با توجه به تحولات عرصه بین الملل، جنگ روسیه و اوکراین و استانداردهای دو گانه ای که توسط آمریکا و رسانه های دنیای سرمایه داری در جهان اعمال می شود و تجاوزها و ظلمهای آمریکا نادیده انگاشته می شود، مقاله زیر به منظور روشنگری نسبت به واقعیتهای جهان غرب و آمریکا به قلم دکتر Dr. M. B. تالیف و منتشر شد.

با توجه به تحولات عرصه بین الملل، جنگ روسیه و اوکراین و استانداردهای دو گانه ای که توسط آمریکا و رسانه های دنیای سرمایه داری در جهان اعمال می شود و تجاوزها و ظلمهای آمریکا نادیده انگاشته می شود، مقاله زیر به منظور روشنگری نسبت به واقعیتهای جهان غرب و آمریکا به قلم دکتر Dr. M. B. تالیف و منتشر شد.

از سال ۲۰۱۴ روابط خصمانه ای میان اوکراین و روسیه برقرار است اما از زمان مداخله مستقیم ارتش روسیه در جنگ، سیاستمداران آلمانی و رسانه های آلمانی بارها از یک «نظم جهانی مبتنی بر قوانین» سخن گفته اند که ادعا می شود این به منزله دفاعی به وسیله «غرب ارزشی» در برابر دولت هایی است که مخالف آمریکا هستند یا مطیع آن نشده اند. برای مثال، وزیر امور خارجه آلمان در سخنرانی خویش به مفهوم "سیاست خارجی ارزش گرا" اشاره می کند. او به ویژه بر جنبه های اخلاقی روابط اشاره می کند و شیفتگی خود را به رعایت این اصول در مواجهه با مصادیق نقض حقوق بشر بیان می کند. 

در ادامه می خواهیم پاسخی برای این پرسش بیابیم که چگونه پیام های اخلاقی امروزی ما در گذشته و حال به «نظم جهانی مبتنی بر قواعد» پرداخته اند؟ (نظمی که ناظر به رعایت حقوق بین الملل می باشد)

جنگ تجاوزکارانه

ماده 2 از بند 4 منشور سازمان ملل متحد «تهدید و استفاده» از خشونت بین دولت ها را ممنوع کرده است. همان طور که شناخته شده است، حقوق بین الملل تنها تحت دو شرط، یعنی برای دفاع از خود (یعنی زمانی که به کشوری حمله می شود) و با حضور قیمومیت سازمان ملل، اجازه مداخله نظامی در دولت دیگر را می دهد. بر این اساس به عنوان مثال، مشارکت آلمان ها در بمباران یوگسلاوی در سال 1999 (تحت یک دولت فدرال قرمز-سبز) نه تنها مخالف قوانین بین المللی بود، بلکه قانون اساسی و پیمان ۴+۲ را نیز نقض کرد.

تقریبا در هر برنامه خبری، اکنون عبارت «جنگ تجاوزی روسیه به اوکراین» شنیده می شود. آیا این عنوان در سال ۲۰۰۳ (در حمله آمریکا به عراق) نیز مورد استفاده قرار گرفت و به صراحت از آن به عنوان «جنگ تجاوزی آمریکا» علیه عراق یاد شد؟ آیا هنوز صدها هزار کشته غیرنظامی این جنگ به یاد آورده می شود، آیا با شکنجه هایی که در زندان ابوغریب شده است برخورد حقوقی می شود یا منع استفاده از سلاح های رادیواکتیو یا بمب های خوشه ای در جایی ذکر شده است؟

پروفسور مائوسفلد (یونی کیل) تعداد مرگ و میر ناشی از جنگ های تجاوز آمریکا از زمان جنگ جهانی دوم تا کنون را رقمی بین ۲۰ تا ۳۰ میلیون نفر تخمین می زند و او این سوال را مطرح می کند که چرا به نظر می رسد این اتفاق هرگز رخ نداده است: «ما باید بدانیم که ما در زمانه تحریف هستیم... به طور کلی به گفته منابع رسمی، از زمان جنگ جهانی دوم آمریکا مسئول مرگ ۲۰ تا ۳۰ میلیون نفر بوده است. تعجب برانگیز است که چگونه آمریکا می تواند موفق شود چنین ابعاد وحشتناکی را عملاً به طور کامل برای جهان نامرئی کند؟ واقعیت ها شناخته شده اند اما از طریق تکه تکه شدن و سندسازی برای مردم نامرئی شده اند. گویی اتفاقی نیفتاده است و اگر این اتفاق افتاده، مهم نیست. "

جنگ های متعدد تجاوزکارانه (مانند جنگ علیه ویتنام یا عراق) با دروغ توجیه شده اند (مانند حادثه تونکین، شهادت نیره، نمایش کالین پاول در برابر شورای امنیت سازمان ملل). چند سالی است که از حقوق بشر برای توجیه مداخله نظامی استفاده می شود. مانند اینکه از هولوکاست به عنوان ابزای برای مشروعیت بخشیدن به یک جنگ استفاده می شود – بدین نحو که مداخله نظامی برای جلوگیری ازهولوکاست جدید یا ایجاد کمپینی بر علیه هیتلر جدید مشروع شناخته می شود. با ابداع چنین دلایلی برای جنگ، رسولان اخلاقی کاملاً بی پروایانه عمل می کنند و هیچ چیزی آنها را متوقف نخواهد ساخت. 

فقط در جنگ تجاوزکارانه آمریکا به ویتنام بین دو تا پنج میلیون نفر توسط ارتش آمریکا کشته شدند. از سلاح های شیمیایی و باکتریولوژیک استفاده می شد که جایگزین استفاده از سلاح های هسته ای بود. حتی امروزه کودکان در ویتنام با تومورهای به اندازه یک مشت بر روی سر خود (به دلیل استفاده از عامل اورنج) به دنیا می آیند. قتل عام های متعددی مانند قتل عام لایمن رخ داده است که توسط سیمور هرش روزنامه نگار معروف آمریکایی کشف و ثابت شد. 

سرنگونی ها و صحنه سازی "انقلاب های رنگی"

جان بولتون مشاور سابق امنیت ملی آمریکا آشکارا اعتراف کرد که آمریکا کشورهای دیگر را بی ثبات می کند و کودتاها را سازمان دهی می کند. اعتراض کسانی که مدام در مورد یک «نظم جهانی مبتنی بر قوانین» صحبت می کنند، کجا این ماجرا قرار دارد؟ (آیا چون جنگ روسیه اعتراض می کنند؟

بولتون در یک مصاحبه با سی ان ان آشکارا اعتراف کرد که آمریکا در کشورهایی که دولت هایشان را دوست ندارد، کودتا سازماندهی می کند. این مصاحبه در واقع درباره نقش رئیس جمهور آمریکا ترامپ در طوفان کاپیتول بود. در واقع بولتون فقط می خواست روشن کند که ترامپ نمی توانسته مدت ها پیش کودتایی را برنامه ریزی کند، زیرا رئیس جمهور سابق آمریکا نتوانسته این کار را انجام دهد. اما این صرفا تلاشی ناموفق برای اقناع مخاطبان بود. او پس از دست و پنجه نرم کردن با این سوالات اعلام کرد که سازماندهی کودتا «کار  بزرگی» است و ترامپ در ایجاد کردن کودتا مشارکت نداشته است. سپس هنگامی که سی ان ان از او در مورد تجربیاتش در زمینه کودتاها پرسید، مشاور سابق امنیتی در ابتدا نمی خواست وارد جزئیات شود، اما پس از آن از ونزوئلا را به عنوان نمونه ای از تلاش های «تغییر رژیم» که توسط آمریکا برنامه ریزی و سازماندهی شده بود، نام برد. 

سیاستمداران آلمانی که از نظر اخلاقی خشمگین هستند و خواستار انتقال بولتون به دیوان بین المللی دادگستری در لاهه هستند کجا هستند؟ 

اقدامات بی ثبات کننده و برنامه ریزی کودتاها در کشورهایی که دولت هایشان متناسب با آمریکا نیست، از دیرباز شناخته شده و ثابت شده است. لیست طولانی برای این کودتاها وجود دارد. به عنوان مثال در سال ۱۹۷۳ ایالات متحده آمریکا کودتایی را در شیلی علیه رئیس جمهور سوسیالیست منتخب دموکراتیک آلنده سازماندهی کرد. پیش از این کیسینجر وزیر امور خارجه آمریکا شخصا چمدان های پول را برای یک قتل قراردادی به ژنرال اشنایدر تحویل داد که ثابت کرد به دولت وفادار است و در راه کودتا ایستاد. در سال های اخیر آمریکا رسما ۴۰۰ میلیون دلار بودجه برای «بی ثبات کردن» ایران اختصاص داده است. به گزارش ویکتوریا نولند، کودتا در کیف در سال ۲۰۱۴ که به ماشه جنگ امروز در اوکراین تبدیل شد، پنج میلیارد دلار برای آمریکا هزینه داشت. 

به کودتاهای سال های اخیر علیه اوو مورالس در بولیوی، علیه مادورو رئیس جمهور ونزوئلا یا کودتای فوق علیه یانوکویچ رئیس جمهور منتخب دموکراتیک اوکراین در سال ۲۰۱۴ فکر کنید که منجر به جنگ امروز اوکراین شد. در همه موارد این آشوب ها مورد حمایت و تشویق سیاستمداران غربی و رسانه ها قرار می گرفت.  

دزدی، دزدی دریایی و غارت

چقدر منافع حقوق بین الملل نقض می شود! برای مثال این رخداد که ارتش آمریکا بر خلاف رضای دولت مشروع (و به این ترتیب بر خلاف قوانین بین المللی) در سوریه است و نفت را نیز در آنجا می دزدد و کنترل استان های نفت خیز شمال شرقی دیر الزور و الحسقه را در دست گرفته است. بر اساس اظهارات، آمریکا پایگاه های نظامی را در آنجا حفظ می کند و با شبه نظامیان محلی همکاری نزدیکی دارد. رئیس جمهور آمریکا ترامپ حداقل آن را کاملا آشکارا اعلام کرد: «ما در آنجا سرباز داریم، نفت داریم، سوریه متعلق به ماست!» ترامپ در این زمینه به صراحت اعلام کرده است که کنترل میادین نفتی سوریه وظیفه اصلی سربازان آمریکایی است. از سوی دیگر اوباما و بایدن برای حقوق بشر و حمایت از کردها تلاش می کنند و به همین دلیل است که نفت نیز باید تحت حمایت آمریکا قرار گیرد. بارها و بارها ستون های بزرگی از تانکرها در نزدیکی مرز با عراق دیده می شوند، بهره برداری غیرقانونی از ذخایر نفتی در شمال شرقی سوریه توسط آمریکا در مقیاس بزرگ انجام می شود. به عنوان مثال در ۱۷ ژانویه سال جاری مقامات و رسانه ها نفت سوریه را به شمال عراق صادر کردند. ۶۰ کامیون، ۵۱ تانکر و ۶ خودروی زرهی آمریکایی حامل مقادیر زیادی سوخت از طریق گذرگاه مرزی غیرقانونی الولید واقع در شمال شرقی استان الحسکه از کشور خارج شده اند. 

مبارزان حقوق بشر از و مدافعان ایده «کشور خود خدا» از دزدی دریایی خجالت نمی کشند. در اوت ۲۰۲۰ آمریکا ۱٫۱۱۶ میلیون بشکه نفت خام را در مسیر ایران به ونزوئلا مصادره کرد و دوباره آن را به قیمت بیش از ۴۰ میلیون دلار فروخت! نفت چهار کشتی پرچم دار لیبریه به کشتی های نظامی آمریکا پمپاژ شد و این یک دزدی دریایی عظیم بود. در عراق، مبارزان حقوق بشر نیز پس از جنگ تجاوزی در سال ۲۰۰۳ موزه ها را غارت کردند. آنچه گفته شد، درک نظم مبتنی بر قواعد رسولان اخلاقی غرب است.

کد خبر 14252

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 17 =