند امیرالمؤمنین حضرت علی علیه‌السلام و بانوی بزرگوار حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها دختر پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی صلی‌الله‌علیه‌وآله، می‌رسد.

شجره‌نامه کامل ایشان به این ترتیب است:

سید میر انور شاه بن سید میانداد شاه بن سید میر عاقل شاه بن سید میر کبیر بن سید مرتضی بن سید خلیل بن سید ابجد بن سید میر ان بن سید حسام‌الدین بن سید نظام‌الدین بن سید طاهر بن سید افضل بن سید اشرف بن سید شاه ابوالحسن معروف به فخرِ عالم بن سید علی شاه ابوالقاسم بن سید محمد جعفر بن سید شاهی بن سید کامل بن سید شریف بن سید عبدالوهاب بن سید طاهرین بن سید جعفر بن سید رضا بن سید ابومحمد حسن بن سید ابوالقاسم طاهر بن سید یحیی بن سید ابوالحسین بن سید جعفرالحجة بن سید عبدالله الأعرج بن امام‌زاده سید حسین اصغر بن حضرت امام زین‌العابدین علیه‌السلام بن حضرت امام حسین علیه‌السلام بن امیرالمؤمنین حضرت علی علیه‌السلام و حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها بنت حضرت محمد مصطفی صلی‌الله‌علیه‌وآله.

ایشان در یکی از مراثی خود به نسب شریف خویش چنین اشاره فرموده‌اند:

«د حسن آل دے اولاد دے د حسین،

سیادت یې صحی حسب‌الطرفین»

یعنی: «از فرزندان حسن و حسین هستم، و سیادت من از هر دو سو (پدری و مادری) صحیح و خالص است.»

بنابر این بیت، سید میر انور شاه از دو جهت، یعنی هم از سوی پدر و هم از سوی مادر، سید و از نسل امام حسین علیه‌السلام بوده‌اند. در منابع آمده است که یکی از همسران حضرت امام زین‌العابدین علیه‌السلام دختر حضرت امام حسن مجتبی علیه‌السلام بوده است، که مادر حضرت امام محمد باقر علیه‌السلام به‌شمار می‌رفت، و حسین اصغر نیز از همان بطن مبارک بوده است. روایت دیگری نیز حاکی از آن است که آن بانو، نوه‌ی حضرت حسن مثنّی، فرزند امام حسن مجتبی علیه‌السلام، بوده است.

در یکی از اشعار دیگر می‌فرمایند:

«په آبا و جد له زین‌العابدین،

له حسین الاصغر اصل په یقین»

یعنی: «اصل و نسب من از حضرت امام زین‌العابدین و فرزند ایشان حسین اصغر است و به این نسب یقین دارم.»

و نیز می‌فرمایند:

«سید فخر له اولاد د میر بابا دے،

د تیراه په سر زمین کې یې ماوا دے.»

یعنی: «میر بابا از فرزندان سید فخر عالم بابا است و آرامگاه او در سرزمین تیراه قرار دارد.»

«حضرت شاه ابوالحسن سید فخر عالم بابا» از بزرگان سادات و مدفون در پاراچنار و میر بابا (که نام اصلی او سید میر کبیر است) از فرزندان ایشان به‌شمار می‌رفت.

نسب سید میر انور شاه در دوازدهمین پشت به سید فخر عالم بابا می‌رسد. آرامگاه میر بابا سید میر کبیر در سرزمین تیراه اورکزی، در آن سوی شهر مستوره، در قبرستان سادات به‌نام «لیڑی» قرار دارد. همچنین در سلسله شجره نامه ایشان نام سید حسن ولی از بزرگان عرفان و ومعارف اهل بیت می درخشد.

تعلیم و تربیت

سید میر انور شاه در محیطی پرورش یافتند که سراسر از نور معنویت، روحانیت و علم و عرفان سرشار بود. زندگی ایشان در سایه‌ی تربیت مردان الهی و عالمان عامل رشد یافت؛ کسانی که خود مظهر علم و عمل بودند. از همین‌رو، سید میر انور شاه به مقامات و کمالاتی دست یافتند که تنها اندکی از انسان‌ها بدان نائل می‌شوند.

چنان‌که رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرموده‌اند:

«مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِینَ صَبَاحًا، ظَهَرَتْ یَنَابِیعُ الْحِکْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَی لِسَانِهِ»

«هر کس چهل روز خالصانه برای خدا عمل کند، چشمه‌های حکمت از دلش می‌جوشد و بر زبانش جاری می‌شود.»

راه عرفان و تصوف، به‌طور کلی، پاکی و طهارت قلب و روح را می‌طلبد. پیمودن این مسیر جز با صفای باطن، معنویت و معرفت قلبی ممکن نیست. هر کس با مجاهده و ریاضت به این مقام دست یابد، افکار و رفتار او الگویی برای دیگران می‌شود و مردم با دیدن کردار او به راه حق رغبت می‌نمایند.

چنان‌که سید میر انور شاه در یکی از اشعار خود چنین می‌فرمایند:

«ستا په یاد کې مې زړۀ احسن التقویم شه،

بهـــره مـنـــد شـــولـم لـــه جــامع العلوم»

یعنی: «در یاد تو دل من به مقام احسن‌تقویم رسید و از جامع علوم بهره‌مند گشتم.»

این ابیات اشاره دارد به آن‌که ذکر الهی و عشق به خداوند، دل انسان را به مرتبه‌ی کمال انسانی می‌رساند و سرچشمه‌ی علم و معرفت حقیقی از آن می‌جوشد.

حضرت سید میرانورشاه؛ میراث اهل‌بیت(ع) در وادی اورکزی

روزگار و سیرت عملی حضرت سید میرانورشاه

به سبب شخصیت جامع و همه‌جانبه‌ای که داشت، افراد از هر طبقه و قشر از فیوضات ایشان بهره‌مند می‌شدند. هر انسانی اگر زندگی خویش را بر پایه احکام الهی و اصولی که پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله بیان فرموده‌اند بنا کند، در عبادت و ریاضت لذاتی می‌یابد که از درک آن دیگران عاجزند.

حضرت سید میر انور شاه در مجالس و محافل خود به مردم درس تعالیم و معارف اسلام ناب می‌داد، چراغ معرفت الهی را در دل‌هایشان می‌افروخت و آنان را به‌راستی دیندار و پرهیزگار می‌ساخت. او از طریق شعر، به اصلاح جامعه جاهل زمان خود همت گماشت و پیام قرآن، فرامین پیامبر دو عالم صلی الله علیه و آله وسلم و اقوال ائمه اطهار علیهم‌السلام را در قالبی زیبا و ادبی به مردم رساند.

وی اصول و مبانی دین را با بیانی لطیف و دل‌نشین توضیح می‌داد و در تبلیغ و ترویج پیام حق هیچ کوتاهی نکرد. حضرت میر انور شاه نه تنها در مناطق اورک‌زئی، کُرّم و بنگش اقامت گزید، بلکه به سایر مناطق و کشورهای دیگر نیز سفر کرد؛ از جمله افغانستان، ایران، عراق، کشمیر، پنجاب، دهلی، دکن و مالوه. خود در اشعارش به این سفرها اشاره کرده است.

در سفر عراق، هنگامی که قدم بر خاک کربلای معلی نهاد، مشاهدات روحانی خود را چنین به نظم کشید:

یوه شپه مې کربلا باندی ګذر شه

ما په سترګو را څر کند و جنت در شه

کربلا ته که زه عرش وایم ریښتیا دے

خو بیا ولې په کښې سبط د مصطفی دے

کربلا مرتبه او گوره انوره

د گنبد قبه ئې نور دے منوره

«شبی بر کربلا گذر کردم؛ دیدگانم آن را چون بهشت درخشنده یافتند. راست است اگر گویم کربلا عرش خداست، زیرا در آن نوه مصطفی آرمیده است. ای انور شاه! بنگر به عظمت مقام کربلا که گنبد و گنبدخانه‌اش از انوار الهی روشن و فروزان است.»

سید میر انور شاه شاعری توانا، خطیبی دانشمند، و شخصیتی فصیح و سخنور بود. او از ذوق لطیف و حاضرجوابی بهره داشت و در عین حال، اخلاص، فروتنی و بندگی در برابر خدا و رسول صلی‌الله علیه و آله و اولی‌الامر در وجودش جلوه‌گر بود.

چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید:

«وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ»

(من جن و انس را جز برای عبادت خود نیافریدم.)

او در عمل، پیام عابد و زاهد بودن و عارف بالله شدن را تحقق بخشید؛ در عبادت و ریاضت نظیری نداشت.

سید میر انور شاه زندگی‌ای درویشانه داشت و از تجمل و ثروت شدیداً بیزار بود. با آن‌که از رؤسای قوم و زعمای محل به شمار می‌رفت، ساده‌زیستی و پارسایی را شعار خود ساخته بود. همه این خصلت را در او اذعان داشتند و هنوز نیز بدان معترف‌اند.

فرزندان و خاندان سید میرانورشاه

بر پایه روایت منقول از جناب سید حسین انوری، خداوند به سید میر انور شاه پسری عطا فرمود که در صفات و کمالات تصویر تمام‌نمای پدر خویش بود. نام او سید میر مدد شاه بود؛ مردی با یقین استوار، خرد ژرف و علمی والا.

او نیز از سوی خداوند به شش فرزند گرامی سرافراز گردید که همگی اهل علم، معرفت و کرامت بودند.

در وصف همسر گران‌قدر سید میر انور شاه و مادر سید میر مدد شاه، ملا نظام‌الدین در مرثیه‌ای چنین سروده است:

زنی جلیله ز فرزند خاندانِ رسول

گل ز گلشن علوی، درّ ز درجِ بتول

خلاصه جفتِ شهِ کائناتِ دین‌پرور

همایِ اوجِ سعادت، فتوحِ بابِ ظفر

سحابِ جود و کرم، آفتابِ عزّ و جاه

ضیاءِ چشم دو عالم، نساءِ انور شاه

که بود مادرِ معصومِ میر شاه مدد

درِ زِ کانِ رسالت، نهالِ باغِ امجد

چون آفتاب منیر از جهان رحیل نمود

میان خاک چو گنج نهان دخیل نمود

شاگردان و مریدان حضرت سید میرانورشاه

محبت انوری چنان گسترده بود که افراد بی‌شماری از فیض او بهره‌مند گشتند. نام بسیاری از آنان در تاریخ مکتوم مانده است، اما برخی که یادشان در اوراق ایام محفوظ مانده، خود از نامداران روزگار شدند.

از جمله‌ی آنان، خان قنبر علی خان از قوم فیروزخیلِ اورک‌زئی، از منصب‌داران عهد مغول بود. او دست ارادت به دامان سید میر انور شاه سپرد و به مدارج کمال رسید؛ از شاعران صوفی و صاحب دیوان در ادب پشتو به شمار می‌رود.

دیگری ملا نظام‌الدین بن ملا غیاث‌الدین است، از علمای برجسته زمان خود و از قوم فیروزخیل اورک‌زئی؛ مردی نویسنده، شاعر و خوش‌نویس که کاتب آثار سید نیز بود.

همچنین در عهد مغول، از میان طوریان، خان دائم‌خان و خان ظفرخان از مریدان او بودند. از ناحیه کوهات نیز محمد یار و هوس کربلائی یاد شده‌اند که با نظر کرم و توجه روحانی او به شاعری پرداختند، حال آنکه پیش‌تر بی‌سواد بودند.

کامل شاه از ننگرهار افغانستان نیز از دلباختگان او بود که در عشقِ سید، همه‌چیز را فدا کرد و پروانه درانوریه شد.

همچنین سید فقیر شاه بابا از اهالی قبادشاه‌خیل در کُرّم، از مریدان او بود؛ عالمی فاضل و قاضی بزرگ، و دریای احسان و کرم. از دیگر مریدان، نجیم از زیزان و سید میر شاه از ریکی بودند.

بدین‌سان بسیاری از اهل ذوق و معرفت در حلقه ارادت او درآمدند و در پرتو تعلیماتش به مقامات عرفانی دست یافتند. شخصیت سید میر انور شاه در هر بُعد، آکنده از طهارت، شرافت، معرفت و صداقت بود. آثار و تعالیم او سبب شده است که هنوز پس از قرن‌ها، هزاران ارادتمند و مرید در سراسر مناطق اورک‌زئی، کُرّم، بنگش و حتی دیگر استان‌ها و کشورهای همسایه وجود داشته باشند.

در محضر حضرت امام علی بن موسی‌الرضا علیه‌السلام

فرزند ایشان، سید مدد شاه، بی‌فرزند بود و سالیان دراز بدون اولاد سپری شد. سادات آن سامان پیوسته به درگاه الهی دعا و نذر می‌کردند، اما دعایشان مستجاب نمی‌شد.

شبی سید میر انور شاه در رؤیا حضرت امام علی بن موسی‌الرضا علیه‌السلام را دید. امام رئوف به او فرمودند:

«بسیار دعا و نذر کرده‌ای، اما حاجتت روا نشده است. اینک نزد من در خراسان، مشهد مقدس بیا.»

صبح روز بعد سید میر انور شاه توشه برداشت و از طریق تیراه و ننگرهار رهسپار مشهد شد. چون به آن دیار رسید، غسل کرد، جامه پاک پوشید و با نهایت ادب وارد حرم مطهر گشت. در آن‌جا مشاهده کرد که امام رضا علیه‌السلام بر فراز مضجع شریف خویش نشسته‌اند. امام او را خوش‌آمد گفتند. سید سر بر قدم امام نهاد، امام او را به آغوش گرفت و مدتی طولانی بر سینه مبارک خود نگاه داشت.

سپس میان آن دو گفت‌وگویی سرّی و ملکوتی درگرفت. امام علیه‌السلام کرامت‌های فراوان به او عطا فرمودند، از جمله:

به او بیعت دادند، تلقین و ارشاد را به وی سپردند و به سبب زهد، تقوا و کمالات روحانی، او را نماینده خاص خود قرار دادند.

بشارت دادند که خداوند شش نوه به وی عطا خواهد کرد، هر یک صاحب مقام و منزلت. نام هر شش را نیز بیان فرمودند و پنج تن از آنان را به وصف ستودند و از ششمین نفر در سکوت گذشتند.

نام و صفات فرزندان سیدمیرانورشاه:

سید احمد شاه: عالمی بزرگ و مدیری توانا؛ لقب او «امانتِ الهیّه» بود.

سید علی شاه: صاحب کرامت و عارفی واصل؛ دارای هیبت و شکوه، پیشوای درویشان و ملنگان؛ لقبش «رجع‌الغائب» بود.

سید محمود شاه: مرشدی کامل و جامعِ جمال و کمال؛ صاحب کشف و شهود؛ لقبش «سیّاح‌الغائب» بود.

سید حسن شاه: عالمی عامل و عابدی پارسا، زاهدی وارسته؛ ملقب به «قطب‌الغائب».

سید حسین شاه: مظهر فقر و زهد، صاحب جمال و روشنی‌بخش دل‌های تیره؛ لقبش «ملنگ زنجیرپا».

سید محمد حسن شاه: مردی اهل کرامت، مدیر و زاهد؛ لقب او «داوود دیوان» بود.

سپس امام رضا علیه‌السلام فرمان دادند که میر انور شاه در تبلیغ دین بکوشد و خبر دادند که خانه‌اش غارت خواهد شد و خاندانش آسیب خواهند دید، و اینکه سر از پیکرش جدا می‌کنند و دشمنان بر آن جشن خواهند گرفت.

با گذر زمان، همه این پیشگویی‌ها واقع شد. خاندان میر انور شاه مورد هجوم و آزار قرار گرفتند، خانه‌هایشان سوخت و میراث علمی و اشیای گرانبهایشان نابود شد. حتی پس از درگذشت سید (حدود بیست سال بعد بنا بر روایتی)، دشمنان قبرش را شکافتند، سرش را از بدن جدا کردند و چهل روز در روستاها گرداندند و شادی نمودند.

جدایی سر مبارک در لحد

پیش‌تر امام رضا علیه‌السلام به او فرموده بودند که سر از بدنش جدا خواهد شد و قریه به قریه گردانده می‌شود. این واقعه‌ی اندوه‌بار پس از گذشت شصت تا شصت‌وپنج سال از وفاتش رخ داد، زمانی که دشمنان اهل بیت علیه السلام قبرش را شکافتند.

بدن شریف او پس از سال‌ها سالم ماند، که خود نشانه عظمت مقام او بود. این ماجرا خاندان و مریدانش را در غمی جان‌کاه فرو برد و اندوهشان وصف‌ناپذیر شد.

در این میان، نوه‌اش سید حسین شاه که جامه فقر در بر داشت، در روستای کلایه کنار مزار جد خود نشسته بود. اشک از دیدگانش پاک کرد و به حاضران گفت:

«آیا در این جمع کسی هست که سر مبارک جدّ مرا بازآورد؟»

کسی جرأت پاسخ نداشت، زیرا سر در سرزمین دشمن و در حراستی شدید بود. آنگاه مردی از قبادشاه‌خیل کُرّم، به نام سید میر حسین معروف به میر دادا برخاست و عرض کرد: «من آماده‌ام.»

اما سید حسین شاه فرمود: «تو فرزندی نداری، اگر در این راه کشته شوی بی‌وارث خواهی ماند.»

با این حال، میر حسین مردی صاحب‌دل و رازدار بود. کاسه گدایی و تبر خود را برداشت و راهی دیار دشمن شد. پس از جست‌وجوی بسیار، سر مقدس را در خانه زنی بیوه یافت. در زد، زن بیرون آمد و پاره‌نانی به او صدقه داد و گفت:

«یک پسر دارم که سخت بیمار و در آستانه مرگ است، برای او دعا کن.»

میر حسین گفت: «به اذن خدای رحمان، پسرت شفا خواهد یافت، اما من نیز حاجتی دارم: آن سر مقدس را به من بسپار.»

زن گفت: «قوم آن را نزد من نهاده است تا کسی جرأت خیانت نکند، زیرا من زنی ضعیفم و اگر آن را بدهم، مرا خواهند کشت و خانه‌ام را خواهند سوزاند.»

میر حسین از او دور شد، اما زن، دل‌نگران فرزندش، فریاد زد و او را بازخواند. در همان دم پسر بیمار گفت:

«مادر! آنچه فقیر می‌خواهد به او بده، بدنم سبک شده و بهبودی می‌یابم.»

زن پذیرفت و سر مقدس را به او داد. میر حسین چهل روپیه نیز به وی بخشید.

چون تا دامنه کوه رسید، زن طبق وعده، فریاد برآورد که:

«وای بر من! فقیری آمد و سر میر انور شاه را با خود برد!»

اما میر حسین به کرامت الهی راه زمین را درنوردید (طی‌الأرض) و همان دم به کلایه رسید و گوهر گرانبها را به سید حسین شاه تقدیم کرد.

سید حسین شاه چند روز سر مبارک جد خود را در کنار خویش نگاه داشت و گریست. سپس صلاح ندانستند که سر را در همان قبر پیشین دفن کنند، مبادا دشمنان بار دیگر هتک حرمت کنند.

از آن‌جا که قبر سید محمود شاه ـ یکی از نوادگان سید میر انور شاه ـ در مکانی ناامن بود، تصمیم گرفتند جسد او را به کلایه منتقل کنند.

آنگاه سر مبارک میر انور شاه را بر سینه سید محمود شاه نهادند و هر دو در یک مرقد آرام گرفتند.

مؤمنان و دوستداران، این مزار را دوبار می‌بوسند: یک‌بار به احترام میر انور شاه، و بار دیگر به حرمت سید محمود شاه.

تأثیر زبان عربی و فارسی در شعر پشتوی سید میر انور شاه

بی‌تردید سید میر انور شاه از شاعران توانا و صاحب‌سبک در زبان پشتو بود. با آن‌که به پشتو تسلط کامل داشت، در اشعار خود از واژگان و ترکیبات فارسی و عربی بسیار بهره برد، و این خود نشانگر احاطه او بر زبان و ادبیات آن دو است.

کاربرد این لغات موجب شد که بر غنا و وقار شعرش افزوده شود و پشتو نیز از گنجینه فارسی و عربی بهره‌مند گردد. این امر به‌ویژه برای دانشجویان، استادان، محققان و شاعران پشتو گنجینه‌ای گران‌مایه است.

در آن دوران، زبان‌های فارسی و عربی زبان علم و آموزش بودند و آثار درسی نیز از متون برگزیده این دو زبان تشکیل می‌شد. از همین رو، در اشعار دیگر صوفیان آن عهد نیز نمونه‌های مشابه فراوان است.

سفرهای مکرر میر انور شاه به سرزمین‌هایی که فارسی و عربی در آن رواج داشت، همچون ایران و عراق، سبب شد که در دیدار با علما و شعرای آن دیار، این تأثیر زبانی در کلامش ژرف‌تر شود.

نمونه‌ای از اشعار وی:

شاها ته حبل المتین آمین مبین یې

توانایی لری، زما کشت به سیراب کړې

جدا مه شه زما لاس ستا له رکاب

د رحمت بارانه اوره له سحاب

که ظهور کړې، محبان به سرفراز شی

انتظار ستا د راتلو په امید ناست یم

مرحبا، رائه دنور بدر مهتاب

ما عرض ستا د جمال توجه وکړه

ته حجت یې، یا مُفتح الأبواب

سبب و کړه، یا مُسببُ الأَسباب

و در پایان، از جمله واژگان و ترکیبات فارسی که در دیوان او (صحیفه انوریه) به کار رفته، می‌توان به این‌ها اشاره کرد:

نور چشم، آب شیرین، گل رعنا، شب‌دوست هم‌نشین، ختم پیامبر، پشت‌پناه، لعل و گوهر، گوهرنثار، بدر مهتاب، نوش ناب، نوبهار، یکدیگر، بال و پر، شیر خالق اکبر، عقل و هنر، زرو سیم، تخت‌نشین، باغ بلبل، جگرگوشه، شاه بیش‌ازبر، خوش‌آواز، خردمند، صاحب‌هنر، بید مجنون، گل چمن، گل سوسن، کوه طور، مدّاح، دوستدار، شام و سحر، آهوچشم، مه‌جبین، عشق نو، جان‌جانان، هفت کشور، نازنین یاران، روشن‌ضمیر، گوشه‌گیر، دامن‌گیر، پاک سبحان، رنگ درخشان، شتابان، فکرمند.

حضرت سید میرانورشاه؛ میراث اهل‌بیت(ع) در وادی اورکزی

منبع:

حسینی، دکتر سید مقیل حسین، کتاب زندگی نامه سید میر انور علی شاه، چاپ اول، سال 2024

کد خبر 25422

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 6 =