نهضت العلماء سازمان اسلامی است که توسط علماء در ۱۶ رجب ۱۳۴۴ هـ ق / ۳۱ ژانویه ۱۹۲۶ م در شهر سورابایا، استان جاوه شرقی و دو سال بعد از سقوط امپراتوری قدرتمند عثمانی بنیانگذاری شد.
نهضت العلماء یک سازمان اسلامی بزرگ در اندونزی است که نفوذ زیادی در جهان اسلام دارد . نهضت العلماء سازمانی با پایه عضویت از روستایی ها است و ویژگی های سنتی منحصر به فرد دارد که با سایر سازمان ها متفاوت است. امتیاز اساسی این سازمان تأکید بر آموزش و مشارکت سیاسی مبتنی بر اصول اسلام است که با چشم انداز و دستور العمل خود سازگاری دارد. در ساختار سازمانی نهضت العلماء (NU) سه طبقه بندی وجود دارد که عبارتند از:
۱. مستشار که به معنی مشاور است و وظیفه ارائه مشاوره به مسؤولان نهضت العلماء را بر عهده دارد.
۲. شورا که بالاترین مسؤولیت است و وظیفه اش نظارت و تعیین سیاست های نهضت العلماء است.
۳. تنفیذیه که روسای سازمان محسوب می شوند و وظیفه آن اجرای کلیه برنامه های کاری و رهبری اداره سازمان و همچنین ارائه گزارش های دوره ای به شورا است.
لذا با توجه به اهمیت و جایگاه این سازمان در اندونزی، به بررسی زندگینامه و فعالیت های روسای مختلف آن از بدو تاسیس تا به امروز بقرار ذیل پرداخته شده است:
حسن گیپو (Gipo) یا حسن بصری (متولد سورابایا، ۱۸۶۹ میلادی – متوفای سورابایا، ۱۹۳۴ میلادی) رئیس تنفیذی نهضت العلما بود که برای اولین بار در کنار کیایی حاجی هاشم اشعری به عنوان رئیس شورای این سازمان انجام وظیفه کرد. وی در سه کنگره سراسری نهضت العلماء در شهر سورابایا به طور متوالی (۱۹۲۶، ۱۹۲۷ و ۱۹۲۸ میلادی) به این عنوان انتخاب شد.
او از نوادگان خانواده ای بزرگ از "طایفه گیپو" است به طوری که نام گیپو بعد از نام حسن گذاشته شده است. نام گیپو در واقع مخفف Sagipodin از عربی سقیف الدین، سقف به معنی محافظ و din همان دین است. او که از یک خانواده دارای اقتصاد باثبات متولد شده بود، موفق به دریافت آموزش به سبک هلندی شد، بدون غفلت از تحصیل در مدرسه شبانه روزی اسلامی (حوزه دینی). روح طلبگی نیز در رگهای او نقش بسته بود.
انتصاب حاجی حسن گیپو به عنوان اولین رئیس تنفیذی نهضت العلماء با رفتار خاصی مواجه شد، همانطور که در مورد تشکیل این سازمان در آن زمان اتفاق افتاد. دلیل آن این بود که شخصیت حسن گیپو منحصر به فرد بود، جایی که او دانش عمومی را که هنگام تحصیل در مدرسه هلندی آموخت، تسلط داشت و همچنین به عنوان فردی شناخته می شد که در خواندن و نوشتن خط لاتین توانایی و مهارت داشت. او همچنین با اطرافیانش نیز صمیمیت داشت. انتخاب حاج حسن گیپو به عنوان رئیس تنفیذی در ابتدا با یک جلسه کوچک برای تشکیل مسؤولان سازمان آغاز شد. در آن جلسه، نام حاجی حسن گیپو به عنوان اولین رئیس تنفیذی مطرح شد.
نهضت العلماء زیر ریاست اجرایی حسن گیپو و ریاست شورای کیایی حاجی هاشم اشعری، خود را به عنوان یک جنبش اجتماعی نشان داد که بیش از تلاش برای دفاع از سنت ها در برابر حملات مدرنیسم، فعالیت می کرد.
حسن گیپو، جدا از اینکه یک فعال جنبش بود، همچنین یک تاجر بود که در منطقه خوب سورابایا زندگی کرد. و این واقعاً به جنبش کیایی وهاب کمک کرد و به همراه سایر شخصیت ها و فعالان، برنامه ریزی برای استقلال اندونزی را آغاز کردند.
حسن گیپو فردی پرانرژی، چابک و شجاع بود و کمی بزرگ، چاق و دارای سبیل توصیف شده است.
کیایی حاجی احمد نور در چهارمین کنگره سراسری نهضت العلماء در ۱۹۲۹ در شهر سِمارانگ، جاوه مرکزی تا کنگره ۱۹۳۶ در شهر بَنجَرماسین، کالیمانتان جنوبی، به عنوان رئیس تنفیذی سازمان انتخاب شد، یعنی در هشت کنگره.
توضیحات بیشتر درباره این شخصیت یافت نشده است.
کیایی حاجی محفوظ صدیق رئیس تنفیذی منتخب سازمان نهضت العلماء از دوازدهمین کنگره در سال ۱۹۳۷ در شهر مالانگ، جاوه شرقی تا پانزدهمین کنگره در ۱۹۴۰ در شهر سورابایا، جاوه شرقی بود، یعنی ۴ بار در کنگره انتخاب شد. این کنگره (معتمر) عالی ترین نهاد این سازمان است و برخلاف اکنون، قبل از استقلال، کنگره نهضت العلماء هر سال برگزار می شد.
کیایی حاجی محفوظ صدیق (متولد ۲۷ ربیع الاول ۱۳۲۵ هـ برابر با ۱۹۰۷ میلادی در شهر جِمبِر، جاوه شرقی – متوفای شهر جِمبِر، ۵ محرم ۱۳۶۳ هـ برابر یا ۱ ژانویه ۱۹۴۴ میلادی) سومین رئیس تنفیذی سازمان نهضت العلماء بود. وی تحصیلات خود را با پرورش مستقیم پدرش آغاز کرد. پدرش شخصیتی سخت گیر بود، مخصوصاً در مورد نماز جماعت. او را صبور، آرام و بسیار باهوش شناختند. او همچنین کیایی (عالم دینی) بود که دوست داشت لباس مرتب بپوشد. بینش و تفکر او بسیار گسترده و مدرن، هم از نظر علوم دینی و هم از نظر دانش عمومی بود. کیایی محفوظ صدیق یکی از شاگردان کیایی حاجی هاشم اشعری بود.
او با توجه به اینکه بسیار کم سن (۳۷ ساله) بود که مأموریت ریاست تنفیذی نهضت العلماء را به عهده گرفت، ولی هیچ مشکلی برای وی در مدیریت این سازمان بزرگ وجود نداشت. پیش از این، او در پیشگامان تشکیل یک سازمان جوانان در نهضت العلماء به نام انصار، مشارکت داشت. او پایه های یک سازمان قوی و یک سیستم ارتباطی خوب را در نهضت العلماء گذاشت. علاوه بر این، او زندگی سازمانی را به صورت حرفه ای اعمال می کرد و با آن رفتار می کرد.
در مقایسه با وضعیت فعلی، به ویژه برای آن زمان، آنچه توسط وی در سازمان انجام شد را می توان بسیار مدرن دانست. از شروع فعالیت در این سازمان، به ویژه پس از انتخاب وی به عنوان رئیس تنفیذی این سازمان، به طور منظم هر روز به دفتر یا دبیرحانه سازمان می آمد.
همانطور که شایسته یک کارمند اداری است، هر روز صبح از خانه خارج می شد، به دفتر با لباس رسمی؛ کت و شلوار و کراوات می آمد. گفته می شود که در آن زمان کیایی محفوظ حقوق ماهیانه را می گرفت تا بتواند بر مدیریت سازمان تمرکز کند. این مدلی برای مدیریت سازمان های غیردولتی بود که هنوز به ندرت انجام می شود، حتی امروزه.
به دلیل آن حقوق ماهیانه، کیایی محفوظ تمام کارهایش را رها کرد و تمام وقت خود را برای نهضت العلماء اختصاص داد. وقتی ژاپن به قدرت رسید و مدتی فعالیت های سازمان متوقف شد، او به شغل قدیمی خود، یعنی کارگزار و فروش دوچرخه های رالی بازگشت.
یکی از دستاوردهای بزرگ کیایی محفوظ صدیق ایجاد اصول و مبادی خیر امت است، اصولی که اساس و استراتژی توسعه زندگی اقتصادی شهروندان نهضت العلماء را ایجاد می کند. این اصول هنوز در بین محافل نهضت العلماء جاری است، اگرچه ابعاد و اهداف آن توسعه یافته است. کیایی محفوظ در اواخر عمر خود، پیشگام "جنبش معاونت"، یک جنبش کمک متقابل بود. این جنبش به منظور تحقق و حمایت از اصول خیر امت است. اصولی که توسط وی معرفی شد، بر سه ستون صداقت، امانت و وفاداری به عهد استوار است.
او نیز به عنوان مدیر مجله "اخبار نهضت العلماء" خدمت کرد. او همچنین کیایی بود که برای اولین بار کتاب "اجتهاد و تقلید برای اصلاح یا آشتی" را نوشت.
محفوظ صدیق همراه با دیگر شخصیت ها، پیشگام فعالیت های مداوم نشر بود. مجله اخبار نهضت العلماء مدتها بود که به طور منظم منتشر می شد. چندین سال او مستقیماً این مجله را مدیریت می کرد. او با استفاده از نام مستعار، افکار خود را در آن مجله می نوشت.
کیایی محفوظ صدیق در آن زمان به عنوان نماد مدرنیته در محافل نهضت العلماء نیز شناخته می شد. به عنوان یک کیایی جوان که مورد احترام جامعه بود، وقتی مجبور می شد بدون کلاه ملی در انظار عمومی ظاهر شود، احساس دست و پاچلفتی نمی کرد. و حتی گفته می شود که او اولین چهره نهضت العلماء بود که جرات کرد با کراوات ظاهر شود. گزینه ای که در آن زمان توسط علمای نهضت العلماء ممنوع (حرام) بود، زیرا شامل تشابه به عادات استعمارگران بود. ولی او توانست در برابر علماء در مورد کراوات استدلال کند، به طوری که دیگر استفاده از کراوات ممنوع (حرام) نیست.
به نقل از وحید هاشم، در طول ریاست کیایی محفوظ صدیق، هیچ مشکل جدی وجود ندارد که او نتواند بلافاصله آنها را حل کند. از نظر وحید، غیرقابل انکار است که کیایی محفوظ یک حل کننده مشکل عالی بود. او علاوه بر اینکه به عنوان یک سازمان دهنده عالی دیده می شد، به عنوان نیروی محرکه سازمان نیز شناخته می شد.
کیایی حاجی نهروی طاهر (متولد شهر مالانگ، جاوه شرقی، سال ۱۹۰۰ میلادی برابر با سال ۱۳۱۷ هـ - متوفای ۱۹۸۰ میلادی) رئیس تنفیذی سازمان نهضت العلماء بود که از شانزدهمین کنگره در سال ۱۹۴۶ در شهر سورابایا تا هجدهمین کنگره در سال ۱۹۵۰ در جاکارتا انتخاب شد.
کیایی حاجی نهروی طاهر پس از اتمام تحصیل در چند مدرسه شبانه روزی اسلامی (حوزه دینی) به شهر خود بازگشت تا به جامعه خدمت کند.
وی در آن حوزه ها مبانی اسلام مانند خواندن قرآن و مطالعه کتب توحیدی (عقیدۀ العوام)، علم آلات مانند جرومیه و ایمریطی (نحو و صرف) را فرا گرفت.
گفته شد که او یکی از شاگردان کیایی حاجی هاشم اشعری بود و در مکه مکرمه تحصیل کرد.
وی در سال ۱۹۲۱ میلادی، مدرسه مسلمانان نهضت الوطن را تأسیس کرد. نام نهضت الوطن خود به حرکتی گفته می شود که توسط علمای مجمع الجزایر در سال ۱۹۱۶ آغاز شد. این نامگذاری مطمئناً بی دلیل نبود و شبکه ای را نشان می دهد که در گذشته توسط علما در انجام حرکات و فعالیت های خود برای میهن عزیز و آموزش ساختارمند دین اسلام ایجاد شد.
کیایی نهروی با تاسیس مدرسه می خواست مدل آموزشی را تکمیل کند و با نیازهای جامعه تطبیق دهد. وی همیشه به اصل و قاعدۀ "المحافظۀ علی القدیم الصالح و الاخذ بالجدید الاصلح" (حفظ سنتهای قدیمی خوب و اتخاذ سنتهای جدید و بهتر) محکم تمسک جست. به اعتقاد کیایی نهروی، سیستم آموزشی و مواد مورد استفاده در حوزه دینی بد نیستند و حتی نمی توان آنها را رد کرد، زیرا حوزه دینی مهمترین موسسات آموزشی برای تربیت انسان ها با توجه به ماهیت آنها است. با این حال، بهتر است که جامعه حوزوی دینی مطالب بیشتری در مورد سایر مواد عمومی دریافت کند. این مدرسه تنها مدرسه متعلق به نهضت العلماء در اندونزی بود. از این مدرسه، مدارس مختلف دیگری پدید آمد. با درک اینکه آموزش نه تنها برای مردان بلکه برای زنان نیز ضروری است، بنابراین در سال ۱۹۲۴ میلادی او شروع به پیشگامی کلاس های دخترانه کرد. با این حال، بسیاری از علماء با تمایل به شروع کلاس برای دختران مخالف بودند. زیرا، در آن زمان این امر غیر معمول بود که دختران در مدارس رسمی آموزش ببینند. و نیز بعضی ها گفتند، "دختران در آشپزخانه هستند، چرا آنها را به مدرسه می فرستیم)". در پاسخ به این پاسخ های مختلف، کیایی نهروی مایوس نشد و همچنان صبور بود. وی در خوابی دید که شخصی به دیدار او رفته است و به او این دعا را آموخت: "اللهم انا نسالک العفو و العافیۀ و المعافۀ الدائمۀ فی الدین والدنی و الآخرۀ. اللهم احسن عاقبتنا فی الامور کلها و اجرنا من خشی الدنیا و عذاب الآخرۀ و فتنهما و بلیتهما، انک علی کل شیئ قدیر."
سپس پیش کیایی حاجی عبدالوهاب حسب الله (دومین رئیس شورای سازمان نهضت العلماء) رفت و این دعا را خواند. به او گفت که انشاء الله، نیت شما موفق خواهد شد. پس از آن، ایده تأسیس مدرسه دینی (حوزه دینی) برای دختران در همه جا گسترش یافت. و بسیاری از دختران به عنوان طلبه به آن حوزه ها فرستاده شدند.
همزمان با تأسیس نهضت العلماء در سال ۱۹۲۶، جایی که کیایی نهروی یکی از مؤسسان آن بود، مدرسه مسلمین نهضت الوطن به مدرسه مسلمین نهضت العلماء تبدیل شد. به همین ترتیب، مدرسه دخترانه به مدرسه مسلمات نهضت العلما تغییر یافت.
کیایی حاجی عبدالوحید هاشم (متولد شهر جومبانگ، جاوه شرقی، ۱ ژوئن ۱۹۱۴ – متوفای چیماهی، جاوه غربی، ۱۹ آوریل ۱۹۵۳ در سن ۳۸ سالگی) قهرمان ملی و وزیر در اولین کابینه اندونزی بود. او پدر عبدالرحمن وحید، چهارمین رئیس جمهور اندونزی و فرزند محمد هاشم اشعری، یکی از قهرمانان ملی اندونزی است. وی در سال ۱۹۵۱ در نوزدهمین کنگره نهضت العلماء در شهر پالمبانگ، سوماترای جنوبی به عنوان رئیس تنفیذی سازمان انتخاب شد. او در شهر جومبانگ به خاک سپرده شد.
در سال ۱۹۳۹، نهضت العلماء به عضویت مجلس اعلای اسلام اندونزی، فدراسیون احزاب و سازمانهای اسلامی در زمان اشغال هلند درآمد. در زمان اشغال ژاپن در ۲۴ اکتبر ۱۹۴۳، وی به عنوان رئیس حزب شورای مسلمانان اندونزی (Masyumi) جایگزین مجلس اعلای اسلام اندونزی شد. او به عنوان رهبر Masyumi، پیشگام تشکیل جبهه حزب الله بود که به مبارزه مسلمانان برای دستیابی به استقلال کمک کرد. وی علاوه بر مشارکت در جنبش های سیاسی، در سال ۱۹۴۴ آموزش عالی اسلامی را در جاکارتا تأسیس کرد.
وحید هاشم با اندیشه های بی شمار در مورد دین، دولت، آموزش، سیاست، جامعه، نهضت العلماء، و حوزه، به لایه ای از تاریخ اسلام و اندونزی تبدیل شده است که هیچ کس نمی تواند جایگزین آن شود (بی بدیل است).
وحید هاشم یکی از فرزندان ملتی است که نام خود را در تاریخ این کشور در روزهای اولیه استقلال جمهوری اندونزی ثبت کرد. وحید فعالیت اجتماعی خود را در سن نسبتاً جوانی آغاز کرد. پس از تحصیل دین در مدارس مختلف شبانه روزی اسلامی (حوزه) در جاوه شرقی و مکه، وحید در سن ۲۱ سالگی حرکت جدیدی و ابتکاری در دنیای آموزش آن زمان ایجاد کرد. وحید با روحیه پیشرفت کردن حوزه، الگوی تدریس حوزوی که بر آموزه های دینی متمرکز بود را با دروس عمومی ترکیب کرد. سیستم کلاسیک به یک سیستم آموزشی تغییر کرد. دانش آموزان یا طلاب علاوه بر دروس عربی، به زبان انگلیسی و هلندی نیز آموزش داده می شد. این مدرسه نظامیه بود.
اگرچه پدرش، حضرت الشیخ هاشم اشعری، بنیانگذار نهضت العلماء بود، اما وحید هاشم چندین سال طول کشید تا کارها را ملاحظه کند و سرانجام تصمیم به فعالیت در سازمان نهضت العلما گرفت. وحید در سن ۲۵ سالگی به مجلس اعلای اسلامی اندونزی پیوست. یک سال بعد وحید رئیس آن مجلس شد. روند فعالیت های سیاسی او به سرعت در حال افزایش بود، از جمله رئیس تنفیذی نهضت العلماء، عضو مرکز تحقیق برای کارهای مقدماتی برای استقلال اندونزی و کمیته آمادگی برای استقلال اندونزی، وزیر دین در سه کابینه. وحید سهم مهمی و زیادی در دین و ملت داشت.
اصل "اعتقاد به یگانگی خدای متعال" در پانچاسیلا به عنوان جایگزینی برای "تعهد به اجرای احکام اسلامی برای پیروان آن" را نمی توان از نقش وحید هاشم جدا کرد. وحید به عنوان یک شخصیت معتدل، محتوایی و فراگیر شناخته می شد. وحید هاشم در ۱۹ آوریل ۱۹۵۳ در یک تصادف رانندگی در شهر چیماهی، جاوه غربی جان باخت. باران شدید باعث لغزش ماشین به دلیل لغزندگی جاده ها شد.
همه فرزندان وحید هاشم به افرادی موفق تبدیل شدند که نقش مهمی در پیشرفت کشور داشتند. اولین فرزند وی عبدالرحمن وحید، چهارمین رئیس جمهور اندونزی بود، عایشه حمید بیضاوی و لیلی خدیجه وحید اعضای سابق مجلس بودند، صلاح الدین وحید نایب رئیس کمیسیون ملی حقوق بشر بود، عمر وحید پزشک بود و هاشم وحید نیز وارد سیاست شد.
کیایی حاجی محمد دهلان رئیس تنفیذی بود که در بیستمین کنگره نهضت العلماء در شهر سورابایا در سال ۱۹۵۴ انتخاب شد.
کیایی حاجی محمد دهلان (متولد شهر پاسوروان، جاوه شرقی، ۲ ژوئن ۱۹۰۹ – متوفای ۱ فوریه ۱۹۷۷ در سن ۶۷ سالگی)
او به همراه برادر بزرگتر خود در مجالس علمی شرکت کرد، همانطور که علمای قبلی در مجالس علمی اطراف حیاط مسجد الحرام در مکه شرکت می کردند. در آن شهر مقدس، او علوم مختلف دینی را مطالعه کرد و به طور کلی با دنیای خارج آشنا شد که بعداً به او کمک کرد تا کشور خود را بسازد، به ویژه هنگامی که در سازمان نهضت العلماء فعالیت می کرد.
ظهور دهلان در عرصه جنبش در سال ۱۹۳۰ آغاز شد. او شخصیتی بود که پیشگام شکل گیری نهضت العلماء شعبه بانگیل، پاسوروان بود و پنج سال بعد او به عنوان رئیس شعبه پاسوروان انتخاب شد.
در زمینه دولت، به وی مأموریت داده شد تا به عنوان وزیر دین در کابینه توسعه دولت سوهارتو (۱۹۶۷ تا ۱۹۷۱) خدمت کند. او همچنین کسی بود که در ۳۰ نوامبر ۱۹۶۷ رهبری گفتگوی بین ادیان را بر عهده داشت تا حوادث عدم تحمل بین ادیان اتفاق و تکرار نشود. وی که ریاست جلسه را بر عهده داشت، نکات اصلی طرح توافق را پیشنهاد کرد. نکته این بود که تبلیغات دینی با هدف افزایش تعداد پیروان هر دین انجام نشود، بلکه برای عمق بخشیدن به درک و اعمال ادیان مربوطه خود انجام شود. یکی از خدمات بزرگ او برای این ملت، به همراه پروفسور ابراهیم حسین برگزاری مسابقات ملی قرآن کریم (MTQ) را که برای اولین بار در اوجونگ پاندانگ، سولاوسی جنوبی برگزار شد، آغاز کرد. علاوه بر این، با چند شخصیت دیگر در ۲۳ ژانویه ۱۹۷۰ بنیاد احیای علوم الدین را تشکیل داد، پیشگام تأسیس آموزش عالی علوم القرآن (PTIQ)، دانشگاهی که به طور خاص هنر خواندن و حفظ قرآن و علوم قرآنی را آموزش می دهد، شد.
در زمینه علوم، دهلان در علم فقه برجسته به نظر می رسد و مجموعه کتابهایی دارد. این باعث می شود که دهلان در مشاهده اختلاف نظرهایی که در بین ائمه مذاهب وجود دارد، بسیار معتدل باشد. وی با نظر برخی از مکاتب فکری در تعیین یک حکم غریب نیست تا آنجا که این نظر کاملاً استدلالی تلقی شود.
عادت کیایی دهلان که از زمان زندگی در شهر پاسوروان تا زمان نقل مکان به جاکارتا هرگز رها نشده است، خواندن کتاب "دلائل خیرات" بعد از نماز فجر تا نماز ضحی یا بعد از نماز مغرب تا نماز عشاء است. در ۱ فوریه ۱۹۹۷، به رحمت خدا پیوست. جسد وی در گلزار شهدای کالیباتا، جاکارتا به عنوان نوعی قدردانی از دولت به دلیل خدماتش در مشارکت در ساخت ملت اندونزی، به خاک سپرده شد.
دکتر کیایی حاجی إدهام خالد (متولد کالیمانتان جنوبی، ۲۷ آگوست ۱۹۲۱ – متوفای جاکارتا، ۱۱ جولای ۲۰۱۰ در سن ۸۸ سالگی) شخصیت ملی، رهبر مذهبی و رئیس سازمان اسلامی نهضت العلما (NU) و همچنین اعلام کننده و رهبر حزب وحدت و توسعه (PPP) بود. حتی وی طولانی ترین رئیس تنفیذی نهضت العلماء در تاریخ این سازمان از سال ۱۹۵۶ تا ۱۹۸۴ بود.
او یکی از تأثیرگذارترین سیاستمداران اندونزی در زمان خود بود. وی علاوه بر اینکه به عنوان معاون نخست وزیر اندونزی خدمت کرده بود، همچنین رئیس مجلس نمایندگان و مجلس خلق اندونزی بود. رئیس جمهور سوهرتو حتی به او اعتماد کرد که سمت وزیر رفاه مردم، وزیر موقت امور اجتماعی و رئیس شورای عالی مشورتی را به عهده گیرد.
در ۱۹ دسامبر ۲۰۱۶، دولت جمهوری اندونزی، به خاطر خدماتش، او را در اسکناس ۵ هزار روپیه جدید، جاودانه کرد. دکتر کیایی حاجی إدهام خالد (متولد کالیمانتان جنوبی، ۲۷ آگوست ۱۹۲۱ – متوفای جاکارتا، ۱۱ جولای ۲۰۱۰ در سن ۸۸ سالگی) شخصیت ملی، رهبر مذهبی و رئیس سازمان اسلامی نهضت العلما (NU) و همچنین اعلام کننده و رهبر حزب وحدت و توسعه (PPP) بود. حتی وی طولانی ترین رئیس تنفیذی نهضت العلماء در تاریخ این سازمان از سال ۱۹۵۶ تا ۱۹۸۴ بود.
او یکی از تأثیرگذارترین سیاستمداران اندونزی در زمان خود بود. وی علاوه بر اینکه به عنوان معاون نخست وزیر اندونزی خدمت کرده بود، همچنین رئیس مجلس نمایندگان و مجلس خلق اندونزی بود. رئیس جمهور سوهرتو حتی به او اعتماد کرد که سمت وزیر رفاه مردم، وزیر موقت امور اجتماعی و رئیس شورای عالی مشورتی را به عهده گیرد.
در ۱۹ دسامبر ۲۰۱۶، دولت جمهوری اندونزی، به خاطر خدماتش، او را در اسکناس ۵ هزار روپیه جدید، جاودانه کرد.
گفته می شود که خانواده او از اشراف بودند. آموزه های اسلام و تربیت سخت پدر به او آموخت که ارجمندترین شخص در خون او نیست، بلکه در اعمال، خدمات و فداکاری اوست. ادهام از دوران کودکی بسیار باهوش و شجاع شناخته شد. استعداد گفتاری یا سخنرانی از کلاس ابتدایی ظاهر شد. این مهارت سخنرانی بعداً به عنوان اصلی ترین دارایی ادهام در حرفه او در زمینه سیاست تبدیل شد.
ادهام در دوران متوسطه در حال رشد و علاقه به دانش بود. فرصتهای زیادی برای مطالعه زبان های عربی، انگلیسی و علوم عمومی داشت. سپس تحصیلات خود را در حوزه گونتور، جاوه شرقی ادامه داد. او زبان های ژاپنی، آلمانی و فرانسوی را آنجا آموخت. وی پس از فارغ التحصیلی از گونتور در سال ۱۹۴۳ میلادی، تحصیلات خود را در جاکارتا ادامه داد. در پایتخت، تسلط وی به زبان ژاپنی آنها را تحت تأثیر قرار داد. ژاپنی ها همچنین اغلب از او می خواستند در جلسات متعدد با علما مترجم باشد. در جریان این جلسات بود که ادهام با چهره های اصلی سازمان نهضت العلماء آشنا شد.
وقتی ژاپن در جنگ شکست خورد و متفقین وارد اندونزی شدند، ادهام خالد به جنبش های مبارزه پیوست. قبل از استقلال، او در کمیته استقلال منطقه ای اندونزی فعالیت داشت. پس از جنگ استقلال، ادهام به عنوان نماینده پارلمان موقت اندونزی به نمایندگی از کالیمانتان منصوب شد.
ادهام در سال ۱۹۵۲ به عنوان رئیس معارف، شاخه سازمان در زمینه آموزش و پرورش منصوب شد. در طول ۱۹۵۲ تا ۱۹۵۵، در شورای مشورتی سیاسی سازمان نیز حضور داشت و اغلب عبدالوهاب حسب الله، رئیس شواری سازمان از همه شعبه های آن در مجمع الجزایر اندونزی بازدید کرد.
وی در بیست و یکمین کنگره نهضت العلماء در شهر مِدان به عنوان رئیس تنفیذی سازمان انتخاب شد. وی در آن هنگام ۳۴ ساله بود.
در زمینه آموزش، ادهام دانشگاه نهضت العلماء (UNNU)، دانشگاه اسلامی نوسانتارا کنونی را در ۳۰ نوامبر ۱۹۵۰ با چند تن از علما تاسیس کرد.
کیایی حاجی ادهام خالد یکی از چهره هایی است که توسط رئیس جمهور سوسیلو بامبانگ یودویونو در کاخ ریاست جمهوری عنوان قهرمان ملی اهدا شد.
او به عنوان رئیس نهضت العلماء که مدت زیادی خدمت کرد، توانست نگرانی و توقعات شهروندان این سازمان را برآورد. وی علاوه بر دین و دولت، در دنیای آموزشی نیز فعال بود و دو بنیاد تعلیم و تربیت دینی اسلامی دارالمعارف در جاکارتای جنوبی و دارالقرآن در بوگور که آخرین محل استراحت او نیز شد، تاسیس کرد. تعهد او در زمینه آموزش و پرورش را با افتتاح یک بنیاد آموزشی غیرانتفاعی برای افرادی است که ناتوان هستند، نشان داد.
کیایی حاجی عبدالرحمن وحید یا معروف به "گوس دور" (متولد شهر جومبانگ، جاوه شرقی، ۷ سپتامبر ۱۹۴۰ میلادی – متوفای جاکارتا، ۳۰ دسامبر ۲۰۰۹ میلادی در سن ۶۹ سالگی) یک رهبر مسلمان اندونزی و رهبر سیاسی بود که چهارمین رئیس جمهور اندونزی از ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۱ شد.
او با نام عبدالرحمن "الدخیل" به معنی "فاتح" متولد شد. از آنجا که کلمه "الدخیل" چندان شناخته شده نبود، نام "وحید" جایگزین آن شد که بعداً به نام گوس دور معروف شد. گوس (Gus) به یک فرزند کیایی می گوید که در حوزه ها رایج است. گوس در یک خانواده نسبتاً محترم متولد شد. پدربزرگ از طرف پدرش، هاشم اشعری بنیانگذار نهضت العلماء (NU) است. پدربزرگ مادری اش، بیسری شنسوری، اولین معلم حوزه بخش خواهران بود. پدرش وحید هاشم در جنبش ناسیونالیستی شرکت داشت و در سال ۱۹۴۹ وزیر دین شد.
گوس دور علناً اعلام کرده بود که از نوادگان چینی اهل تان کیم هان است که با تان آ لوک ازدواج کرد که برادر رادن فتّاح (تان اینگ هوا) بنیانگذار سلطنت دماک بود.
در سال ۱۹۴۴ عبدالرحمن وحید از زادگاه خود جومبانگ به جاکارتا نقل مکان کرد، زیرا در آن زمان پدرش به عنوان اولین رئیس حزب شورای مسلمانان اندونزی (Masyumi) انتخاب شد. پس از اعلام استقلال اندونزی در ۱۷ آگوست ۱۹۴۵، گوس دور به جومبانگ بازگشت و در طول جنگ برای دفاع از حاکمیت اندونزی در برابر هلندی ها در آنجا ماند. وی در پایان جنگ در سال ۱۹۴۹ به جاکارتا بازگشت، زیرا پدرش به عنوان وزیر دین منصوب شد.
در سال ۱۹۶۳، وی برای ادامه تحصیل در دانشگاه الازهر قاهره، مصر، از وزارت دین بورس تحصیلی گرفت. در سال ۱۹۶۴ گوس دور واقعاً از زندگی خود در مصر لذت برد. او از تماشای فیلم های اروپایی و آمریکایی لذت و همچنین از تماشای فوتبال لذت می برد. گوس دور همچنین با انجمن دانشجویان اندونزی همکاری داشت و روزنامه نگار مجله این انجمن شد. او سرانجام موفق شد در پایان سال از کلاس تقویتی خود فارغ التحصیل شود.
در سال ۱۹۶۵ شروع به مطالعه اسلام و زبان عربی کرد.
در سال ۱۹۷۰ تحصیلات خود را در دانشگاه بغداد به پایان رساند. پس از آن، گوس دور برای ادامه تحصیل به هلند رفت. سرانجام او قبل از بازگشت به اندونزی در سال ۱۹۷۱ به آلمان و فرانسه رفت.
او کار خود را به عنوان روزنامه نگار در مجله Tempo و روزنامه Kompas ادامه داد. از نوشته های او استقبال خوبی شد. او به عنوان یک کارشناس اجتماعی شهرت یافت. با این کار او دعوتهای زیادی برای برگزاری سمینارها دریافت کرد. با وجود اینکه در شغلش نسبتاً موفق شد، اما همچنان زندگی برای او مشکل بود، زیرا تنها یک منبع درآمد داشت. او همچنین دوباره در شغلی متفاوت کار کرد تا با فروش آجیل و غیره درآمد بیشتری کسب کند.
وی در سال ۱۹۷۴ تا ۱۹۸۰ به عنوان دبیر عام حوزه تِبو ایرِنگ؛ در سال ۱۹۸۰ تا سال ۱۹۸۴ به عنوان کاتب عام سازمان نهضت العلماء؛ در سال ۱۹۸۴ به عنوان رئیس تنفیذی سازمان؛ در ۱۹۸۷ به عنوان رئیس مجلس علمای اندونزی خدمت کرد. در سال ۱۹۸۹ نیز عضو مجلس مشورتی خلق جمهوری اندونزی شد و سرانجام در سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۱ به عنوان رئیس جمهور اندونزی خدمت کرد.
گوس دور به عنوان رئیس جمهور اندونزی، رویکردهای متفاوتی در پرداختن به یک مشکل ملی داشت. او با جنبش آچه آزاد (GAM) رویکرد دلسوزانه تری داشت، از قوم چینی محافظت کرد، از خانواده های قربانی حزب کمونیست اندونزی (کشته و شکنجه شده) عذرخواهی کرد و غیره. علاوه بر این، گوس دور همچنین اغلب اظهارات جنجالی داشت، یکی از آنها این بود که گفت اعضای مجلس مانند بچه های مهد کودک هستند.
گوس دور فقط حدود ۲۰ ماه رئیس جمهور اندونزی بود. دشمنان سیاسی او از پرونده های Bulloggate و Bruneigate استفاده کردند تا ریاست او را متزلزل کنند. ناگفته نماند که روابط ناهماهنگ با ارتش ملی اندونزی، حزب گولکار و دیگر نخبگان سیاسی وجود داشت.
گوس دور خود حکم هایی صادر کرده بود که شامل موارد زیر شد:
۱) انحلال مجلس نمایندگان و مجلس خلق اندونزی
۲) بازگرداندن حاکمیت به مردم با سرعت بخشیدن به انتخابات در مدت یک سال و
۳) مسدود کردن حزب گولکار به عنوان نوعی مقاومت در برابر جلسه ویژه مجلس.
با این حال، این حکم ها مورد حمایت قرار نگرفت و در ۲۳ جولای ۲۰۰۱، مجلس رسماً گوس دور را برکنار کرد و مگاواتی سوکارنوپوتری را جایگزین وی کرد.
گوس دور پس از پایان خدمت به عنوان رئیس جمهور، برای ادامه کار و مبارزه متوقف نشد. در سال ۲۰۰۲ وی مشاور "همبستگی قربانیان نقض حقوق بشر" بود. و در سال ۲۰۰۳، به عنوان مشاور جنبش آشتی اخلاقی ملی خدمت کرد.
گوس دور در سال ۲۰۰۴، دوباره سعی کرد رئیس جمهور اندونزی شود. با این حال، این خواسته به جایی نرسید، زیرا او در معاینه سلامت توسط کمیسیون عمومی انتخابات رد نشد.
در سال ۲۰۰۹ گوس دور از چندین بیماری رنج می برد. حتی از زمانی که به عنوان رئیس جمهور خدمت می کرد، از اختلال بینایی رنج می برد به طوری که نامه ها و کتابها اغلب خوانده می شوند یا هنگام نوشتن اغلب نیز نوشته می شوند. او دچار سکته مغزی، دیابت و مشکلات کلیوی شد. سرانجام، گوس دور روز چهارشنبه، ۳۰ دسامبر ۲۰۰۹، در بیمارستان در جاکارتا در ساعت ۱۸.۴۵ به وقت محلی درگذشت.
کیایی حاجی احمد هاشم موزادی (متولد توبان، جاوه شرقی، ۸ آگوست ۱۹۴۳ – متوفای مالانگ، جاوه شرقی، ۱۶ مارس ۲۰۱۷ در سن ۷۳ سالگی) شخصیت اسلامی اندونزی و رئیس سابق نهضت العلماء از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۱۰ است که به عنوان عضو شورای مشورتی ریاست جمهوری از ۱۹ ژانویه ۲۰۱۵ تا ۱۶ مارس ۲۰۱۷ نیز خدمت کرده است . او همچنین سرپرست حوزه علمیه الحِکم در شهر مالانگ، جاوه شرقی بود. وی در ۱۹۵۶ تا ۱۹۶۲ میلادی در حوزه مدرن دارالسلام گونتور تحصیل کرده بود. موزادی تحصیلات عالی خود را در دانشگاه اسلامی دولتی مالانگ، جاوه شرقی در سال ۱۹۶۹ به پایان رساند. کار سازمانی او هنگامی مشهور شد که در سال ۱۹۹۲ او به عنوان رئیس منطقه ای نهضت العلماء جاوه شرقی انتخاب شد که پس از آن در سال ۱۹۹۹ رئیس تنفیذی آن سازمان شد.
وی در سال ۱۹۸۶ یکی از اعضای مجلس نمایندگان منطقه ای جاوه شرقی بود.
از موزادی در انتخابات ریاست جمهوری اندونزی در نوامبر ۲۰۰۳ به عنوان نامزد معاون رئیس جمهور با مگاواتی سوکرنوپوتری یاد می شد. او در ۶ مه ۲۰۰۴ به طور رسمی با مگاواتی نامزد شد. در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۴ اندونزی، مگاواتی و موزادی در دور اول ۲۶.۲ درصد آرا را به دست آوردند، اما در دور دوم به سوسیلو بامبانگ یودویونو و یوسف کالا باختند.
آثار:
بازسازی نهضت العلماء پس از عبدالرحمن وحید، جاکارتا ۱۹۹۹؛ نهضت العلماء در وسط مسائل ملت، جاکارتا ۱۹۹۹؛ درمان زخم های نهضت العلماء، جاکارتا ۲۰۰۲.
پروفسور دکتر کیایی حاجی سعید عقیل سراج (متولد شهر چیرِبون، ۳ جولای ۱۹۵۳ میلادی، ۶۸ سالگی) در یک خانواده و فضای دینداری قوی متولد شد. او همیشه می خواهد به تلاش و مبارزه برای اسلام در جنبه های مختلف بپردازد.
عقیل سراج از سوابق تحصیلی قوی مذهبی خود به عنوان سرمایه برای تبلیغ و ترویج اسلام و مبارزه برای اسلام در این عصر جدید، استفاده می کند.
نهضت العلماء یک سازمان اسلامی بزرگ در اندونزی است که نفوذ زیادی در جهان اسلام دارد و از سال ۲۰۱۰ تاکنون رهبری آن به دست سعید عقیل سراج است. انتخاب سراج نتیجه تلاش خود و حمایت حامیان وی در آن انتخابات بوده است.
نهضت العلماء سازمانی با پایه عضویت از روستایی ها است و ویژگی های سنتی منحصر به فرد دارد که با سایر سازمان ها متفاوت است. امتیاز اساسی این سازمان تأکید بر آموزش و مشارکت سیاسی مبتنی بر اصول اسلام است که با چشم انداز و دستور العمل خود سازگاری دارد.
سوابق
• کارشناس گروه کارشناسان زبان اندونزی در روزنامه "الندوه"، مکه
• استاد دانشگاه علوم قرآنی جاکارتا (۱۹۹۵-۱۹۹۷)
• استاد تحصیلات تکمیلی دانشگاه شریف هدایت الله جاکارتا
• معاون رئیس دانشگاه اسلامی شهر مالانگ، جاوه شرقی (۱۹۹۷ - ۱۹۹۹)
• مشاور در دانشکده دانشگاه سورابایا، جاوه شرقی (۱۹۹۸-۲۰۱۶)
• معاون رئیس گروه تهیه پیش نویس حزب سیاسی نهضت ملت (PKB)
• عضو مجلس از اعضای جناح نماینده نهضت العلماء (۱۹۹۹ – ۲۰۰۴)
• مشاور جامعه گردشگری اندونزی (۲۰۰۱ – ۲۰۱۶)
• مدیر حوزه علمیه الثقافه، جاکارتا
تحصیلات
• لیسانس دانشگاه شاه عبدالعزیز در رشته اصول الدین و تبلیغ (۱۹۸۲)
• فوق لیسانس ام القری در رشته ادیان تطبیقی (۱۹۸۷)
• دکترای دانشگاه ام القری در رشته عقاید (۱۹۹۴)
برخی از آثار منتشر شده
• تصوف به عنوان نقد اجتماعی: تقدیم اسلام به عنوان الهام بخش، نه آرزو
• اهل سنت و جماعت در گذر تاریخ
• اهل سنت و جماعت: یک نقد تاریخی
• برکت اسلام اندونزی: روش تبلیغ رحمۀً للعالمین
• اسلام الهام بخش فرهنگ های نوسانتارا (مجمع الجزایر اندونزی): به سوی جامعه متمدن
• اسلام عصبانی و اسلام صمیمی
نظر شما