مونا یوسفسپاهیچ
مدیر انجمن زنان فعال جامعه اسلامی
شاید تاریخ و جغرافیا به اندازه ای که بر جامعه مسلمانان در بالکان ظلم کرده است برسایر جوامع اسلامی ظلم نکرده است. کشورهایی که در این منطقه بین شرق و غرب واقع شدهاند، در طول تاریخ توسط غربیها به عنوان دروازهای بالقوه برای ورود مسلمانان به اروپا تلقی شدهاند.
بالکان به شبه جزیره ای در جنوب شرقی قاره اروپا اطلاق می شود. اسلام در چند مرحله وارد کشورهای بالکان شد. اولین بار زمانی بود که بازرگانان مسلمان برای تجارت خز و چرم بلغاری در زمان دولت عباسی وارد این منطقه شدند. پس از آن «امپراطوری مغول» با پذیرش اسلام نقش عمده ای در گسترش اسلام در اروپای شرقی داشت.
گسترش واقعی اسلام در بالکان با فتوحات امپراتوری عثمانی در این مناطق صورت گرفت .قرن هجدهم شاهد از دست رفتن قدرت امپراتوری عثمانی بود - که از ضعف و زوال رنج می برد و از اینرو به "مرد بیمار اروپا" معروف شد – امپراتوری عثمانی، به ویژه روسیه و اتریش که در بالکان جاه طلبی داشتند، در آن دوره، صرب ها دست به کشتار جمعی و آوارگی قومی جمعی زد تا سال 1866 تنها 5 هزار مسلمان باقی ماندند! اقتدار عثمانی ها در منطقه تضعیف و جو خصمانه ای حاکم شد. نیروهای صرب به طور عمدی مسلمانان را حتی در مناطقی که اکثریت مطلق را تشکیل می دادند، کشتند یا آواره کردند و آنها را به سوی مهاجرت های دسته جمعی سوق دادند این وضع در بین جنگ جهانی اول و دوم جهانی دوره به اوج خود رسید.
اطلاعات آماری دقیقی در مورد تعداد مسلمانان بالکان وجود ندارد، اما به نظر می رسد آنها بین 10 تا 15 درصد از جمعیت این منطقه را تشکیل می دهند، یعنی حدود 8 تا 12 میلیون نفر در کشورهای مختلف پراکنده شده اند.
در آلبانی و کوزوو، مسلمانان اکثریت مطلق را تشکیل می دهند، در بوسنی و هرزگوین مسلمانان اکثریت نسبی را نسبت به تعداد صرب ها و کروات ها تشکیل می دهند.
در آخرین سرشماری که در سال 2022 انجام شد، 278212 نفر از ساکنان جمهوری صربستان خود را پیرو دین اسلام معرفی کردند که 55384 نفر بیشتر از سرشماری سال 2011 است.
این رقم تقریبا 3 درصد از جمعیت را تشکیل می دهند. اکثر آنها در منطقه سنجاک زندگی می کنند که در مرز صربستان، مونته نگرو، کوزوو و بوسنی و هرزگوین قرار دارد. هرزگوین و مسلمانان بوسنیایی حدود 65 درصد جمعیت آن را تشکیل می دهند.
مرکز دیگر مسلمانان منطقه «دره پرشو» واقع در جنوب صربستان است، تعداد مسلمانان در مرکز صربستان از 20 هزار نفر تجاوز نمی کند که بیشتر در بلگراد زندگی می کنند.
جنگ بوسنی بین سالهای 1995-1992 نیز تأثیر زیادی بر مسلمانان صربستان داشت.
صربهای بوسنی حمایت سیاسی و نظامی از صربستان همسایه دریافت کردند و دولت کرواسی، کرواتها را در بوسنی حفظ کرد اما مسلمانان صربستان در فضایی پر از خصومت و استرس زندگی میکردند.
زمانی که عثمانی ها صربستان را ترک کردند، تنها در پایتخت یعنی بلگراد بیش از 300 مسجد وجود داشت و امروزه تنها یک مسجد به نام بایراکلی در شهر باقی مانده است.
خبرگزاری رویترز به نقل از مفتی جامعه اسلامی صربستان، محمد حمدی یوسفسپاهیچ، گفت: شورای شهر مجوز برای ساخت مسجد را صادر کرد اما "مقامات همه نامه های ما را در بایگانی می کنند."
سنجاک یکی از نمونه های بارز به حاشیه راندن عمدی مسلمانان درکشور است. این منطقه یکی از فقیرترین مناطق کشور است. نه شبکه حمل و نقلی وجود دارد، نه خدمات خوب، نه برنامه توسعه ای در پیش است و درصد مسلمانان بیکار نیز بسیار بالاست.
علاوه براین، نمایندگی مسلمانان در مناصب مهم، مانند نهادهای خودگردان محلی، بسیار کم است، زیرا تمام مشاغل مهم آموزشی و اقتصادی توسط صرب ها هدایت می شوند. می توان گفت که مسلمانان درکشور فاقد بسیاری از حقوق هستند، حتی کلمه "صرب" در جریان اصلی به معنای "مسیحی ارتدوکس" است، در حالی که مسلمانان صرب، در حاشیه هستند.
ما در یک جامعه از نظر قومی مختلط زندگی می کنیم. از ملیتها و قومیتهای مختلف مانند بوسنیاییها، گورانها، روما ها، مونتهنگروها، آلبانیاییها در صربستان زندگی میکنند. هر کدام از این اقوام، سنت، زبان، جهان بینی وشیوه زندگی خاص خود را دارند. بسیاری از این گروههای قومی توانسته اند با صربهای ارتودوکس همزیستی کنند. اما آنها هنوز بسته زندگی می کنند، با جمعیت محلی مخلوط نمی شوند، گرچه آنها نیز شهروند صربستان هستند و تابعیت صربستان را دارند.
این وضعیت موقعیت زنان مسلمان را نیز تحت تأثیر قرار می دهد، در گروه روماها و تا حدودی در گروه آلبانیایی زنان تا سن 15 سالگی تحصیل می کنند.
ازدواج زودهنگام و تشکیل خانواده اولویت زنان است. بعد از گذراندن تحصیلات اجباری ابتدایی دردوره ای که خود بچه هستند اگر ازدواج نکنند مجبور به انجام کارهای سخت بدنی بیشتری می شوند.
برای زنان آلبانیایی وضعیت کمی متفاوت است.از نظر اقتصادی در وضعیت بهتر و مستقلی قرار دارند.
در مورد زنان مسلمان بوسنیایی، آنها بیشتر در جنوب صربستان مستقر هستند و از نظر اقتصادی وضع بهتری دارند آنها در شرایطی هستند که می توانند به مدرسه بروند و تحصیلات خود را در خارج از کشور تکمیل کنند.
با افتتاح مراکز اسلامی، دبیرستان ها و دانشکده های اسلامی، زمینه بیشتری برای تحصیلات فراهم شده است اما باید از جمعیت زن حمایت کرد و از نظر اقتصادی آنها را تقویت کرد تا بتوانند از خود در برابر فشارها دفاع کنند. زنان مسلمان با آموزش و پیروی از راه حقیقت اسلام باید یاد بگیرند که عضوی فعال در جامعه باشند نه در حاشیه آن.
در برخی از مناطق، زنان به اسلام به معنای کامل عمل می کنند، از طریق نماز و حجاب، دوستی، در صربستان دبیرستان های اسلامی به نام «مدرسه» افتتاح شده است، در آن مدارس کلاس هایی برای دختران وجود دارد، در بلگراد BISMedrasa نیز افتتاح شده است. که حدود 50 دانش آموز در آن شرکت می کنند که نیمی از آنها دختر هستند.
مدرسه بین المللی در نووی پازار نیز افتتاح شد که سالانه حدود 250 دانش آموز فارغ التحصیل می شوند که نیمی از آنها دختر هستند و پیشرفت زیادی در این زمینه شده است.
دیدگاه خانم اِلما ذوکورلیچ یکی از زنان موفق صربستان در باره زندگی زنان مسلمان در صربستان و موضوع حجاب:
خانم اِلما ذوکورلیچ همسر مرحوم ذوکورلیچ مفتی صربستان، فارغ التحصیل دانشکده بازرگانی و بانکداری و دکترای رشته علوم اقتصادی ازدانشگاه بین المللی نووی پازارکه از سال 2007 در این دانشگاه به تدریس مشغول است و به مدت سه سال مدیر کل این موسسه آموزش عالی بوده است نمونه ای از زن موفق مسلمان در صربستان است او در مصاحبه ای در باره وضعیت زنان مسلمان صربستان می گوید:
من با حجابم خیلی احساس برتری و تسلط می کنم. حجاب من بیانگر انقیاد زن یا برتری مرد بر زن نیست. حجاب مظهر تمامیت معنوی زن است. حجاب مایه الهام یک زن و ضامن آرامش معنوی، آرامش و رفاه همه جانبه است. حجاب سپر اوست، به خصوص در دنیای امروزی که در آن زندگی می کنیم. آمار زنان آزار دیده ویرانگر است. در کانادا هر شش دقیقه یک زن مورد تجاوز جنسی قرار می گیرد، در آمریکا هر 15 ثانیه یک بار یک زن در داخل یا خارج از خانه کتک می خورد، متأسفانه نمونه های بسیار بیشتری وجود دارد. به همین دلیل است که حجاب سپر زن است. و از سوی دیگر، هویت او را نیز نشان می دهد.
او می گوید به نظر من نه در صربستان و نه در بیشتر اروپا تصویر واقعی از یک زن مسلمان و به خصوص یک زن مسلمان با حجاب وجود ندارد. معمولاً زنان مسلمان را زنانی بدون حقوق، پنهان درزیرحجاب، بدون آزادی اندیشه، حرکت و بیان می دانند، اما اصل موضوع کاملاً متفاوت است.
آزادی برای من یعنی روح و شعور بی قید و بند، توانایی سازماندهی زندگی بر اساس اصول دینی، بدون احساس نیاز به جریانات اجتماعی تحمیلی برای پذیرش. آزادی که منجر به از دست دادن هویت شود، آزادی نیست، بلکه شکل جدیدی از بردگی است. آزادی که ما برای آن تلاش می کنیم، چه در سطح فردی و چه در سطح جمعی، به هر فردی حق انتخاب آزادانه اصول فرهنگی-ایدئولوژیکی را می دهد. اما در عمل همیشه اینطور نیست، بنابراین حجاب زنان مسلمان توجه زیادی را به خود جلب می کند.
قبل از طلوع تمدن، مردم برهنه بودند. با رشد آگاهی و پیشرفت تمدن، انسان ها شروع به پوشیدن لباس و پوشاندن بدن خود کردند اما امروزه در اوج تمدن، متأسفانه شاهد روند معکوس هستیم.درحالی که زنان در اروپا برای حقوق اولیه خود مبارزه کردند وتنها در نیمه دوم قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم به آن دست یافتند، زنان در اسلام از همه این حقوق برخوردار بودند. حتی 14 قرن پیش، اسلام به زنان حق مالکیت، ارث، تحصیل، حق انتخاب شوهر، حق طلاق داده است.
نظر شما