همانطور که پیشتر نیز گفته شد، موضوع ممنوعیت حجاب از اواخر دهه ۹۰ میلادی، وارد بحثهای عمومی در آلمان شد. در آن زمان اکثریت جامعه آلمان معتقد بودند که حجاب به معنای نادیده گرفتن ارزشهای کشور فدرال است. هنوز هم حفظ ارزشهای آلمان نسبت به نیازهای شهروندان غیرآلمانی، به ویژه زنان در اولویت قرار دارد.
فرشته لودین، نخستین زن مسلمان بود که ۲۰ سال پیش علیه ممنوعیت حق استفاده از روسری در محل کار به دیوان عالی نظارت بر قانون اساسی آلمان شکایت کرد و حق ادامه تدریس با حجاب در مدارس ایالت بادن-وورتمبرگ را به دست آورد. او در سال ۱۹۹۸ به دلیل پوشیدن روسری از کار در ایالت بادن-وورتمبرگ منع شد. لودین در پی این ممنوعیت شغلی به دیوان عالی نظارت بر قانون اساسی کشور مراجعه کرد. قضات دیوان عالی کشور در سال ۲۰۰۳ در این رابطه اعلام کردند که تنها در صورتی میتوان از ورود زنان مسلمان با روسری به مدارس جلوگیری به عمل آورد که مجلس هر ایالت، به طور جداگانه لایحهای در این زمینه به تصویب رسانده باشد. بعدها در سال ۲۰۱۵ دادگاه قانون اساسی آلمان ممنوعیت عمومی حجاب برای معلمان مسلمان را برداشت. استدلال دادگاه این بود که ممنوعیت حجاب با اصل آزادی مذهب در تضاد است.این در حالی است که هنوز هم در برخی از ایالات آلمان درباره ممنوعیت حجاب معلمان مسلمان اختلافنظر وجود دارد. همچنین پس از ممنوعیت پوشیدن روسری در دبستانهای ابتدایی اتریش در سال ۲۰۱۸، در آلمان نیز بحث بر سر اقدامی مشابه داغ شد. در این سال شماری از نمایندگان وابسته به احزاب مسیحی در پارلمان آلمان و برخی از مقامات دولتهای ایالتی با انتشار بیانیه خواستار ممنوعیت پوشش روسری برای دختران زیر ۱۴ سال شدند. آنها پوشیدن روسری را باعث گسترش اسلام سیاسی و ظلم و ستم علیه دختران نوجوان میدانستند. اخیراً نیز بسیاری از اعضای اتحادیه سوسیال مسیحی آلمان خواستار ممنوعیت روسری برای کودکان شدهاند. این گروه گفتهاند که دستگاه قضایی مستقل آلمان باید با گسترش حجاب در جامعه آلمان مقابله کند. آنها مدعی مبارزه با اسلام سیاسی هستند. علاوه بر این، در گردهمایی اعضای اتحادیه دمکرات مسیحی نیز تصمیم گرفته شد تا ممنوعیت روسری تا سن ۱۴ سالگی در مهدکودکها و مدارس اعمال شود. آنها در بیانیهای اعلام کردند:«پوشیدن روسری باعث میشود که بچههای کوچک در زمین بازی یا مدرسه به عنوان افرادی خارجی و غریبه شناخته شوند.ما اجازه نمیدهیم که چنین اتفاقی رخ دهد.»
با وجود اینکه در سال ۲۰۱۷، بخشی از نمایندگان بوندستاگ به این نتیجه رسیدند که ممنوعیت پوشیدن روسری برای دختران زیر ۱۴ سال، براساس قانون اساسی آلمان امکانپذیر نیست، اما احزاب مسیحی همواره خواستار ممنوعیت روسری برای دختران زیر ۱۴ سال، بودهاند. حتی چندی پیش دولت ائتلافی نوردراین-وستفالن نیز به بهانه رفاه حال کودکان، خواستار ممنوعیت پوشیدن روسری در مدارس ابتدایی شد. من در این گزارش نمیخواهم از نگاه یک فرد مسلمان درباره ضرورت و اهمیت خواسته زنان مسلمان بنویسم، اما در عوض دوست دارم به عنوان یک انسان بپرسم که چرا اکثریت جامعه آلمان نمیخواهد صدای گروه اقلیت را بشنود؟ چرا همواره گروه اکثریت باید برای یک گروه اقلیت تصمیم بگیرد و از این راه آنها را کنترل کند؟
اگر استدلالهای مطرح شده توسط نمایندگان احزاب مسیحی برای توجیه ممنوعیت حجاب را مورد بررسی قرار دهیم، به خوبی متوجه میشویم که برای آنها شرایط و خواستههای مسلمانان اهمیتی ندارد. البته برخی از مسلمانان شناسنامهای، مواضع این گروه را تایید میکنند. آنها تنها میخواهند که در ساختارهای سیاسی رشد کنند و به همین دلیل از خواسته نمایندگان احزاب مسیحی حمایت میکنند. با این وجود، شنیدهنشدن صدای مسلمانان، این باور را تقویت میکند که دمکراسی در جامعه آلمان وجود ندارد. ما در جامعهای زندگی میکنیم که خواسته گروههای اقلیت و حریم خصوصی افراد نادیده گرفته میشود. جامعه آلمان، حق والدین مسلمان برای تربیت کودکان خود را نادیده میگیرد. در این جامعه، آزادی دینی تنها در اختیار مسیحیان و کلیساها است و مسلمانانی که براساس باورهای دینی خود عمل میکنند، تهدیدی برای جامعه محسوب میشوند. در این شرایط خواستهها و صدای مسلمانان شنیده نمیشود. در واقع گوش شنوایی برای شنیدن خواستههای آنها وجود ندارد. از نگاه من، افراد و احزابی که با رویای قدرتگیری دوباره آلمان، تنوع مذهبی در جامعه را نفی میکنند، موجب ظهور اقتدارگرایی در جامعه آلمان خواهند شد.
فرید حافظ، پژوهشگر علوم سیاسی
منبع:ت.ار.ت آلمانی
لینک گزارش:
https://www.trtdeutsch.com/meinung/unsichtbarmachung-von-musliminnen-christdemokraten-und-kopftuch-debatten-130642
نظر شما