سکونتگاههای ایرانی در جنوب شرقی چین
(در دوران سلسلههای تانگ[1]، سونگ[2] و یوان[3])*
بندرهای واقع در سواحل جنوب شرقی چین، تاریخ طولانی از تجارت با ایران پیش از ورود اسلام داشتند. علاوه بر این، شواهد قابل توجهی از استقرار مسلمانان اولیه، از جمله ایرانیها، در چین وجود دارد. در سالهای 130-131 هجری قمری (748 میلادی)، راهب چینی جیان ژن[4]، که در تلاش بود از یانگژو[5] (که قبلاً کیانگتو[6] نامیده میشد) از سمت شمالشرق به ژاپن سفر کند، به سبب طوفانی به ژنژو[7] (امروزه آیچنگ[8]، یاچنگ[9]) در سواحل جنوبی جزیره «هاینان[10]» واقع در خلیج «تونکین[11]» منتقل شد. در آنجا دریافت که «فنگ رئو-فانگ[12]»، رئیس «وان-آن-ژو[13]» (منطقه مدرن لینگشویی)، هر سال دو یا سه کشتی تجاری ایرانی را تصرف کرده، محموله آنها را برای خود گرفته و خدمه را به بردگی میگیرد. آنها در منطقهای نگهداری میشدند که رفتن بدانجا سه روز از شمال به جنوب و پنج روز از شرق به غرب طول میکشید، جایی که در نهایت روستاهایی توسعه یافتند. (تاکاکوسو: 461-62). چینیها از طریق ایرانیها بود که برای اولین بار با عربستان و عربها آشنا شدند (دا- شی > ایرانی، تازی، که به عربهای قبیله «تائی[14]» اشاره دارد). (پلیو، جلد اول: ۴۴-۴۵ شماره ۲۶). و از آنجایی که خود ایران متعاقباً بخشی از امپراتوری مسلمانان شد- ایرانیان و اعراب معمولاً در اسناد تاریخی چین از هم متمایز نمیشوند- گاهی اوقات آنها صرفاً به عنوان «بازرگانان خارجی» (شانگ-هو[15]) یا «مهمانان» (فن-که[16]) معرفی میشوند.
در سرزمین اصلی، یانگژو در شمال و گوانگژو[17] (کانتون) در جنوب، شهرهای مهم تجاری تحت سلطنت سلسله تانگ (618-907 میلادی) بودند. هر دو شهر میبایست جمعیت زیادی از عربها و فارسیزبانان را در خود جای داده باشند، زیرا در منابع چینی گزارش شده است که در سال 141 هجری (758 میلادی) عربها و ایرانیها در گوانگژو دست به شورش زدند، انبارها را غارت کردند و خانهها را به آتش کشیدند (لیو، فصل ۱۰: ۲۵۳). دو سال بعد، زمانی که یانگژو به وسیله ارتش شورشی تیان شنگگونگ[18] غارت شد، هزاران تاجر عرب و فارس کشته شدند (لیو، فصل 110: 3313). شهر بندری کوان-ژو (چوان-چو) در سال ۷۱۱ میلادی تأسیس شد. (پلیو، جلد دوم: ۵۸۵). این شهر، در خلیج کوانژو، ده کیلومتر شرق محل کنونی شهر در استان فوجیَن[19] (فوکین) در تنگه فرموزا واقع شده است. در قرن دهم میلادی، نام آن به زی-تونگ تغییر یافت که در منابع بعدی عربی و فارسی به صورت زیتون (Zaytūn) ثبت شد، کلمهای که تصادفاً به معنای «زیتون» است (پلیو، جلد دوم: ۵۸۵-۵۹۷). کشف اخیر یک سنگنوشته حاوی کلمه زیتون (Zaytūn) به تاریخ ۱۳۲۲ میلادی در آنجا، یکی دانستن زیتون با کوان- ژو (Quan-zhou) را تأیید کرده است (چن و همکاران: 38، شکل 46).
به نظر میرسد که مقامات چینی به جامعههای تجاری خارجی در شهرهای بزرگ بندری، مقداری خودمختاری در امور داخلی اعطا کرده بودند و آنها خود را طبق الگوهایی که در کشورهای زادگاهشان آشنا بودند، تنظیم میکردند. در سال 219 هجری (834 میلادی)، امپراتور تانگ، ونزونگ[20] (سلطنت: 827-840) حکمی صادر کرد که بر اساس آن به حمایت از «میهمانان» خارجی در استانهای گوانگدونگ[21] (کوانگتونگ)، فوجیان و یانگژو میپرداخت (دونگ، فصل 75: 785). چند سال بعد، در سال ۲۳۷ هجری ( 851 میلادی)، سلیمان، تاجر اهل سیراف در ساحل خلیج فارس، خاطرنشان کرد که «در گوانگژو، -که مرکز بازرگانان است- امپراتور چین یک مسلمان را برای حل و فصل اختلافات بین مسلمانانی که اجازه ورود به کشور را دارند، منصوب کرده است» (ویرایش ساووگه: ۷؛ رجوع کنید به ترجمه فران: ۳۸). ابوزید، که او نیز اهل سیراف است، از 120،000 نفر تاجر مسلمان، یهودی، مسیحی و مزدیسنی (بای هو جیائو، به معنای تحتاللفظی «آتشپرست») خبر میدهد که در گوانگژو مستقر بودهاند و در هنگامی که نیروهای شورشی هوانگ چائو در سال ۲۶۴/۸۷۸ شهر را ویران کردند، قتل عام شدند (رینود: 63؛ سلیمان، ترجمه: فراند: 76). در سال 1171، زو یو، چینشناس، از یک محله مسکونی خارجی (فنفانگ) در منطقه پرجمعیت گوانگژو یاد کرده است که مورد توجه تاجران خارجی قرار داشته است (فصل 2: 19).
در دورههای سلطنت سونگ (960-1280) و یوان (1280-1368)، کوانژو بر دیگر شهرهای بندری چین سایه افکنده و به یکی از بزرگترین بنادر تجاری جهان تبدیل شد (چن، 1982ب: 116-122). اسنادی به زبانهای چینی، عربی، فارسی و زبانهای غربی حاکی از آن است که بین قرن 6 هجری (12 میلادی) و قرن 8 هجری (14 میلادی)، کوانژو با بیش از هفتاد کشور و منطقه خارجی در ارتباط بوده است. یک جامعه بزرگ از مهاجران خارجی با باورهای دینی متنوع نیز در آنجا مستقر بودند که مسلمانان در میان آنها بیشترین سطح فعالیت را داشتند. به نظر میرسد نخستین مسجد، مسجد الأصحاب (مسجد یاران) بوده است که طبق یک اطلاعیه مرمت در سال 710 هجری (1310 میلادی)، در اصل در سال 400 هجری (1009 میلادی) ساخته شده است (چن و همکاران: 4-5، شکل 7). بر اساس یک کتیبه مرمتی دیگر، به زبان چینی («چونگ-لی چینگ-جینگ-سی بی-جی» - بازسازی ستون سنگی در مسجد چینگ-جینگ-سی[22])، نجیب مظهرالدین، مردی با اصالت نامعلوم که با یک کشتی تجاری از سیراف آمده بود، مسجد چینگ-جینگ-سی را در جنوب چوان-ژو در سال ۱۱۳۱ ساخت. این مسجد در سال ۱۳۵۰ بازسازی شد، هرچند بعدها تخریب شد (چن و همکاران: ۱۳-۱۸، شکل ۲۱). یک سند چینی مربوط به قرن ششم هجری/دوازدهم میلادی با عنوان «کوان-ژو دونگ-بان زانگ فن-شانگ جی» (یادداشتی درباره گورستان بیگانگان در دونگ-بان کوان-ژو) نوشته (لین ژی-چی (۱۱۱۱-۱۱۷۶)، قدیمیترین سندی است که در آن به گورستان مسلمانان در کوان-ژو اشاره شده است. در سالهای 1162-1163، یکی از اهالی شهر که اصالت سیرافی داشت، بانی ساخت گورستان بزرگی در دونگ-بان[23] شد تا محل دفن بازرگانان و مسافران مسلمانی باشد که در چوان-ژو فوت میکردند (لین، جلد 15).
در سال 747 هجری (1346 میلادی)، سیّاح عرب ابن بطوطه از کوانژو، گوانگژو، هانگژو (هانگچو) و سایر شهرها بازدید کرد. اگرچه اسناد چینی حاوی اطلاعاتی در مورد ریشههای قومی مقامات مراکز خارجی نیستند اما او به چندین ایرانی برجسته که در کوانژو زندگی میکردند اشاره کرده است. کمالالدین عبدالله اصفهانی، شیخالاسلام (رئیس رهبران دینی مسلمانان)؛ تاجالدین اردبیلی، قاضی المسلمین؛ تاجر موفق شرفالدین تبریزی؛ و برهانالدین کازرونی (ابن بطوطه: 252-253)، شیخی از فرقه صوفیان کازرونیه. بازرگانان و دریانوردان مسلمان معمولاً نذورات و هدایایی به این فرقه تقدیم میکردند، به این امید که برکت آرامگاه بنیانگذار آن، ابواسحاق ابراهیم کازرونی (426-352هجری / 963-1033 میلادی)، آنها را هنگام عبور از دریا محافظت کند. بر اساس یک منبع چینی متأخر، برهانالدین یک ایرانی بود که در سالهای ۱۳۱۲-۱۳ در چوان-ژو ساکن شد و در آنجا به عنوان امام مسجد چینگ-جینگ-سی منصوب شد (هوانگ، جلد ۷۵). زمانی که ابن بطوطه با او ملاقات کرد، او شیخ یک زاویه (مجلس دعا و عبادت) در خارج از شهر بود و مسئول جمعآوری نذورات مذهبی از مسافران به نمایندگی از طریقت خود بود (ابن بطوطه: 253). در سال ۱۳۴۹، زمانی که برهانالدین ۱۲۰ سال داشت، به عنوان شیخالاسلام در چوانژو انتخاب شد و مسئولیت جمعآوری بودجه برای بازسازی مسجد چینگجینگسی را بر عهده گرفت (چن و همکاران: ۱۳-۱۸، شکل ۲۱).
اطلاعات مربوط به جوامع مسلمان در جنوب شرقی چین با کشفهای متوالی سنگ قبرهایی که حاوی نوشتههای عربی و فارسی حکاکیشده هستند، تأیید شده است که بسیاری از آنها شامل نسبها (نامهای منسوب) هستند که به مکانهای اصلی در ایران و آسیای مرکزی اشاره دارند. در سالهای 1982-83 چندین قبرستان مسلمانان در آیچنگ و در سواحل جنوبی لینگشویی[24] کشف شد. در میان سنگقبرها، تعدادی با نوشتههای عربی و فارسی از قرن 8 هجری (14 میلادی) یا کمی قبلتر وجود داشت. بیشتر نوشتهها به خط شکسته نستعلیق نوشته شدهاند، اما یک قطعه قرآنی ([تحتها الأنهار خالدین فیها أبداً رضی الله عنهم]، متنی که چندین بار تکرار میشود، به صورت ترکیبی از خطوط زاویهدار و شکسته نوشته شده است که هر کدام سبکهایی را نشان میدهند که مختص سرزمینهای اسلامی در قرنهای 5-6 هجری (11-12 میلادی) هستند (وو، شماره 11). بزرگترین تعداد سنگقبرهای متعلق به قرنهای 5-8 هجری (11-14 میلادی)، بیشتر از 200 قطعه، در کوانژو پیدا شده است. بیشتر نوشتهها شامل تاریخهایی از تقویم اسلامی به زبان عربی هستند؛ یک تاریخ، 729/1329، همچنین به زبان فارسی بر اساس تقویم چینی نوشته شده است (چن و همکاران: 22، شکل 50). علاوه بر نامهای مکان، نوشتهها عناوین زیر را که به ایرانیان یا به اهالی آسیای مرکزی در چین تعلق دارد، تأیید میکنند: شیخ عربی (چن و همکاران: 48، شماره 64)، امیر (چن و همکاران: 32-33، شکل 37؛ ما، شماره 2)، سید (از نوادگان پیامبر؛ چن و همکاران، شمارههای 37، 160، 62)؛ سِفَهسالار فارسی (سردار؛ چن و همکاران، شمارههای 35، 37، 160، 161)؛ و خاتون ترکی (بانو؛ چن و همکاران، شماره 45).
منطقههای خارجی جداگانه تا پایان دودمان یوان در شهرهای تجاری چین به فعالیت خود ادامه دادند. در ربع سوم قرن 8 هجری (14 میلادی)، مسلمانان در کوانژو یک ارتش متشکل از چند هزار نفر سازماندهی کردند که در میان سالهای 753/1357 تا 767/1366 به دیگر نیروهای محلی در شورش علیه نیروهای یوان در فوجو (فوچو) پیوستند. در اسناد چینی این ارتش یی-سی-با-شی[25] نامیده میشود که برگرفته از واژه فارسی espāh (ارتش، سپاه) است. شورشیان توسط ژنرال یوان، چن یودینگ، شکست خوردند و اکثر نیروها کشته شدند. این رویداد تأثیر منفی بر کوانژو و بر تبادلات بین خاورمیانه و چین داشت (چن، 1982b). مسلمانانی که از پیامدهای خونین شورش سپاه جان سالم به در برده بودند، به مکانهای دورافتاده گریختند و اغلب هویت خود را پنهان نگه داشتند.
تا زمانی که امپراتور مینگ، ژو دی (سلطنت 1402-1424)، دریاسالار مسلمان زنگهه را در سال 1403 برای رهبری ناوگان بزرگ غربی خود انتخاب کرد، روابط میان ایران و کوانژو به طور خاص دوباره برقرار نشد؛ ژنگهه در این شهر دریانوردان و مترجمان مسلمان را استخدام کرد. این ناوگان در بازه زمانی 1403 تا 1435، هفت بار به سمت جنوب شرق آسیا و اقیانوس هند سفر کرد. در سفرهای چهارم، پنجم، ششم و هفتم (1414-1431)، این ناوگان به هرمز رسید؛ در عین حال، برخی از هیئتها از هرمز به چین سفر کردند (ژنگ: 280-341). یک سنگنوشته که در مقبرههای مقدس لینگشان[26] (تپه معجزه) در حومه شرقی کوانژو پیدا شده، گواهی میدهد که ژنگهه در سال 1417 قبل از سفر پنجمش به سمت غرب، از آنجا دیدن کرده است، (چن و همکاران: 96-97، شکل 206).
اولین خانواده مسلمانی که پس از بهبود وضعیت سیاسی به این شهر بازگشت، خانواده شیا[27] بود که نژادشان به بُرهانالدین کازرونی میرسید؛ از آن زمان، مقام امام جماعت در مسجد الاصحاب از طریق این نسل منتقل شده است. بر اساس یک نسخه خطی شجرهنامه که به سال 1594 برمیگردد، خانواده دینگ که اکنون شامل بیش از 10,000 عضو دارد و در دهستان چندائی واقع در 10 کیلومتری جنوب شهر زندگی میکنند، ادعا میکنند که نژادشان به سید اجَل شمسالدین بخاری (دینگ) برمیگردد. در روستای بایچی، که در 10 کیلومتری شرق شهر واقع شده است، خانواده گو[28] نیز که آنها هم بیش از 10,000 نفر هستند، معتقدند که از نوادگان ابن تور، معروف به دقاق یک مسلمان ایرانی هستند (چن و همکاران: 102-103، شکل 211). او یک مسلمان ایرانی بود که طی دوره یوان در کوانژو ساکن شده بود و طبق سوابق شجرهنامه گو، پسر او به عنوان یکی از اجداد این خانواده ذکر شده است. هیچ سابقه شجرهنامهای روشنی از خانواده لی در این شهر وجود ندارد، اگرچه لی نو، پسر بزرگتر لی لو، در سال ۱۳۷۶ به عنوان مبلغ مذهبی از هرمز بازدید کرد، در آنجا با یک دختر ایرانی ازدواج کرد و او را به کوان-ژو (لی) بازگرداند. از قرن 15 میلادی، مسلمانان کوانژو به عنوان یک گروه اقلیت در داخل جامعه هان عمدتاً ادغام شدهاند، با این حال چندین خانواده که ارتباط نزدیکی با مسجدالاصحاب دارند، همچنان به اصول و اعتقادات اسلامی خود وفادار ماندهاند (چن، 1989).
* مترجم: محمد امامی
منبع:
Bibliography:
Chen Da-sheng, “Quan-zhou ai-ha-ma-de mu-bei jian-zai-tong ming-chen xiao-kao” (A tentative inquiry into the inscriptions on Aḥmad’s tombstone in Quan-zhou and into the origin of Zaytūn), Fu-jian shi-da xue-bao (Bulletin of Fu-jian teachers’ college) 4, 1982a, pp. 116-20.
Idem, “Quan-zhou yi-si-lan jiao-pai yu yuan-mo yi-si-ba-xi zhang-luan xin-zhi shi-tan” (A tentative inquiry into the Islamic sects in Quan-zhou and the espāh disturbance toward the end of the Yuan Dynasty), Hai-jiao-shi yan-jiu (Research into the history of China’s overseas communications) 4, 1982b, pp. 113-19.
Idem, “The Proselytism and Reconversion of the Muslim Descendants and the Function Displayed by the Mosques in Quan-zhou during the Ming Dynasty to the Republic of China (1368-1949),” in proceedings from the symposium on The Legacy of Islam in China, Cambridge, Mass., 1989, pp. 78-99.
Idem, Chen En-ming, and Zheng De-chao, Quan-zhou yi-si-lan jiao shi-ke (Islamic inscriptions in Quan-zhou), Fu-zhou, 1984.
Ding Yan-xia, “Gan-ji jiu-wen” (Recollection of the past), in Din He-nian, ed., Chen-jiang Yan-gou-li Ding-shi Zu-pu (Genealogy of the Ding lineage of Yan-gou-li in Chen-jiang), Quan-zhou, 1885.
Dong Gao (1740-1818), ed., Quan Tang-wen (Corpus of T’ang literature, in 1,000 chapters), 1814; photographic repr., Peking, 1983.
Ebn Baṭṭūṭa, Mohaḏḏab reḥlat Ebn Baṭṭūṭa, ed. A. ʿAwāmerī and M. A. Jād al-Mawālī, Cairo, 1933.
Huang Ren, Quan-zhou fu zhi (Annals of Quan-zhou), Quan-zhou, 1763.
K. Jitsuzo, “On P’u Shou-k’eng, Superintendant of the Trading Ships Office at Ch’üan-chow” Memoirs of the Research Department of the Toyo Bunko, 1928, pp. 1-79, 1935, pp. 1-104.
Li Guang-qi, “Li-shi shi-xi tu” (Genealogical list of the Li lineage), in Rong-shah Li-shi zu-pu (Genealogy of the Li lineage of Rong-shan), ms., Quan-zhou, 1426.
Lin Zhi-qi, Zhuo-zhai wen-ji (A collection of Zhuo-zhai; 1163), in Si-ku quan-shu (Complete library in four sections), pt. 6, vol. 3. Liu Xu (887-946), ed., Jiu Tang shu (History of the Former T’ang dynasty, in 200 chaps.), Beijing, 1975.
Ma Zhi-xiang, “Hang-zhou chu-tu de yi-si-lan-jiao xian-xian mu bei ta-pian” (Rubbings of the tombstone inscriptions of Muslim sages excavated in Hang-zhou), Yu-gong (Journal of historical geography) 5/11, Beijing, 1936 (unpaginated insert preceding p. 359).
R. H. Mathews, Mathews’ Chinese-English Dictionary, rev. Amer. ed., Cambridge, Mass., 1943.
Min-shu chao (A manuscript of notes on Fu-jian province), Fu-zhou, 1629.
Nu-er, “Yang-zhou yi-si-lan-jiao bei-wen xin-zheng” (New data from Islamic inscriptions found in Yang-zhou), Hai-jiao shi yan-jiu (Journal of research into the history of China’s overseas communications) 5, 1983a, pp. 105-09.
Idem, “Yi-si-ba-xi,” (Espāh), Quan-zhou yi-si-lan-jiao yan-jiu lun-wen xuan (Symposium on Quan-zhou Islam), Fu-zhou, 1983b, pp. 48-52.
P. Pelliot, Notes on Marco Polo, 3 vols., Paris, 1959-73.
M. Reinaud, tr., Relations des voyages faits par les arabes et les persans dans l’Inde et à la Chine dans le IXe siècle de l’ère chrétienne, Paris, 1845.
Abū Saʿd ʿAbd-al-Karīm b. Moḥammad Samʿānī (506-62/1113-66), Ketāb al-ansāb, ed. D. S. Margoliouth, Leiden and London, 1912.
E. H. Schafer, The Golden Peaches of Samarkand. A Study of T’ang Exotics, Berkeley and Los Angeles, 1963.
Solaymān al-Tājer Sīrāfī, Selselat al-tawārīk², ed. L. Langlès, Paris, 1811; repr. and tr. in M. Reinaud, Relations des voyages faits par les arabes et les persans dans l’Inde et à la Chine dens le IXe siècle de l’ère chrétienne, Paris, 1845; tr. G. Ferrand, Voyage du marchand arabe Sulaymân en Inde et en Chine rédigé en 85l suivie de remarques par Abû Zayd Ḥasan (vers 916), Paris, 1922; ed. and tr. J. Sauvaget, ʾAḫbār aṣ-Ṣīn wa’l-Hind. Relation de la Chine et de l’Inde redigée en 851, Paris, 1948.
J. Takakusu, tr., “Le voyage de Kanshin en Orient (742-754) par Aomi-no Mabito Genkai (779),” Bulletin de l’École Française d’Extrême Orient 28, Paris, 1928, pp. 1-41, 441-72; 29, 1929, pp. 47-62.
Wu You-xiong, “Fu-jian Quan-zhou Qing-jing-si fa-xian yi bi yi-si-lan-jiao bei”(An Islamic gravestone discovered at the Qing-jing-si mosque in Quan-zhou, Fu-jian), Kao-gu (Archeology) 6, 1986, pp. 526-30.
Zheng Yi-jun, Lun Zheng-he xia xi-yang (Study on Zheng He’s sailing to South-east Asia and the Indian ocean), Beijing, 1985.
Zhu Yu, Ping-zhou ke-tan (Stories from Ping-zhou, 1117, in 3 chaps.), Chang-sha, 1941; photographic repr., Beijing, 1975.
Zhuang Wei-ji and Chen Da-sheng, “Fuzhou xin fa-xian de yuan ming shi-dai yi-si-lan-jiao shi-si” (Islamic remains from the Yuan and Ming periods discovered recently on the outskirts of Fu-zhou City, Fu-jian), Kao-gu 3, Beijing, 1982, pp. 284-88.
Table 38. Persian and Central Asian Nesbas found in funerary inscriptions in China.
(Chen Da-Sheng)
[1] T’ang
[2] Sung
[3] Yuan
[4] Jian Zhen
[5] Yang-zhou
[6] Kiang-tu
[7] Zhen-zhou
[8] Ai-cheng
[9] Ya-cheng
[10] Hainan
[11] Tonkin
[12] Feng Ruo-fang
[13] Wan-an-zhou
[14] Ṭaī
[15] shang-hu
[16] fan-ke
[17] Guang-zhou
[18] Tian Sheng-gong
[19] Fu-jian
[20] Wen Zong
[21] Guang-dong
[22] Qing-jing-si
[23] Dong-ban
[24] Ling-shui
[25] yi-si-ba-xi
[26] Ling-shan
[27] Xia
[28] Guo
نظر شما