مدتی است که جوامع اسلامی در آلمان درباره مفهوم «اسلام آلمانی» بحث می‌کنند. سؤال آنان این است که آیا «اسلام آلمانی» می‌تواند وجود داشته باشد!

مدتی است که جوامع اسلامی در آلمان دربارۀ مفهوم «اسلام آلمانی» بحث می‌کنند. سؤال آنان این است که آیا «اسلام آلمانی» می‌تواند وجود داشته باشد! این اولین ‌بار است که چنین بحثی به شکلی گسترده و بر اساس دیدگاه‌های گوناگون در جامعة آلمان شکل گرفته‌است. صرف‌ نظر از نحوۀ نگرش افراد به این موضوع، ما (مسلمانان آلمان) برای اولین بار به صورت عمومی دربارۀ شرایط خود و چگونگی هماهنگی در آینده با هم گفتگو می‌کنیم. با وجود اینکه هنوز مشخص نیست که این بحث‌ها به نتیجه برسند، اما مسلمانان برای نخستین بار تناقض‌ها، اختلاف‌ها، امیدها و تجربه‌های خود را در جامعۀ آلمان مطرح می‌کنند. در این میان، یکی از مهم‌ترین وظایف مسلمانان آلمان این است که دربارۀ آنچه هستند و آنچه می‌خواهند در آینده انجام دهند، تصمیم‌گیری کنند و زندگی خود را بر اساس آن پیش ببرند. در چارچوب زندگی دینی مسلمانان و نیز قوانین اسلامی، بومی‌سازی نه اتفاق جدیدی است و نه نامطلوب. اگر این مفهوم سبب شناخت سنّت‌های آلمان می‌شود و با اصول دین اسلام در تضاد نیست، اشکال چندانی ندارد. با این حال، مشخص نیست که این مفهوم همان باشد که سیاست‌مداران آلمانی دربارۀ آن صحبت می‌کنند. از یک سو، سال‌هاست پروژه‌ای با عنوان «اصلاحات در اسلام» یا «اسلام لیبرال» در حال شکل‌گیری است و حمایت رسانه‌ای و مادّی خوبی هم از آن می‌شود. قرار است این طرح جایگزینی برای «اسلام سیاسی» ارائه دهد، اما در حال حاضر، در چارچوب نظام سیاسی عمل می‌کند. در واقع، بر اساس این پروژه، برای رویکرد مذهبی مسلمانان و فعالیت اجتماعی آن‌ها، یک چارچوب سیاسی تعیین شده‌است. از سوی دیگر، به گفتل مارکوس کربر، مدیر ارشد وزارت کشور آلمان، در بخش‌هایی از گفتمان مسلمانان، نگرش دفاعی وجود دارد و این موضوع برخی را نگران می‌کند. مسئله در اینجا، استدلال سیاسی و به عنوان مثال، قرار گرفتن محافظه‌کاران در مقابل لیبرال‌ها نیست، بلکه ترس از اقلیتی است که اکنون زیر فشار قرار دارند و در موضع دفاع ایستاده‌اند. در واقع، ایدۀ برگزاری کنفرانس جدید بر اساس بحث‌های سیاسی که از گذشته دربارۀ اسلام وجود داشته، شکل گرفته‌است و این به مسئلۀ هویت در جامعۀ آلمان برمی‌گردد. متأسفانه نه تنها به دلیل نقد فرهنگی اسلام، تضاد میان «آلمانی بودن» و «مسلمان بودن» به وجود می‌آید، بلکه این تضاد سبب شده که مسلمانان سال‌ها تجربۀ اسلام‌هراسی نیز داشته باشند. حدیث دوم از احادیث اربعۀ امام نووی برای توضیح شرایط فعلی بسیار مناسب است. این حدیث به «حدیث جبرئیل» نیز معروف است و در آن، پیامبر اکرم(ص) دربارۀ اسلام، ایمان، احسان و پنج رکن دین اسلام توضیح می‌دهد و بدین ترتیب، به طور ضمنی تعریفی از مسلمان بودن ارائه می‌دهد. با وجود این، شروطی که برای مسلمان شدن عنوان شده‌است، هیچ نشانه‌ای از هویت ملّی ندارد. سه عنصر اسلام، ایمان و احسان نیز مستقل از زمان و مکان در نظر گرفته می‌شوند. در واقع، بر اساس این حدیث، برای یک مسلمان، عمل به اسلام، ایمان و احسان لازم است، اما هویت ملّی اهمیتی ندارد. از سوی دیگر، اگر مسلمان بودن بر اساس مولفه­ های هویتی و یا قومی سنجیده شود، مشکلات زیادی در جامعه پدید می‌آید. ارتباط دین با مسائل ملّی یا قومی ایدۀ درستی نیست. در واقع، عملکرد مسلمانان باید بر اساس انجام وظایف دینی و اجتماعی بررسی شود و در این میان، «ملیّت» هیچ مفهومی ندارد؛ برای مثال، من به ترکی یا آلمانی عبادت نمی‌کنم، اما می‌توانم به شکلی غلط یا درست این اعمال را انجام دهم. با این همه، گفتگوی مهمی دربارۀ آیندۀ مسلمانان در آلمان آغاز شده‌است. برای اینکه در این بحث موفق باشیم، باید بدانیم هویت ما چیست، در کجا قرار داریم و می‌خواهیم به کجا برویم.

کد خبر 323

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 2 =