تحلیلی برکتاب: «اسرائیل در آخرالزمان: در  قلب پیشگویی‌های کتاب مقدس انجیل و قرآن»

تحلیلی برکتاب: «اسرائیل در آخرالزمان: در قلب پیشگویی‌های کتاب مقدس انجیل و قرآن» نوشته ی: الحسن کیتانه نویسنده این کتاب، امام «احمدو مختار کانته» است که توسط «انتشارات میدان فرهنگی» Carré Culturel Edition در نوامبر 2025 منتشر شده است.

تحلیلی برکتاب: «اسرائیل در آخرالزمان: در  قلب پیشگویی‌های کتاب مقدس انجیل و قرآن»

 تحلیلی برکتاب: «اسرائیل در آخرالزمان: در  قلب پیشگویی‌های کتاب مقدس انجیل و قرآن»

نوشته ی: الحسن کیتانه

 نویسنده این کتاب، امام «احمدو مختار کانته» است که توسط «انتشارات میدان فرهنگی»  Carré Culturel Edition در نوامبر 2025  منتشر شده است. در هنگام خواندن ۳۸۸ صفحه از این کتاب، فرد دائماً مجبور است به متن قبلی برگردد (تا از بروز از دست دادن زنجیره فکری جلوگیری کند)، زیرا داده‌های علمی بسیار غنی و رویکرد آن بسیار دقیق است. خواندن این کتاب همچنین و بیش از همه، آگاه شدن از این است که دین و علم، هر چقدر هم که متفاوت به نظر برسند، می‌توانند همگرا شوند و برای یکدیگر سودمند باشند. منظور من در اینجا فقط علم آخرالزمانی نیست، بلکه علم به طور کلی است، زیرا رویکرد عقلانی نویسنده، که از منابع مختلف کتاب مقدس (تورات، انجیل و قرآن) برای جمع‌آوری اطلاعات و مقایسه آنها (طبق اصل ابطال‌پذیری) استفاده می‌کند، واقعاً علمی است. هدف بیان شده آنقدر بلندپروازانه است که برای دستیابی به آن به دانش علمی کافی نیاز بود: «هدف اصلی این کتاب فراتر رفتن از بُعد تاریخی و ژئوپلیتیکی درگیری است که از این دیدگاه‌ها غیرقابل حل به نظر می‌رسد، تا منابع کتاب مقدس یهودی، مسیحی و مسلمان را بررسی کند تا به دنبال درک مسائل مربوط به کشور اسرائیل، جنبش بازسازی معبد و انتظار مسیح باشد.» صفحه ... ۱۵

و نویسنده ادامه می‌دهد: «این نگرانی اتفاقی به وجود نیامده است. در واقع، سال‌هاست که آیات ۴، ۵، ۶، ۷ و ۱۰۴ سوره ۱۷ که رایج‌ترین نام آنها، بنی‌اسرائیل (بنی‌اسرائیل)، طبق گفته مفسران قرآن، جزو اولین نسل‌های مسلمانان بود، ما را بسیار گیج کرده است. به دلیل محتوای پیشگویانه آنها، این آیات به معنای واقعی کلمه برای مفسران قرآن مشکل ایجاد کرده‌اند. آنها به دو وعده گزارش شده از کتاب اشاره می‌کنند. ترجمه ما از این قرار است:

»در کتاب [آسمانی] به بنی‌اسرائیل فرمان دادیم که دو بار در زمین فساد خواهید کرد و بسیار گردنکشی خواهید نمود. (4) هنگامی که نخستین وعده از آن دو وعده فرا رسد، بندگانی از بندگان خود را که سخت پیکارجو هستند، بر ضد شما برمی‌انگیزیم که در درون خانه‌ها گشت‌زنی می‌کنند. و این وعده محقق خواهد شد. (5) سپس از آنها انتقام شما را خواهیم گرفت و اموال و فرزندان شما را افزون خواهیم کرد و شما را برای جنگیدن شایسته‌تر خواهیم ساخت. (6) اگر نیکی کنید، به سود خود کرده‌اید و اگر بدی کنید، به زیان خود کرده‌اید. آنگاه هنگامی که وعده آخر فرا رسد، نشانه‌ای از غم و اندوه بر چهره‌هایتان نقش می‌بندد و مانند بار اول وارد مسجد می‌شوند و آنچه را که به دست آورده‌اند، به کلی نابود می‌کنند. (7) » صفحات 15-16

تز نویسنده در مورد تحقق این دو وعده ذکر شده در رابطه با قوم اسرائیل («از یک سو، وعده اول از طریق تخریب معبد اورشلیم و تبعید قوم اسرائیل به بابل در سال ۵۸۷ قبل از میلاد محقق شد و از سوی دیگر، ایجاد دولت اسرائیل در سال ۱۹۴۸ تحقق وعده نهایی را اعلام می‌کند») صفحه ۱۸ به تدریج و با دقت و انسجام ارائه شده است.

سوال اولیه برای درک استدلال نویسنده ضروری است: «آیا قرآن سرقت ادبی از کتاب مقدس است؟» این سوال به وضوح یک سوال ساده و معصومانه نیست؛ بلکه رد تلاش برای بی‌اعتبار کردن قرآن است، که منتقدان ادعا می‌کنند قرآن وصله‌ای از کتاب مقدس است که با خیال‌پردازی‌های ذهن محمد، که آنها او را پیامبری دروغین می‌دانند، چاشنی زده شده است. احمدو مختار کانته با انجام یک مقایسه کتاب مقدسی و برجسته کردن تفاوت‌های قابل توجه بین متون، این تز را رد کرده و نشان داده است که قرآن «نه سرقت ادبی از کتاب مقدس است و نه از هیچ متن دیگری: این قرآن است، غیرقابل طبقه‌بندی در میان محصولات نبوغ انسانی». شخصیت‌های مختلف شناخته‌شده در روایت‌های مذهبی، تبارشناسی آنها، رویدادها، مکان‌ها، اعمال مذهبی و غیرمذهبی و وضعیت «فکری» محمد - به‌ویژه اینکه آیا او واقعاً بی‌سواد بوده است (که تا حدی فرضیه سرقت ادبی را رد می‌کند) - از جمله سؤالات اصلی مطرح‌شده در این فصل هستند که برخلاف فرضیه سرقت ادبی، قرآن را به‌عنوان تأییدکننده کتاب‌ها مورد بحث قرار می‌دهد. نویسنده در تفسیر این تأییدکننده (قرآن)، به قاعده شرعی که قرآن خود را تفسیر می‌کند، وفادار مانده است.

تحلیل مفاهیم بحث‌برانگیز «قوم برگزیده» و «سرزمین موعود» در پرتو قرآن، نقطه عطفی در رویکرد استدلالی نویسنده است. نویسنده با شروع از متون پیدایش، ابتدا نظریه‌های مختلف در مورد مفاهیم قوم برگزیده و سرزمین موعود را ارائه می‌دهد. سپس، از طریق بررسی اجمالی آیات قرآنی و کتاب مقدس در مورد این موضوع، به این نتیجه می‌رسد: «از این بررسی چنین برمی‌آید که جایگاه «قوم برگزیده»، به معنای رایج آن، طبق قرآن، در واقع جایگاه قوم بنی‌اسرائیل است که خداوند به آنها نعمت‌هایی عطا کرده است که هیچ قوم دیگری از آنها برخوردار نبوده است. با این اوصاف، این سوال اجتناب‌ناپذیر مطرح می‌شود که این جایگاه خاص قوم بنی‌اسرائیل در تاریخ میثاق ابراهیمی به چه معناست» (صفحه ۸۱).

نویسنده با استناد به آیات قرآنی (S2، V83 و S5، V12)، نشان می‌دهد که جایگاه قوم برگزیده منوط به پایبندی به میثاقی است که در سینا منعقد شده است. این پیمان، پس از شکسته شدن، نقش شاهد و راهنما را که به قوم اسرائیل واگذار شده بود، باطل و بی‌اعتبار می‌کند (صفحه ۸۵). تاریخ دودمان اسحاق و اسماعیل (جد محمد) کلید درک معنای مفهوم قوم برگزیده است (صفحات ۸۲-۸۵): هر کدام سهم خود را از پیمان ابراهیمی دارند. حضرت محمد، از نوادگان اسماعیل، مظهر تحقق این پیمان است. در مورد مفهوم سرزمین موعود، نویسنده کوشیده است ابهامی را روشن کند که به نظر می‌رسد ناشی از سوءاستفاده ایدئولوژیک صهیونیسم از این وعده است. اول، توجه به تفاوت ظریف، یا بهتر بگوییم تفاوتی که او بین «سرزمین مقدس» و «سرزمین تقدیس‌شده» یا «مبارک» قائل می‌شود، مهم است. دوم، این واقعیت که این سرزمین صرفاً به این دلیل که قوم خاصی در آن ساکن هستند، متبرک نیست، بلکه این قوم به آن اختصاص داده شده است (اگر و فقط اگر) زیرا از آن انتظار می‌رود که پیمان رفتار نمونه را رعایت کند. بنابراین، مسئله قومیت یا خون نیست، بلکه کیفیت اخلاقی و مذهبی (قوم برگزیده و سرزمین موعود) است: بنابراین، وظیفه رفتار کردن مانند یک ملت مقدس، شرط سکونت در این «سرزمین عمل» است تا «عملکرد برجسته‌ای به عنوان شاهد و راهنما برای تمام بشریت» تضمین شود. بنابراین، این یک انتساب مشروط است، همانطور که قرآن و کتاب مقدس (صفحه ۱۵۹) گواهی می‌دهند. این بینش‌های کتاب مقدسی و انتقادی نشان می‌دهد که تمایل به دادن جوهره سیاسی به یک باور مذهبی (وعده) ریشه فاجعه‌ای است که اسرائیل در این بخش از جهان می‌پاشد. سوءاستفاده سیاسی از محتوای مذهبی که حتی به آن وفادار نیست: این پارادوکس صهیونیسم است که می‌کوشد از طریق ابتکار عمل انسانی به آنچه که از نظر کتاب مقدس باید به آمدن مسیح بستگی داشته باشد، دست یابد.

در مورد معبد سلیمان، که قلب فرهنگی قوم یهود نیز هست، نویسنده همین رویکرد را اتخاذ می‌کند: مقایسه منابع کتاب مقدس برای کشف مراحل مختلف تاریخ این معبد که طبق عهد عتیق "خانه خدا" محسوب می‌شود. یک واقعیت قابل توجه و بسیار نمادین این است که پس از تخریب و غارت، صندوق عهد، که نماد پیمان با خدا بود، ناپدید شد! آیا این معبد توسط مسیح بازسازی خواهد شد (همانطور که اکثریت مکتب خاخامی معتقد است)، یا از طریق ابتکاری که باعث ورود مسیح شود، یا حتی از طریق معجزه‌ای که باعث نزول او از آسمان شود؟ در اینجا پیش‌فرض‌های مذهبی را می‌بینیم که برخی از تصمیمات سیاسی فعلی را توجیه می‌کنند.

این معبد که در انتظارات مسیحایی برای آخرالزمان نقش محوری دارد (او معبد را بازسازی خواهد کرد یا بر بازسازی آن نظارت خواهد کرد)، مانند نوعی کهن‌الگو در ناخودآگاه جمعی است، که باعث شده است متقلبان ادعای مسیح بودن کنند. صهیونیسم نیز توجیه و افراط خود را در تفسیر بازسازی این معبد می‌یابد. نویسنده تفاوت‌های قابل توجه بین دیدگاه‌های یهودی، مسیحی و مسلمان را تشریح می‌کند که تا حدودی به توضیح سوءتفاهم بزرگ بین مردمان درگیر در این منطقه کمک می‌کند. نقطه قوت اصلی فصل چهارم در بررسی جامع آن از تمام منابع مربوط به مسئله معبد، بازسازی آن، تخریب آن، اهمیت آن و بازه زمانی که این بازسازی باید طبق دیدگاه‌های خاص انجام شود، نهفته است. رویکرد بین کتاب مقدسی نویسنده به هر خواننده دقیقی این امکان را می‌دهد که درک روشنی از اهمیت معبد به دست آورد.

اما دو وعده-پیش‌بینی مرتبط با قوم اسرائیل به چه معناست؟ فصل پنجم به این سوال پاسخ می‌دهد. یک خط استدلال شبه‌ریاضی، مبتنی بر آیات کتاب مقدس به عنوان اصول، فرضیه‌ها یا مقدمات، به نویسنده اجازه داده است تا استنتاج‌های بسیار محتملی در مورد تحقق وعده‌های اول و آخر به دست آورد. برای وعده اول، نویسنده به طور متوالی تفاسیر موجود (یک بررسی مستند واقعی و به دنبال آن نقد تاریخی) را رد می‌کند تا پایه‌های وعده خود را بنا نهد. تخریب معبد و زندانی شدن این قوم تحت امپراتوری بابل (مجازات اول)، سپس احیای (از سال ۱۹۴۸ به بعد) قوم اسرائیل به لطف سقوط بابل (شکست دادن امپراتوری بابل توسط کوروش دوم در کمال تعجب همه، یک "معجزه") عناصری هستند که نویسنده با جابجایی بین متون و تاریخ، تاریخ آنها را تعیین می‌کند. در مورد وعده دوم چطور؟ در اینجا نیز، نویسنده با متون پشتیبان و ارجاعات واقعی، این تز را که این وعده نهایی قبلاً محقق شده است، رد می‌کند. حتی اگر نتوان تاریخی را به طور واضح مشخص کرد، هنوز در راه است؛ فقط نشانه‌هایی از آخرالزمان، یا آخرالزمان!

پس از خواندن این کتاب و با توجه به وقایع جاری، ایده جسورانه‌ای از ذهنم می‌گذرد: انسان‌ها می‌توانند در دسیسه‌های ژئوپلیتیک خود، هر کاری که می‌خواهند و هر طور که دوست دارند انجام دهند، اما اعمال و کردارشان، ژئواستراتژی الهی را محقق می‌کند. اگرچه انسان‌ها تاریخ را می‌سازند و خواهند ساخت، اما تاریخ بخشی از طرحی برای تحقق یک طرح الهی است.

منبع:

https://www.dakarmidi.net/actualite/israel-a-la-fin-des-temps-au-coeur-des-predictions-de-la-bible-et-du-coran-imam-kante-presente-son-nouveau-livre/?fbclid=IwY2xjawOJGMpleHRuA2FlbQIxMABicmlkETFqU3N6ZEg1V2dVSWRubWR0c3J0YwZhcHBfaWQQMjIyMDM5MTc4ODIwMDg5MgABHlgEC9-Ot8hLbGSinGbUslbBH1E20g20VBgFK2CkSRp0g81X1YqurXxyMmNk_aem_NxbV9Q9NV2f9Gm9Yi77GPw

https://www.xibaaru.sn/israel-a-la-fin-des-temps-au-coeur-des-predictions-de-la-bible-et-du-coran-dimam-ahmadou-makhtar-kante/

کد خبر 25543

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 2 =