روزی روزگاری در افغانستان سرچشمهی سیاست دینی در اسلامآباد بود، اما اکنون صحنه دگرگون شده است. طالبان افغانستان، تفسیر دین را بر پایهی منافع ملی خویش تعیین میکنند و شاید اکنون جغرافیای فتوا از اسلامآباد تا دهلی گسترش یافته باشد.
در گذشته، سیاست دینی در افغانستان از آن سوی مرزها تغذیه میشد. از تالارهای قدرت در اسلامآباد تا اتاقهای تصمیمگیری در راولپندی، دین بهمثابهی ابزاری سیاسی تلقی میگردید که میتوانست تخت کابل را بلرزاند.
از دوران سردار داوود خان تا حکومت دموکراتیک اشرف غنی، پاکستان همواره برای نفوذ در افغانستان از یک حربه استفاده کرد: «کارت دینی».
در دههی ۱۹۷۰، زمانیکه داوود خان با برانداختن ظاهر شاه، جمهوری افغانستان را بنیان نهاد، در آغاز روابط دو کشور عادی بود؛ اما هنگامی که او بار دیگر شعار «پشتونستان» را زنده کرد، پاکستان جبههای ایدئولوژیک علیه او گشود.
دانشجویان مذهبیگرای دانشگاه کابل سازماندهی شدند و بعدها به نام «حرکت اسلامی افغانستان» شناخته شدند. اسلامآباد، دولت کابل را «ضد اسلام» معرفی کرد و به این ترتیب، دین به نیرومندترین سلاح سیاسی در افغانستان بدل شد.
در سال ۱۹۷۹، با اشغال افغانستان از سوی شوروی، پاکستان همراه با آمریکا و عربستان، مقاومت افغانها را سامان داد، برای مجاهدین اسلحه، آموزش و کمک مالی فراهم آورد و در اطراف پشاور و کویته اردوگاههای آموزشی برپا کرد، جایی که هزاران جوان آموزش جنگ چریکی میدیدند و در مدارس، اندیشهی «جهاد» ترویج میشد.
فتوا دیگر صرفاً امر دینی نبود، بلکه به ابزاری سیاسی بدل شد و این گفتمان جهت فکری سراسر منطقه را تغییر داد.
در آن دوران، هزاران دانشجوی افغان برای تحصیل علوم دینی به پاکستان میآمدند و مدارسی که زیر نفوذ دولت پاکستان بودند، همان دیدگاه رسمی اسلامآباد را در ذهن آنان میکاشتند. برخی مدارس حتی فتواهایی صادر میکردند که عین سیاست دولت بود؛ بدین ترتیب، گفتمان دینی آرامآرام به سخنگوی منافع سیاسی پاکستان مبدل شد.
اما امروز، صحنه بهسرعت در حال تغییر است.
در افغانستان هزاران مدرسهی نو بنیاد نهاده شده است و کیفیت آموزشی بسیاری از آنها از مدارس پاکستانی برتر است. اکنون دانشجویان افغان ترجیح میدهند در کشور خود بمانند و تحصیل کنند.
از همه مهمتر، تحولی فکری در حال ظهور است که نشانههای آن در سفر اخیر وزیر خارجهی افغانستان به هند آشکار شد. شاید به زودی دانشجویان افغان برای تحصیل علوم دینی رهسپار هند شوند، جایی که نهادهایی چون دارالعلوم دیوبند، ندوةالعلماء، مظاهرالعلوم سهارنپور و دارالعلوم لکھنؤ، زاویهای فکری متفاوت به آنان ارائه خواهند کرد.
این همان لحظهای است که نهتنها فتوا، بلکه جغرافیای تفسیر دینی نیز در حال دگرگونی است: از اسلامآباد به کابل، و شاید از کابل به دهلی.
طالبان که زمانی متحدان نزدیک پاکستان بهشمار میرفتند، اکنون سیاستهای مستقل خود را در پیش گرفتهاند. آنان بهخوبی نقشههای اسلامآباد را دریافتهاند و امروز منافع ملی خویش را در اولویت مینهند.
سیاستگذاران پاکستان بیم آن دارند که همان گفتمان دینی که روزی قویترین سلاحشان بود، اکنون علیه خودشان به کار گرفته شود.
در حال حاضر، پاکستان با بحرانی جدی در امنیت داخلی روبهروست. گروه تروریستی «تحریک طالبان پاکستان» (TTP) بزرگترین چالش برای دولت شده است. اسلامآباد ادعا میکند که رهبری و جنگجویان این گروه در افغانستان حضور دارند، در حالیکه کابل این اتهام را رد میکند.
بیشتر رهبران TTP از همان مناطق قبیلهای برخاستهاند که زمانی پایگاه جهاد افغانستان بود، و همه آنان فارغالتحصیل همان مدارسی هستند که فتواهای ضد دولت امروز از آنها بیرون میآمد.
اکنون این گروه دیگر آن فتواها را که در آن حمله به دولت حرام دانسته میشد، نمیپذیرد. رهبران TTP، امیر طالبان افغانستان را «امیرالمؤمنین» خود میدانند.
گرچه تاکنون امیر طالبان فتوایی علیه پاکستان صادر نکرده است، اما پرسش این است: اگر روزی از کابل، قندهار یا پکتیا فتوایی همانند فتواهای دوران گذشته صادر شود، چه پیامدهایی در پی خواهد داشت؟
کارت دینی که زمانی در دست پاکستان بود، اکنون در دست طالبان است و جهت آن تغییر کرده است. تاریخ افغانستان بار دیگر به مدار خویش بازگشته است؛ نیرویی که روزی در قبضهی اسلامآباد بود، امروز از کوچههای کابل تفسیر دین را صادر میکند.
فتوا دیگر از اسلامآباد نمیآید؛ مرجع آن دگرگون شده و این تحول، توازن سیاسی و فکری سراسر منطقه را بهگونهای بنیادین تغییر داده است.
https://www.independenturdu.com/node/182814?utm_source=projectagora&utm_medium=contentdiscovery
نظر شما