قزاقستان که طی 70 سال دوره شوروی اجازه نداشت از دین و عقاید نیاکان خود پیروی کند، چند دوره بی‌دینی را از سر گذراند و در ابتدای استقلال این کشور خلاء ایدئولوژیکی ایجاد شد که به نوبه خود شرایط مناسب برای گسترش ایدئولوژی‌های مخرب دینی چه اسلامی و چه غیراسلامی را فراهم ساخت. در این مقاله به پیشینه ظهور اسلام‌گرایی و اشکال آن در قزاقستان، همچنین به جریان‌های سنتی و غیرسنتی اسلامی در این کشور پرداخته می‌شود.

اسلام‌گرایی در قزاقستان مدرن

تهیه‌کننده: رایزنی فرهنگی ایران در آستانه-قزاقستان

تاریخ تهیه: 8/11/1401

خلاصه

قزاقستان که طی 70 سال دوره شوروی اجازه نداشت از دین و عقاید نیاکان خود پیروی کند، چند دوره بی‌دینی را از سر گذراند و در ابتدای استقلال این کشور خلاء ایدئولوژیکی ایجاد شد که به نوبه خود شرایط مناسب برای گسترش ایدئولوژی‌های مخرب دینی چه اسلامی و چه غیراسلامی را فراهم ساخت. در این مقاله به پیشینه ظهور اسلام‌گرایی و اشکال آن در قزاقستان، همچنین به جریان‌های سنتی و غیرسنتی اسلامی در این کشور پرداخته می‌شود.

کلیدواژه‌ها: اسلام‌گرایی، اسلام‌گرایی مدرن، قزاقستان، افراط‌گرایی دینی، جریان‌های اسلامی

مقدمه

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، کشورهای آسیای مرکزی با بحران معنوی و ایدئولوژیک مواجه شدند که در خلاء ایدئولوژیک و عدم وجود هویت ملی و خودآگاهی در دولت‌های تازه‌ تشکیل‌شده انعکاس یافت. تضادهای بین‌قومی و بین‌قبیله‌ای هنوز هر چند به میزان کمتر، عامل اصلی بی‌ثبات‌کننده در ساختار جوامع کشورهای آسیای مرکزی باقی مانده است. با توجه به درگیر بودن آنها در مسائل مهمتر نظیر دولت‌سازی و حل بحران سیاسی و اقتصادی که در نتیجه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ایجاد شده بود، مسائل فرهنگی، معنوی و ایدئولوژیک درحاشیه قرار گرفت و مقامات آسیای مرکزی به موقع به ضرورت پر کردن سریع خلاء ایدئولوژیکی توجه نکردند. پس از کسب استقلال، کشورهای مذکور درگیر موج سنگینی از اسلام‌گرایی شدند که مدت‌ها قبل از خارج آورده شده بود. پرواضح است برخی کشورها چه در منطقه و چه فراتر از آن نقش بسزایی در این امر داشتند.

گزارش

پیشینه تاریخی گسترش اسلام گرایی در قزاقستان مدرن

اسلام‌گرایی مدرن در آسیای مرکزی را باید از نزدیک در ارتباط با تروریسم و ​​افراط‌گرایی در نظر گرفت، زیرا اکثر سازمان‌های اسلام‌گرا به استثنای برخی موارد، در این کشورها به طور غیرقانونی فعالیت می‌کنند و به عنوان سازمان‌های افراطی یا تروریستی اعلام شدند. در حوزه آسیای مرکزی، اسلام‌گرایی به عنوان یکی از مظاهر افراط‌گرایی مذهبی و تروریسم بررسی خواهد شد. یکی دیگر از جلوه‌های اسلام‌گرایی در حوزه آسیای مرکزی، مشارکت مهاجران این منطقه در جنگ‌های خاورمیانه در کنار داعش و دیگر گروه‌های تروریستی ممنوعه است. بر اساس گزارش مرکز بین‌المللی مطالعات رادیکال‌سازی و خشونت سیاسی، این منطقه به یکی از اصلی‌ترین "تامین‌کنندگان" جنگ‌طلبان خارجی تبدیل شده است که در کنار گروه‌های تروریستی در سوریه و عراق می‌جنگیدند. بر اساس این داده‌ها، مهاجران از کشورهای آسیای مرکزی تقریبا 20 درصد از کل جنگ‌طلبان خارجی را تشکیل دادند، در حالی که جمعیت این منطقه از 5 درصد کل جمعیت مسلمان کره زمین تجاوز نمی‌کند. بر اساس داده‌ها، تعداد جنگ‌طلبان آسیای مرکزی از آغاز درگیری در سال 2012  میلادی از 4000 نفر فراتر رفته است.

با این حال، پیش از مطالعه اسلام‌گرایی مدرن و مظاهر آن در قزاقستان باید به گذشته تاریخی این منطقه توجه کرد. اشتراک سیاسی-تاریخی این کشورها یعنی عضویت در اتحاد جماهیر شوروی و ایدئولوژی کمونیستی ارتباط مستقیم با موضوع هویت اسلامی در آسیای مرکزی دارد. علیرغم این واقعیت که هیچ ممنوعیت رسمی برای مذهب در اتحاد جماهیر شوروی وجود نداشت، بی‌دینی تا زمان آزادسازی گورباچف ​​در سال 1988 به طور فعال توسط نهادهای حزبی و دولتی مورد حمایت قرار گرفت. با پیروزی انقلاب بلشویکی در روسیه و تشکیل اتحاد جماهیر شوروی مردم آسیای مرکزی تحولات بی‌سابقه‌ای را در جهت‌گیری‌های ایدئولوژیک تجربه کردند.

نگرش مقامات شوروی نسبت به اسلام را با توجه به تفاوت‌های موجود در سه دوره می‌توان بررسی کرد: دوره اول مربوط به سال‌های 1917 تا 1940 می‌شود که شامل جنگ با دینداری، پنج‌ساله بی‌دینی و سرکوب‌های استالین بود. دوره دوم زمانی است که مقامات از اسلام در جهت منافع خود (برای جذب و سوق دادن مسلمانان به جنگ جهانی دوم) استفاده کردند. این دوره دربرگیرنده سال‌های 1940 تا 1960 است. در دوره سوم پس از کسب استقلال توسط کشورهای منطقه، شاهد نگرش معتدل‌تری نسبت به اسلام و آغاز احیای خودآگاهی ملی و احیای دینی مردم در آسیای مرکزی هستیم.

مرحله بعدی را می‌توان مرحله «آشوب» نامید، زمانی که دین و هویت دینی به طور گسترده در پیچیده‌ترین شکل‌ها به عرصه‌های سیاسی و سایر حوزه‌های زندگی عمومی سرازیر می‌شوند و از این طریق در ارتباط با سایر مظاهر هویتی ادعای برتری می‌کنند. این چهارمین دوره‌ای است که می‌توان آن را با ظهور اولین ابتکارات سیاسی‌سازی اسلام مشخص کرد.

سازمان‌های مذهبی-سیاسی که در آغاز قرن بیستم در خاورمیانه بوجود آمدند تأثیر مستقیمی بر مناطق مسلمان‌نشین شوروی نداشتند اما این تأثیر در اواسط دهه 1970 احساس شد. زمانی که نسل جدیدی از متکلمان مسلمان شکل‌ گرفت در حالی که اکثرشان آموزش‌های غیرقانونی دریافت کردند و گروه‌های خودجوش تأسیس کردند. همین متکلمان بودند که به «نخبگان فکری جدید در روند اسلامی‌سازی مجدد» تبدیل شدند. در هر یک از کشورها، پتانسیل اسلام‌گرایی که در طول دهه‌ها انباشته شده بود، به شیوه‌های مختلف خود را نشان داد.

قزاقستان، بر خلاف سایر کشورهای فضای پس از شوروی از جمله قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان، جمعیت عمدتاً مسلمان واقعی ندارد. قانون اساسی، کشور را یک دولت سکولار تعریف می‌کند و آزادی عقیده و مذهب را تضمین می‌کند. این حقوق ممکن است صرفاً توسط قوانین محدود شود و صرفاً تا حدی که برای حمایت از نظم قانون اساسی، نظم عمومی، حقوق و آزادی‌های بشر و سلامت و اخلاق مردم ضروری است اجرایی شود. نهاد مسئول امور دینی کمیته امور مذهبی است که بخشی از وزارت اطلاع رسانی و توسعه اجتماعی است.

بر اساس آمار رسمی، جمعیت قزاقستان 19.1 میلیون نفر است. طبق سرشماری سال 2021، 69.31 درصد از جمعیت مسلمان، 17.04 درصد مسیحی و 2.25 درصد بی‌دین‌اند و 11.01 درصد مردم از پاسخ به سؤال در مورد نگرش خود به دین خودداری کرده‌اند.

 بر اساس آمار اداره دینی مسلمانان قزاقستان در این کشور در سال 2022 میلادی در مجموع 3877 عبادت‌گاه دینی از جمله 2744 مسجد فعال است. طبق قانون قزاقستان همه مساجد باید در وزارت دادگستری ثبت شده و تحت صلاحیت اداره دینی مسلمانان وابسته به دولت این کشور باشند.

اسلامی‌سازی قزاقستان در تاریخ این کشور تنها دو بار و در دو موج اتفاق افتاد: موج اول، زمانی که نیروهای عرب به رهبری قطب‌بن‌مسلم، مناطق جنوبی قزاقستان مدرن را فتح کردند و جمعیت محلی را به اسلام دعوت کردند. موج دوم قرن‌های سیزدهم تا نوزدهم را در برمی‌گیرد زمانی که مبلغان اسلامی اسلام را در سراسر کشور گسترش دادند.

به دلیل سبک زندگی عشایری قزاق‌ها با مهاجرت‌های فصلی مداوم در مسافت‌های طولانی و عدم وجود مکان دائمی، دینداری مسجدمحور در قزاقستان شکل نگرفت. قبایل قزاق شیوه زندگی عشایری خود را بیش از هر گروه قومی دیگر در آسیای مرکزی حفظ کردند. فروپاشی کمونیسم منجر به خلاء ایدئولوژیک در سراسر آسیای مرکزی از جمله قزاقستان شد. نظربایف سعی کرد این خلاء را با القای میهن‌پرستی در میان قزاق‌ها پر کند. برای این منظور، مقامات قزاقستان شروع به "قزاق‌سازی" کشور کردند و آن را در حوزه‌های سیاسی و فرهنگی به ملت اصلی ترجیح دادند.

پایان دهه 1980 و آغاز دهه 1990 جایگاه ویژه‌ای در تاریخ جمهوری‌های آسیای مرکزی پس از اتحاد جماهیر شوروی دارد. این مرحله در تاریخ به عنوان "مرحله انتقالی" شناخته می‌شود. ماهیت این دوره نه تنها با رویدادهای جدی سیاسی، بلکه با تغییرات عمیق اجتماعی و دگرگونی‌های ایدئولوژیک مشخص شد. پدیده‌های بحرانی دهه 90 منجر به ظهور و شکل‌گیری سازمان‌ها و جنبش‌های مذهبی جدید در خاک قزاقستان شد.

در شرایطی که ایدئولوژی ملی واحدی میان مردم وجود نداشت و روحانیون از سطح تحصیلات پایینی برخوردار بودند، ، مبلغان مختلفی به طور فعال در میان مردم و به ویژه جوانان، اقدامات تبلیغاتی، آموزشی و عقیدتی انجام می‌دادند. در کشور از اوایل دهه 1990، افزایش تعداد هواداران ادیان و جنبش‌های غیرسنتی که آموزه‌های دینی- عرفانی و ارتجاعی را تبلیغ می‌کردند، مشاهده می‌شد. سازمان‌های مذهبی که در قزاقستان به وجود آمدند و فعالیت کردند، از نظر ماهیت، ساختار و اصول ایدئولوژیک بسیار ناهمگون بودند. 

خطر آموزه‌های «اسلام ناب» گسترش‌یافته توسط جنبش‌های غیرسنتی اسلامی در محیط قزاقستان در این واقعیت نهفته است که اکثریت مردم با داشتن درک ضعیفی از اسلام سنتی قزاقستان، پذیرش اسلام در شکل اصلی آن یعنی اسلام قرآنی از زمان حضرت محمد (ص) را به معنای «احیای» دین اسلام می‌دانستند. گسترش‌دهندگان این نسخه از اسلام که عمدتاً توسط سازمان‌های مذهبی رادیکال صورت می‌گرفت، معتقد بودند که با بازی با احساسات مذهبی مردم و جلب توجه آنها به تفاوت بین اسلام محلی و قرآنی زمان حضرت محمد (ص) به راحتی می‌توانند فعالیت‌های مردم را در جهت دستیابی به اهداف تعیین‌شده سیاسی و به اصطلاح، ایجاد حکومت اسلامی هدایت کنند.

شکل‌های اسلام گرایی در قزاقستان

اسلام‌گرایی در قزاقستان خود را در رادیکال‌ترین اشکال در قالب حملات تروریستی و به طور کلی فعالیت‌های تروریستی نشان می‌دهد. اگر گروه‌هایی نظیر حزب‌التحریر عمدتاً بر روش‌های دستکاری و شستشوی مغزی تکیه می‌کنند، سازمان‌های دیگر نظیر جندالخلیفه تروریسم را به قدرت نرم ترجیح می‌دهند.  در 31 اکتبر 2011، دو انفجار در شهر آتیراو به وقوع پیوست که گروه جندالخلیفه مسئولیت آن را بر عهده گرفت. در تاریخ 12 نوامبر 2011 در شهر تراز یک جهادگر اقدام به حمله تروریستی کرد که در آن 7 نفر از جمله 5 نیروی انتظامی کشته شدند.

حملات تروریستی فوق در سال 2011 با تصویب قانون "دین" توسط مقامات قزاقستان مرتبط است که با مخالفت این گروه تروریستی روبرو شد. به این ترتیب، جندالخلیفه مقامات قزاقستان را در صورت کنار نگذاشتن قانون تصویب‌شده، به اعمال خشونت‌آمیز تهدید کرد. در 5 ژوئن 2016، اسلام‌گرایان یک حمله تروریستی در آکتوبه انجام دادند که در نتیجه آن 25 نفر کشته شدند.

یکی از اشکال دیگر تجلی اسلام‌گرایی در قزاقستان اسلام‌گرایی صادراتی (خارجی) است. یعنی مشارکت شهروندان قزاقستان در جنگ‌های سوریه، عراق و لیبی در کنار گروه‌های تروریستی اسلام‌گراست که هدف خود را «تأسیس خلافت جهانی» اعلام کردند. بر اساس گزارش گروه بین‌المللی بحران، بر خلاف سایر کشورهای آسیای مرکزی، تعداد شبه‌نظامیان از قزاقستان از 400 نفر تجاوز نمی‌کند. (با احتساب جمعیت در 19 میلیون نفر).

سازمان‌های افراطی اسلامی در قزاقستان

یکی از اولین سازمان‌هایی که در منطقه از جمله جمهوری قزاقستان شروع به تبلیغات فعال کرد، حزب‌التحریر بود. فعالیت حزب‌التحریر در قزاقستان در دهه 1990 در مناطق جنوبی کشور آغاز شد. طبق اعلام وزارت امور کشور این حزب از اواخر دهه 1990 تا سال 2004 در جنوب کشور فعالیت داشت. از سال 2005 فعالیت‌های طرفداران این سازمان در سراسر کشور گسترش یافت.

 عمده‌ترین روش‌های کار این حزب توزیع کتاب و بروشور با محتوای مذهبی، کاست‌های تصویری و صوتی با محتوای افراطی بود. اکثر اعضای حزب‌التحریر به دلیل نگهداری و توزیع کتاب‌ها و بروشورهای حزب نامبرده به مسئولیت کیفری و اداری محکوم شدند. با توجه به افزایش تعداد دستگیری‌های اعضای آن و توجه دقیق نهادهای مجری قانون، فعالیت‌های حزب‌التحریر در حال حاضر ماهیت پنهانی دارد. مقررات سخت، تبعیت بی‌چون و چرای اعضای ارشد و عادی از رهبران، همبستگی میان آنها و کمک متقابل به همدیگر و به ویژه جهت‌گیری آشکار ضددولتی، حزب‌التحریر را برای بی‌ثبات کردن اوضاع در قزاقستان و آسیای مرکزی بسیار خطرناک می‌کند.

یکی دیگر از تشکل‌های تبلیغی مذهبی، تشکل«تبلیغی جماعت» است که در اواخر دهه 1990 ظاهر شد. در قزاقستان، اعضای این سازمان تقریباً منحصراً در مساجد و مراکز اسلامی و تحت حمایت نهادهای مذهبی پاکستان مستقر بودند. این یک جهت تبلیغی است که توسعه اسلام را از طریق دعوت به اسلام می‌بیند و آموزه‌های اسلام را خانه‌به‌خانه می‌آورد. در عین حال، تبلیغی جماعت ساختار مشخصی ندارد، نمایندگان آن از هرگونه تماس با مطبوعات پرهیز می‌کنند و چیزی هم از حوزه فعالیت، عضویت یا امور مالی خود در سازمان منتشر نمی‌کنند.

همزمان با گسترش جنبش‌های اسلامی غیرسنتی با گرایش سنی در قزاقستان در دهه 90، فعالیت‌های جوامع صوفی فعال شد. معروف‌ترین آنها گروه صوفی «عصمت الله مکسم» بود. اطلاعات مربوط به فعالیت‌های این گروه از طریق گزارش‌های مطبوعاتی قزاقستان زمانی به دست آمد که رهبر گروه به دلیل عدم ثبت‌نام در اداره مسلمانان قزاقستان از این کشور اخراج شد. همزمان، گروه‌های صوفی دیگری نظیر «سلیمانشی»، «حضرت ابراهیم»، «نورکلار» و غیره گسترش یافتند که از نظر ساختار، اهداف و روش‌های دستیابی به اهداف متفاوت بودند. محل اصلی این گروه‌ها مناطق جنوبی جمهوری بود.

سایر سازمان‌های افراطی دینی ممنوعه در خاک قزاقستان به شرح زیر می‌باشد:

بر اساس رای دادگاه عالی جمهوری قزاقستان در تاریخ 15 اکتبر 2004:

  1. القاعده
  2. نهضت اسلامی در ترکستان شرقی
  3. کنگره خلق کرد
  4. جنبش اسلامی ازبکستان
  5. حزب اسلامی ترکستان شرقی

بر اساس رای دادگاه عالی جمهوری قزاقستان در تاریخ 15 مارس 2005:

  1. اسباط‌الانصار
  2. جامعه اصلاحات اجتماعی
  3. جماعت مجاهدین در آسیای مرکزی
  4. لشکر طیبه
  5. اخوان‌المسلمین
  6. جنبش طالبان
  7. بوز گورد

بر اساس رای دادگاه شهر آستانه مورخ 28 مارس 2005:

  1. حزب‌التحریرالاسلامی

بر اساس رای دادگاه شهر آستانه مورخ 17 نوامبر سال 2006:

  1. سازمان آزادی ترکستان شرقی
  2. اوم‌شینریکیو

بر اساس رای دادگاه شهر آستانه مورخ 5 مارس سال 2005:

  1. حزب اسلامی ترکستان

بر اساس رای دادگاه تخصصی اقتصادی بین‌منطقه‌ای آلماتی در 5 نوامبر 2008:

17. انتشار و ترویج فعالیت‌ها از طریق رسانه‌های گروه "Ata zhol" ("Ak zhol") که با آسیب رساندن به سلامت مردم قزاقستان موجب آسیب امنیت دولتی می‌شود، ممنوع است.

بر اساس رای دادگاه تخصصی اقتصادی بین‌منطقه‌ای آلماتی در 22 دسامبر 2008 و دادگاه آستانه در 12 ژانویه 2009:

  1. فعالیت سازمان ترویج و تبلیغ طب به روش «الله آیات» فرهاد عبدالله اف ممنوع است.

بر اساس رای دادگاه شهر آتیرائو مورخ 25 نوامبر 2011:

  1. « جندالخلیفه» (سربازان خلافت).

بر اساس رای دادگاه تخصصی اقتصادی بین‌منطقه‌ای استان قزاقستان شرقی در تاریخ 7 ژوئن 2012:

  1. عقیده.آموزش.زندگی

بر اساس رای دادگاه ناحیه سریارکا آستانه در تاریخ 26 فوریه 2013:

21. « تبلیغی جماعت »

بر اساس رای دادگاه ناحیه سریارکا آستانه در تاریخ 18 اوت 2014:

22. «اتکفیر والحجره».

بر اساس رای دادگاه ناحیه ایسیل آستانه در تاریخ 15 اکتبر 2015:

23. «دولت اسلامی».

24. «جبهه النصره».

جریان‌های سنتی و غیرسنتی اسلامی در قزاقستان

مقدمه قانون جمهوری قزاقستان مورخ 11 اکتبر 2011 "در مورد فعالیت‌های مذهبی و انجمن‌های دینی" بر نقش تاریخی اسلام سنی مذهب حنفی در توسعه فرهنگ و زندگی معنوی مردم قزاقستان تأکید دارد. با این جریان مذهبی است که حامیان اسلام سنتی در قزاقستان از آن پیروی می‌کنند تا در اطراف سازمان متمرکز رسمی به عنوان اداره دینی مسلمانان قزاقستان (DUMK) که حوزه قضایی آن شامل تنظیم فعالیت‌های مذهبی در این کشور است، متمرکز شوند. هر منطقه یک نماینده از این اداره دارد که ریاست مسجد مرکزی و جامعه حامیان اسلام سنتی در منطقه را بر عهده دارد. شعبه‌های اداره مسلمانان همگی مساجد رسمی در قزاقستان هستند.

نمایندگان اسلام سنتی قزاقستان، حامیان قزاق از صوفی‌گری را نیز شامل می‌شود. تصوف به عنوان یک آموزه عرفانی، زاهدانه و فلسفی در اسلام، در قرن دوازدهم در قزاقستان رواج یافت. بنیانگذار آن شخصیت مذهبی قرون وسطایی قزاق، شیخ خواجه احمد یسوی است.

پس از دوره شوروی، تصوف در دهه 1990 در قزاقستان شروع به گسترش کرد. در این کشور، از میان جریان‌های تصوف دو طریقت یسویه و نقشبندیه رواج دارد که پیروان آنها نیز اغلب با هم در رقابتند.

علمای دینی قزاقستان اذعان دارند که سازمان‌های صوفی در این کشور در مرحله اولیه گسترش خود هستند. با این حال، در آینده عامل صوفی ممکن است به یکی از پدیده‌های مشکل‌ساز در زندگی عمومی قزاقستان تبدیل شود زیرا فعالیت‌های پیروان تصوف می‌تواند منجر به تمرکززدایی امت اسلامی کشور و تکه‌تکه شدن جوامع مذهبی اداره مسلمانان شود.

جریان‌های غیرسنتی اسلامی در قزاقستان عمدتاً توسط پیروان «سلفی‌گری» نمایندگی می‌شود. ایدئولوژی این گرایش از اواخر دهه 1990 در قزاقستان رواج یافت. مشخصه مرحله کنونی گسترش سلفی‌گری در قزاقستان قبل از هر چیز، ایجاد شرایط مناسب توسط حامیان آن برای گسترش دکترین مذهبی و سیاسی خود (تبلیغات، جذب و آموزش اعضای جدید) است. در عین حال، توجه ویژه‌ای به تشکیل محفل نخبگان مذهبی و سیاسی جدید می‌شود که متعاقباً به ابزار مهمی برای نفوذ تبدیل خواهند شد. این کار در قالب فعالیت تبلیغی تحت عنوان اجرای طرح‌های بشردوستانه و خیریه و ایجاد مراکز قانونی برای تلقینات دینی و عقیدتی مردم (ساخت مساجد، مراکز فرهنگی و آموزشی، مدارس و تامین وسایل تبلیغاتی مناسب برای آنها) انجام می‌شود.

یکی از ویژگی‌های بارز سلفی‌ها در قزاقستان، تمایل گروه‌های خاصی به خشونت، از جمله استفاده از خشونت برای دستیابی به هدف اولویت دار یعنی برتری احکام مذهبی بر دولت است. نمایندگان بخش اصلی جماعت سلفی در قزاقستان با نگرش رادیکال خود نسبت به روحانیت رسمی، اغلب با امامان و جماعت مساجد درگیر می‌شوند.

همچنین باید توجه داشت که جنبش سلفی در قزاقستان بسیار ناهمگون است. در حال حاضر، تعدادی از متکلمان متخصص و نمایندگان نهادهای دولتی مجاز جمهوری قزاقستان سه گروه ایدئولوژیکی اصلی در میان سلفی‌ها از جمله  تکفیری‌ها، جهادی‌ها و مادخالیت‌ها را شناسایی کرده‌اند.

تکفیری‌ها شامل کسانی می‌شوند که «تکفیر» کردند یعنی گروه خاصی از افراد یا سازمان‌ها از جمله دولت را کافر اعلام کردند. تندروترین سلفی‌ها در رابطه با اکثریت جمعیت قزاقستان اعلام «تکفیر» می‌کنند، مثلاً در رابطه با کسانی که نمازهای پنج‌گانه را انجام نمی‌دهند. پس از اعلام «تکفیر»، اعضای گروه‌های افراطی مذهبی، قاعدتاً علیه «کافر» اعلام جهاد کرده و شروع به فعالیت‌های افراطی و تروریستی می‌کنند.

مادخالیت‌ها در قزاقستان در حال حاضر شامل برخی از پیروان «سلفی‌گری» هستند که به اصل اطاعت از مقامات سکولار پایبند هستند، یعنی سلفی‌هایی که اهداف سیاسی را برای ایجاد «خلافت جهانی» دنبال نمی‌کنند. در حال حاضر، فعالیت‌های پیروان دکترین مادخالی امنیت قزاقستان را تهدید نمی‌کند. افزون بر این، آنها فعالانه از مبارزه سازمان‌های مجری قانون علیه افراط‌گرایی مذهبی و تروریسم حمایت می‌کنند، با تکفیری‌ها مخالف هستند و نیاز به یک جهاد مسلحانه جهانی را به رسمیت نمی‌شناسند. این مسئله خود منجر به نگرش معتدل نمایندگان نهادهای مجری قانون قزاقستان نسبت به آنها می‌شود. با این حال، باید توجه داشت که تقویت مواضع «مادخالیت‌ها» در جمهوری قزاقستان که از آنها به عنوان حامیان «جهانی‌گرایی به سبک اسلامی» و «پان‌اسلامیسم» نیز نام برده می‌شود، در درازمدت می‌تواند منجر به افزایش چشمگیر نفوذ مذهبی و سیاسی کشورهای عربی از جمله عربستان سعودی در قزاقستان گردد.

در چارچوب این گزارش، لازم به ذکر است که در سال‌های اخیر، فرآیندهای سیاسی‌شدن اسلام در قزاقستان به طور فعال در جریان بوده است. به ویژه هنگامی که مدعیان قدرت به عنوان رهبر جنبش‌های مذهبی فرصت استفاده از آنها را پیدا کرده‌اند. ابزار سیاسی نمونه آن «جنبش غیررسمی مذهبی قرآنیان» است.

رهبر "قرانیان" در قزاقستان موسین اصلبک اصلانوویچ، فارغ‌التحصیل دانشگاه کالیفرنیا، یک کارآفرین و فرزند یک سیاستمدار برجسته قزاق است که در سال 2009  به عنوان نماینده مسلیخات (هیئت قانونگذاری محلی) در آکتوبه انتخاب شد. جنبش قرآنیان در قزاقستان در زمان تصدی موسین اصلان اسپولایویچ به عنوان استاندار آتیرائو که توسط اعضای انجمن عمومی آموزشی و خیریه اجتماعی "Izgi amal" (عمل نیک) نمایندگی می‌شد، سرچشمه گرفت.

هدف اصلی این جنبش دینی، نوسازی اسلام با در نظر گرفتن واقعیت‌های موجود و ساختن حکومت دینی از نوع جدید است. از جمله اصول ایدئولوژیک اصلی آن به رسمیت شناختن قرآن به عنوان تنها وحی الهی و انکار سنت و سایر منابع این دین، نفی ممنوعیت‌هایی که در کتاب مقدس مسلمانان به وضوح بیان نشده است و غیره می‌باشد.

 قرآنیان به طور فعال ایده‌های خود را از طریق فعالیت‌های انجمن عمومی کنگره جوانان مسلمان، روزنامه «ناش میر» و تعدادی از سایت‌های اینترنتی اجتماعی-سیاسی: ruh.kz، anti-idol.kz، nurmura.kz ترویج می‌کردند. این جنبش، به گفته رهبر آن اصلبک موسین، 70 تا 80 هزار عضو داشت که اکثر آنها نمایندگان نخبگان سیاسی و تجاری کشور هستند. علیرغم این واقعیت که اخیراً جنبش "قرآنیان" عملاً خود را در حوزه مذهبی زندگی عمومی قزاقستان نشان نمی‌دهد، به احتمال زیاد ایده‌های "قرآنیان" همچنان در این کشور رایج است.

نتیجه‌گیری و پیشنهادات

اسلام‌گرایی مدرن در قزاقستان عمدتاً در فعالیت‌های سازمان‌های اسلام‌گرای خارجی نظیر حزب‌التحریر تجلی می‌یابد که با موفقیت ایدئولوژی خود را عمدتاً در قلمرو قزاقستان جنوبی تبلیغ می‌کنند. اسلام‌گرایی تا حدی در مشارکت قزاقستانی‌ها در فعالیت‌های گروه‌های تروریستی مسلح در خارج از کشور نیز مشاهده می‌شود. از سوی دیگر، تاثیر اسلام‌گرایی در قزاقستان به واسطه محیط چندفرهنگی (پل «حنفی‌گری-ارتدوکس») کاهش می‌یابد. تضادها خود در ساختار اجتماعی جامعه قزاقستان عمدتاً به جای تقابل هویت سکولار و اسلام‌گرایانه، بیشتر بر تضادهای بین‌قبیله‌ای متمرکز است. اسلام‌گرایی در قزاقستان برخلاف سایر کشورهای آسیای مرکزی، مشارکت فعال در زندگی سیاسی مردم این کشور ندارد.

دولت قزاقستان اگرچه در مسیر مبارزه با جریان‌های مخرب اقدامات زیادی انجام می‌دهد، لیکن به نظر می رسد باید به ترویج و تحکیم یک ایدئولوژی واحد ملی بیشتر متمرکز شود تا به طور مؤثرتری به انسجام مردم کمک کند. نکته دیگر اینکه علی رغم تبلیغات گسترده که توسط رسانه های این کشور مبنی بر آزادی کامل ادیان و گروه های دینی این کشور صورت می گیرد ، متاسفانه در عمل شاهد عملیاتی شدن آن و لمس این آزادی در میان آحاد مردم و به ویژه مسلمانان نیستیم لذا لازم است اقدامات عملی بیشتری جهت آزادی ادیان مختلف در این کشور صورت گیرد.

منابع

  1. https://kazislam.kz/deyatelnost-netraditsionnyh-religi/  
  2. http://24.kz/ru/news/incidents/item/123277-aktobe-estzhertvy 392
  3. http://casp-geo.ru/traditsionnyj-islam-i-fundamentalistskie-musulmanskie-techeniya-v-respublike-kazahstan/  
  4. https://centre-tur.kz/kk/maqalalar/teris-agym/destruktivti-jalgan-dini-uiymdar-94/
کد خبر 14394

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 9 =