اگر زهران ممدانی پاکستانی می بود...!

حامد میر، مجری و نویسنده ارشد پاکستانی، با اشاره به عدم رعایت عدالت در کشورهای اسلامی،از جمله در پاکستان، از پیروزی زهران ممدانی به عنوان شهردار نیویورک، نقائص نظام‌ سیاسی کشورهای مسلمان، از جمله پاکستان را برجسته کرد و گفت که با وجود اینکه ممدانی مسلمان و از مخالفان سرسخت ترامپ و اسرائیل بوده است، در آمریکا به موفقیت ‌های بزرگی دست یافته است. وی با وجود به اوج رسیدن اسلام هراسی و نقض قوانین در آمریکا، نظام سیاسی آمریکا را بهترین نظام سیاسی توصیف کرد که از طریق آن، با وجود مخالفت ‌های شدید، هر شهروند این کشور می ‌تواند به پیروزی برسد، در حالی که در کشورهای مسلمان اینگونه نیست، اگر ممدانی در پاکستان می بود، باوجود کسب رأی مورد نیاز، هرگز نمی ‌توانست موفق شود.

      سوالی کوچک دارم، خواهش می‌کنم به جای واکنش تند و دشنام، با خونسردی و منطق به آن بیندیشید. پرسش تنها این است که اگر زهران ممدانی پاکستانی بود و در یکی از شهرهای بزرگ پاکستان مانند کراچی یا لاهور نامزد انتخاباتی شهردار می ‌شد، آیا می ‌توانست در انتخابات پیروز گردد؟ طرح این پرسش از آن رو ضروری است که زهران ممدانی جوانی ۳۴ ساله است که با افتخار خود را سوسیالیست می‌نامد و در آمریکا، دونالد ترامپ رئیس‌جمهور وقت آمریکا، آشکارا با او مخالفت می‌کرد. حال تصور کنید اگر رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر یا یکی از وزیران ایالتی پاکستان با نامزدی مانند ممدانی مخالفت می‌کرد، آیا چنین فردی می ‌توانست شهردار کراچی یا لاهور شود؟ محمود ممدانی، پدر زهران ممدانی اهل گجرات هند و مسلمان است، در حالی که مادرش، میرا نایر اصالتاً به یک خانواده هندو در دهلی تعلق دارد. میرا نایر کارگردان شناخته‌ شده ‌ای است که در سال ۱۹۹۱میلادی پس از جدایی از همسر اول خود با محمود ممدانی ازدواج کرد. او در سال ۲۰۱۳ میلادی برای حضور به عنوان مهمان ویژه در جشنواره‌ی فیلم حیفا در اسرائیل دعوت شد، اما در اعتراض به ظلم و ستم اسرائیل علیه فلسطینیان از شرکت در آن جشنواره خودداری کرد.

اگر زهران ممدانی از لاهور یا کراچی نامزد می ‌شد، کمتر کسی به دیدگاه ‌های سیاسی مادرش توجه می‌ کرد؛ بلکه مخالفانش این پرسش را مطرح می‌کردند که چگونه پسر مادری هندو می‌تواند شهردار شهری در پاکستان شود؟ مقصود این است که جوانی تحصیل‌کرده چون ممدانی تنها در آمریکا می‌ تواند، با وجود مخالفت رئیس‌جمهوری چون ترامپ در انتخابات پیروز گردد. چنین فردی نه در هند و نه در هیچ کشور عربی چون مصر ‌بتواند شهردار شود، زیرا او به صراحت جنایات اخیر اسرائیل در غزه را محکوم کرده است. تا چندی پیش وقتی ممدانی را در حال سخنرانی علیه بنیامین نتانیاهو می‌دیدم، با خود می‌اندیشیدم که لابی صهیونیستی برای جلوگیری از پیروزی او در نیویورک از هیچ تلاشی فروگذار نخواهد کرد. ممدانی حتی اعلام کرد که اگر شهردار شود، نتانیاهو را در صورت ورود به نیویورک بازداشت خواهد کرد. هنگامی که در گردهمایی‌های او جمعیت انبوهی از مردم با رنگ‌ها و نژادهای گوناگون شعارهایی علیه اسرائیل سر می‌دادند، یقین یافتم که غزه نیویورک را دگرگون کرده است. پیروزی ممدانی نه تنها شکست ترامپ، بلکه شکست نتانیاهو نیز است. این پیروزی، پیروزی مردم مظلوم غزه است. مخالفان ممدانی کوشیدند علیه او نفرت مذهبی برانگیزند. یکی از مجریان رادیو با طعنه گفت که اگر حمله‌ای مشابه ۱۱ سپتامبر دوباره رخ دهد، زهران ممدانی خوشحال خواهد شد. باید به یاد داشت که نیویورک همان شهری است که در حمله‌ی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ میلادی به دستور اسامه بن‌لادن هزاران آمریکایی کشته شدند. پس از آن، جورج بوش، رئیس‌جمهور وقت آمریکا از جنگ‌های صلیبی سخن گفت و بدین‌سان نفرت از مسلمانان را در جهان برانگیخت.

پس از آن، پدیده‌ی اسلام ‌هراسی نه تنها در آمریکا، بلکه در سراسر اروپا به صنعتی سودآور تبدیل شد؛ کتاب‌ها و فیلم‌های فراوانی علیه اسلام ساخته شد و برخی جریان ‌های سیاسی از اسلام‌ هراسی به عنوان سلاحی سیاسی بهره بردند، اما شکست نخست اسلام‌ هراسی نه در کشورهای اسلامی بلکه در غرب رقم خورد، زمانیکه صادق خان شخصی مسلمان به عنوان شهردار لندن منصوب شد. مردم لندن با انتخاب او، اسلام‌هراسی را رد کردند. ترامپ از صادق خان چنان نفرت دارد که در تریبون سازمان ملل مدعی شد او می‌خواهد شریعت را در لندن اجرا کند. دشمنی ترامپ با زهران ممدانی نیز از همین ریشه است؛ زیرا ممدانی به مسلمان بودن خود افتخار می کند. او کمپین انتخاباتی‌اش را نه به نام اسلام، بلکه بر پایه‌ی عدالت اجتماعی و حل مشکلات شهروندان پیش برد. مردم نیویورک فارغ از دین، نژاد و زبان به او رأی دادند، زیرا وعده داد زندگی پرهزینه‌ی نیویورک را اندکی آسان‌تر سازد. از همین‌رو، در کمپین او نه تنها مسلمانان، مسیحیان، هندوها و سیک‌ها، بلکه بسیاری از یهودیان نیز فعالانه شرکت کردند.

پیروزی زهران ممدانی جنبه‌های گوناگونی دارد. برای نخستین‌بار در تاریخ نیویورک، یک مسلمان به مقام شهرداری رسیده است؛ رخدادی که می‌تواند بسیاری از سوءتفاهم‌ها میان آمریکا و مسلمانان را از میان بردارد. ممکن است مسلمانان با برخی سیاست‌های دولت‌های آمریکا مخالف باشند، اما نظام سیاسی آمریکا ضد مسلمان نیست. پیروزی ممدانی نشان داد که همه‌ی شهروندان در برابر قانون، برابرند. در کشوری که باراک اوباما، رئیس‌جمهوری سیاه ‌پوست برگزیده شد، اکنون زهران ممدانی، شهردار مسلمان نیویورک نیز می‌تواند پیروز گردد. اوباما و ممدانی هر دو به این دلیل برنده شدند که در آمریکا، با وجود همه‌ی کاستی‌ها قانون حاکم است. رئیس‌جمهوری چون ترامپ نیز نمی‌تواند با تغییر قانون اساسی بر دستگاه قضایی مسلط شود. پیروزی ممدانی در واقع پیروزی حاکمیت قانون است. ممدانی که در اوگاندا زاده شده، اکنون شهردار نیویورک است، اما آیا یک شهروند اوگاندایی می‌تواند در پاکستان حتی تابعیت بگیرد، چه رسد به اینکه شهردار شود؟ گرفتن تابعیت پاکستان از راه‌های غیرقانونی و با رشوه ممکن است، ولی از مسیر قانونی بسیار دشوار است. جوانی چون زهران ممدانی نه می‌تواند تابعیت پاکستان بگیرد و نه آزادانه در عرصه‌ی سیاسی فعالیت کند.

اگر فرض کنیم ممدانی در پاکستان نامزد شهرداری شود و اکثریت مردم به او رأی دهند، باز هم نتیجه‌ی انتخابات به سودش اعلام نخواهد شد، و شما خوب می‌دانید چرا. در پاکستان نهادی به نام کمیسیون انتخابات وجود دارد که رسوایی «فرم 47» آن را بدنام کرده است. (فرم ۴۷ شامل شمارش آرای باطله و جزئیات آرای هر نامزد در حوزه‌ی انتخاباتی به‌صورت غیررسمی است.)[1] در پاکستان جوانانی از ممدانی باهوش‌تر و شایسته‌تر حضور دارند، اما نه شهردار می‌شوند و نه حتی عضو شورای شهر. قانون اساسی پاکستان از بسیاری جهات از قانون اساسی آمریکا برتر است، اما طبقه‌ی حاکم از قانون قدرتمندتر است. تفاوت اصلی میان پاکستان و آمریکا در همان «فرم ۴۷» نهفته است. تا زمانی که جوانانی مانند زهران ممدانی نتوانند از راه انتخابات آزاد و عادلانه به مقام شهرداری در شهرهای پاکستان برسند، هیچ اصلاح قانون اساسی و هیچ دولتی که محبوب ترامپ باشد، نمی‌تواند پاکستان را به کشوری بزرگ تبدیل کند.[2]

منابع:

کد خبر 25498

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 9 =