نگاهی به وضعیت موسیقی سنتی سند پاکستان

آلگوزا، یک ساز بادی دوقلوی فلوت‌مانند، صرفاً ابزار موسیقی نیست بلکه نماد هویت فرهنگی سندی به شمار می‌آید. طراحی منحصربه‌فرد آن ـ یکی برای اجرای یک صدای ممتد و یکنواخت (که اغلب صدای «مذکر» نامیده می‌شود) و دیگری برای اجرای ملودی متغیر (صدای «مؤنث») ـ هارمونی مسحورکننده‌ای ایجاد می‌کند که عمق معنوی مناظر سندی را منعکس می‌سازد. این ساز تاریخی توسط چوپانان در خلوت کویر نواخته می‌شد و موسیقی آن بازتاب‌دهنده حالات طبیعت از شادی تا اندوه بود.

فرهنگ حافظه زنده‌ی یک ملت، ارزش‌ها و سنت‌های آن است. این حافظه نه تنها در ادبیات و زبان بلکه در هنرهای نمایشی، آیین‌ها و موسیقی که ریتم زندگی روزمره را شکل می‌دهند تجلی می‌یابد. در پاکستان، به‌ویژه در ایالت سند، سازهای بومی همچون آلگوزا مدت‌هاست که نماد این میراث فرهنگی بوده‌اند. با این حال، در جهانی که به سوی صداهای الکترونیک و سرگرمی جهانی‌شده می‌رود، این سنت‌های عامیانه با خطر نابودی روبه‌رو هستند. این گزارش به بررسی انتقادی وضعیت موسیقی سنتی سند می‌پردازد و به‌ویژه بر آلگوزا تمرکز دارد، ضمن آنکه چالش‌های حفاظت، نقش نهادها و مسئولیت‌های فردی در پاسداری از حافظه فرهنگی را مورد تأکید قرار می‌دهد.

آلگوزا: سازی از میراث

آلگوزا، یک ساز بادی دوقلوی فلوت‌مانند، صرفاً ابزار موسیقی نیست بلکه نماد هویت فرهنگی سندی به شمار می‌آید. طراحی منحصربه‌فرد آن ـ یکی برای اجرای یک صدای ممتد و یکنواخت (که اغلب صدای «مذکر» نامیده می‌شود) و دیگری برای اجرای ملودی متغیر (صدای «مؤنث») ـ هارمونی مسحورکننده‌ای ایجاد می‌کند که عمق معنوی مناظر سندی را منعکس می‌سازد. این ساز تاریخی توسط چوپانان در خلوت کویر نواخته می‌شد و موسیقی آن بازتاب‌دهنده حالات طبیعت از شادی تا اندوه بود.

نگاهی به وضعیت موسیقی سنتی سند پاکستان

استادان نامداری همچون مصری خان جمالی آلگوزا را فراتر از مرزهای محلی ارتقا دادند. او با ترکیب راگ‌های کلاسیک و نغمه‌های محلی، فرهنگ سندی را در محافل بین‌المللی عرضه کرد. در دستان جمالی و شاگردانش، این ساز نه تنها وسیله‌ی سرگرمی بلکه حامل حافظه فرهنگی شد که روح کویر را به تالارهای کنسرت جهان برد.

امانت‌داران سنت

نگاهی به وضعیت موسیقی سنتی سند پاکستان

چهره‌هایی همچون کارو حجام نمونه‌ای از پایداری امانت‌داران فرهنگی هستند. او که بیش از ۲۵ سال آلگوزا نواخته است، با سفر خود نشان می‌دهد که چه میزان شور و تعهد برای حفظ سنت‌های در حال زوال لازم است. توانایی او در ساخت ساز از چوب‌های کیرارا و شیشم، نقشی نادر از هنرمندی است که هم استادکار و هم نوازنده است. برای او، هر نت نه صرفاً ملودی، بلکه بیانیه‌ای از تداوم فرهنگی است.

با این حال، خود حجام نیز به چالش‌ها اذعان دارد: کمبود استادان، دشواری در تسلط بر ساز، و کاهش علاقه میان نسل جوان. اگرچه معدودی همچون علی گل از میتهی علاقه‌مند به ادامه‌ی این میراث‌اند، تلاش‌هایشان در غیاب آموزش نظام‌مند و حمایت نهادی تضعیف می‌شود.

موانع نهادی و فرصت‌های از دست رفته

حفاظت فرهنگی در عصر مدرن تنها بر شور فردی نمی‌تواند متکی باشد. مداخله دولت حیاتی است. ابتکار دولت سند در سال ۲۰۲۲ برای جذب معلمان موسیقی در مدارس می‌توانست خط حیات نهادی مورد نیاز برای سازهایی همچون آلگوزا باشد. با این حال، ناکارآمدی بوروکراتیک، مقاومت سیاسی و مخالفت گروه‌های محافظه‌کار این برنامه را متوقف کرد.

ابطال انتصابات توسط دادگاه عالی سند در ۲۰۲۴ نیز پیشرفت را بیشتر به تعویق انداخت. حتی اکنون، طرح استخدام معلمان موسیقی به‌صورت کارآموز نیز در هاله‌ای از ابهام است. این وضعیت به مسئله‌ای گسترده‌تر اشاره دارد: حفاظت فرهنگی اغلب به حاشیه‌ی حکمرانی رانده می‌شود و در برابر مناقشات سیاسی و موانع اداری قربانی می‌گردد.

مبارزه برای تداوم

چالش‌های پیش‌روی آلگوزا بازتاب‌دهنده‌ی معضل کلی‌تر میراث فرهنگی ناملموس در پاکستان است. نسل‌های جوان به‌طور فزاینده به موسیقی الکترونیک و پلتفرم‌های دیجیتال گرایش دارند و اشکال سنتی به حاشیه رانده می‌شوند. در غیاب مشوق‌ها، زیرساخت‌ها و شناسایی رسمی، سازهای محلی در معرض فراموشی قرار دارند.

با این حال، امید همچنان زنده است. عزم نوازندگانی همچون حجام و اشتیاق شاگردانی مانند علی گل نشان می‌دهد که عاملیت فردی همچنان اهمیت دارد. پایداری آنان همچون سدی در برابر محو فرهنگی عمل می‌کند و ثابت می‌سازد که سنت‌ها نه تنها در نهادها بلکه در دل‌ها و نفس‌های کسانی که همچنان می‌نوازند، می‌آموزند و به یاد می‌آورند، زنده می‌مانند.

نتیجه‌گیری: به سوی یک رنسانس فرهنگی

میراث فرهنگی سند، که در آلگوزا متبلور است، در یک نقطه‌ی عطف قرار دارد. از یک‌سو، غفلت، بی‌تفاوتی نهادی و تغییر ذائقه بقای آن را تهدید می‌کند. از سوی دیگر، تعهد امانت‌داران فرهنگی روزنه‌ای از امید فراهم می‌سازد. آنچه فوراً نیاز است، یک نفَس دوم است ـ احیایی که هم از شور مردمی و هم از حمایت دولتی نیرو بگیرد.

برای شکوفایی فرهنگ، باید به‌طور فعال پرورش یابد. این امر شامل موارد زیر است:

  1. تعهد نهادی: جذب و آموزش معلمان موسیقی، همراه با اصلاح برنامه‌های درسی برای معرفی موسیقی محلی در مدارس.
  2. مشارکت اجتماعی: تشویق جشنواره‌ها، کارگاه‌ها و اجراهای محلی که موسیقی سنتی را در دسترس و جذاب برای جوانان قرار دهد.
  3. ادغام فناوری: مستندسازی اجراها و عرضه آن‌ها در پلتفرم‌های دیجیتال برای ارتباط با نسل جوان.
  4. حمایت سیاستی: اطمینان از اینکه سیاست‌های فرهنگی از مناقشات سیاسی و مخالفت‌های مذهبی مصون بمانند.

در نهایت، فرهنگ تنها با نوستالژی زنده نمی‌ماند. باید نفس بکشد، سازگار شود و در زندگی معاصر معنا یابد. نغمه‌های دلنشین آلگوزا یادآور داستان‌های جاودانه‌ی کویر هستند، اما مگر آنکه جامعه به‌طور جمعی در حفاظت از آن سرمایه‌گذاری کند، این صداها به زودی خاموش خواهند شد. اکنون زمان آن رسیده است که فرهنگ سند نفَس دوم خود را بیابد.

https://www.dawn.com/news/1943211/culture-in-need-of-a-second-wind

کد خبر 25453

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 10 =