تنشهای طالبان و نیروهای امنیتی پاکستان؛ از جمله درگیریهای مرزی اخیر، ادعاهای وجود پناهگاه امن برای شبهنظامیان و سرکوبهای پراکنده پاکستان علیه اتباع افغانستان در داخل پاکستان؛ خسارات لایه لایه و طولانی مدتی را بر مهاجران افغانستان ساکن پاکستان وارد کرده است. این عواقب بشردوستانه، حقوقی، اقتصادی، اجتماعی و روانی هستند و به روشهای مختلف بر گروههای مختلف اعمال میشوند: پناهندگان ثبت شده طولانیمدت، تازه واردان پس از سال ۲۰۲۱، مهاجران بدون مدرک، بازگشتکنندگان، زنان و دختران، کارکنان سابق دولت یا سازمانهای غیردولتی و اقلیتهای قومی.
1- آوارگی گسترده و بازگشت اجباری
افزایش تنشها و عملیات نظامی با سیاستها و رویههایی همراه بوده است که منجر به جابهجاییها و بازگشتهای گسترده مهاجران افغانستان از پاکستان به افغانستان شده است. پاکستان میزبان جمعیت بسیار بزرگی از افغانستانیهاست.کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد در گزارشهای اخیر تخمین زده است که بیش از یک میلیون پناهنده ثبتشده در پاکستان باقی ماندهاند و از سال ۲۰۲۱ چند صد هزار افغان دیگر نیز وارد شدهاند و اخراجهای دورهای یا فشار برای ترک کشور، موجهایی از بازگشتها را ایجاد کرده است. این بازگشتها؛ اغلب ناگهانی و نامنظم هستند. بهطوری که بازگشتکنندگان در گذرگاههای مرزی مقیم میشوند یا وارد اقتصاد و خدمات افغانستان میشوند که از قبل به شدت تحلیل رفته است.
شرایط برخی از این بازگشتها نگرانیهای حفاظتی را برانگیخته است. دیدهبان حقوق بشر، کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد و سایر گروهها، مواردی را مستند کردهاند که بازگشتها اجباری یا پس از بازداشت و روند قانونی ضعیف بوده است، که بازگشتکنندگان را در معرض خطر آسیب شدید در بازگشت و نقض مسئولیتهای بینالمللی حفاظت قرار میدهد. بازگشتهای اجباری یا تحت فشار، افراد را مجبور میکند بین بازداشت؛ شرایط زندگی ناامن در پاکستان و بازگشت به مکانی که حقوق و امنیت در آن نامشخص است، یکی را انتخاب کنند.
2-نیازهای بشردوستانه: سرپناه، غذا، آب، بهداشت
با بازگشت تعداد زیادی از افغانستانیها از مرز، نیازهای بشردوستانه در کوتاهمدت به شدت افزایش مییابد. امکانات پذیرش در نقاط رسمی محدود است؛ تعداد زیادی از بازگشتکنندگان در اردوگاههای موقت چادری اسکان داده میشوند، در فضای باز زندگی میکنند یا با خانوادههای میزبان در مناطقی که تحت پوشش ضعیف بشردوستانه هستند، زندگی میکنند. سازمانهای امدادی بهطور مداوم کمبود سرپناه، آب تمیز، بهداشت، مراقبتهای بهداشتی و کمکهای زمستانی را در میان بازگشتکنندگان و آوارگان داخلی در افغانستان نشان میدهند . نیازهایی که با ورود مکرر از پاکستان تشدید میشود. تشدید ناامنی غذایی مزمن و مشکلات بهداشت عمومی در افغانستان، بازگشتکنندگان را بهطور فزایندهای در برابر سوء تغذیه، بیماری و محرومیت از خدمات نجاتبخش آسیبپذیر میکند.
3-خطرات حفاظتی: آزار و اذیت، بازداشت خودسرانه و موانع پناهندگی
مهاجران افغانستان در پاکستان همچنین شامل افرادی میشوند که از آزار و اذیت فرار کردهاند (بهعنوان مثال، مقامات دولتی، روزنامهنگاران، فعالان حقوق زنان، گروههای اقلیت) و به همین ترتیب در معرض خطر واقعی آسیب در هنگام بازگشت به سرزمین تحت سلطه طالبان هستند. فشار برای بازگشت یا بازداشت افغانستانیهای غیرقانونی در پاکستان، این تهدید را ایجاد میکند که کسانی که نیاز به حفاظت دارند، مجبور به بازگشت به خطر شوند. ناظران حقوق بشر هشدار دادهاند که بازگشتهای یکجانبه بدون غربالگری یا تضمینهای فردی، افراد آسیبپذیر، فعالان و مقامات امنیتی سابق و کسانی که در مأموریتهای بینالمللی کمک کردهاند را در معرض خطر آزار، اذیت و انتقام قرار میدهد.
4-مسائل حقوقی؛ اسنادی و خطر بیتابعیتی
تعداد زیادی از افغانستانیها در پاکستان فاقد مدارک هستند؛ وضعیت پناهندگی آنها لغو شده یا با تغییر سیاست پاکستان پیچیده شده است. وقتی مرزها بهطور پراکنده پس از درگیریها بسته میشوند، وقتی سیستمهای ثبت نام مختل میشوند، یا وقتی پاکستان بررسیهای سختگیرانهتری در مورد اسناد اعمال میکند، یا وقتی پاکستان ویزا صادر نمیکند، مهاجران قادر به دسترسی به خدمات ضروری، سفر آزادانه یا تنظیم وضعیت خود نیستند. گم شدن یا انقضای مدارک شناسایی میتواند باعث محدودیتهای طولانیمدت در آموزش، کار و مراقبتهای بهداشتی شود و میتواند منجر به بازداشت یا اخراج شود. وضعیت حقوقی محدود ناشی از آن، افراد را در برابر استثمار و سوءاستفاده آسیبپذیر میکند.
5-اثرات اقتصادی: معیشت، حوالهها و فقر
مهاجران افغانستان از اقتصادهای محلی در پاکستان حمایت میکنند و به آنها متکی هستند. سرکوبها و ناامنیهای مرتبط با درگیری، فرصتهای شغلی را کاهش میدهد؛ کارفرمایان تمایلی به استخدام افراد بدون مدارک معتبر ندارند، بازارها زمانی که ناامنی تجارت را مختل کرده است، منقبض میشوند و بسته شدن مرزها، تجارت فرامرزی را که بسیاری از خانوادهها به آن وابسته هستند، مختل میکند. بازگشت اجباری، بسیاری از افراد را در بازار کار افغانستان که نمیتواند آنها را جذب کند، رها میکند و بیکاری و فقر را در مناطق فرستنده و گیرنده بیشتر میکند. کاهش حوالهها و تخریب مشاغل کوچک و کسب و کارها، ناامنی غذایی و بدهی را در میان خانوارهای بازگشته افزایش میدهند.
6-اختلال در آموزش و از دست دادن سرمایه انسانی در درازمدت
دورههای طولانی بیثباتی و جابهجایی برای آموزش کودکان فاجعهبار است. کودکان افغانستان در پاکستان در صورت اخراج، دستگیری و جابهجایی خانوادهها دچار اختلال در آموزش میشوند. در افغانستان، محدودیتهای طالبان بهویژه در مورد آموزش دختران، به این معناست که کودکان بازگشته، بهویژه دختران با فرصتهای آموزشی به مراتب کمتری نسبت به آنچه در پاکستان از آن برخوردار بودند، مواجه خواهند شد. این از دست دادن آموزش، تأثیرات بلندمدتی بر درآمد مادامالعمر، سلامت و تابآوری اجتماعی دارد.
7-اثرات بهداشتی؛ روانی؛ اجتماعی
آوارگی مداوم، اضطراب دستگیری یا اخراج، قرار گرفتن در معرض خشونت در منطقه مرزی یا محلهها و نابودی معیشت، استرس روانی اجتماعی شدیدی ایجاد میکند. مراقبتهای بهداشت روان هم در میان مهاجران در شرایط آسیبپذیر در پاکستان و هم در میان بازگشتکنندگان در افغانستان محدود است. «آسیبهای روانی انباشته» بهویژه در میان کودکان و زنانی که خشونت یا آزار و اذیت مبتنی بر جنسیت را تجربه کردهاند؛ میتواند بار روانی پایداری ایجاد کند و انسجام جامعه و توانایی مقابله را تضعیف کند.
8-تنشهای اجتماعی و بیگانههراسی در جوامع میزبان
جنگ مرزی در پاکستان باعث خشم سیاسی دورهای شده است؛ جایی که مهاجران به دلیل مشکلات امنیتی یا نگرانیهای اقتصادی قربانی میشوند. هنگامی که خشونت در سراسر مرز تشدید میشود یا زمانی که مقامات پاکستانی شبهنظامیان را در خاک افغانستان مقصر میدانند، خشم عمومی علیه مهاجران افغانستان افزایش مییابد. این میتواند منجر به تبعیض غیررسمی، اخراجهای غیررسمی یا نفرتپراکنی شود. تنش اجتماعی، دسترسی مهاجران به کار و خدمات را کاهش میدهد و انزوای آنها را تشدید میکند.
9-تحرک در مرزها، دسترسی به کمکها و بسته شدن مرزها
حملات نارنجکی و تنشهای دیپلماتیک؛ اغلب منجر به بسته شدن مرزها یا افزایش کنترلها برای مدتی میشود. این محدودیتها مانع از رفت و آمد خانوادهها برای اهداف تجاری، مراقبتهای پزشکی یا اتحاد مجدد خانواده میشود. مانع دسترسی بشردوستانه میشود و رساندن کمک به مناطق مرزی یا مراکز پذیرش را دشوار میکند. تعلیق جریان مرزی؛ زنان باردار، سالمندان و بیماران در معرض خطر را در زمانی که نمیتوانند به مراکز درمانی دسترسی پیدا کنند یا سرپناه امنی پیدا کنند، به خطر میاندازد.
تلفات غیرنظامیان ناشی از درگیری و رقابت سیاسی بین طالبان افغانستان و پاکستان، بهطور نامتناسبی بر غیرنظامیان آسیبپذیر از قبل، فشار وارد میکند. مهاجران افغانستان در پاکستان، بازگشت اجباری، برزخ قانونی، از دست دادن معیشت، اختلال در تحصیل و آسیبهای شدید روانی اجتماعی را تجربه میکنند. ازآنجایی که این اثرات در مرز و مراکز پذیرش بسیار قابل مشاهده است، آنها یک معیار بشردوستانه برای بیثباتی گستردهتر منطقهای هستند. کاهش این خسارات، مستلزم سیاستهایی است که از حقوق اساسی دفاع کنند، واکنشهای بشردوستانه را افزایش دهند، کانالهای قانونی برای حمایت را تقویت کنند و در راهحلهای پایداری که چرخه آوارگی را میشکنند، سرمایهگذاری کنند. جایگزینی چرخههای تعطیلی و بازگشت، فقر را افزایش میدهد و امنیت در دو سوی مرز را به خطر میاندازد و هرگونه چشمانداز بلندمدت ثبات منطقهای را از بین میبرد.
مهاجران افغانستان معمولاً بهعنوان «بیگانه» برچسبگذاری میشوند و چنین برچسبگذاری، انگ اجتماعی خورده و نحوه برخورد با آنها را در جامعهی پاکستان تعیین میکند. این فرآیند «دیگرسازی» مهاجران بهعنوان تهدیدی برای امنیت یا تخلیه اقتصادی، مرزهای نمادینی بین جوامع محلی ایجاد میکند. مهاجران افغانستان از نظر ساختاری به حاشیه رانده شدهاند، دسترسی به آموزش و شغل محدود است و طرد اجتماعی از نهادهای جامعه محلی رخ میدهد. گفتمانهای سیاسی و رسانهای، اغلب چنین کلیشههایی را تقویت میکنند و هویت مشترکی را بازتولید میکنند که «مهاجران افغانستان» را با غیرقانونی بودن یا بیثباتی مرتبط میکند. با گذشت زمان، این برچسبها سلسلهمراتب اجتماعی را تقویت میکنند، اقدامات تبعیضآمیز را مشروعیت میبخشند و اقدامات قهری دولتی مانند بازداشت یا اخراج را مجاز میکنند.
در این وضعیت، جنگ ژئوپلیتیکی بین پاکستان و طالبان و همچنین اقدامات دولتی ناشی از آن، موانع ساختاری ایجاد میکند که مهاجران افغانستان را از امنیت اساسی انسانی محروم میکند. دسترسی محدود به دارو، آموزش، سرپناه و حمایت قانونی، الگوهای نهادینه شده نابرابری را در چارچوبهای سیاسی و بروکراتیک به تصویر میکشد. فقدان مدارک یا وضعیت پناهندگی بهعنوان ابزاری نامرئی برای سلطه عمل میکند و مهاجران افغانستان را دائماً آسیبپذیر نگه میدارد. از نظر جامعهشناسی، این تجربیات نشان میدهد که چگونه نابرابری قدرت بین دولتها و جمعیتهای به حاشیه رانده شده، فقر دائمی و چرخههای آوارگی را ایجاد میکند. مهاجران افغانستان نهتنها قربانیان جنگ هستند، بلکه قربانی نیروهای ساختاری هستند که زندگی اجتماعی آنها را شکل میدهد و عاملیت آنها را در جامعه میزبان محدود میکند. این فرآیند نشان میدهد که چگونه تنشهای سیاسی در سطح کلان به شکل نابرابریهای اجتماعی روزمره، تحقق مییابند و چگونگی نگاه، مدیریت و ادغام مهاجران افغانستان در جوامع مقصد را مشخص میکنند.
منبع: روزنامه هشت صبح
لینک:
https://8am.media/fa/the-effects-of-the-taliban-pakistan-border-war-on-afghan-refugees-in-pakistan/
نظر شما