منبع : مجله «مسلمانان چینی»، شماره 5 ، 2019
جین یی جیو (Jin yi jiu)(محقق انستیتوی ادیان جهانی آکادمی علوم اجتماعی چین)
نوشته های اسلامی چینی موضوع بزرگ و مهمی است. امامان، معلمان مذهبی (در مساجد) و دانشمندان داخل کشور که به تالیفات نوشته های اسلامی مشغول هستند، نه تنها آثار به زبان چینی، بلکه آثار به زبان های عربی، فارسی و اویغور نیز شامل می شوند، در اینجا فقط نوشته های اسلامی به زبان چینی مورد مطالعه است که از این پس به عنوان "نوشته های چینی" نامیده می شود.
الف : شرایط اجتماعی و تاریخی ظهور نوشته های چینی
پس از ظهور اسلام در آغاز قرن هفتم، فرآیند خود توسعه ای و خود سازی تا شکل گیری سیستم دینی وجود داشت[1]. در توسعه اسلام، تصوف از خصوصیات بشارت تبلیغی برخوردار است. بعداً مبلغان صوفی در چین عرفان صوفیه را وارد چین کردند و مورد توجه برخی از پیروان، امامان، معلمان مذهبی و دانشمندان در چین قرار گرفت و تأثیر آن در نوشته های چینی منعکس شد.
اسلام در اواسط قرن هفتم به چین معرفی شد. از آنجایی که اسلام در زمان های مختلف و از مکان های مختلف به چین وارد شده است، بنابراین تعیین می کند که این ورود به شکل کلی باید یک روند رشد و تکامل داشته باشد. این روند همچنین روندی است که مردم کشور ما از شناخت کم تا شناخت تقریبی از اسلام داشته باشند.
از نظر سبک یا طرز نگارش نوشته های اسلام چینی، می توان آن را تقریباً به دو دسته تقسیم کرد.
دسته اول آثاری کتبی هستند. این شامل آثار تاریخی رسمی، آثار کلاسیک، کتاب های درسی، تواریخ محلی و غیره است. در کتاب «سلسله تانگ قدیمی»، ثبت شده است که دا شی گئو (نام کشورهای عربی در سلسله تانگ) نمایندگانی را به چین فرستاده است، که ذکر کرد این کشور 34 ساله بوده و سه پادشاه پی در پی داشته است. در سلسله سونگ، سوابق یادداشت های مربوط به اسلام به تدریج افزایش یافت. نویسندگان سالهای اولیه احتمالاً عمدتاً غیرمسلمان بودند. آنها اطلاعات کمی در مورد اسلام داشتند و بیشتر کلماتی که دین اسلام را توصیف می کنند، کلمات بودایی بوده اند.
دسته دوم یادداشت های چینی، مانند بیت قرینه ای (که روی طومار یا چوب نوشته می شود)، طومار (نقاشی یا خطاطی که در وسط دیوار اطاق اصلی آویزان می شود) و کتیبه ها در حیاط مسجد است. در کتیبه "بازسازی مسجد چینگ جینگ (Qing jing)" شهر چوآن ژو (Quan zhou) استان فو جیان (Fu jian) در سلسله یوان، برخی از اطلاعات مربوط به عقاید، عبادات و کتاب مقدس اسلامی را ثبت کرده است. با این حال، برخی از کتیبه ها هنوز نمی توانند تشریفات مربوط به اسلام را منعکس کنند، و درآنها اشتباهاتی وجود دارد. برخی از کتیبه ها اعتقاد اسلامی را به دارما بودایی تشبیه کرده اند. برخی از کتیبه ها یادداشت های خرافاتی دارند، و برخی از کتیبه ها "آسمان" را به عنوان "خدا" استفاده کردند، و "شی تیان" و "بی تیان" را برای بیان عقاید خود استفاده کردند.
تا آنجا که به نویسنده کتیبه مربوط می شود، ممکن است تعداد غیرمسلمانانی که اسلام را نمی فهمند بیشتر باشد، بنابراین در نوشتن مسایل اسلامی کمبودها و اشتباهاتی وجود دارد.
روشنفکران مسلمان به دلیل آگاهی از عدم درک از اسلام در برخی از نوشته ها یا کتیبه ها ، دریافتند که برای تکمیل آنها نوشتن مقالاتی ضروری است که این امر موجب رشد و توسعه نوشته های اسلام چینی می گردد.
در اواخر سلسله مینگ، طبقه روشنفکر در اسلام رشد کرد. تا آنجا که به این طبقه مربوط می شود، عمدتاً دو نوع افراد وجود دارد: یکی روشنفکرانی که در مطالعات ؛ بنیاد خانوادگی دارند. آنها از کودکی تحصیلات دینی دیده اند، برخی از آنها امامان و معلم مذهبی شده اند. دیگری روشنفکرانی که تحصیلات کنفوسیوسی داشته اند و سپس به آموزش مسجدی نیز پرداخته اند. بیشتر این دو نوع افراد پس از آموختن دانش دینی امامان و معلم مذهبی شده اند و برخی دیگر دانشمند شده اند.
تا آنجا که به طبقه مذهبی مربوط می شود، درک آنها از اسلام کاملاً روشن است. در هفتمین سال جیاجینگ در سلسله مینگ (1528)، کتاب «لای فو مینگ» توسط امام چن سی از مسجد ناندا (Nan da) در شهر جینان (Ji nan) استان شاندونگ (Shan dong)، در مورد عقاید اسلامی صحبت کرده است. هو دینگ ژو (1597-1597) در شهر شیان یانگ (Xian yang) طرفدار تأسیس آموزش مسجدی بود، که باعث رونق نوشته های اسلام چینی شد. در آموزش مسجد 13 تا 14 کتاب درسی عربی و فارسی وجود دارد که در این میان، آثار تصوف یک سوم آنها را تشکیل داده، که تأثیر مهمی در محتوای آثار بعدی چینی دارد.
ب : توسعه تالیفات اسلام چینی
باید گفت که پیش نیاز ظهور تالیفات اسلام چینی این است که باید ائمه، معلمین مذهبی و دانشمندانی وجود داشته باشند که درک درستی از تعالیم اسلامی و پایه نگارش چینی را داشته باشند تا در این کار شرکت کنند تا ایمان اسلامی را به درستی بیان کنند.
در مقدمه کتاب «بیوگرافی اساتید مذهبی» که توسط آقای ژائو زن تالیف شده، آمده است: "از زمان سلسله تانگ تا سلسله مینگ، اگرچه افرادی هستند که دین اسلام را به کشور چین معرفی کردند، اما درک اصول و معنی آنها دشوار است، بنابراین کسی که به اصول و معنی دین اسلام مسلط باشد، وجود ندارد". وی در ادامه درباره استاد هو دینگژو گفت: " استاد هو می خواست کتاب مقدس را به زبان چینی ترجمه کند، و می خواست از طریق این روش دین اسلام را به چین و جهان گسترش دهد." این بدان معنی است که آقای هو دنگ ژو به لزوم ترجمه آثار اسلامی به زبان چینی پی برده است. او حتی "می خواست به زبان ملی ترجمه کند" ، اما متأسفانه نتوانست آن را کامل کند. اما آرزوی او توسط شاگردانش یکی پس از دیگری محقق شد.
استاد ما مینگ لونگ (1679-1597) که شاگرد نسل سوم استاد هو دینگژو بوده است، «مرصاد» را به نام «توی یوان ژینگ دا» "Tui Yuan Zhengda" ترجمه کرد؛ گفته می شود که او همچنین یک کتاب مذهبی به عنوان «شینگ یی شینگ وو» نوشته است.
در آموزش مسجدی در آن زمان، چهار استاد مذهبی (در مسجد درس دینی تدریس می کند) یعنی آقای ما مینگ لونگ (Ma ming long)، آقای ما جون شی (Ma jun shi)، آقای لی دینگ هوان (Li ding huan) و آقای چانگ می جی (Chang zhi mei) به عنوان "چهار استاد معروف در شهرهای شرقی" شناخته می شدند. شاید به دلایل انتشار، چاپ و تیراژ، تاثیر تألیفات آنها به اندازه تألیفات آقای وانگ دای یو (Wang dai yu)، آقای ما ژو (Ma zhu)، آقای لیو جی (Liu zhi) و آقای ما فو چو (Ma fu chu) که امروزه معروف به "چهار نویسنده اصلی هوی" هستند، ندارد.
نوشته های آقای وانگ دای یو شامل «فلسفه اسلامی چین»، «تفسیر از دین اسلام»، «اصول دین اسلام» است. مهمترین تالیفات آقای ما ژو «راهنمائی اسلامی» یا «شرایع اسلامی» است. تالیفات آقای لیو جی شامل «عقاید اسلامی» و«زندگی نامه حضرت محمد (ص)»، «دیدگاه صوفی» و غیره است. غیر از این، آقای لیو جی نیز چند کتاب دیگری را تالیف کرده است، مانند «تفسیر از پنگانه مشروع»، «لوایح» و غیره. استاد ما فو چو معلم پرکار است، وی کتابهای زیادی تالیف و ترجمه کرده است، به عنوان مثال، «الفصوص» یا «فصوص الحکم»، «تفسیر از دین اسلام»، «تفسیر از عقاید اسلامی» و غیره.
آقای وو زون چی (Wu zun qi)، شاگرد استاد وانگ دای یو، به طور پی در پی نزد چانگ جی می و وانگ دای یو تحصیل کرد و «مرصاد» را به زبان چینی ترجمه کرد. نویسنده مهم دیگر، استاد مذهبی مشهور آقای شه یون شان (شاگرد استاد چانگ جی می) است و وی چند کتاب دینی معروف تالیف کرده است، از جمله : «اشعة اللمعاة»، «المرصاد»، «مقصود»، «هواء المنهاج» و غیره. اما «المرصاد» و «مقصود» در میان مردم شایع نشده است.
باید گفت که در سلسله های مینگ و چینگ، نوشته های اسلام چینی به تعداد زیاد ظاهر می شد. از نظر نوشته های قبلی چینی، می توان گفت چندین ویژگی وجود دارد:
(1) پرهیز از ترجمه «قرآن». بجز ترجمه استاد ما فو چو از پنج جزء «قرآن»، هیچ ترجمه ای کامل از «قرآن» وجود ندارد، فقط "خاتم قرآن" (عربی – چینی) وجود دارد. از جمهوری چین تاکنون تقریباً بیش از 10 نسخه وجود دارد.
(2) توسعه نوشته های اسلام چینی، مکتب چینی را شکل داد. این با مکتب مذهبی که مخالف از ترجمه چینی و چینی نویسی بوده، متفاوت است.
(3) سرعت توسعه نوشته های اسلام چینی کند است و تعداد آنها محدود است. اما در این زمان، برخی از کمبودها و سوتفاهم های موجود در کتیبه قبلی تقریباً برطرف شد.
(4) توسعه نوشته های اسلام چینی استدلال های داخلی دشواری را تجربه کرده است. در حال حاضر، این در «مجموعه کامل ملیت هوی چینی» منعکس شده است که مردم می توانند آن را بخوانند.
پ : محتوای اصلی نوشته های اسلام چینی
محتوای اصلی نوشته های چینی شامل فقه و اصول، آداب و رسوم اسلام و اصول اخلاق از جمله «آداب و رسوم اسلام»، «تفسیری از اصول پنجگانه مشروع»، «علوم اسلامی» و غیره است که برخی از آنها نیز سه راهنمایی اصلی (فرمانروای تابع را راهنمایی می کند، پدر فرزند را راهنمایی می کند، و شوهر زن را راهنمایی می کند) و پنج فضلیت دائمی (خیرخواهی، عدالت، ادب، عقل و وفاداری) چین را شامل می شوند. در واقع، محتوای سه راهنمایی اصلی و پنج فضلیت دائمی نه تنها در نوشته ها منعکس شده است، بلکه حتی در کتیبه های مسجد دیده می شود.
در مورد آموزه ها، هدف ها یا عقاید اسلامی، نوشته های چینی عمدتاً شامل تئوری فطرت است. این در نوشته های وانگ دای یو، ما ژو، لیو جی و ما فو چو منعکس شده است. این اندیشه اسلامی شایسته توجه و تحسین است.
(1) در مورد کلمه "ذات"
از دیدگاه مذهبی، "ذات" جایگزینی منطقی برای خداوند است؛ به عنوان منشأ خلقت جهان (شامل موجودات معنوی و مادی) در نظر گرفته می شود؛ از منظر فلسفی، این کلمه بالاترین مقوله فلسفه اسلامی چین را اشاره دارد.
به عنوان یک موجود معنوی، "ژین" خود را قبل از جهان تجلی می کند (جهان هاهیتی)؛ تجلی آن منشأ ظهور، تکامل و تغییر همه موجودات مادی است. پس از تجلی شدن "ژین"، تمام موجودات معنوی یا به تنهایی وجود دارند یا در موجودات مادی وجود دارد و با موجودات مادی در جهان (جهان پدیده ای) فعال هستند.
موجودات جهان از تجلی حق می باشد و تجلی حق به وجود لا متناهی او صدمه نمی زند و حق تعالی به علت تجلی ، زیاد و نقصان نمی شود.
حق شامل سه مرتبه است که عبارتند از: احدیت ذاتی، احدیت عددی و احدیت افعالی. احدیت ذاتی همان ذات حق تعالی و احدیت عددی، صدور اولین چیزی از حق تعالی است، و ا حدیت افعالی، افعال حق تعالی می باشد. حق با این سه احدیت خود را متجلی می کند و موجودات را به وجود می آورند.
(2) در مورد اصطلاح "احدیت ذاتی"، "احدیت عددی"، "احدیت افعالی"
احدیت ذاتی به تجلی حق اطلاق می شود و با حق در یک ردیف قرار دارد و در عین حال با احدیت عددی و احدیت افعالی در مرتبه پاپین تر از حق قرار دارد و به عبارت دیگر مراتب فیض موجودات به این صورت است که حق (احدیت حق) – احدیت عددی – احدیت افعالی.
"احدیت ذاتی" یعنی "خداوند یگانه"، "احدیت عددی" یعنی "پیغمبر یگانه" و "احدیت افعالی" یعنی "شناخت خداوند یگانه" است. "احدیت عددی" از "احدیت ذاتی" گرفته شده است، در روابط این دو، "احدیت ذاتی" صاحب و "احدیت عددی" بنده است.
وو جی[2] ، تای جی[3] ، لیانگ جی[4] و سی شیانگ[5] از فلسفه سنتی چین، نقش مهمی در جلوه "احدیت ذاتی" دارند. یعنی با کمک نظریه ووجی و تایجی، زمینه تولید و شکل گیری جهان ماهیتی وجهان پدیده ای ساخته می شود. به عبارت دیگر، ووجی در جهان ماهیتی قرار دارد، و تای جی در حال گذار از جهان ماهیتی به جهان پدیده ای است.
فلسفه اسلامی چینی در طول شکل گیری تحت تأثیر تصوف قرار گرفته است. در ظاهر، "احدیت افعالی" همچنین دارای سه مرتبه است: "تی"، "یونگ"، "وی"، در حقیقت، این سه مرتبه همین سه مرتبه مختلف توسعه شایستگی های معنوی صوفی (شریعتی، طریقتی و حقیقتی) است.
ما باید نوشته های اسلامی چینی را به عنوان بخشی مهم از فرهنگ سنتی چین در نظر بگیریم. وقتی مردم در مورد فرهنگ سنتی چین صحبت می کنند، فکر می کنند که این فرهنگ به کنفوسیوس، بودیسم و تائوئیسم اشاره دارد. هنگامی که ما نوشته های چینی، به ویژه افکار وانگ دای یو و دیگران را مطالعه می کنیم، می بینیم که اگرچه نوشته های آنها شامل افکار اسلامی است که از خارج کشور نشأت گرفته اند. آنها از طریق نقل قول، مرجع، پردازش و تحول، افکار اسلامی و فرهنگ سنتی چینی را به طور ارگانیک ادغام کرده اند، که فلسفه اسلامی چینی را شکوفا کرده و شکل داده است، که بخشی مهم از فرهنگ سنتی چینی و فلسفه سنتی است.
دیگر نمی توانیم نوشته های چینی و افکار موجود در آنها را به عنوان بازگویی افکار خارجی در نظر بگیریم. همانطور که بودیسم در اصل یک دین و فرهنگ بیگانه است. همانطور که در سرزمین چین گسترش یافت، سرانجام به بخشی جدایی ناپذیر از فرهنگ سنتی چین تبدیل شد. هنگامی که ما در مورد اندیشه اسلامی چینی و فرهنگ اسلامی چین صحبت می کنیم، باید فکر کنیم که آنها فرهنگ سنتی چین را تشکیل داده اند و بخشی ارگانیک، تفکیک ناپذیر و مهم از گنجینه اندیشه چینی هستند.
افکار توضیح داده شده در نوشته های چینی همچنان مفهوم ایمان اسلامی را حفظ می کنند، هدف اصلی آن حفظ ایمان اسلامی است، این همان چیزی است که تفکر سنتی چینی ندارد. به عبارت دیگر، نوشته های چینی نه بازگویی اندیشه اسلامی دست نخورده و مشابه جهان خارج است و نه بازتولید ساده اندیشه فرهنگی سنتی چین، بلکه اندیشه و فرهنگی با ویژگی های دوگانه چین و اسلام است. ، یا به عبارت دیگر، افکار اصیل اسلامی وارد شده از خارج توسعه یافته و تغییر کرده اند. این فقط افزایش ساده در مقدار نیست، بلکه یک مکمل کیفی جدید نیز هست. بدون شک این یک جلوه مهم و نتیجه مهم چینی سازی دین است.
اسلام در چین گسترش یافته است که دارای قلمرو وسیع و گروه های قومی زیادی است. همانطور که من فهمیدم توسعه "چینی سازی دین" همان توسعه بومی سازی و ملی شدن اسلام در چین است. فقط از این طریق می تواند با حقایق توسعه تاریخی مطابقت داشته باشد و می تواند تاریخچه تاریخ چین، تاریخ اندیشه چین، تاریخ فلسفه چین و تاریخ دین چین را به خوبی بنویسد. در مورد اینکه چه ویژگی های جدیدی وجود دارد، باید به طور دقیق مورد مطالعه قرار گیرد.
[1] - این روند را می توان تقریباً به مراحل زیر تقسیم کرد: از ظهور اسلام و توسعه اندیشه دینی؛ مرحله فرمول بندی اشکال مذهبی (تأسیس فرقه شیعه و فرقه سنی به طور متوالی)؛ پس از اشعری (آمیختن عقیده و عقل)، انصاری توسعه اندیشه های مذهبی مردمی (ابن عربی، سهروردی) را جمع بندی کرد (معرفی تصوف و هماهنگ با عقاید رسمی)؛ توسعه اندیشه دینی پس از فروپاشی امپراتوری خلیفه.
[2] - آشفتگی و بی نظمی روز ازل
[3] - هستی
[4] - یعنی «یین» و «یانگ» : (در فلسفه، طب و ... چینی) "یین" و "یانگ" دو اصل مخالف در خصلت که اولی منفی و مؤنث و دومی مثبت و مذکر است.
[5] - هم به چهار جهت یعنی شرق، جنوب، غرب و شمال اشاره دارد، هم به چهار فصل یعنی بهار، تابستان، پاییز و زمستان اشاره دارد.
نظر شما