تأثیر فلسفه زندگی جامعه جاوه بر مدل رهبری(یک بررسی فلسفی اجتماعی- بخش دوم)

اکثر مردم جاوه از نظر ظاهری ادعا می کنند که آنها از جامعه Santri (سانتری) هستند، اما در حقیقت آنها قلباً هنوز عرفان و باطن گرایی را بخشی از زندگی خود می دانند. حداقل 80 درصد مردم جاوه درگیر مسائل عرفانی یا درون گرایی هستند.[1] در رابطه با مسایل عرفانی و درون گرایی، برخی از مردم جاوه هنوز آداب و رسوم زیر را ....

اکثر مردم جاوه از نظر ظاهری ادعا می کنند که آنها از جامعه Santri (سانتری) هستند، اما در حقیقت آنها قلباً هنوز عرفان و باطن گرایی را بخشی از زندگی خود می دانند. حداقل 80 درصد مردم جاوه درگیر مسائل عرفانی یا درون گرایی هستند.[1] در رابطه با مسایل عرفانی و درون گرایی، برخی از مردم جاوه هنوز آداب و رسوم زیر را اعمال می کنند:

1) انجام محاسبات جادویی(petungan[پِتونگن] در زبان جاوه ای) با جستجوی اطلاعات از پریمبون[2] چه کاری انجام دهند یا چه کاری را باید رها کنند تا برنامه ها و فعالیت های آنها با زمان و شرایط و اوضاع خوب همزمان شود.

2) انجام Laku (لاکو): مراقبه و خلوت تا آنچه انتظار می رود، محقق شود.

3) برگزاری مراسم نذورات خاص، به منظور درخواست سلامتی و جلوگیری از مصیبت، از جمله:

أ. پرتاب نذورات به دریا، چه در دریای جنوبی با افسانه Nyi Rara Kidul[3] و چه دریای شمالی با افسانه [4]Dewi Lanjar.

ب.بخور سوزاندن در بعضی از روزها در جاهای خاص.

ج.برگزاری مراسم برای سلامتی در روز تولد، ازدواج یا فوت کردن.

د.کاشت سر گاو، بز یا خوک برای سلامتی در هنگام بنای ساختمان، پل، سد، جاده، خانه.

ه. و غیره.

4) انجام زیارت برای درخواست برکت به مکانهای خاصی که آن را مقدس و تاریخی می دانند. قبل از زیارت، معمولاً با تحقق برخی شرایط، مانند روزه گرفتن، روزه سفید، روزه دوشنه و پنجشنبه، و غیره، شروع می شود.

شیوه زندگی مردم جاوه در زندگی روزمره اینگونه. با این حال، عاداتی که در بالا ذکر شد، همراه با پویایی توسعه علم و فناوری، تنها در بخش کوچکی از جامعه جاوه اعمال می شود، در حالی که برخی دیگر در تلاش اند شکل واقعی عمل کِباتینان را پیدا کنند. به دلیل توسعه دانش و پیشرفت تکنولوژی، تغییراتی در مسایل باطن گرایی یا کِباطینان برخی از مردم جاوه رخ داده است. اگرچه در جامعه جاوه تغییراتی ایجاد شده است، اما عملکرد کباتینان در جامعه جاوه قابل انکار نیست و امروزه نیز ادامه دارد.

حداقل تلاش برخی دیگر از مردم جاوه این است که هدف را از برخی آداب و رسوم غالب ذکر شده در بالا تغییر بدهند. به عنوان مثال، در محاسبه جادویی (petungan) به سطح تسلط بر دانش خود تغییر یافته است. اما در مورد مسئله مراسم برای سلامتی در روز تولد، ازدواج و مرگ، هدف این است که به خویشاوندی روحیه بخشند، به طوری که در زمان های خاص آنها می توانند چهره به چهره ارتباط برقرار کنند. بیش از این، آنها فقط به خاطر آنچه تاکنون به دست آورده اند، سپاسگزار هستند. از نگرش مردم جاوه نسبت به زندگی انتظار می رود که بتوانند در تسریع روند توسعه ملی کمک کنند.

د. رهبری جاوه

1. مدل رهبری جاوه ای

بر اساس نگرش به زندگی، طرز تفکر، مبانی اخلاقی جامعه جاوه و سیستم آموزشی خانواده در جامعه جاوه، فرد به راهنمایی و کمک در حل مشکلات نیاز دارد. این روی سیستم رهبری در جاوه تأثیر دارد. آنها نظر رهبر خود را ترجیح می دهند، جاوه ای ها می خواهند همیشه توسط رهبرشان یا توسط پدرانشان محافظت شوند. آنها بدون اینکه مجبور شوند، به رهبر احترام می گذارند و از او اطاعت می کنند، گویی که رهبر آنها از یک کاریزمای بزرگ خاصی برخوردار است. آرمان ها و ایدئولوژی های انتزاعی از ارزش انگیزشی بالایی برخوردار نیستند، اما افراد و درجات آنها انگیزه ایجاد می کنند، انگیزه می دهند. اعتقاد به افراد و رتبه مهمتر از علاقه به اهداف و آرمان های آنها یا دستاوردهای عینی است.

حقایق فوق نشان می دهد که رهبر آنها معنای اخلاقی دارد. مردم به راحتی صدای درونی و آگاهی شخصی خود را فراموش می کنند. مردم با کمال میل پدران یا رهبران بزرگ خود را دنبال می کنند. این پدیده نتیجه پیامدهای اخلاقی سلسله مراتبی است که به شدت با وجود یک سیستم آموزش خانواده که باعث می شود افراد نتوانند تنها بمانند، پشتیبانی می شود. جاوه ای ها دوست دارند هدایت شوند و آنها برای مطابقت با رهبر عادت دارند. بنابراین، قناعت و رضایت به نگرش های اخلاقی بزرگی تبدیل می شوند.[5]

اخلاق جامعه جاوه که دیدگاه های مربوط به وجود رهبری را بسیار تحت تأثیر قرار می دهد، در عبارات یا ضرب المثل های زیر منعکس شده است:

1. Sepi ing pamrih rame ing gawe, amemayu ayuning buwana

آرامی در دل، شلوغی در کار، زیبا کردن زیبایی جهان: یعنی مردم جاوه بدون اینکه به دنبال سود برای خود باشند، سخت در کار هستند و انسان سعی در پیشرفت داشته باشد و جهان زیبا را زیباتر کند.

2) Mangan ora mangan waton kumpul

غذا بخوریم یا نخوریم، مهم دوره خانواده جمع شدن است. مردم جاوه برای همیشه خواهان وحدت و اتحاد تمام خانواده و حتی جامعه هستند.

3) Ana dina ana upa

یعنی تا زمانی که روز باشد، روزی موجود است. جاوایی ها در این عبارت همیشه تسلیم حق تعالی با اعتماد به یکدیگر می شوند، زیرا آنها باور دارند به کمبودی غذا دچار نمی شوند. به همین ترتیب، معتقد اند که هر کودکی که متولد می شود، روزی به آن اختصاص داده می شود.

در واقع عبارات یا ضرب المثل های جاوه ای بسیار بیشتری وجود دارد که حاوی ارزشهای اخلاقی بالایی هستند. همچنین با اصول اخلاقی جامعه جاوه مطابقت دارد که در هماهنگی زندگی اجتماعی نهفته است. این را می توان در این عبارات یا ضرب المثل های جاوه ای مشاهده کرد. مردم جاوه می خواهند نه تنها برای منافع خود، بلکه برای منافع دیگران حتی برای منافع جهان سخت کار کنند. این واقعیت باعث ایجاد مفهوم جامعه جاوه ای Alon alon Waton Lakon شد، به این معنی که حتی اگر کار کند باشد، مهم این است که به هدف می رسد. این اندیشه ای است که آنها کار می کنند و در صورت موفقیت به صورت آهسته یا سریع، نتایج توسط سایر اعضای جامعه احساس می شود.

علاوه بر این، جامعه جاوه همچنین خویشاوندی و خانوادگی را حفظ می کنند. آنچه که به دست می آورند، همه اعضای خانواده از آن بهره و لذت ببرند. هر اتفاقی بیفتد آنها می خواهند با هم باشند و به عنوان پایه وحدت و اتحاد جمع شوند.

با توجه به اخلاق مردم جاوه ذکر شده، آنچه مردم جاوه می خواهند، وجود یک انسان ایده آل است که همیشه دارای این ویژگی ها باشد: rila = رضایت که مایل است در صورت لزوم هرچه دارد را به اشتراک بگذارد؛ nrimo = قناعت، یعنی پذیرفتن با تمام خوشحالی در مورد آنچه برایش اتفاق می افتد؛ صبر، یعنی زندگی با صبر و تحمل.

2. برخی از آموزه های بزرگان جاوه ای در زمینه رهبری

در این بخش، فقط چند آموزه از بزرگان جاوه در مورد رهبری به عنوان نمونه شمرده می شود، از جمله:

1) مانکونِگارا یکم[6] (Mangkunegoro I).

اصول رهبری آموزش داده شده او به عنوان Tri Dharma (سه دارما یا اصل) شناخته می شوند. Tri Dharma اغلب توسط سوهارتو، دومین رئیس جمهور اندونزی در پرورش اخلاق کار و ارادت به میهن گوش زده می شد. محتوای Tri Dharma به شرح زیر است:

أ. "Mulat sarira hangrasa wani"

Mulat = نگریستن، sarira = خود، hangrasa = احساس کردن، wani = جرأت داشتن

به معنی خود نگری باعث احساس جرأت داشتن است. رهبر باید جرات نگاه کردن به خود را داشته باشد. اگر اشتباهی انجام داده است، باید اعتراف کند که اشتباه کرده است و باید عذرخواهی کند، و اگر حق دارد، مغرور نشود و کسی که اشتباه می کند را باید ببخشد.

ب. "Rumangsa melu handarbeni"

Rumangsa = احساس، melu = شرکت در، handarbeni = تعلق داشتن و مالکیت

به معنی احساس شرکت در تعلق داشتن و مالکیت است. رهبر باید احساس تعلق داشتن به کشور و میهن عزیز داشته باشد و آن را نتیجه مبارزات مانکونِگورو یکم بداند و همراه مردم وحدت و یکپارچگی را تقویت کند.

ج. "Wajib melu hangrungkebi"

Wajib = واجب، hangrungkebi = محافظت

به معنی شرکت در محافظت میهن واجب است. همه موظف اند از آگاهی شخصی و احساس مسئولیت در برابر میهن محافظت و فداکاری کنند.[7]

2) فلسفه جاوه توسط مانکونِگورو چهارم[8] (Mangkunegoro IV).

یک رهبر باید از ویژگی های مطلوبی برخوردار باشد و اصلی ترین آنها عبارتند صبر، توکل، رضایت به اراده خدا؛ تزکیه نفس و فکر با تامل و ذکر؛ شکرگزاری و آگاهی به عدالت خداوند؛ تعقل و تفکر از آفرینش؛ مراقبت؛ احساس نکردن به توانایی انجام همه کار،[9] داشتن توانایی احساس.[10]

3) آموزه فلسفه جاوه ای توسط پاکوبووانو چهارم[11] (Pakubuwono IV).

این آموزه خصوصیات بدی را نشان می دهد که اگر کسی می خواهد رهبر شود، باید از آنها اجتناب کند، همچنین پس از رهبر شدن برای جلب حمایت از جامعه باید پرهیز کند که عبارتند:

- Aja adigang, adigung, adiguna؛ از قدرت؛ بزرگی در ثروت و دارایی؛ هوش، ذکاوت و نبوغ متکبر نباش و از آن سوء استفاده نکن.

- aja lunyu؛ مردد نباش که قدرت برای تصمیم گیری نداشته باشی و باعث بی اعتمادی مردم شوی.

- aja lemer؛ به آنچه که دیگران دارند و دستاوردهای آنها حسودی نکن.

- aja genja؛ سست در کار نباش.

- aja abuntut؛ بی دلیل دنبال کسی نرو یا تقلید کورکورانه نکن.

- aja nyumur؛ رازدار باش و راز را به کسی نگو

- aja dahwen؛ به کسی توهین نکن

- aja maoni؛ کسی را تقبیح نکن

- aja main؛ قمارباز نباش

- aja madad؛ مواد مخدر نکش

- aja maling؛ سارق نباش

- aja minum؛ شراب نخور

- aja madon؛ زن بازی نکن.

4) کی هاجر دِوانتارا[12] (Ki Hajar Dewantara).

وی خصوصیاتی که یک رهبر باید داشته باشد را بیان کرد که عبارتند از:

أ. Tetep, teteg, antep lan mantep

- Tetep؛ به معنی ثابت شدن و تغییر نکردن است. به عبارت دیگر، ثابت شدن قلب و فکر است که به راحتی تغییر نمی کند یا توسط دیگران تحریک نمی شود. کسی که این خصوصیت را دارد، توسط هر خبری فریب نمی خورد. او قاطع است و تحت تأثیر دیگران نمی گیرد. اگر چیزی را بگوید و باور کند، همچنان ادامه خواهد داد. فکر او سریع عوض نمی شود.

- teteg؛ به معنی تزلزل ناپذیر چیزی است که او را وسوسه می کند. به عبارت دیگر، یک رهبر همچنان در این باور باقی می ماند و وسوسه نمی شود.

- antep؛ به معنای پر از محتوا، آگاهی، و دانش است. کسی که دارای دانش و آگاهی باشد، جرات دفاع و مبازره برای چیزی را که درست می داند، خواهد داشت.

- mantep؛ به معنای اطمینان کامل است که کارش درست و خوب باشد. کسی که ثابت قدم باشد به آنچه که فکر می کند درست است، ادامه خواهد داد، به راحتی تحت تأثیر افکار دیگران قرار نمی گیرد و وسوسه نمی شود، او همچنان به موضع یا افکار و عقاید خود که درست و خوب می داند، پایبند خواهد بود.

ب. Ngandel, kendel, kandel lan bandel

Ngandel = باور و ایمان، kendel = شجاعت، kandel = کلفت و گنده (در علم و دانش یا در ظاهر و باطن)، bandel = توکل و اعتماد به نفس

ج. Ning, neng, nung lan nang

- Ning؛ مخفف Wening به معنی قلب و فکر صاف داشتن

- neng؛ مخفف Meneng به معنی سکوت و آرامش همراه با توجه برای فعال و جدی گوش دادن

- nung؛ مخفف از Hanung به معنای بزرگی قلب و روح

- nang؛ مخفف از Menang به معنای پیروزی و اقتدار ظاهری و باطنی.

این شخصیت یک رهبر است که در شخصی که از این اوصاف برخوردار است، منعکس می شود.

د. Ing ngarso sung tulada, ing madya mangun karsa, tut wuri handayani

- Ing ngarso sung tulada؛ هنگام در جلو قرار دارد، الگو ارائه می دهد

- ing madya mangun karsa؛ هنگام در وسط قرار دارد، اراده و توانایی را ایجاد می کند

- tut wuri handayani؛ هنگام در پشت قرار دارد، تشویق و تاثیر خوب را به سمت استقلال به وجود می آورد.

5) آموزه های سوهارتو، دومین رئیس جمهور اندونزی).

او خصوصیات رهبری را همانطور که در کتاب "دانه های فرهنگ جاوه ای"[13] ذکر شده است، به شرح زیر نام برد:

أ) Aja kagetan, aja gumunan lan aja dumeh

- Aja kagetan؛ (از چیزی که اتفاق می افتد) راحت شگفت زده نشو

- aja gumunan؛ متعجب و متحیر نشو

- aja dumeh؛ پر مدعا و متکبر نشو

ب) Sura dira jayaningrat, lebur dening pangestuti

- Sura dira jayaningrat؛ همه نفرت ها، عصبانیت ها و لجبازی ها

- lebur dening pangestuti؛ در لطافت، حکمت و صبر و شکیبایی ذوب می شود. به این معنی است که همه اشکال شر با خیر از بین می رود

ج) Ilmu katon؛ علم حسی، با عزم راسخ و جدی به دست می آید.

د) Mikul dhuwur mendhem jero؛ در لغت به معنای چیزی را بالا نگه داشتن و عمیق دفن کردن است. منظور "احترام به فرهنگ نیاکان و دفن اشتباهات پیشینیان" است. کاربرد آن اینجا است که ما با ادامه کارهای خوب و پاک کردن کارهای بد، به فرهنگ نیاکان احترام می گذاریم. این عبارت غالباً به عنوان عملی یا تلاشی برای تعقیب نکردن والدین و رهبران خطاکار، اشتباه گرفته می شود. تصوری که به وجود می آید این است که مردم جاوه به راحتی مسئولیت بارهایی را که باید بر دوش کشیده و برطرف می شوند، رها می کنند یا دنبال نمی کنند.

ه) در تصمیم گیری از دانش، خلاقیت، ذوق و قصد یا عزم استفاده شود.

و) اگر نمی خواهید آب کم آورید، منبع یا سرچشمه خود را به خاطر بسپارید.

ز) هشت نکته اساسی: عشق به وطن، میهن پرستی، هرگز تسلیم نشدن، روحیه قهرمانانه، از خود گذشتگی و خلوص، روحیه اعتماد به نفس، روح وفاداری به پانچاسیلا و قانون اساسی 1945.

ح) پرستش همیشگی بی پایان، یادگیری همیشگی بی پایان و تلاش همیشگی بی پایان برای خدمت به کشور و ملت.

ط) اعتماد زیاد به نفس، برای رسیدن به یک هدف مشترک. اعتماد به نفس خلاقیت را ایجاد می کند.

ی) حتی اگر چالش های زیادی پیش روی تو قرار دارد، بی امیدی و تسلیم نشو، بدبین نباش.

ک) هر زمانی که به موفقیت رسیده ایم، مبادا خود را فراموش کنیم، مغرور بشویم و با فراموش کردن اولویت های بسیار فوری، سرمایه و انرژی را هدر می دهیم. ما باید از لطف خدا شاکر باشیم.

ل) سه دارما (سه اصل) از آموزه های مانکونِگورو یکم همیشه اساس سیاست و تصمیم گیری او بود.

م) Tepa selira؛ احترام به احساسات دیگران، یعنی کسی باید بتواند احساسات (بار فکری) دیگران را احساس کند تا دیگران را آزرده نشوند یا بار آنها را سبک کند. به عنوان مثال، "ما باید tepa salira نسبت به چیزی داشته باشیم که دیگران آن را احساس کرده و از آن رنج می برند."

ن) صفت اسراف، ستایش بیش از حد و همچنین ناز نازی شده، خوب نیست.

س) ملتی که میراث فرهنگی خود را فراموش کند، شخصیت خود را از دست خواهد داد. ملتی که شخصیت خود را از دست بدهد، ضعیف خواهد شد. و یک ملت ضعیف سرانجام سقوط خواهد کرد.

ع) در خصوص آموزش نسل بعدی یا آینده: نتایج آموزش ما باید ترکیبی کامل بین هوش ذهنی، والایی شخصیت و اخلاق، روح ملی گرایی و افرادی را ایجاد کند که دارای شرست و شخصیت پانچاسیلایی باشند.

ه. نتیجه گیری

از توضیحات فوق می توان نتیجه گرفت که نگرش جامعه جاوه به زندگی همانطور که در اعمال و عقاید جاوه گرایی منعکس شده است، بر آرامش درونی، هماهنگی و تعادل، قناعت (رضایت) نسبت به همه حوادثی رخ داده که فرد را زیر جامعه و جامعه را زیر کیهان قرار می دهد، تأکید دارد.

نگرش جاوه ای به زندگی این را می آموزد که جامعه جاوه ای رابطه ای هماهنگ بین فرد و خود، فرد با افراد دیگر، بین فرد و جهان و بین فرد و خدای خود برقرار می کند. با وجود هماهنگی مردم جاوه انتظار می رود بتوانند به درستی زندگی کنند. برای اینکه تحقق هماهنگی تضمین شود، هر فرد باید قواعد اخلاقی را اعمال کند که بر خصوصیات قناعت و رضایت، صبر، هوشیاری و درون نگری، فروتنی و ساده زیستی تأکید دارد.

در ارتباط با رهبری، مدل رهبری جاوه ای "پدر گرایی" و کاریزماتیک است. جامعه جاوه این باور را دارند که فرد همیشه در حل مشکلات به راهنمایی و کمک نیاز دارد. آنها نظر رهبر خود را ترجیح می دهند. مردم جاوه همیشه می خواهند توسط رهبران یا پدرانشان محافظت شوند. آنها به رهبر خود نه از روی اجبار، احترام می گذارند و از او اطاعت می کنند، گویی که رهبر آنها از یک کاریزمای بزرگ خاصی برخوردار است. اعتماد و اعتقاد به افراد و رتبه یا درجه آنها مهمتر از علاقه به آرمان ها یا دستاوردهای عینی است.

سپس ارتباط فلسفه زندگی جاوه ای با الگوی رهبری کاربردی در این قواعد اخلاقی منعکس می شود که بر قناعت و رضایت، صبر ، هوشیاری و درون نگری، فروتنی و ساده زیستی تأکید می کند که باید توسط هر فردی برای تحقق هماهنگی اجتماعی، اعمال شود. این مطابق با احترام و اطاعت مردم جاوه نسبت به یک رهبر قابل اعتماد است.

منابع:

- إکو، مرسودی، رهبری پانچاسیلا: یک کاوش، سولو، 1989.

- بوربی، ریموند ج، اصول رهبری، جوگجاکارتا، بی تا.

- سودیارجا، فلسفه اجتماعی، جوگجاکارتا، 1995.

- سوسِنو، ماگنیس، اخلاق جاوه (تحلیلی فلسفی از خرد یا حکمت زندگی جاوه ای)، جاکارتا، 1985.

- کریمه، ک. ای.، ماهیت و رابطه خصوصیات فردی و اجتماعی جامعه جاوه از نگاه اخلاق پانچاسیلا، جوگجاکارتا، 1983.

- کودیران، انسان و فرهنگ در اندونزی، جاکارتا، 1975.

- کونچارانینگرات، مقدمه ای بر انسان شناسی، جاکارتا 1979.

- مولدِر، نیلز، شخصیت جاوه ای و توسعه ملی، جوگجاکارتا، 1973.

- فرهنگ لغت اندونزی (KamusBesar Bahasa Indonesia).

 

[1] همان، ص 15.

[2] (Primbon) یک کتاب حاوی پیش بینی ها (محاسبه روزهای خوب، روزهای بد و غیره) است؛ کتابی است که دانش مختلف جاوه ای را جمع آوری می کند، حاوی فرمولهای غیبی (حرز، مانترا ، دعا، تعبیر خواب)، یک سیستم اعداد پیچیده برای محاسبه روزهای خوش شانس برای جشن گرفتن، بنای خانه، انجام سفر و انواع فعالیتهای مهم، هم برای افراد و هم برای جامعه، است.

[3] یک روح یا الهه افسانه ای اندونزیایی که در میان مردم جاوه و بالی بسیار مشهور است. این شخصیت افسانه ای به عنوان ملکه دریای جنوبی (اقیانوس هند) شناخته می شود. (ویکی پدیا به زبان اندونزی)

[4] شخصیت افسانه ای ملکه دریای شمالی جزیره جاوا، به ویژه در شمال شهر پکالونگن (Pekalongan)، جاوه مرکزی است. نام اصلی ملکه دریای شمال دوی لانجار (Dewi Lanjar) است. Lanjar اصطلاحی برای زنی است که در سنین جوانی از شوهر خود طلاق گرفته و بچه دار نشده است.

[5] همان، ص 49 و 50.

[6] رادِن ماس سعید نام داشت و در کارتاسورا، 7 آوریل 1725 متولد شد و در سوراکارتا، 23 دسامبر 1795 در 70 سالگی درگذشت. او بنیانگذار پادشاهی مانکونِگاران (Mangkunegaran)، یک پادشاه بزرگ در جنوب مرکزی جاوه بود. او یک قهرمان ملی اندونزی که در جاوا مرکزی علیه استعمارگران هلندی مبارزه کرد.

[7] إکو، ص 137.

[8] او در 3 مارس 1811 میلادی متولد شد و در سال 1881 میلادی درگذشت. او چهارمین پادشاه مانکونگاران بود که از 1853 تا 1881 میلادی سلطنت می کرد. وی دو کارخانه شکر در منطقه شمال غربی سوراکارتا و تاسیکمادو را تاسیس کرد و ایستگاه قطار با مسیر شهر سولو به سمارانگ، کانال سازی شهر و برنامه ریزی فضایی شهری را آغاز و ایجاد کرد. همچنین دستور نوشتن تقریباً 42 کتاب را داد. می توان گفت که در دوران مانکونگارا چهارم، پادشاهی مانکوناگاران در اوج شکوهی و عظمت بود.

[9] به این معنی که نباید احساس پر ادعایی کنیم، ما می توانیم همه کارها را انجام دهیم و حتی دیگران را کوچک یا حقیر بشماریم.

[10] به معنای شناختن از خود است، یعنی جرات داشتن احساس به عدم توانایی و اعتراف به عدم توانایی و یا به معنای داشتن آگاهی کافی در اندازه گیری خود با توجه به توانایی های خود است.

[11] پاکوبووانا چهارم در سوراکارتا، 1768 میلادی متولد شد و در همان منطقه، 1820 میلادی درگذشت. او سومین پادشاه سوراکارتا بود که از سال 1788 تا 1820 میلادی سلطنت می کرد. او لقب سونان باگوس را داشت، زیرا در جوانی و خوش تیپی به سلطنت رسید.

[12] او در 2 مه 1889 میلادی در پاکوالامان متولد شد و در 26 آوریل 1959 میلادی در جوگجاکارتا در 69 سالگی درگذشت. او فعال جنبش استقلالی اندونزی، ستون نویس، سیاستمدار و پیشگام آموزش اندونزیایی های بومی از دوران استعمار هلند بود. او کانون آموزشی دانش آموزان (Taman Siswa)، یک مسسه آموزشی که فرصت هایی را برای بومیان فراهم می کند تا بتوانند حق تحصیل مانند اشراف زادگان و هلندی ها را بدست آورند، تاسیس کرد. تاریخ تولد وی اکنون در اندونزی به عنوان روز ملی آموزش گرامی داشته می شود. بخشی از شعار ابتکاری او tut wuri handayani، به شعار وزارت آموزش و فرهنگ اندونزی تبدیل شده است. پرتره وی در اسکناس 20.000 روپیه در نسخه 1998 به چاپ رسید.

[13] Butir-butir Budaya Jawa (1990)

کد خبر 19166

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 9 =