هنر اسلامی در سرزمین ایران
پروفسور دکتر دراگان چالوویچ
دانشکده هنرهای معاصر، بلگراد
با گسترش اسلام به سمت شرق و سرزمینهای ایران امروزی، هنر اسلامی الهامهای تازهای مییابد که مسیرهای هنری آینده را تعیین خواهد کرد. بهطور کلی، در دوره آغازین شکلگیری هنر اسلامی، دو مرحله قابل شناسایی است:
مرحله نخست که «هنر اموی» نام دارد، آغاز توسعه هنر اسلامی را رقم میزند و شامل جریانهای هنری تحت حکومت امویان است. در این مرحله، هنر اسلامی تحت تأثیر میراث فرهنگی مدیترانهای توسعه مییابد و میتوان آن را بخشی از روند کلی هنر مدیترانه دانست. این جریان هنری به رشد خود در شبهجزیره ایبری و تا حدی در شمال آفریقا ادامه داد.
با استقرار خلافت عباسی و انتقال مرکز قدرت سیاسی و فرهنگی به شرق، یعنی به مناطق عراق امروزی، هنر اسلامی به سوی شرق چرخید و ویژگیهای پررنگتری از فرهنگ آسیایی به خود گرفت، که این تغییر نیز بخشی از برنامه سیاسی حاکمیت وقت بود.
در سرزمین پارس یا ایران امروزی، این تأثیرات با توجه به شرایط فرهنگی خاص منطقه، غنا یافتند. اولاً، مردم ایران از تبار عرب نبودند که این موضوع بر ذوق هنری و سلیقه زیباییشناختی آنان اثرگذار بود. ثانیاً، این سرزمین از سنت غنی ساسانی بهرهمند بود، که آثار آن در زمان ورود اصول هنر اسلامی هنوز زنده و پویا بود.
در دوره گسترش اسلام، این منطقه میان چند پادشاهی تقسیم شده بود که تحت حکومت سلسلههای مستقلی مانند طاهریان، صفاریان و سامانیان بودند. از قرن یازدهم میلادی، سلجوقیان که قومی ترکتبار از آسیای مرکزی بودند، بر منطقه مسلط شدند. آنها ابتدا بخارا را فتح کردند و سپس دیگر بخشهای ایران و سرانجام بغداد را در سال ۱۰۵۵ میلادی تصرف نمودند.
در این گفتار کوتاه، امکان بررسی کامل تاریخ هنر اسلامی در ایران وجود ندارد، اما دستکم باید به برخی از آثار شاخص اشاره کرد:
- مسجد دامغان (قرن ۸ میلادی): با ستونهای بزرگ و قوسهای پهن، که در آن نخستین نشانههای قوس شکسته دیده میشود؛ قوسی که بعدها در ایران به اوج شکوفایی خود رسید.
- مسجد جامع نائین (قرن ۱۰ میلادی): الگویی نو از مساجد با ایوان است؛ سبکی که ایران به معماری اسلامی هدیه داد.
- تزیینات معماری، بهویژه یافتههای نیشابور: شامل تزیینات گچبری پیچیده برای داخل بناها و نمای خارجی با نقشهای تصویری که بهوضوح نشان از تأثیر ساسانی دارند.
این تأثیر در آثار فلزی، پارچهای و سفالینه نیز مشهود است. برخی آثار فلزی و منسوجات چنان به هنر ساسانی شبیهاند که اگر نوشتههای خوشنویسی کوفی زیبای روی آنها نبود، بهراحتی میشد آنها را متعلق به دوره ساسانی دانست.
ایران سهم بزرگی در توسعه سفالگری اسلامی دارد. در ابتدا این آثار سادهتر بودند، مانند سفال نیشابور: ظروف دهانهگسترده با بدنه قرمز، تزئینات چندرنگ و لعابدار. یکی از نمونههای جالب، کوزهای است با گردن به شکل سر گاو که باز هم یادآور هنر ساسانی است.
در قرون بعدی، سفالگری در ایران به چنان سطح بالایی رسید که میتوان آن را در اوج هنر اسلامی دانست. این پیشرفت، بخشی به دلیل تأثیرات چین بود، اما بر اساس پژوهشهای جدید، تأثیرات میانرودان (بینالنهرین) نیز نقش داشتهاند. این نشانهای از ظرفیت بالای هنر اسلامی برای جذب تکنیکها و رویکردهای مختلف از فرهنگهای گوناگون است؛ البته نه برای تقلید صرف، بلکه برای تبدیل آنها به شکلهایی متناسب با حساسیت زیباییشناسی خاص هنر اسلامی.
نباید از مسجد جامع اصفهان (قرن ۱۱ میلادی) نیز غافل شد که نهتنها یکی از جواهرهای معماری اسلامی، بلکه بخشی از میراث فرهنگی جهانی است.
شکل معماری دیگری که باید ذکر شود «گنبد» است: آرامگاهی به شکل برج با پایه دایرهای، که بعدها به شکل ستارهای یا چندضلعی توسعه یافت. فضای داخلی به دو طبقه تقسیم میشد، طبقه بالا محل قرارگیری تابوت بود. پژوهشها درباره منشأ این فرم نشان میدهد که برخلاف برخی فرضیات مبنی بر منشأ غربی، منشأ آن احتمالاً آسیایی بوده و الگوی آن چادرهای یورت اقوام آسیای مرکزی است. در این صورت، گنبد را میتوان خانهای از مصالح بادوام برای زندگی ابدی دانست. در این نمونه نیز میتوانیم انعطافپذیری هنر اسلامی در پذیرش و دگرگونسازی عناصر فرهنگی بیگانه را ببینیم.
دنیای هنر اسلامی جهانی است پر از آموزهها – گاهی پنهان و نیازمند تأمل، گاه مستقیم و آشکار.
سخن خود را با حکمت یکی از ظروف سفالین شرق ایران (قرن ۱۰ میلادی) به پایان میبرم:
«وقتی نادانی دل کسی را تسخیر کند، پایان خوشبختی او نزدیک است.»
این نمایشگاه، بازتابی است از همان پیام گذشته – گامی در مسیر شناخت بیشتر و در نتیجه، رشد معنوی ما.
1404/02/26
نظر شما