معرفی نویسندگان معاصر گرجی
آکا مورچیلادزه
آکا مورچیلادزه Aka Morchiladze متولد ۱۹۶۶ در تفلیس ، مسلماً برجسته ترین و شناخته شده ترین نویسنده با استعداد داستان ادبی گرجستان معاصر است. وی در دانشگاه دولتی تفلیس در رشته تاریخ گرجستان تحصیل کرد و بعداً در این دنشگاه مشغول تدریس شد. او به عنوان روزنامه نگار ورزشی در یک روزنامه ورزشی کار کرده می کند. از سال ۱۹۹۸ ، انتشارات سولاکاوری بیست رمان و سه مجموعه داستان کوتاه آکا مورچیلادزه را منتشر کرده است. در سال ۲۰۰۵-۲۰۰۶ او نویسنده و مجری یکی از جالب ترین برنامه های تلویزیونی در زمینه ادبیات بود. چندین فیلم و نمایش تئاتر بر اساس آثار وی ساخته شده است. مورچیلادزه برنده جوایز مختلف ادبی در گرجستان شده است.
معرفی اثر نویسنده
رمان خدمتکار در تفلیس آکا مورچیلادزه ، هم در داستان سرایی و هم در ماجراهایی که روایت می کند ، رمانی پر بار است. نویسنده همزمان داستان دوستی بین دو مرد جوان را در شهر تفلیس به ما می گوید.این رمان شامل سیزده کتاب است که در آنها داستان های تفلیس ، لهستان ، سانتا اسپرانزا و لنینگراد بسیار روان در یک پیوستار ترکیب شده اند. در اینجا داستان های عاشقانه ای را خواهید خواند که به طرق کاملاً متفاوت و بسیار جالبی بیان شده اند: داستان ها با وارسکن پیتیاخش و ملکه شوشنک آغاز می شوند و با ماجراهای موگلا از خیابان پلخانوف و گل رز شیراز ، از لویکو بارنولی و پنج دختر شوروی پایان می یابند.
مورچیلادزه این داستان را به سبک معمول خودش تعریف می کند و رمان را به «زیرشاخه ها» تقسیم می کند. به اینها "درب" گفته می شود که خواننده باید "باز" کند. شخصیت های اصلی ، موگلا و لوویکو ، مردان جوان بیکاری سیگاری پرشور است که به نوعی موفق به گذراندن زندگی می شود. وقتی لویکو می میرد ، در حالت مستی برای مگلا ظاهر می شود.سرانجام وی مجبور می شود از شهر خارج شود زیرا شخصیت های ناپسند سعی می کنند ثروتی را که گویا پدربزرگش به جا گذاشته است از او بگیرند. او کلید خانه را به 'گل رز شیراز' می دهد. او و موگلا عاشق یکدیگر هستند اما جرات نمی کنند عشق خود را علنی کنند. نامه ها و یادداشت هایی که «گل رز شیراز» برای موگلا می فرستد یادآور کتاب کوتاه زویگ (نامه ای از یک زن ناشناس) است.
به نظر می رسد خود موگلا در دنیای گرگ و میش زندگی می کند. در فانتزی او اغلب توسط دوستانش و به ویژه توسط لویکو بازگو می شود ، که تقریباً در کل داستان برای او جستجو می شود.
سرانجام او به جرم متوسل می شود: آخرین "در" در مورد فروش کتابی از مجموعه پدربزرگش است که از آن ثروت کسب می کند. سپس تصمیم می گیرد به خانه برگردد. در خارج از خانه او لوویکو را می بیند که روی پله ها نشسته است ...
این رمان به طرز حرکتی منعکس کننده اوضاع دشوار اقتصادی در گرجستان و اوضاع سخت نسل جوانان است که شانس خود را در خارج از کشور امتحان می کنند اما با این کار آنچه را بدست می آورند از دست می دهند. در سال ۲۰۰۸ این رمان جایزه ادبی SABA بهترین رمان سال را دریافت کرد.
این کتاب دارای ۴۷۷ صفحه است و تاریخ انتشار: ۲۰۰۷ / موسسه انتشارات سولاکاوری می باشد.حقوق معنوی ترجمه و نشرر رمان های مورچیلادزه در چندین کشور از جمله آلمان؛ ایتالیا صربستان مکزیک بلغارستان ؛ مقدونیه مصر آلبانی ایالات متحده آمریکا سوئد سوئیس آذربایجان فروخته شده است.
ارلوم اخولدیانی
ارلوم اخولدیانی Erlom Akhvlediani (۲۰۱۲-۱۹۳۳) نویسنده و فیلمنامه نویس مشهور گرجی است. وی در سال ۱۹۵۷ از دانشکده تاریخ دانشگاه دولتی تفلیس فارغ التحصیل شد و دوره های آموزش عالی را در موسسه دولتی فیلمبرداری اتحادیه در مسکو گذراند. در طی سالهای ۱۹۶۲-۱۹۹۹ وی سناریوهای نوزده (۱۹)فیلم شناخته شده را نوشت و در چهار فیلم بازی کرد. وی از سال ۱۹۶۵ تا ۱۹۹۲ عضو کمیته سناریو استودیوی فیلم ژئورژان بود. اخولدیانی به عنوان نویسنده فیلم نامه های سینمایی سهم عمده ای در زندگی فکری گرجستان داشت. اما همراه با کارنامه موفقیت آمیز خود در زمینه نویسندگی ، سه رمان و داستان کوتاه متعددی را که به عنوان کلاسیک گرجیان شناخته می شوند ، در کارنامه خود ثبت کرد. ارلوم اخولدیانی چندین جایزه ادبی دریافت کرد ، جایزه ادبی SABA ۲۰۱۱ برای بهترین رمان در میان آنها است.
معرفی اثر نویسنده
رمان "پشه در شهر Mosquito in the City " این اثر در ۲۳۶ صفحه در سال ۲۰۱۰ از سوی موسسه انتشاراتی Siesta منتشر شده است این کتاب به زبان های انگلیسی ، آلمانی ، روسی ،ارمنی ، چکی ، مجاری و عربی ترجمه شده و در چندین کشور از جمله: در فرانسه؛ترکیه؛ ایالات متحده آمریکا ، آلمان و هلند منتشر شده است .
رمان "پشه در شهر یک دوره بزرگ با مشکلات عمیق و جدی وجودی خود ، با تلفیق تفاسیر و دیدگاه های مدرن و پسامدرن ، در مرزهای ژانر در نوع روایت جدید خود را در بر می گیرد. ارلوم اخولدیانی مطالب زیادی در موضوعات متنوع می نویسد ، ردپای باقی مانده از زمان فقط در کار بسیار واضح است: خیابان های مربوط به یک دوره گذشته ، واگن برقی ، سینما ، اتاق ...
او اغلب کاغذ سفید خالی را بر می دارد و به بازار می رود و در آنجا به همه چیزهای که می بیند فکر می کند و علائم نگارشی ، کلمات ، پاراگراف ها ، جمله ها را در موضوع مختلف یادداشت می کند و چارچوب موضوع را شکل می دهد.در طول روایت او به بسیاری از چیزها قانع نشده می پردازد ، او کاری ندارد که پنج یا شش نفر در اتاق حضور فیزیکی دارند یا خیر ، ولی او قادر به گفتگو با آنها در موضوعات مختلف و یادداشت آنها در چندین صفحه است. بیشتر از همه ، اشیاء راوی را جذب می کند: او در کتاب خود درباره تعداد زیادی از اشیاء که ظاهراً هیچ عملکردی ندارند، سخن به میان می آرود : اینها زیور آلات موجود در راویان یا اتاق شخصیت های داستان ایشان هستند. در واقع ، این اشیا به طور دوره ای در خواب دیده می شوند ، در حالیکه اشیاء مرده باقی می مانند ، اگرچه موجودات زنده با اجسام مرده مخلوط می شوند ، به عنوان مثال حشرات چنین موجودات زنده ، قهرمانان اصلی رمان هستند: پشه ای که از سرزمین های پست سرچشمه می گیرد و دارای چشمان آبی است.
قهرمان اصلی رمان نویسنده است. نویسنده ، درست مثل یک کودک ، کنار پنجره می نشیند (یا دراز کشیده روی مبل راحتی ، مانند شخصی که افسانه ها را می گوید) و با تعجب جهان را تماشا می کند. هر از گاهی او متوجه چیزهای مهمی می شود: کودکی یک انسان ، شعر در جهان ، ارگانیسم کوچک در جهان کلان ، کل جهان در یک ذره ، ابدیت در یک لحظه ، و این لذت از کشف ، بوسیله کتاب ، تا انتها ادامه دارد.
ارلوم اخولدیانی می خواهد از نظر اندازه کوچک شویم ، کوچکی خود را احساس کنیم ، تا بتوانیم بزرگ شویم. از آنجا که نیش ناچیز یک پشه می تواند جهان را تغییر دهد ، و آن را تبدیل به یک چرخش بنیادی کند ، آن را زیر و رو کند ، آن را بیدار کند ، آن را به حرکت درآورد ، شگفت انگیز کند و صدا کند. این پشه ، بسیار جاذب و ریز و در عین حال بسیار مهم ، پایداری یا تناقض جهانی ، تجسم واقعیت های فوق العاده منطقی و غیرقابل درک آن ، هنوز هم باید توسط نویسنده کشته شود. چرا؟ از آنجا که آلوده به ویروس عشق ، برخاسته از مردگان ، دگرگون شده و قدرت یافته یک چشم انداز جدید است ، او مجبور است به نوشتن کتاب جهان ادامه دهد.
این کتاب در ۲۳۶ صفحه در۲۰۱۰ از سوی انتشارات Siesta منتشر شده است .
لاورنتی اردازیانی
لاورنتی اردازیانی Lavrenti Ardaziani (۱۸۷۰-۱۸۱۵) در تفلیس متولد شد. در سال ۱۸۳۷ وی از دانشکده الهیات دانشگاه تفلیس فارغ التحصیل شد و از سال ۱۸۴۶ تحت مدیریت نایب السلطنه روسیه وارد خدمات کشوری شد . لاورنتی اردازیانی نویسنده و روزنامه نگار گرجی و یکی از پیشگامان نثر داستان نویسی گرجی بود وی یکی از بنیانگذاران رئالیسم انتقادی گرجستان است. گزارشات و مقالات انتقادی اردازیانی در آن زمان پدیده ای قابل توجه در روزنامه نگاری گرجستان بود. اردازیانی با ترجمه نثر شکسپیر آغاز به کار کرد و به سرعت خود یکی از عوامل اصلی مجله اصلی ادبیات گرجی Tsiskari شد. از همان آغاز اردازیانی توانایی درک عمیق وقایع زندگی (شعر او پول در تیسکاری ، ۱۸۵۹) را دوباره تقویت کرد و در رمان معروف خود سلیمان ایساکیچ مژقانواشویلی (تسیسکاری ، ۱۸۶۱) تصویری قانع کننده از زندگی اجتماعی قدیمی و اجتناب ناپذیری دوره بورژوازی در گرجستان ارائه کرد
معرفی اثر نویسنده
رمان SOLOMON ISAKICH MEJGHANUASHVILI
قهرمان اصلی داستان سلیمان،یک تاجر نماینده بورژوازی است. در این رمان اجتماعی ، خطوط واقع گرایانه طرح فوق العاده پویا توسعه می یابد. این اثر دوره ای را توصیف می کند که تفلیس مرکز تجارت ترانس- قفقاز بود و روس ها ، گرجی ها ، ارمنی ها ، تاتارها ، آلمانی ها ، فرانسوی ها ، لزگین ها و ملیت های دیگر تجارت می کردند و با بازار روسیه نیز آشنایی داشتند. حضور بازرگانان بورژوازی گرجستان یک واقعیت بود که به مرور کل زندگی اقتصادی و سیاسی مردم گرجستان را متحول کردند. سلیمان از درجه های پایین تر بود و در زمانی متولد شد که استقلال اقتصادی و سیاسی گرجستان به تاریخ واگذار شده بود و گرجستان زیرمجموعه فتح روسیه قرار داشت. ارتباط با روسیه استقرار طبقه بازرگان بورژوازی درگرجستان را تسریع کرد.پس از مرگ شوهرش ، مادر سلیمان ، گایان بیچاره ماند و یک اشراف زاده جوان ، لوارساب رایندیزه و مادرش، بیوه زن را بهمراه خانواده در روستای خود پناه داد. در شانزده سالگی سلیمان روستا را ترک کرد و راهی بازار تفلیس شد و در آنجا به خرید و فروش شهرت یافت و همچنین کالاهایی را برای تجارت ارائه می کرد . به زودی سلیمان متقاعد شد که حرفه بازرگان نیاز به انحراف و طفره رفتن دارد. با گذشت زمان بدهکاران وی نه تنها دهقانان بلکه شاهزادگان بودند. حتی لوارساب رایندیزه ، که خانواده اش را تربیت کرده بود ، بدهکار سلیمان بود. هنگامی که سلیمان عملاً یک میلیونر شد ، هدف خود را برای یک زندگی فرهنگی آغاز کرد. او می خواست همسر و فرزندانش یک زندگی فرهنگی و غنی داشته باشند ، اما معلوم شد که به عنوان نماینده یک بورژوای تازه تاسیس آمادگی لازم برای این کار را ندارد. در اثر الکساندر رین-دودزه ، پسر لوارساب رایندیزه ، به عنوان نماینده اشراف، با سلیمان مژگانواشویلی ، نماینده بورژوازی بازرگان تازه ظاهر شده ، در کنار هم قرار گرفته است. اما تصویر هنری رایندیزه ، در مقایسه با مژقانواشویلی ، بی روح است. ریندیزه از ازدواج با دختر سلیمان امتناع ورزیده است ، و در عوض با زنی از رده شخصی خود ازدواج کرده و به کشور بازگشت ، جایی که "برای بهبود کشاورزی" تلاش کند. این کتاب در ۱۶۴ صفحه در۲۰۱۰ از سوی انتشارات Palitral منتشر شده است .
زایرا آرسنیشویلی
زایرا آرسنیشویلی Zaira Arsenishvili (۱۹۳۳-۲۰۱۵) در تلاوی متولد شد. در سال ۱۹۵۴ وی از دانشکده فیزیولوژی دانشگاه دولتی تفلیس و در سال ۱۹۵۶ از کلاس ویولن کالج آموزش موسیقی دوم تفلیس فارغ التحصیل شد. وی از سال ۱۹۵۷ تا ۱۹۷۱ به عنوان معلم موسیقی کار کرد و در ارکستر تئاتر اپرا و باله تفلیس ایفای نقش کرد. از سال ۱۹۷۲ وی نویسنده درام فیلم در مجموعه نویسندگان استودیوی فیلم گرجی بود و از سال ۱۹۷۵ در دومین مجموعه خلاقیت به عنوان مجری فعالیت می کرد.او نویسنده فیلمنامه های فیلم های وقتی بادام شکوفا شد (۱۹۷۲)، نزاع در شهری از خوراکی ها (۱۹۷۵) ، چندین مصاحبه در مورد سوالات شخصی (۱۹۷۸) ، امروز یک شب بی خواب بود (۱۹۸۳) ، ضرب وشتم (۱۹۸۶) ) ، والس در مورد پچورا (۱۹۹۲) ، و همچنین فیلمنامه نسخه فیلم رمان ایلیا چاوچاوادزه ، آیا او انسان است ؟! (۱۹۷۹) یک مجموعه فیلم خوشبختی (۲۰۰۹) بر اساس داستان او ساخته شد.
زایرا آرسنیشویلی نویسنده چهار کتاب است و چندین جایزه و جوایز ادبی را در میان آنها برنده شده است: جایزه دولتی گرجستان ۱۹۹۸ ، جایزه شورای وزیران گرجستان ۱۹۸۴. هنر زایرا آرسنیشویلی این بود که از واقعیتی وحشتناک فراتر رفته و به بینشی بالاتر از روح و قلب انسان برسد. انبوهی از تصاویر و داستانها در دوره های مختلف زمانی از حالت عادی به ورطه روانشناختی داستایوفسکی می روند و سپس به نقطه آغاز خود بازمی گردند. در این فاصله ، روان انسان کاملاً و عمیق کاوش شده و رنج انسان به شکلی نفس گیر شرح داده شده است. زمینه رمان ورود بلشویک ها به گرجستان و سرکوبی که به دنبال آن وارد شده بود. در سال ۱۹۲۱ ، پس از تبعید دولت گرجستان به فرانسه ، ارتش سرخ به این کشور حمله کرد که استقلال خود را از دست داد ، در حالی که مردم با بدترین وضعیت در سال ۱۹۲۴ ، اوایل دهه ۱۹۳۰ و ۱۹۳۷ مورد آزار و اذیت قرار گرفتند. با قدرت جدید شوروی می توان به عنوان یک موضوع جداگانه رفتار کرد. اما در این رمان آنها فقط پس زمینه ای هستند که زمینه را آماده می کنند ، جایی که احساسات و یک داستان دلخراش ، با بینش عمیق تحلیل می شوند.
معرفی اثر نویسنده
رمان "تواریخ کاختیان"(KAKHETIAN CHRONICLES)
این رمان عمدتا حول داستان اوا ساخته شده است. او در شرایط دراماتیک با عشقش گیو آشنا شد. آنها ازدواج کردند اما ، متأسفانه ، گیو به طرز مرموزی کشته شد. قتل توسط اسپیریدون ، جوانی که عاشقانه عاشق اوا بود ، انجام شد. پس از آن ، اوا چندین بار سعی کرد خود کشی کند ، اما هر بار نجات یافت. با این وجود ، اسپیریدون ، که بیشتر مصمم به ازدواج با او بود ، پدرش را مجبور کرد که موافقت خود را برای ازدواج آنها اعلام کند. اما این پیروزی مطلوب در نهایت به فاجعه منجر شد زیرا اوا اجازه نمی داد به او نزدیک شود و از همسر بودن خود امتناع ورزید. اسپیریدون که تا عمق روح خود آزار دیده و تحقیر شده بود رابطه سرگرم کننده ای با زنان دیگر آغاز کرد. او یک پسری به نام گیگلا داشت. وقتی مادرش در هنگام زایمان درگذشت ، متاسفانه،هنگامی که گیگلا ۱۱ ساله بود ، اطلاعات زیادی در مورد تولد خود بدست آورد. پیوند اوا و جیگلا قطع شد. این وضعیت از نوع "یک نفرت از عشق" بیشتر روان او را رنجورتر کرد، وقتی که مارو ، زنی بی احساس و بدون گذشت همسر گیگلا شد. آنها با هم غریبه شدند. هرچه زمان می گذشت ، اوا بیشتر کینه و تلخی زندگی را تجربه می کرد . او تا آنجا پیش رفت که قتلی را مرتکب شد. سرانجام ، قبل از خودکشی او از راز حقیقت مرگ گیو مطلع شد.
این کتاب در ۵۳۴ صفحه در سال ۲۰۱۱ از سوی انتشارات Inovatsia منتشر شده است .
زازا بورچولادزه
زازا بورچولادزه Zaza Burchuladze در سال ۱۹۷۳ در تفلیس متولد شد ، نویسنده ، نمایشنامه نویس و مترجم معاصر است. وی از آکادمی دولتی هنرهای زیبا گرجستان فارغ التحصیل شد و از ۲۴ سالگی شروع به نوشتن کرد. در طی ده سال گذشته تعداد زیادی رمان را به چاپ رساند. وی با دریافت جایزه ادبیات Tsinandali و همچنین جایزه ادبی توسط دانشگاه دولتی ایلیا به وی اهدا شد.
معرفی اثر نویسنده
رمان" TOURIST’S BREAKFAST صبحانه توریست"
یک نویسنده به همراه همسر و فرزندش به آلمان گریخته است. گذرنامه او تنها دارایی ، قصه گو - تنها وسیله شناسایی اوست. نویسنده می نویسد: "در دنیای امروز" همه به جایی می روند. برخی به این دلیل که می توانند ، برخی دیگر به دلیل مجبور بودن. صبحانه توریست در مورد هر دو گروه است: پناهندگان و گردشگران. ترکیبی از نثر زندگینامه ای و رئالیسم مستند ، بورچولادزه خواننده را از طریق نسخه خود از برلین ، یک فضای کلاستروفوبیک که خاطرات زندگی گذشته راوی در گرجستان و تاریخ شوروی و پس از شوروی سرزمین مادری خود را ، مرور می کند. گاهی اوقات چنین پدیده هایی را بررسی می کند ، به عنوان مثال ، مراسم تشییع جنازه و مراسم خاکسپاری گرجیان ، گاهی اوقات ماجراهای خود را برای ما تعریف می کنید ، و گاهی اوقات به طور تصادفی به ما پرتره های ساده ای از افراد واقعی می دهید. شخصیت های واقعی غیر گرجی ظاهر می شوند تا انجمن های خاصی را در اختیار نویسنده قرار دهند و سپس بلافاصله ناپدید می شوند. به عنوان مثال ، زازا بورچولادزه می نویسد که او با نویسنده روسی سوروکین قهوه نوشی داشته است. این او را به یاد یک شام معمولی زمان شوروی می اندازد و در چندین صفحه او شرح مفصلی را به ما می دهد ، یا او به یاد می آورد که چگونه برخی از عکاسان در نمایشگاه کتاب فرانکفورت از یوری یاندروخویچ نویسنده اوکراینی عکس گرفته و ناگهان بوی مادربزرگ ، روستای مادربزرگ را به مشام می رساند . به دنبال این بو ، او دوباره مادربزرگ کتو را صدا می زند ، تا اینکه عکاس فریاد می زند «دیگر کافی است!» این جلوه های مونتاژ باعث پویایی کتاب می شود. در کل ، درست مثل کتابی که پر از جزئیات است ، یک سری عکس و همچنین پر از شخصیت های متفاوت . زازا بورچولادزه ، اطراف ، اشیا، و مردم خود را گاهی با شوخ طبعی خوب ، گاهی با کنایه می کشد ، اما مهم این است که همیشه یک اثر غیر منتظره وجود دارد ، همیشه نیروهای استعاره احساس می شود. از یک طرف ، این کتاب تجربه شخصی و تأملات است ، اما در عین حال متنی را به ما ارائه می دهد که از نظر اجتماعی حاد است.با مشاهده افراد محلی عجیب و غریب و مبارزه با ارواح گذشته ، خواننده و راوی قدم به قدم و کلمه به کلمه در شهر حرکت می کنند و در نهایت ادعای قدرتمندی از تعلق و هویت را مطرح می کنند.
این کتاب در ۱۵۸صفحه در سال ۲۰۱۵ از سوی انتشارات Sulakauri منتشر شده است .
دیوید چیخلادزه
دیوید چیخلادزه David Chikhladze متولد ۱۹۶۲ در تفلیس ، شاعر و هنرمند تئاتر است. شعرها و آثار منتقدانه وی از سال ۱۹۸۱ در نشریات دوره ای منتشر می شود. وی همچنین ترجمه آثار بی شماری از شاعران و نظریه پردازان آمریکایی را انجام داده است. از اواسط دهه ۱۹۸۰ او در نمایشگاه های مختلف و پروژه های نمایشی در گرجستان و خارج از کشور شرکت کرده است. آثار او از سال ۱۹۸۹ در مجلات خارجی منتشر شده است. در سال ۱۹۸۹ وی اولین گالری مستقل تفلیس را با نام گالری هنری جایگزین (Alternative Art Gallery) تاسیس کرد ، که در آن سال یک نظرسنجی گسترده در مورد آن منتشر شد (Kim Levin، Connoisseur، ۱۹۸۹).
از سال ۱۹۹۴ او کارگردانی Margo Korableva Tbilisi را اجرا کرد. از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۴ با تئاتر نیویورک Repetti Chocolate Facterry همکاری کرد. در سال ۲۰۰۲ در جشنواره اتاق نشیمن آمریکایی در نیویورک شرکت کرد. تولیدات وی به عنوان فیلمبردار عبارتند از: ممیزی ، Drowning Man و Fundamental ، و آنها واکنش خوبی از مطبوعات تئاتر نیویورک برانگیختند. در سال ۲۰۰۶ ، در دانشگاه سیتی نیویورک ، او به انگلیسی و به روسی روشی را برای فرهنگ لغت الکترونیکی نوشتن شعرهای فرایندی به صحنه برد: سپس از این روش برای ایجاد دو شعر جدید: مقبره و ارگاسم استفاده کرد.
معرفی اثر نویسنده
رمان " زنانه / زنانهFEMININE/FEMININE
رمان زنانه / زنانه ، نوعی ادامه الاغ طلایی نویسنده رومی است. این داستان برای ما مردی را روایت می کند که برای پیدا کردن یک الهه به راه می افتد و زمان زیادی را در آن جستجو می گذراند. از این گذشته ، الهه مدت ها منتظر بوده است و به همین دلیل است که الاغ طلایی زندگی می کند. از طرف دیگر ، رمان تا حدی مستند است: نمونه اولیه به دنبال خود و هویت واقعی خود می رود. پس از ماجراهای کالیدوسکوپی ، جستجو به پایان می رسد و کتاب با یک شعر رسمی به الهه اختصاص داده شده ، پایان می یابد. به وضوح می توان دریافت که نویسنده آن را در دوره های مختلف نوشته است .زنانه / فمینیست ساختاری نسبتاً التقاطی دارد: این مجموعه از قطعاتی از یک رمان ، از بررسی های نوشته شده توسط کارلو کاچاراوا در مورد این قطعات ، از مصاحبه های نویسنده با روزنامه نگار نانا آکوبیدزه ، از مباحث نظری درباره تئاتر تشکیل شده است گفتگوهای افلاطون را به شدت به ما یادآوری می کند. شخصیت های مسکو ، برلین ، تفلیس یا نیویورک شخصیت های واقعی هستند ، اما این مجموعه ای از خاطرات یا برداشت های مسافر نیست. نویسنده موفق می شود از مرز بین اثر هنری و مستند عبور کند به گونه ای که هرگز سر بر نمی دارد ، او موفق می شود ما را به شخصیتی که دیوید چیخلادزه است علاقه مند کند. او موفق به ساختن طرح (که هر رمانی به آن نیاز دارد) ، آمیختن آن با شوخ طبعی با دقت اندازه گیری شده ، و با تاکید بر وحشی و قهرمانی و پایداری قهرمان ، عباراتی را انتخاب می کند که ما را متحیر نگه دارد. اما ، طبیعتاً ، این رمان در مورد جستجوی عنصر زن ابدی است. همچنین لازم به ذکر است که این رمان توسط شاعر ، هنرمند و منتقد هنری ، دوست بسیار نزدیک دیوید چیخلادزه ، کارلو کاچاراوا ، تصویرگری گرافیکی ارائه شده است. این کتاب در ۱۴۸صفحه در سال ۲۰۰۷ از سوی انتشارات Siestaمنتشر شده است .
اوتار چیلادزه
اوتار چیلادزه Otar Chiladze (۱۹۳۳-۲۰۰۹) نویسنده گرجی است که در احیای نثر گرجی در دوران پسااستالین نقش برجسته ای داشت. رمان های وی به طور مشخص اسطوره های سومری و هلنی را با مخلوقات یک آموزگار مدرن گرجی گره می زند. اوتار چیلادزه در سیگناغی ، شهری کوچک در کاختی ، شرقی ترین استان گرجستان به دنیا آمد. وی در سال ۱۹۵۶ از دانشگاه دولتی تفلیس در رشته روزنامه نگاری فارغ التحصیل شد. آثار او ، در درجه اول شعر ، اولین بار در دهه ۱۹۵۰ ظاهر شد. در همان زمان ، چیلادزه به روزنامه نگاری ادبی مشغول شد و در مجله های پیشگام روشنایی در تفلیس کار می کرد. او محبوبیت خود را با مجموعه رمان های طولانی خود ، مانند مردی که از جاده می رفت ، همه کسانی که مرا پیدا می کنند ، آلووم و دیگران ، به دست آورد. اوتار چیلادزه که در زمان حیات خود به یک نویسنده کلاسیک گرجی تبدیل شد ، بالاترین جوایز دولتی گرجستان را دریافت کرد و در سال ۱۹۹۸ به همراه پنج نویسنده دیگر نامزد جایزه نوبل شد. اوتار چیلادزه جایزه ادبی SABA ۲۰۰۳ را در رده بهترین رمان برای سبد ، جایزه دولتی ایلیا چاوچاوادزه ۱۹۹۷ برای کارهای هنری ، جایزه دولتی گرجستان ۱۹۹۳ برای کمک به ادبیات ژورژین و جایزه دولتی شواتا روتاولی ۱۹۸۳ برای تئاتر آهن دریافت کرد.
معرفی اثر نویسنده
رمان "یک مرد داشت از جاده پایین می آمد A MAN WAS GOING DOWN THE ROAD
این رمان با افسانه یونانی جیسون و پشم گوسفند طلایی و عواقب پادشاهی مبهم کلخیس پس از آمدن جیسون یونانی و ربودن مدئه آغاز می شود. اما همچنین تمثیلی از خیانت و ویرانی است که پس از الحاق گرجستان به شوروی و روسیه بوجود آمد، و همچنین تفسیر چیلادزه از زندگی به عنوان نسخه ای از داستان باستان آناتولی گیل گیمش، و مطالعه زندگی داخلی و سیاسی گرجی ها ، که در آن زنان و کودکان هزینه مأموریت ها ، وسوسه ها و تردیدهای قهرمان را می پردازند. در کار چیلادز ، خواندن اسطوره از دیدگاه کلشیس ضروری است ، نه به دلایل شبه وطن پرستی بلکه به دلیل اینکه پاسخ دادن به تمام سوالات باقی مانده مهم است.خواننده نیاز دارد اسطوره را توضیح دهد ، و اوتار چیلادزه این مأموریت را جدی می گیرد تا افسانه آرگونوت ها را توضیح دهد و نویسنده آن را با موفقیت انجام می دهد. او علاقه مند به توصیف افسانه کلیشه ای است.نویسنده نشان می دهد که پادشاهی را نمی توان مستقیماً به چالش کشید،مگر با یک برنامه ریزی صحیح طراحی شده ، که در آن زمان هوشمندانه برای غلبه بر ائیتس انتخاب شده باشد. به محض روشن شدن اینکه چه کسی می تواند ائیتس را به چالش بکشد ، همه چیز شروع به حل شدن می کند. روشن می شود که برج حمل پری ندارد ، این فقط یک برج رایج است. واضح است که مأموریت فریکسوس رسیدن به کلشیس است اما او حداقل تا پایان مأموریت چیزی نمی داند ، اما معلوم می شود که او یک مجری خوب است. واضح است که هیچ بلوطی برای پشم گوسفند وجود ندارد و همچنین آن اژدهایانی که برای محافظت از پشم گوسفند طلایی ، اطراف آن هوشیار هستند. فقط سیاست وجود دارد ، تمایل زیادی برای تسلط در کشور وجود دارد ، بازیکنان خوبی وجود دارد و بازیگران قدرتمندی وجود دارد ، که فریب خورده بودند زیرا نمی توان به اقدامات لازم اعتماد کرد یا ممکن است آنها نخواهند آن را باور کنند.طبق گفته صاحب نظران ، این رمان به عنوان مجموعه ای از جریان های روشنفکری از شخصیت های مختلف ، و ده مقاله است ، این یک دیدگاه چند بعدی از گرجستان مدرن با تمام مشکلات ، هزارتوی و خلاصه های آن ارائه می دهد ... "این یک رمان تلخ و صادقانه است که مربوط به همه کشورهای پس از شوروی است که به دنبال یک هویت جدید هستند.
این کتاب در ۵۹۰صفحه در سال ۲۰۱۰ از سوی انتشارات Areteمنتشر شده است .
گورام دوچاناشویلی
گورام دوچاناشویلی Guram Dochanashvili در سال ۱۹۳۹ در تفلیس متولد شد ، یک نثر نویس گرجی ، یک مورخ حرفه ای است که از دهه ۱۹۷۰ آثار ادبی وی محبوب بوده است. وی در کاوش های باستان شناسی شرکت فعال داشت و در ارکستر دانشگاه نواخت. از سال ۱۹۶۲ تا ۱۹۷۵ ، گورام دوچاناشویلی در بخش باستان شناسی در موسسه باستان شناسی و مردم نگاری جاواخیشویلی کار کرد. وی رئیس بخش نثر مجله Mnatobi بود و ریاست بخش نثر آکادمی علوم را بر عهده داشت. از سال ۱۹۸۵ وی ویراستار اصلی استودیوی فیلم گرجی بود. امروز ، گرام دوچاناشویلی یکی از محبوب ترین نویسندگان در گرجستان است و داستان های کوتاه و داستان های جدید او به کلاسیک گرجی مدرن تبدیل شده است.
معرفی اثر نویسنده
WATER (PO) LOO OR RESTORATIVE WORK رمان
یک داستان خارق العاده و اثری تمثیلی جادویی در مورد تحول معنوی فوق العاده بسامه است. داستان توسط نویسنده روایت می شود ، این اقدام دردر قرن نوزدهم اتفاق می افتد. بسامه پسری یتیم است که زندگی خود را به عنوان یک چوپان تأمین می کند. روزی کالسکه ای جلوی او غلت می خورد و پیرمردی بیرون می آید و بسامه را به شهر می برد و پیشنهاد می دهد فلوت بنوازد. در شهر او رامونا را می شناسد ، که در نگاه اول عاشق او می شود. نوازندگی فلوت توسط بسامه توسط استاد بزرگوار کریستوبالدو دو روخاس آموزش داده می شود. کارتوزو در مدرسه معلم تاریخ علاقه زیادی به ناپو-لئون بناپارت دارد و از دانش آموزانش نیز می خواهد احساس الهام کنند. وقتی از وی سوال شد که چه کسی بزرگترین فرد جهان است ، "بتهوون" پاسخ می دهد ، و کارتوزو عصبانی می شود و با بسامه درگیر می شود و با شکایت از شهردار می گوید که باید نوازندگان مسموم شوند تا در آینده نام آنها سایه نیفتد شخصیت های بزرگ سیاسی در همین حال ، زمان می گذرد. بسامه دوستی با رامونا آغاز می کند و قصد دارد وقتی بزرگ شد ، با او ازدواج کند. اما کارتوسو کارهای ترمیمی (بازی در تیم واترپلو) را به او می سپارد تا به او نوعی حس را بیاموزد. مربی تیم ، ریچاچی سختگیر و عجیب و غریب ، مردمک خود را با خصومت بی رحمانه نسبت به حریفان خود القا می کند و از مجازات بدنی اجتناب نمی کند. در اینجا نیز بسامه خود را متمایز می کند و به تیم اصلی می پیوندد. در یک مجموعه از مسابقات او بر بازی مسلط است. پس از آن او تغییر می کند و به یک بازیکن واترپلو توپ با افتخار تبدیل می شود ، موسیقی را فراموش می کند و شروع به هدر دادن چشم بر روی زنان شل می کند. یک روز رامونا ، که حالا یک زن جوان بزرگ شده است ، با او ملاقات می کند. بسامه سعی می کند او را تجاوز کند ، اما پیرمردی که او را به شهر آورد دخالت می کند. پیرمرد بسامه را سرزنش می کند و زمانی را یادآوری می کند که بسامه به اندازه "عیسی" فقیر بود. پس از آن او بسامه را به یک گاوداری قدیمی می برد و او را به یاد اوقات قدیمی می اندازد ، که معلوم می شود راهی برای بسامه برای یافتن نجات روح او است.
این کتاب در ۱۳۹صفحه در سال ۲۰۰۲ از سوی انتشارات Saniمنتشر شده است .
کنستانتین گامساخوردیا
کنستانتین گامساخوردیا Konstantine Gamsakhurdia (۱۹۷۳-۱۸۹۳) متولد خانواده ای اصیل در آباشا ، نویسنده و شخصیت عمومی گرجی بود. او بیشتر سال های جنگ جهانی اول را در آلمان ، فرانسه و سوئیس گذراند و در سال ۱۹۱۸ دکترای خود را در دانشگاه برلین گذراند. هنگامی که در آلمان بود ، به طور منظم برای مطبوعات آلمان در مورد گرجستان و قفقاز مقاله نوشت و در سازماندهی کمیته آزادی گرجستان نقش داشت . پس از اعلام استقلال در سال ۱۹۱۸ ، او وابسته سفارت گرجستان در برلین شد ، مسئول بازگرداندن زندانیان جنگ جهانی اول گرجیان و ادامه تحصیل دانشجویان گرجیان در دانشگاه های آلمان بود. او با خصومت از حکومت شوروی ، یکی از معدود نویسندگان برجسته گرجی بود که از سرکوب های دوران استالین ، از جمله تبعید و چندین دستگیری ، جان سالم به در برد. آثار وی به دلیل نمایش شخصیت آنها از بینش روان شناختی عالی مورد توجه قرار گرفته اند. ویژگی مهم دیگر نوشته های گامساخوردیا ، ظرافت جدیدی است که او در داستان نویسی گرجستان تزریق کرد ، با تقلید از یک زبان باستانی برای ایجاد حس کلاسیک گرایی بهره برد ، گامساخوردیا از دانشگاه دولتی تفلیس که در آن به تدریس شعر آلمانی می پرداخت.
معرفی اثر نویسنده
رمان " دزدیدن ماه STEALING THE MOON
سرقت ماه دوره سه گانه زندگی در گرجستان شوروی در دهه ۱۹۳۰ را نشان می دهد. این رمان با مقاومت زیادی روبرو شد و قربانی سانسور شد. این رمان ، دوره سرکوبگرانه آن زمان ، تخریب فرآیند قدیمی و ایجاد روند دردناک جدید را نشان می دهد. در سال ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۵ ، وقتی رمان در حال نگارش بود ، هیچ کس نمی دانست که انقلاب چه شکلی داشت ، به همین دلیل است که «دزدی ماه» سرگذشت یک دوران غم انگیز گرجیان است. این رمان دارای دو شخصیت اصلی است ، تاراش اخواری ، یک روشنفکر آبخازی ، فرزند یک ژنرال آمریکایی و تحصیلکرده در اروپا ، و برادر پرورشی او ، است ، یک کشاورز و یک پلیس ، یک استالینیست مشتاق. آنها هنوز به یکدیگر احترام می گذارند ، اما در قلب آنها دشمن هستند ، واقعیتی که در نگرش آنها به زنان آشکار می شود. برادران خواننده توسط یک قهرمان ، ابتدا توسط تامار شاروشیدزه و سپس توسط لاماریا لاپاریانی ، با یک قهرمان بیگانه می شوند. بلشویسم ، روحیه ای توده ای و درشت مانند بار باروسا ، فرهنگ و احساس ملی را از بین می برد. این ایده اصلی رمان ، آسیب اساسی کتاب است. زمان های جدید ، یک دوره آغشته به خون ، نتوانسته است تاراش اخواری ، که از گرجستان قدیمی و از فرهنگ اروپایی است ، بپذیرد ، اما آنها غریزه پیرزن-ارزاقان زوامبایا را که با استفاده از تپانچه ماوزر خود برای اجرای حکومت روسیه و خدای او استالین است. نویسنده به ما نشان می دهد که چگونه اشرافیت ، روحانیت ، دهقانان کاملاً سرکوب می شوند ، و چگونه جو فاجعه بزرگی به وجود آمده است. این اتفاق افتاد که عقاید رسمی و عموم خوانندگان در مورد رمان های دیگر کنستانتین گامساخوردیا بیشترین علاقه را داشتند ، اما از دهه ۱۹۷۰ نگرش به سرقت ماه تغییر کرده است. مقاله هایی نوشته شده و تحقیقات انجام شده ، نسخه تئاتر روی صحنه رفته ، فیلم دو قسمتی ساخته شده است. بنابراین ، هنگامی که نویسنده پیشنهاد ترجمه سرقت ماه را برای داد. این رمان در خارج از کشور منتشر نشده است ، زیرا در دهه های گذشته ترجمه و نشر رمان ربودن ماه توسط VAAP ، انجمن حقوق نویسندگان شوروی ، از بازار بین المللی ممنوع شد.
این کتاب در ۶۷۲صفحه در سال ۲۰۱۱ از سوی انتشارات Sakartvelos Matsne منتشر شده است .
نایرا گلاشویلی
نایرا گلاشویلیNaira Gelashvili متولد ۱۹۴۷ ، نویسنده ، آلمانیست ، منتقد ادبی و فعال جامعه مدنی گرجی است. وی فعالیت های ادبی خود را با ترجمه فلسفه و شعر آلمانی آغاز کرد و به دلیل نثر غیر مطابق در بین خوانندگان محبوبیت یافت ، که در نهایت با واکنش منفی مقامات شوروی روبرو شد. علیرغم این شرایط ، نایرا گلاشویلی تعدادی رمان و داستان کوتاه نوشت و چندین جایزه ادبی از جمله جایزه ادبی SABA ۲۰۱۳ در رده بهترین رمان" برای من آن یکی هستم " و ۲۰۱۰ برای "دو حلقه اول" و همه دیگر آثار، برنده شده است؛ جایزه آثار هنری ایلیا چاوچاوادزه (۲۰۰۸) ؛ جایزه ادبی GALA ۲۰۰۷ در گروه بهترین پروژه ادبی برای "راینر ماریا ریلکه (در ۵ جلد با شرح کار می کند). جایزه وزارت فرهنگ اتریش ۱۹۹۹ برای ترجمه آثار R. M. Rilke. ، طیف متن ادبیات نایرا گلاشویلی شامل رمان ها ، داستان ها ، مقاله ها،شعر و نثر کودکان و همچنین آهنگ های کودکانه و داستان های موسیقی است.
در سال ۱۹۹۴ ، نویسنده مرکز غیردولتی ارتباطات فرهنگی "خانه قفقاز" را تأسیس کرد و هنوز هم رئیس آن است ، که نقش مهمی در همکاری صلح آمیز فرهنگ ها و مذاهب مختلف در میان مردم قفقاز دارد.
معرفی اثر نویسنده
رمان " و همه دیگران AND ALL THE OTHERS
در سالهای ۱۹۹۲-۱۹۹۴ ، نایرا گلاشویلی" دو حلقه اول" و موارد دیگر را نوشت ، اما نسخه نهایی را اصلاح کرد و در سال ۲۰۰۸ چند قسمت اضافه کرد. این رمان تلاشی موفق برای تفسیر هنری و ارزیابی عمیق از مهمترین وقایع تاریخ اخیر گرجستان است. این نویسنده از وسایل مختلف هنری برای نشان دادن تقریباً هر جنبه از زندگی روزمره مدرن گرجی استفاده می کند و او به سوالات زیادی پاسخ می دهد ، چیزی که برای چشم اندازهای آینده کشور ضروری است.کنش رمان در یک سازمان خاص ، اتفاق می افتد. نویسنده در خانه قفقاز در کوتاه مدت ، به دستاوردهای زیادی دست می یابد و به لطف آن ، نویسندگان جدید زیادی ظاهر می شوند. از بین تمام جمهوری های اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ، تنها گرجستان چنین موسسه ای دارد که ادبیات گرجی به زبان های جهان ترجمه می شود و بالعکس. در اینجا یک مدرسه ترجمه حرفه ای تکامل یافت و بازدیدکنندگان خارجی از سراسر جهان برای یادگیری زبان گرجی و مطالعه ادبیات گرجی دعوت شدند.شخصیت های رمان مشغول ترجمه متون فرهنگ های مختلف هستند ، در حالی که در اطراف آنها کشور جدیدی متولد می شود و رهبران جدیدی ظاهر می شوند ، که با این "دیگری" مبارزه می کنند. آزار و اذیت و ارعاب "دبیر ترجمه" آغاز می شود ، و این امر به اخراج تبدیل می شود ، و در نتیجه قربانیان واقعی ایجاد می شوند. واقعیت های تاریخی گرجستان به نقش واقعی یا اختراعی این مرکز فرهنگی مرتبط است ، چیزی که ما گاهی اوقات از نامه هایی که شخصیت های رمان به یکدیگر می نویسند ، یاد می گیریم و گاهی اوقات در خیابان می شنویم ، جایی که شما دائماً صداهایی را می خوانید ، و در حال به اهتزاز درآوردن بالای پرچم ها ، شعارها را به دنبال یکدیگر می بینیم: "در واقع ، این سازمانی بود که اگر وجود نداشت ، یک دولت دموکراتیک باید خودش ایجاد می کرد اگر جهت اروپایی را می گرفت ، نایرا گلاشویلی در یکی از مصاحبه های خود می گوید: او رئیس دانشکده مترجم بود. این رمان پر از زندگی نامه ، زندگی نامه مترجمان است که یکی از کارمندان دانشکده برای "اعضا " جمع می کند. می توانیم این بیوگرافی ها را والا بنامیم و برخی از آنها با احساسات شکسپیر سروکار دارند. این کار به خوبی نشان می دهد که وقایع در کشور چگونه سرنوشت فرد خاصی را رقم می زند. این رمان دارای پایه های محکم تاریخی است: در یک قسمت از رمان ، که به خدمات امنیتی گذشته می پردازد ، نویسنده به ما می گوید که گذشته ... گاهی باید به خاطر سپرده شود و گاهی فراموش شود. ما باید از گذشته فقط آنچه را که می توانیم درک کنیم ، بدانیم ، چیزهای دیگری که باید دوباره ادعا کنیم ، به طوری که آنها به یک بار تبدیل نمی شوند. "
این کتاب در ۷۷۸صفحه در سال ۲۰۰۹ از سوی انتشارات Aloni منتشر شده است .
شوتا یاتاشویلی
شوتا یاتاشویلی Shota Iatashvili متولد ۱۹۶۶ در تفلیس ، شاعر ، داستان نویس ، مترجم و منتقد هنری مشهور است. او اولین بار به عنوان شاعر در سال ۱۹۹۳ با بال های مرگ حضور یافت ، از آن زمان تعداد قابل توجهی از مجموعه شعر ، چهار اثر منثور و یک کتاب نقد ادبی را در بین علاقه مندان منتشر کرده است که جایزه ادبی SABA را به عنوان بهترین انتقاد دریافت کرد. همزمان یاتاشویلی روی ترجمه های ادبی کار کرده و سبک های اراده رادیکال اثر سوزان سونتاگ و ترانه سرایی شاعران آمریکایی را به گرجی به خوانندگان گرجی معرفی کرده است. شوتا یاتاشویلی به عنوان سردبیر در مرکز منتقدان ادبی جمهوری (در روزنامه های ادبی Rubikoni و Mesame Gza) کار می کرد. وی مدیر روزنامه Alter-native بود که توسط مرکز فرهنگی - خانه قفقاز منتشر می شد و بعدا سردبیر انتشارات خانه قفقاز شد. در حال حاضر ، او سردبیر مجله Akhali Saunje است و برنامه کتابخانه را در رادیو آزادی هدایت می کند. شوتا یاتاشویلی دریافت کننده چندین جایزه شعر و شرکت کننده در جشنواره های بین المللی ادبی متعدد است.
معرفی اثر نویسنده
رمان جاذبه GRAVITATION
جاذبه مجموعه ای از داستان های شوتا یاتاشویلی است. این شامل بهترین داستان های مجموعه نور پس زمینه (۱۹۹۸) ، گل گلها و مهندس (۲۰۰۰) ، پدران عکس (۲۰۰۵) و متونی است که پس از آن نوشته شده است. این کتاب با داستانی گسترده در مورد شهر بیمار که در سال ۱۹۹۲ نوشته شده آغاز می شود: در این داستان ، به عنوان مثال ، وقایع جنگ داخلی تفلیس در سالهای ۱۹۹۱-۱۹۹۲ را که به سرنگونی رئیس جمهور زویاد گامساخوردیا اولین رئیس حمهور گرجستان ختم شد ، کتمان کرد. نویسنده این متن را در دوره عدم پاسخگویی کابوس نوشت: در واقع هیچ فاصله ای وجود نداشت که اجازه تحلیل و ارزیابی وقایع را بدهد. به همین دلیل است که این اثر با احساسات بسیار متشنج خود ، با کمیت شخصیت های شبح و بی رحمانه و در عین حال ، با یک غزل متعارف متمایز می شود. این کتاب شامل چندین داستان است که زندگی نامه ای هستند ، که نویسنده با جلوه های مونتاژ آن را بسیار موثر می داند: او با کلیپ های کوتاه کاردستی عالی از دوره های مختلف و حالات مختلف به هم می چسباند. چگونه ما مرگ را از خانه دنبال کردیم و رمان شطرنج من نیز توبیوگرافی هستند. از دیدگاه فرم گرایی ، داستان بستن خوانندگان متن به ویژه جالب توجه است. بدون علائم نگارشی نوشته شده است ، که ممکن است چیزی به نظر آینده نگرانه به نظر برسد ، زیرا روش عجیب خواندن متن غیر متنی ، که ما را به یاد حل معادله دیفرانسیل می اندازد ، و به عنوان یک چالش واضح از نظر نویسنده تلقی می شود. داستان روی میز ، بازسازی نثر آمریکای لاتین است ، جایی که کل عمل در اطراف یک میز عظیم در خانه اتفاق می افتد. این کتاب شامل ۹ داستان از چرخه داستان های یک بار دیگر در مورد زن و مرد است. در این داستان ها نویسنده فضاهای مختلفی را ایجاد می کند که در آن دو شخصیت اصلی چرخه ، رضو و نانا ، و در این محیط بسته موقعیت های شدید روابط متقابل زن و مرد را بررسی می کند. در میان متن های آخرین دوره یاتاشویلی ، داستان فرمالیست ها توجه ویژه ای را به خود جلب می کند: در اینجا نویسندگانی که دوست هستند از روش های مختلف عجیب و غریب برای ایجاد آثار ادبی کاملاً جدید استفاده می کنند: با ابداع نحو جدید یا فرم های جدید ، توسط یک رمان سایبری الگوریتمی ، جایی که شخصیت های اصلی به طور مداوم در حال تغییر هستند و در عین حال نام توپوگرافی نیز تغییر می کند ، همچنین زمان عمل ، ژانر متن و غیره. در کل ، این کتاب ، که بیش از بیست داستان در طول بیست سال نوشته شده است ، از نظر سبک ظاهری ، طیف گسترده ای از خلق و خوی ، از غم انگیز به کنایه و شوخ طبعی متمایز است ، اما اشکال روایت گاهی مطابق با قوانین ساختاری کلاسیک ساخته می شود و گاهی برای ساختارشکنی و غیرخطی تلاش می کند.
این کتاب در ۳۲۰صفحه در سال ۲۰۱۲ از سوی انتشارات PalitraL منتشر شده است .
اوتار جیرکویلیشویلی
اوتار جیرکویلیشویلی Otar Jirkvalishvili متولد ۱۹۸۱ در شهر اونی است تا دهه ۱۹۹۰ با پدر و مادر و خواهرش در تسخینوالی زندگی می کرد و سپس به دلیل جنگ مجبور شد به تفلیس مهاجرت کند. او یک وکیل دارای مجوز ، متخصص در زمینه جرایم کیفری است. او یک استاد شطرنج ملی و بین المللی است. وی در سال ۱۹۹۸ جایزه سوم المپیاد جهانی بازیکنان جوان را بدست آورد. در سال ۲۰۰۰ قهرمان شطرنج تفلیس شد. وی نوشتن را از سال ۲۰۰۶ آغاز کرد. از سال ۲۰۰۹ داستان ها ، شعرها و مقاله های انتقادی او در نشریات مختلف ادبی منتشر شده است. او سه کتاب منتشر کرده است: لازاروس (۲۰۱۷)؛ تختخواب (شعر ، ۲۰۱۵) ؛ یک آب نبات (داستان ها ، ۲۰۱۴). در سال ۲۰۱۰ اولین داستان او عقرب برنده جایزه خردسال مسابقه موزه نیکولوز براتاش-ویلی شد. جیرک والیشویلی برای مجموعه داستان های کوتاه یک آب نبات در دسته بهترین اولین جایزه برای جایزه ادبی صبا ۲۰۱۵ انتخاب شد و در سال ۲۰۱۶ برنده جایزه ادبی صبا بهترین کتاب الکترونیکی سال برای مجموعه داستان های خود لازاروس شد.مجموعه داستان های اوتار جیرکوالیشویلی لازاروس کتابی است مبتنی بر تقلیدهای نثر فکری ، بازی های زبانی و سیستمی از نقل قول های پست مدرن. ویژگی این داستان ها یک پویایی و بیانگری زبانی قدرتمند است. در برخی از داستان ها تعادل فنی زبان متلاشی شده است ، تا جایی برای فضای زیبایی شناسی سازمان یافته ای فراهم شود که در آن بازی های زبانی برگزار شود. عمدتا ، اینها از نظر سیاسی بسیار نادرست هستند ، حمله ای آزادکننده به مناطقی از هوشیاری که به نظر می رسد از ما به بهترین وجهی محافظت می شوند.
معرفی اثر نویسنده
رمان جذامی LAZARUS
اولین داستان مجموعه لازاروس درباره زندگی دنیوی و اخروی است که به گفته انجیل ، عیسی مسیح را از مرگ زنده کرد. این نویسنده زندگی اخروی و مرگ دوم پس از زنده شدن را توصیف می کند. موضوع اصلی متن این است که لازاروس در مورد اینکه آیا او واقعاً مرده است شک دارد. داستان سورئالیستی یک آب نبات طنزی تلخ در مورد تعصب است و در عین حال ، متنی ساخته شده است که با بازتاب هایی ، که در آن سبک های فلسفی ، مذهبی ، پزشکی یا ژورنالیستی زبان بازتاب می یابد ، در نتیجه با سخنان کنایه آمیز و با فقدان هر خط طرح کاملاً مشخص و غیره. شخصیت اصلی هیچ احساسی نسبت به واقعیت را از دست نداده است ، زیرا او از همه جا به طور معجزه آسایی ظاهر شده است (والدینش نمی توانستند بچه داشته باشند و برای یکی دعا می کردند). بعداً ، ایلیا دوم پدرسالار گرجی او را غسل تعمید داد و هنگامی که پنج ساله بود ، از یک مادربزرگ بیرون مغازه خواست که یک شیرینی برای او بخرد: مادربزرگ به او گفت: 'پسر ، اگر برایت یک شیرینی بخرم چند مورد را فراموش می کنی ساعاتی بعد از خوردن آن ، اما اگر من برای شما یکی نخرم ، تا آخر عمر به خاطر می آورید. "پس از آن زندگی این شخصیت کاملاً با این واقعه شکل گرفته است: در هرج و مرج است و او نمی تواند درک کند جایی که حد بین واقعی و غیر واقعی نهفته است. پنج داستان دیگر در مجموعه وجود دارد ، و آنها کاملاً سبک دیگری را تکمیل یا ادامه می دهند. شخصیت ها بعضی اوقات قراردادهایی از یکدیگر هستند ، کنایات مهم تر ، خاطره گویی ها و تفاسیر درونی ، که جریان و معناشناسی روایت را تعیین می کند. دامنه احساسات شدید غیرمنتظره و همیشه قابل تغییر است ، که ما را به سفری به ذهن آگاه و ناخودآگاه نویسنده می کشاند ، چیزی پراکنده و التقاطی. آنچه مربوط به این مجموعه استعاره یک فرشته مضاعف است.
این کتاب در ۱۸۴صفحه در سال ۲۰۱۷ از سوی انتشارات PalitraL منتشر شده است .
نظر شما