آشنایی با کتاب اطلس والی سونگو (اولیای نه گانه) قسمت هشتم

سنن آمپل (Sunan Ampel) سنن آمپل فرزند شیخ ابراهیم سمرقندی بود که از مسن ترین چهره های ولی سونگو به شمار می آمد و نقش عمده ای در گسترش اسلام در جاوه و سایر مناطق مجمع الجزایر نوسانتارا داشت.

فصل پنجم

شخصیت های ولی سونگو

سنن آمپل (Sunan Ampel)

سنن آمپل فرزند شیخ ابراهیم سمرقندی بود که از مسن ترین چهره های ولی سونگو به شمار می آمد و نقش عمده ای در گسترش اسلام در جاوه و سایر مناطق مجمع الجزایر نوسانتارا داشت. وی از طریق حوزه آمپل دِنتا (Ampeldenta)، کادرهای محرک تبلیغ و ترویج اسلام،  مانند سنن گیری، رادِن (شاهزاده) فتَح (Raden Patah)، رادن حسین (Raden Kusen)، سنن بونانگ و سنن درجت را تربیت می کرد. سنن آمپل از راه به عقد در آوردن مبلغان اسلام با دختران حاکمان تابعه ماچاپاهیت، به تشکیل خانواده های مسلمان در یک شبکه خویشاوندی که به دانه های گسترش اسلام در مناطق مختلف تبدیل شد، پرداخت. خود سنن آمپل با دختر آریا تِجا شهردار توبان، نوه آریا لِمبو سورا (Arya Lembu Sura) پادشاه مسلمان سورابایا ازدواج نمود. محل تبلیغ وی نه تنها در سورابایا و پایتخت ماچاپاهیت بود، بلکه به منطقه سوکادانا (Sukadana) در کالیمانتان نیز رسید.

ریشه و ورود سنن آمپل به جاوه

سنن آمپل که مقبره او در منطقه ای به نام آمپل واقع در سورابایا قرار دارد، مسن ترین عضو هیات ولی سونگو بوده است که نقش عمده ای در توسعه و گسترش اسلام در جاوه و جاهای دیگر در مجمع الجزایر نوسانتارا داشت. در تاریخنگاری محلی روایت شده است که رادن رحمت به همراه برادر بزرگتر خود به نام علی موسادا (علی مرتضی) و پسر عموی خود به نام رادن بورِره (ابو هریره) به جاوه آمدند. بنا به اظهارات مرکز تحقیقات اسلامی "پسانترن لوهور سنن گیری" مالانگ در "تاریخ و تبلیغ اسلامی سنن گیری"       (1975)، امام رحمت الله همراه با پدر، برادر به نام علی مرتضی و دوست صمیمی خود به نام ابو هریره، پسر پادشاه چمپا، به جاوه آمدند. آنها در توبان فرود آمدند. پس از گذشت مدتی اقامت در توبان ، پدرش فوت کرد. امام رحمت الله به ماجاپاهیت برای دیدار با عمه اش که با پادشاه بودایی ماجاپاهیت ازدواج کرده بود، رفت. در همین حال، جایادینینگرات در "تاریخ بانتن" (1983)، روایت شده است که هنگامی که رادن رحمت بزرگ شد، خبر شروع جنگ در جاوه را شنید. رحمت رادن با سه روحانی جوان دیگر به نام بورِره، شیخ سلیم و برادر خود که نام وی ذکر نشد، به جاوه رفت. پس از اینکه این چهار مرد به جاوه رفتند، چمپا به دست یک کافر از سانگورو افتاد.

ورود سنن آمپل به ماجاپاهیت در اوایل دهه چهارم قرن پانزدهم تخمین گردیده است، یعنی هنگامی که آریا دامار در کرسی دوک پالمبانگ بر مسند حکومت نشست و همانطور که نقل شده است که رادن رحمت قبل از ورود به جاوه، در شهر پالمبانگ متوقف شده بود. توماس دبلیو آرنولد در " The Preaching of Islam" (1977)، بر این باور است که رادن رحمت در پالمبانگ میهمان آریا دامار به مدت دو ماه بود و او در تلاش بود اسلام را به آن شاه جوان پالمبانگ معرفی نماید. آریا دامار که جذب اسلام شد، نزدیک بود مسلمان گردد. با این حال، به دلیل نگرانی از اقدامات مردم که هنوز هم به باورهای قدیمی وابستگی داشتند، او اسلام خود را در ملأ عام اعلام نکرد. بنا به داستان های محلی، آریا دامار پس از مسلمان شدن، از نام آریو عبدالله استفاده نمود.

شرح از حکایت حسن الدین که توسط إدِل (J. Edel)، 1938، ارائه شد، اظهار داشت که زمانی که پادشاهی چمپا توسط پادشاه کوچی فتح شد، رادن رحمت در جاوه زندگی کرده بود. این بدان معناست که آمدن رادن رحمت به جاوه قبل از سال 1446 م رخ داده است، یعنی در سال سقوط چمپا به دلیل حمله ویتنام. این با منبع از تاریخنگاری "ولی سانا" سازگاری دارد، زیرا در آنجا چنین توضیحاتی وجود دارد که براویجایا، پادشاه ماجاپاهیت رادن رحمت را از برگشت به چمپا به دلیل حمله و سقوط آن به دست پادشاهی کوچی جلوگیری نمود. قرار دادن رادن رحمت در سورابایا و برادر او در گرسیک، دارای پیوند نزدیکی با فضای سیاسی در چمپا به نظر می رسد، به طوری که دو برادر را به سورابایا و گرسیک اعزام کردند و آنها را با زنان محلی به ازدواج درآوردند. 

وقایع آمپل دِنتا حکایت می کند که انتصاب رحمت رادن به صورت رسمی به عنوان امام در سورابایا با لقب سنن و موقعیت ولی بودن در آمپل دِنتا توسط پادشاه ماجاپاهیت انجام شد. بنابراین، رادن رحمت بیشتر به عنوان سنن آمپل شناخته شد. به گفته منابع داستان های اسلامی نوشته دِ گراف (H.J. De Graaf) و پیگود (Th.G.Th. Pigeaud) در " Kerajaan-kerajaan Islam di Jawa: Peralihan Dati Majapahit ke Mataram" (پادشاهی های اسلامی در جاوه: انتقال از  ماجاپاهیت به ماتارام)، چاپ 1986، رادن رحمت به عنوان امام مسجد سورابایا توسط آریا سِنا منصوب شد. مرکز تحقیقات اسلامی "پسانترن لوهور سنن گیری" مالانگ (1975)، بر این باور است که با توجه به رابطه خوب با پادشاه ماجاپاهیت، به رادن رحمت اجازه اقامت در آمپل به همراه خانواده هایی که توسط پادشاه ماجاپاهیت به او سپرده شدند، داده شد.

به گفته تاریخ  "ولی سانا" (Walisana)، پادشاه ماجاپاهیت به طور مستقیم رادن رحمت را در آمپل دِنتا منصوب نکرد، بلکه او را به دوک سورابایا به نام آریا لِمبو سورای مسلمان سپرد. نقل شد که آریا لِمبو سورا رادن سنتری علی را در گرسیک به عنوان پادشاه با نام علی مرتضی منصوب نمود. پس از آن، رادن رحمت به عنوان امام در سورابایا که در آمپل دِنتا با لقب سنن آمپل دِنتا و نام شاهزاده کاتب سکونت گزید، قرار داد. و حتی روایت شد که رادن رحمت با خانم بزرگ مانیل، دختر آریا تِجا از منطقه توبان ازدواج کرد. بنا به "Sedjarah Dalem"  (تاریخ داخلی)، آریا تِجا از توبان با دختر آریا لِمبو سورا ازدواج کرد و فرزندان او دوک های توبان شدند. بدین معنی است که خانم بزرگ مانیل که با رادن رحمت ازدواج نمود، نوه آریا لِمبو سورا بود. از آنجایی که رادن رحمت شوهر نوه آریا لِمبو سورا بود، لذا هنگامی که آریا لِمبو سورا درگذشت، رادن رحمت به عنوان حاکم سورابایا، جایگزین او منصوب شد، همانگونه که منابع مکتوب، مانند "Sedjarah Regent Soerabaja" (تاریخ منطقه سورابایا) روایت کرد که رادن رحمت نخستین روک سورابایا بود.

ریشه و ورود سنن آمپل به جاوه

بر اساس فرمایش حضرت محمد (ص)، تبلیغ دین وظیفه هر مسلمان می باشد: "بلغوا عنی و لو آیة" (از من به دیگران برسانید؛ حتی یک آیه را). به همین دلیل است، وظیفه اصلی یک مسلمان معامله گر، صنعتگر، کشاورز، ماهیگیر، کارمند دولت و یا حتی پادشاه، تبلیغ دین مبین اسلام به هر کس و در هر کجا می باشد. رادن رحمت که با لقب سنن آمپل معروف شد، در تاریخنگاری محلی به عنوان چهره ای شناخته شد که دستور تبلیغ را به خوبی از طریق اصل تبلیغ "موعظه حسنه و مجادله به احسن به انجام رساند.

همانطور که حضرت محمد (ص) این الگو را نشان داده است، تلاش تبلیغی توسط رادن رحمت عبارت بود از تشکیل یک شبکه خویشاوندی از طریق ازدواج مروجان اسلام با دختران حاکم تابع ماجاپاهیت. به این ترتیب، روابط خانوادگی در میان مسلمانان قوی شد.

در "Sedjarah Dalem"، ذکر شده است که دختر آریا لِمبو سورا به نام رِتنا پنجوی با پادشاه براویجایا از ماجاپاهیت ازدواج کرد. از طریق پادشاه براویجایا که با عمه رادن رحمت نیز ازدواج کرد، رابطه با آریا لِمبو سورا بر قرار بود. بنابراین، رادن رحمت هم با آریا تِجا، حاکم توبان و هم با آریا لِمبو سورا، حاکم سورابایا ارتباط خویشاوندی داشت.

با موقعیت به عنوان دوک حاکم در یک منطقه، حرکت تبلیغی رادن رحمت، به ویژه در تلاش برای تقویت شبکه خویشاوندی با مقامات در مناطق دیگر آزادانه تر انجام می شد. در کرونیکل سرزمین جاوه آمده است که چگونه در تلاش برای تقویت خویشاوندی به منظور تبلیغ دین مبین اسلام، رادن رحمت خلیفه حسین را به عقد دختر آریا باریبین، دوک مادورا در آورد.

تاریخنگاری کاندا (Kandha) اینگونه ذکر کرد که خلیفه حسین از بستگان رادن رحمت بود. خلیفه حسین برادری به نام شیخ ولی الاسلام داشت که به روایت تاریخنگاری کاندا، با رِتنو سمبودی (Retno Sambodi)، دختر حاکم منطقه پاسوروان به نام لِمبو میرودا (Lembu Mirudha) مشهور به پانِمباهان گونونگ برومو (Panembahan Gunung Bromo به معنی آقا بزرگ کوه برومو) ازدواج کرد. از دیگر بستگان رادن رحمت شیخ مولانا غریب بود که او را به عقد نیکِن سونداری (Niken Sundari)، دختر نخست وزیر ماجاپاهیت به نام ماهودارا (Mahodara) در آوردند. تلاش تبلیغی از طریق تقویت شبکه خویشاوندی از راه ازدواج، توسط رادن رحمت در حالی ادامه داشت که فرزندان او به سن بزرگسالی رسیدند. ماس مُرتَسیه، دختر از ازدواج با سرکار خانم کریمه، دختر کی بنگ کونینگ با رادن پاکو ملقب به سنن گیری، یکی از شاگردان خود ازدواج کرد. ماس مُرتسمه، خواهر کوچک ماس مرتسیه را نیز به عقد رادن فتَح، دیگر شاگرد او که بعد ها دوک شهر دِماک شد، در آوردند. رادن حسین، برادر کوچک رادن فتح با سرکار خانم ویلیس، نوه او ازدواج کرد.

در تاریخنگاری سرزمین جاوه آمده است که رادن رحمت، علاوه بر اینکه به تدریس قرآن خوانی به شاگردان مشغول بود، کتاب هایی در خصوص علوم شریعت، طریقت و حقیقت، چه لفظ و چه معنی را به آنها آموزش می داد. نقل شده است که رادن رحمت نمونه ای از زندگی زاهدانه را با انجام ریاضت سخت نشان می داد. تاریخنگاری سرزمین جاوه ریاضت های معنوی سنن آمپل را اینگونه به تصویر کشید:

نه خوابی داشت و نه خوراک، از (اطاعت از) شهوت جلوگیری می کرد / شب را برای عبادت خداوند نخوابید / واجبات و مستحبات را رها نکرد /  محرمات و مکروهات را انجام نمی داد / تنها به خدا برای ستایش او توجه می داشت.

در وقایع شهر دِماک چنین تصویری آمده است که چگونه سنن آمپل تعالیم باطنی یا عرفان را به رادن پاکو (سنن گیری)، یاد می داد. بنا به تفسیر شمس الضحی در "تاریخ سنن آمپل: معلم اولیاء در جاوه و پیشگام توسعه شهر سورابایا" (2004)، بر اساس کرونیکل دِماک مزبور، تعالیم سنن آمپل از سه کلمه ذیل با کلید "برؤیۀ الفؤاد" آغاز می گردد: بنصر الله، تبادل و دائم. این تعالیم تنها از طریق بصیرت (برؤیۀ الفؤاد) قابل درک است. آموزه های اصلی او عبارت بود از "فاینما تولوا فثم وج الله، کبیرا، الحمد لله کثیرا، فسبحان الله بکرۀ و اصیلا، انّی وجّهتُ وجهیَ".

بر اساس منابع تاریخنگاری فوق می تواند چنین نتیجه ای به دست آید که رادن رحمت، علاوه بر تعلیم علم شریعت و نیز طریقت و حقیقت، بر اساس کرونیکل سرزمین جاوه اسکریپت درجت (Drajat)، به آموزش دادن عرفان با سیر و سلوک طبق آموزه های نقشبندی می پرداخت. رادن رحمت، با تعلیم عرفان، در ردیف معلمان مقدس شیوا که اختیار انجام بیعت داشتند، قرار گرفت و لقب افتخاری سنن را به خود اختصاص داد.

بنابراین، عنوان سنن برای رادن رحمت در قالب سنن آمپل، دو معنا دارد که یکدیگر را تقویت می کند. اول، عنوان سنن به رادن رحمت در نظر گرفته شد، به این دلیل بود که موقعیت پادشاه (شهردار) سورابایا که در آمپل سکونت گزید، داشت. در نتیجه به سنن آمپل تبدیل شد. دوم، به این جهت بود که رادن رحمت از موقعیت یک معلم مقدس در منطقه آمپل که اختیار انجام بیعت از شاگردان معنوی خود را داشت، برخوردار بود.

تلاش تبلیغی قانع کننده سنن آمپل با رویکرد خویشاوندی و همدلانه، عملا" و مستقیما" توسط جامعه پذیرفته نشده بود. کرونیکل سرزمین جاوه مثلا"، حکایت می کند که چگونه حاکم مادورا به نام لِمبو پِتِنگ، دو روحانی نماینده سنن آمپل به نام خلیفه حسین و شیخ اسحاق را اخراج کرد. و حتی به این کار کفایت نکرد، خودش به آمپل دِنتا آمد و در جمع طلبه ها رفت و هنگامی که نماز عشا می خواست شروع گردد، لِمبو پِتِنگ در وضو خانه مخفی شد. در هنگام مشاهده سنن آمپل، نزدیک شد و با سلاح به او ضربه زد ولی تلاشش ناموفق بود و لِمبو پِتِنگ پس از این رویداد، مسلمان شد.

سنن آمپل در اجرای تعالیم اسلام مانند نماز، هم با مخالفت های شدید  رو به رو شد، زیرا حرکات نماز را عجیب و غریب می پنداشتند. در کرونیکل سرزمین جاوه آمده است که چگونه مردم به سنن آمپل بابت حتی نحوه نماز خواندش به تمسخر می گرفتند و به او می خندیدند.

با این حال، سنن آمپل با تمام سرزنش ها خود را بسیار صبور نشان داد. و حتی وقتی که از خوردن گوشت خوک و قورباغه جلوگیری و گوشت گوسفند را انتخاب کرد، مورد سرزنش قرار گرفت، سنن آمپل را همچنان بردبار و بدون عصبانی مشاهده نمودند.

تاثیر چمپا در منطقه تبلیغی سنن آمپل

همانطور که در تاریخ نگاری و داستان های افسانه ای جاوه اشاره شد، رادن رحمت معروف به سنن آمپل از سرزمین چمپا آمد. بنابراین، آثار سنت های دینی چمپای اسلامی تاکنون در سنت های دینی مورد عمل جوامع مسلمان سنتی در سواحل شمال جاوه که منطقه تبلیغ سنن آمپل بود، مشاهده می شود. همانطور که قبلا اشاره شده است که مردم ماجاپاهیت در سنت های دینی خود با مراسم یادبود برای مرده به نام سرادها (Sraddha) آشنا بودند، یعنی مراسم آزاد سازی ارواح از سرنوشت بد که دوازده سال پس از مرگ یک شخص انجام شده است. به محض ورود مبلغان دین مبین اسلام چمپا که سنن آمپل پیشگام آنها بود، مردم ماجاپاهیت شروع به آشنایی با سنت دینی "کندوری" شده و مراسم بزرگداشت یک فرد در سومین، هفتمین، چهلمین، صدمین و هزارمین روز را که به وضوح از سنت های دینی مسلمانان چمپا بود، برگزار می کردند.

در کتاب "Kerajaan Champa" (پادشاهی چمپا) منتشر شده EFEO (1981) ذکر شده است که مردم مسلمان چمپا عادت داشتند که مراسم یادبود یک فرد را در سومین، هفتمین، چهلمین، صدمین و هزارمین روز برگزار نمایند. آنها نیز عادت برای تلقین مرده داشته، مراسم سالگرد برگزار کرده، فرنی عاشورا را در مراسم روز عاشورا تهیه نموده و جشن تولد حضرت محمد (ص) را می گرفتند که تا به امروز به عنوان یک سنت دینی توسط جوامع مسلمان در جاوه برگزار می گردد.

إس. قیو. فاطمی (S.Q. Fatimi) در "اسلام به مالزی آمد" (1963) اظهار داشت، مسلمانان در چمپا شیعه مذهب بودند. با این حال، اکثر مسلمانان چمپا فاقد آن گرایش و دچار ناپیوستگی تاریخ شده اند، لذا دیگر نمی دانند که اسلام مورد عمل آنها از نفوذ شیعه به ویژه شیعه زیدیه بوده است. با مشاهده واقعیت اجتماعی فرهنگی مذهبی در میان جامعه جاوه پس از دوره ماجاپاهیت، آگوس سونیوتو در "Sejarah Perjuangan Sunan Ampel: Taktik dan  Strategi  Dakwah  Islam  di  Jawa Abad 14-15" (تاریخ مبارزات سنن آمپل: تاکتیک ها و استراتژی های تبلیغ اسلام در جاوه در قرن های چهاردهم پانزدهم)، این نتیجه را گرفته است که مراسم بزرگداشت مردگان در سومین، هفتمین، چهلمین، صدمین و هزارمین روز، از جمله سنت مراسم سالگرد، تلقین از سنت های معمول چمپا بوده است که به وضوح تحت تاثیر شیعه زیدیه قرار گرفته شده است.

همچنین مراسم اول و دهم عاشورا با نشانی فرنی شورا، سنت چهارشنبه آخر از ماه صفر؛ سنت نیمه شعبان، جریان وحدت الوجود؛ ممنوعیت برگزاری مراسم عقد و نکاح، ختنه پسر و نقل خانه در ماه محرم؛ تواشیح خوانی برای ستایش حضرت محمد (ص) و اهل بیت؛ شعر و ستایش خوانی خطاب به علی بن ابی طالب و فرزندان او، و اوراد مورد عمل در محافل مسلمانان سنتی در جاوه، برخی از نفوذ سنت های دینی چمپا بوده است. و حتی اصطلاح "کندوری" (Kenduri) نیز به وضوح نفوذ شیعه را نشان داده است، چرا که این اصطلاح از واژه فارسی "کندوری" به معنی سفره غذا در مراسم متعلق به فاطمه زهرا، دختر حضرت محمد (ص)، اخذ شده است.

بدون شک، تاثیر گذاری تبلیغ اسلام توسط سنن آمپل، پسر، برادر، دختر، برادرزاده، بستگان و شاگردان خود که در مکان های مختلف پراکنده شدند، در ایجاد تغییر اجتماعی و فرهنگی دینی جامعه که قبلا" از آداب و رسوم و سنت های دینی ماجاپاهیت تحت تاثیر هندو بودایی و کاپیتایان پیروی می کردند، کمک کمی نبود.

تاثیر مسلمانان چمپا نیز در قلمرو باورهای مردم جاوه نسبت به عالم غیب و خرافی پیدا شده است. سِدیاواتی (Sedyawati) در "Pangarcaan Ganesa Masa Kediri dan Singhasari" (مجسمه سازی گانش دوره کدیری و سینگاساری) (1994) اظهار داشت، باورهای مردم ماجاپاهیت نسبت به موجودات غیب شامل اعتقاد به وجود موجودات نیمه خدا و ارواح اجدادی که از زمین و قصر حفاظت می کنند، بوده است.

اسلام گسترش یافته در جاوه توسط مبارزات تبلیغی سنن آمپل و سایر مروجان آن در قرن پانزدهم و شانزدهم عبارت بود از اسلام منحصر به فرد. زیرا که از فرهنگ پذیری و ترکیب ابعاد فرهنگی پیش از اسلام با اسلام، چه از طریق رویکرد اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، عرفانی، آداب و رسوم، سنت های دینی، و چه از اصول تصوف خاص، تشکیل شده است که منعکس کننده تنوع سنت مسلمانان به طور کلی بوده است. در همین سیاق فرهنگ پذیری و ترکیبی بود که تاثیر سنت های دینی مسلمانان چمپا در ابعاد اجتماعی فرهنگی دینی نسبت به تاثیر سنت های دینی سایر مسلمانان از جاهای دیگر، بسیار غالب مشاهده شده است.

تلاش تبلیغی سنن آمپل بیشتر نتیجه از یک فرمول خلاق از پویا ترین سنت فکری و معنوی در تاریخ اسلام بوده است. نهایتاً، روحیه تبلیغی تشکیل شده، توانست عناصر قدیمی کاپیتایان را از یک سو دفاع کند و از سو دیگر نفوذ خلاقانه اجتماعی و فرهنگی دینی به جامعه هندو بودایی داشته باشد و راه آن وارد کردن سنت های دینی مسلمانان چمپا از طریق رویکرد صوفی بود که به سرعت توسط مردم جاوه مورد پذیرش جذب قرار گرفت.

فهرست تاثیرات چمپا در قلمرو تبلیغی سنن آمپل

تلقین مرده؛ جشن کندوری و مراسم بزرگداشت مردگان در سومین، هفتمین، چهلمین، صدمین و هزارمین روز

مراسم اول و دهم عاشورا با نشانی فرنی شورا؛ ممنوعیت برگزاری مراسم عقد و نکاح، ختنه پسر و نقل خانه در ماه محرم

سنت چهارشنبه آخر از ماه صفر

سنت نیمه شعبان، جریان وحدت الوجود

مراسم جشن تولد حضرت محمد (ص)، تواشیح خوانی برای ستایش حضرت محمد (ص) و اهل بیت؛ شعر و ستایش خوانی خطاب به علی بن ابی طالب و فرزندان او، و خواندن انواع اوراد

با اینکه سنن آمپل در اواخر سن او به یک شخصیت بسیار مورد احترام جامعه به عنوان یکی از بزرگان ولی سونگو تبدیل شد، اما هیچ یکنواختی در خصوص زمان درگذشت او وجود ندارد. تاریخنگاری گرسیک وفات او را در مسجد در سال 1401 ساکا برابر با 1479 م ثبت کرده است. در حالیکه تاریخنگاری کاندا درگذشت او را در سال 1328 ساکا برابر با 1406 م نوشت. در همین حال در دیگر تاریخنگاری ها، سال درگذشت او به ثبت نرسید. اگر چه هیچ قطعیتی در خصوص زمان درگشت سنن آمپل وجود ندارد، اما آرامگاه او که در کنار مسجد بزرگ آمپل واقع شده است، به زیارتگاه مسلمانان در سراسر کشور تبدیل شده است.

ادامه دارد...

کد خبر 2850

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 11 =